فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۶۱ تا ۳٬۲۸۰ مورد از کل ۶٬۲۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
امروزه مفهوم کیفیت زندگی شهری در سایه مکاتب رفاه و عدالت اجتماعی قوت گرفته و در ایران نیز از گذشته،مباحث و تلاش های مختلفی در زمینه افزایش کیفیت زندگی شهری صورت پذیرفته است. پژوهش حاضر، با هدف بررسی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی با نقش میانجی گری عدالت اجتماعی در محلات شهر فردوسیه از توابع شهرستان شهریار انجام شد. در این تحقیق جهت گردآوری اطلاعات از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. این پژوهش از نظر جهت گیری، کاربردی، از لحاظ هدف، آزمون فرضیه و از نظر راهبردی از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری این تحقیق، شامل کلیه شهروندان محلات واقع در شهر فردوسیه است، که تعداد جمعیت این شهر بر طبق ممیزی سال 1393 حدوداً 30577 نفر می باشد. به منظور محاسبه حجم نمونه، با استفاده از جدول مورگان، تعداد 379 نفر به عنوان نمونه و با روش نمونه گیری تصادفی ساده با انتساب متناسب انتخاب شدند. اما در نهایت تعداد 328 پرسشنامه قابل ارزیابی بود. سرانجام داده ها با استفاده از نرم افزار Amos 2.0 وSpss23 و از طریق طراحی مدل معادلات ساختاری آزمون شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج تحلیل ها نشان داد که تمام متغیرها بر عدالت و کیفیت زندگی نقش دارند و در میان هر سه متغیر بیرونی (مشارکت، اعتماد و کارایی) متغیر مشارکت با ضریب 04/1- تأثیر منفی و معنی دار بر عدالت دارد و همین متغیر با ضریب 73/0- درصد بر کیفیت زندگی نیز تأثیر منفی و معنی دار دارد و همچنین از نظر شهروندان متغیر اعتماد با ضریب 52/0 بیشترین تأثیر بر عدالت و متغیر کارایی نیز ضریب با 16/1 بیشترین تأثیر را بر کیفیت زندگی شهروندان در شهر فردوسیه دارد. در نهایت خود متغیر درون زای عدالت نیز به عنوان نقش میانجی گر با ضریب 23/0- تأثیر و رابطه منفی و معنی دار با کیفیت زندگی در شهر فردوسیه دارد.
بررسی تطبیقی تأثیر ابعاد کالبدی- محیطی در کیفیت زندگی شهرها نمونه های مورد مطالعه: شهرهای عجب شیر و بناب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با اتخاذ شاخص های سنجش ذهنی به مطالعه ی ابعاد کالبدی- محیطی کیفیت زندگی اعم از عملکردی، کالبدی و محتوایی پرداخته و از آنجایی که هدف، مطالعه ی کیفیت زندگی در مقیاس منطقه ای است، اقدام به بررسی تطبیقی تأثیر ابعاد کالبدی- محیطی در کیفیت زندگی شهرها در دو شهر عجب شیر و بناب شده است. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و در آن از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. به منظور رسیدن به هدف این پژوهش از مطالعات اسنادی و میدانی با ابزار پرسشنامه استفاده شده و برای تعیین حجم نمونه و روش نمونه گیری، به ترتیب از روش تعیین حجم نمونه کوکران و نمونه گیری خوشه ای تصادفی و در تجزیه و تحلیل و تفسیر داده ها و اطلاعات بدست آمده از مطالعات میدانی، از آزمون های Independent-Samples T Test یا همان آزمون t با دو نمونه ی مستقل، تحلیل عاملی با استفاده از چرخش واریماکس نرمال و رگرسیون چند متغیره ی خطی در محیط نرم افزار SPSS 22.0، استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها وجود تفاوت در ابعاد کالبدی- محیطی کیفیت زندگی را در دو شهر عجب شیر با مقدار 0.718 و بناب با مقدار 0.741 را نشان داد و از این نظر شهر بناب در مقایسه با شهر عجب شیر سطح بیشتری از کیفیت زندگی را در ابعاد کالبدی- محیطی داراست. از سویی در بین ابعاد کالبدی- محیطی کیفیت زندگی در شهر عجب شیر به ترتیب بالاترین و پایین ترین ابعاد مربوط به بعد محتوایی و کالبدی و در شهر بناب به ترتیب بالاترین و پایین ترین ابعاد مربوط به بعد عملکردی و محتوایی است. در نهایت با توجه به نتایج بدست آمده پیشنهادهایی جهت بهبود کیفیت زندگی در شهرهای مورد مطالعه ارایه گردید.
