فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۶۱ تا ۳٬۸۸۰ مورد از کل ۶٬۲۹۷ مورد.
منبع:
گردشگری شهری دوره ۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
1 - 16
حوزه های تخصصی:
گسترش گردشگری سلامت به عنوان گونه ای جدید و پرطرفدار در بازار متنوع و رقابتی گردشگری، در گرو تأمین رضایت گردشگران می باشد. در راستای تحقق این امر، در وهله اول نیاز است که عوامل مؤثر بر احساس رضایت گردشگران شناسایی و در مرحله بعد، راهکارهای کاربردی؛ متناسب با وضع موجود، تدوین گردد. این مطلب نیز، هدف پژوهش کاربردی حاضر است که با روشی توصیفی- تحلیلی و رویکرد اکتشافی انجام گرفته و اطلاعاتش را از دو منبع اسنادی و میدانی مبتنی بر مصاحبه و توزیع پرسشنامه در میان گردشگران سلامت خارجی وارده شده به کشور جمع آوری نموده است. جامعه آماری پژوهش، گردشگرانی است که از کردستان عراق باهدف درمان و گردشگری سلامت از مرز رسمی شهرستان مریوان وارد کشور شده که در ابتدا به صورت هدفمند و با رسیدن به اصل اشباع نظری، جهت شناسایی عوامل مؤثر بر رضایتمندی شان، با 19 نفر از آن ها مصاحبه هایی به عمل آمد و سپس پرسشنامه هایی دربرگیرنده اطلاعات استخراج شده در میان 100 نفر از این گردشگران به صورت تصادفی توزیع گردید. تجزیه وتحلیل داده های کیفی به روش تئوری بنیادی و داده های حاصل از پرسشنامه نیز با آزمون های آماری، t تک نمونه ای و تحلیل عاملی بوده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که سطح رضایت گردشگران مطلوب نبوده و بر این عدم مطلوبیت، سه عامل کمبود خدمات و امکانات رفاهی- اقامتی و ضعف زیرساخت های حمل ونقل، کیفیت نامناسب مراقبت های بیمارستانی و زیرساخت های آن؛ و ضعف در اطلاع رسانی، آموزش و عملکرد نامطلوب نهادهای دولتی مسئول، بیشترین تأثیر را دارند.
مدل سازی معادله ساختاری ابعاد مکان با رویکرد بینافرهنگی (مطالعه موردی: میدان نقش جهان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
149 - 174
حوزه های تخصصی:
موضوعات مکان و فرهنگ را می توان در چارچوب مسائل جغرافیای انسانی و اجتماعی بررسی کرد. ضرورت این پژوهش بررسی مقوله های محوری مکان، ابعاد بینافرهنگی و جایگاه میدان نقش جهان است. هدف این پژوهش، آزمودن مدل ابعاد چهارگانه، مدل یک مکان با رویکرد بینافرهنگی در میدان نقش جهان است. جامعه آماری شامل افراد 18 سال به بالای حاضر در میدان نقش جهان است. تعداد نمونه 350 نفر درنظر گرفته شد که درنهایت 320 نفر به عنوان نمونه نهایی در پژوهش باقی ماندند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بود. ابعاد چهارگانه در پرسش ها جای گرفت و همه پرسش ها در مقیاس پنج گزینه ای تنظیم شدند. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. مطابق نتایج، مکان با رویکرد بینافرهنگی، مفهومی پیچیده با ابعاد مختلف است که در مطالعه پیش رو، مدل چهاروجهی آزموده شد. در این پژوهش، مفهوم مکان با رویکرد بینافرهنگی متشکل از چهار بعد است: توان-ظرفیت ماندگاری (با 7 زیربعد)، توان-ظرفیت تعاملی و تکاملی (با 3 زیربعد)، توان-ظرفیت جذب (با 12 زیربعد) و توان-ظرفیت رویدادی (با 4 زیربعد). مطابق نتایج، عامل توان-ظرفیت ماندگاری به شکلی معنادار بر عامل توان-ظرفیت رویدادی تأثیرگذار است. می توان گفت در صورتی که میدان نقش جهان اصفهان به عنوان مکانی با رویکرد بینافرهنگی مطرح شود، شاید توان-ظرفیت جذب آن مفیدتر باشد.
تحلیل تطبیقی سنجش کیفیت زندگی در بافت های قدیم و جدید شهری (مطالعه موردی: شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: مطالعه کیفیت زندگی در پایش سیاست های عمومی و نقش آن به عنوان ابزاری کارآمد در مدیریت و برنامه ریزی شهری اهمیت اساسی دارد. در شهر کرمان تفاوت های آشکاری میان کیفیت زندگی در بافت های مختلف آن دیده می شود که ناشی از فضای کالبدی و شرایط اجتماعی حاکم بر بافت های قدیم و جدید شهری است. هدف از این تحقیق ،تحلیل وسنجش کیفیت زندگی در بافت های شهر کرمان است. روش: روش انجام این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده که اطلاعات آن از طریق مطالعات کتابخانه ای و از طریق مشاهده وضع موجود در محدوده موردمطالعه و تکمیل پرسشنامه جمع آوری گردیده است و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون های آماری از نرم افزار آماری SPSS و AHP بهره گیری شده؛ همچنین از نرم افزار ArcGIS نیز در تهیه نقشه ها استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از روش AHP نشان می دهد محله شهرک باهنر در شاخص اقتصادی امتیاز 0.375 در شاخص اجتماعی 0.285 شاخص زیست محیطی 0.284 و شاخص کالبدی 0.515 ؛ همچنین محله هوشنگ مرادی کرمانی در شاخص اقتصادی 0.385، اجتماعی 0.544 زیست محیطی 0.547 و کالبدی 0.333 از وضعیت به مراتب خوبی برخوردارند. محله خواجه خضر از نظر اقتصادی 0.141، اجتماعی 0.087، زیست محیطی 0.110 و کالبدی 0.075 امتیاز را کسب نموده اند. در این شاخص ها محله مشتاقیه از نظر شاخص اقتصادی 0.086، اجتماعی 0.087، زیست محیطی، 0.057 و کالبدی 0.075 بوده است. نتا یج: جمع بندی این پژوهش نشان می دهد محلات جدید یعنی محلات شهرک باهنر و هوشنگ مرادی کرمانی در همه شاخص ها، نسبت به محلات مشتاقیه و خواجه خضر در بافت قدیم از کیفیت زندگی بهتری برخوردارند.
