فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۴٬۲۱۳ مورد.
منبع:
گردشگری و توسعه سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۲۵)
97 - 110
حوزههای تخصصی:
اگرچه تحقیقات در زمینه وفاداری به برند ابتدا با مطالعه "مقاومت برند" کوپرلند در سال ( 1923) شروع شد اما این موضوع هنوز هم به عنوان یکی مهمترین موضوعات در زمینه برند مورد توجه است. مفهوم وفاداری به برند به عنوان نیرو محرکه اصلی و یکی از پراهمیت ترین شاخص ها در موفقیت اقدامات بازاریابی خصوصا بازاریابی مقاصد گردشگری شناخته شده است. هدف از تحقیق حاضر ارائه و ارزیابی مدل جامعی است که بتواند پاسخ های رفتاری گردشگران اعم از وفاداری به برند مقصد را بر اساس بررسی همزمان متغیرهای روانشناختی مهم، تجربه برند مقصد، شخصیت برند مقصد و ارزش ویژه برند مقصد، پیش بینی کند، است. روش پژوهش کاربردی و از نوع توصیفی پیمایشی است. داده ها از بین 375 نفر از گردشگران خارجی شهر تهران جمع آوری شده است. از مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار PLS جهت تجزیه و تحلیل داده ها، استفاده گردیده است. نتایج مطالعه حاکی از آن است که تجربه برند مقصد موثرترین متغیر بر وفاداری برند و پس از آن ارزش ویژه برند مقصد متغیر موثر بر وفاداری مقصد دارند. همچنین شخصیت برند مقصد از طریق تجانس عملکردی بر وفاداری به برند مقصد تاثیر مثبت و معناداری دارد و در نهایت خودتجانسی در ارتباط بین شخصیت برند مقصد و وفاداری به برند مقصد نقش میانجی را ایفا نمی کند.
بررسی پتانسیل زمین گردشگری با استفاده از سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، شهرستان رفسنجان، استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۲۵)
215 - 230
حوزههای تخصصی:
ژئوتوریسم یا زمین گردشگری از شاخه های جدید صنعت گردشگری می باشند که صنعتی درآمدزا و با صرفه اقتصادی بسیار مناسب است. برقراری توازن اقتصادی میان مناطق مختلف، حفاظت از میراث های طبیعی، جلوگیری از تخریب محیط، ایجاد فرصت های شغلی، ارتقا کیفیت چشم اندازهای فرهنگی می تواند از جمله ره آوردهای مثبت در برنامه ریزی این نوع گردشگری محسوب شود. هدف از این تحقیق بررسی پتانسیل ژئوتوریسم شهرستان رفسنجان با استفاده از سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) است. برای این منظور از پردازش تصاویر ماهواره ای در کنار مشاهدات و بررسی های میدانی و سایر منابع اطلاعاتی مانند نقشه های زمین شناسی، توپوگرافی، راه ها، خاک، گزارش های مختلف استفاده شده است. ابتدا عوامل موثر در ژئوتوریسم از طریق مطالعه منابع مختلف و مصاحبه با کارشناسان مشخص شدند. سپس داده های اولیه با استفاده از تصاویر ماهواره ای، نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی و بررسی های زمینی تهیه و بانک اطلاعاتی مربوطه در محیط GIS ایجاد شد. در مرحله بعد هر کدام از عوامل با تهیه پرسشنامه ارزش گزاری و پتانسیل ژئوتوریسم با روش همپوشانی وزنی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) مشخص شد. نتایج نشان داد سنجش از دور و GIS در بررسی پتانسیل ژئوتوریسم و انتخاب مناطق مستعد کارآیی بالایی دارند و شهرستان رفسنجان از پتانسیل نسبتا خوبی برای انجام فعالیت های ژئوتوریسم برخوردار است.
بکار گیری مدل شبکه عصبی پرسپترون چند لایه (M .L.P) در پهنه بندی آسیب پذیری شهری با تاکید بر زلزله(مورد مطالعه منطقه٢٠ شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
129-150
حوزههای تخصصی:
منطقه 20 (شهرری ) جنوبی ترین منطقه شهری، شهرداری تهران با 453740 نفر جمعیت و وسعت 22 کیلومتر مربع داخل محدوده شهری و 178 کیلومترمربع خارج محدوده است.خطر زمین لرزه در این منطقه به دلیل موقعیت جغرافیایی و زمین ساختی، وجود گسل های متعدد در اطراف آن، وقوع زلزله های مخرب تاریخی متعدد در محدوده آن و سایر شواهد تکتونیکی و زمین شناختی بسیار بالا ارزیابی می شود. این پژوهش بابررسی وضع موجود و تحلیل وسطح بندی آسیب پذیری سکونتگاههای منطقه و با بهره گیری مدل MLPراهبرد تازه ای را دراین خصوص ارائه نموده است.نتایج حاصل از مدل بر اساس متغییر های ورودی نشان میدهد که روش استاندارد طبقه بندی نسبت به روش استاندارد حداکثر وحداقل ازکارایی و دقت بالاتری برخوردار است.با مشاهده نقشه روش استاندارد طبقه بندی در مدل بکار گرفته شده درمی بابیم که لکه های نارنجی و تقریبا آبی که بیشتر در مرکز منطقه پراکنده شده اند بیشترین همبستگی را با بافت های فرسوده راداشته ودرجه آسیب پذیری بالایی را به خود اختصاص داده است براساس نتایج حاصل از مدل مورد نظر به لحاظ گستردگی و پهنه آسیب پذیری ،ازمساحت کل منطقه ، 21 درصد دارای آسیب پذیری بالاوبسیار بالا،61درصددارای آسیب پذیری متوسط،18درصد ازمساحت منطقه دارای آسیب پذیری کم میباشد ونتایج لایه های جمعیتی نشان میدهد که 8/56درصد از کل جمعیت منطقه دارای درجه آسیب پذیری بالا ، بسیار بالا و9/27درصد بادرجه متوسط آسیب پذیری و1/14درصد با درجه آسیب پذیری کم میباشد که نشان دهنده تراکم جمعیتی درساختمانهای فرسوده باعرض معابرکم میباشد.همچنین نتایج حاصل ازلایه های نوع مصالح واماکن مهم منطقه حاکی از آن است که بیشترین آسیب پذیری به لحاظ نوع مصالح به ترتیب فلزی،آجری،نیمه فلزی وغیره...بوده واماکن مهمی مانندمراکزآموزشی،کلینک ودرمانگاهها منطقه از بیشترین درجه آسیب پذیری برخوردار هستند.
