فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۰۱ تا ۱٬۹۲۰ مورد از کل ۲٬۲۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
شهرالکترونیک واقعیت آینده شهرهای سنتی با استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات و حاصل توسعه دنیای اطلاعات و موج سوم می باشد توسعه چشمگیر فناوری های اطلاعات و ارتباطات و گسترش اینترنت از یک سو و نیاز مدیریت شهری به ایده های نو دراداره شهرها و ضرورت ارتقاء مشارکت شهروندان از سوی دیگر، ما را در برابر دروازه های شهرهای الکترونیک قرار داده است.با تغییر و تحول درساختار انتقال اطلاعات که سرعت ها و فضاها را درنوردیده است، بسیاری از حرکت ها برای جاری شدن کالا، انرژی و اطلاعات در کالبد شهر از موضوعیت ساقط و امکان دسترسی الکترونیکی شهروندان را به کلیه ادارات، و اماکن درون شهری و اطلاعات مختلف فراهم نموده است. از جمله مهمترین مسائل شهری، مشارکت مردم در اداره امور شهرها ست. فناوری اطلاعات و ارتباطات نه تنها مانع این امر نیست بلکه می تواند موجب ارتقاء مشارکت مردم و تعامل بهتر بین مدیریت شهری و شهروندان در ابعاد مختلف گردد. یکی از مبانی شکل گیری این مشارکت، فراهم کردن دسترسی شهروندان به اطلاعات جامع، کامل، مناسب و به موقع در قالب های متنوع و جذاب است. به این ترتیب شهروندان می توانند از طریق رسانه های دیجیتال مبتنی بر اینترنت و شبکه های کامپیوتری، عقاید، ایده ها، نظرات و آراء خود را در خصوص مسائل مهم و مورد علاقه خود ارائه و پاسخ مناسب و خدمات مناسب را دریافت و با آگاهی از چشم انداز شهر در پیشبرد پروژه های عمومی همکاری و مشارکت نمایند. در این پژوهش روش تحقیق،توصیفی-تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات مبتنی بر شیوه کتابخانه ای واسنادی می باشد. هدف تحقیق بررسی ارتباط بین شهر الکترونیک، گسترش زیرساخت ها ، با مفهوم مشارکت در راستای تسهیل فرایند مدیریت شهری است.
تهیه نقشه حساسیت رانش زمین، از طریق سیستم استنتاج قاعده مبنای فازی و GIS (منطقه مورد مطالعه: بخشی از استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رانش زمین از جمله بلایای طبیعی است که هر ساله خسارت های مالی و جانی زیادی را به بار می آورد. گسترش بی رویه شهرها سبب گشته است تا مناطق مسکونی زیادی در محل هایی که رانش زمین در آنها بسیار محتمل است پدیدار شوند. این گونه است که تهیه و تدوین نقشه حساسیت رانش زمین، امری بسیار ضروری برای سلامت توسعه شهرها به شمار می آید. هدف این مقاله، ارائه روشی برای استخراج دانش (توابع عضویت فازی و قوانین فازی) برای پیش بینی رانش زمین در بخشی از استان مازندران است. به دلیل مکانی بودن پدیده رانش زمین و همچنین وجود عدم قطعیت مکانی، از تلفیق سیستم اطلاعات مکانی (GIS) و سیستم استنتاج قاعده مبنای فازی (FRBIS) استفاده شد. در این تحقیق FRBIS از طریق داده های آموزشی به صورت خودکار ایجاد گردید. گام نخست برای ایجاد چنین سیستمی، خوشه بندی داده هاست که بدین منظور از الگوریتم فازی C Means استفاده شده است. برای تعیین تعداد بهینه خوشه ها دو شاخص ارزیابی خوشه (CVI) و سه معیار «دقت و سازگاری و کامل بودن» پیشنهاد گردید و به کار گرفته شد. در ادامه و با تصویر کردن خوشه ها بر روی محورهای مختصات توابع عضویت و قوانین فازی استخراج شدند. در مرحله نهایی و با افزودن دانش کارشناسی به این سیستم عملکرد سیستم بهبود یافت. دقت نقشه حساسیت رانش زمین به دست آمده از طریق سیستم پیشنهادی بیش از 80 درصد است. همچنین با بررسی هیستوگرام نقشه حساسیت رانش زمین ملاحظه شد که 5/13 درصد از مساحت کل منطقه خطرپذیری بالایی دارد. با محاسبه وابستگی بین نقشه حساسیت به دست آمده و نقشه های معیار، مشخص گردید که نقشه حساسیت رانش زمین دارای بیشترین همبستگی با سه نقشه معیار سنگ شناسی و فاصله از جاده و نیز کاربری اراضی است.