ارزیابی ویژگی های شهر پایدار از منظر حکمت اسلامی مطالعه موردی: شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
17 - 30
حوزه های تخصصی:
شهر پایدار ازنظر حکمت اسلامی شهری است که بتواند بسترها، زمینه ها و ملزومات آدمی را برای طی طریق و رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی فراهم سازد. هدف از انجام مقاله حاضر، بررسی و تبیین انطباق پذیری ویژگی های حاکم بر شهر زنجان با معیارها و اصول شهر پایدار در حکمت اسلامی است. روش تحقیق در مطالعه حاضر، به صورت توصیفی- تحلیلی بوده و نوع تحقیق، کاربردی است. برای تحلیل داده ها از تکنیک های آماری توصیفی و آزمون نیکوئی برازش کلموگروف-اسمیرنف و تحلیل رگرسیونی لجستیک با کمک نرم افزار SPSS استفاده گردید.طبق یافته های تحقیق، مقدار آماره کلموگروف-اسمیرنف (K-S) شاخص اقتصادی 869/0، شاخص کالبدی-محیطی 697/0، و شاخص اجتماعی 619/0 است. با توجه به مقدار (K-S)، بیشترین انطباق ویژگی های شهر زنجان با شهر حکمت اسلامی در شاخص های اقتصادی می باشد. همچنین، بر اساس مقدار ضریب کاکس و اسنل در شاخص اقتصادی، 1/60 درصد و شاخص اجتماعی 6/51 درصد، بیشتر از شاخص های مدیریتی و کالبدی، تغییرات متغیر پاسخ گو توسط متغیرهای پیشگو تبیین می شود. که احتمال بهبودی این شاخص ها در آینده جهت انطباق پذیری با شاخص های شهر حکمت اسلامی بیشتر است.
مسیریابی بهینه در سفرهای درون شهری با تأکید بر لایه های ذهنی افراد (نمونه مطالعاتی: محله پاسبانان کرمانشاه)
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از مسائل مهم در بحث ترافیک، تسهیل و بهبود حمل ونقل است. در این زمینه اطلاعات مکانی از جمله محاسبه کوتاه ترین مسیر به دلیل کاهش هزینه های اقتصادی، اجتماعی، روانی و زیست محیطی از اهمیت بالایی برخوردار است. تاکنون معیارهای مختلفی برای یافتن کوتاه ترین مسیر مد نظر گرفته شده که از آن جمله می توان به مواردی چون مسافت، زمان سفر، راحتی مسیر و زیبایی مسیر اشاره کرد. البته عوامل دیگری چون ساختار فضایی و فرم شهر، ویژگی های فردی و اقتصادی و موارد بسیار دیگر در این زمینه موثر می باشد، از این رو این پژوهش باهدف بررسی سهم اثرگذاری عوامل مختلف فضایی، اقتصادی، زیرساختی و کیفیت وسایل حمل ونقل و مهم تر از همه عوامل ذهنی بر رفتار شهروندان در انتخاب یک مسیر شهری در شهر کرمانشاه انجام گرفته است. در این مقاله به طور اخص رفت وآمد ساکنین محله پاسبانان کرمانشاه به مرکز شهر مورد بررسی قرارگرفته شده است. محله مذکور ناحیه ای به مساحت 520/107 متر مربع را در بر می گیردکه با توجه به اطلاعات طرح های شهرسازی و طرح جامع حمل و نقل کرمانشاه با تراکم متوسط و قطعات میانگین 150 تا 250 متر مربع قرار گرفته است که دارای جمعیت 3864 نفر و حدود 1000 خانوار است.