واکاوی فصلی رخداد روزهای همراه با بارش سنگین در حوضه تالش – تالاب انزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۵
17-40
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع مخاطرات طبیعی، وقوع بارش های سنگین است. بارش های سنگین، بصورت مستقیم و غیرمستقیم بر روی زندگی انسان و فعالیت های آن تاثیرگذارند. محدوده مورد مطالعه در این تحقیق دو حوضه تالاب انزلی و تالش در غرب گیلان است. جهت تعیین احتمال رخداد بارش های سنگین (فصلی) و وجود روند از آزمون غیرپارامتریک من–کندال و برای تعیین احتمال رخداد بارش 30 میلی متر از توزیع پواسون و جهت شناسایی الگوهای مکانی رخداد بارش از روش میانیابیIDW استفاده شده است. داده های مورد استفاده در تحقیق شامل، بارش روزانه 30 میلی متر، 20 ایستگاه باران سنجی و سینوپتیک در یک دوره 30 ساله (2016-1987) است. نتایج تحقیق نشان داد که عمدتاَ روند تغییرات افزایشی است. بطوریکه ایستگاه های واقع در مرکز به سمت نیمه شمالی محدوده تحقیق در هر ۴ فصل و ایستگاه انزلی در بهار و ماسوله در سه فصل تابستان، پاییز و زمستان، دارای روند افزایشی و بصورت موردی برخی ایستگاه ها عمدتاَ به سمت نیمه جنوبی حوضه، مانند کسما در تابستان، باش محله و رشت در زمستان و قلعه رودخان در دو فصل پاییز و زمستان دارای روند کاهشی شدید هستند. همچنین درتمام فصول سال تغییرات نامنظم و تصادفی در فراوانی رخداد بعضی از ایستگاه ها مشاهده می شود که این بی نظمی در اثر عدم تداوم افزایش یا کاهش فراوانی رخداد بارش یا عدم وقوع بارش 30 میلی متر در برخی از ایستگاه ها است. توزیع پواسون نشان داد که احتمال عدم رخداد در ایستگاه های دارای اقلیم غیرمرطوب بسیار بالا است و جمع عدم رخداد با یک رخداد، بیش از90٪ فراوانی رخداد بارش30 میلی متر است. همچنین حداکثر احتمال برای رخدادهای مختلف در همه فصول سال در ایستگاه های شمالی و مرکزی حوضه به ثبت رسیده است. در نهایت نتایج تحقیق نشان داد که، توزیع پواسون ارزیابی مناسبی از رخدادهای بارش در این ناحیه دارد.
تحلیل میزان تاب آوری اجتماعات روستایی سیستان دربرابر مخاطرات محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۳
1 - 18
حوزههای تخصصی:
وقوع مخاطرات طبیعی مانند سیل، زلزله، خشک سالی و غیره؛ در فضاهای جغرافیایی به ویژه نواحی روستایی در بیشتر موارد خسارات فراوان و غیرقابل جبرانی باقی می گذارد و مانع جدی در راه توسعه پایدار جوامع انسانی به حساب می آید. هدف پژوهش حاضر، سنجش و تحلیل میزان تاب آوری اجتماعات روستایی در برابر مخاطرات محیطی وعوامل مؤثر بر آن در نواحی روستایی سیستان می باشد.روش پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت کاربردی-توسعه ای و از حیث روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد کمی-پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش برابر با 373(روستاهای بالای 50 خانوار) بود که با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه ای به تعداد 189نفر به روش تصادفی طبقه ای متناسب با حجم جامعه آماری به عنوان نمونه آماری انتخاب گردیدند. در ابتدا با استفاده از روش کتابخانه ای، شاخص ها و عوامل تاثیرگذار بر تاب آوری روستاییان منطقه سیستان شناسایی شده سپس تهیه اطلاعات به وسیله پرسشنامه و عملیات میدانی انجام شد. یافته ها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد واکاوی قرار گرفت. با توجه به مقدار β حاکی از آن است که عوامل مدیریتی، عوامل نهادی، عوامل اقتصادی و عوامل کالبدی که به ترتیب برابر 079/0 و 075/0 و 012/0 و 024/0 با سطح معنی داری 313/0 و 327/0 و 868/0 و 743/0 که بزرگ تر از 05/0، (05/0 <P ) به دست آمده است؛ پیش بینی کننده تاب آوری روستاییان منطقه سیستان نمی باشند و تنها عوامل اجتماعی توان پیش بینی یا به عبارتی تأثیرگذاری بر تاب آوری روستاییان سیستانی را دارند.