ارزیابی کیفیت زندگی در شهرهای جدید با استفاده از سنجش کیفیت ذهنی؛ مورد مطالعه: شهر جدید هشتگرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناساییعواملمؤثردرمیزانرضایتونارضایتیسکونتیساکنان،می توانددرجهتتحلیلوضعموجود سکونتی،تصمیمات آینده بهمنظورارتقایسطحکیفیمحدوده هایسکونتیافرادوجلوگیریازتکرارنواقصدرسایرمکان ها مؤثرواقعگردد. هدفاصلی این پژوهش،شناسایی مؤلفه های سازنده کیفیت ذهنی زندگی و سنجشکیفیتادراکیمحیطبر مبنایمیزانرضایت مندیساکنانشهر جدید هشتگرد است. نوع تحقیق کاربردی و روش پژوهش توصیفی تحلیلی است؛ گردآوری داده ها مبتنی بر پرسش نامه است. مؤلفه های سازنده کیفیت زندگی در محدوده مورد مطالعه با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی در 6 عامل انتخاب که در مجموع 83/56 درصد از واریانس متغیر وابسته تحقیق یعنی کیفیت زندگی در بعد ذهنی را تبیین می کند. تجزیه و تحلیل و سنجش شاخصه ها نیز، با بکارگیری روش های آماری نظیر توزیع فراوانی، ضریب همبستگی spearman، phi، cramer,sو آزمون T تک نمونه ای صورت گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، آزمون T تک نمونه ای میانگین 87/16، 9/15، 96/6، 47/15، 62/7 و 74/7 به ترتیب برای مؤلفه های دسترسی به خدمات محله ای، زیست محیطی، حس تعلق، تسهیلات مسکن، خوانایی و امنیت نشان می دهد که اختلاف میانگین شان با امتیاز حد متوسط به ترتیب 13/4، ½، 04/2، 53/5، 38/1 و 26/1 است که با توجّه به سطح معنی داری کمتر از 05/0 می توان این اختلاف را معنادار دانسته و چنین نتیجه گیری نمود که میزان رضایت شهروندان از کیفیت محیط در حد مطلوبی قرار ندارد. از سوی دیگر نتایج تحقیق نشان داد که مدت زمان سکونت، جنسیت و وضعیت تأهل برخلاف متغیرهای سن و میزان تحصیلات، از عوامل تأثیرگذار بر رضایت مندی شهروندان بوده اند.
به کارگیری الگوریتم NSGA-II برای حل مسائل مکان یابی چندهدفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره پنجم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱۹
15 - 26
حوزه های تخصصی:
مکان یابی کاربری ها یکی از مهمترین مسائل شهرسازی است که دارای مقیاس های متفاوتی می باشد. هنگامی که با یک مسئله ی مکان یابی کوچک مقیاس با شرایط و محدودیت های اندک روبه رو باشیم می توان با استفاده از روش های سنتی به جواب رسید ولی زمانی که با یک مسئله ی بزرگ مقیاس مکان یابی با شرایط و محدودیت های زیاد روبه رو باشیم، مشکل بتوان بدون استفاده از هوش مصنوعی و الگوریتم های تکاملی، مکان بهینه یا حتی نزدیک به آن را در مقیاس زمان و هزینه ی قابل قبول به دست آورد. هدف این مقاله، معرفی یک تکنیک کارآمد و مناسب برای حل مسائل مکان یابی چندهدفه است. در پژوهش حاضر نوع تحقیق کاربردی و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. به همین منظور یک مسئله ی مکان یابی فرودگاه برای یکی از شهرهای بزرگ کشور، به عنوان مطالعه موردی بر اساس الگوریتم ژنتیک رتبه بندی نامغلوب (NSGA-II) بررسی شده و بنابر بر شاخص هایی مانند دسترسی آسان، کاهش آلودگی صوتی، میدان دید خلبان، دسترسی به تاسیسات و زیرساخت ها و ... به صورت یک مدل برنامه ریزی ریاضی با 6 تابع هدف و تعداد مشخصی شرایط مورد نیاز پیکربندی شده است. در نهایت با حل مسئله از طریق الگوریتم پیشنهادی، از میان 200 جواب نهایی که شامل جبهه جواب های متفاوت بود، یک جبهه جواب با 4 نقطه به عنوان مکان بهینه برای احداث فرودگاه برگزیده شد. الگوریتم ژنتیک رتبه بندی نامغلوب(NSGA-II) که جز روش های مستقیم حل مسائل مکان یابی چندهدفه می باشد، با توجه به سرعت و دقت بیشتر نسبت به سایر روش ها و همچنین ارائه ی یک سیستم پشتیبان تصمیم، به عنوان رهیافتی تازه در مسائل مکان یابی چندهدفه، جانشین مناسبی برای روش های تجزیه و روش های سنتی خواهد بود.
امکان سنجی کاربست رویکرد کلان شهرهای شبکه ای چندمرکزی خلاق در منطقه ی کلان شهری مازندران مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرها بستر نوآوری و محمل هدایت انرژی خلاق بشر تلقی می شوند و همچنین نقش مؤثری در تمرکز و مدیریت سرمایه های انسانی بر عهده دارند. خلاقیت در دو حوزه ی صنایع و طبقه خلاق نیاز به بستری مناسب و مطلوب برای شکوفا شدن دارد. از این روی، اکثر صاحب نظران بر این عقیده اند که ساختارهای شبکه ای- چندمرکزی به دلیل ساختار فضایی خاص خود، اولویّت و مزیّت بیشتری در جذب این صنایع و طبقه ی خلاق دارند. بر این اساس در این مقاله، با روشی توصیفی- تحلیلی ابعاد و مؤلفه های مؤثر در جذب صنایع خلاق در منطقه ی کلان شهری مازندران مرکزی که شامل 4 شهر بزرگ استان اعم از مازندران، ساری، بابل و آمل می شود، مورد بررسی قرار گرفته است. در مجموع 14 شاخص در پنج رویکرد میراث تاریخی و فرهنگی، ساختار صنعت و صرفه های تجمع، تنوع وابسته، سرمایه ی انسانی و طبقه ی خلاق مورد آزمون قرار گرفت. تراکم میراث فرهنگی و تاریخی، اندازه شرکت، سهم متخصصان از کل اشتغال، معکوس شاخص هرفیندال، جمعیّت به عنوان اندازه ی بالقوه بازار، شاخص تنوع وابسته، شاخص سیسونه -هال، شاخص آنتروپی، تجمع افراد تحصیل کرده، شاخص همپایی، سهم افراد تحصیل کرده از متقاضیان کار و سهم مهاجران استان های دیگر شاخص های این پژوهش را تشکیل می دهند. نتایج حاکی از آن است که این منطقه ی کلان شهری از تنوع و آستانه ی تقاضایی کارامد و مطلوب برخوردار نیست و دلیل این امر را نیز می توان به ماهیّت تکه تکه منطقه و نبود محیط کلان شهری نسبت داد. همچنین، تراکم مطلوب فعالیّت های اقتصادی مشاغل خلاق نتوانسته فعالیّت های وابسته را در کنار هم تجمیع نماید و منجر به تولید محصولی با کیفیت تر گردد. ولی در مقابل، این منطقه محیط مناسبی را برای جذب طبقه ی خلاق، فراهم می آورد که مواردی همچون تراکم امکانات فرهنگی و تاریخی شهرهای منطقه، پذیرش فرهنگی مردم اقوام دیگر، و استعداد منطقه در جذب فناوری های جدید این موضوع را اثبات می کند.