شناسایی و رتبه بندی موانع اجرای کامل طرح جامع و تفضیلی شهر ایلام
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره سوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۱
42-55
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، شناسایی و رتبه بندی موانع اجرای کامل طرح جامع و تفضیلی شهر ایلام می باشد. این پژوهش بر اساس هدف، کاربردی و از نقطه نظر چگونگی جمع آوری اطلاعات، از نوع تحقیقات آمیخته (کمی-کیفی) می باشد. جامعه آماری شامل دو بخش است بخش کیفی که شامل 30 نفر از کارشناسان شهرداری و اعضاء شورای شهر ایلام و بخش کمی شامل کارکنان شهرداری ایلام به تعداد 225 نفر می باشند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید که روایی صوری و محتوایی توسط استاد راهنما تأیید شده است. ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه (90/0) محاسبه گردید، که این ضریب از نظر آماری قابل قبول می باشد. برای آزمون فرضیه ها از نرم افزار spss نسخه 22 و لیزرل نسخه 5/8 استفاده شده است. روش های آماری مورد استفاده آزمون کلموگروف-اسمیرنف به منظور بررسی نرمال بودن داده ها و آزمون معادلات ساختاری به منظور بررسی فرضیه ها و از تکنیک دلفی فازی جهت رتبه بندی متغیرها استفاده شده است. بر اساس نتیجه تحلیل عاملی، بار عاملی شاخص های موانع اجرای کامل طرح جامع و تفضیلی شهر ایلام بزرگتر از 50/0 و ضرایب معناداری آنها نیز بزرگتر از 96/1 می باشند لذا همه مؤلفه ها شامل: نبود تمرکز قدرت و امکانات اجرایی، تأخیر در تهیه طرح های تفصیلی و اجرایی، ویژگی خاص طرح، برخورد انفعالی با طرح و کارا نبودن تشکیلات و سازمان های، نبود مشارکت محلی، مشکلات مربوط به تملک زمین و همه 24 شاخص موانع اجرای کامل طرح جامع و تفضیلی شهر ایلام تأیید شده اند. با توجه به رتبه بندی مؤلفه ها، مشکلات مربوط به تملک زمین با وزن 240/0 کمترین تأثیر و برخورد انفعالی با طرح و کارا نبودن تشکیلات و سازمان های با وزن 355/0 بیشترین تأثیر بر اجرای کامل طرح جامع و تفضیلی شهر ایلام مؤثر هستند.
تحلیل سطوح توسعه اقتصاد فضا و اثرات فضایی آن درسطح ناحیه پیراشهری سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات اقتصاد فضا و اثرات فضایی آن در عرصه های روستایی واقع در پیرامون شهر ها بیشتر ماهیت ساختاری یا فضایی دارند. این تحولات در نظام های سرمایه داری نامولد متکی بر درآمدهای نفتی متاثر از برنامه ها، سیاستگذاری ها در ساختار اقتصاد سیاسی کشور و همچنین ویژگی های خاص نواحی مختلف جغرافیایی است و در نهایت منجر به شکل گیری چشم اندازهای مختلف جغرافیایی می گردد. این چشم اندازها، نه تنها بیانگر سطوح متفاوت در توسعه اقتصاد فضا در سطح نواحی جغرافیایی هستند، بلکه بیانگر عرصه کنش، بازیگران اصلی تحولات اقتصاد فضا جهت دستیابی به اهداف انباشت سرمایه است. مطالعه موردی در این پژوهش، روستاهای ناحیه پیراشهری سنندج است. این روستاها به جهت پیوستگی مکانی – فضایی با شهر سنندج، با چالش ها و مسائلی رو برو هستند که در دیگر روستاها ناحیه به چنین شدتی وجود ندارد. در این راستا، پژوهش حاضر بر اساس روش توصیفی – تحلیلی و با تاکید بر جنبه کاربردی بودن؛ بر آن است، تا با کاربرد روش های تحلیل تصمیم گیری چند معیاره (فازی – تاپسیس) FTOPSIS، مصاحبه نیمه ساختارمند و تدوین پرسشنامه محقق ساخته و بهره گیری از آمار و اطلاعات مستخرج از مرکز آمار ایران و بخشداری سنندج؛ سطوح توسعه اقتصاد فضا و اثرات فضایی آن را در سطح ناحیه پیراشهری سنندج مورد بررسی قرار دهد. جامعه آماری این پژوهش شوراها و دهیارهای 24 روستای ناحیه پیراشهر هستند که به شیوه تمام شماری شامل 96 نفر انتخاب شدند. نتایج پژوهش نشان داد که سطوح توسعه اقتصاد فضا در سطح ناحیه مورد بررسی از یک الگوی نامتوازنی پیروی می کند، به گونه ای که برخی روستاها، باباریز، آرندان، آساوله و دوشان بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داده اند و همچنین تحلیل اثرات فضایی تحولات اقتصاد فضا در سطح ناحیه مورد بررسی بیانگر، رشد و گسترش ساخت و ساز، تخریب مناظر طبیعی و افزایش قیمت زمین، کاهش سطح زیر کشت محصولات کشاورزی و گسترش زیرساخت ها و ساخت و ساز غیرمجاز است.
نقش کیفیت زندگی در ایجاد تاب آوری اجتماعی
حوزه های تخصصی:
کاهش سطح آب های زیرزمینی و کاهش میزان بارندگی در ایران به ویژه در سال های اخیر زمینه تغییرات عمده ای را در معیشت های شهری و روستایی فرآهم آورده است. این مقاله در پی پاسخ گویی به این سؤال است که آیا کیفیت زندگی ذهنی می تواند باعث سرعت بخشیدن به انطباق پذیری در برابر تغییرات ایجاد شده در معیشت شهری و روستایی شود؟ برای پاسخ دادن به این سوال روستایی به عنوان نمونه مورد مطالعه در این تحقیق در استان همدان انتخاب شد. در این روستا در سالهای اخیر کاهش چشمگیر آب های زیرزمینی اتفاق افتاده است و همزمان با آن روند مهاجرت از این روستا سیر افزایشی شدیدی را نشان داده است. در این تحقیق پرسشنامه ای 10 سواله در بین 307 نفر از سرپرستان خانوار این روستا توزیع گردید و مصاحبه های عمیقی در کنار این پرسشنامه ها به عمل آمد. درنهایت از طریق تحلیل های آماری مشخص گردید عامل رضایتمندی از زندگی توانسته است در کنار عواملی نظیر نهادسازی، کیفیت روابط اجتماعی و یادگیری، روند انطباق پذیری را در بین روستایین تسریع بخشیده و به عنوان یک عامل شتاب دهنده موجب افزایش اجتماعی تاب آوری و کاهش آسیب پذیری در برابر تغییرات اقلیمی گردد. درنهایت روستاییان مجدداً برای دستیابی به رضایتمندی از زندگی که در روستای خود داشتند همراه با آموزش هایی که در شهرهای صنعتی مورد مهاجرتشان دیده بودند به روستای زادگاهشان بازگشته و به مشاغلی غیر از کشاورزی که تحت تأثیر تغییرات اقلیمی کارایی خود را ازدست داده بود مشغول شدند. این مؤکد نقش کیفیت زندگی ذهنی به عنوان عاملی کمک کننده برای انطباق پذیری در برابر تغییرات اقلیمی خواهد بود.
