فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۰۱ تا ۵٬۴۲۰ مورد از کل ۶٬۲۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
در دنیای امروزی، گردشگری ورزشی منبعی سرشار از سلامتی و در عین حال سود و درآمد است و هر کشوری که بتواند شرایط بهتر استفاده از این منبع را فراهم کند از مواهب و مزایای بیشتر آن بهره مند خواهد شد. پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از شاخصه های مورفولوژیک( ارتفاع، شیب و جهت شیب) مناطق مستعد را برای ورزش کوهنوردی در ارتفاعات پرآو- بیستون مکان یابی نماید. شالوده اصلی در این پژوهش و فرآیند مکان گزینی ورزش کوهنوردی، شاخصه های مورفولوژی از قبیل توپوگرافی، شیب، جهت شیب و غیره است. برای تهیه نقشه های مورد نیاز پژوهش با استفاده از توپوگرافی 20000 منطقه و نقاط ارتفاعی اقدام به تهیه نقشه های ارتفاعی دیجیتال(DEM)، مدل ارتفاعی مثلثی(TIN)، شیب و جهت شیب گردید. پس از آن، شروط منطقی در رابطه با ورزش کوهنوردی تعریف گردید. نوآوری پژوهش حاضر را می توان در دخیل کردن عامل جهت شیب و به موجب آن استفاده از تابش خورشیدی در انجام ورزش کوهنوردی در فصول پاییز، زمستان و بهار به دلیل ارتفاع و درجه حرارت پایین بلندی ها و همچنین اجتناب از آن در فصل تابستان به جهت گرمای آزار دهنده و آفتاب سوختگی در ارتفاعات است. با استفاده از عرض جغرافیایی، زاویه ارتفاع و آزیموت تابش خورشید در هر چهار فصل برای منطقه مطالعاتی با استفاده از فرمول های تجربی محاسبه گردید. نتاج یافته های حاصل از مدل تحلیلی نشان دهنده آن است که از لحاظ عامل جهت شیب برای فصول مختلف در تابستان همه جهت های شیب به جز جهتی که تابش را دریافت می کند مناسب برای کوهنوردی است و مساحت پهنه مناسب برای کوهنوردی به بیش از 90 درصد مساحت محدوده می رسد. لیکن در زمستان بیش از 80 درصد از مساحت محدوده را پهنه نامناسب برای کوهنوردی تشکیل داده و پهنه مناسب آن کمتر از 20 درصد است. در اعتدالین نیز در نوبت صبح تنها 23 درصد از مساحت منطقه را پهنه مناسب تشکیل می دهد در حالی که در نوبت عصر تنها 10 درصد از مساحت منطقه پهنه مناسب است. در نهایت، نقشه های نهایی با استفاده از روش همپوشانی وزنی تولید گردید و نشان دهنده آن است که مساحت پهنه های مساعد از برای آزیموت تابش، تفاوت فاحشی با پهنه های مساعد، بدون در نظرگیری جهت تابش دارد. این تفاوت حدود ی 15 تا 20 درصد را در بعضی از فصول از مساحت کل تشکیل می دهد.
بررسی نقش کیفیت محیط سکونتی در مهاجرت های درون شهری مطالعه موردی: بافت قدیم خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت محیط، از عوامل موثر بر حرکات جمعیتی درون شهری محسوب می شود. در چند دهه اخیر پدیده تنزل کیفیت محیطی همچون شبحی بر ساختار اقتصادی کهن شهرهای ایرانی سایه افکنده و پایداری درازمدت آن را با خطر مواجه ساخته است. نتیجه این امر برون رانی بومیان از هسته های باارزش قدیم شهری به سمت مناطق نوساز و میانی است. کاهش عملکردی و فرسودگی کالبدی بیش از پیشِ بافت و کاهش کیفیت آن، از بدیهی ترین نتایج حاصل از توالی این چرخه (مهاجرت بیشتر = کیفیت نازل تر محیطی) است که امروزه گریبانگیر شهر قدیمی خرم آباد نیز شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی این چرخه و ناپایداری شهری در بافت قدیم شهر خرم آباد صورت گرفته است و پیش فرض اساسی آن این است که با درک و شناخت میزان و علل رضایت مندی شهروندان از محیط زندگی شان، می توان مانع خروج جمعیت از این محله ها و کاهش جمعیت بافت تاریخی و مرکزی شهرها و ایجاد تعادل فضایی در محله ها و بافت های شهری شد. روش جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه و انجام مصاحبه میدانی و حجم نمونه 388 عدد بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری Spss انجام شده است. فرضیه این پژوهش، عبارت است از: میان سطح رضایت شهروندان از کیفیت محیط سکونتی شان و تمایل به مهاجرت درون شهری آنها ارتباط معنا داری وجود دارد. نتایج تحقیق نشان می دهد که، حدود 60 درصد از جامعه نمونه، تمایل به مهاجرت از بافت دارند. میزان رضایت مندی ساکنان بافت قدیم از محیط سکونتی شان تقریبا در حد متوسط (1<2.6<5) با میانه نظری 3 ارزیابی شده است.میزان رضایت مندی از معیار هویت محیطی، نسبتا زیاد است. ساکنان از امنیت محله شان و آرامش در آن، اظهار رضایت نسبی داشتند و در مورد سایر معیارها، رضایت مندی کمتر از حد متوسط بوده است. نتایج حاصل از ارتباط کیفیت محیط سکونتی و تمایل به مهاجرت های درون شهری، در جهت تایید نسبی تاثیرپذیری این گونه حرکات از کیفیت محیط سکونتی است و نشان از عدم ارتباط معنا دار بین دو معیار مهاجرت های درون شهری و مالکیت مسکن؛ و برعکس، وجود ارتباط معکوس برخی از معیارها مثل امنیت، هویت محیط شهری، خدمات عمومی و بهداشتی، ویژگی های کالبدی با مهاجرت های درون شهری دارد. همچنین رابطه خویشاوندی و طایفه ای محکم، موجب تحکیم روابط همسایگی می گردد و این خود منجر به کاهش مهاجرت های درون شهری می شود.
