فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۹۶۱ تا ۹٬۹۸۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۰ مورد.
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۸
۱۵۰-۱۳۳
حوزه های تخصصی:
امروزه برخورداری از بیشینه تعاملات اجتماعی و مراودات شهروندی در سطوح برنامه ریزی و طراحی شهری از اهمیت فراگیر برخوردار شده است؛ چنانچه این موضوع افزایش «کیفیت زندگی» و «رضایتمندی شهروندی» را به همراه داشته و در ایجاد شهرهای پاسخده به ساکنان تاثیرگذار خواهد بود. در عین حال در عصر مدرن، تعاملات و ارتباطات اجتماعی به خصوص در جوامع در حال توسعه بسیار کاهش پیدا کرده و به یکی از مشکلات شهرهای جهان سومی تبدیل شده است. از سویی دیگر، شهر گرگان دارای محله های قدیمی می باشد که تعاملات اجتماعی در آن به خصوص در محلات جدیدتر روز به روز در حال کاهش می باشد. روش تحقیق پژوهش حاضر، «روش پیمایشی» با ابزار گردآوری داده: «پرسشنامه» و «مطالعات میدانی» بوده است که از روش تحقیق تحلیل آماری نیز بهره برده است. لذا، در این پژوهش به بررسی فاکتورهای اجتماعی در یکی از محلات قدیمی شهر گرگان به نام محله درب نو پرداخته شده است. در این پژوهش 120 خانواده که به صورت تصادفی در این محله زندگی می کنند، انتخاب شده اند و با استفاده از نرم افزار spss میزان مشارکت، تعاملات و ارتباطات اجتماعی آنان را مورد بررسی قرار گرفته است و در پایان نتایجی حاصل شده است که نشان می-دهد میزان ارتباطات، مشارکت ها و تعاملات اجتماعی در محله درب نوِ شهر گرگان بالاتر از حد متوسط بوده است. همچنین راهکارهایی در زمینه افزایش میزان تعاملات اجتماعی ارائه شده است.
تبیین مفهوم گفتمان مدنی در عرصه های عمومی شهری با رویکردی اکتشافی؛ از حمام ها تا تالارهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۶
۲۹۸-۲۶۹
حوزه های تخصصی:
Study of Environmental Security in the City Case study: Regions 1 and 4 of Arak(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ زمستان ۱۳۹۴ ضمیمه لاتین شماره ۴۱
۲۱۸-۲۰۷
حوزه های تخصصی:
Security has always been one of the most basic needs of human and improves social interactions, personal and social peace, prosperity of the people and thus caused the improvement of society. Modern urban spaces admitting to crimes and aberrations resulting in lack of security in the city, Security Survey in urban areas is an important issue. This paper examined the impact of residents' sense of safety in urban areas. It uses applied research and descriptive analysis. Quantitative methods and techniques used for evaluating data from the survey (see questionnaire). It studied two areas of Arak city: Hepco (Zone 1) and Ayatollah Saeedi (zone 4) .Research findings suggest that environmental differences are effective on the level of security in the city. People who live in zone1 feel more security than residents of zone 4 at night. Also the women feel more insecurity than men at night. Also between 4 studied subjects (men and women of both areas) men and women of zone 4 use other places for shop and fun more than men and women of zone 1. Also in both areas women use other places more than men .both groups have same ideas about the safe and unsafe places. The majority of them evaluate silent streets, one-way streets and low traffic areas as insecure places. In addition, people considered the presence of police and security forces, promoting the cultural and pay more attention to city design as an important factor of creating the sense of security.
واکاوی تاب آوری اجتماعی در بافت های شهری سنندج و اثر بازآفرینی در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
208 - 221
حوزه های تخصصی:
مقدمه مفهوم تاب آوری اجتماعی در مناطق شهری مفهومی پیچیده و چندوجهی است که توسط طیف وسیعی از مطالعات برجسته شده است. بوئری بر اهمیت تقویت هویت و فرهنگ محلی برای افزایش تاب آوری جامعه تأکید می کند، در حالی که ایکین بر نیاز به در نظر گرفتن تأثیر نیروهای اجتماعی و سیاسی در پویایی آسیب پذیری شهری تأکید می کند. لوکاس نقش برنامه ریزی شهری را در ارتقای انسجام اجتماعی و تاب آوری جامعه، به ویژه در محله های چندقومی، بیشتر بررسی می کند. در نهایت یک چارچوب عملیاتی برای درک مکانیسم هایی که سیستم های فضایی را هدایت می کنند، با تمرکز بر نقش سرمایه اجتماعی و دسترسی حمل ونقل در شکل دهی تاب آوری مناطق شهری ارائه می کند. این مطالعات در مجموع بر نیاز به رویکردی جامع برای ایجاد تاب آوری اجتماعی در مناطق شهری تأکید می کنند؛ رویکردی که تأثیر متقابل عوامل فرهنگی، سیاسی و اقتصادی را در نظر می گیرد. امروزه، آسیب پذیری بافت های شهری در برابر مخاطرات طبیعی و انسانی، تبدیل به یک از دغدغه های اصلی برنامه ریزان و مدیران شهری در سال های اخیر شده است. توانمندسازی اجتماع ساکن در بافت های ناکارآمد سطح تاب آوری آن ها را در مقابل مخاطرات طبیعی و انسانی بهبود می بخشد. این توانمندی می تواند جنبه های مختلفی از جمله اقتصادی، اجتماعی و کالبدی باشد. هدف پژوهش واکاوی تاب آوری اجتماعی و اثر بازآفرینی در ارتقای تاب آوری است. وقوع مخاطرات انسانی و طبیعی زندگی اجتماعی شهروندان را تحت تأثیر قرار می دهد که این امر در مناطق خاص شهری از جمله بافت فرسوده، حاشیه ای و با هسته های روستایی در شهرها بسیار قابل توجه است، چرا که این بافت ها به دلیل شرایط اقتصادی و اجتماعی خاص در مرز شکنندگی هستند و بروز کوچک ترین مخاطرات انسانی و طبیعی آسیب پذیری این مناطق را دوچندان می کند.