تهیه نقشه لندفرم و جزر و مد ساحل شهرستان بوشهر با استفاده از RS، GIS، GPS در محدوده قانون مند ساحلی (CRZ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه مطالعه شده شهرستان بوشهر با موقعیت بندری در ساحل آب های گرم خلیج فارس در استان بوشهر قرار گرفته و جزء مناطق ساحلی است و در محل تلاقی دو محیط خشکی و دریا میباشد. چنین موقعیت ویژه ای موجب شکل گیری شکل ها و لندفرم های خاصی در منطقه، به ویژه در محدوده قانون مند ساحلی CRZ شده است.
در این پژوهش ابتدا به بررسی منطقه از نظر زمین شناسی، خاکشناسی، اقلیمی و هیدرولوژیکی پرداخته شده و در مرحله بعد به بیان ویژگی نواحی ساحلی، تعریف CRZ، طبقه بندی لندفرم های ساحلی و تعریف دقیق آنها، تهیه آمار جزر و مد اقدام شد. با استفاده از دانش سنجش از دور (RS) ابتدا عملیات پیش پردازش و پردازش بر روی داده های ماهواره ای اعمال و با روش تفسیر رقومی و چشمی فرم های غالب در منطقه شناسایی شد. همچنین با استفاده از خطوط جزر و مد و خط ساحلی استخراج شده از داده ماهواره ای، منطقه CRZ مشخص و پس از مقایسه نتایج به دست آمده با برداشت های زمینی، نقشه لندفرم در محدوده قانونمند ساحل در محیط GIS تهیه شد. این نقشه نشان داد که ساحل شهرستان بوشهر از نوع ساحل پلاژیک بوده و در شکل دهی آن عوامل فرسایش خشکی نقش بیشتری را نسبت به عوامل فرسایش دریا داشته اند و همچنین در این منطقه قوانین مربوط مناطق ساحلی در محدوده CRZ رعایت نشده است که این امر باید به جد مورد توجه قرار گیرد.
تعیین معیارهای مؤثر بر مکان یابی شبکه ها و زیرساختهای برون شهری صنعت گاز با رویکرد GIS با تاکید بر مکانیابی جایگاه های سوخت CNG استان قم
حوزه های تخصصی:
دست یابی به تعادل در توزیع فضایی منابع و خدمات رسانی در سطح شهرها، یکی از اهداف اصلی دولت ها می باشد. یعنی توزیع متعادل خدمات مستلزم تعیین مکانی منابع و تسهیلات باید به گونه ای باشد که همه اقشار جامعه به صورت متعادل به آنها دسترسی پیدا کنند. از سوی دیگر، آمایش سرزمین با توجه به اهداف آن در تنظیم بهینه روابط انسان با نوع فعالیت و محیط در فضای ملی به منظور بهره برداری منطقی از تمامی امکانات و قابلیت ها، یکی از مهم ترین کاربردهای مطلوب در جهت به کارگیری و استفاده از GIS است که در زمینه های مختلفی مورد توجه قرار می گیرد. در این تحقیق توزیع فضایی زیرساخت های صنعت گاز و به خصوص ایستگاه های CNG در سطح استان قم مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور در ابتدا وضع موجود ایستگاه های CNG از طریق فرم های نظرسنجی و مدل پیاده سازی شده در سیستم GIS بررسی شده است. در ادامه جهت مکان یابی بهینه جایگاه ها از سیستم اطلاعات مکانی (GIS) بهره گرفته شد. مدل مورد استفاده در این تحقیق به منظور دست یابی به مکان های مناسب جهت استقرار ایستگاه های CNG، مدل همپوشانی شاخص می باشد و برای به دست آوردن وزن لایه ها از میان روش های ارزیابی تصمیم گیری چند معیاره، روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) به عنوان روشی جهت وزن دهی معیارها در قالب مقایسه های زوجی مورد استفاده قرار گرفته است. بعد از مشخص کردن امتیاز هر لایه، با استفاده از مدل همپوشانی شاخص مکان یابی ایستگاه های CNG انجام گرفت.