روش شناسی علمی در جغرافیای سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
118 - 156
حوزههای تخصصی:
امروزه در جغرافیای سیاسی با نوعی «کثرتگراییِ روش شناختی» که ریشه در دو نگرش کلّیِ «تبیینی» و «تفهّمی» دارند مواجهیم. پیامد این قضیّه، بروز ابهام در جایگاه و هویّتِ علمیِ جغرافیای سیاسی بوده است. در این راستا دو پرسش اساسی مطرح است؛ نخست آنکه روششناسیِ معتبر علمی کدام است؟ دوّم اینکه، چه موضعی در قبال کثرتگراییِ روششناختی در جغرافیای سیاسی میتوان اتّخاذ نمود؟ این مقاله در قالب توصیفی-تحلیلی(منطقی) و معرفت شناختی از موضع عقلانیّت انتقادی نگاشته شده و نتایج آن نشان میدهد، برخلاف تصوّر رایج، روششناسیِ معتبرِ علمی در جغرافیای سیاسی نه منطبق بر روش پوزیتیویستیِ سنّتی است و نه بر اساس روش شناسیهایِ تفهّمی و فراپوزیتیویستی، بلکه روشِ معتبر علمی در این زمینه، روشِ فرضی-استنتاجی به عنوان روشِ نهایی و واحدِ علوم تجربی نظیر جغرافیای سیاسی است. با اینحال، روشهای دیگر بنا بر برخی نکات مثبتِ آنها، صرفاً در مرحله گردآوریِ داده ها مورد استفاده جغرافیای سیاسی قرار میگیرند.
امکان ناپذیری و امکان پذیریِ توافق در برنامه ی هسته ای ایران همسنجی دوره های سه گانه ی ریاست جمهوری (خاتمی، احمدی نژاد و روحانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ی هسته ای ایران، از مهم ترین مسائل سیاست خارجی ایران بعد از انقلاب بوده است. این برنامه سه دوره ی ریاست جمهوری خاتمی، احمدی نژاد و روحانی را درگیر خود کرد. پژوهش حاضر بر مبنای نظریه ی منطقه ی توافق ممکن (ZOPA) و همچنین با بهره گیری از روش تاریخی تطبیقی به بررسی برنامه ی هسته ای در سه دوره ی ریاست جمهوری (خاتمی، احمدی نژاد و روحانی) می پردازد. سؤال اصلی این پژوهش این است که چرا در دو دوره ی ریاست جمهوری خاتمی و احمدی نژاد مذاکرات ایران و قدرت های غربی به توافق هسته ای ختم نشد، اما در دوره ی ریاست جمهوری روحانی این مذاکرات به توافق هسته ای منجر شد. فرضیه ی نوشتار این است که استراتژی ها و تاکتیک های ناهمانند، در دو محیط داخلی و خارجی (ایران و گروه 1+5) در سه دوره ی ریاست جمهوری (خاتمی و احمدی نژاد و روحانی) منجر به دو دستاورد گوناگون (عدم توافق و توافق) در برنامه ی هسته ای ایران شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در دوران خاتمی، انعطاف ایران، کشورهای غربی را بر این باور رساند که نیاز چندانی به کنارآمدن با ایران ندارند. در دوران احمدی نژاد نیز به دلیل سیاست خارجی تهاجمی، این فرصت به ایالات متحده داده شد که اتحادیه ی اروپا و حتی چین و روسیه را با خود همراه کند، و قطعنامه های تحریمی را علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل تصویب کند. اما در دوره ی روحانی، با بهره گیری از تجارب دولت های پیشین سعی شد مسیر اعتدال طی گردد؛ سیاستی که باعث گردید طرف مقابل ایران، در سیاست های خود تجدید نظر کند. همین امر دستیابی به توافق جامع هسته ای را امکان پذیر کرد.
سنجش سواد ژئوپلیتیکی مدیران سیاسی و امنیتی استان های مرزی (موردمطالعه: خراسان جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان دهی سیاسی فضا و چگونگی مدیریت آن امروزه به یکی از دغدغه های اصلی مطالعات جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک تبدیل شده است. اهمیت این موضوع زمانی دوچندان می شود که برخی از مناطق و مکان های جغرافیایی در هر کشوری وجود دارند که دارای شرایط خاص و ویژه ای هستند که مستلزم شناخت جغرافیایی و درک ژئوپلیتیکی عمیق تری هستند. ازاین رو مدیران سیاسی و امنیتی که به نوعی در مدیریت سیاسی این گونه فضاها نقش دارند علیرغم توان مدیریتی بالا باید دارای سواد ژئوپلیتیکی بالایی نیز باشند. استان خراسان جنوبی به عنوان یکی از استان های مرزی در شرق ایران دارای شرایط ژئوپلیتیکی خاصی است که شناخت آن ها کمک شایانی به گسترش امنیت پایدار و همچنین توسعه همه جانبه این استان خواهد کرد. بنابراین ، بالا رفتن سواد ژئوپلیتیکی مدیران سیاسی و امنیتی استان خراسان جنوبی نقش به سزایی در توسعه و امنیت پایدار استان خواهد داشت . ازاین رو ، پژوهش حاضر که ازنظر ماهیت توصیفی - تحلیلی و از حیث هدف کاربردی و از جهت جمع آوری داده ها از نوع تحقیقات پیمایشی است؛ برای سنجش سواد ژئوپلیتیکی مدیران سیاسی و امنیتی به توزیع 32 پرسشنامه بین مدیران سیاسی، امنیتی و مذهبی استان خراسان جنوبی اقدام کرد. برای بررسی سطح سواد ژئوپلیتیکی و مولفه های آن در بین مدیران و مسئولان از آزمون t تک گروهی استفاده گردید و با توجه به اینکه مقدار آماره t منفی است (7.03-)، می توان گفت در سطح اطمینان 95% میزان سواد ژئوپلیتیکی در بین مدیران و مسئولان، نامطلوب و در سطح پایین بوده است.همچنین به منظور بررسی تأثیر سواد ژئوپلیتیکی بر عملکرد مدیران از تحلیل رگرسیونی استفاده گردید. در مدل رگرسیونی خطی معناداری در سطح اطمینان 95 درصد بین سواد ژئوپلیتیکی و متغیر وابسته عملکرد مدیران وجود داشت. همچنین مقدار ضریب همبستگی (R) مدل 71/0 است.به عبارتی در سطح اطمینان 95 درصد متغیر سواد ژئوپلیتیکی پیش بینی کننده متغیر وابسته عملکرد مدیران است به طوری که متغیر سواد ژئوپلیتیکی تأثیر معناداری بر بهبود عملکرد مدیران دارد(یعنی افزایش شاخص سواد ژئوپلیتیکی باعث افزایش عملکرد مدیران است). درمجموع نتایج و یافته های تحقیق حاکی از آن است که هرچند علاقه مندی به مباحث ژئوپلیتیکی در مدیران وجود داشته است اما میزان سواد ژئوپلیتیکی در سطح پایینی بوده است ولی اکثر پاسخ دهندگان به نقش سواد ژئوپلیتیکی در ارتقا عملکرد مدیران استانی اذعان داشتند.
تأثیر نوسان منابع آب بر امنیت آب (نمونه پژوهی: خراسان جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال پنجم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
115-132
حوزههای تخصصی:
کمتر از سه درصد آب های کره زمین شیرین است.زیست و زیستگاه در مفهوم کلان خود وابسته به همین آب هستند. طی چند دهه گذشته برخاسته از رشد جمعیت، گسترش کشاورزی، رشد صنعت، تغییر اقلیم و خشک سالی های پیاپی ، دسترسی بشر به آب را پیوسته فروکاسته اند به گونه ای که تداوم وضعیت موجود مانایی و پایایی زیست و مدنیت انسان را تهدید می کند. این آسیب، توجه کارگزاران و پژوهشگران به امنیت آب را در پی داشته است. استان خراسان جنوبی در شرق ایران به ذات استانی کم بارش با اقلیمی گرم و خشک است و طی دو دهه گذشته درگیر خشک سالی های پیاپی و اضافه برداشت از مخازن آب زیرزمینی بوده وضعیتی که طی سال های گذشته به تشدید تنش ها و نزاع های اجتماعی آب پایه در استان انجامیده است. مقاله حاضر که کاربردی و روش شناسی حاکم بر آن تبیینی-تحلیلی است، و یافته های آن نیز به روش کتابخانه ای(کتب،نشریات و اینترنت) گرداوری شده بر این فرضیه استوار است که طی سال های اخیر کاهش بارش ها و افت سطح آب خوان های استان خراسان جنوبی با افزایش شمار نزاع ها و دعاوی ارتباط دارد. نتیجه پژوهش نشان داد شیب نزولی بارندگی ها ، گفتمانهای توسعه ( افزایش تعداد چاه موتورها و توسعه تولیدات کشاورزی در سبد خانوار ) ، کاهش سطح مخازن آب را همراه داشته و در نتیجه آن تعداد تنش ها، نزاع ها و دعاوی حقوقی خراسان جنوبی در حوزه منابع آبی افزایش یافته و بر امنیت آب استان اثرگذار بوده است .
مدل سازی آبدهی رودخانه های حوضه های منتخب استان گیلان در دوره تغییر اقلیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هفتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
121-136
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق به مطالعه چگونگی اثرات تغییرات اقلیمی بر جریان رودخانه های حوضه های منتخب استان گیلان، یکی از استان های شمالی کشور ایران برای دوره ی سالهای 2020 تا 2050 و تحت سه سناریوی اقلیمی RCP2.6 ، RCP4.5 ، RCP8.5 پرداخته شد. برای این منظور از داده های بارش و دمای 45 ایستگاه داده های اقلیمی و 20 ایستگاه آب سنجی در دوره ی 1983 تا 2013 ستفاده شد. محاسبه متوسط بارش و دما در سطح حوضه ها از طریق ترسیم خطوط هم باران و هم دما با روش کریجینگ انجام گرفت. جهت تعیین معناداری روند داده های مورد مطالعه و مقدار شیب آنها به ترتیب از آزمون های من-کندال و شیب سنس کمک گرفته شد. نتایج نشان داد، دما طی دوره ی مورد مطالعه در همه ی حوضه های آبریز روند افزایشی داشته و این روند در اکثر آنها معنادار بوده است اما برای بارش ها روند معناداری مشاهده نشد. همچنین آبدهی در اکثر حوضه ها کاهشی بوده و در حوضه های شفارود، ناورود و چافرود این روند معنادار است. از سوی دیگر برای دوره های آینده، بارش ها در هیچ یک از سناریوهای اقلیمی روند معناداری ندارند اما دما در به غیر از سناریوی RCP2.6 در سناریوهای دیگر دارای روند افزایشی است. آب دهی رودخانه ها نیز در سناریوی RCP2.6 در هیچ یک از حوضه ها روند معناداری ندارد اما در سناریوی RCP4.5 در دو حوضه ی آبریز شفارود و گشت رودخان روند کاهشی معنادار در سطح اطمینان 95 درصد دیده می شود که این روند در سناریوی RCP8.5 در حوضه های چافرود و شفارود در سطح اطمینان 99 درصد نیز معنادار می باشد .
ارزیابی و مدل سازی تغییرات زمانی- مکانی کاربری اراضی در گسترش شدت بیابان زایی مناطق خشک شمال شرق ایران (سرخس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
1 - 18
حوزههای تخصصی:
تغییرات پوشش زمین در دهه های اخیر مشکلات فراوانی ازجمله تخریب منابع طبیعی را در برداشته است. پیش بینی تغییرات کاربری اراضی نقش مهمی در مدیریت منابع داشته و مدیران را در برنامه ریزی بهتر یاری می دهد. هدف از این تحقیق، بررسی تغییرات کاربری اراضی در گذشته و پیش بینی آن در آینده با استفاده از مدل ساز تغییر زمین (LCM) در توسعه شدت بیابان زایی مناطق خشک شمال شرق ایران، سرخس است. در این تحقیق با استفاده از تصاویر ماهواره ای چند زمانه لندست مربوط به سال های 2000، 2005، 2010 و 2015، تغییرات کاربری اراضی طی 15 سال بررسی گردید. وضعیت کاربری اراضی سال 2030 با استفاده از مدل پیش بینی مارکوف و رویکرد مدل سازLCM و بر پایه شبکه های عصبی مصنوعی پیش بینی شد. نتایج نشان داد در طول این دوره، تغییرات کاربری اراضی شامل کاهش سه درصدی مراتع متوسط و غنی، افزایش سه درصدی مراتع فقیر و اراضی بایر و افزایش یک درصدی اراضی کشاورزی بوده است. وسعت پهنه های ماسه ای در کل این دوره بیش از یک درصد افزایش یافته است که نشان دهنده افزایش شدت بیابان زایی است. صحّت نقشه کاربری اراضی پیش بینی شده و نقشه واقعیت زمینی ضریب کاپای 85 درصدی را نشان می دهد. طبق نتایج طی سال های 2000 تا 2015 منطقه مطالعاتی دستخوش تغییرات وسیعی گردیده که عمده این تغییرات در جهت تخریب منطقه بوده است. نتایج پیش بینی مدل ساز نیز ادامه روند تخریب زمین و شدت بیابان زایی را تأیید می کند.
مکان یابی دفن پسماند شهری با استفاده از مدل های تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و شبکه عصبی مصنوعی(ANN) (مطالعه موردی: شهرستان گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
187 - 205
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش و روند رو به رشد شهرنشینی در طی سال های گذشته در شهرهای کشورهای درحال توسعه و در پی آن افزایش ضایعات انسانی و سنتی بودن روش دفن زباله در این گونه شهرها، مکان یابی دفن پسماند به عنوان یک موضوع اصلی مطرح می شود. با توجه به مرکزیت شهرستان گرگان در استان گلستان و افزایش رو به رشد جمعیتی آن، مکان یابی دفن پسماند یک موضوع بسیار مهم در این شهرستان می باشد. هدف این پژوهش مکان یابی دفن پسماند در شهرستان گرگان است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت در دسته تحقیقات توصیفی و تحلیل قرار می گیرد. داده ها و اطلاعات موجود از طریق مراجعه به کتابخانه، ادارات، سایت ها و از طریق پرسشنامه تهیه و استخراج گردیده است. برای مکان یابی دفن پسماند در شهرستان گرگان با استفاده از 11 شاخص و 2 مدل AHP و ANN بهره گرفته شده است. با توجه به مدل های، AHP و ANN می توان عنوان کرد نامناسب ترین مکان برای دفن پسماند قسمت های شمالی شهرستان می باشد که از دلایل آن می توان به نزدیکی چاه های آب زیرزمینی، نزدیکی به فرودگاه، نزدیکی به سه شهر گرگان، جلین و سرخن کلا، زمین شناسی نامناسب، نزدیکی راه های آسفالته و روستاها اشاره کرد. در زمینه دفن پسماند در گذشته، هر 2 مدل مشخص گردیده است محدوده هزار پیچ به عنوان مکان بسیار نامناسب برای دفن پسماند بوده است.
شناسایی ابعاد محتوایی برند مقصد گردشگری و اثر گذاری آن در توانمندسازی گردشگران؛پژوهش ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۲۳)
167 - 182
حوزههای تخصصی:
محتوای انتشاریافته در رسانه های مختلف می تواند به گردشگران در اتخاذ تصمیمات بهتر کمک کند. هرچقدر که استفاده از محتواهای مختلف برای برنامه ریزی سفر آسان تر و بدون زحمت باشد، احساس فرد از کنترل روی برنامه ریزی فرایند سفر بهتر خواهد بود و احساس توانمندی بیشتری خواهد کرد. بر همین اساس، هدف این پژوهش بررسی تأثیر بازاریابی محتوا در توانمندسازی گردشگران برای انتخاب شهر رشت به عنوان مقصد سفر می باشد. با توجه به موقعیت شهر رشت به عنوان شهر خلاق گسترونومی، ابتدا با استفاده از روش تحلیل مضمون فانتزی، ابعاد غذایی نمادین انتشاریافته از شهر رشت در رسانه های شخصی، اکتسابی و اشتراک گذاری استخراج شد. در این مرحله، چهار مضمون فانتزی به عنوان واقعیت های نمادین شهر رشت درنتیجه بررسی همگرایی محتوای متن های منتشرشده در رسانه ها شناسایی شدند. سپس در یک مطالعه تجربی تأثیر این ابعاد در توانمندسازی گردشگران بالقوه جهت انتخاب رشت به عنوان مقصد سفر موردبررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد مشارکت کنندگانی که با تم ها مواجه شدند، احساس توانمندی بیشتری در تصمیم گیری و برنامه ریزی سفر می کردند. به طوری که نسبت به گروه دیگر، احساس هدفمندی، کفایت، استقلال و اثرگذاری بیشتری در برنامه ریزی سفرشان داشتند.
پهنه بندی و تحلیل ژئومورفولوژیکی سیلاب رودخانه دینور (استان کرمانشاه) با استفاده از مدل هیدرولیکی HEC-RAS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
45 - 64
حوزههای تخصصی:
سیل متداول ترین مخاطره طبیعی است که تکرار وقوع آن در حال افزایش و خطرات مرتبط با آن در حوضه های شهری و روستایی از اهمیت جهانی برخوردار است. هدف این پژوهش پهنه بندی مخاطره سیلاب رودخانه دینور در استان کرمانشاه است؛ بنابراین جهت شبیه سازی سیلاب از مدل عددی HEC_RAS استفاده شد و از طریق الحاقی HEC–GEORAS در محیط GIS و پردازش داده های ژئومتری به کار گرفته شد. با استفاده از نرم افزار SMADA، دوره بازگشت دبی پیک لحظه ای محاسبه شد و پهنه سیلاب با دوره بازگشت های مختلف 2 و 3، 5،10، 25،50، 100 و 200 سال منطقه شبیه سازی شده است و با کمک مدل رقومی عمق آب و لایه کاربری اراضی، میزان خسارت با استفاده از معادله تابع عمق و خسارت در دوره بازگشت های 25 سال، 50 و 100 سال محاسبه شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که پهنه گسترش سیلاب در دوره بازگشت 25 سال 34/40 کیلومترمربع و در دوره بازگشت 50 سال 51/43 و در دوره بازگشت 100 سال، 28/44 کیلومترمربع را تحت مخاطره قرار داده است. از نظر خسارت، سیل با دوره بازگشت 25 سال یک سیل مبنا در نظر گرفته شده است که خسارت قابل توجهی را نشان می دهد که تمام مزارع زراعی را تحت پوشش قرار می دهد، ولی سیل در دوره بازگشت های کمتر قسمت هایی از مزارع را تحت تأثیر قرار می دهد اما قابل کنترل است؛ درحالی که سیل های 25 و 50 و 100 ساله بسیاری از مراکز روستایی و مزارع را کامل تحت مخاطره قرار داده است با توجه به نتایج میزان خسارت سیلاب 100 ساله نسبت به 25 ساله، در حدود 70 درصد و نسبت به 50 ساله به طور متوسط 85 درصد بیشتر بوده است که لزوم کنترل سیلاب جهت مدیریت پایدار ضرورت دارد.
ارزیابی مکان گزینی مسیرهای مترو کلان شهر تبریز نسبت به مخاطرات طبیعی با تاکید بر سیلاب و زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
91 - 110
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر به دلیل افزایش جمعیت شهرها سیستم های حمل و نقل عمومی نظیر مترو، برای جابه جایی سریع و آسان تر مسافران ایجاد گردیده است.کلان شهر تبریز نیز از جمله شهرهای دارنده ی سیستم مترو در کشور است. وجود گسل تبریز در شمال آن به عنوان بزرگترین گسل شمال غرب کشور، همواره تهدیدی بزرگ به شمار می رود، همچنین به دلیل سیلاب شدید و آبگرفتی معابر شهر تبریز سالهای اخیر، بررسی مخاطرات احتمالی در مسیرهای مترو و ایستگاه های آن در کلانشهر تبریز ضروری به نظر می رسد. به منظور داشتن دید کلی و جامع نسبت به وضعیت این مخاطرات (سیل و زلزله) نقشه تلفیقی هر دو مخاطره،که از هم پوشانی دو نقشه پهنه بندی سیل و زلزله با استفاده از مدل FUZZY-AHp تهیه شد. هدف تحقیق حاضر شناسایی خطر سیلاب و زلزله در خطوط مترو و ایستگاه های محدوده مورد مطالعه با استفاده از 10 معیار برای شناسایی خطر سیل و 14 معیار برای شناسایی خطر زلزله می باشد. طبق نتایج نهایی حاصل از پهنه بندی خطر سیل هیچ ایستگاهی در کلاس خطر خیلی کم قرار نگرفته، اما از نظر طولی و موقعیت 203.621 متر از خطوط مترو در کلاس خطر کم، 5 تا ایستگاه و 6013.768 متر از خطوط مترو در کلاس خطر خیلی زیاد قرار گرفته است. همچنین در پهنه بندی زلزله دو ایستگاه و 2454.91 متر از خطوط مترو در کلاس خطر خیلی کم، دو ایستگاه و 722.898 متر از خطوط مترو در خطر خیلی زیاد قرار گرفته است، که شناسایی و پهنه بندی ایستگاه ها و مسیرهای مترو دارای پتانسیل خطر وقوع این گونه مخاطرات از اهمیت بسیار بالایی برخودار است و در جانمایی درست و کم خطر مسیرها می تواند کمک شایانی در جلوگیری از خسارات احتمالی آتی نماید.
ارزیابی تاثیرات احتمالی تغییرات کاربری اراضی بر کیفیت آب تالاب شادگان به کمک داده های دورسنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق ارزیابی تاثیرات احتمالی تغییر کاربری اراضی بر کیفیت آب تالاب شادگان به کمک داده های دورسنجی به عنوان هدف اصلی قرار داده شده است. هدف از انجام این تحقیق بررسی و مقایسه تغییرات کاربری در سال 2000 و 2015 با استفاده از تصاویر ماهواره لندست( با سنجنده ETM,OLI) از محدوده مطالعاتی و پردازش آنها در محیط نرم افزار ERDAS به کمک روش طبقه بندی نظارت نشده در طی یک دوره 15 ساله بررسی گردیده است. برای تعیین علت تغییرات رخ داده در تالاب، کیفیت آب تالاب به کمک مدلسازی های تعیین شده مورد بررسی قرار گرفت. پوشش گیاهی در تالاب به سرعت رو به افزایش بوده که نشان از آلودگی آب، افزایش پدیده تغذیه گرایی و از بین رفتن زود به هنگام این تالاب بین المللی دارد. توسعه زمین های کشاورزی در اطراف تالاب شادگان از سال 2000 تا 2015، باعث افزایش روزافزون آلودگی در منطقه شده است. طبق اسناد موجود، پساب های حاصل از کشاورزی که حاوی مقادیر زیادی علف کش و آفت کش است موجب بالا رفتن رشد جلبک در تالاب شده که بدنبال آن افزایش دما و در نهایت مرگ تالاب و آبزیان رو به همراه داشته است. بنابراین پس از انتخاب، تصاویر و تعیین آنها در 5 کلاس، نقشه های تغییر کاربری تالاب در طی یک بازه 15 ساله بدست آمد. از منابع مختلفی جهت بررسی بهترین مدل رگرسیونی برای تعیین تغییرات کیفیت آب استفاده شد. در ادامه، تصاویر در مدل ها قرار گرفتند و میانگین و انحراف معیار آنها بدست آمد. نتایح تحقیقات نشان داد که، سنجنده Landsat، کیفیت آب را به خوبی نشان می دهد و می توان از آن در جهت تعیین تغییرات استفاده کرد. توسعه زمین های کشاورزی باعث افزایش پدیده یوتریفیکاسیون در تالاب و در نهایت باعث افت کیفیت شاخص های آب می شود. در این راستا جلوگیری از ورود انواع آلودگی ها و تضمین کیفیت آب تالاب شادگان از طریق کنترل و نظارت های مکرر، پیشنهاد می شود.
تحلیل راهبردی نقش مرکز محله ها در توسعه پایدار گردشگری روستایی: مطالعه موردی روستای میان رز فومن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و سوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
27 - 56
حوزههای تخصصی:
نوع معماری مراکز محله در روستاهای واجد ارزش تاریخی می تواند ضمن ایجاد محیط مطلوب برای روستاییان، به رونق اقتصاد روستایی بینجامد و زمینه ساز توسعه روستا باشد. طی دهه های اخیر، در برنامه ریزی های راهبردی نیز بر نقش محله ها به عنوان محور اصلی توسعه تأکید شده است. هدف مطالعه حاضر بررسی نقش مرکز محله در ارتقای گردشگری روستایی و بهره مندی از ظرفیت های آن به منظور توسعه این صنعت در روستای میان رز شهرستان فومن بود و در این راستا، سه پرسش مطرح شد: «شاخصه های گردشگری پایدار روستایی کدامند؟»، «توسعه مرکز محله چگونه در گردشگری پایدار روستا مؤثر خواهد بود؟» و «ظرفیت ها و محدودیت های مرکز محله در گردشگری پایدار کدامند؟». روش پژوهش، بر اساس هدف، کاربردی و بر اساس ماهیت، توصیفی- تحلیلی بود. گردآوری اطلاعات به شیوه های کتابخانه ای، مطالعات میدانی، مصاحبه و پرسشنامه باز صورت گرفت؛ و تحلیل داده ها نیز به روش های سوات (SWOT) و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) انجام شد. در ارزیابی نهایی، مجموع امتیاز عوامل داخلی بیانگر بیشتر بودن نقاط قوت نسبت به نقاط ضعف بود؛ و مجموع امتیاز عوامل خارجی نیز بیشتر بودن فرصت های توسعه محله نسبت به تهدیدها را نشان می داد. نتایج مبین نقش بالای مرکز محله در توسعه گردشگری روستای میان رز از طریق توسعه اقتصادی، مشارکت ساکنان، افزایش رفاه اجتماعی، احساس امنیت، ارتقای آموزش و دانش زیست محیطی بود، که با برقراری تعادل میان ابعاد زیستی، اجتماعی و اقتصادی، اتخاذ راهبرد تهاجمی، تقویت نقاط قوت و بهره مندی از فرصت های موجود (مانند گسترش واحدهای خدماتی، بهبود واحدهای اقامتی و ارتقای کیفیت مسیرهای سواره و پیاده) تحقق می یابد.
طراحی الگوی امنیت غذایی خانواده های روستایی استان ایلام: کاربرد نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
61 - 88
حوزههای تخصصی:
در تحقیق حاضر، با استفاده از رهیافت نظری داده بنیاد، مؤلفه های امنیت غذایی پایدار خانواده های روستایی استان ایلام در قالب رویکردی استقرایی شناسایی و تحلیل شد. روش پژوهش، از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها آمیخته اکتشافی بود. مشارکت کنندگان تحقیق متشکل از خبرگان آشنا به مباحث امنیت غذایی (شامل کارشناسان تغذیه، بهداشت، ترویج وآموزش کشاورزی، و غذا و دارو و همچنین، کشاورزان نمونه استان و کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی) در سال 1397 بودند که از آن میان، هجده نفر بر اساس معیار اشباع نظری و با استفاده ازرویکرد نمونه گیری هدفمند و روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. تجزیه وتحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی صورت گرفت. یافته ها نشان داد که مدل احصاشده از شش مقوله اصلی، شانزده زیرمقوله و 62 گویه (مفهوم) تشکیل شده، که عبارت اند از: شرایط علی (خطرات تهدیدکننده سلامت، تهدیدات محیط زیست)، شرایط زمینه ای (الگوی غذایی خانوار و شرایط اجتماعی- فرهنگی) ، مقوله محوری (وجود غذای کافی، دسترسی به غذا، ثبات در جذب غذا، برقراری سلامت غذایی)، راهبردها (عرضه مواد غذایی سالم با رعایت الگوی مناسب مصرف، مدیریت مخاطرات و خطرپذیری، سرمایه گذاری فنی- زراعی، افزایش خدمات آموزشی و حمایتی)، شرایط میانجی (حمایت های رفاهی و اقتصادی، حمایت های مدیریتی و برنامه ریزی، حمایت های آموزشی و بهداشتی) و پیامدها (توقف افول و ارتقای سطح سلامت و تغذیه مصرف کنندگان روستایی). همچنین، با بهره گیری از نتایج کدگذاری ها و تحلیل با رویکرد کیفی در کل نظریه، طراحی مدل صورت گرفت؛ و در نهایت، مدل مفهومی و اجزای مدل با مؤلفه ها و شاخص های مربوط ارائه شدند.
بررسی رابطه اصالت برند و عشق به برند با توجه به نقش نیاز به منحصر به فرد بودن در هتل های پنج ستاره شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه سرمایه گذاری در روابط مصرف کننده با برند به موضوع اساسی برای بسیاری از شرکت هایی که به دنبال بقا و کسب سود مستمر از طریق مشتری هستند، تبدیل شده است. هدف تحقیق حاضر، بررسی رابطه بین اصالت برند و عشق به برند با ملاحظه نقش نیاز به منحصر بفرد بودن در هتل های پنج ستاره شهر مشهد می باشد. این تحقیق بر حسب هدف کاربردی و براساس شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع پیمایشی و همبستگی است. ابزار اندازه گیری در این مطالعه، پرسشنامه با طیف لیکرت پنج گزینه ای و شامل 23 گویه است. همچنین جهت تعیین پایایی از آلفای کرونباخ و پایایی مرکب استفاده شده است که مقدار بدست آمده مورد تأیید می باشد. نمونه آماری این تحقیق 223 نفر از میهمانان هتل های پنج ستاره شهر مشهد می باشند. داده های آماری گردآوری شده طی 6 ماهه اول سال 1397میباشد. جهت تحلیل توصیفی داده ها از نرم افزار SPSS و جهت آزمون فرضیات با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری ( SEM ) و با کمک نرم افزار Smart PLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهدکه بین اصالت برند و عشق به برند رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، اما نیاز به منحصر بفرد بودن، رابطه اصالت برند بر عشق به برند را در بین مهمانان هتل های پنج ستاره شهر مشهد تعدیل نمی کند.
A Geopolitical Approach Toward Deficit and Non- Growth of Democracy in The Middle East [Case Study: Iran and Saudi Arabia](مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
234 - 263
حوزههای تخصصی:
It is argued in this paper that the non-formation or non-growth of democracy in the Middle East is related to geopolitical centrality. The network analysis of Iran and Saudi Arabia in terms of geopolitical centrality indicates that the high geopolitical centrality of these two countries in the existing geopolitical sub-networks at this region is one of the important barriers against realization and promotion of democracy. In Iran before 1979 Revolution, its high centrality under geopolitical sub-networks of security and the west and also after the 1979 Revolution, its high centrality in several ideological sub-networks have made slower Liberal democratic growth in this region.in contrast In Saudi Arabia, high centrality of this country since 1980s in ideological sub-networks and its role in geopolitical sub-networks of west and security on three past decades has hindered formation of Liberal democracy in this country..