مواد و روش هاپژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی تحلیلی است. جمع آوری داده ها و اطلاعات به روش اسنادی و میدانی (پرسش نامه محقق ساخته) انجام شد. تعیین حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران در پرسش نامه شهروندان (384 خانوار) به صورت خوشه ای چندمرحله ای در سطح بلوک ها انجام گرفت. خوشه ای چندمرحله ای به این صورت است که خوشه ها در سطح مناطق، محلات و بلوک ها به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل های آماری، تی تست تک نمونه ای و رگرسیون خطی استفاده شد. نتایج پایایی با فرمول آلفای کرونباخ برای تمام سازه ها بالای 0/73 بوده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ابزار اندازه گیری از صحت سازگاری درونی خوبی برخوردار است. این مقاله مستخرج از رساله دکتری تخصصی جغرافیا و برنامه ریزی شهری با عنوان «ارزیابی شاخص های بازآفرینی شهری در تاب آوری شهر پایدار، مورد مطالعه شهر سنندج»، به راهنمایی جناب آقای دکتر مهدی مدیری و جناب آقای دکتر رحیم سرور، در دانشکده ادبیات، علوم انسانی و اجتماعی گروه جغرافیا، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات (تهران) است.
یافته هاوضعیت تاب آوری اجتماعی در شهر سنندج متفاوت است، به طوری که در چهار بافت تاریخی، فرسوده میانی، حاشیه ای و هسته های روستایی شاخص های تاب آوری اجتماعی در کل از شرایط نامطلوبی برخوردار هستند. میانگین همه شاخص ها به جز شاخص سرمایه اجتماعی در همه موارد پایین است. در بین بافت های چهارگانه مورد مطالعه شهر سنندج، میانگین شاخص های تاب آوری اجتماعی در بافت تاریخی نسبت به بافت های دیگر مطلوب تر است و در مقابل در بافت حاشیه ای میانگین شاخص های تاب آوری اجتماعی در سطح نامطلوبی است. در بین شاخص ها نیز سرمایه اجتماعی در بافت های تاریخی، فرسوده میانی و هسته های روستایی نسبت به شاخص های دیگر در شرایط مطلوب تری قرار دارد و در مقابل شاخص عدالت اجتماعی با میانگین های 2/37 در بافت تاریخی، 2/31 در بافت فرسوده میانی، 2/62 در بافت حاشیه ای و 2/42 در بافت روستایی در شرایط نامطلوبی قرار دارد. همچنین نتایج بررسی ها نشان می دهد بیشترین اثر طرح های بازآفرینی در ارتقای تاب آوری اجتماعی در بافت های تاریخی (31/251) و فرسوده (18/152) نسبت به بافت های حاشیه و روستایی بیشتر اثرگذار بوده است.
نتیجه گیریتاب آوری اجتماعی توانایی افراد و جوامع برای سازگاری با چالش های اجتماعی، اقتصادی و محیطی و بهبود آن هاست که انواع مختلفی از تاب آوری، مانند فیزیکی، ذهنی، عاطفی، و اجتماعی را نیز دربرمی گیرد. عملیاتی شدن اقدامات بازآفرینی برای بهبود تاب آوری ساکنان کم درآمد به شدت تحت تأثیر پویایی های توسعه شهری و زیرساخت های مدنی در هر محله است. طرح های بازآفرینی شهری با رویکرد کالبدی در بافت های شهری، به تنهایی قادر به ارتقای تاب آوری اجتماعی محلات ناکارآمد نیستند؛ برای اینکه نتایج بررسی ها نشان می دهد محلات ناکارآمد سنندج علاوه بر ناپایداری کالبدی و کمبود خدمات زیرساختی با مسائل و آسیب های اجتماعی، روانی و اقتصادی زیادی مواجه است، به طوری که موقعیت کوهستانی سنندج، وجود گسل های پیرامونی، شیب تند محدوده شهر، وجود رودخانه در محدوده شهر به همراه ساخت و سازهای غیر اصولی باعث شده که شهر سنندج آسیب پذیری زیادی داشته باشد. از سوی دیگر، مهاجر بودن جمعیت ساکن، پایین بودن سطح آموزش و تحصیلات، فقر، پایین بودن سطح درآمدی و اشتغال، آسیب پذیری اقتصادی و اجتماعی را نیز در محدوده بافت های ناکارآمد (بافت فرسوده، حاشیه ای، هسته روستایی و تاریخی) در مناطق 1، 4 و 5 شهر سنندج افزایش داده است. بنابراین موارد یادشده باعث شده که سطح مشارکت، توان اقتصادی، اعتماد و احساس هویت در جامعه ساکن بافت های ناکارآمد پایین باشد. بنابراین وضعیت ابعاد بازآفرینی شهر سنندج ضعیف ارزیابی می شود. در بین بافت های چهارگانه مورد مطالعه شهر سنندج، میانگین شاخص های تاب آوری اجتماعی در بافت تاریخی نسبت به بافت های دیگر مطلوب تر است و در مقابل در بافت حاشیه ای میانگین شاخص های تاب آوری اجتماعی در سطح نامطلوبی است. تجارب دنیا در این خصوص به سرمایه گذاری در بخش آموزش، مشارکت مدنی و تقویت زیرساخت های تاب آوری جوامع و افراد در این زمینه تأکید کرده است. همچنین تنوع بخشی به اقتصاد و داشتن اقتصاد چندبعدی به جای اقتصاد تک بعدی در شهرهای مبدأ می تواند اقدامی مؤثر برای کاهش مخاطرات باشد. در کنار این راهکار، آموزش و آگاهی رسانی در جوامع محلی نیز مؤثر است و سبب توانمندسازی ساکنان می شود. بنابراین در این زمینه ضرورت دارد نظام اطلاع رسانی تقویت شود و تشکل های مردمی و نهادهای محلی شکل بگیرند تا در مواقع بحران با همراهی و همکاری یکدیگر به نظم دهی در شهرها اقدام کنند. همچنین، افزایش دسترسی به خدمات متنوع در جوامع هدف این برنامه می تواند راهکار مناسبی باشد. در اسناد ملی توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاه های شرکت بازآفرینی شهری ایران باید از موازی کاری و پراکنده کاری در زمینه سیاست گذاری و مدیریت پدیده مدیریت اسکان بکاهد و سیاست و احکام موجه از جمله سیاست های حمایتی مشارکتی و توانمندسازی را در پیش بگیرد.
