فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۶۱ تا ۲٬۳۸۰ مورد از کل ۶٬۲۹۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
در آغاز هزارة سوم مشکل دیرپای مسکن هنوز یکی از مهم ترین مشکلات جوامع بشری است و متأسفانه نسبت به گذشته ابعاد آن گسترده تر نیز گشته است. فقدان منابع کافی، ضعف مدیریت اقتصادی، نداشتن برنامه ریزی جامع مسکن و سایر نارسایی هایی که در زیرساخت های اقتصادی وجود دارد از یکسو و افزایش جمعیت شهرنشین از سویی دیگر تأمین سرپناه در کشورهای در حال توسعه را به شکلی پیچیده و چند بُعدی در آورده است. بررسی وضعیت مطلوب مسکن در مناطق شهری یکی از شاخص های توسعة اقتصادی- اجتماعی در کشورهای جهان محسوب می شود. یکی از راه های آگاهی از وضعیت مسکن در فرایند برنامه ریزی، استفاده از شاخص های مسکن است. این پژوهش از نظر هدف از نوع کاربردی- توسعه ای و از لحاظ روش انجام تحقیق، توصیفی- تحلیلی می باشد. در این پژوهش 24 شاخص کمّی و کیفی مسکن در 26 محلّه شهر مراغه با استفاده از داده ها و اطلاعات موجود از سرشماری های موجود و داده های مرکز آمار در سال 1390 استخراج گردید، سپس در تحلیل داده ها، ابتدا با استفاده از ضریب آنتروپی شانون، وزن هر یک از شاخص ها برآورد گردید و سپس با بهره گیری از مدل های MOORA، COPRAS و SAWو روش ترکیبی (ادغام)، محاسبه و رتبه بندی شدند. در نهایت بر اساس نتایج حاصل از پهنه بندی فضایی محلات شهر مراغه از لحاظ شاخص های کمّی و کیفی مسکن با استفاده از نرم افزار Arc GIS نشان می دهد 7/7 درصد محلات متعادل، 54/11 درصد محلات نسبتا متعادل، 62/34 درصد محلات نسبتا نامتعادل و 2/46 درصد محلات نامتعادل می باشد.
بررسی تأثیر عناصر اقلیمی در معماری شهری: مطالعه موردی شهر ماهشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسکن که به عنوان سرپناه از انسان در برابر سرما و گرما و حوادث محیطی محافظت می نماید، پیوندی مستقیم با اقلیم دارد. این پژوهش به بررسی تأثیر عناصر اقلیمی در معماری شهر ماهشهر پرداخته است. در این پژوهش، به منظور دستیابی به الگوی ساخت و ساز با هدف آسایش حرارتی، به طراحی اقلیمی منطقه و اقلیم های مشابه و بررسی آسایش حرارتی فضای داخلی مساکن در بافت شهر پرداخته شده است. این کار از طریق تحقیق میدانی و جمع آوری اطلاعات به وسیله ایستگاه های هواشناسی(آمار 30 ساله) موجود در سطح شهر در خصوص عناصر و ویژگی های خاص اقلیمی منطقه صورت گرفته است. پس از تعیین نوع اقلیم شهر ماهشهر به منظور بررسی میزان سازگاری اقلیمی مساکن شهر ماهشهر، وضعیت زیست اقلیمی شهر ماهشهر بر اساس معیارهای دمای مؤثر، گیونی محاسبه شده است. سپس با استفاده از روش های تحلیلی- آماری که بر روی داده های ساعتی پارامترهای اقلیمی توسط نرم افزارهای Ecotect و Climate Consultant صورت می گیرد، شرایط زیست اقلیمی و ساختمانی منطقه مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که در ارزیابی شاخص دمای مؤثر تنها در ماهای آبان، اسفند و بهمن محدوده در شرایط آسایش اقلیمی قرار دارد. نمودار سایکرومتریک نشان داد که، شهر ماهشهر در 615 ساعت در محدوده آسایش قرار گرفته است و در دیگر ماه ها خارج از محدوده آسایش است. با توجه به بررسی های ارزیابی بیوکلیمایی محدوده مورد مطالعه، همه شاخص های زیست اقلیمی به دلیل شرایط دمایی بالای محدوده در شرایط نامطلوب آسایش اقلیمی بودند. در بررسی بافت قدیم شهر به دلیل این که به زوایای تابش خورشیدی کمتر اهمیت داده می شد و معمولاً اتاق ها در اطراف حیاط پراکنده بودند، در تمام ساعات روز در یک قسمت از ساختمان تابش وجود دارد که با توجه به شرایط اقلیمی ماهشهر که دما مهمترین پارامتر در ایجاد عدم آسایش اقلیمی است این عامل بسیار مهم است. همچنین به دلیل اینکه ساختمان ها با ارتفاع کمی از زمین ساخته می شدند ساکنین به دلیل وجود رطوبت در شرایط عدم آسایش قرار دارند.