طبقه بندی محدودیت های مورفولوژیکی توسعه شهری با استفاده از DEM ماهواره ای و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرنشینی به طور طبیعی همراه با رشد و توسعه کشورها اتفاق میافتد، به طوری که در برخی از موارد توسعه شهرها بر روی اشکال مورفولوژیک ناپایدار سطح زمین منتهی به بروز بسیاری از محدودیتهای طبیعی در توسعه آتی شهر میگردد. در حالی که تعیین و طبقهبندی اشکال مورفولوژیک سطح زمین و تعیین کاربریهای مرتبط با آنها میتواند محدودیتها و مخاطرات طبیعی ناشی از اشکال مورفولوژیک را کاهش دهد. شهر اهر واقع در120 کیلومتری شمال شرق تبریز، در منطقهای با محدودیتهای مورفولوژیک بسیار ناشی از توپوگرافی کوهستان های شناخته شده شمال غرب ایران واقع شده است. در این مطالعه، مناطق مستعد توسعه آتی شهر اهر بر مبنای دادههای مورفولوژی سطح زمین طبقهبندی شده و در نهایت نتایج مطالعه به گونه بصری ارایه شده است. یکی از ابزارهای رایج، مهم و پذیرفته شده برای تصمیم گیران در خصوص تجزیه و تحلیل داده های فضایی و شهری و برنامه ریزی توسعه منطقه ای، سیستم های اطلاعات جغرافیایی است. همراه با توسعه سیستم های اطلاعات جغرافیایی مدیریت منابع زیست محیطی و طبیعی از سیستم اطلاعاتی برخوردار شده اند که داده ها در آن به سهولت در دسترس قرار گرفته، به سادگی با یکدیگر تلفیق می شوند و به راحتی قابل ویرایش هستند، به طوری که در زمینه های مختلف تصمیم گیری در خصوص مدیریت و برنامه¬ریزی منابع طبیعی، مورد استفاده قرار می گیرند. در این مطالعه جهت شناسایی مناطق توسعه شهر اهر از سیستم اطلاعات جغرافیایی به طور گستردهای استفاده شده است. نتایج ارایه شده ما نشان می دهند که بخش غالب مناطق مسکونی در مراحل آتی توسعه شهر اهر (حدود 75 درصد از مساحت) در مناطقی با محدودیت های مورفولوژیک با درجات متفاوت واقع خواهند شد
برنامه ریزی توسعه یکپارچه روستایی با بهره گیری از مدل تحلیلی SWOT در بخش خمام شهرستان رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روستا به عنوان کوچک ترین واحد جغرافیایی است که معیشت اغلب ساکنان آن مبتنی بر بهره کشی از زمین است و توسعه یکپارچه روستایی منوط به افزایش تولید، بهبود سطح دانش و انگیزش، ارایه خدمات گوناگون، بهبود و اصلاح شبکه ارتباطی و حمل و نقل، بهسازی مسکن روستایی، تنوع بخشی به امکانات اشتغال و اصلاح و انتظام شبکه مکانی ـ فضایی سکونتگاه های روستایی در راستای رسیدن به توسعه کلان کشور، شناخت نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدها است تا بتوان با شناخت همه جانبه برنامه ریزی بهینه ای در جهت توسعه نواحی روستایی ارایه نمود.
در مقاله حاضر، ویژگی های طبیعی، اجتماعی ـ جمعیتی، فرهنگی ـ سیاسی، اقتصادی و فضایی ـ کالبدی روستاهای بخش خمام مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته است و با تلاشی در جهت یافتن پاسخ این سوال که چگونه می توان به برنامه ریزی توسعه یکپارچه روستایی در محدوده مورد مطالعه دست یافت و هدف های کاربردی و ضرورت های خاص تحقیق حاضر در جهت دست یابی به پاسخ سوال اصلی طرح درنظر گرفته شده است که با انتخاب شیوه مطالعه مناسب در جهت دست یابی به نتایج سودمند و آزمودن فرضیه ها به ارایه راهکار پرداخته شود.