ارزیابی آسایش حرارتی فضای باز همگانی با تأکید بر تقویت مناسبات اجتماعی در محله های شهری(مطالعه موردی: کوی قدس، زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: فضاهای باز همگانی در محلات مسکونی شهرها، یکی از بسترهای شکل گیری تعاملات اجتماعی می باشد. از این رو، مشخصه های اقلیمی و هندسی فضا های باز شهری می بایست همسو و شکل گیری روابط اجتماعی در محلات شهری را تسهیل نمایند. این مقوله، به ویژه در محیط های گرم و خشک اهمیت دوچندان پیدا می کند. هدف این مقاله، بررسی آسایش حرارتی فضای باز شهری و مؤلفه های تأثیرگذار بر آن در شکل گیری مناسبات اجتماعی در محله قدیمی قدس (کوی قدس) در شهر زاهدان است.روش: مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش تجربی- همبستگی می باشد. برای سنجش آسایش حرارتی فضای باز از شاخص های دمای معادل فیزیولوژیک و متوسط آراء پیش بینی شده بر پایه مدل ریمن و شاخص اقلیم حرارتی جهانی بر پایه مدل بیوکلیما استفاده شده است. سپس یک مدل ریاضی جدید بر اساس همبستگی متغیرهای محیطی و واکنش های شخصی در محیط نرم افزار متلب توسعه داده شده است. مطالعات میدانی شامل اندازه گیری پارامترهای هواشناسی، سنجش ادراک شهروندان و بررسی هندسه فضای باز شهری، بخش تکمیلی این پژوهش را شامل می گردد.یافته ها: یافته ها نشان می دهد که محدوده زمانی آسایش حرارتی فضای باز شهری در محله قدس زاهدان در ساعات بعدازظهر در فصل تابستان به فراوانی موجود است. میکرواقلیم عصرگاهی محله تابعی از کالبد آن بوده و پتانسیل بالقوه شکل گیری زمینه های تعاملات اجتماعی را دارا می باشد. مدل ریاضی پیشنهادی برآورد آسایش حرارتی در محیط های گرم و خشک بر مبنای همبستگی متغیرهای محیطی و احساس های واقعی افراد به خوبی قادر به بیان احساس های حرارتی واقعی از آسایش در فضای باز می باشد.نتایج: بنابراین جهت انجام اقدامات لازم به منظور توسعه و ترویج تعاملات اجتماعی محله می بایست، زیرساخت های فیزیکی همانند مبلمان فضای باز توسعه و نهادهای اجتماعی محله تقویت گردد. نتایج این اقدامات می تواند از آسیب های اجتماعی شهر بکاهد.
نقش راهبرد توسعه شهری (CDS) در توسعه پایدار شهری، مطالعه موردی: منطقه 3 شهرداری شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی شاخص های CDS در منطقه 3 شهر شیراز جهت بهبود وضع موجود و نقش آن در دستیابی به توسعه پایدار شهری می باشد. روش پژوهش در دو بخش توصیفی- تحلیلی انجام گرفت. در این راستا با استفاده از روش کوکران و با لحاظ کردن جمعیت 205775 نفر ساکن در محدوده به عنوان جامعه آماری، حجم نمونه تعداد 384 نفر تعیین شد. جهت سنجش روایی سازه ای از آزمون آلفای کرونباخ، برای تعیین روایی محتوایی از تحلیل عاملی اکتشافی و به منظور تحلیل داده ها از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره گام به گام استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده، میانگین معیار قابلیت زندگی 56/2، رقابت پذیری 08/3، بانکی بودن 81/2 و حکمروایی خوب شهری 16/2 می باشد و با توجه به عدد 5/2 به عنوان میانه نظری، می توان گفت که منطقه 3 به لحاظ برخورداری از شاخص های CDS وضعیت نسبتا خوبی دارا می باشند. معیارهای قابلیت زندگی، رقابت پذیری و حکمروایی خوب شهری دارای رابطه معنی دار می باشند و باتوجه به نتیجه آزمون رگرسیون چندمتغیره، معیار بانکی بودن بیشترین تأثیر را در جهت ارتقاء رویکرد CDS در منطقه 3 دارد.