ارائه مدل عوامل مؤثر بر توسعه آینده شهرهای هوشمند پایدار با تأکید بر مدیریت بهینه انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
116 - 130
حوزه های تخصصی:
مقدمه بهینه سازی مصرف انرژی با توجه به نیاز پیچیده و فراوان شهرها به انرژی از یک طرف و بحران ناشی از مصرف سوخت های فسیلی در شهرها و پدیده گرمایش زمین از طرف دیگر، امری ضروری است. در این راستا توسعه شهرهای هوشمند و پایدار که عوامل مختلف پایداری را در شهرهای هوشمند در نظر می گیرند، نشان دهنده رویکردی مهمی برای صرفه جویی در مصرف انرژی و ترویج گذار به سمت انرژی پاک از طریق دیجیتالی شدن است. شهر هوشمند به معنای شهری است که ساخت آن بر اساس فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) توسعه داده شود؛ و توسعه پایدار شهری به عنوان «فرایند تغییر در محیطی است که توسعه اقتصادی را در عین حفظ منابع و ارتقای سلامت فرد، جامعه و اکوسیستم تقویت می کند». حجم زیادی از ادبیات بیان می کند که حوزه فناوری و چگونگی تأثیر ویژگی ها و قابلیت های سازمانی بر اجرای آن از جنبه اصلی شهرهای هوشمند است و جنبه های طراحی در این زمینه نادیده گرفته شده است. در حالی که شهرهای پایدار مفاهیم و اصول طراحی را در نظر گرفته و جنبه های هوشمند را نادیده می گیرند. از این رو، با ادغام این دو مفهوم می توان از شهرهای هوشمند پایدار صحبت کرد. شهر هوشمند پایدار، به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات برای برآوردن نیازهای ساکنان فعلی خود بدون به خطر انداختن افراد دیگر یا نسل های آینده است که دستیابی به توسعه پایدار شهری و بهبود کیفیت زندگی را تسهیل می کند. با این حال، سیاست گذاران و ذی نفعان مرتبط با شهر هوشمند فاقد توصیه های کاربردی بر مبنای پژوهش برای حمایت از توسعه شهر های هوشمند پایدار هستند. زمانی که دولت ها عوامل مختلفی را در سیاست های مرتبط با توسعه شهر های هوشمند پایدار در نظر نگیرند، ممکن است نتوانند خدمات باکیفیتی را به شهروندان ارائه کنند. در نتیجه هدف اصلی پژوهش، شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر توسعه شهر هوشمند پایدار است و سؤال های پژوهشی در نظر گرفته شده در مقاله حاضر این است: عوامل مؤثر بر توسعه شهر هوشمند پایدار با تمرکز بر مدیریت بهینه انرژی کدام است؟ عوامل تأثیرگذار و تأثیرپذیر در توسعه شهر هوشمند پایدار کدام است؟ برای پاسخ به سؤال های مطرح شده، این مقاله نوعی مدل برای چگونگی راه حل های مرتبط با آن ها در دستور کار شهر هوشمند پایدار پیشنهاد می کند. نتایج این پژوهش کمک می کند تا مدیران، سیاست گذاران و برنامه ریزان شهری تصویری واضح از بخش توسعه شهر هوشمند پایدار داشته باشند.
مواد و روش هاهدف تحقیق حاضر، ارائه مدل عوامل مؤثر بر توسعه شهر هوشمند پایدار است. به همین دلیل از آزمون آماری دوجمله ای و روش دیمتل فازی استفاده شده است. هر دو جزء فنون کمی هستند و از داده های کمی برای تحلیل استفاده می کنند. آزمون دوجمله ای یک آزمون ناپارامتریک برای غربال عوامل است. با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون دوجمله ای اقدام به محاسبه سطح معناداری برای عوامل صورت می گیرد و عواملی که ضریب معناداری آن ها بیشتر از 05/0 باشد، حذف می شوند. دیمتل روشی است که جهت و شدت روابط مستقیم و غیرمستقیم میان عوامل موجود در یک سیستم پیچیده را از طریق محاسبات ماتریسی و نظریات مرتبط ریاضی شناسایی می کند. پژوهش حاضر از حیث هدف، اکتشافی (به دلیل شناسایی عوامل مؤثر پژوهش)؛ از منظر جهت گیری، کاربردی (کاربرد نتایج در تحلیل عوامل مهم توسعه شهر هوشمند پایدار) و از نظر روش شناسی آمیخته است. جامعه نظری پژوهش شامل اساتید، خبرگان و مدیران و کارشناسان است. همچنین روش نمونه گیری به صورت قضاوتی و بر اساس دانش و قضاوت تخصصی خبرگان است. درخور یادآوری است که حجم نمونه در این پژوهش 15 نفر است. مراحل پژوهش حاضر عبارت اند از:1) مرور پیشینه برای شناسایی عوامل اثرگذار بر توسعه شهر هوشمند پایدار2) غربال اولیه عوامل پژوهش با استفاده از آزمون بینم (Binominal Test)3) تعیین اثرگذارترین عوامل از طریق روش دیمتل فازی
یافته هایافته های پژوهش نشان می دهد ابتدا 20 عامل اثرگذار توسعه شهر هوشمند پایدار با تمرکز بر مدیریت بهینه انرژی با مرور تحلیلی پیشینه استخراج شدند. سپس با تحلیل آزمون دوجمله ای، 10 عامل آموزش و توانمندسازی شهروندان، کنترل سطح آلودگی، توسعه مشارکت های دولتی و خصوصی، سیستم های مدیریت ترافیک، توسعه نوآوری و کارآفرینی، جذابیت و رقابت شهری، مدیریت مصرف منابع، برنامه ریزی و سیاست های عمومی شهری، امنیت سایبری و مشارکت شهروندان دارای ضریب معناداری بالای 5 درصد بودند و از محاسبات حذف شدند. همچنین 10 عامل باقی مانده با استفاده از تکنیک دیمتل فازی مورد بررسی قرار گرفتند. تکنیک دیمتل، عوامل را از منظر اثرگذاری و اثرپذیری مورد ارزیابی قرار می دهد. با توجه به یافته های دیمتل فازی و شاخص خالص اثر، عوامل