بررسی و رتبه بندی درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان خراسان رضوی، با استفاده از تکنیک تاپسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به ضرورت توسعه یکپارچه ناحیه ای، تحلیل وابستگی سکونتگاه های انسانی در سطوح نواحی، اساس کار در هر برنامه ریزی محسوب می شود. توزیع مطلوب جمعیت و توزیع روند توسعه اجتماعی – اقتصادی، هدف نهایی تحلیل سیستم های ناحیه ای است. بنابراین کاهش محرومیت و نابرابری به دلیل داشتن تبعات اقتصادی و سیاسی، امری مهم و درخور توجه به شمار می رود.در واقع نیل به پیشرفت و توسعه فراگیر در آینده مستلزم شناخت موقعیت مناطق و نواحی مختلف است. به کارگیری معیارها و روش های کمی به منظور سطح بندی سکونتگاه ها در سیستم فضایی مناطق از سویی منجر به شناخت میزان نابرابری نقاط سکونتگاهی می شود، و از سوی دیگر معیاری است برای تلاش در زمینه کاهش و رفع نابرابری های موجود میان آنها. این مقاله بر آن است تا با استفاده از روش تاپسیس که یکی از تکنیک های خانواده تصمیم گیری چند معیاره محسوب می شود، به سطح بندی و تعیین میزان نابرابری موجود میان شهرستان های استان خراسان رضوی بپردازد. نتایج یافته های پژوهش حاکی از آن است که در سال 1385 شهر مشهد دارای رتبه نخست به لحاظ میزان توسعه یافتگی بوده است. این شهر به دلیل مرکزیت اداری – سیاسی به عنوان قطب رشد منطقه، امکانات، خدمات و نیروی انسانی متخصص را از نواحی پیرامونی به سمت خود جذب کرده و به این ترتیب برتر و تفوق آن بر ساختار فضایی استان حفظ شده است. همچنین شهرستان مشهد رتبه 1 و شهرستان خلیل آباد رتبه 19 را در بین 19 شهرستان استان خراسان رضوی کسب کرده و ضریب پراکندگی به دست آمده 0.3 بوده است، که خود بیانگر وجود تفاوت و شدت نابرابری در میزان بهره مندی از مواهب توسعه است. از این الگوی حاکم بر ساختار فضایی استان خراسان رضوی، تابع الگوی مرکز – پیرامونی است که با در نظر داشتن آن، توجه به برنامه ریزی فضایی به منظور نیل به توسعه و پیشرفت متعادل منطقه ای، ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
تعیین مقیاس بهینه قطعه بندی در طبقه بندی شیء گرای ابر، با استفاده از تصاویر NOAA/AVHRR(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت نوع ابر و طبقه بندی ابرها از ابتدایی ترین اصول در اکثر روش های پیش بینی بارش است که در بیشتر مواقع به صورت بصری و با مقایسه تصاویر باندهای مادون قرمز و باندهای مرئی انجام می شود. در این گونه مطالعات تنها از دمای روشنایی ابر و آلبدوی آن برای طبقه بندی ابر استفاده می شود، در صورتی که بافت و شکل ابرها نیز از عوامل تأثیرگذار در تشخیص انواع آنهاست. روش طبقه بندی شیء گرا به علت استفاده از پارامترهای بافت و شکل و نیز دمای روشنایی و آلبدوی ابر، روش مناسبی برای طبقه بندی ابرها به شمار می آید؛ لیکن این روش طبقه بندی، بسیار وابسته به دقت قطعه بندی نیز هست. با توجه به اینکه یکی از فاکتورهای مؤثر بر دقت طبقه بندی همانا مقیاس قطعه بندی است، لذا تعیین مقیاس مناسب قطعه بندی در افزایش دقت طبقه بندی شیء گرا اهمیت فراوان دارد. هدف از ارائه این مقاله نیز تعیین مقیاس مناسب قطعه بندی در طبقه بندی شیء گرای ابر است. در این تحقیق دو تصویر NOAA/AVHRR مورد استفاده قرار گرفتند. به منظور انجام تحقیق، ابتدا اطلاعات اضافی شامل دمای روشنایی ابر در باند 3 و 4 و ارتفاع ابر از داده های سنجش از دور به منظور استفاده در قطعه بندی تصویر استخراج گردید و از روش دو باندی (مادون قرمز و مرئی) برای انتخاب نواحی آموزشی استفاده شد. سپس تأثیرات منفی خطاهای قطعه بندی بر دقت طبقه بندی شیء گرای ابر از طریق بسط روش محاسباتی تعیین گردید و دقت قطعه بندی کمّی سازی شد. در این مرحله ارزیابی به وسیله کمّی سازی تأثیرات کلی خطاها، با توجه به معیارها و واحدها در 25 مقیاس قطعه بندی صورت پذیرفت تا مقیاس مناسب برای قطعه بندی ابر به دست آید. نتایج نشان داد که نخست، دقت قطعه بندی ابر با افزایش مقیاس قطعه بندی کاهش می یابد؛ و دوّم، تأثیرات منفی خطاهای قطعه بندی کمتر از حد مناسب در قطعه بندی ابر در مقیاس های بزرگ، به صورت کاملاً محسوس بزرگ می شوند. همچنین دقت های قطعه بندی بالا لزوماً منجر به دقت های بالای طبقه بندی شیء گرا در طبقه بندی ابر نمی شوند، اما دقت های پایین قطعه بندی منجر به دقت های پایین طبقه بندی می شوند. با توجه به این مورد، بهترین مقیاس برای قطعه بندی ابر، مقیاس 50 تعیین گردید که منجر به دقت کلی 5/90 درصد در طبقه بندی شیء گرای ابر شد.