ارزیابی اولویت های تخصیص کاربری اراضی شهری با تأکید بر پیاده سازی سیستم شهر الکترونیک (نمونه موردی: مناطق ده گانه شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر الکترونیک از طریق خرید الکترونیک، خدمات الکترونیک، ارتباط الکترونیک، آموزش الکترونیک، بانکداری الکترونیک، دورکاری و تفریح الکترونیک برکاربری های مختلف شهر تأثیر می گذارد. شهر تبریز نیز از این مقوله مستثنی نبوده است. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و مدل AHP، ابتدا میزان تأثیر شهر الکترونیک بر هر کدام از کاربری های اراضی شهری در سطح مناطق شهر تبریز مورد سنجش قرار گرفته است و ضریب اهمیت هر کدام تعیین شده است. سپس با توجه به اینکه شهر الکترونیک در تمامی کاربری ها موجب کاهش سطح می گردد و تنها در کاربری مسکونی نیاز به افزایش فضا می باشد، ادامه روند تحقیق در دوسناریو دنبال شده است. در سناریو یک فرض بر این بوده است که تمامی نیاز به کاربری زمین در سطح مناطق، در سطح خود منطقه تأمین گردد و در سناریوی دوم، تأمین مازاد نیازی که به کاربری مسکونی ناشی از شهر الکترونیک به وجود می آید، در خارج از محدوده شهر در نظر گرفته شده است و در نهایت در هر یک از مناطق، اولویت اختصاص اراضی صرفه جویی شده به کاربری های مختلف مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهدکه اولویت های اساسی تخصیص فضاها در مناطق ده گانه شهر تبریز مربوط به کاربری های ورزشی، فرهنگی و فضای سبز است. و روند کنونی توسعه کاربری زمین، توانایی تأمین نیازهای شهروندان را بر اساس فضاهای واقعی ندارد و لزوم استفاده از خدمات شهر الکترونیک و تأمین مجازی آن ها ضروری به نظر می رسد.
تبیین سازمان فضایی شهرستان بابل با استفاده از شاخص های کمی و کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار فضایی یک ناحیه نیز همچون یک سیستم، محصول یک فرایند دائمی سازمان یابی فضاست. ساختار فضایی شهرستان بابل نیز همچون یک سیستم، محصول فرایند دائمی سازمان یابی فضاست. در این خصوص برای بررسی علمی سازمان فضایی شهرستان بابل نقش نیروهای درونی ( اقلیم، توپوگرافی، حاصلخیزی زمین و. .. ) و بیرونی (عوامل اداری و سیاسی، دسترسی و .. ) در شکل گیری و تکوین سازمان یابی فضایی شهرستان بابل تحلیل و ارزیابی شد. این تحقیق در دو قالب شکلی و محتوایی صورت گرفت. جامعه آماری تحقیق سکونتگاه های روستایی و مراکز شهری شهرستان بابل طی دوره 1365 تا 1390 می باشند. شاخص های های تحقیق نخست شهر (تمرکز هرفیندال، دو شهر، چهارشهر، شهر مهتا، مومار و الوصایی و شاخص مرکزیت پرستون می باشد. نتایج نشان می دهند طی چهار دهه گذشته شهرستان بابل از شکل مرکز پیرامون به صورت شبکه شهری منطقه ای (11 شهر ) تغییر ساختار داده است، اما از بعد محتوایی هنوز بخش اعظم فعالیت و خدمات و جمعیت در شهر بابل (بیش از 80 درصد جمعیت شهری) واقع شده اند. همچنین مشخص شد شهرهای نوپا برای توزیع بهتر خدمات و امکانات، کاهش تمرکزگرایی و ایجاد نظام توزیع فضایی جمعیت و خدمات همگن، بنا به صلاحدید نهادهای ذیربط شکل گرفته اند و با توجه به اختلاف زیاد مراکز شهری این ناحیه فاقد نظام سلسله مراتبی است.
