فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۰۱ تا ۲٬۶۲۰ مورد از کل ۴٬۰۲۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
قلمرو و قلمرومندی بنیاد فلسفه جغرافیای سیاسی هستند. قلمرو به عنوان نمود عینی و فضاییِ برخاسته از حق طبیعی مالکیت و اصل میل به بقاء به رفتار قلمروخواهانه انسان جهت و معنا داده به گونه ای که تفسیر کنش و منش انسان عمدتاً تابعی از خصیصه قلمرومندی بوده است. درون مایه بسیاری از مفاهیم جغرافی سیاسی آگاهانه یا ناآگاهانه در پیوند با چنین ویژگی هایی تعریف و عملیاتی شده است. گستره قلمرو، الزاماً تابع مرزهای سیاسی نیست بلکه به فراخور دامنه آگاهی، کنشگری، تصمیم سازی و نقش-آفرینی انسان و گروه های انسانی شناوراست.داده ها و یافته های مقاله حاضر که ماهیتی بنیادی دارد به روش کتابخانه ای گرد آوری شده است. نتیجه پژوهش گویای آن است که دست کم از دهه 1970 به بعد با جهان شدن فناوری و مردم سالاری ابعاد ذهنی و محتوایی کنشگری انسان در ابعاد مشاهده ناپذیر اما فضاساز اهمیت بیشتر یافته اند که در آینده هم ابعاد بیشتری از قلمرو را بازنمایی خواهند کرد.
سنجش سطوح توسعه یافتگی و نابرابری های فضایی در استان خراسان شمالی با استفاده از مدل منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش درمورد توسعه متعادل مناطق، از این جهت اهمیت دارد که نابرابری های فضایی، تأثیرات جبران ناپذیری بر جدایی گزینی مناطق خواهد گذاشت. بر این اساس هدف پژوهش حاضر، تحلیل و سنجش سطوح توسعه یافتگی و نابرابری های فضایی در یک نمونه تجربی(استان خراسان شمالی) است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است و گستره مکانی تحقیق، کلیه شهرستان های استان خراسان شمالی با قلمرو اداری- سیاسی سال های 1365، 1375و 1385 می باشد. برای سنجش میزان نابرابری شهرستان های این استان، تعداد 61 زیرشاخص به کار گرفته شدند که با استناد به سالنامه های آماری سال های اشاره شده و در مواردی پرسش از ادارات مربوط و مراجعه به سایت ادارات تعریف شده اند. به منظور تجزیه و تحلیل شاخص ها از روش جدید منطق فازی استفاده شد؛ به این صورت که ابتدا داده ها در سه سطح پایگاه قوانین فازی بررسی شدند و در هر سال میزان توسعه یافتگی هر شهرستان مشخص شد و سپس با استفاده از روش ضریب اختلاف ویلیامسون روند نابرابری فضایی در استان تعیین شد. یافته های پژوهش نشان داد، طی سال های مذکور با وجود افزایش میزان توسعه یافتگی شهرستان های استان، همگرایی نسبی بین شهرستان ها به وجود نیامده است. به طور کلی از جمله دلایل اصلی نابرابری فضایی در استان خراسان شمالی می توان به شکل گیری نظام مرکز- پیرامونی و عدم توزیع بهینه امکانات با توجه به جمعیت هر شهرستان اشاره نمود.
ارزیابی کیفیت مدیریت مقصد گردشگری از دیدگاه مزیت رقابتی مطالعه موردی: منطقه چابهار
حوزه های تخصصی:
امروزه مدیریت در تمامی عرصه ها و فعالیت های اقتصادی و اجتماعی، لازم و ضروری بوده و عنصری اجتناب ناپذیر در پیشبرد امور است. مدیریت مقصد، به عنوان یکی از مهم ترین عناصر در عرصه فعالیت های گردشگری، ایفا کننده نقشی اساسی در دستیابی به توسعه و کسب اهداف در صنعت گردشگری است. این عنصر، به عنوان عاملی تعیین کننده در میزان رقابت پذیری مقصدهای گردشگری، برای حفظ و پایداری منابع مختلف اجتماعی- فرهنگی، زیست محیطی و اقتصادی مقصد، عهدهدار وظایف مهمی است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی کیفیت مدیریت مقصد به عنوان عاملی برای کسب مزیت رقابتی، در 1388 – منطقه چابهار است. این پژوهش، به صورت پیمایشی و با ابزار پرسشنامه در بازه زمانی 1389 انجام یافته است. با استفاده از روش های آماری، متغیرهای مربوط به مدیریت مقصد همچون بازاریابی، مدیریت بازدیدکننده، تحقیق و مطالعه، قیمت گذاری، کاربرد فناوری، همکاری بخش خصوصی و دولتی، مدیریت بحران و غیره، از دو جنبه اولویت و کیفیت، در منطقه مورد بررسی قرار گرفت. این مؤلفه ها با توجه به مدل رقابت مقصد که توسط کراچ و ریچی ( 1999 ) ارائه شده، استخراج گردید. نتایج حاکی از آن است از اولویت نخست و مولفه « توسعه، بازاریابی و معرفی محصولات مقصد » که از نقطه نظر اولویت، مولفه از رتبه نهایی برخوردار است. همچنین از « برگزاری کارگاه ها و سمینارهای تخصصی در زمینه گردشگری » نقطه نظر کیفیت، وضعیت تمامی این مؤلفه ها در منطقه چابهار، نامطلوب ارزیابی شد.