شناسایی پلی مورف های آلومینوسیلیکات (Al2SiO5) با استفاده از طیف سنج Field Spec®3 در منطقه همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه آلومینوسیلیکاته (Al2SiO5) آندالوزیت، کیانیت و سیلیمانیت، از جنبه های اقتصادی و همچنین شرایط تشکیل آنها اهمیت دارد. به منظور مطالعه طیف مربوط به این پلی مورف ها، منطقه دگرگونی هاله الوند همدان و رگه های سیلیسی دارای این آلومینوسیلیکات ها انتخاب شده است. برای نیل به این هدف پس از مطالعات صحرایی و پتروگرافی نمونه ها، آنالیز طیف سنجی با دستگاه Field Spec®3 صورت گرفت و براساس نتایج به دست آمده، به طبقه بندی و آنالیز داده ها پرداخته شد. بر این اساس، پلی مورف های آلومینوسیلیکات با توجه به ترکیب شیمیایی یکسان، دارای باندهای جذبی مشابه اند ولی عمق جذبی متفاوتی در محدوده مادون قرمز دارند و ضمناً میزان بازتابندگی (Reflectance) آنها نیز متفاوت است. با توجه به اینکه هر یک از این سه پلی مورف در شرایط خاص دما و فشار به وجود می آیند و ساختار فیزیکی خاص خود را دارند، این تفاوت موجود در میزان بازتاب با ساختار فیزیکی این پلی مورف ها مستقیماً مرتبط است. در این زمینه، میزان بازتاب سیلیمانیت بیشتر از کیانیت است، و میزان بازتاب کیانیت هم بیشتر از آندالوزیت. همچنین این سه پلی مورف از نظر مقدار عمق جذب در محدوده باندهای جذبی شان مورد بررسی قرار گرفتند، که مقدار عمق جذب کیانیت کمتر از سیلیمانیت و آندالوزیت بوده و مقدار عمق جذب سیلیمانیت تنها در 950 و 1404 نانومتر کمتر از آندالوزیت بوده است. با توجه به بررسی های صورت گرفته، علت وجود هر یک از باندهای جذب در این سه پلی مورف، وجود عناصر و ترکیبات خاص در ترکیب کانی شناسی آنها بوده است. در پایان نیز برای بررسی امکان تفکیک اهداف مورد نظر، طیف های نماینده با باندهای سنجنده فراطیفی Hyperion و سنجنده چندطیفی Aster شبیه سازی شدند.
تحلیل اثرات اجتماعی و اقتصادی فناوری اطلالاعات و ارتباطات روستایی(مطالعه موردی:: بخش مرکزی شهرستان گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقایسه روش های نروفازی، شبکه عصبی و رگرسیون چند متغیره در پیش بینی برخی خصوصیات خاک (مطالعه موردی: استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به مشکلات اندازه گیری مستقیم برخی از ویژگیهای خاک، در سال های اخیر از روش های غیر مستقیم برای برآورد این خصوصیات استفاده میشود. بدین منظور، در این پژوهش140 نمونه جمع آوری شده از منطقه گرگان مورد آزمایش قرار گرفته و فراوانی نسبی ذرات، کربن آلی، درصد رطوبت اشباع و آهک به عنوان ویژگیهای زودیافت و نقطه پژمردگی، ظرفیت زراعی، ظرفیت تبادل کاتیونی و وزن مخصوص ظاهری به عنوان ویژگیهای دیریافت اندازه گیری شدند. سپس کل داده ها به دو سری داده، شامل سری آموزش (80% داده ها) و سری ارزیابی (20% داده ها) تقسیم گردید. به منظور پیش بینی خصوصیات مذکور، از مدل های نروفازی، شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون چند متغیره استفاده گردید. نتایج ارزیابی مدل ها بر اساس شاخص های ریشه مربعات خطا، میانگین خطا، خطای استاندارد نسبی و ضریب تبیین نشان داد که مدل نروفازی دارای بالاترین دقت در پیش بینی ویژگیهای خاک را دارا میباشد بطوریکه این مدل به میزان 34، 10، 78 و 5 درصد دقت پیش بینی ویژگیهای FC، PWP، CEC و Bd را به ترتیب، نسبت به روش رگرسیون خطی چندگانه افزایش داده است. بعد از این مدل، شبکه های عصبی مصنوعی نسبت به معادلات رگرسیونی کارائی بهتر داشته است.