سنجش کمی قابلیت برنامه ریزی محور های پیاده در بافت مرکزی همدان (نمونه موردی: خیابان های اکباتان، شهدا، تختی و بوعلی)
حوزه های تخصصی:
پدیده خودروگرایی یا شهرهای وابسته به خودرو، چالشی است که امروزه در جوامع شهری نمود بیشتری پیدا کرده است. بهبود استانداردهای زندگی و تمایل به رفاه فردی، زمینه ساز پدیده خودرو گرایی است. این امر در کنار فقدان زیرساخت های لازم حمل و نقل و گزینه های حمل و نقل عمومی در کشورهای در حال توسعه، بیش از پیش رو به وخامت گذاشته و هزینه های بسیاری را از جمله، اتلاف منابع طبیعی، مخاطرات زیست محیطی و مشکلات سلامت شهروندان را در پی داشته است. در کشورهای در حال توسعه مانند ایران که شهری شدن پیش از صنعتی شدن رخ داده است، پس از ورود اتومبیل، از همان ابتدا مسئله اولویت دادن سواره ها وجود داشته است. تجربیات پیاده راه سازی به ویژه در بافت های مرکزی شهرها نه تنها سیمای کالبدی مراکز شهری را عوض کرده، بلکه تغییرات نوینی را در ارتقای کیفیت زندگی شهری و رفتار اجتماعی مردم به وجود آورده است. در این راستا پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی، از طریق مطالعه و تحلیل تجربیات داخلی و خارجی و همچنین با استناد به مطالعات و بررسی های میدانی، با هدف سنجش قابلیت جهت تبدیل به پیاده راه، به عنوان بستر کالبدی حیات مدنی، تعاملات اجتماعی و ساماندهی بافت مرکزی شهر همدان به رشته تحریر درآمده است. بر این اساس با استفاده از منابع اسنادی و تجربیات عملی، معیارها و شاخص های ارزیابی جهت تحلیل استخراج شده و پس از معرفی و شناخت محدوده و تحلیل آن با استفاده از روش فرآیند تحلیل شبکه ای به سنجش وضع موجود محورهای مورد مطالعه پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاکی از آنست که محور بوعلی و اکباتان واجد بالاترین اولویت جهت تبدیل به پیاده راه می باشند .در نهایت در همین راستا اهداف ، راهبرد ها و سیاست ها استخراج و ارائه شده است.
تحلیل جایگاه و تدوین برنامه ی استراتژیک حکمروایی خوب مطالعه ی موردی: شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجربه ی کشورهای تمرکزگرا نشان داده است نگاه یکسونگر و سوژه انگار به شهر مشکلات زیادی را به بار خواهد آورد. رفع چنین مشکلاتی از طریق نظارت عموم (پاسخ گویی)، عمل مشارکتی و ارتقای سطح کارایی کارکردهای شهری ممکن است. حکمروایی خوب شهری به عنوان رویکرد نوین نظام تصمیم گیری و اداره ی امور شهری مطرح می باشد و در واقع فرآیندی است که بر اساس کنش متقابل میان سازمان ها و نهادهای رسمی اداره ی شهر از یکسو و سازمان های غیردولتی و تشکل های جامعه ی مدنی، از طرف دیگر شکل می گیرد. بر این اساس هدف پژوهش حاضر؛ سنجش وضعیت شاخص های حکمروایی خوب شهری و نشان دادن نقش تسهیل کننده ی شهروندان در دستیابی به این هدف والا می باشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از مدلSWOTو ابزار پرسشنامه به تحلیل جایگاه برنامه استراتژیک حکمروایی خوب شهری پرداخته می شود. برای تحقق این هدف بر اساس فرمول کوکران، اقدام به تکمیل 385 پرسشنامه از شهروندان و تعداد 32 پرسشنامه از کارشناسان و متخصصان شهرداری و شورای شهر شده است. نتایج نشان داد ازنظر شهروندان، بهترین وضعیت در بین شاخص های حکمروایی خوب متعلق به شاخص های بینش راهبردی و مشارکت بوده و از نظر کارشناسان بهترین وضعیت متعلق به شاخص پذیرش و پاسخ دهی می باشد. نتایج حاصل از تحلیلSWOT نیز نشان می دهد موقعیت حکمروایی در شهر زاهدان از میان چهار حالت تهاجمی، محافظه کارانه، رقابتی و تدافعی در موقعیت تدافعی قرار دارد. راهکارهای این بخش به ترتیب اولویّت به شرح زیر است:
جلب مشارکت و توجه به نظرات مردم در تهیه و اجرای طرح ها و اطلاع رسانی در مورد جزییات طرح ها؛ تمرکز بر تفکر استراتژیک و اجماع مدیران محلی بر اجرای مدیریت یکپارچه ی شهری و ضرورت هماهنگی بین سازمان ها؛ توجه ویژه به مسائل زیست محیطی در برنامه ریزی ها؛ توجه به مسأله ی عدالت در دسترسی مساوی مناطق به امکانات و کاهش شکاف ایجادشده در بین مناطق در این مورد.