تحلیل فضایی مناطق شهری قم به منظور احداث پروژه مسکن اجتماعی با تاکید بر روش تحلیل سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات نواحی شهری سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۱
129 - 149
حوزه های تخصصی:
مسکن اجتماعی به نوعی خاصی از تامین مسکن اطلاق می شود که اساساً توسط دولت ملّی یا محلی و با هدف خانه دار کردن گروه های کم درآمد صورت می گیرد. شهر قم یکی از شهرهای بزرگ ایران است که با توجه به جمعیت بالای آن نیاز به توجه در بخش مسکن دارد. یکی از مهم ترین عوامل در ایجاد و ساخت پروژه های مسکونی، مکان یابی بهینه آن می باشد. یکی از روش های تصمیم گیری، از طریق وزن دهی به معیارها روش سلسله مراتبی است. با استفاده از این روش، معیارها و زیرمعیارها رتبه بندی شده و گزینه های مناسب برای اتخاب مکان بهینه مشخص می شوند. این پژوهش به صورت کاربردی و به روش توصیفی– تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای صورت گرفته است. معیارها و ریزمعیارهای مؤثر در مکان یابی فضاهای مسکونی معرفی و درخت سلسله مراتبی معیارها ترسیم شده است. این معیارها در قالب پرسشنامه ای تنطیم و در بین کارشناسان شهری و مسکن شهرداری قم توزیع شد و برای محاسبه میانگین وزن های داده شده هر معیار و زیرمعیار، از مقایسه زوجی استفاده شده است. پس از انجام محاسبات مربوطه در فرایند تحلیل سلسله مراتبی، نتایج و خروجی مدل به گونه ای بود که منطقه 8 مناسب ترین منطقه برای احداث پروژه مسکن اجتماعی تشخیص داده شد. مناطق 2 و 3 نیز پس از منطقه 8 در اولویت های بعدی قرار می گیرند. در همین راستا، مناطق 5 و 6 و 7 نامناسب ترین مناطق در مکان یابی و احداث این پروژه می باشند.
سنجش کیفیت زندگی در محلات شهری در راستای ارتقاء کیفیت زندگی (مطالعه موردی محله قلعه شهر بافق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر به عنوان عالی ترین نمود تمدن بشر، نقش بنیادی در ایجاد زندگی خوب برای شهروندان دارد. در عین حال، تأکید بر ابعاد کمی رشد شهرها منجر به دو قطبی شدن آنها شده و برای حل مشکلات شهرنشینان و ارتقاء زندگی آنها مفهوم «کیفیت زندگی» مورد تحقیق قرار گرفت. تحولات شهرسازی و رشد شهر بافق، موجب برهم خوردن ساختار محله ای آن گردیده است. محله قلعه از محلات با سطح کیفیت پایین شهر بافق است . عوامل متعددی منجمله کیفیت نامناسب معابر و مصالح ابنیه، کمبود خدمات، عدم جمع آوری زباله ها و تجمع آنها در اراضی بایر و خرابه ها باعث کاهش سطح کیفیت زندگی محله شده و تهدید جدی در جهت تخلیه تدریجی آن محسوب می شود. هدف پژوهش، سنجش کیفیت زندگی در محله قلعه شهر بافق و ارائه راهبردهای مطلوب در جهت ارتقای آن است. لذا، پس از مرور شاخص های کیفیت زندگی و از طریق معیارهای برگزیده و تعریف گویه های مرتبط، میزان کیفیت زندگی در محله مورد سنجش قرار گرفت. پژوهش از لحاظ شیوه انجام، توصیفی – تحلیلی است و از تکنیک SWOT ، QSPM و نرم افزار SPSS برای توصیف، طبقه بندی و تحلیل داده ها استفاده شد. حجم نمونه به روش کوکران، 223 مورد تعیین گردید. بنابر یافته های تحقیق: کیفیت زندگی در محله قلعه، با نمره 4.8 کمتر ازحد متوسط (5) است، مولفه کالبدی با امتیاز 3.8 پایین ترین سطح و مولفه اجتماعی با امتیاز 6.66، بالاترین سطح را از لحاظ کیفی دارا هست. پس، مولفه کالبدی بیشترین تاثیر را در کاهش سطح کیفیت زندگی محله دارد. در پایان، راهبردهای برتر در راستای بهبود کیفیت زندگی محله ارائه شد. از مجموع راهبردها در ابعاد مختلف، تقویت و بهبود منظر محله، بازنگری بافت موجود و طراحی مجدد آن،ایجاد فضاهای پاتوق و فعالیت های جمعی، تقویت بخش کشاورزی بمنظور اشتغال زایی، تعریف و اصلاح سلسله مراتب معابر درونی، بهبود وضعیت بهداشت و ساماندهی زباله ها و ضایعات بعنوان راهبردهای برتر، بیشترین نمره را کسب کردند.
طراحی مدل جذب منابع انسانی مبتنی بر عدالت برای دستگاه های دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۷
۶۰-۴۹
حوزه های تخصصی:
عدالت یکی از مهمترین ارزشهای انسانی است، مفهوم عدالت هر چند در وهله اول واضح و آشکار به نظر می رسد، اما یکی از پیچیده ترین و بحث انگیزترین مباحث در تاریخ حیات انسانی بوده است. عدالت استخدامی نیز، از چنین ویژگی چالشی و ارزشی برخوردار است. این پژوهش با هدف دستیابی به مدل جذب منابع انسانی مبتنی بر عدالت در دستگاه های دولتی ایران طراحی شد. نمونه آماری شامل 17 نفر از خبرگان دانشگاهی و منابع انسانی بودند که به روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند انتخاب شده و از نظریه داده بنیاد (مبتنی بر مصاحبه با خبرگان) برای طراحی مدل استفاده شده است. پس از مراجعه به صاحب نظران و خبرگان متخصص در رشته مدیریت منابع انسانی گوناگون، ضمن اصلاح و تعدیل مدل گفته شده، مدل جدب منابع انسانی عدالت محور طراحی شد. از مهمترین نتایج تحقیق این است که برای جذب و استخدام منابع انسانی بر اساس عدالت، توجه به شایستگی های فردی، شغلی و بینشی داوطلبان، تعیین معیارها و شاخص های دقیق گزینش افراد، برگزاری آزمون، ایجاد فرصت های برابر برای همه، قانون گرایی و اعتمادسازی ضروری می باشند. همچنین در سیستم جذب منابع انسانی در نظر گرفتن همه عوامل سیستم یعنی کم و کیف احیتاجات منبع انسانی، روش های تامین منابع انسانی، روش های انتخاب و استخدام داوطلب، شرایط به کارگماری (انتصاب) و استراتژی انتخاب یا گزینش در برقراری عدالت استخدامی تاثیرگذار هستند. مدل طراحی شده فی الواقع مبنای نظری لازم را برای رعایت عدالت استخدامی فراهم می سازد. همچنین ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های مدل جذب منابع انسانی مبتنی بر عدالت در این پژوهش نشان داده شده است.