جغرافیای شرکتی خدمات پیشرفته پشتیبان تولید پژوهش موردی: کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره اول زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱
23 - 39
حوزه های تخصصی:
این مقاله در ابتدا "خدمات پیشرفته ی پشتیبان تولید" (APS)را تعریف می کند و به نظریه های پیرامون کارکرد و رفتار فضایی APS می پردازد. سپس جغرافیای شرکتی APS تهران را در مناطق 22 گانه ی شهرداری، با هدف تبیین جایگاه فراملی کلانشهر در شبکه ی شهری جهانی، تحلیل می کند. از حدود دو هزار شرکت ارائه دهنده ی این خدمات، دویست نمونه را مورد پرسشگری و مصاحبه قرار می دهد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که: 1- کلانشهر تهران، مرکز فرماندهی و مدیریت خدمات پشتیبان تولید در ایران است. 2- تهران از نظر پیوندهای جهانی به واسطه ی APS، از جایگاه ضعیفی برخوردار است و هنوز شهر جهانی محسوب نمی شود. 3- از نظر سازمان فضایی، خدمات APS جغرافیای جدیدی را بر مبنای اقتصاد شرکتی طی دو دهه ی اخیر در تهران شکل داده است که موجب پیدایش"کانون خدمات شرکتی کلانشهر تهران" متفاوت از مرکز تجاری گذشته شهر است.
گسترش فضایی شهر و تغییر کاربری زمین در روستاهای پیرامونی شهرسنندج؛ طی دوره 1387-1355(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره اول زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱
61 - 76
حوزه های تخصصی:
گسترش فضایی شهرها و ادغام روستاها و اراضی پیرامونی آنها، یکی از پیامدهای مهم شهرنشینی شتابان است، که در مادرشهرهای منطقه ای نمود چشمگیری داشته است. شهر سنندج به عنوان مادرشهر منطقه ای طی سه دهه اخیر رشد شتابانی هم در افزایش جمعیت و هم در گسترش سطح داشته است؛ به گونه ای که گسترش فضایی پیوسته این شهر طی دوره مذکور هشت روستا را با تمام زمین های زراعی، باغی و مراتع پیرامونشان در بافت خود ادغام کرده است. علاوه بر این، گسترش فضایی منفصل این شهر منجر به تورم جمعیتی و رشد کالبدی روستاهای پیرامونی شده است. نتیجه این فرایند تغییرات وسیع در کاربری اراضی این روستاها بوده است. دوره زمانی این پژوهش (1387- 1355)، جامعه آماری آن یازده روستای پیرامونی شهر سنندج و حجم نمونه ها 315 خانوار می باشد. روش تحقیق در این مقاله مبتنی بر مطالعات اسنادی و میدانی وسیع از جمله تکمیل پرسشنامه های خانوار و روستا، تعیین کاربری اراضی وضع موجود ، گذشته و ... بوده است. نتایج این تحقیق نشان از سطح بالای تغییرات در کاربری اراضی روستاهای مورد مطالعه دارد. به گونه ای که طی دوره زمانی 1387-1355 به طور متوسط سالیانه 104 هکتار و درمجموع 3319 هکتار از اراضی زراعی، باغی و مراتع این روستاها تبدیل به کاربری های دیگر شده اند. تمام تغییرات یاد شده توسط عوامل و نیروهای مختلف شهر سنندج و در جریان گسترش فضایی ناپیوسته این شهر صورت گرفته است.