ارزیابی آسیب پذیری زیرساخت های شهری کوهدشت با رویکرد پدافند غیرعامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وقوع حوادث طبیعی و انسانی تلفات سنگینی را در شهر ها ایجاد می کند. این مسئله توجه به ابعاد آسیب پذیری شهر ها و دستیابی به استانداردهای آسایش شهری از منظر پدافند غیرعامل را گریزناپذیر می کند. موقعیت ژئواستراتژیک استقرار در پهنة آسیب پذیر زلزله با مخاطرة متوسط، خطرپذیری بالای سیل، همچنین، موقعیت استراتژیک شهر دفاعی در غرب کشور، پرداختن به مسئلة آسیب پذیری در کوهدشت را اجتناب ناپذیر کرده است. این پژوهش از نظر روش توصیفی - تحلیلی و ماهیت آن نظری - کاربردی است. برای دستیابی به اهداف، کاربری های حیاتی و حساس با توجه به منابع موجود دردسترس و مطالعات میدانی از طریق روش دلفی ونظرسنجی از 20 نفر استخراج و بانک داده های مکانی تشکیل شد. همچنین، اصول همجواری در بین کاربری ها مورد سنجش قرار گرفت با توجه به اثرگذاری متفاوت شاخص ها، از مدل ترکیبیFAHP_GIS برای ارزش گذاری و تهیة مدل مکانی به کار گرفته شد و با نرم افزار Arc GIS ابزار Spatial Analysis و از طریق توابع همپوشانی فازی (Fussy Overlay) رستر نهایی آسیب پذیری زیرساخت های شهری تهیه شد. یافته ها نشان داد 68 درصد از زیرساخت ها با رعایت همجواری 29/0- 55/0 و میزان آسیب پذیری 45/0- 71/0 در پهنة آسیب پذیری زیادی قرار دارند
بررسی میزان تأثیرگذاری جابجایی برخی از کارکردهای شهر تهران در ساماندهی وضعیت پایتخت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرهای پایتختی در کشورهای در حال توسعه به دلیل تمرکز بالای عملکردها، به لحاظ مسائل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی دچار مشکلات عدیده ای هستند و نقش های بسیار مهمی در حیات این کشورها دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی میزان تأثیر جابجایی برخی از کارکردهای شهر تهران در راستای ساماندهی پایتخت است. روش پژوهش تحلیلی- اسنادی، جامعه آماری کارشناسان مسائل اقتصادی و اجتماعی و حجم نمونه 36 نفر بر مبنای نمونه گیری خوشه ای است. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه و پرسشنامه است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل تحلیل مسیر و آزمون های آماری استنباطی استفاده شده است. یافته های تحقیق بر اساس مدل تحلیل مسیر نشان می دهد، جابجایی مرکزیت علمی – آموزشی و دانشگاهی، مرکزیت صنعتی، مرکزیت جمعیتی و گردشگری به ترتیب با میزان 827/0، 769/0، 743/0 و 741/0 دارای بیشترین تأثیر در ساماندهی پایتخت می باشند. همچنین بر اساس ضرایب همبستگی گام به گام، جابجایی کارکردهای علمی- آموزشی با مقدار 902/0 در گام اول بیشترین تأثیر را در ساماندهی مؤلفه های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی- اداری و فرهنگی پایتخت دارد. به گونه ای که جابجایی مرکزیت علمی- آموزشی که شامل مراکز دانشگاهی، قطب های علمی- پژوهشی، مراکز کتابخانه ای به تنهایی 63 درصد از واریانس ساماندهی پایتخت را تبیین کرده است و در نتیجه ارتباط بین جابجایی این کارکردها از پایتخت و ساماندهی پایتخت در سطح 99 درصد معنادار می باشد. به عبارت دیگر به ازای یک واحد افزایش در جابجایی کارکردهای علمی و آموزشی در ساماندهی پایتخت به میزان 864/0 واحد دگرگونی حاصل می گردد. بنابراین همزمان با انتقال این کارکردها باید برنامه ریزی های دقیقی بر روی کنترل شدید مهاجرت ها به تهران، افزایش سرمایه گذاری های زیرساختی در سایر شهرها، افزایش امکانات آموزشی و ایجاد جاذبه برای ماندگاری نیروهای متخصص صورت گیرد تا تأثیر انتقال چنین کارکردهایی را خنثی نکند.
امکان سنجی آسیب پذیری شهر سنندج در برابر زلزله با استفاده از مدل متوسط وزنی مرتب شده (OWA)
حوزه های تخصصی:
ایران در مرکز کمربند زلزله خیز دنیا واقع شده است. وقوع زلزله های مخرّب چند دهه اخیر نشان داده که هیچ نقطه ای از این کشور از خطر زلزله در امان نیست. این مخاطره برای توسعه جوامع شهری تهدید محسوب می شود. با شناخت متغیّرها و پهنه بندی مناطق می توان میزان آسیب های زلزله را کاهش داد. این پژوهش با هدف پهنه بندی میزان آسیب پذیری ناشی از این مخاطره در شهر سنندج بر اساس متغیّرهای تأثیرگذار، تدوین شده است. در این راستا، لایه های متغیّرهای طبیعی، کالبدی و انسانی- اجتماعی تهیه و به صورت رستری آماده شدند. مدل خطی وزنی مرتب شده با دو روش ریسک گریز و ریسک پذیر به کار گرفته شدند تا میزان آسیب پذیری شهر با دقت و جزئیات بیشتری آشکار و طبقه بندی شود. نتایج نشان داد که قسمت های شمال و شمال غربی از آسیب پذیری بالایی با منشأ کالبدی و انسانی برخوردارند درحالی که قسمت های جنوبی که در درجه بعدی از آسیب پذیری قرار دارد، منشأ طبیعی دارند. بر این مبنا چنین استنباط شده که می توان با محدود کردن توسعه به سمت جنوب و تغییر کالبدی و ویژگی های اجتماعی در قسمت های شمال و شمال غربی شهر؛ میزان آسیب پذیری ناشی از زلزله را کاهش داد.