اصول و مبانی فقهی حاکم بر مدیریت جامعه و فضای شهری و میزان انطباق آن ها بر شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زندگی در جامعة شهری اسلامی مستلزم اجرای اصول شریعت از سوی مدیران آن جامعه است. این پژوهش به منظور آشنایی مدیران جامعة شهری با موازین فقهی ارائه شده از سوی صاحب شریعت انجام شده است. اصول بررسی شده شامل چهار اصل رعایت حریم خصوصی در ساخت وساز و بلند مرتبه سازی، عدالت در توزیع امکانات شهری، اشاعة فرهنگ اسلامی و اصل ولایت حاکم در تخلفات ساختمانی است. ازآن جا که تبلور شهر اسلامی و مبتنی بر اصول فقهی بارز در ایران، مشهد است به انطباق ضوابط شهری و آمار میزان رعایت این اصول در این شهر پرداخته شده است. روش تحقیق به کاررفته در بخش اصول فقهی؛ توصیفی- تبیینی و در بخش انطباق این اصول بر شهر مشهد تطبیقی و میدانی است. آن چه از این پژوهش منتج می شود این است که این اصول منطبق بر مبانی فقهی است و شهر مشهد نیز براساس ضوابط و آمارهای اخیر، در بیشتر موارد با این اصول انطباق دارد؛ اما بعضی از این اصول در بدنة شهری مشهد رعایت نشده و مدیران اجرایی نیاز به ژرف اندیشی بیشتری در رعایت این اصول در فضای شهری دارند.
بررسی روند تغییرات فضای سبز در سه دهة گذشته با استفاده از سنجش از دور (مطالعه موردی: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت و نقش فضای سبز در حیات و توسعة شهرها تا حدی است که به عنوان یکی از شاخص های توسعة پایدار معرفی می شود. تاثیرات فیزیکی و طبیعی این فضاها در سیستم شهری و بازدهی های اکولوژیکی، اجتماعی و اقتصادی آن ها در ساختار جوامع انکارناپذیر است. در این پژوهش جهت نمایش میزان تغییرات فضای سبز شهر یزد از اطلاعات باندهای ماهواره لندست سنجنده های ETM و TM در سال های 1366، 1378 و 1394 استفاده و میزان شاخص NDVI برای سال های مذکور در مناطق سه گانة شهر یزد محاسبه شد. نتایج نشان داد میزان مساحت فضای سبز شهری و تغییرات کاربری و تبدیل باغات به مناطق مسکونی و سایر کاربری های شهری در طی 30 سال گذشته 71/271 هکتار کاهش داشته است، درحالیکه جمعیت شهر یزد در طول این دوره 332124 نفر افزایش داشته است. بیشترین میزان کاهش فضای سبز در طی این سال ها برابر با 205 هکتار و مربوط به منطقة دو شهری است. با توجه به نتایج به دست آمده، میزان فضای سبز مناطق 1 و 2 در سال های مذکور روندی نزولی داشته است. این درحالی است که توسعة فضاهای سبز در منطقة یک نسبت به سال 1385 از روند رو به رشدی برخوردار بوده است. بنابراین، لازم است علاوه بر افزایش میزان سطح فضای سبز به توزیع مناسب و برنامه ریزی های توسعه ای در راستای حفظ باغات و افزایش سرانة فضای سبز به ویژه در مناطق در حال توسعة یک و سه اقدام کرد.
تحلیل ارتباط بین سطح کیفیت محیطی و قیمت فروش مسکن در کلان شهر تبریز با استفاده از روش تحلیل مؤلفه های اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آن جایی که مسکن کالای همگنی نیست، تعریف دقیق مسکن از مهم ترین الزامات شناسایی مختصات آن محسوب می شود و استانداردسازی مفاهیم در این حوزه می تواند بسیار راهگشا باشد. در این راستا، باید به شاخص هایی نظیر کیفیت کالبدی – فضایی، کیفیت عملکردی، کیفیت محیطی و کیفیت مربوط به نیازهای انسان توجه شود. در چهارچوب همین مفاهیم کلیدی، ارتباط بین سطح کیفیت محیطی و قیمت فروش مسکن در شهر تبریز بررسی شده است. این تحلیل در دو مرحله انجام شده است. در مرحلة اول شاخص های ذهنی و عینی کیفیت محیطی با استفاده از مؤلفه های اصلی در 184 حوزة سرشماری کلان شهر تبریز که 29 محله (ناحیة) شاخص شهر تبریز را در برمی گیرد، تجزیه وتحلیل شده است. نتایج مرحلة اول حاکی از این است که مزیت های کالبدی، عدم رضایت از تراکم بالا و برخی اثرات جانبی منفی ناشی از مناطق نامتجانس در سطح نخست تأثیرگذاری بر شاخص های محیطی قرار دارند. در مرحلة دوم، ارتباط بین سطح شاخص های محیطی و قیمت فروش مسکن بررسی شده است. به این منظور از ضریب همبستگی و آزمون خی دو استفاده شده است. نتایج بیانگر رابطة خطی مثبت و قوی بین سطح کیفیت محیطی و قیمت فروش مسکن در مناطق مختلف شهر تبریز است؛ به گونه ای که متغیر قیمت فروش مسکن به سطح کیفیت محیطی وابسته است.