تأثیر آموزش فراشناختی در طراحی مجتمع های زیستی در مراکز شهری با تأکید بر نگارش و نقد فرآیند طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۴
229 - 238
حوزه های تخصصی:
دروس طراحی معماری در رشته معماری، نقطه نمایش توانایی های شناختی دانشجویان درباره دیگر دروس و توانایی آنها در طراحی معماری و هدف از آن دستیابی به مهارت های فراشناختی برای برخورد با مسایل گوناگون در زندگی حرفه ای آنهاست. فراشناخت را آگاهی، سازماندهی و توان نقد فرآیندهای شناختی و مهارت لازم برای کنترل یادگیری در حوزه های گوناگون می دانند. این امر زمانی بارز می شود که دانشجویان نیاز به انطباق مفاهیم آموزش دیده با مقیاس های گوناگون طراحی را داشته باشند و یکی از بزرگترین چالش ها درس طراحی معماری پنج (طراحی مجتمع های زیستی) است که به مفاهیم معماری در مقیاس شهری می پردازد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش افزایش مهارت های فراشناختی در بهبود ادراک و افزایش مهارت دانشجویان از مفاهیم طراحی در این درس است. به این منظور، از روش نگارش فرآیند و نقد پیرامون طراحی خود و دیگران به عنوان ابزار پرورش توان فراشناختی افراد در زمینه مفاهیم شهری استفاده شده است. از منظر پژوهشگران پیشین، توانایی نگارش درباره طراحی با پیوند دو حوزه طراحی و تفکر نوشتاری موجب افزایش توانایی های دانشجویان در کنترل فرآیندهای یادگیری می شود. پژوهش حاضر بر روی یک گروه سی نفره از دانشجویان این درس، شامل گروه آزمون و شاهد اجراشده و گروه آزمون موظف به نگارش فرآیند و نقد درباره کیفیت مفاهیم شهری طراحی خود ودیگران بودند. برای دستیابی به نتایج، اولین وآخرین نگارش دانشجویان از طریق آزمون تفکر انتقادی مقایسه شد که نشانگر توسعه درک انتقادی آنها از مفاهیم بود. همچنین مقایسه نمرات نهایی دانشجویان گروه آزمون و شاهد با میانگین نمرات دروس طراحی معماری پیشین با آزمون t-test نشانگر تفاوت معنادار میان نمرات گروه های آزمون و شاهد و نمرات پیشین آنها است. نتایج پژوهش نشانگر تأثیر مثبت فرآیند مزبور بر روی سه راهبرد فراشناختی برنامه ریزی، نظارت و ارزیابی بوده؛ و نشان گر آن است که آموزش توسط راهبردهای فراشناختی به گروه آزمون به طور معناداری بر روی عملکرد آنها تأثیر مثبت داشته است.
افتراق معنایی در تحلیل کیفی فضاهای شهری (مطالعه موردی: خیابان سپه قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
193 - 211
حوزه های تخصصی:
افتراق معنایی یکی از روش های پرکاربرد در تحلیل توصیفی و کیفی فضاهای شهری است. فضاهای شهری سنتی و معاصر همواره مدنظر و قضاوت مردم و کارشناسان قرار گرفته است. این روش می تواند مبنایی علمی برای قضاوت این گروه های هدف قرار بگیرد. هدف از این مقاله آزمودن تکنیک افتراق معنایی در تحلیل کیفی یک فضای شهری (خیابان سپه قزوین) است تا بر مبنای آن قضاوت صفات مورد نظر این تکنیک صورت بگیرد. مسئله اصلی پژوهش در تطبیق پذیری مؤلفه های عینی و ذهنی و بررسی اختلاف و افتراق میان این مؤلفه ها در تحلیل کیفی مناظر شهری است. تکنیک افتراق معنایی می تواند با بهره گیری از ساز و کار علمی خود و بهره جستن از نظام سنجش دوگانه (دوقطبی) در این موارد، متخصصان امور شهری را یاری کند و توانایی مدیریت شهری را در حل مسئله نابسامانی ها و معضلات فضاهای شهری افزایش دهد. افتراق معنایی بر مبنای صفات زوجی و ویژگی های دوقطبی در تحلیل کیفی منظر شهری در این مقاله، درمورد منظر یک خیابان شهری (خیابان سپه قزوین) آزموده شد. پژوهش حاضر کاربردی و توصیفی-تحلیلی با تأکید بر روش تحلیل محتواست. شاخص ها و مؤلفه های ارتقای کیفی فضاهای شهری در دو بعد عینی (زیبایی، نظم، تداوم، تکرار، تقارن و شفافیت) و ذهنی (معنا، اصالت، آرامش، خوانایی، جذابیت و هماهنگی) تقسیم شده است و نتایج پژوهش حاکی از آن است که برداشت های مؤلفه های عینی و ذهنی از مناظر شهری میان مردم و کارشناسان متفاوت است و کیفیت های مؤلفه های ذهنی در فضاهای شهری مشخص شده مطلوبیت ندارند.
تحلیلی بر پتانسیل های اقلیم گردشگری در شهرهای دامنه سبلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقلیم مناسب، منبع طبیعی و ثروت عظیم اقتصادی برای گردشگری است و عنصری است که جاذبه هایی را برای گردشگران فراهم می آورد و از این طریق موجب رضایتمندی و افزایش گردشگران می شود. همه عناصر اقلیمی در سلامتی، آسایش، تفریح مردم و جلب گردشگر نقش دارند، ولی برخی عناصر از جمله دما، رطوبت نسبی، ساعات آفتابی و باد اهمیت بیشتری دارند که در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته اند، تا تاثیر آسایش گرمایی در جذب توریسم شهرهای دامنه سبلان را که با توجه به موقعیت جغرافیایی آن که از پتانسیل های ارزشمندی برای توسعه ی توریسم برخوردار است، نشان داده شود. روش تحقیق به کار رفته در این تحقیق توصیفی - تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات روش کتابخانه ای بوده است. در این تحقیق ابتدا آمار و اطلاعات اقلیمی منطقه در طول دوره آماری( 1981-2010) به منظور مطالعه توان های اقلیم توریسم شهرهای دامنه سبلان گرد آوری شد و با شاخص اقلیم توریسم TCI «میک ژوسکی» مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، که اقلیم توریسم را برای هر ماه از سال به صورت شاخص عددی و توصیفی نشان می دهد. نتایج تحقیق نشان داد که ماههای ژوئن، ژوئیه، اوت و سپتامبر در طبقه ایده آل و عالی که بهترین شرایط آسایشی را برای گردشگری دارا می باشند. اما ماههای ژانویه، فوریه، مارس، آوریل، نوامبر و دسامبر در طبقه کم اهمیت و قابل قبول، شرایط چندان مطلوبی را برای گردشگران ندارد و ماههای می و اکتبر دارای شرایط متوسط برای فعالیت گردشگری است. روی هم رفته، بهترین ماههای سال، ژوئن (خرداد) و سپتامبر (شهریور) و بدترین ماهها دسامبر (آذر ماه)، ژانویه (دی ماه)، فوریه (بهمن ماه) برای فعالیت گردشگری برای شهرهای اطراف سبلان شناخته می شود.