تحلیل قابلیت ها و جایگاه شهر تهران ازنظر تحقق مفهوم شهر خلاق در مقایسه با سایر شهرهای دنیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش سنجش میزان تحقق مفهوم شهر خلاق در کلان شهر تهران است. این تحقیق ازنظر هدف، کاربردی-توسعه ای و روش انجام آن توصیفی-تحلیلی است. برای گردآوری آمار از روش اسنادی- کتابخانه ای استفاده شده است. برای سنجش میزان تحقق مفهوم شهر خلاق از ۳۹ شاخص از شاخص های شهر خلاق در قالب ۵ معیار کلی (فرهنگی-هنری و جاذبه های خلاق، سرمایه انسانی و تحقیق، جهانی شدن، فناوری، تنوع و تاب آوری) استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که شهر تهران علی رغم پتانسیل های فراوان در مقایسه با شهر های مورد مطالعه با ضریب (Q) ۹۵۷/۰، در رتبه آخر قرار دارد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل یافته ها نشان داد که در ۳۹ شاخص بررسی شده، تهران تنها در شاخص تعداد افراد در سن ۱۴-۲۵ جایگاه بهتری از سایر شهرها دارد اما در اکثر شاخص ها به ویژه در امکانات گردشگری برای گردشگران بین المللی، درصد افراد شاغل در فعالیت های تحقیق و توسعه، درصد کاربران اینترنت و اینترنت با سرعت بالا، درصد افراد خارجی ساکن در شهر، آزادی و سانسور مطبوعات، ضریب جینی، مشارکت در انتخابات گذشته وضعیت مناسبی ندارد. مهم ترین رویکردی که شهر تهران برای تحقق شهر خلاق می تواند به کار گیرد، اول بهبود محیط شهری خلاق در راستای پرورش شهروندان خلاق، دوم حفظ و جذب طبقه خلاق و شهروندان خلاق است.
سنجش مناسبت به کارگیری مولفه های موفقیت رقابت پذیری توسعه منطقه ای در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهانی سازی و پیشرفت های اطلاعاتی و ارتباطی، سبب تغییر جهت رویکردهای سیاسی و طرح الگوواره های » مزیت های رقابتی « به » مزیت های نسبی « کشورها و مناطق، از تکیه بر شده است. رقابت پذیری، انگاشتی که پیش از آن تنها در سطح » رقابت پذیری قلمروئی «واحدهای فعالیتی معنادار بود، از اواسط دهة 1990 میلادی و هم زمان با افزایش تحرک نیروی انسانی و سرمایه و سپس اهمیت مکان، از ترجمان فضایی برخوردار شده و به گفتمان علوم منطقه ای و برنامه ریزی توسعة فضایی راه یافت. در این زمینه، هدف کلان پژوهش پیش رو، پرداختن به دو پرسش مطرح در زمینة رقابت پذیری توسعة منطقه ای است: نخست، چیستی رقابت پذیری منطقه ای و دیگری چرایی رقابت پذیری بیشتر بعضی مناطق در مقایسه با مناطق چارچوب های توسعة « دیگر که پاسخگویی به آن، چگونگی دستیابی منطقه به جایگاه رقابتی و را مشخص می سازد. کاستی رهیافت های رایج در پاسخگویی به این دو پرسش، » رقابت پذیر یکسان فرض کردن میزان اثرگذاری پیشران های شناسایی شده در دستیابی به رقابت پذیری، بی توجهی به نقش متغیرهای مداخله گر )میانجی( در تدوین روابط سببی، ناممکن بودن تعمیم مدل های مرسوم به همة بسترها، شناسایی پیشران های خاص مناطق کشور را به عنوان گام در ،» توسعة فضایی رقابت پذیری منطقه ای ایران « اساسی و نخستین در تدوین مدل نظری دستور کار این پژوهش قرار داده است. با این هدف، پس از بررسی تعاریف مختلف از رقابت پذیری منطقه ای )به عنوان متغیر مکنون وابسته( و شناسایی پیشران های معرفی شده از دیدگاه های نظری متفاوت )به عنوان متغیرهای مکنون مستقل( به روش مطالعة اسنادی، متغیرهای آشکار یا نمایه ها انتخاب می شوند و از طریق اندازه گیری روابط سببی به روش تحلیل مسیر، ضریب اهمیت اثرگذاری پیشران ها در بستر ایران تعیین می شود. ضرورت فراهم بودن داده های مورد نیاز، سطح پژوهش را مقید به مناطق استانی ساخته است.
تحلیل الگوهای فضایی و دامنه برد قاچاق کالا در مناطق مرزی کشور (مطالعه موردی: قاچاق ارزاق عمومی در استان بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاچاق یا ورود و خروج غیرقانونی و مخفیانة کالا، از پیچیده ترین و پرمسئله ترین رفتارهای مجرمانه در کشور است. هرساله از محل این رفتار ناهنجار، هزینه ها و خسارت های جبران ناپذیر مادی و معنوی به کشور وارد می شود. در استان بوشهر در مرز جنوبی کشور، به دلیل وجود مرزهای گستردة آبی و ویژگی های جغرافیایی و سوق الجیشی، آمار بالای قاچاق کالا یکی از مسائل مهم به شمار می آید. در پژوهش حاضر، الگوهای فضایی پدیدة قاچاق کالا و دامنة کالاهای قاچاق در این استان مطالعه شده است. این پژوهش کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی است و گردآوری داده ها به دو روش اسنادی و میدانی، طی یک سال انجام شده است. جامعة آماری پژوهش نیز شامل قاچاق های وقوع یافتة ارزاق عمومی در محدودة استان بوشهر است. به منظور تحلیل داده ها و تحلیل فضایی قاچاق در این استان، از آزمون های مرکز متوسط، بیضی انحراف معیار، روش تحلیل شبکه و تحلیل تراکم کرنل استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد بیشترین میزان کشف قاچاق ارزاق عمومی در استان بوشهر، در شهرستان کنگان و کمترین میزان کشفیات در شهرستان دشتی رخ داده است. تحلیل زمانی ارزاق عمومی نشان می دهد این کالاها، در روزهای میانی هفته بیش از روزهای دیگر قاچاق می شود و الگوی توزیع شبانه روزی، بیانگر توزیع بیشتر جرایم در ساعت های میانی روز است. درپایان، ضمن تحلیل عوامل مؤثر بر پدیدة قاچاق در استان بوشهر، چند پیشنهاد برای کنترل و مقابله با این پدیدة ناهنجار ارائه می شود.