ارزیابی آسیب پذیری شهر با رویکرد پدافند غیر عامل با استفاده از روش دلفی؛ نمونه موردی: شهر بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۸
۱۱۰-۹۳
حوزه های تخصصی:
«پدافند غیر عامل» از جمله موضوعاتی است که در سال های اخیر در طرح ها و برنامه های شهری مورد توجه قرار گرفته است. در حال حاضر در طرح های جامع شهری این موضوع شامل ضوابط مشخص در مورد مکان یابی کاربری ها و مقاوم سازی بناها می باشد که می تواند برای هر شهری (نه صرفا شهری که مورد مطالعه است)، استفاده شود. این پژوهش با ارائه روشی که در آن شهر و عناصر شهری تاثیر گذار در موضوع پدافند غیر عامل مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند، به دنبال کاهش خسارات احتمالی حاصل از حملات نظامی در شهرها می باشد. بیرجند یکی از شهرهای مرزی کشور است که به علت موقعیت آن به عنوان مرکز استان خراسان جنوبی و استقرار مراکز مدیریتی و فرماندهی در آن، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. بمنظور شناخت عناصر آسیب پذیر با رویکرد پدافند غیر عامل دراین شهر، با توجه به مطالعات پیشین در این زمینه از روش دلفی استفاده گردید. بر این اساس فهرستی بیست گانه از عناصر آسیب پذیر تهیه و با روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، ارزش گذاری و با استفاده از نرم افزار GIS و روش درون یابی تراکمی، پهنه بندی آسیب پذیری شهر بر اساس این عناصر تهیه شد. علاوه بر عناصر آسیب پذیر، شاخص های شهری تاثیرگذار در این موضوع نظیر تراکم های جمعیتی و ریزدانگی قطعات نیز مورد بررسی قرار گرفته و بر اساس آنها پهنه بندی آسیب پذیری شهر ارائه گردید. پهنه های حاصل در نهایت با یکدیگر تلفیق شده و پهنه بندی آسیب پذیری شهر بیرجند با رویکرد پدافند غیر عامل تهیه شد. در پایان با توجه به تحلیل های صورت گرفته در مورد هر یک از عناصر شهری، راهکارهای لازم به منظور کاهش خسارات ناشی از حملات نظامی ارائه گردید.
بررسی و تحلیل میزان عملکرد دهیاران در مدیریت روستایی؛ مورد پژوهش: بخش کونانی شهرستان کوهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۸
۱۷۴-۱۵۷
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین ابعاد توسعه روستایی و شاید بتوان گفت مهمترین بعد آن، مدیریت روستایی است که نقش بسیار مهمی در هماهنگی فعالیتهای توسعه روستایی بر عهده دارد. مدیریت روستایی در ایران دارای سابقه طولانی می باشد، با این حال هیچ عاملی در عدم موفقیت برنامه های توسعه روستایی مهمتر از عدم درک صحیح از مدیریت روستایی و ویژگی های آن و همچنین تفاوت میان شهر و روستا و در نتیجه تفاوت در نحوه اداره آنها نیست. همانطوری که پرواضح و روشن است هدف اصلی و در واقع ذینفعان اصلی برنامه های توسعه مردمان روستایی هستند و میزان رضایتمندی آنها از مدیران و مسولان یکی از مهمترین نکاتی است که در جهت تدوین برنامه ها باید مورد توجه قرار گیرد. از اینرو سوال اصلی پژوهش حاضر این است عملکرد دهیاران در مدیریت روستایی تا چه اندازه بوده است؟ تحقیق حاضر به بررسی و تحلیل عملکرد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی زیست محیطی دهیاری های بخش کونانی می پردازد. لازم به ذکر است که روش تحقیق مورد استفاده در پژوهش حاضر به صورت پیمایشی و از نوع توصیفی و تحلیلی است. پس از جمع آوری و پردازش داده ها با تجزیه و تحلیل آماری با نرم افزار Spss و استفاده از آزمونهای آماری Steed mean، ویلکاکسون و T-test مزدوج این نتیجه حاصل شد که بین مدیریت روستایی و عملکرد دهیاری از نظر ابعاد (اقتصادی 48/3، اجتماعی11/3 و کالبدی- زیست محیطی54/3) رابطه معناداری وجود دارد؛ بنابراین دهیاری ها از زمان شکل گیری خود تا کنون نقش موثری در توسعه روستاهای مورد مطالعه ایفا کرده اند. بر اساس نتایج حاصله از پژوهش، مهمترین مشکل دهیاری ها در فرایند توسعه روستایی، کمبود منابع مالی و اعتباری برای توسعه بیشتر روستا است که علاوه بر کمک دولت، دهیاری ها نیز با مشارکت مردم باید راههایی برای تآمین مالی اتخاذ کنند.