شناسایی میزان تأثیر هویت بافت های محلات بر رضایت ساکنان از محیط زندگی نمونه موردی: محله علی قلی آقا و ولیعصر در اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیشتر محلات قدیمی اصفهان هویت دارند؛ اما رشد برون زای شهر، تزریق عملکردهای متعدد در بخش های مختلف و گسترش آن باعث شد که این بافت ها به تدریج با مشکلاتی روبه رو شوند. امروزه نیز شاهد به وجودآمدن محلاتی هستیم که جز تفاوت در نامشان، هیچ ویژگی متمایز دیگری نسبت به یکدیگر ندارند. این سیر نادرست و حرکت های معیوب، چنان وضعی را به وجود آورده است که در بافت های جدید شهری، ویژگی سنتی محله از بین رفته و ارزش هایی، همچون روابط همسایگی، آرامش و...، همگی رنگ باخته است. حال پرسش های مطرح این است: آیا محله ای باهویت، ساکنان راضی تری دارد؟ هویت بافت های سنتی چه تأثیری بر رضایت مردم دارد؟ هدف این پژوهش، پاسخگویی به این پرسش هاست؛ یعنی بررسی میزان تأثیر هویت محلات بر رضایت مردم از محله زندگی شان و ارتباط این دو مفهوم؛ بنابراین تأثیر مؤلفه های هویت بخش محله علی قلی آقا به منزله محله ای با هویت تاریخی و محله ولیعصر به منزله محله ای جدید بر رضایت ساکنانشان بررسی و با هم مقایسه شده اند. بدین منظور، از روش مطالعه کتابخانه ای، پیمایشی و پرسش نامه استفاده شده است. حجم نمونه با روش کوکران محاسبه (126نمونه) شده، روش نمونه گیری از نوع تصادفی بوده و درنهایت تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گیری از نرم افزار SPSS و AMOS انجام شده است. نتایج به دست آمده بیان کننده میزان رضایت زیاد ساکنان محله جدید و حس تعلق بسیار ساکنان محله سنتی به دلیل بومی بودن و هویت تاریخی محله است. درنتیجه هویت تاریخی محله به تنهایی نتوانسته است باعث رضایت ساکنان خود شود.
شناسایی عوامل مؤثر بر فرآیند تنظیم مجدد زمین در بافت های فرسوده شهری، مطالعه موردی: شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
65 - 76
حوزه های تخصصی:
رشد وگسترش فزاینده شهرها در دهه های اخیر باعث تبدیل اراضی کشاورزی، بالا رفتن هزینه های خدمات رسانی شهری، عدم توجه و رسیدگی به بافت های فرسوده در قالب توسعه درونزا شده است. شهر شیراز نیز با دارا بودن هزار و 700 هکتار بافت فرسوده از مسائل یادشده برکنار نبوده است. در سال های اخیر توجه به بافت فرسوده و توسعه درونزا مورد توجه قرار گرفته است. برای این منظور از سیاست های مدیریت و مهار رشد استفاده می شود که یکی از این سیاست ها تنظیم مجدد زمین است. به منظور کارایی و اثربخشی بیشتر فرآیند تنظیم مجدد زمین که متأثر از ویژگی های قانونی، نهادی، اقتصادی و اجتماعی محل است، شناسایی و دسته بندی عوامل مؤثر بر آن ضروری است. بر این اساس هدف این پژوهش شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر فرآیند تنظیم مجدد زمین در بافت های فرسوده و بررسی روابط علی_ معلولی بین آنها به منظور شناخت مهمترین متغیرها در فرآیند اجراست. این امر می تواند رهنمونی باشد برای مدیریت شهری در دستیابی به توسعه درونزا از طریق تحریک و تحقق مهمترین متغیرها و به تبع آن افزایش تحقق پذیری کل پروژه تنظیم مجدد زمین. به منظور نیل به این هدف از روش توصیفی_ تحلیلی در قالب مدل تحلیل تفسیری_ساختاری با استفاده از نرم افزار Micmac شدت و جهت روابط بین متغیرها مشخص شده است. برای این منظور از پرسشنامه دلفی دو مرحله ای و نظرات 17 نفر از کارشناسان امور شهری شهر شیراز استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که متغیر مشارکت پذیر بودن دولت محلی از طریق نهادهای واسط و تسهیل گر جزو گروه تأثیرگذارترین و تأثیرپذیرترین متغیرهاست. بنابراین این متغیر نقشی کلیدی و راهبردی ایفا می کند. به این معنا که کلید اجرای تنظیم مجدد زمین در بافت های فرسوده و حل مشکلات مربوط به آن ایجاد نهادی واسط برای شنیدن خواسته ها و نظرات مردم است. همچنین سایر متغیرهای راهبردی تنظیم مجدد زمین در بافت فرسوده توجه به عدالت فردی و اجتماعی در دولت محلی، بینش راهبردی و منعطف بودن دولت محلی، تعریف اهداف ملموس و قابل دستیابی در تنظیم مجدد زمین و ارزیابی مناسب قیمت زمین قبل و بعد از اجرا هستند. بنابراین رصد مداوم این متغیرها در طول فرآیند تهیه طرح و اجرای تنظیم مجدد زمین در بافت فرسوده لازم و ضروری است.