ارزیابی سناریوهای حمل ونقل کم کربن شهر مشهد با استفاده از رویکرد جاپای بوم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف ارزیابی وضعیت انتشار کربن حمل ونقل شهر مشهد تلاش دارد با تدوین سناریوهایی تا سال ۱۴۰۴ و مقایسه آن ها، بهترین سناریو را به منظور کاهش اثرات مخرب زیست محیطی آلاینده های بخش حمل ونقل در کلان شهر مشهد تعیین کند. روش مورد استفاده در این پژوهش، «جاپای بوم شناختی» است که رابطه بین «میزان مصرف و تولید ضایعات به وسیله انسان ها» و «جذب ضایعات به وسیله طبیعت» را مشخص می کند. در حال حاضر ساکنین مشهد با مصرف انرژی حدود ۳۵ میلیون گیگاژول در بخش حمل ونقل جاپای بوم شناختی معادل ۱۱/۰ هکتار برای هر فرد تولید می کنند؛ درحالی که سرانه زمین اختصاص یافته به حمل ونقل ۰۰۲۹/۰ می باشد و این نشان می دهد مشهد به اراضی پشتیبانی تا ۱۰ برابر بزرگ تر از وسعت کنونی شهر برای مصارف حمل ونقل و تصفیه کربن ناشی از آن وابسته است. مقایسه اثرات اکولوژیک حمل ونقل در سه سناریو ارائه شده، نشان می دهد که سناریوی سوم با ردپای بوم شناختی معادل ۰۰۴/۰ هکتار به ازای هر فرد، مطلوب ترین سناریو برای کاهش جاپای بوم شناختی تا ۱۰ سال آینده است. ولی برای دستیابی به سطح مطلوبی از حمل ونقل کم کربن و پیشگیری از عواقب زیست محیطی ناشی از افزایش تقاضای سفر در چشم انداز کلان شهر مشهد، نباید از تأثیرات دیگر سناریوها چشم پوشی کرد.
ارزیابی سرانه و دسترسی پارک ها و فضاهای سبز شهری با رویکرد اکولوژیکی (مورد نمونه: پارک های محله ای کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توزیع مناسب فضاهای سبز شهری در تمامی محلات شهرها علاوه بر برقراری عدالت اجتماعی برای دستیابی عادلانه همه شهروندان، باعث خلق فضاهای سبز فعال، با بازدهی زیست محیطی مستمر می شود. این پژوهش با استفاده از تحلیل سرانه های موجود و قیاس آن با سرانه های استاندارد، مقدار مساحت فضاهای سبز مورد نیاز برای تمامی محلات کلان شهر تبریز را برآورد نموده و همچنین با استفاده از تحلیل شبکه معابر کلان شهر تبریز، میزان دسترسی به پارک های محله ای را در قالب زمان دسترسی پیاده تحلیل نموده و پهنه هایی را که خارج از شعاع دسترسی شهروندان هستند، برآورد نموده تا برای برنامه ریزی های آتی مدیران و مسئولین شهری در نظر گرفته شود. مطابق نتایج به دست آمده مناطق ۹، ۵، ۷ به ترتیب دارای بیشترین سرانه فضاهای سبز می باشد و نیز مناطق ۵، ۷ و ۳ شهرداری تبریز، به ترتیب دارای کمترین دسترسی به پارک های محله ای می باشند. این نتایج بیانگر عدم تعادل اکولوژیک در سطح شهر می باشد.
شناسایی و تحلیل عوامل کلیدی مؤثر بر توسعه شهری با رویکرد آینده نگاری (مطالعه موردی: کلان شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه نگاه متفاوت به آینده باعث شده که انسان هوشمند به دنبال یافتن آینده نباشد، بلکه با بهره گیری از ابزارهای گوناگون آینده مطلوب خود را بسازد. از سوی دیگر الگوی جدید اسکان بشر، مناطق کلان شهری، به واسطه ویژگی ها و پیچیدگی های چندوجهی، شرایطی ایجاد نموده که عمدتاً معایب این گونه از سکونت گاه ها بر محاسن آن پیشی می گیرد. پژوهش حاضر با بهره گیری از تکنیک تحلیل اثرات متقاطع که یکی از روش های متداول و مورد پذیرش آینده نگاری است، با استفاده از نرم افزار میک مک به تحلیل مؤلفه های توسعه کلان شهر کرج پرداخته است. بدین منظور ابتدا ۳۷ مؤلفه از میان اسناد فرادست استخراج شده و با استفاده از روش دلفی مدیران، ماتریس اثرات متقاطع مؤلفه ها تشکیل گردیده است. سپس با استفاده از میانگین گیری ۱۵ ماتریس به دست آمده، ماتریس نهایی تشکیل شده و از طریق نرم افزار میک مک نسبت به تحلیل آن اقدام شده است. بر اساس نتایج مدل، کلان شهر کرج سیستمی ناپایدار بوده و «ساماندهی محورهای ویژه گردشگری با استفاده از کیفیت های محیطی و کریدورهای دید و منظر» و تا حدودی «توسعه مجموعه های کارکردی مختلط پیرامون ایستگاه های مترو و قطار شهری» به عنوان عوامل تنظیم کننده عمل می نمایند. هیچکدام از مؤلفه های توسعه کرج از نگاه مدیران، به عنوان عامل هدف قابل تعریف نمی باشد. این مسئله نشانگر چندجانبه بودن مسئله توسعه کلان شهر کرج از نگاه مدیران است. «توسعه زیرساخت های الکترونیک شهری» و «ایمن سازی شهر در مقابل حوادث غیرمترقبه» در وضعیت بسیار نزدیک به محور مخاطره (ریسک) قرار دارند. «توسعه صنعت گردشگری» و «توسعه درونی (میان افزا) شهر» بیشترین میزان تأثیرگذاری بر فرآیند توسعه کلان شهر کرج را خواهند داشت.