بررسی جایگاه مدیریت عمران شهری در تحقق طراحی شهری مطلوب ؛ نمونه موردی: برنامه های توسعه و عمران در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۸
۲۷۲-۲۵۵
حوزه های تخصصی:
نظام تصمیم گیری شهری نمی تواند کارگزار ناکارایی توسعه شهر و عنصری منفعل و غیر مسئول در قبال عدم تحقق طراحی مطلوب شهرها باشد. امروزه با گذشت چند دهه از تبیین نقش مؤثر طراحی شهری در بهبود شریط زیستی شهرها و ارائه نظریات متعدد در این زمینه، بیشتر گروه های ح رفه ای، س ازمانها و اتحادیه های توسعه شهری جهان در این ارت باط موضع گیری نموده و ت لاش ک رده اند تا جایگاه طراحی شهری را (اگرچه با تعابیر متفاوت) در اسناد حقوقی و الزام آور توسعه شهری تقویت نمایند. این امر متاسفانه بازتاب مؤثری در سازمانهای تخصصی کشورمان نداشته است. از مهمترین جلوه های عدم تحقق پذیری طراحی شهری در کشور می توان به مواردی چون؛ ضعف کیفیت اجرا، زمان طولانی اجرا یا حتی اجرا نشدن طرح ها، ضعف مدیریت تهیه طرحها (نیازسنجی و تعریف پروژه ها، هدایت و نظارت بر پروژه ها و غیره) و در بسیاری از موارد تهیه طرح های موازی و یا متفاوت بودن طرح اجرا شده از طرح (یا طرح های) تهیه شده اشاره کرد. این امر نه تنها موجب اتلاف هزینه های زیاد می شود، بلکه منجر به صرف زمان و منابع تخصصی و آسیب های اجتماعی فراوان نیز می گردد. در این میان نظام مدیریت توسعه شهری بعلت گستردگی وظایف و اختیارات خود در مدیریت و هماهنگ سازی بقیه عوامل مؤثر در نظام مدیریت توسعه شهری، به عنوان مهمترین عامل بسترساز یا مرتبط و مؤثر بردیگر عوامل تأثیرگذار در تحقق طراحی شهری مطرح است. در این تحقیق با بررسی چالش های تحقق پذیری طراحی شهری در ایران به واکاوی عوامل آن در نظام مدیریت توسعه شهری پرداخته و موضوع را از این منظر مورد مداقه قرار داده ایم. در مجموع جامعه مخاطب این تحقیق، مهمترین چالش های مدیریتی تحقق پذیری طراحی شهری را در سطوح و موضوعات زیر مطرح کردند. این چالش ها بعنوان مبنای این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته اند که عبارتند از: سطح کلان: مسائل مربوط به ساختارهای کلان تأثیرگذار؛ چالشهای حقوق و قوانین توسعه شهری؛ چالشهای ساختار مدیریتی (تشکیلات، اختیارات، وظایف و غیره)؛ سطح میانی: ویژگی های نهادی و روابط سازمانی و عوامل مرتبط با آن: 1. چالشهای جلب مشارکت اجتماعی و اقتصادی (سرمایه گذاری)؛ 2. چالشهای فنی و مهندسی نظام مدیریت توسعه شهری؛ 3. سطح خرد: نظام های خرد مؤثر در توسعه شهر؛ 4. چالشهای مدیریت توسعه شهری در ارتباط با بخش تخصصی (حرفه ای و دانشگاهی).
بررسی و تحلیل نحوه ی توزیع خدمات عمومی شهری از دیدگاه عدالت فضایی (مطالعه موردی: شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان اصفهان در شاخص های عمده بخش کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت تفاوت های موجود بین مناطق مختلف در سطح استان از نظر میزان برخورداری آنها از شاخص های گوناگون، به منظور آگاهی از سطوح توسعه و یا محرومیت، کاهش نابرابریهای منطقه ای و تنظیم برنامه های متناسب با شرایط و امکانات هر منطقه، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. این پژوهش با بهره گیری از روش موریس، به تعیین درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان اصفهان در زمینه شاخص های عمده بخش کشاورزی پرداخته و هدف اصلی آن یافتن میزان شکاف موجود بین شهرستان ها و نوع محرومیت آنهاست. جامعه آماری تحقیق کل شهرستان های استان اصفهان را شامل می شود. چهارده شاخص مورد استفاده در این تحقیق که از سرشماری های عمومی کشاورزی 1382 و نفوس و مسکن 1385 استخراج گردیده اند، بیشتر بر مسایل مدیریت منابع شهرستان ها در زمینه کشاورزی تاکید دارند. نتایج تحقیق، حاکی از آن است که؛ شکاف و نابرابری بین شهرستان ها در زمینه فعالیت های کشاورزی عمیق بوده و نسبت آن تا 6/ 14 برابر است. شهرستان اصفهان، فلاورجان، نجف آباد در زمره شهرستان های توسعه یافته و خوانسار، چادگان و فریدون شهر از محروم ترین شهرستان ها از نظر شاخص های مورد بررسی هستند.