تحلیل عوامل بهبود احساس عدالت اجتماعی (مورد شناسی: شهرستان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۸
91 - 110
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر اصلی ترین عامل بحران های جوامع بشری، ریشه در نابرابری های اجتماعی و فقدان عدالت اجتماعی دارد. در این ارتباط، هدف از نگارش این مقاله، مطالعه و تحلیل عوامل بهبود احساس عدالت اجتماعی روستاییان شهرستان اردبیل است. این تحقیق از نظر هدف، توسعه ای و ازلحاظ ماهیت، توصیفی و پیمایشی و نیز از نوع تحلیلی است. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش، شامل کل روستاییانی است که در مناطق روستایی شهرستان اردبیل بالای 15 سال سکونت دارند (85053N=)، که از این میان تعداد 383 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. در این پژوهش روش گرد آوری داده ها برای پاسخ گویی به سؤالات تحقیق، به دو صورت اسنادی (داده های ثانویه) و پیمایشی (داده های اولیه) و ابزار مورد استفاده در روش پیمایشی پرسش نامه و مصاحبه بوده است. روایی صوری پرسش نامه توسط پانل متخصصان مورد تأیید قرار گرفته است. مطالعه راهنما در منطقه مشابه جامعه آماری با تعداد 30 پرسش نامه صورت گرفت و با داده های کسب شده و استفاده از فرمول ویژه آلفای کرونباخ در نرم افزار SPSS، پایایی بخش های مختلف پرسش نامه تحقیق73/0 الی 80/0 به دست آمد. در نهایت، برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل تحلیل عاملی استفاده شد و نتایج این مدل نشان داد، مهم ترین عوامل بهبود احساس عدالت اجتماعی از دیدگاه روستاییان در منطقه مورد مطالعه، شامل هفت مؤلفه (بازتوزیع درآمد و تقویت نظام حمایتی، سهولت دسترسی به منابع و امکانات و حمایت روان شناختی روستاییان، توسعه اجتماعی و عدالت فضایی و تقویت زیرساخت ها) است که مقدار واریانس و واریانس تجمعی تبیین شده به وسیله این چهار عامل، 72/73 می باشد و درنهایت، براساس نتایج تحقیق پیشنهادهای کاربردی ارائه شده است.
واکاوی فضایی احساس امنیت شهروندان در فضاهای شهری با رویکرد آینده پژوهی (مطالعه موردی: شهر خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: با افزایش تراکم جمعیت در شهرها، کلیه ابعاد اقتصادی،اجتماعی، فرهنگی در شهرها دچار تحولات اساسی شده است، همسو با این مسائل؛ احساس امنیت در فضاهای شهری به یکی از دغدغه های برنامه ریزان شهری و مدیران تبدیل شده است. در واقع، یکی از اهداف اصلی برنامه ریزی شهری، تصمیم گیری در زمان حال است تا فعالیت های شهری در آینده به نفع شهروندان آن، به درستی هدایت شوند. تبیین و توصیف امنیت فضاهای شهری در آینده، می تواند از بروز انواع ناهنجاری های اجتماعی بکاهد. روش: پژوهش حاضر باهدف؛ واکاوی فضایی احساس امنیت شهروندان در فضاهای شهری از منظر آینده پژوهی در شهر خرم آباد با رویکرد توصیفی- اکتشافی مبتنی بر منابع اسنادی- پیمایشی تدوین شده است، جامعه آماری مورد مطالعه، نخبگان و متخصصان در حیطه امنیت در فضاهای شهری بوده اند، برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار میک مک، روش تحلیل ساختار و ماتریس تأثیر متقابل استفاده شده است. یافته ها: در خصوص میزان اثرگذاری متغیرهای مورد مطالعه بر آینده احساس امنیت در شهر خرم آباد، نتایج تحقیق نشان داد پنج متغیر اثرگذار به ترتیب شامل اشتغال، درآمد و طبقه اجتماعی، تأثیر ساز و کارهای مدیران در کاهش ناهنجاری ها، بازخوردهای اجتماعی و ارتباطی شهروندان نسبت به یکدیگر و میزان اشراف و احاطه واحدهای مسکونی بر هم می باشد. نتیجه گیری: بر اساس متغیرهای اثرگذار بر مدیریت امنیت در فضاهای شهری می توان گفت که وضعیت ناپایداری بر سیستم حاکم بر شهر خرم آباد حاکم است.