تعیین مراحل فنولوژی و محاسبه نیازهای حرارتی گل محمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه فنولوژی برای تنظیم برنامه های بهره برداری از گیاهان، میزان ترکیبات موثر، جمع آوری بذر و مبارزه با آفات گیاهی حایز اهمیت فراوان است. در این پژوهش مراحل فنولوژیکی گل محمدی و نیازهای حرارتی آن در منطقه ی برزک کاشان طی سال های1390-1389 بررسی شده است.جهت انجام تحقیق ایستگاه هواشناسی در مزرعه مورد آزمایش احداث از دوره خواب تا پایان گل دهی بوته ها همزمان با دیدبانی های هواشناسی، دیده بانی فنولوژیک نیز مطابق با روش BBCH انجام گرفت. طی این دوره 5 مرحله فنولوژی به ثبت رسید که عبارت بودند از جوانه زنی، رشد برگ،ظهور گل آذین گل دهی و مرحله رکود.درختچه گل محمدی در مجموع برای تکمیل فعالیت های بیولوژیکی خود تا پایان دوره گل دهی به 2/866درجه _ روز بر حسب دمای موثر و 1337واحد حرارتی بر حسب دمای فعال، در این منطقه نیاز دارد. همچنین میزان تجمع حرارتی گیاه بر حسب دمای موثر(دمای آستانه 2/5) مرحله جوانه زنی (5/48)، رشد برگ (5/174)، ظهور گل آذین (6/305)، گل دهی (4/337) درجه روز و بر اساس دمای فعال (دمای آستانه صفر درجه) به ترتیب 5/134، 5/299، 446، 457 درجه روز محاسبه شد.
تحلیل نقش متغیر همسایگی در الگوی رأی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری دورة دهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جغرافیای انتخابات از شاخه های جغرافیای سیاسی است که به مطالعة جنبه های جغرافیاییِ انتخابات مانند سازمان دهی فضایی انتخابات، تنوعات فضایی در الگوهای رأی گیری و تأثیر عوامل محیطی و فضایی در تصمیم های رأی دهندگان می پردازد. عواملی که به لحاظ موقعیتی، جغرافیایی و فضایی نوع تصمیم گیری های انتخاباتی را تحت الشعاع قرار می دهند، بسیار گسترده اند. یکی از این عوامل پدیدة همسایگی است که از عوامل اثرگذار در رفتار سیاسی شهروندان و پیدایش الگوهای فضایی انتخابات به شمار می آید. منظور از مقولة همسایگی این است که ساکنان یک محدودة خاص (محله، روستا، شهر و استان) در قالب رأی دهندگان، با نامزدی که در آن مکان زاده شده است یا زندگی می کند، همزادپنداری بیشتری دارند و تصور می کنند که نامزد محدوده (زادگاه) شان تنگناها و مشکلات آنان را بهتر درک می کند؛ ازاین رو بیشتر به او رأی می دهند. این پژوهش به دنبال بررسی و تحلیل نقش متغیر همسایگی در الگوی رأی کاندیداهای دهمین دورة انتخابات ریاست جمهوری در ایران است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و برای تبیین بهتر موضوع با استفاده از نرم افزار GIS نقشه های انتخاباتی ترسیم شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد متغیر همسایگی در الگوی رأی سه کاندیدا از چهار کاندیدا یعنی آقایان محسن رضایی، محمود احمدی نژاد و مهدی کروبی تأثیر زیادی داشته است و دربارة آقای میرحسین موسوی این تأثیر مشهود نیست و به عبارت دقیق تر، عوامل دیگر در مرحلة بالاتری قرار دارند.
تحلیل عوامل موثر بر انتخاب روش انجام سفر دانش آموزان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی زمینهها و عوامل موثر بر الگوی سفرهای درون شهری یکی از موضوعات مطرح در ادبیات برنامهریزی شهری است. در این میان، سفرهای تحصیلی در حدود 30 تا 40 درصد سفرهای درون شهری را به خود اختصاص میدهند و بخش عمدهای از آنها مربوط به سفر دانشآموزان ابتدایی است که تا حد زیادی به رفتار و تصمیم والدین وابسته است. در کشورهای توسعه یافته، مطالعات بسیاری به منظور تحلیل نقش عوامل موثر بر تصمیم خانوادهها برای انتخاب گزینه سفر دانشآموزان صورت گرفته است. در این راستا، جایگاه مولفههای جغرافیایی و کالبدی از قبیل تراکم، توزیع کاربریها و ساختار و کیفیت شـبکه معابر مهم ارزیابی مـیشود. در پژوهش حاضر، اطلاعات مربوط به جابهجایی دانشآموزان در سطح چهار محله از سطح کلانشهر مشهد شامل محلههای احمدآباد و ملکآباد از منطقه یک و محلههای گاز و فاطمیه از منطقه سه شهرداری بر اساس نمونهگیری تصادفی (با حجم نمونه 238) و با استفاده از پرسشنامه کتبی جمع آوری شده است. دلیل انتخاب این محلهها، تفاوتهای بارز آنها از نظر بافت کالبدی و نیز خصوصیات اجتماعی- اقتصادی ساکنان بوده است. اطلاعات بهدست آمده از پرسشنامهها با استفاده از روشهای تحلیل آماری (آزمونهای همبستگی، جداول توافقی و مدل رگرسیون لاجیت) و همچنین تحلیل فضایی (GIS) مورد بررسی قرار گرفتهاند. نتایج حاصل، بیانگر معنادار بودن تفاوت میان الگوهای سفر دانشآموزان در سطح محلههای مورد مطالعه است. از میان عوامل اجتماعیـ اقتصادی بررسی شده، درآمد خانوار و جنسیت دانشآموز بیشترین تأثیر در انتخاب روش انجام سفر دارند. برخورداری از پارکینگ واحد مسکونی، یکی از عوامل کالبدی مورد بررسی است که با انتخاب وسیله سفر دارای رابطه معنادار بوده است، هر چند این متغیر، متاثر از وضعیت اقتصادی خانوار و کیفیت واحد مسکونی است. بر این اساس مهمترین عامل موثر بر انتخاب گزینه سفر کودکان ابتدایی در محدوده مورد مطالعه، درآمد خانوار تشخیص داده شد.