بررسی راهکارهای بهبود و سازماندهی یکپارچه بافت فرسوده ساحلی؛ نمونه موردی بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۸
۹۲-۸۱
حوزه های تخصصی:
بافت ساحلی بندر عباس به عنوان لبه یک شهر ساحلی و از آن مهم تر به مثابه پیشانی ارتباطات برون مرزی ایران از اهمیت بسزایی برخوردار است. این بافت به دلیل موقعیت سوق الجیشی خود می تواند به عنوان تجلیگاه فرهنگ و تمدن ایرانی مطرح گردد. علیرغم طرح های موضوعی و موضعی متعددی که در سال های اخیر در ساحل بندر عباس تعریف شده و نیز برخلاف تلاش های بی شائبه طراحان و سازندگان در راستای به روز کردن طرح های در دست احداث ساحلی، سیمای فرسوده و آکنده از اغتشاش این بخش از سواحل کشور نشان از فقدان مدیریت یکپارچه در سازماندهی این بافت دارد. آگاهی از مقتضیات طراحی در بافت های ساحلی، مشخصات فرهنگی، شرایط اقلیمی، مسائل هویتی، ملاحظات اقتصادی و الزامات زیست محیطی و همچنین اشراف به فناوری های روز و مصالح نوین در سازماندهی بافت فرسوده و واجد ارزش تاریخی ساحل بندر عباس بسیار حائز اهمیت است. بدین منظور مقاله حاضر اقدام به بررسی شرایط وضع موجود ساحل بندر عباس در کلیه محورهای فوق نموده و سعی دارد در راستای سازماندهی ساحل با رویکرد مدیریت یکپارچه راهکارهایی را ارائه دهد. روش تحقیق مبتنی بر مطالعه میدانی و هدفمند در شهر بندر عباس است. در این مقاله پس از معرفی الگوها و معیارهایی چند، ارزیابی و تحلیل داده ها بر اساس جدول SWOT صورت گرفته و در نهایت براساس این معیارها مبادرت به استخراج چند استراتژی اساسی شده است. سپس به منظور تحقق بخشیدن به استراتژی ها در بازه های زمانی کوتاه، میان و بلند مدت به تعیین راهکارها و اقدامات اجرایی پرداخته ایم.
ارزیابی تحقق پذیری پیش بینی های کاربری اراضی و پیشنهادهای جهات توسعه در طرح جامع شهر لار
حوزه های تخصصی:
طرحهای جامع، در واقع طرحهای توسعه شهری به شمار میروند که به منظور ایجاد زمینه توسعه کالبدی موزون و هماهنگ شهرها تهیه شدهاند. هرچند این طرحها با مقدمات فنی و تخصصی و نیز صرف هزینههای زیادی تهیه گردیدهاند و البته تاثیرات مثبتی در منطقهبندی کاربریها، رعایت ضوابط و مقررات ساختمان و بهبود نسبی حیات شهرها داشتهاند، اما به دلایل متعددی نتوانستهاند به تمام اهداف خود برسند. پرداختن به مبحث ارزیابی طرح جامع، به عنوان ابزاری مهم در راستای سنجش موفقیت و تحقق پذیری پیشنهادهای طرح جامع به شمار میرود و به برنامهریزان شهری کمک خواهد نمود بهتر با مشکلات تهیه و تدوین طرحهای جامعی که قبلاً تهیه شدهاند، آشنا شوند. هدف این مقاله ارزیابی تحققپذیری پیشنهادهای اصلی و تاثیرگذار در طرح جامع شهر لار است. روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش، بر پایه روش ارزیابی کمی است. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که اغلب پیشبینیهای سطوح و سرانه کاربریها در این طرح، با توجه به پیشبینی افق جمعیتی شهر، نادرست بوده و علیرغم این که اکنون چندین سال از پایان دوره اجرایی طرح جامع گذشته است، هنوز تعدادی از سرانههای پیشنهادی کاربری محقق نشده است. در عین حال، بر اساس ارزیابی صورت گرفته از طریق منطق فازی، جهات پیشنهادی توسعه شهر در این طرح، در جهاتی مناسب تشخیص داده شده است که با پیشنهادهای جهات توسعه در طرح جامع سازگار نیست. مطالعات وضع موجود شهر لار نشان میدهد جهات توسعه فعلی شهر لار، سازگار با نتایج تحلیل منطق فازی و مغایر با پیشنهادهای طرح جامع است؛ به طوری که بر خلاف پیشنهاد طرح جامع که ناحیه جنوب غربی را مناسبترین جهت توسعه در نظر گرفته است، روند توسعه در وضع موجود، به سمت ناحیه مرکزی شهر و فاصله فضائی مابین شهرقدیم و شهرجدید لار گرایش پیدا کرده است.
تحلیل جغرافیایی کانون های جرم خیز جرایم مرتبط با مواد مخدر در شهرکرمانشاه
حوزه های تخصصی:
بزهکاری از جمله مفاهیمی است که به شدت تحت تاثیر مشخصه های مکانی و زمانی، زمینه های فرهنگی، مناسبات اجتماعی، ساختار اقتصادی و ملاحضات سیاسی قرار دارد. لزوم برقراری نظم و امنیت سبب شده است تا در تمامی جوامع، همواره رویارویی با بزهکاری مورد توجه قرار گرفته و حائز اهمیت باشد. بررسی ها نشان می دهد در بین انواع ناهنجاری های اجتماعی در شهر کرمانشاه جرایم مرتبط با مواد مخدر بیشترین میزان را به خود اختصاص داده و یکی از مشکلات مهم این شهر در مقطع کنونی محسوب می شود. این پژوهش با هدف تحلیل سازمان فضایی این ناهنجاری ها در شهر کرمانشاه با استفاده از مدل های آماری و سامانه اطلاعات جغرافیایی انجام یافته است. روش پژوهش تحلیلی و تطبیقی است و برای شناسایی الگوهای فضایی توزیع جرایم در سطح شهر از آزمون مرکز متوسط، بیضی انحراف معیار، آزمون خوشه بندی، شاخص های نزدیک ترین همسایه، تخمین تراکم کرنل و تحلیل شبکه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش تمامی جرایم مرتبط با مواد مخدر است که در دوره زمانی یکساله در محدوده شهر کرمانشاه به وقوع پیوسته است. یافته ها نشان می دهد منطقه اسکان غیررسمی جعفرآباد و چهارراه رشیدی از مهمترین کانون های وقوع بزهکاری در ارتباط با جرایم مرتبط با مواد مخدر در شهر کرمانشاه محسوب می شوند و توزیع فضایی جرایم مورد بررسی در این شهر از الگوی خوشه ای و متمرکز پیروی می کند. بالا بودن کاربری های مسکونی و تجاری در این محدوده ها سبب شده است که بیشترین فراوانی وقوع جرایم در مجاورت این کاربری ها صورت بگیرد. همچنین بین تراکم جمعیت در این محدوده ها و نرخ وقوع بزهکاری در آنها رابطه مستقیم وجود دارد.