کاربرد GIS و TIS در امکان سنجی گردشگری ساحلی، نمونه موردی: شهر بابلسر
حوزه های تخصصی:
مطالعه پیشرفت فناوری های اطلاعات و ارتباطات در توسعه صنعت گردشگری ساحلی بسیار ضروری می باشد. در این مقاله دو موضوع اساسی در زمینه توسعه گردشگری ساحلی شامل:1) امکان سنجی تعیین مکان های مناسب برای توسعه قابلیت های گردشگری ساحلی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) و2) استفاده از سیستم اطلاعات گردشگری(TIS) در زمینه های نرم افزار، اینترنت و شبکه های ماهواره ای و مخابراتی که برای بازاریابی مقصدهای گردشگری نقش اساسی دارند، مورد تاکید قرار گرفته است. شهر گردشگری ساحلی بابلسر به عنوان یکی از شهرهای دارای توانمندی های بالقوه و بالفعل در این زمینه می باشد، به دلیل پایین بودن میزان دقت و کارآمدی اطلاعات و ارائه آنها، سرعت پایین اینترنت ایران، فقر فرهنگی و آموزشی و بودجه پایین گردشگری ساحلی، باعث کاهش بهره برداری از گردشگری ساحلی خصوصاً در شهر بابلسر شده است. برای توسعه پایدار گردشگری ساحلی نیاز به بودجه بیشتر برای حل مشکلات آموزشی و پژوهشی در زمینه GIS و TIS و از طرفی اجرایی کردن کامل نتایج این فعالیت ها می باشد. سوال اصلی این است که ،آیا TIS و GIS در گردشگری ساحلی به برنامه ریزان در جهت جذب گردشگر در نواحی ساحلی کمک خواهد کرد؟
بررسی الگوهای زمانی ـ مکانی در داده های مربوط به زمین لرزه های تاریخی ایران، با استفاده از شاخص ها و مدل های آمار فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاهش آسیب پذیری در برابر زمین لرزه و برنامه ریزی صحیح به منظور مقابله با آن، نیازمند اطلاعات درست و دقیق و روزآمد یا بهنگام است. در این مقاله داده های مربوط به زمین لرزه های بزرگ تر از 5 ریشتر در ایران از سال 1950 تا 2010 مورد ارزیابی های آماری قرار گرفته اند. ابتدا وجود روند کلی بین بزرگی زمین لرزه ها در دو جهت شمالی ـ جنوبی و شرقی ـ غربی بررسی گردیدند و مشخص شد که روند قابل تشخیصی در بزرگی زمین لرزه ها وجود ندارد. به منظور بررسی وجود خود همبستگی مکانی بین زمین لرزه ها، شاخص های میانگین فاصله تا نزدیک ترین همسایه و K(d) ـ که هر دو فاصله مبنا هستند ـ مورد استفاده قرار گرفته و نشان داده شده است که زمین لرزه ها به شدت از الگوی خوشه ای تبعیت می کنند. اما شاخص های واریوگرام، General G و Global Moran’s I نشان دادند که بزرگی زلزله ها خودهمبسته نیستند. برای اطمینان از فقدان خودهمبستگی بین بزرگی زمین لرزه ها با توجه به تعداد زیاد آنها، منطقه مورد مطالعه به شبکه های یک کیلومتری تقسیم بندی شد و مقادیر ماکزیمم و میانگین بزرگی زلزله ها نیز در هر شبکه تعیین گردیدند. سپس وجود خودهمبستگی بین هر یک از خصوصیات پیکسل ها با استفاده از واریوگرام بررسی شد. در مرحله بعد، به منظور بررسی رفتار زمانی زمین لرزه ها، نمودار فراوانی تجمعی آنها براساس زمان و نمودار بزرگ ترین زمین لرزه در هر سال رسم شدند. بررسی این نمودارها مشخص ساخت که زمین لرزه های بزرگ همیشه وجود داشته اند. در نهایت نمودار فراوانی تجمعی زمین لرزه ها براساس فاصله از گسل نشان داد که 90 درصد زمین لرزه های تاریخی ایران در فاصله کمتر از 40 کیلومتری گسل ها رخ داده اند. نتایج این تحقیق می تواند برای بررسی و کشف مناطق لرزه خیز و پهنه بندی لرزه ای، بررسی روند زمین لرزه ها و پیش بینی رخدادهای بعدی مورد استفاده قرار گیرد.
توصیف، مدل سازی و تعیین روابط توپولوژی مناطق غیرمعین با استفاده از نظریه فازی شهودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر چه روش های متکی بر منطق و مجموعه های فازی در بسیاری از زمینه های کاربردی GIS به کار گرفته می شوند، ولی نظریه فازی مرسوم دارای محدودیت هایی نیز هست. با وجود علاقه شدید به استفاده از منطق فازی سنتی در بسیاری از برنامه های کاربردی سیستم های اطلاعات مکانی، منطق فازی سنتی دارای دو کاستیِ عمده است. نخست آنکه برای استفاده از نظریه فازی معمول، برای هر مشخصه باید یک تابع عضویت قطعی تعیین گردد. دیگر آنکه نظریه فازی تفاوتی را بین گزاره ای که از آن آگاهی و دانش ندارد و گزاره هایی که دلایل نفی و اثبات آن یکسان است، قائل نیست. مشکل دیگر نظریه فازی متداول هنگامی رخ می دهد که کمبود اطلاعات مرتبط وجود داشته باشد. در این حالت روش های متکی بر مجموعه های فازی به خوبی عمل نمی کنند. بسیاری از پدیده ها و عوارض جغرافیایی و به ویژه عوارض طبیعی، به دلایل گوناگونی دارای مرز و شکل و اندازه های نامعین اند. از این رو بررسی این گونه اشیا و روابط بین آنها جزو موضوعات مهم تحقیقی محسوب می شود. هدف فعالیت تحقیقی حاضر، مدل سازی و توصیف یک شیء غیرقطعی یا فازی، یعنی شیء با مرزهای نامعین و البته تهیه مبانی روابط توپولوژی چنین اشیایی در بستر نظریه فازی شهودی است. در این مقاله نشان داده خواهد شد که چگونه می توان شیئی جغرافیایی با مرزهای نامعین را به کمک فازی شهودی توصیف کرد و به ارزیابی روابط مکانی آن با دیگر اشیای جغرافیایی پرداخت. مدل پیشنهادی، کمبودهای مدل های مبتنی بر نظریه فازی مرسوم را ندارد. به منظور تأیید قابلیت مدل پیشنهادی، نحوه استفاده از مدل پیشنهادی راجع به انواع عدم قطعیت بررسی می شود.
مقایسه نتایج شبکه های عصبی پرسپترون چند لایه با رگرسیون چند گانه در پیش بینی غلظت ازن در شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبریز بعنوان یکی از پنج شهر بزرگ صنعتی و دومین شهر آلوده کشور به حساب می آید. مکانیابی مراکز صنعتی در غرب و جنوب غربی تبریز و وزش باد غالب در فصل های سرد از آن جهات، باعث آلودگی هوای شهر تبریز می شود. براساس اطلاعات اداره کل حفاظت محیط زیست استان آذر بایجان شرقی در سال 84، 60 درصد آلودگی هوای تبریز مربوط به صنایع سنگینی است که در جنوب غربی و غرب آن مکانیابی شده اند. در این مقاله یک مدل برمبنای رگرسیون چندگانه (روش خطی) و یک مدل دیگر بر اساس شبکه عصبی (روش غیرخطی) به منظور پیش بینی کوتاه مدت غلظت ازن برحسب شرایط آب و هوایی برای شهر تبریز ارایه شده و در ادامه به مقایسه نتایج به دست آمده از مدل خطی و غیر خطی پرداخته شده است. داده های هواشناسی این تحقیق شامل سرعت باد، رطوبت نسبی، جهت باد، درجه حرارت، بارندگی، فشار هوا، مقدار تابش و مقدار تبخیر از اداره هواشناسی تبریز (ایستگاه هواشناسی تبریز) و داده های آلودگی هوا (غلظت ازن) از اداره کل محیط زیست استان آذربایجان شرقی تهیه گردیده است. در این تحقیق داده های ماههای آذر و دی سال 1385 به صورت ساعتی مورد استفاده قرار گرفته است. داده های آلودگی هوا از میانگین چهار ایستگاه اندازه گیری موجود در تبریز، به دست آمده است. برای آموزش بهینه شبکه، پارامترهای هواشناسی در این پژوهش قبل از اینکه وارد شبکه شوند در محدوده 0 و 1 و غلظت آلودگی در محدوده 9/0- و 9/0 نرمالیزه شدند و از 1253 داده نرمالیزه شده 650 داده برای آموزش شبکه،404 داده برای تایید شبکه و 199 داده برای تست شبکه انتخاب گردید. نتایج به دست آمده نشان می دهند که مدل شبکه های عصبی توانایی بیشتری نسبت به روشهای خطی (رگرسیون چندگانه) داشته است. بطوریکه ضریب همبستگی در مدل رگرسیون چندگانه 45/0 در حالیکه ضریب همبستگی در شبکه های عصبی 91/0 بوده است.
استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) در مکان یابی مراکز آموزش عالی (نمونه موردی: دانشگاه پیام نورخرم آباد)
حوزه های تخصصی:
تعیین و توزیع بهینه مراکز خدماتی مسئله ای است که اغلب اوقات برنامه ریزان با آن سروکار دارند. توزیع متعادل این فضاها مستلزم تعیین مکان مناسب و تسهیلات به گونه ای است که همه اقشار جامعه به صورت متعادل به آنها دسترسی پیدا کنند. از میان این کاربری ها در مکان یابی فضاهای آموزشی به دلیل اهمیت با مجاورت کاربری های متجانس و عدم مجاورت با کاربری های نامتجانس بایستی به آنها دقت زیادی شود و همچنین توجه به شرایط محیطی و فیزیکی قابل تحمل همانند آسایش، کارآیی، سلامتی و ایمنی ضرورت دارد. در این مقاله با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و تجزیه و تحلی لهای فضایی و با بهر هگیری از داده های مکانی به انتخاب بهترین مکان برای دانشگاه پیام نور پرداخته شد و با استفاده از روش حداقل فاصله از شاخص های موردنظر (تجاری، آموزشی، مسکونی، نظامی، راههای اصلی،کوهها و صخره ه ا، گورستان ها وغیره) و امتیازبندی کاربری ها بر اساس میزان ارزش اقتصادی و تناسب فیزیکی برای ایجاد به آن ها امتیاز داده شده و محدوده و حریم شهر خر مآباد را بر اساس میزان و GIS دانشگاه، در محیط درجه ارزش برای ایجاد فضای دانشگاهی به پنج گروه مشخص، خیلی خوب، خوب، متوسط، ضعیف و خیلی ضعیف تقسیم کرده و آنها را با کاربری اراضی موجود تطبیق داده و مناطقی که به صورت خیلی خوب و خوب روی نقشه مشخص شده اند را برای ایجاد و انتخاب فضای فیزیکی بهینه دانشگاه پیام نور خرم آباد پیشنهاد داده ایم.
ارائه روشی برای طبقه بندی داده های ابرطیفی AVIRIS با استفاده از استخراج ویژگی و ترکیب طبقه بندی کننده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از پرکاربردترین روش های طبقه بندی نظارت شده، روش بیشترین احتمال است که در آن، به منظور طبقه بندی از پارامترهایی آماری مانند ماتریس واریانس کوواریانس استفاده می شود. در تصاویر ماهواره ای ابرطیفی، به علت محدودیت نمونه های آموزشی و ابعاد بالای طیفی (زیاد بودن تعداد باندها)، احتمال یکتا شدن ماتریس های برآورد شده و یا کاهش دقت طبقه بندی وجود دارد. به منظور حل این مشکل از روش های مختلفی همچون کاهش تعداد ویژگی ها (کاهش تعداد باندهای استفاده شده) و یا ترکیب طبقه بندی کننده ها استفاده می گردد. در این پژوهش از تلفیق این دو روش استفاده شده است، بدین ترتیب که برای کاهش ابعاد، روش استخراج ویژگی غیرپارامتریک وزن دار به علت مزایای متعدد آن به کار رفته است؛ و در مورد ترکیب طبقه بندی کننده ها برای ایجاد ترکیبات مناسب از طبقه بندی کننده ها، از روش تغییر ویژگی های ورودی و روش استخراج ویژگی بر مبنای کلاس استفاده شده است. همچنین در ترکیب خروجی طبقه بندی کننده ها، از روش های سطح اندازه گیری استفاده شده است. تصویر ابرطیفی مورد استفاده در این پژوهش، تصویر سنجنده AVIRIS مربوط به منطقه ای جنگلی / کشاورزی در شمال ایالت ایندیانا در امریکاست. پس از پیاده سازی روش استخراج ویژگی غیرپارامتریک وزن دار، دقت طبقه بندی کلی 67/85 درصد حاصل گردید. در ترکیب طبقه بندی کننده ها، دقت طبقه بندی کلی 26/89 درصد و در روش پیشنهادی دقت طبقه بندی کلی 34/89 درصد به دست آمد، که در قیاس با دو روش تشکیل دهنده آن، دقت طبقه بندی بهبود یافته است. به رغم کم بودن میزان بهبود دقت، به علت کاهش پیچیدگی محاسبات و همچنین امکان انجام محاسبات موازی، روش پیشنهادی در این پژوهش مناسب تر به نظر می رسد.