بهبود فضاهای جمعی مسکونی در جهت ارتقا پایداری اجتماعی: راهکارها و تدابیر طراحی در مجتمع های مسکونی
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه توسعه پایدار در دهه های اخیر یکی از اساسی ترین دغدغه های معماران و شهرسازان می باشد و پایداری اجتماعی نیز از ارکان حصول به این مهم بوده و با نظر به اینکه مسکن نقشی تعیین کننده در شکل گیری فرهنگ و هویت جامعه را داراست و در عین حال افزایش سکونت در آپارتمان و اقامت در مجتمع های مسکونی، توجه به عوامل توسعه پایدار در مجتمع های مسکونی امری ضروری است. این پژوهش با مطالعه پژوهش های حاضر در زمینه پایداری اجتماعی در سطح شهری، محلی و در نهایت مجتمع مسکونی ابتدا سعی در بررسی تعاریف مختلف پایداری اجتماعی از دیدگاه صاحب نظران و استخراج عوامل موثر، این پژوهش ها را همگرا کرده و در نهایت به دنبال ارائه راهکارهای طراحی جهت افزایش پایداری اجتماعی در مجتمع های مسکونی می باشد. سعی شده تا با روش تئوری مبنا و با توجه به کارکردهای مجتمع های مسکونی به ارایه راهکارهایی طراحی فضاهای جمعی در این محیط ها بپردازد. این راهکارها بر اساس شاخص های مکانی موثر بر ارتقاء پایداری اجتماعی در دو سطح راهبرد و تدبیر بررسی شده. مولفه های به دست آمده شامل امنیت، عدالت اجتماعی (مردمداری)، فعالیت پذیری (سرزندگی)، هویت مندی، انسجام فضایی کالبدی می باشد.
بررسی شیوه های مشارکت شهروندی در توسعه شهری ایلام
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۶
31-45
حوزه های تخصصی:
مدیران شهری همواره سعی کرده اند تا با جلب مشارکت مردمی به اهداف خود در راستای دست یابی به توسعه و مدیریت شهری نائل آیند. مشارکت شهروندان در امور شهری یکی از اصول مهم پایداری و دموکراسی در جوامع شهری محسوب می شود. با توجه به اهمیت مشارکت در توسعه و مدیریت شهری شهر، هدف از انجام این پژوهش، بررسی شیوه های مشارکت شهروندی در توسعه شهری ایلام به صورت توصیفی-همبستگی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش، شهروندان شهر ایلام می باشند که براساس فرمول کوکران نمونه ای به تعداد 200 نفر سرپرست خانوار در 4 منطقه شهر ایلام به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب و بین آنها پرسشنامه توزیع شد. پرسشنامه پژوهش محقق ساخته است که روایی آن توسط متخصصان و کارشناسان تأیید و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ به میزان 83/0 مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم-افزار SPSS انجام شد. نتایج حاصل از یافته های تحقیق حاکی از آن داشت که میزان مشارکت شهروندان شهر ایلام در امور شهری کمتر از حد میانگین بود و میزان آن در سطح شهر متفاوت بود. به طوری که مشارکت مالی با مقدار 514/2 بالاترین میزان و رتبه اول را به خود اختصاص داده و مشارکت ابزاری با مقدار 181/2 در رتبه آخر قرار گرفته است. همچنین بین انواع مشارکت (مالی، سیاسی، فیزیکی، ابزاری و ذهنی معنوی) با توسعه شهری شهر ایلام رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و مشارکت مالی، سیاسی، فیزیکی، و ذهنی معنوی در توسعه شهری شهر ایلام 51 درصد از توسعه شهری شهر ایلام را تبیین نمودند.
تحلیل عوامل مؤثر در کیفیت منظر پیاده راه های شهری از دیدگاه شهروندان (مطالعه موردی: پیاده راه بوعلی شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
577 - 596
حوزه های تخصصی:
زمانی ادراک و خوانش فضاهای شهری می تواند ارتقا یابد که مسائل شهری براساس دیدگاه ها و مشارکت کاربران بنا گذاشته شود. از آنجا که دیدگاه های مختلفی برای ارتقای سیما و منظر پیاده راه های شهری وجود دارد، سنجش و ارزیابی کیفیت منظر این پیاده راه ها از دیدگاه کاربران اهمیت خاصی دارد. پیاده راه بوعلی شهر همدان، اولین تجربه پیاده راه سازی در این شهر است. شواهد نشان دهنده ارتباط خوب و رضایت مندی کاربران از روند پیاده سازی در این خیابان است. هدف این پژوهش، خوانش منظر خیابان بوعلی شهر همدان بعد از تبدیل آن به پیاده راه شهری از منظر شهروندان است. شاخص ها و معیارهای مورد سنجش در ارتباط با خوانش مکان شامل مؤلفه های فعالیتی-اجتماعی، زیبایی شناختی-ادراکی و هویتی-معنایی است. به کمک فرمول کوکران، 360 نمونه آماری با توجه به جامعه آماری درنظر گرفته شده است. برای بررسی سطح معناداری مؤلفه های سه گانه و معیارهای آن ها، از آزمون t و تحلیل عاملی و استفاده شده است. همچنین از آزمون های مقایسه ای و ضریب ماتریس های هم بستگی برای بررسی ارتباط میان اجزای متغیرها بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده رابطه مستقیم عوامل فعالیتی، اجتماعی و زیبایی شناختی با خوانش پیاده راه های شهری است. برگزاری مراسم های آیینی مختلف و حضورپذیری اقشار گوناگون، در حوزه مؤلفه فعالیتی-اجتماعی است. از سوی دیگر، تنوع فضایی عناصر محیطی و همچنین نقش بافت و نوع مصالح در حوزه مؤلفه زیبایی شناختی و عنصر و جداره های آشنا و باهویت و خاطره انگیزی رویدادها در فضا در مؤلفه هویت-معنایی بیشترین اولویت را از سایر معیارها در بازخوانی کیفیت منظر پیاده راه های شهری از دیدگاه شهروندان دارد.