سطح بندی و برنامه ریزی فضاهای گردشگری روستایی بخش مرکزی شهرستان بویراحمد
حوزه های تخصصی:
فقدان رتبه بندی علمی و نظام مند در تعیین جایگاه مکانی- فضایی کانونهای جاذب گردشگری روستایی و بالطبع توزیع نامتناسب تاسیسات و تجهیزات از جمله کاستیهای بنیادی و مشهود در مطالعات و طرحهای توسعه صنعت گردشگری در کشور و به ویژه در بخش مرکزی شهرستان بویراحمد است. شهرستان بویراحمد برخوردار از توانمندیهای بالقوه در توسعه گردشگری است که به دلایل مختلف از جمله عدم مطالعه جامع، به فعلیت نرسیده است، پژوهش حاضر به دنبال بررسی تواناییهای طبیعی، تاریخی و فرهنگی و نیز چگونگی توزیع و پراکنش مکانی- فضایی خدمات گردشگری در نقاط و حوزههای روستایی واقع در قلمرو تحقیق متناسب با جایگاه و عملکرد هر یک بوده است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و با بهرهگیری از روش اسنادی- میدانی در 239 نقطه روستایی دارای سکنه بخش مرکزی شهرستان بویراحمد با اجرای مدل گاتمن و تکنیکهای آماری ویلیام گاست( t )، تحلیل واریانس یک طرفه (آزمون F ) و آزمون همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزارهای Excel ، Spss ، Gis به منظور ، سطح بندی و تعیین سطح فضاهای روستایی از لحاظ توسعه صنعت گردشگری و دستیابی به اهداف تحقیق انجام گرفته است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که قلمرو تحقیق از جاذبههای طبیعی، فرهنگی و تاریخی متعدد و متنوعی، در توسعه گردشگری برخورداراست اما توزیع خدمات و تاسیسات در کانونهای جاذب روستایی نا متعادل و نامتناسب با جایگاه مکانی، فضایی هر یک بوده است از این رو راهبردهای اجرایی در توسعه ساختار و سازمان فضایی حاکم بر حوزه های گردشگری روستایی ارائه گردید و برای هرکدام از سطوح، تجهیزات و زیرساختهای متناسب با آن پیشنهادگردید.
تحلیلی بر دلایل مهاجر فرستی شهرهای کوچک «مطالعه موردی شهر قیدار»
حوزه های تخصصی:
مهاجرت از شهرهای کوچک یکی از اساسی ترین مسایلی است که کشورهای جهان سوم با آن روبرو هستند. این نوع مهاجرت ها نشان دهنده پیامد عدم تعادل در مجموعه سکونت گاهای شهری و سطوح نابرابر توسعه در جوامع شهری است. جمعیت زدایی ناشی از مهاجرت در شهرهای کوچک به عنوان یک عامل خارجی، نظم طبیعی رشد جمعیت را بر هم می زند و اختلالات عمده ای را در وجوه ساختاری جمعیت و حرکات آن ایجاد می کند. در این پژوهش به منظور درک زمینه های مهاجر فرستی در شهرهای کوچک، یکی از شهرهای استان زنجان (شهر قیدار) مورد بررسی قرار گرفته است. شهر کوچک قیدار علی رغم پتانسیل ها به دلیل برخورداری اندک از سطح امکانات و زیرساخت های اقتصادی و اجتماعی، به عنوان شهر مهاجر فرست عمل می نمایند. تحقیق حاضر با شناخت عوامل موثر بر مهاجر فرستی در شهر قیدار و با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی انجام گرفته است. داده های تحقیق عمدتاً از طریق روش میدانی (مصاحبه و پرسشگری و پیمایش) جمع آوری شده است. پایایی پرسشنامه ها با محاسبه ضریب آلفای کروبناخ 88% به دست آمده است که نشان دهنده همسانی درونی بالای پرسش های میدانی است. بعد از گردآوری داده ها، از نرم افزار SPSS برای تحلیل آنها استفاده شده است. در این پژوهش به منظور شناسایی زمینه های مهاجر فرستی شهر قیدار، متغیرها و شاخص هائی شناسایی و مورد ارزیابی قرار گرفته اند. نتایج تحلیل پرسشنامه ها از 400 نفر از سرپرستان خانوار که از شهر قیدار مهاجرت کرده اند نشان دهنده آن است که اگر چه شاخص های اقتصادی در ایجاد انگیزه مهاجرت از شهر قیدار موثر است اما بدون تردید بین فرآیند تصمیم گیری برای مهاجرت و متغیر های تاثیرگذاری دیگری نظیر کمبود مکانی – فضائی خدمات شهری، کیفیت زندگی در شهر مبدا، تاثیر عملکرد مدیریت شهری، عوامل جاذبه در مرکز استان، اعتقادات هنجاری و شاخص های تبعی (طیف گسترده ای از زمینه های مهاجرت را تشکیل می دهند) و مهاجر فرستی از شهر قیدار رابطه معنی داری وجود دارد.