اینترنت پرسرعت (فناوری 5G)، تحقیق و توسعه، کلان داده ها، هوش مصنوعی و اینترنت اشیای سبز دارای اثرگذاری بیشتری در مقایسه با اثرپذیری بودند. عوامل اقتصاد دورانی، منابع انرژی تجدیدپذیر، سیستم های حمل و نقل هوشمند و ساختمان های سبز هوشمند و سیستم های مدیریت هوشمند انرژی، عوامل تأثیرپذیر هستند. نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان می دهد اینترنت پرسرعت (فناوری 5G) تأثیرگذارترین عامل بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. به کارگیری فناوری 5G سرعت دسترسی کاربران به حجم زیادی از داده ها را افزایش و زمان آن را کاهش می دهد. اینترنت اشیا می تواند از فناوری 5G به منظور مدیریت مصرف انرژی در شهر هوشمند پایدار بهره مند شود. بنابراین، فناوری 5G قادر است به خوبی پاسخ گوی نیازهای شهر هوشمند پایدار در جهت مدیریت مصرف انرژی باشد. تحقیق و توسعه دارای رتبه دوم از لحاظ تأثیرگذاری بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. تحقیق و توسعه با جذب سرمایه گذاری و نوآوری در محصولات و خدمات و تولید فناوری های پیشرفته به فعالیت های دانش بنیان و در نتیجه پیشرو بودن در زمینه سیاست های پایدار منجر می شود. بنابراین می توان با حمایت از همکاری میان دانشگاه و صنعت و همچنین، شرکت های مبتنی بر فناوری جدید (NTBFs)، گام بزرگی در این مسیر برداشت. کلان داده دارای رتبه سوم از لحاظ تأثیرگذاری بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. تعیین اطلاعات مفید در پروژه های توسعه شهر هوشمند مبتنی بر داده بسیار مهم است، زیرا شناسایی اطلاعات برای ارائه به مشتریان به طور مستقیم با ارزش و جذابیت یک سرویس مرتبط است. هوش مصنوعی دارای رتبه چهارم از لحاظ تأثیرگذاری بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. هوش مصنوعی به مدیریت تولید و مصرف انرژی در محیط های متغیر و بازار کمک می کند. ادغام هوش مصنوعی با شبکه های 5G و شبکه های حسگر، می تواند زمینه جدیدی را برای خدمات شهرهای هوشمند نسل آینده ایجاد کند. اینترنت اشیای سبز و به کارگیری آن دارای رتبه پنجم از لحاظ تأثیرگذاری بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. فناوری های اینترنت اشیا چالش های متعددی مانند افزایش مصرف انرژی و همچنین، زباله های الکترونیکی در شهرهای هوشمند را به همراه دارند. برنامه های شهر هوشمند باید سازگار با محیط زیست باشند، از این رو شهرهای هوشمند باید به سمت اینترنت اشیای سبز حرکت کنند. تحلیل این عوامل کلیدی به تصمیمات مدیران، سیاست گذاران و برنامه ریزان شهری برای سرمایه گذاری و فراهم کردن زیرساخت های لازم شهر هوشمند با توجه به مدیریت بهینه انرژی، کمک می کند.
نقش و جایگاه حسابرسی عملکرد در بهبود برنامه های خدمات رسانی و توسعه روستایی با تأکید بر جامعه دانایی محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۶
۲۴۶-۲۳۳
حوزه های تخصصی:
Practical Step towards Sampling in Qualitative Research; Focused on Grounded Theory(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۶ ضمیمه
۴۰۹-۳۹۹
حوزه های تخصصی:
Today, there is a growing trend towards qualitative research in different areas of academic investigations. However, students face difficulties in deciding on qualitative methods of research, because most of the literature on qualitative research focuses on the philosophical and theoretical aspects, and they hardly offer any practical guidelines. This problem is rooted in the essence of qualitative research, which makes the details of the research process unachievable at the beginning. As a result, the features of the sampling plan—like the accurate size and form of the sampling—remain uncertain until after the data has been gathered, and this makes the jury doubtful about the approval of the research proposal. Hence, framing an appropriate and assayable plan for sampling can be of great help in the approval and execution of qualitative research plans. From this perspective, the present article aims to design a framework for a sampling plan in qualitative researches using theoretical sources of the grounded theory method and researchers’ suggestions based on practical involvement, as well as the recent experience of the authors in grounded theory research. By studying these sources, and considering the feedback for and practical involvement in the grounded theory method, a two-stage plan of sampling is proposed. The initial stage aims to ensure adequate diversity for the appropriate distribution of the samples, and the second, as a theoretical sampling stage, guarantees the theoretical attribute of sampling in qualitative research.