تحلیل مفهوم انسجام ساختار فضایی در محله های تاریخی با روش نحو فضا (نمونه موردی: محله های تاریخی شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محله های تاریخی ایران به عنوان هسته اولیه پیدایش شهرهای ایرانی، دارای اصول و ویژگی های معماری و شهرسازی کهن ایرانی- اسلامی بوده و هستند. یکی از مهم ترین ویژگی های معماری و شهرسازی کهن ایرانی- اسلامی، انسجام آن هاست. این کیفیت حاصل پیوند و ارتباط اجزای تشکیل دهنده آثار معماری و شهرهاست. افزایش جمعیت و ظهور فناوری های جدید، ساختار شهرها را دستخوش تحولاتی کرد که منجر به ازبین رفتن وحدت و انسجام در معماری و شهرسازی گذشته شد. شهرها و محله ها مجموعه ای از بناها و فضاها به صورت ساختارهای مستقل و مجزایی شدند که بی ارتباط با عناصر هم جوار خود هستند. هدف این پژوهش، تحلیل مفهوم انسجام و عوامل زمینه ساز آن در معماری و شهرسازی کهن ایرانی- اسلامی و به طور خاص در محله های تاریخی است. در این راستا، با استفاده از روش نحو فضا به بررسی این ویژگی در چهار محله تاریخی شهر همدان پرداخته شده است. فضای محله های مورد نظر به صورت محوربندی شده با متغیر انسجام تحلیل و بررسی شده است. مقایسه و تحلیل نتایج نشان می دهد در محله های تاریخی اگر ساختار فضایی آن ها -که به صورت مرکز محله ای و سلسله مراتبی است- حفظ شود، انسجام فضایی از بین نمی رود و به طورکلی، هرچه تخریب بافت و ساخت وسازهای جدید در محله های تاریخی کمتر باشد، ساختار آن ها منسجم تر است و این مسئله بر ساختار و روابط اجتماعی ساکنان محله تأثیرگذار است. نتایج این پژوهش می تواند زمینه ساز ارائه الگوهایی مناسب برای محله های جدید، توسعه محله های تاریخی و حفظ ساختار منسجم آن ها باشد. همچنین، بستری برای پژوهش های آینده در راستای ویژگی های خاص محله های تاریخی فراهم می شود.
الگوی توزیع فضایی جرائم شهری و عوامل زمینه ای مؤثر بر آن (موردمطالعه: کلان شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر مشهد، به عنوان دومین کلان شهر ایران دارای تنوع اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و محیطی زیادی است. این تنوع همه جانبه از طرفی فرصت هایی را برای توسعه شهر فراهم می آورد و از طرف دیگر باعث حضور مهاجران داخلی و خارجی و بروز برخی از ناهنجاری های اجتماعی خواهد شد. هدف این پژوهش، شناسایی ویژگی های مکانی و زمانی جرائم، توزیع فضایی گونه های مختلف جرائم در حوزه های استحفاظی نیروی انتظامی و سنجش عوامل زمینه ای در وقوع جرائم می باشد. جامعه آماری این پژوهش همه زندانیان حبس شده در زندان ها و یا بازداشتگاه های شهر مشهد می باشد، با توجه به جامعه آماری تعداد 236 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شد و تحلیل های زمینه ای مؤثر بر ارتکاب جرم بر روی آن ها انجام گرفت. علاوه بر نظرات زندانیان، برای بررسی الگوهای توزیع فضایی جرائم از داده ها و اطلاعات آماری مربوط به حوزه های استحفاظی نیروی انتظامی شهر مشهد استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل های آماری ArcGIS مانند لکة داغ جرائم، بیضی انحراف استاندارد، رگرسیون فضایی و نقشه سه بعدی TIN کمک گرفته و برای بررسی عوامل نهادی مؤثر بر جرم از مدل سازی معادلات ساختاری در محیط Amos Graphic استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دهنده عدم یکنواختی توزیع جرائم ازنظر تعداد و تنوع در شهر مشهد و بین محله های مانند طبرسی، رجایی، کوی پلیس، فیاض بخش و امام رضا(ع) می باشد. حوزه استحفاظی طبرسی به عنوان نقطه اصلی ارتکاب جرائم شناخته شده است همچنین توزیع فضایی انواع جرم به صورت نقشه های انحراف استاندارد نشان داده شده اند. از بین شرایط محیطی مؤثر بر ارتکاب جرم، نقش خلوتی مکان، مناسب بودن شرایط و عدم حضور به موقع پلیس بیشتر از سایر عوامل محیطی می باشد. در بعد اقتصادی نقش بیکاری و نابرابری های اقتصادی بیشترین اهمیت را داشته، در بعد اجتماعی- فردی، عامل های بی سوادی و بی اعتقادی نقش مهم تری داشتند.