هندسه فرکتالی گسل ها و لرزه خیزی در شمال شرق ایران
حوزه های تخصصی:
بیشترین فعَالیت های لرزه ای درشمال شرق ایران، در اطراف سیستم های گسلی اصلی که اکثراً در راستایی تقریباً NW-SE توزیع یافته اند، مشاهده می شود. تحلیل های فرکتالی به روش مربع شمار در شرق ایران انجام شد که برای این منظور منطقه مطالعاتی را به (12) محدوده مجزا تقسیم و هر محدوده را بطور جداگانه تحلیل نمودیم. بعد فرکتالی بین مقادیر 0 تا 2 تغییر می کند اگر بعد فرکتال نزدیک به صفر باشد، نشان دهنده این است که گسلها و زمین لرزه ها در یک نقطه متمرکز شده اند و اگر بعد به عدد 2 نزدیک باشد نشان دهنده ی پراکندگی گسلها و زمین لرزها در کل محدوده است. در واقع این روش مقایسه ایی بین مناطق همجوار از لحاظ نرخ فعَالیت لرزه ایی می باشد. براساس نتایج بدست آمده با فاصله گرفتن از سیستم گسلی اصلی در منطقه که دارای روند NW-SE بوده، از میزان بعد فرکتال و در نتیجه لرزه خیزی کاسته می شود که این امر نشان دهنده وجود ناپیوستگی در سیستم های گسلی اصلی در منطقه می باشد. مقدار بالای بعد فرکتال در محدوده های قائن، بشرویه و تربت حیدریه و هم چنین کاهش در مقدار بعد فرکتال محدوده های بیرجند، گزیک و تایباد، پیشنهاد می کند که منطقه انتهایی سیستم های گسلی اصلی در شرق در منطقه ی محدوده های بیرجند و تایباد باشد. براساس تحلیل فرکتالی گسل های منطقه و بررسی داده های لرزه ای، عمده فعالیت لرزه ای درشمال شرق ایران با الگوی زمین لرزه های درون قاره ای با عمق کم (اکثرا بین 10- 20 کیلومتر) بوده و در ارتباط با چشمه های خطی (گسل های) اصلی در منطقه و یا شاخه های فرعی آنها رخ می دهد. هم چنین توزیع ابعاد فرکتالی حجمی و سطحی شمال شرق ایران نشان دهنده فعَالیت لرزه ای بالاتر در بخش های مرکزی و غربی آن نسبت به سایر مناطق مجاور می باشند.
برآورد خطر وقوع سیلاب ها در مسیر پیچان رودها مورد : رودخانه شور (واقع در دامنه های شرقی کوهستان سهند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیچان رودها از چشم اندازه های مهم هیدرولوژیکی هستند که تغییرات ژئومورفولوژیکی مهم تری را موجب می شوند. در یک محیط ویژه، این چشم اندازها از نشانه های تغییرات ناگهانی هیدرولوژیکی وژئومورفولوژیکی محسوب می شوند حضور پیچان رودها در واقع یکی از نشانه های مهم خطر وقوعسیلاب ها در محدوده ی تشکیل به شمار می آید. در مسیر رودخانه شور- واقع در دامنه های شرقی کوهستان سهند و جاری در یکی از زیرحوضه های قرنقوچای - پیچ وخم های زیاد و متوالی تشکیل شده است که با توجه به پیچ و خم های ایجاد شده، این پیچان رود از تیپیک ترین نوع خود محسوب می شود. در این مقاله،برای بررسی این پدیده ها و همچنین برای مطالعه ی پتانسیل خطر وقوع سیلاب ها در طول قطعاتی از مسیر پیچان رود از شاخصی به نام شاخصLFHاستفاده شده است. برای به کارگیری این شاخص از نقشه های توپوگرافی، از تصاویر ماهواره ای و از عکس های هوایی و داده های میدانی استفاده شده است.
نتایج حاصل از بررسی ها و شاخص به کار گرفته شده،نشانمی دهد که مقدار LFH در کل طول مسیر متفاوت بوده و مقدار آن با متوسط0.77 در طول پیچان رود شور نسبتاً بالا است. به عبارت دیگر، طبق این شاخص، خطر وقوع سیلاب های بزرگ، به ویژه در طول بعضی از قطعات مسیر پرپیچ وخم دار این رودخانه بالا است.