برنامه ریزی فضایی راهبردی برای حکمروایی یکپارچه منطقه ای در منطقه کلان شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۴
۲۹۶-۲۷۳
حوزه های تخصصی:
از آن جا که شهرها و محیط پیرامون آن ها محیط رشد اقتصادی و کانون فعالیت و موقعیت های اجتماعی فضای سرزمینی کشورها محسوب می شوند، مدیریت شهری و منطقه ای باید دارای مولفه هایی باشد که از تمام شرایط فزاینده شهرنشینی بهره گیرد. حکمروایی به عنوان الگویی مردم سالار از نظام تصمیم گیری و اداره امور شهر و منطقه، در تقابل با مفهوم حکومت به کار می رود که در آن کنترل و هدایت توسعه شهری و منطقه ای در مجموعه سازمان ها و نهادهای نظام رسمی و دولتی خلاصه می شود. منطقه کلان شهری تهران با چالش های بزرگی در اداره و حکمروایی خود رو به روست که یکی از آن ها تفرق سیاسی و حکومتی به معنی وجود تعداد زیادی از عناصر و عوامل تصمیم گیر و اجرایی بدون وجود چارچوب های هماهنگ کننده است و برای چیرگی بر بسیاری از مسائل محتوایی و بهره گیری از توان های کلیه عناصر و عوامل مؤثر، ولی در عین حال پراکنده، باید بر این چالش غلبه کرد. مقاله حاضر در راستای غلبه بر تفرق های موجود در نظام برنامه ریزی و مدیریت منطقه کلان شهری تهران، از مفاهیم برنامه ریزی فضایی راهبردی و حکمروایی منطقه ای استفاده می کند. در این پژوهش، از روش های کمی و کیفی در جمع آوری اطلاعات، تحلیل و تجویز استفاده شده و پرسش نامه ها توسط گروهی از ساکنان، کارکنان بخش خصوصی و عمومی و قدرت های دولتی، برای شناخت مشکلات و امکانات موجود در نظام اداره این منطقه تکمیل گردیده اند. راهبردهای استقرار نظام حکمروایی در منطقه کلان شهری تهران با استفاده از برنامه ریزی فضایی راهبردی در سه مرحله به صورت گام به گام و در زمینه-های مختلف در راستای دستیابی به اهداف، ارائه می شوند. سیاست های اجرایی و سازوکار سازمانی پیشنهادی برای راه اندازی، اجرا و بازبینی برنامه راهبردی در راستای تحقق «حکمروایی یکپارچه منطقه ای در منطقه کلان شهری تهران» علاوه بر رفع نیازهای کمی، می تواند زمینه ارتقای کیفیت محیط و عدالت اجتماعی و هویت ملی و محلی و در یک کلام توسعه پایدار شهری و منطقه ای را فراهم آورد.
طراحی مدل مفهومی تأمین منابع مالی شهرهای هوشمند با رویکرد داده بنیاد (مورد مطالعه: شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
74 - 89
حوزه های تخصصی:
مقدمه به منظور رفع معضلات شهری، مفاهیم شهر هوشمند جهش قابل ملاحظه ای در دیدگاه ها و راهکارهای مرتبط ایجاد کرده و ضرورت استفاده از راه حل های هوشمندانه و بهره برداری از قابلیت های فناوری اطلاعات و ارتباطات جهت تبدیل شهرها به نیرویی مثبت برای زندگی پایدار، توجه به شهر هوشمند را افزایش داده است. یک شهر زمانی هوشمند است که سرمایه گذاری در سرمایه انسانی، اجتماعی و زیرساخت های ارتباطی سنتی (حمل ونقل) و مدرن (فناوری اطلاعات و ارتباطات) به رشد اقتصادی پایدار و کیفیت بالای زندگی منتج شود. تمرکز بر این تعریف بیش ازپیش نقش سرمایه گذاری و در کل، تأمین منابع مالی در شهرهای هوشمند را نمایان می سازد. تأمین مالی پروژه های شهر هوشمند در حال حاضر به میزان قابل توجهی بر اساس بودجه فعلی شهرداری تهران انجام شده و حوزه های مختلف سرمایه گذاری نقش چندانی در پروژه های یادشده ایفا نکرده و موضوعات مختلف مربوط به تحریم تکنولوژیکی کشور بر این فرایند تأثیرگذار بوده است. لازمه تأمین مالی این شهرها فاصله گرفتن از تأمین مالی سنتی و استفاده از رویکردهای جدید تأمین مالی است که در این پژوهش نیز موارد مختلفی از این گونه رویکردها بررسی شده اند. پژوهش حاضر به دنبال آن است که با طراحی یک مدل مفهومی داده بنیاد، عوامل تأثیرگذار در تأمین منابع مالی پروژه های فناوری اطلاعات در شهر هوشمند را شناسایی کند.مواد و روش هاپژوهش حاضر از نظر هدف، پژوهشی کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها، کتابخانه ای و میدانی است. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز، از نمونه گیری به روش گلوله برفی استفاده شده است که به طور هم زمان داده ها، گردآوری و تحلیل شده و انتخاب نمونه های بعدی بر اساس تحلیل داده های قبلی انجام شده است. به منظور تعیین مؤلفه های پژوهش، از روش بررسی مستندات و مصاحبه های باز و نیمه ساختاریافته با ۲۰ نفر از خبرگان و مشاوران مختلف استفاده شده و جمع بندی مصاحبه ها نیز با استفاده از روش داده بنیاد صورت گرفته است. برای بررسی روایی مصاحبه ها، پس از طراحی چارچوب مصاحبه، از چهار نفر متخصص در زمینه پژوهش، نظرخواهی و تغییرات لازم مطابق نظرات آن ها اعمال شد. در هر مصاحبه، نظرات افراد از طریق پرسش های باز دریافت و سپس پاسخ ها یادداشت و کدگذاری شده و به منظور محاسبه پایایی مصاحبه ها، از روش توافق موضوعی دو کدگذار، استفاده شده است.