توسعه پایدار در سطوح حساس: نمونه مطالعاتی: شهرستان فردوس در حاشیه کویر
حوزه های تخصصی:
شهرها و روستاهای ما در گذشته بهترین نمونه های پایداری را در خود متجلی ساخته بودند. توجه به محدودیتهای اکولوژیک محل نظیر آب، توسعه متناسب و سازگار با طبیعت، صرفه جویی در منابع، استفاده از مواد و مصالح بومی، ابداع روشهای مؤثر و مناسب برای ادامه حیات نظیر قنات و بادگیر و... نمونه هایی از شیوه های پایدار و سازگار با توان محیطی تلقی می شدند. اما افزایش جمعیت و ازدیاد خواسته های مادی و معنوی انسان و نوع نگاه به طبیعت، این تعادل را تا حد زیادی از بین برده است. این وضعیت در محیط هایی که محدودیت های طبیعی بیشتر است،بحرانی تر به نظر می رسد.
شهرستان فردوس از آن محیط هایی است که در حاشیه کویر قرار دارد و با تنگناهای متعددی روبرو است.با روند افزایش جمعیت به شیوه کنونی و استمرار روندهای تولید به طریقه سنتی، استمرار حیات در این بخش از کشور، با تنگناهای متعددی روبرو خواهد بود. این مقاله در نظر دارد با معرفی قابلیت های بلا استفاده شهرستان و چگونگی بهره برداری از آنها، تا حدودی فشارها و تهدیدهای موجود را تقلیل دهد.
تحلیل تناسب زمین برای توسعة شهری با استفاده از مدل AHP مطالعة موردی: شهر فیروزآباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه در برنامه ریزی برای شهرها، تحلیل تناسب زمین برای توسعة شهری و شناسایی اراضی مناسب و اولویت دار برای توسعة کالبدی آنها حائز اهمیت است. از این رو، هدف از تحقیق حاضر، تعیین اراضی مناسب برای توسعة آتی شهر فیروزآباد و تأکید بر قابلیت های سیستم اطلاعات جغرافیایی در ارائة الگوی بهینة توسعة کالبدی- فیزیکی این شهر بوده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی است و به منظور شناسایی اراضی مناسب برای توسعه کالبدی شهر، ابتدا وضعیت موجود شهر و گونه شناسی فیزیکی آن مورد بررسی قرار گرفته است. در مرحله بعد، پس از جمع آوری اطلاعات مورد نیاز و با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی در نرم افزار GIS و پس از طی مراحل مختلف شامل ورود متغیرها و معیارها، تهیة لایه های اطلاعاتی جدید، طبقه بندی و ارزش گذاری متغیرها و لایه های اطلاعاتی و ترکیب این لایه ها، مکان-های مناسب برای توسعة آتی شهر مشخص شده است. متغیرها و لایه های اطلاعاتی در نظر گرفته شده برای تعیین اراضی مناسب برای توسعة آتی شهر، شامل لایه های قابلیت اراضی، سطوح ارتفاعی، شیب، شبکه ارتباطی، گسل، جهت شیب، گورستان، رودخانه، آثار تاریخی و نقاط روستایی اطراف شهر است. یافته های تحقیق نشان می دهد که توسعه شهر فیروزآباد به صورت خطی و نامنظم بوده و لزوم مکان یابی اراضی مناسب برای توسعة آتی شهر، ضروری به نظر می رسد. بر این اساس و با توجه به مکانیابی صورت گرفته، این اراضی عمدتاً در جهات جنوب، جنوب شرق و شرق شهر قرار گرفته اند و این اراضی از موقعیت بهتری برای گسترش آیندة شهر نسبت به سایر بخش ها برخوردار هستند و جهات دیگر، با داشتن محدودیت های طبیعی و مصنوعی، فاقد کارآیی لازم برای توسعة آتی شهر هستند.
امکان سنجی قابلیت پیاده روی در فضای شهری بر پایه الگوهای توسعه پایدار و نو- شهرسازی (مطالعه موردی: محله سعادت آباد تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به ارزیابی امکان پیاده روی در فضای شهری (محله سعادت آباد تهران) و بررسی، مشاهده و تحلیل میدانی مؤلفه های قابلیت پیاده روی پرداخته است و به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که وضعیت پیاده روی در محله سعادت آباد بر پایه الگوهای توسعه پایدار و نو- شهرسازی چگونه است؟ روش پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به صورت پیمایشی بوده است. جامعه آماری شهروندان ساکن محله سعادت آباد تهران و حجم نمونه تعداد 380 نفر که بر اساس جدول مورگان تعیین گردید. برای سنجش میزان قابلیت پیاده روی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که در آن چهار مؤلفه قابلیت پیاده روی (مطلوبیت و مطبوعیت، ایمنی و امنیت، آسایش و راحتی و تسهیلات و دسترسی) در قالب 30 سؤال مورد سنجش قرار گرفت. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط 10 نفر از اساتید برجسته مورد تایید قرار گرفت و همچنین آلفای کرونباخ برابر با 87/0 محاسبه شد که نشان از پایایی و ثبات پرسشنامه داشت. پس از جمع آوری پرسشنامه ها و تعیین نرمال بودن داده ها توسط آزمون کالموگراف اسمیرنوف، به منظور تعیین وضعیت میانگین هر یک از متغیرها از آزمون t تک نمونه ای و به منظور تعیین ارتباط میانگین هر یک از مؤلفه ها با یکدیگر از آزمون تعقیبی Bounferoni استفاده گردید. نتایج به دست آمده در این تحقیق نشان داد که قابلیت پیاده روی و مؤلفه های آن در محله سعادت آباد در وضعیت مطلوب نیست.
بررسی و رتبه بندی عوامل مؤثّر بر میزان رضایت مندی شهروندان از کیفیّت محیط زندگی (مطالعه ی موردی: مقایسه ی بافت قدیم و جدید شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندازه گیری میزان رضایت از محیط، پیچیده و متأثر از مجموعه عوامل فراوانی است. بر این اساس، با توجّه به مطالعه ی ادبیّات نظری مربوط به کیفیّت محیط، چارچوبی مفهومی، متشکّل از عوامل شانزده گانه و در چهار سطح، برای بررسی در بافت های قدیم و جدید شیراز گردآوری و مبنای پژوهش و تحلیل قرار گرفته است. روش انجام پژوهش، توصیفی تحلیلی بوده و از شیوه های آماری به ویژه آزمون T تک نمونه ای، فراوانی و رگرسیون خطّی چند متغیّره، استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که عوامل تأثیرگذار در کیفیّت محیط در دو محدوده ی مورد بررسی تا حدّ زیادی یک سان بوده است؛ به علاوه مشخص شد، ساکنان بافت جدید نسبت به ساکنان بافت قدیم تا حدودی از کیفیّت محیط زندگی شان رضایت بیشتری دارند. بررسی ها نشان داد که در سه سطح مورد بررسی (خانه، محلّه و شهر) هم در بافت جدید و هم در بافت قدیم، بیشترین میزان رضایت مندی مربوط به مقیاس شهر و کمترین آن مربوط به وضعیّت کیفیّت محیط در مقیاس محلّه ها بوده است؛ همچنین مشخص شد در بافت جدید بُعد اقتصادی اجتماعی و در بافت قدیم بُعد ادراک شده بیشترین تأثیرگذاری را در رضایت مندی از کیفیّت محیط زندگی شهروندان داشته است.
تحلیل مقایسه ای باز زنده سازی فضاهای شهری ایران و تجارب جهانی موفق در حوزه مسیل ها و رودخانه های شهری
حوزه های تخصصی:
در اکثر شهرهایمان به دلایل مختلف اقدام به دیواره چینی و بتن ریزی بستر رودخانه ها می نمایند و در مراحل بعد به دلیل بی توجهی و عدم مدیریت صحیح، اینگونه فضاها به زباله دانی شهر تبدیل شده و به عنوان فضایی متروکه مشکلات فراوانی را برای شهر به ارمغان می آورد. این در حالی است که امروزه برخورد با اینگونه فضاها در کشورهای دیگر به گونه ای بالعکس در مقایسه با ایران انجام می گیرد. به طوریکه در اکثر جوامع خارجی به منظور ساماندهی و باز زنده سازی مسیل ها و رودخانه های شهری، عمدتا به تخریب دیواره ها و بستر بتنی رودخانه ها که در گذشته انجام گردیده، و سعی بر این دارند تا وضعیت رودخانه را از حالت کانال بودن به شکل طبیعی و اولیه آن برگردانند. در این راستا پژوهش حاضر به روش تحلیلی- توصیفی به بررسی مقایسه ای نحوه باز زنده سازی مسیل ها و رودخانه های شهری در ایران با تجارب جهانی موفق در این حوزه، می پردازد تا بتوان با شناخت کامل تر از ویژگی های این فضاها و همچنین نحوه باز زنده سازی آن ها، نقشی دیگر را نیز به آن ها واگذار نموده و استفاده بهینه ای از آن ها برد. نتایج این پژوهش ارائه راهبردها و سیاست هایی است تا با اعمال برنامه ریزی صحیح بتوان به وضعیت آشفته مسیل ها و رودخانه های شهری، صورتی دلپذیر و زیبا داد و این فضاها را به کریدوری سبز تبدیل نمود.