بررسی ها همچنین حاکی از این است که بعد از وقوع هر سیلاب و با انجام هرجابجایی در قوس پیچان و حرکت آن به طرفکناره ها، فرسایش کناری در طول مسیر رودخانه شور تشدید و خطرات ناشی از آن نیز افزایش می یابد.
ارزیابی آسیب پذیری فیزیکی بافت های شهری در برابر زلزله در روش RADIUS (نمونه موردی: منطقه 3 شهرداری شیراز)
حوزه های تخصصی:
کشور ایران به علت موقعیت جغرافیایی خود (قرارگیری روی کمربند زلزله آلپ - هیمالیا) به طور مکرر با وقوع سوانح طبیعی، به ویژه زلزله مواجه بوده است. به دلیل شدت یافتن روند گسترش شهرها و تمرکز جمعیت و سرمایه در آنها، اهمیت خطر زلزله در کشور ما بیشتر شده است. شیراز - مهم ترین شهر جنوب کشور- به دلیل وجود چندین گسل فعال در اطراف و درون آن، ریسک بالایی در برابر خطر زلزله دارد. شناسایی میزان آسیب پذیری اجزا و عناصر شهری با استفاده از مدل ها و روش های موجود اولین گام در این زمینه است. با توجه به اهمیت موضوع ارزیابی آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله در مباحث مربوط به برنامه ریزی شهری، در این مقاله سعی شده است با به کارگیری روش RADIUS با استفاده از شاخص هایی چون جنس خاک منطقه، فاصله از گسل و... برآورد مناسبی از آسیب پذیری منطقه 3 شهرداری شیراز در برابر زلزله ارائه شود. بعد از تحلیل های انجام گرفته، مشخص گردید که ناحیه ذکرشده با در نظر گرفتن این عوامل آسیب پذیری زیادی در برابر زلزله دارد. به طوری که در صورت وقوع زلزله ای با بزرگی 4/7 ریشتر بیش از یک سوم بناهای منطقه تخریب خواهد شد و حدود 3700 نفر کشته و 30508 زخمی بر جا خواهد ماند. این مطالعه نشان می دهد بافت ارگانیک، شبکه ارتباطی نامنظم و نبود تجهیزات شهری مناسب، آسیب پذیری شهرها را در برابر زلزله افزایش می دهد. به این ترتیب، از نتایج این ارزیابی می توان در پیش بینی برنامه های مدیریتی و شهری برای کاهش آسیب ها و تلفات استفاده کرد.
جغرافیای فرا ملی اسلام و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام فراملی جهان اسلام که مبتنی بر وحدت و یگانگی امت اسلامی است، به طور اصولی با نظام سیاسی موجود که بر اساس نظام سنتی وستفالیایی بنا شده متفاوت است. به نظر می رسد ناسازگاری نظام عقیدتی اسلام با نظام وستفالیایی، در ابعاد زیر قابل بررسی است: اسلام به مرزهای عقیدتی و نادیده انگاشتن اصل انشعاب ملی و نفی دولت ملی تأکید می ورزد. تفاوت دیگر، اختلاف در منشأ قوانین سامان بخش و تنظیم کننده مناسبات بین اقوام و گروه بندی های انسانی است. در سطح سوم، نظام جهانی اسلام به دنبال کنار گذاشتن تفرقه ها و گوناگونی های سیاسی، جغرافیایی، قومی، فرهنگی، نژادی و مانند آن، برای دست یافتن به نوعی وحدت و در پناه آن، ایجاد یک قطب قدرت در چارچوب موازنه قواست؛ جهان گرایی با رویکرد قطب سوم که گستره آن سرزمین و مردمان آسیا، آمریکای لاتین و آفریقا است. درنتیجه، این پژوهش تفاوت های بین نظام فراملی اسلام و نظام دولت ملت وستفالیایی را شناسایی و بر تمایز آنها تأکید کرده است. اهداف نظام فراملی اسلام، جهت گیری سیاست خارجی ویژه ای را می طلبد و در جمهوری اسلامی ایران در شرایط کنونی، با وجود چالش های اساسی با نظام جهانی حاکم، دستگاه دیپلماسی درپی تحقق و عملی ساختن مؤلفه های آن در عرصه بین المللی است.
بررسی تغییرات کاربری اراضی بر اساس تجزیه و تحلیل متریک های سیمای سرزمین با استفاده از سنجش از دور و GIS در منطقه خشک و نیمه خشک دهلران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از فعالیتهای انسانی به دلیل عدم توجه به محدودیتهای محیط زیستی بر سیمای محیط تأثیرگذار بوده و اثرات زیست محیطی شدیدی بر اکوسیستمهای طبیعی دارد. این مطالعه به منظور بررسی روند تغییرات سیمای سرزمین در منطقه دهلران استان ایلام انجام شده است. به منظور تهیه نقشههای پوششسرزمین و تحلیل تغییرات، به ترتیب، از تصاویر ماهوارهای (1364) TMو (1386) ETM+و متریکهای مساحت طبقه، تراکم لکه، تعداد لکه، متوسط اندازه لکه، تراکم حاشیه و متوسط شاخص شکل استفاده شد. برای آنالیز گسستگی چشمانداز، متریکهای متنوع الگوی چشمانداز در سطح کلاس با استفاده از نرمافزار FRAGSTATS محاسبه شد. تجزیه و تحلیل متریکهای سیمای سرزمین بیانگر جایگزینی گسترده اراضی مرتعی متوسط توسط اراضی کشاورزی، مرتعیفقیر، مسکونی و بایر بوده است. بر طبق نتایج، افزایش تعداد لکهها و کاهش میانگین مساحت، شاخص مهم تجزیه بوده و روند تخریب و تجزیه سیمای سرزمین به صورت افزایشی بوده است و توجه به وضعیت کاربری و پوشش سرزمین در منطقه، به منظور بهرهبرداری مناسب و پایدار از منابع طبیعی الزامی است.