یافته هادر این پژوهش مراحل نظریه داده بنیاد در سه مرحله به صورت ۱) مطالعه و جمع آوری داده های اولیه؛ ۲)مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان؛ ۳) کدگذاری داده ها برای دستیابی به مفاهیم، مؤلفه ها و برقراری روابط بین آن ها انجام شد که بر این اساس، سه نوع کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) صورت گرفت. در مرحله کدگذاری باز تعداد ۲۱۰ نکته کلیدی به همراه ۷۹ کدباز شناسایی شد. کاهش زمان انعقاد قرارداد، نظام حاکمیتی قراردادها، تغییر نوع نگاه به مقوله تأمین مالی و تفکیک پیمانکار و سرمایه گذار، افزایش اهمیت به سود پروژه ها، مشکلات رویه های دست وپاگیر، کیفیت مطالعات اولیه پروژه ها و اطمینان نسبت انجام مطالعات اولیه، وجود حس اعتماد و بسترهای فعلی تکنولوژی تعدادی از کدهای شناسایی شده طی انجام مصاحبه ها هستند. در مرحله کدگذاری محوری نیز تعداد ۲۴ مقوله فرعی شناسایی و در مرحله کدگذاری انتخابی نیز بر اساس این مقوله ها، مقوله های کلی مدل مفهومی داده بنیاد در قالب شرایط علّی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها شناسایی شد.نتیجه گیرینتایج تحقیق بیانگر آن است که با توجه به شرایط اقتصادی فعلی و شاخص هایی نظیر نرخ تورم، نرخ برابری ارز و.... عوامل اقتصادی به عنوان شرایط علّی باید مد نظر قرار گیرد و مواردی نظیر مدیریت ریسک، ویژگی های مهارتی و رفتاری مدیریت، منابع مالی در دسترس، مدیریت قراردادها و ساختار مالی را به عنوان سایر شرایط علّی می توان نام برد. پیش از ورود به تأمین منابع مالی پروژه ها، باید شرایط زمینه ای فراهم شود؛ مدیریت چرخه عمر طرح یکی از این موارد است. هر طرح یا پروژه هوشمندسازی از ابتدا که تعریف، برنامه ریزی و اجرا می شود، دارای طول عمر مشخصی بوده و بی شک استفاده از هر مکانیزم تأمین مالی طی عمر مفید آن قابل تعریف بوده و گهگاه افزایش زمان پروژه بر مکانیزم های اولیه تعریف شده در این خصوص تأثیر بسزایی خواهد داشت. مدیریت تکنولوژی، ماهیت پروژه های هوشمندسازی، میزان در دسترس بودن داده ها سایر شرایط زمینه ای است که در این مدل شناسایی شده اند. شرایط مداخله گر در مدل داده بنیاد شرایطی است که بر راهبردها تأثیر می گذارند. عوامل سیاسی، ساختار سازمانی، مدیریت بدهی، مدیریت ذی نفعان و مدیریت نوآوری به عنوان شرایط مداخله گر تعریف شده و همچنین توسعه و به کارگیری دقیق مدل های کسب وکار، آموزش و فرهنگ سازی مدیران در خصوص روش های مختلف تأمین منابع مالی و بهبود نظام حکمرانی مالی و اجرایی نیز به عنوان راهبردهای مدل تعریف شده اند.
تحلیل ساختاری مؤلفه های مؤثر بر پایداری اجتماعی- اقتصادی مناطق روستایی استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، با توجه به جایگاه و نقش جامعه ی روستایی در توسعه ی متوازن کشور و همچنین با عنایت به مسائل و مشکلاتی که این جامعه با آن مواجه است، توجه به پایداری روستایی امری ضروری به نظر می رسد. مقوله ی پایداری اقتصادی- اجتماعی یکی از مباحث مهم در ارتباط با مناطق روستایی است. این دو بعد از پایداری، به علت توجه بیشتر به مؤلفه های پایداری محیطی، تا حد زیادی در سایه و سیطره ی آن قرار گرفته و کمتر به طور مستقل بررسی شده اند. لذا هدف از انجام این تحقیق، تحلیل ساختاری مؤلفه های مؤثر بر پایداری اقتصادی- اجتماعی مناطق روستایی استان ایلام می باشد که با استفاده از آنالیز فضایی در سامانه اطلاعات جغرافیایی جهت نمونه گیری، از بین 378 روستای بالای 20 خانوار ، 37 روستا به عنوان نمونه انتخاب و 250 پرسشنامه توسط روستاییان تکمیل شده است. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی-تحلیلی است و جهت گردآوری اطلاعات از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. همچنین تحلیل داده ها با آزمون T تک نمونه ای در نرم افزار SPSS و رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار PLS انجام شده است. نتایج آزمون tتک نمونه ای نشان می دهد که مؤلفه ی مشارکت اجتماعی با میانگین 1646/3، بالاتر از حد میانگین 3 بوده و سایر مؤلفه های تحقیق، در حد میانگین یا پایین تر هستند. نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نشان می دهد، مقادیر تی بدست آمده برای تمام مسیرها بزرگتر از 96/1 است، بنابراین رابطه بین سازه های سطوح بالاتر با سازه های سطوح پایین تر معنادار است. همچنین نتایج کلی نشان می دهد پایداری اجتماعی نسبت به پایداری اقتصادی در ایجاد پایداری کلی نقش مهم-تری دارد.
تحلیلی بر مشارکت شهروندان و امکانات فناورانه خدمات رسان در مدیریت شهری فناور محور (از دیدگاه شهروندان کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۷
۳۹۸-۳۸۱
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل دو رکن اساسی مدیریت شهری فناور محور، در شهر مورد مطالعه (تبریز) به روش تحقیق توصیفی - تحلیلی، از نوع تحقیقات کاربردی - توسعه ای صورت پذیرفت که جامعه آماری، شهروندان تبریز و حجم نمونه، (با فرمول کوکران) 380 نفر از شهروندان و 30 نفر از متخصصان مربوطه بوده و جهت گردآوری اطلاعات از دو روش کتابخانه ای و میدانی و برای سنجش و تایید پایایی گویه های متغیرها، از ضریب آلفای کرونباخ (مقدار آلفا: 891/0) و از روش نمونه گیری خوشه ای یک مرحله ای به صورت تصادفی و نرم افزار SPSS و آزمون تی تک نمونه ای استفاده شد که نتایج بدین شرح می باشد؛ تلفن همراه هوشمند، دسترسی به کامپیوتر، خودپرداز، پیشخوان دولت، کافی نت، پایانه فروش، دفاتر ارائه خدمات کامپیوتری، پلیس 10+ و نرم افزارهای خدمات رسان، امکانات فناورانه خدمات رسان بوده و شهروندان توانایی مشارکت (با میانگین کل 25/3 و سطح معناداری 001/0 و 378/3t=) و امکانات حاضر در این شهر تا حد قابل قبولی بهره وری کافی (با میانگین کل 73/3 و سطح معناداری 036/0 و 305/7t=) در این نظام را دارند.