مکان یابی مراکز اسکان و امداد از منظر مدیریت بحران با ترکیب تکنیک TOPSIS و روش AHP-GIS در شهر سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات مهم از دیدگاه پدافند غیرعامل و مدیریت بحران، شناسایی مکان های مناسب جهت استقرار مراکز اسکان و امداد مصدومین به منظور ساماندهی سریع آسیب دیدگان است. ازاین رو پژوهش حاضر به دنبال شناسایی شاخص های کارآمد جهت مکان یابی مراکز اسکان و امداد و همچنین اولویت بندی این شاخص ها با توجه به شرایط شهر سبزوار است. در این تحقیق ابتدا شاخص های عمده مکان یابی مراکز اسکان و امداد با استفاده از روش تاپسیس اولویت بندی گردیده و سپس بر مبنای شاخص های اولویت بندی شده، مکان یابی مراکز اسکان و امداد برای شهر سبزوار با کمک روش تحلیل سلسله مراتبی انجام شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که معیارهای نزدیکی به کاربری های مسکونی، نزدیکی به مراکز درمانی، نزدیکی به ایستگاه آتش نشانی، دسترسی مناسب به راه ها و دوری از تأسیسات شهری خطرناک در مکان یابی مراکز اسکان و امداد دارای بیشترین اهمیت می باشد. همچنین با توجه به شرایط و ویژگی های شهر سبزوار معیارهای نزدیکی به کاربری های مسکونی و دسترسی مناسب به راه های دسترسی دارای بیشترین اولویت در مکان یابی این مراکز می باشد. در نهایت بر مبنای معیارهای اولویت بندی شده مشخص گردید بهترین مکان برای مراکز اسکان و امداد در شمال، شمال غرب، جنوب و غرب شهر سبزوار به ترتیب واقع درحوالی خیابان های طالقانی، میدان دکتر علی شریعتی، خیابان امام رضا و خیابان امام خمینی می باشند.
کاربرد تکنیک های دورسنجی و سیستم اطلاعات جغرافیایی با هدف شبیه سازی توسعه شهری (مطالعه موردی: شهر مهاباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با افزایش جمعیت و رشد سریع شهرنشینی تغییراتی اساسی در کاربری اراضی شهرها ایجاد شده است. که نیازمند مدیریت و برنامه ریزی برای توسعه شهری با توجه به تغییرات ایجاد شده در کاربری های شهری می باشد و شهر مهاباد از این قاعده مستثنی نمی باشد. در این مقاله سعی شده است با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک میزان تغییرات کاربری اراضی شهری و توسعة آتی شهر مهاباد با در نظر گرفتن معیارهای خطوط انتقال نیرو، مخاطراتی (گسل، زمین لغزش)، سازندهای زمینةشناسی، رودخانه و شیب در بازه زمانی ۱۳۶۵-۱۳۹۳ و توسعة آن تا سال ۱۴۲۰ با استفاده از تصاویر ماهواره لندست ۸ و ۵ مورد بررسی قرار گیرد. برای این کار ابتدا اقدام به تهیة نقشه های کاربری اراضی برای دو دورة زمانی۱۳۶۵ و ۱۳۹۳ در محیط نرم افزاری اکوگنیشن کردیم و با بررسی نقشه های کاربری حاصل مقدار اراضی ساخته شدة شهر مهاباد در سال ۱۳۶۵ برابر ۹۸۹.۹۳۲ هکتار و در سال ۱۳۹۳ وسعت آن حدود دو برابر افزایش یافته و به وسعتی به مساحت ۲۰۰۰.۰۲ رسیده است. تحت تأثیر این عوامل، روند رشد و توسعة شهر از وسعت کاربری های غیرساخته شده به مساحت ۱۴۲۲.۳۵۴۵ هکتار کاسته و بر وسعت اراضی ساخته شده افزوده است به طوری که با استفاده از مدل رگرسیون و معیارهای در نظر گرفته شده، مقدار پیش بینی آن برای سال ۱۴۲۰ مساحتی به مقدار ۳۴۳۴.۰۲ هکتار می باشد. همچنین سناریوی اثرات توسعة شهر بر محیط زیست و تأثیرپذیری از مخاطرات با روش فازی در محیط آرک جی ای اس مورد بررسی واقع شد.