تحلیل مخاطرات زیست محیطی و راهبردهای مدیریت پسماند در نواحی روستایی، مطالعه موردی: دهستان اجارود مرکزی، شهرستان گرمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه خطرات زیست محیطی ناشی از سوء مدیریت پسماند به عنوان یکی از مشکلات اساسی کشور مطرح است و این مشکل در روستاها بیشتر از شهرها نمود دارد. در محیط های روستایی، با وجود تفاوت هایی که این مناطق به لحاظ شیوه زندگی با محیط های شهری دارند، به دلیل تغییر در شیوه زندگی مردم، مدیریت پسماند به عنوان امری مهم مطرح می باشد. آلودگی های زیست محیطی و در نتیجه به خطر افتادن بهداشت و سلامت روستائیان نیازمند الگوی مناسب مدیریت پسماند بر اساس شرایط موجود است. این پژوهش به صورت پیمایشی- کاربردی با هدف ارائه راهبردهای مناسب مدیریت پسماند در دهستان اجارود مرکزی شهرستان گرمی استان اردبیل انجام شده است. پس از بررسی و شناسایی عوامل محیطی، ماتریس IFE و EFE ساخته شد. برای بهره مندی از دیدگاه روستائیان، به روش کوکران از جامعه آماری دهستان مورد مطالعه 214 نفر به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شده و با توزیع پرسشنامه، وزن هر یک از عوامل مشخص گردید. نمره نهایی عوامل داخلی 2.45 و نمره نهایی عوامل خارجی 2.69 بدست آمد که نشانگر عملکرد ضعیف در خصوص مدیریت پسماند محدوده مورد مطالعه می باشد. با توجه به نمره های نهایی، ماتریس موقعیت کنونی سازمان IE تشکیل و از بین راهبردهای مدل SWOT، راهبردهای محافظه کارانه به عنوان راهبرد تعیین شده برای ماتریس QSPM انتخاب شده است. در نهایت با توجه به نمرات جذابیت، راهبرد ""استفاده از مواد آلی موجود در زباله ها برای تولید کود کشاورزی و در نتیجه ایجاد اشتغال و درآمد و توسعه پایدار روستایی"" به عنوان مهم ترین راهبرد پیش روی و با بالاترین امتیاز معرفی گردید.
مدلسازی آسیب پذیری ناشی از بیماری مالاریا به کمک GIS و روشهای فرارتبه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه ی روزافزون فناوریهای کامپیوتری و تئوری های تصمیم گیری منجر به طراحی مدلهای نوین در حیطه ی مسائل تصمیم گیری چندمعیاره شده است. روشهای فرارتبه ای نمونه ای از این مدلها می باشند که با الگوریتمی ساده، بدون نیاز به اطلاعات بیش از اندازه از سوی کارشناس به مدلسازی دقیق تر مسائل تصمیم گیری می پردازند. لیکن روشهای مذکور به تنهایی قادر به تحلیل مسائل چندمعیاره مکانی نمی باشند. ادغام روشهای فرارتبه ای با سیستم اطلاعات مکانی (GIS) پیشنهادی است که برای تحلیل بهتر و کارامد مسائل مکانی ارائه شده است. در این تحقیق کارایی روشهای مذکور برای مدلسازی میزان آسیب پذیری ناشی از بیماری مالاریا، مهمترین بیماری انگلی جهان و ایران، مورد بررسی قرار گرفت. بدین صورت که نقشه های پیوسته ی آسیب پذیری برای استان هرمزگان، به کمک روشهای ELECTRE III و PROMETHEE II با معیارهای ارزیابی دما، رطوبت، فاصله از پوشش گیاهی، فاصله از آبهای راکد، تراکم جمعیت و ارتفاع تهیه گردیدند. سپس دقت نقشه های ترسیم شده به کمک شاخص Prevalence و موارد مثبت مالاریا در سال 85 و 86 مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته های این تحقیق نشان می دهد که نقشه های آسیب پذیری تولید شده به کمک روشهای ELECTRE و PROMETHEE به داده های واقعی نزدیکتر هستند و نسبت به روشهای متداول نظیر مجموع وزندار ساده (SAW) در حدود 30 درصد دارای دقت بالاتری می باشند.