Determining the optimized combination of internal authorities, interaction and influence of the central bank of Islamic republic of Iran in Iran 2025(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This study&rsquos goal is determining the accurate relationship of central bank with its environment through recognizing the conditions of this bank in four aspects of autogeny(internal authority), heterogeny (interaction), discretion(influence in environment) and detachment (organization self usage of it's resources) . This study is discovery and survey in terms of method. Collecting data tool is questionnaire. After Delphi bike, detachment variable was removed in final questionnaire and for autogeny 10 questions, heterogeny 11 and discretion 17 were designed so it can be said that content and facial validity of questionnaire are confirmed. Since Cronbach&rsquos alpha coefficient was higher than 0.7, it showed acceptable reliability of questionnaire. For analyzing data SPSS and MATLAB software were used. Results showed that there is a significant difference between ideal situation of central bank&rsquos conditions in Iran 2025 with existing situation in all three aspects of autogeny, heterogeny and discretion. There has also been significant relationship among each one of aspects of autogeny, heterogeny and discretion in ideal situation and existing one. In autogeny aspect, experts&rsquo mean was more than population&rsquos mean which showed that central bank&rsquos autogeny in Iran 2025 should be increased compared to current status. In heterogeny aspect, experts&rsquo mean was less than population&rsquos mean and it represented that central bank&rsquos heterogeny in current situation is more than what it should be and central bank should decrease its heterogeny with environment in future. In discretion aspect, experts&rsquo mean was more than population&rsquos mean and so central bank&rsquos discretion is needed to be increased in Iran 2025 compared to current status.
The Evaluation of Environmental Quality criteria in Urban Design Using Citizens' Cognitive Characteristics; (Case Study: Tehran Neighborhoods)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The problem which has been the focus of city constructors and architectures since the beginning of citizenship life is the issue of the nature of environmental quality. This study, with a review of explaining paradigms of environmental quality and by reliance on basic works, has assumed the question of nature of environmental quality an interdisciplinary concept (civic construction, sociology, psychology) and is in seek of explaining perceptive quality factors from citizens' perspective. Since the nature of this study is multidimensional and understanding of its different aspects and answering of its relevant questions bounds researcher both to test present theories and to understand mental world of his or her subjects, therefore, synthetic approach has been applied for methodology of it. It should be mentioned that Delphi method has been applied so as to obtain different indices and factors of the study. To determine the unit of sampling, multiple-stage clustering sampling method has been used in a way that between 22 regions of Tehran municipality, based on their development, first 6 regions were selected and in the next stage all the local states of those 6 regions were listed and then six local states were randomly selected. Size of the sample of this study is 200 persons. The results show that most of the perceptive factors derived from qualitative section of the research conform to factors derived from quantitative section and questionnaire. In other words factors derived from qualitative section are the same as those derived from quantitative factors. The significant point to notice in this section is that some of the derived factors from this section couldn’t be categorized by previous theories but rather they belong to the research community of this study (i.e. local states of Tehran). Thus we can state that the total perceptive criteria of environmental quality of these local states are as follows: legibility, place atmosphere, permeability, peace, tranquility, liveliness, sensational rapture, time sense, civil justice, security, human standard, sociability.
تحلیل عوامل مؤثر بر خروج سرمایه مالی از بخش کشاورزی روستاها؛ مطالعه موردی: شهرستان دهگلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۷)
233 - 253
حوزه های تخصصی:
یکی از مشکلات ساختاری بخش کشاورزی، خروج سرمایه هایی است که از این فعالیت در روستاها به دست می آید. خروج سرمایه عارضه ای رو به رشد در اقتصاد روستایی است که اثرات منفی بر توسعه روستاها داشته و شکاف توسعه ای بین روستا و شهر را بیشتر می کند؛ درحالی که نگهداشت و بازچرخانی سرمایه های تولیدشده در روستاها می تواند بستری برای ارتقای شاخص های توسعه روستایی فراهم نماید. پژوهش حاضر به واکاوی عوامل مؤثر بر خروج سرمایهء انباشته شده از بخش کشاورزی در روستاهای شهرستان دهگلان در استان کردستان پرداخته است. این پژوهش از لحاظ روش، جزو پژوهش های توصیفی – تحلیلی است. علاوه بر مطالعات کتابخانه ای - اسنادی، داده ی لازم با ابزار پرسشنامه محقق ساخته به دست آمد. بر اساس فرمول کوکران تعداد 340 نمونه از میان بهره برداران کشاورزی در روستاها با روش نمونه گیری طبقه بندی شده انتخاب شدند. برای اطمینان از نرمال بودن داده از آزمون های کولموگروف اسمیرونوف و ضریب همبستگی در نرم افزار SPSS استفاده شد؛ سپس برای تحلیل عاملی داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار smartpls استفاده شده است. نتایج پژوهش بیانگر اثر مثبت و معنادار عوامل نهادی - مدیریتی، اجتماعی و اقتصادی بر خروج سرمایه است. از دیدگاه بهره برداران روستایی، مهم ترین عامل تأثیرگذار بر خروج سرمایه عامل نهادی - مدیریتی با بار عاملی 315/0 است؛ عوامل اجتماعی و اقتصادی به ترتیب در رتبه های بعدی قرار دارند. در عامل نهادی - مدیریتی مهم ترین مؤلفه های تأثیرگذار بر خروج سرمایه عبارت اند از نبود یا حضور غیرموثر نهادهای دولتی در بخش کشاورزی، ضعف حمایت ها و تسهیلات این نهادها، و سرمایه گذاری ناکافی دولت در زیرساخت های روستاها. مهم ترین عوامل اقتصادی شامل درآمدزایی و اطمینان از بازگشت سرمایه و وجود زمینه های سرمایه گذاری در شهر است و از مهم ترین عوامل اجتماعی می توان به مواردی همچون انگیزه سرمایه گذاری در اقتصاد شهری (به دلیل سوددهی و بازدهی سرمایه، بازگشت سرمایه، حمایت های دولتی و...)، رفاه و امنیت روانی و اجتماعی سرمایه گذاری در شهر اشاره کرد.