آینده نگری نظام سکونتگاهی در برنامه ریزی سناریومبنا؛ بهبود برنامه ریزی و آمایش منطقه ای (مورد مطالعه: استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آینده نگری منطقه ای، نوعی از آینده نگری است که با تمرکز بر محدودة سرزمینی خاص، در یک قلمرو جغرافیایی زیرملی با هدف اتخاذ تصمیم های معین برای تحقق آیندة مطلوب عملیاتی می شود. هدف مقالة حاضر بررسی سازمان فضایی نظام سکونتگاهی استان اصفهان و ترسیم الگوی مطلوب نظام شهری در افق چشم انداز 1420 است. این مقاله سعی دارد ضمن شناسایی عوامل اصلی مؤثر بر روند توسعه در مقیاس منطقه ای، زمینة تهیة سناریو های ممکن و محتمل در 25 سال آیندة استان اصفهان را فراهم کند. این تحقیق از نظر نوع ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی، و از نظر ماهیت تحلیلی و اکتشافی است که با به کارگیری مدل های کمی و کیفی انجام گرفته است. برای تجزیه وتحلیل داده ها روش تحلیل ساختاری و نرم افزار میک مک به کار گرفته شد. نتایج نشان داد متغیرهای اصلی راهبردی توسعة استان اصفهان در افق 1420 شامل «شیوة مدیریت کلان کشور»، «شیوة مدیریت استان»، «منابع آب»، «همکاری های بین نهادی»، «جمعیت و مهاجرت»، «تحقیق و توسعه»، «نقش فراملی استان»، «امنیت سرمایه گذاری»، «تولیدات صنعتی و معدنی»، «سطح فناوری اطلاعات»، «گردشگری»، و «تولید تکنولوژی» می باشند. همچنین، براساس یافته های تحقیق، استان اصفهان از نظر توسعة آرایش نظام های فضایی در 25 سال آینده با پنج سناریوی اصلی روبه رو خواهد شد: «سناریوی شعاعی»، «سناریوی جزایر منفصل»، «سناریوی خوشه ای»، «سناریوی چندمرکزی»، و «سناریو شبکه ای». بین سناریوهای طراحی شده، در سناریوی شبکه ای می توان شاهد انسجام فضایی- عملکردی در سطح منطقه و توسعة یکپارچه و متعادل فضایی بود.
ارزیابی کیفیت زندگی شهری بافت حاشیه نشین مورد شناسی: محله حصار همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حاشیه نشینی همواره به صورت معضلی مطرح شده است که باید از آن رها شد و برای رهایی از این مشکل راهکارهای فراوانی تدارک دیده شده است. در این جهت، بررسی ذهنیت و نگاه ساکنان این مناطق به کیفیت زندگی خودشان، راهی مؤثر برای شناخت مسائل و برنامه ریزی برای حل مشکلات این مناطق است. همدان هم مانند بسیاری از شهر ها، در حال طی مسیر شهرنشینی است. یکی از محله های شهر همدان با اسکان غیررسمی، محله یا منطقه حصار است. در این تحقیق به بررسی کیفیت زندگی ساکنان این محله با رویکرد ذهنی پرداخته ایم. نوع تحقیق کاربردی- توسعه ای و روش بررسی آن توصیفی– تحلیلی است و شیوه گردآوری، اطلاعات و داده های کتابخانه ای و میدانی است؛ همچنین، با استفاده از روش پیمایشی، از طریق پرسش نامه ( بر اساس طیف لیکرت ) اقدام به گردآوری اطلاعات در مورد کیفیت زندگی از دیدگاه مردم شده است. نتایج حاکی از آن است که کیفیت زندگی در حصار از سطح متوسط نسبتاً پایین تر است و اینکه بین تمامی مؤلفه های تأثیر گذار بر کیفیت زندگی در سکونتگاه، مؤلفه اقتصادی، تأثیرگذارترین مؤلفه است که در مراحل مختلف برنامه ریزیِ ارتقاء کیفیت زندگی در سکونتگاه حصار، باید مورد توجه قرار گیرد.
ارزیابی و رتبه بندی محلات شهری در نماگر های تفکیک از مبدأ پسماند با استفاده از مدل VIKOR در GIS (مطالعة موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرنشینی شتابان و افزایش مصرف مواد، کالاها و تولید پسماند، به کاهش سلامت و بهداشت محیطی در شهرها منجر شده است. از آنجایی که تفکیک از مبدأ روش مناسبی برای کاهش مشکلات حوزة پسماند شهری است، ازاین رو، بررسی وضعیت محلات شهری از نظر نماگر های تفکیک از مبدأ می تواند کمک شایان توجهی به مدیریت پسماند شهری نماید. این تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است و برای گردآوری داده های تحقیق از روش پیمایشی استفاده شده است. قلمرو تحقیق شامل محلات 44 گانة شهرداری اردبیل هستند. با استفاده از روش کوکران 386 واحد ملکی به عنوان حجم نمونه تعیین شد ه اند. نتیجة آزمون پایایی، به روش آلفای کرونباخ، 0.79 محاسبه شده است که پایایی ابزار تحقیق را تأیید می کند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، ضریب تغییرات (C.V) و برای رتبه بندی محلات از مدل VIKOR استفاده شده است. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهند که تنها حدود 47% از واحدهای ملکی، تفکیک از مبدأ را انجام می دهند. نتایج روش ضریب تغییرات هم نشان می دهند که مقدار این ضریب در بیش از 70% نماگر ها بیش از مقدار 100 است که از این نظر، نماگر ها از توزیع همگن برخوردار نیستند. نتایج روش VIKOR نشان می دهند که فقط 8/18% از محلات شهر اردبیل از نظر نماگر های تفکیک از مبدأ پسماند، وضعیت مطلوبی دارند. نتایج تحقیق نشان می دهند که بیش از 80% محلات شهر اردبیل از نظر تفکیک از مبدأ پسماندها در وضعیت نامطلوب قرار دارند. در پایان تحقیق بر مبنای یافته ها و مؤلفه های تحقیق، پیشنهادهایی برای تأمین زیرساخت ها، آموزش، توانمندسازی شهروندان و اجرای برنامة مدیریت جامع پسماند شهر اردبیل ارائه شده اند.
تحلیل عملکرد مدیریت شهری بر پایة معیارهای پایداری محله ای در بافت تاریخی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مدیریت نوین شهری در قالب فرایند یکپارچه سازی کوشش های کنش گران شهری با شکل دهی به فضای زیستی در همة زمینه ها، با هدف بهبود اوضاع زیست- محیطی، اجتماعی- فرهنگی، کالبدی- فیزیکی و اقتصادی شهرها و به طور ویژه محله های شهری، در پی افزایش رفاه شهروندان و دستیابی به توسعة پایدار محله ای و شهری است. در این راستا، پژوهش حاضر بر آن است تا با شناسایی و تحلیل عملکرد مدیریت شهری، نقش و جایگاه این کنش گر را در پایداری محله های ناحیة تاریخی شهر یزد مورد بررسی قرار داده و با توجه به اهمیت این کنش گر راهبردی و کلیدی در شهرها، به تحلیل آن بپردازد. این نوشتار کوشیده است با رویکردی کاربردی- توسعه ای و با روش اسنادی و پیمایشی، پس از شناخت وضعیت رضایت از عملکرد مدیریت شهری در پایداری محله ای در چهار بُعد اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، زیست- محیطی و فیزیکی- کالبدی، با استفاده از ابزار پرسشنامه به هدف فوق دست یابد. نتایج به دست آمده از آزمون های آماری T-test و تحلیل واریانس، مبیّن این نکات است که عملکرد مدیریت شهری در قالب ابعاد چهارگانة پایداری محله ای در محله های بافت تاریخی شهر یزد، شرایط مطلوبی را دارا نبوده و از حد متوسط کمتر است. همچنین، نتایج آزمون تحلیل واریانس بیان می کند که از نظرِ شهروندان، عملکرد مدیریت شهری در ابعاد اجتماعی- فرهنگی، زیست- محیطی و فیزیکی- کالبدی بین محله ها، تفاوت معناداری وجود دارد؛ اما از نظرِ شاخص های بُعد اقتصادی بین محله های نه گانة بافت تاریخی، تفاوت معناداری وجود نداشته و شهروندان همة محله ها عملکرد مدیریت شهری را ضعیف ارزیابی کرده اند.
سنجش توسعه یافتگی شهرهای شهرستان سقز با تاکید بر نیروی بازار کار در بازه زمانی 1345 تا 1385(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل اصلی در سنجش درجه توسعه یافتگی مناطق، وجود فرصت های شغلی در آن منطقه و میزان عرضه و تقاضای نیروی کار می باشد که در هر منطقه با توجه به میزان عرضه و تقاضای نیروی کار، مقدار کمبود شغل محاسبه و درجه توسعه یافتگی آن بررسی می گردد. یکی از مدل هایی که وضعیت بازار نیروی کار را مورد سنجش قرار می دهد، مدل بازار کار است. هدف از مطالعه حاضر بررسی وضعیت توسعه یافتگی بازار کار نقاط شهری شهرستان سقز در طی چهار دوره سرشماری از 1345 تا 1385می باشد. تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز از نتایج تفضیلی سرشماری های عمومی نفوس و مسکن سال های 1345، 1355، 1365، 1375 و 1385 گردآوری شد. متغیرهای مورد بررسی در این مطالعه شامل: تعداد مهاجران به بیرون، نرخ رشد طبیعی، تعداد مهاجران وارد شده، بیکاری، اشتغال و نیروی کار است. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان داد که بازار نیروی کار در شهرستان سقز در هیچ یک از دوره ها متعادل نبوده است. این عدم تعادل در بازار کار، مهاجرپذیری در نقاط شهری و نقطه مقابل آن مهاجرفرستی شدید در نقاط روستایی و عدم وجود فرصت های شغلی یکسان در نقاط شهری و روستایی، نقل و انتقالات بی رویه جمعیت در این مناطق را موجب گردیده و نتیجه نهایی این که شهرستان سقز با یک عدم تعادل در بازار کار رو به رو است.
شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر در توسعه یکپارچه با تأکید بر پیوندهای روستایی- شهری (مطالعه موردی: شهرستان مینودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نابرابری های ناحیه ای در بسیاری از کشورها چالشی اساسی در مسیر توسعه است؛ در این راستا برنامه ریزی ناحیه ای پاسخی به نارسایی ها و کاستی ها و کوششی در جهت از میان بردن نابرابری ها و تحقق توسعه یکپارچه ناحیه ای است. هدف تحقیق حاضر شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه یکپارچه ناحیه ای با تأکید بر پیوندهای روستایی- شهری در شهرستان مینودشت بوده است؛ بنابراین ماهیت تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی است. در این راستا از سه تکنیک طوفان مغزی، دلفی و ماتریس اثرات متقاطع (به کمک نرم افزار میک مک) استفاده شد. با استفاده از تکنیک طوفان مغزی و دلفی 54 عامل شناسایی شد که 11 عامل در بخش کشاورزی، 4 عامل در بخش صنعت، 13 عامل در بخش خدمات، 4 عامل در بخش نیروی انسانی، 4 عامل در بخش زیربنایی، 3 عامل در بخش آموزشی، 5 عامل در بخش اجتماعی، 4 عامل در بخش منابع طبیعی و 6 عامل در بخش مدیریت و برنامه ریزی قرار گرفته اند. این عوامل با استفاده از نرم افزار میک مک تجزیه و تحلیل شدند. براساس نتایج به دست آمده سیستم مورد مطالعه از نوع ناپایدار بوده و بنابراین در آن با پنج دسته از عوامل تأثیرگذار، دو وجهی، تأثیرپذیر، مستقل و تنطیمی سروکار داریم. عوامل تأثیرگذار شامل دوازده عامل از جمله مدیریت یکپارچه ناحیه ای، برنامه محوری، زیرساخت ها، شبکه حمل و نقل ناحیه ای و... است. عوامل مستقل شامل پانزده عامل مانند کشت دانه های روغنی، جنگل ها و مراتع، شبکه های اجتماعی و سازمان های غیردولتی و... می گردد؛ عوامل دوجهی شامل شانزده عامل است که از آن جمله به کارآفرینان، گردشگری ورزشی، امنیت، تجارت الکترونیک، سرمایه های بخش خصوصی و... اشاره نمود. عوامل تأثیرپذیر نیز شامل یازده عامل می گردد که می توان در این زمینه از عواملی نظیر واحدهای خدماتی، تعاونی ها، باغداری، گردشگری فرهنگی، منابع آب و... نام برد. در سیستم مورد مطالعه عامل تنظیمی وجود ندارد.
سنجش و ارزیابی اجرای طرح پیاده محوری در بافت مرکزی شهر دزفول ازنظر ساکنان و کسبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه اغلب فضاهای عمومی شهری و خیابان ها به دلیل افزایش بی رویه وسایل نقلیه و وابستگی الگوی زندگی شهری به آنها، به شدت تحت سلطه ماشین درآمده است. همین مسئله موجب بروز مشکلات فراوانی در مسائل شهری شده است؛ ازجمله افزایش آلودگی های زیست محیطی، کاهش سلامت عمومی، افزایش هزینه های تعمیر و نگهداری و... . به همین دلیل طرح های پیاده مداری به عنوان راه حلی برای کاهش این مشکلات در دستور کار قرار گرفته است. خیابان امام خمینی شهر دزفول، یکی از خیابان های اصلی و مهم شهر است که میزان تردد سواره و پیاده در این قسمت بالا بوده و همین امر موجب بروز مشکلات ترافیکی در این قسمت شده است. به منظور کاهش مشکلات ترافیکی ناشی از حجم وسایل نقلیه، طرح پیاده مداری در این قسمت پیشنهاد شد. هدف از انجام این تحقیق امکان سنجی فضایی اجرای طرح پیاده محوری خیابان امام خمینی شهر دزفول است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و داده های به دست آمده، از طریق پرسش نامه محقق ساخته، جمع آوری شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون T تک نمونه ای در برنامه SPSS و همچنین از روش مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Amos استفاده شده است. میانگین به دست آمده از آزمون T در بررسی میزان رضایت کسبه و ساکنان که بیشتر از 3 بود، نشان از آن دارد که افراد ساکن در این محدوده و کسبه بازار راضی به اجرای طرح هستند.
ارزیابی مکان های بهینه برای دفن زباله های شهری (مطالعه موردی: شهر فیروزآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش شهرها و افزایش جمعیت شهری در سال های اخیر، موجب افزایش مصرف و درنتیجه افزایش تولید پسماند در مناطق شهری شده است. از طرفی مکان یابی نامناسب دفن این پسماندها مشکلات زیست محیطی زیادی را به وجود آورده است. لذا این تحقیق که تحقیقی توصیفی- تحلیلی است، با درنظرگرفتن معیارهای ژئومورفولوژی، هیدرواقلیم، کاربری اراضی و فاصله از خطوط ارتباطی و با استفاده از منطق فازی و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)، محل های مناسب برای دفن پسماند در شهر فیروزآباد را بررسی کرده است. بر همین اساس لایه های مختلف اطلاعاتی با یکدیگر تلفیق شدند. همچنین محل فعلی دفن زباله شهر فیروزآباد بررسی و تحلیل شد. سپس با لحاظ کردن همه معیارهای مورد نظر، حریم ها و حدود دسترسی آن ها با استفاده از نقشه ها و سایر اطلاعات، مکان های بهینه برای دفن پسماندها در منطقه مطالعاتی پیشنهاد شد. درنهایت پس از ارزیابی های به عمل آمده و هم پوشانی لایه های وزن دهی شده، بخش های جنوب شرق و شمال شرق منطقه، به عنوان مناسب ترین مکان ها برای احداث سایت دفع زباله پیشنهاد می شوند. زیرا در این مکان برای دفن پسماندهای جامد، بسیاری از پارامترهای محیطی در وضعیتی کاملاً مناسب است و امکان سرمایه گذاری کنونی و آتی در این قسمت وجود دارد. بر اساس شواهد موجود مکان هایی به عنوان مکان نامناسب تعیین شده اند که به طور عمده روی دشت های حاصلخیز و با نفوذپذیری بالا قرار دارند و مناطق خوب به طور عمده در تپه ماهورها که ضخامت خاک بیشتر بوده و از مراکز جمعیتی و نیز زمین های مناسب کشاورزی و مناطق حساس دور هستند، تعیین شده است.
استانداردسازی و بهبود فرایند جمع آوری و به هنگام سازی داده های ممیزی املاک شهری، با استفاده از سامانة اطلاعات مکانی همراه بافت آگاه و برمبنای استانداردهای مکانی ISO(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ممیزی املاک شهری ازجمله فعالیت های شهرداری ها به منظور جمع آوری و به هنگام سازی پایگاه اطلاعات توصیفی و مکانی املاک شهری محسوب می شود. با ظهور سامانه های اطلاعات مکانی همراه، روش های نوینی برای گردآوری و به هنگام سازی اطلاعات مکانی گسترش داده شدند. در محیط های همراه، پردازشگری های انجام شده وابسته به محیط کاری و پویای کاربر است. کاهش ارتباط صریح کاربر با سامانه از عوامل مهم در هوشمندسازی سامانه و کاهش خطاهای انسانی در جمع آوری و به هنگام سازی اطلاعات به شمار می رود. برای این منظور، لازم است سامانه با استنباط وضعیت کاربر، با استفاده از اطلاعات بافت، نقشه ها و اطلاعات مناسب را در اختیار او قرار دهد. اطلاعات ممیزی املاک شهری نمونه ای از اطلاعات مکانی اند که می توانند از چنین سامانه هایی بهره ببرند. این مقاله تلاشی برای تحلیل نقش سامانة اطلاعات مکانی همراه بافت آگاه در استاندارد سازی و بهینه سازی فرایند ممیزی املاک شهری و نیز شناسایی روش های پیاده سازی چنین سامانه ای برای عرضة اطلاعات مکانی به ممیز و همچنین، هوشمندکردن واسط های کاربر برای ارتقای قابلیت های سامانه است. هدف نهایی تحقیق گسترش یک سامانة اطلاعات مکانی همراه، جهت ممیزی املاک شهری، با درنظرگرفتن اطلاعات بافت های موقعیت، جهت و سامانه، ب رای نقش ه ها و سروی س های قابل عرضه است که افزون بر مزایای سامانة اطلاعات مکانی همراه در گرد آوری و به هنگام سازی داده های ممیزی املاک، مزایای یک سامانة بافت آگاه را نیز دارد. در طراحی و پیاده سازی سیستم تحقیق حاضر، افزون بر معماری خادم مخدوم، از معماری مستقل نیز استفاده شده است تا در صورت قطع ارتباط با خادم، فرایند ممیزی متوقف نشود. درنهایت، سیستم بالا در یکی از بلوک های شهری تهران پیاده سازی شده و نتایج حاصل با نتایج ممیزی های پیشین مقایسه شده اند که نشان دهنده کاهش 50% زمان مورد نیاز برای جمع آوری داده ها در روش معرفی شده، به نسبت دو دورة آخر ممیزی املاک شهر تهران، و کاهش نزدیک به 100% زمان سپری شده بین گردآوری داده های توصیفی و مکانی و ورودشان به پایگاه دادة شهرداری، در مقایسه با دو دورة یادشده است. سیستم پیشنهادی در این تحقیق از ارتباط صریح ممیز با برنامه می کاهد و اطلاعات و نقشه ها که در ممیزی املاک شهری سنتی روی کروکی ها و فرم های کاغذی گردآوری و تصحیح می شدند، با استفاده از روش ارائه شده در این تحقیق، در محل مستقیماً جمع آوری و به هنگام می شوند که باعث بهبود چشمگیر فرایند ممیزی املاک شهری می شود.
بحران هویّت و انزوای اجتماعی در شهرهای جدید و رابطه آن با رضایت از محل سکونت (مورد مطالعه: شهرجدید پردیس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گسترش مهاجرت به شهرها و تراکم بالای جمعیت در این مراکز و به دنبال آن، مشکلات و نارسایی های پیش آمده به ویژه در حوزه مسکن و خدمات شهری، ایجاد شهرهای جدید به عنوان یک راه حل مطرح شد. اما بررسی های انجام شده، حاکی از ناتوانی این شهرها در جذب جمعیت مازادِ مادرشهر و نارضایتی ساکنان از سکونت در این مناطق بوده است. به نظر می رسد یکی از مهم ترین دلایل عدم موفقیت شهرهای جدید، بی توجهی به هویّت کالبدی و اجتماعی شهرهای جدید و احساس انزوای اجتماعی ساکنان آن ها باشد. از این رو، پژوهش حاضر مسئله بحران هویّت و انزوای اجتماعی در شهرهای جدید و رابطه آن با میزان رضایت از سکونت در این مناطق را مورد بررسی قرار داد. تحقیق حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بوده و داده های مورد نیاز با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و میدانی (پیمایشی) گردآوری شده است. در بخش پیمایش، با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه، محاسبه و از طریق نمونه گیری خوشه ای و تصادفی ساده و به کمک ابزار پرسشنامه با 350 نفر از ساکنان شهر جدید پردیس مصاحبه شد. برطبق یافته ها، میزان احساس هویّت شهری برای شهر پردیس و همچنین میزان رضایت از سکونت در این شهر در بین پاسخگویان کمتر از حد متوسط و میزان انزوای اجتماعی بیشتر از حد متوسط است. در بخش تحلیلی نیز، نتایج حاصل از آزمون t نشان داد که میانگین متغیرهای مذکور تفاوت معناداری با میانگین مورد انتظار دارند به صورتی که میانگین احساس هویّت شهری و رضایت از محل سکونت بسیار کمتر و میانگین انزوا بیشتر از حد متوسط است. همچنین آزمون رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته نشان داد میزان همبستگی بین احساس فقدان هویّت شهری و نارضایتی از محل سکونت برابر 0.49 و میزان همبستگی احساس انزوای اجتماعی و نارضایتی از محل سکونت 0.39 است؛ بدان معنا که با افزایش احساس فقدان هویّت شهری و افزایش احساس انزوای اجتماعی در بین شهروندان، میزان نارضایتی از سکونت در شهر پردیس بیشتر شده است.