مدل سازی فضایی شیوع بیماری مالاریا در استان سیستان و بلوچستان با استفاده از مدل رگرسیون وزن دار جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مالاریا بیماری است که از طریق پشه منتقل می شود و سالیانه 300 تا 500 میلیون نفر از مردم جهان را درمعرض ابتلا قرار می دهد و باعث مرگ بیش از 1 میلیون نفر در جهان می شود.توزیع جغرافیایی این بیماری تا حدود زیادی به شرایط اقلیمی وابسته است. استان سیستان و بلوچستان به تنهایی 65 درصد کل مبتلایان کشور را داراست. در این تحقیق، با استفاده از سه عامل اقلیمی میانگین دمای ماهیانه، مقدار بارش دورة فعالیت و شاخص نسبت اختلاط رطوبت، مدل سازی فضایی شاخص شیوع سالیانة مالاریا (API) در استان سیستان و بلوچستان از طریق مدل رگرسیون وزن دار جغرافیایی انجام شده است. به همین منظور، عوامل اقلیم شناختی به صورت میانگین بلندمدت 20 ساله (1985- 2005م) برای 11 ایستگاه سینوپتیک و کلیماتولوژی واقع در محدودة استان سیستان و بلوچستان محاسبه و به صورت یک لایة اطلاعاتی مکانمند وارد محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی شد. خروجی مدل بیانگر این است که مهم ترین عامل در تبیین بروز سالیانة این بیماری در منطقة مورد مطالعه، بارش در دورة فعالیت پشة آنوفل است که نقش این عامل اقلیمی از شمال به جنوب منطقة مورد مطالعه در افزایش شاخص API بارزتر می شود. درجة حرارت و رطوبت نسبی به ترتیب دارای اولویت دوم و سوم در بروز سالیانة بیماری است که نقش مکانی آن ها در نواحی شمالی استانمانند زابل و زاهدان بارزتر از نواحی جنوبی منطقه مانند شهرستان های نیک شهر و چابهار است. مدل ارائه شده که فقط مبتنی بر عوامل طبیعی است و درواقع یک مدل اقلیم مبناست، فقط توانست 48درصد تغییرات مربوط به شاخص API را تبیین کند (R2=0.48).بنابراین، عوامل غیراقلیمی ازجمله کیفیت اجرای سالیانة برنامه های کنترل مالاریا، شرایط اقتصادی- اجتماعی و موقعیت همسایگی این استان با دو کشور افغانستان و پاکستان نیز باید در بررسی اپیدمیولوژی مالاریا در این استان مورد توجه قرار گیرد. نتایج این تحقیق می تواند در شناسایی و اولویت بندی عوامل تأثیرگذار در شیوع بیماری مالاریا در مناطق مختلف استان مفید واقع شود و با به روز کردن اطلاعات آن، به عنوان یک سامانة پیش هشداردهی اقلیم مبنا در برنامه های کنترل مالاریا مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی میزان آسیب پذیری تپه های ماسه ای ساحلی در شبه جزیره میانکاله با مدل DVI(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی میزان آسیب پذیری تپه های ماسه ای ساحلی در منطقه حفاظت شده شبه جزیره میانکاله، واقع در بخش شرقی استان مازندران پرداخته است. قسمت عمده این منطقه را تپه های ماسه ای ساحلی تشکیل می دهد. این تپه ها در کل جهان، تحت تأثیر فشارهای گوناگون طبیعی و انسانی سیستم های بسیار حساسی هستند که حفظ آنها در نقش اکوسیستم های مهم، نیاز به مدیریت صحیح دارد. این پژوهش بر آن است که میزان آسیب پذیری سیستم تپه های ماسه ای را که زیستگاه گونه های گیاهی و جانوریِ این منطقه هستند، با استفاده از مدل DVI که برای نخستین بار در ایران انجام می شود، بررسی کند. برای انجام این بررسی از داده های آماری، داده های مکانی و بازدیدهای میدانی استفاده شده است. ابتدا منطقه به چهار قطعه تقسیم شده و این قطعات با پنج گروه از متغیرهای تأثیرگذار در این سیستم، مورد ارزیابی قرار گرفتند. مؤلفه های پنج گانه شامل شرایط ژئومورفولوژی تپه های ماسه ای، عوامل دریایی، عوامل جوی، شرایط پوشش گیاهی و تأثیر فعالیت های انسانی، اندازه گیری و مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج آسیب پذیری برای قطعه های اول، دوم، سوم و چهارم به ترتیب برابر 42، 37، 43 و 49 درصد به دست آمد. از آنجایی که ضریب کمتر از 50 درصد آسیب پذیری پایین است، می توان نتیجه گرفت که این منطقه براساس استاندارد های شاخص، درکل درصد آسیب پذیری پایینی دارد.
بررسی تأثیر دیاپیرها بر شور شدن منابع آب و خاک مورد: دیاپیر حوضه ی رودخانه ی شور کاکان یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گنبدهای نمکی زاگرس یکی از مهمترین مناطق معرف پدیده ی دیاپیرسم در ایران و جهان است. دیاپیر منطقه ی کاکان یکی از دیاپیرهای سری هرمز محسوب میشود ولی تأثیر مخربی که بر کیفیت آب و خاک منطقه دارد، از منظر منابع طبیعی معرفی نشده است. لذا به منظور محرز شدن تأثیر این دیاپیر بر منابع آبی و خاکی منطقه، اقدام به نمونهبرداری آب و خاک گردید. برداشت نمونه آب، طیّ زمانها و مکانهای مختلف و به صورت کاملاً تصادفی انجام شد؛ بهطوریکه تراکم نمونهها در نزدیکی دیاپیرها بیشتر بود. همچنین دبی جریان آب مربوط به هر نقطه نیز اندازهگیری گردید.
نتایج سنجش و آنالیز، خصوصیات شیمیایی نمونههای آب و خاک نشان داد که دیاپیر موجود در حوضه ی مورد مطالعه هر چند که از وسعت زیادی برخوردار نمیباشد و طول کمی از رودخانه از حاشیه ی آن میگذرد ولی تنها عامل شوری آب رودخانه شور میباشد که با توجه به شرایط هیدرولوژیکی و هیدروژئولوژیکی میزان تأثیر آن متفاوت میباشد.
در واقع دیاپیر منطقه از نوع فعال بوده که بسته به شرایط آب و هوایی سالانه، میتواند تخریب بسیار شدیدی در منطقه ایجاد کند. نتایج تحلیلهای آماری نیز نشان دهنده ی اختلاف معنی دار بین خصوصیات کیفی آب رودخانه در قبل و بعد از بارندگی می باشد (05/0P<). همچنین نتایج ماتریس همبستگی ارتباط معنی داری بین خصوصیات کیفی آب با میزان دبی در بعد از بارندگی را نشان داد (05/0P<) در صورتیکه قبل از بارندگی ارتباط معنیداری مشاهده نگردید. به دلیل کم بودن وسعت منطقه ی تأثیرگذار بر کیفیت آب و به سبب آن تخریب خاک، میتوان گفت که با کنترل آب خروجی چشمههای نمکی و نیز ایجاد پوشش برای بستر آبراهه در محدوده ی دیاپیر، میزان تخریب آب و خاک تا حد زیادی در منطقه و نیز در مناطق پایین دست کاهش مییابد.
تحلیل شاخص های اثرگذار بر توسعه اکوتوریسم در مناطق بیابانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با شنیدن نام بیابان، آنچه بیش از هر چیز دیگری در ذهن عام تصور خواهد شد، محیطی خشک، بی آب و عاری از پوشش گیاهی است که برای آن ارزش اکوسیستمی را متصور نمی شوند، در حالی که بیابان چالشی بوم شناختی در حیات کره زمین است. درمقابل در تفکر سیستمی، بیابان نه تنها به دلیل وجود گونه هایی منحصربه فرد و توان اکولوژیکی ویژه نعمتی الهی به شمار می رود، بلکه قابلیت ها و ارزش های اقتصادی اجتماعی آن، توان بالایی را برای این بوم زیست رقم زده است. این پژوهش برآن است تا با نگاه به جاذبه ها و قابلیت های زیستی و اقتصادی بیابان ها، ذهن را متوجه امکان سنجی جاذبه های بوم شناختی قابل سرمایه گذاری در بیابان های ایران و توجه به اکوتوریسم در این نواحی کند؛ زیرا بیابان یک منبع اقتصادی بی مانند و مستعد است که در راستای اهداف توسعه پایدار، موجب حفاظت زیستی و سودآوری اقتصادی این مناطق می شود. در پژوهش پیش رو، به منظور بررسی و تعیین ابعاد مختلف اکوتوریسم پایدار بیابان های ایران با کمک الگوریتم دلفی، به تعیین اهداف مورد نظر پرداخته شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نظرات متخصصان مختلف، شاخص های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی شناسایی و از تحلیل عاملی برای تفسیر داده ها استفاده شده است. یافته های تحلیل عاملی نشان دهنده آن است که پنج عامل گسترش مشارکت، تحول کالبدی، افزایش آگاهی محیطی، افزایش جمعیت و افزایش قیمت زمین با درصد واریانس 893/69، بیشترین آثار مثبت ناشی از تغییرات مربوط به پیامدهای اکوتوریسم نواحی بیابانی را تبیین می کنند و 107/30 درصد مربوط به پیامدهای منفی بوده است. این امر نشان دهنده اثرگذاری پیامدهای مثبت بیش از پیامدهای منفی است. با توجه به ابعاد و شاخص های اکوتوریسم، با اطمینان به نسبت خوبی می توان انتظار داشت که اکوتوریسم زمینه های رونق اقتصادی اجتماعی جوامع بیابانی و حفاطت از طبیعت بیابان را به همراه داشته باشد.
بررسی تأثیر بهینه سازی کاربری اراضی در کاهش فرسایش و رسوب حوضه آبخیز سدّ چم گردلان به کمک GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه تخریب محیط زیست یکی از مشکلات جوامع انسانی ناشی از مدیریت نامناسب در حوضههای آبخیز است. بهینه سازی کاربری اراضی یکی از استراتژیهای مناسب برای دستیابی به توسعه پایدار و کاهش هدر رفت منابع است. تحقیق حاضر در حوضه آبخیز سد چم گردلان استان ایلام با مساحت 46822 هکتار و به منظور تعیین مناسبترین ترکیب کاربری اراضی شامل باغ، کشت آبی، کشت دیم، مرتع و جنگل جهت کمینه سازی فرسایش خاک و رسوب صورت گرفت. با توجه به اهداف مورد نظر در این تحقیق، ابتدا نقشههای توپوگرافی، زمین شناسی، شیب، جهت، طبقات ارتفاعی، زمین شناسی و غیره با استفاده از نرم افزار GIS تهیه شد. سپس از روی هم گذاری دو به دوی نقشه طبقات ارتفاعی با جهت و زمین شناسی با شیب، دو نقشه اولیه تهیه و از روی هم گذاری دو نقشه اولیه، نقشه پایه با 190 واحد همگن به دست آمد. سپس، نخست با استفاده از مدل EPM مقدار فرسایش و رسوب ویژه در حوضه مورد مطالعه در محیط GIS محاسبه شد و نقشه شدت فرسایش ترسیم گردید. بالاخره، برای بررسی تأثیر بهره برداری مناسب از اراضی در کاهش میزان فرسایش و رسوب در مدل EPM، اقدام به بهینه سازی کاربری اراضی از طریق ارزیابی و آمایش سرزمین گردید. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که اعمال مدیریت مناسب و آمایش میتواند به طور کلی میزان فرسایش و رسوب حوضه آبخیز را حدود 401276 تن در سال (حدود 54%) کاهش دهد. بنابراین، چنانچه کاربریهای مناسب و سازگار با شرایط طبیعی و محیطی و با هدف استفاده بهینه از طبیعت ارائه و انتخاب شوند، فرسایش در آبخیز مورد مطالعه و در نهایت رسوب تولید شده در حوضه به میزان قابل توجهی کاهش می یابد.
بررسی آسیب پذیری دشت سیرجان با توجه به برداشت بی رویه از سفره آب زیرزمینی منطقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی کمّیت و کیفیت آبهای زیرزمینی دشت سیرجان، شناسایی و ارزیابی پیامدهای ناشی از برداشت بی رویه از سفره آب زیرزمینی و ارائه راهکارهای مفید برای مشکلات پیش رو است. بدین منظور کلیه اطلاعات هواشناسی، هیدرولوژیکی، هیدروژئولوژیکی، زمین شناسی و جغرافیایی منطقه جمع آوری و تجزیه و تحلیل شده است. نقشه های کیفیت شیمیایی و هم عمق سطح آب زیرزمینی منطقه به کمک نرمافزار ArcGIS رسم و پس از آن اضافه برداشت، افت سطح ایستابی، کسری مخزن و تغییرات شوری آب زیرزمینی در قسمت های مختلف دشت محاسبه گردید. طبق محاسبات انجام شده سطح آب زیرزمینی دشت طیّ سال های گذشته همواره دارای سیر نزولی بوده است، بطوریکه از سال آبی 1381-1380 تا سال 1386-1385 به طور متوسط سالانه حدود 80 سانتیمتر افت داشته است.
نتایج تحقیق نشان می دهد برداشت بی رویه از سفره آب زیرزمینی دشت، پیامدهایی همچون تغییر کیفیت آب زیرزمینی، افزایش مصرف انرژی استحصال آب زیرزمینی، افزایش آسیب پذیری دشت نسبت به خشکسالی، نشست زمین، از بین رفتن اکوسیستم منطقه و خشک شدن باغات و... را نیز به دنبال داشته است. بنابراین چنانچه اقدام جدی و مؤثری در این زمینه صورت نگیرد، در آینده این منطقه نه تنها با تشدید این پیامدها، بلکه با مشکلات اقتصادی و اجتماعی نیز مواجه خواهد شد.
ارزیابی تطبیقی از مکان گزینی و توسعه ی مراکز شهری استان مازندران با رویکرد اکولوژیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکان گزینی و استقرار مناسب شهرها جهت پیشگیری از بحران های محیط زیست و همچنین استفاده ی شایسته و پایدار از امکانات یک منطقه از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدف از این تحقیق ارزیابی توان اکولوژیکی استان مازندران و مقایسه ی آن با مکان گزینی و توسعه ی شهرهای موجود است. برای این منظور تحقیق حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) انجام شده است. در این راستا ابتدا نقشه ها در محیط GIS رقومی شده و لایه های اطلاعاتی جنس زمین، موقعیت و شکل زمین، ارتفاع از سطح دریا، شیب، جهت دامنه، خطوط هم باران، هم دما، رطوبت نسبی، منابع آب و پوشش گیاهی تهیه گردیدند. سپس برای اجرای مدل به فرمت مناسب تبدیل شدند. آنگاه جهت ارزیابی توان اکولوژیکی توسعه ی شهری و تلفیق لایه های اطلاعاتی از روش شاخص های وزنی استفاده شده است که در نتیجه نقشه ی تناسب اراضی جهت استقرار و توسعه شهرها به دست آمد. نتایج حاصله نشان می دهد که پهنه های با توان مناسب برای توسعه ی شهری، پس از حذف مناطق حفاظت شده و سطوح جنگلی تنها 75/22 درصد از مساحت منطقه را شامل می شود. و نیز با توجه به مقایسه ی محل استقرار شهرهای موجود و محاسبه ی مجموع امتیازهای به دست آمده جهت توسعه مشخص گردید که از مجموع 51 شهر استان 42 شهر در موقعیت مناسب قرار دارند. همچنین مقایسه ی مجموع امتیاز معیارهای اکولوژیکی شهرهای موجود استان و جمعیّت آن ها نشان می دهد که بین استقرار مناسب شهرهای استان و توسعه ی آن ها رابطه ای مستقیم اما نسبتاً ضعیف وجود دارد.