Comparison of parametric and fuzzy analytic hierarchy process in land evaluation (Case study: Varamin region)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ زمستان ۱۳۹۵ ضمیمه لاتین شماره ۴۵
۲۴۸-۲۳۹
حوزه های تخصصی:
In last decades, the skillful planning of land resources has become a major issue for rural development. The development of cultivated areas becomes gradually impossible due to ever increasing population growth and urban development. Fuzzy logic is preferred to Boolean logic for land evaluation, because fuzzy techniques lead to estimate for land use suitability on a continuous scale and can therefore, be more informative than the Boolean technique. The objective of this study is to apply fuzzy set methodology in the context of a decision making process known as the Analytic Hierarchy Process (AHP) to land evaluation for irrigated wheat. The results revealed that the results obtained with fuzzy AHP method are in better agreement (R2=0.911) with the observed yield as compared to those obtained with parametric method (R2=0.804). Although, the fuzzy AHP provided more efficient and accurate results than parametric method, the choice of membership functions, width of the transition zones and weight values are determinant to achieve its realistic results in land suitability assessment.
Identifying the areas of intervention in renovation and rehabilitation of olden fabric using AHP method case of Paytoop neighborhood in Bojnord(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Paytoop neighborhood in Bojnurd in among those neighborhoods that are confronted with worn-out area problem, while have a potential capability to attract people. In spite of the implemented renovation plans, and having a long history and great capabilities, this neighborhood couldn&rsquot have any progress in constant spatial development, and we are still witnessing a horizontal expansion in the city. The objective of this paper is to analyze the renovation and rehabilitation plan in Paytoop neighborhood, and to prioritize the worn-out area zones in order to implement the Armaghan plan using AHP method and present some strategies to use these spaces optimally, while preserving their identity. In this research, AHP hierarchical method is used to determine the intervention area in the worn-out area. In order to measure and analyze the information we used interview, observation, questionnaire, and library study.
Prioritizing the indexes of Discretion, Heterogeny and Autogeny factors in order to analyze and evaluate their readiness for ideal situation of Central bank of the Islamic republic of Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
the purpose of this research is to prioritize the indexes of discretion, Heterogeny and Autogeny factors in order to analyze and evaluate their readiness for ideal situation of Central bank of the Islamic Republic of Iran (CBI). This research is an exploratory kind and in terms of method is a survey kind. The data collection tool is questionnaire. After two Delphi cycles, in final questionnaire the detachment variable was eliminated and for Autogeny variable 10 questions, Heterogeny 11 questions and discretion 17 questions were regulated, therefore it can be said the ostensible and content validity of the questionnaire was confirmed. Also since Cronbach's alpha coefficient of the questionnaire was higher than 0.7, it indicates acceptable reliability of the questionnaire. In order to analyze the data, Friedman test with applying SPSS software was used. The results showed, the structural dimension with average grade of 1.83 had higher average than contextual dimension which means in Discretion factor, the structural dimension has more readiness for ideal situation. Also the structural dimension with average grade of 2 had higher average than contextual dimension which means in Heterogeny factor, structural dimension has more readiness for ideal situation. And finally, the contextual tent dimension with average grade of 1.91 had higher average than structural dimension which means in Autogeny factor, the contextual dimension has more readiness for ideal situation.
بررسی راهکارهای افزایش تعاملات اجتماعی به واسطه معماری سرای محلات (مورد پژوهی: سرای محلات تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۷
۳۶۳-۳۵۱
حوزه های تخصصی:
مدل سازی تغییرات کاربری اراضی فیروزآباد با استفاده از تصاویر ماهواره ای چند زمانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربری اراضی یکی از مهمترین جنبه های بررسی مدیریت منابع طبیعی و بازنگری تغییرات محیطی است . با بررسی های تغییرات کاربری در سیستم اطلاعات جغرافیایی میتوان عوامل توسعه فیزیکی شهر را نیز استخراج کرد که می توان به مواردی از جمله تغییرات کاربری اراضی اشاره کرد و مورد بررسی قرار داده و پیش بینی نمود.در این تحقیق با استفاده از قابلیت های سنجش از دور و و GIS تغییرات کاربری اراضی شهرستان فیروز آباد واقع در استان فارس در بازه زمانی بین سال های ( 2003-2013-2018) با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست (ETM , ETM+) مورد پایش قرارگرفته وسپس کلاس های کاربری اراضی ، تجزیه و تحلیل روش ها و تغییرات آنها در نرم افزار ENVI و EDRISI طبقه بندی شده است .تجزیه تحلیل و تغییرات زمانی دردوره 15 ساله منطقه مورد مطالعه نشان داد که سطح اراضی مسکونی افزایش داشته و بیشترین تغییرات کاربری در مناطق زمین های کشاورزی ایجاد شده است . بر مبنای این تغییرات ، پتانسیل تبدیلات کاربری وپیش بینی برای سال 2023 ، با استفاده روش زنجیره مارکوف مدلسازی گردید .در مدل LCM نقشه های پتانسیل تبدیل حاصل از اجرای شبکه های عصبی مصنوعی پرسپترون چند لایه با کاربری اراضی سال های 2013 و 2018 و متغیر های تاثیر گذار انجام شد . لازم به ذکر میباشد که با توجه به خشکسالی منطقه در سال های اخیرو عدم توجه و مدیریت مناسب در وضعیت هیدرولوژی و فقدان ثبات وضعیت اقتصادی از عوامل موثر بر تغییرات کاربری اراضی در منطقه مورد مطالعه میباشد .
ظرفیت سنجی ارتقای نقش شهرداریها در مدیریت مسکن شهری (نمونه موردی: شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۷
۲۸۶-۲۷۳
حوزه های تخصصی: