مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
بافت های شهری
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۳ شماره ۲۶
حوزه های تخصصی:
فرسودگی در شهر مفاهیم متفاوتی دارد که از فرسودگی کالبدی تا فرسودگی اجتماعی و کارکرد اقتصادی شهر را در برمی گیرد. هریک از انواع فرسودگی درمانی متفاوت می طلبد که ممکن است به مداخله کالبدی منجر نشود. این اصطلاح در مقطع زمانی خاصی از مراحل توسعه و عمران کشور برای تعیین مناطقی که بناهای واقع در آنها نیازمند مقاوم سازی بودند، به کار برده شد. موضوع بافت های فرسوده شهری از 1347 در شهرهای کشور مطرح شد، اما از 1380 با تصویب مصوبة شورای عالی شهرسازی و معماری ایران، اقدامات همه جانبه ای در این خصوص صورت گرفت و به عنوان برنامه ای در مقیاس ملی بودجه و برنامه های عمرانی را به سمت خود هدایت کرد.
سابقه اقدامات مشابه در کشورهای صنعتی اروپا به دوران معماری و شهرسازی مدرن و بازسازی های پس از جنگ های جهانی بازمی گردد. اکنون در کمتر کشوری نوسازی بافت های شهری از زاویه صرفاً توسعه ای در مقیاس محدوده های عظیم مطرح است. طرح های نوزایی و تجدید حیات1 و بازآفرینی2 شهری که امروزه در آن کشورها در دست انجام است، در تداوم نوسازی شهری ولی با رویکردی متفاوت مد نظر قرار گرفته است. در این طرح ها مداخله در بافت های شهری با هدف تعادل بخشی بین ""حفاظت و توسعه"" انجام می شود.
اصطلاحات فنی و واژگان تخصصی مداخله در بافت های شهری از تعاریف شاخص در حوزة شهرسازی هستند. برای فهم درست اقدامات و روش انجام آنها، باید به گونه ای هماهنگ از این اصطلاحات استفاده شود تا مشکلات بیشتری در به کارگیری و ترجمه متون و اسناد پیش نیاید. توجه و مقایسه واژگان معادل در ادبیات نوسازی کشورهای مختلف مختلف نشان می دهد دستیابی به زبانی مشترک برای ترجمه متون مرتبط با مداخله در بافت های شهری تا چه حد لازم است. تلاش در جهت رفع این ناهماهنگی از ضروری ترین اقدامات در برهه کنونی است.
جهت دست یابی به راهبردهای توسعه و حفاظتِ هماهنگ و یکپارچه پایدار شهری، مداخلات در بافت های شهری براساس تعاریف صورت گرفته جهانی به روش تلفیق توسعه و حفاظت3 (یکپارچه و هم پیوند) و به منظور نوزائی و تجدید حیات شهرها، با رعایت معیارهای توسعه پایدار و برنامه ریزی مشارکتی (مشارکت مردم در منافع و تصمیم گیری ها) صورت می گیرد.
اما هدف از این دسته بندی، به کارگیری آن در فرایند انجام مداخله در بافت های شهری است. بدین منظور راهبردها، اهداف کلی و اقدامات، از عاجل تا بلندمدت، طوری در یک ماتریس ارایه شده که بتوان با توالی اصطلاحات، به یک شرح خدمات تقریبی دست پیدا کرد و از این سند به عنوان نقشه راه استفاده شود.
طیف سنجی سرزندگی در بافت ها و محلات شهری با تلفیق رویکردهای توسعه ی پایدار، رشد هوشمند و نوشهرگرایی و کاربرد مدل الکتر (نمونه ی موردی: محلات شهر مرودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بروز اندیشه های نوین در مباحث شهرسازی و ورود آنها به عرصه های مدیریت شهری موجب گردیده تا شهرها، تجارب متفاوتی را کسب کنند. افول حیات و سرزندگی در محلات شهری را می توان به عنوان یکی از نتایج پیروی از دیدگاه مدرنیسم دانست که همواره طرفدار کمّی گرایی بوده است و به مباحث کیفی بی توجهی نموده است. پژوهش حاضر با هدف طیف سنجی و سنجش ابعاد سرزندگی در بافت ها و محلات شهر مرودشت انجام شده است. روش تحقیق، تحلیلی- پیمایشی و مبتنی برمنابع اسنادی و پرسشنامه های محقق ساخته می باشد. به منظور تحلیل داده ها از مدل الکتر (electre) استفاده شده است. مراحل تحقیق شامل سنجش (از طریق 44 سنجه در قالب 6 بُعد اصلی)، ارزیابی و انتخاب محله ی برتر (منتخب از پنج بافت مختلف شهر) می باشد. طبق یافته های تحقیق، بافت شماره 4 و محلات آن عنوان سرزنده ترین و بافت شماره 3 و محلاتش کمترین میزان سرزندگی از نظر ساکنان را داشته اند. در ادامه با توجه به نحوه ی پراکنش عوامل مؤثر در سرزندگی از قبیل نوع توزیع کاربری های جاذب، محل قرارگیری فضاهای عمومی، موقعیت مراکز محله، کاربری زمین شهر و غیره . طیف سنجی سرزندگی در بافت های شهر مرودشت و محلات آن صورت می گیرد. نتیجه طیف سنجی به صورت نقشه های سرزندگی در محورهای اصلی، سرزندگی در مراکز اصلی، سرزندگی در نقاط گره گاهی، سرزندگی در لبه های بیرونی و محورهای پیرامونی بررسی شده است. در نتیجه آزمون طیف سنجی سرزندگی، بافت شماره 4 و محلات درون آن به سبب سرزندگی بیشتر، تمام گزینه های طیف سنجی را دربر می گیرند. در مقابل بافت شماره 3 و محلاتش با کمترین میزان سرزندگی هیچ یک از گزینه های طیف سنجی را شامل نمی شود.
سنجش شاخص ها و الگوهای اثرگذار در تاب آوری بافت های شهری (مطالعه موردی محلات تجریش، جنت آباد شمالی و فردوسی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاب آوری چه در کلان شهرها و چه شهرهای کوچک در برابر بحران مطرح می شود. وقتی از بحران در شهرها صحبت می شود، عموماً هم بلایای طبیعی همچون سیل، توفان، زلزله یا آتش سوزی و هم بحران های مصنوع است. کلان شهر تهران از جمله شهرهایی است که در مورد تاب آوری کلان و خرد و محله محور آن مباحث بسیاری وجود دارد. هدف اصلی این مقاله سنجش شاخص ها و الگوهای اثرگذار در تاب آوری بافت های شهری محلات تجریش، جنت آباد شمالی و فردوسی شهر تهران است. سؤال اصلی مقاله این است که وضعیت محلات مورد مطالعه در این مقاله از نظر شاخص ها و الگوهای اثرگذار در تاب آوری بافت های شهری چگونه است؟ فرضیه ای را که در این مقاله برای پاسخگویی به سؤال اصلی فوق در صدد تجزیه و تحلیل آن برآمده ایم این است که به نظر می رسد الگوها و شاخص های تاب آوری در شهر تهران در شرایط بحرانی چندان انعطاف پذیر نبوده و بایستی مجدداً با استفاده از الگوهای علمی تاب آوری شهری اصلاح و بازنگری شوند. روش مورد استفاده در این مقاله توصیفی- تحلیلی است که در آن سعی خواهد شد با استفاده از واقعیات موجود در کتاب های و مطالعات صورت گرفته و مشاهدات میدانی به تحلیل و تبیین موضوع مورد بررسی پژوهش پرداخته شود. نتایج مقاله نشان می دهد که شهر تهران و محلات مورد مطالعه در صورت مواجهه شدن با بحران از چهار بعد اجتماعی (مهاجرت، ازدحام و شلوغی جمعیت ساکن و ضعف آگاهی در مورد مواجهه با شرایط بحران و راحت طلبی و ضعف قوای جسمانی)، اقتصادی (متکی بودن بر خدمات، نداشتن زیرساخت های اقتصادی بومی، تولید محور نبودن، میزان مصرف بالا و وابستگی شدید به نهادهای خدمات رسان دولتی) ، نهادی (عدم برخورداری نهادهای شهری از تجهیزات مدرن و کافی، عدم برخورداری از کارکنان کارآزموده و آماده، تعدد و هم سویی و عدم تفکیک وظایف نهادها و بودجه ناکافی) و کالبدی ( سرانه محیط زیست ناکافی، تخریب محیط زیست ادامه دار، تأسیسات و زیرساخت های فاقد ظرفیت و گنجایش حجم جمعیت کنونی) تاب آوری قدرت مقاومت و بازگشت پذیری ضعیفی خواهند داشت.
رویکردی نوین به بازآفرینی شهر خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال چهارم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲
54-63
حوزه های تخصصی:
تحول بازآفرینی شهری، داستان تعامل و گاه تضاد اولویت های اقتصادی و فرهنگی بوده و این موضوع دربسترتغییر پارادایم ها و الگوهای حاکم برنظام های سیاسی-اقتصادی و تحولات اجتماعی رخ داده است. نقش فرهنگ دربازآفرینی شهری نسبت به دیگر عوامل تغییر معناداری داشته است؛ چنانچه در دهه های اخیر تاکیدات فرهنگی اصلی ترین رویکرد در بازآفرینی شهری شده است. دراین میان نظریه شهرخلاق که در چارچوب تحولات اجتماعی-اقتصادی عصر حاضر جهانی شدن را در محتوای اصلی خود داراست، از سویی توجه ویژه به سرمایه های انسانی و اجتماعی دارد و از سوی دیگردر قالب پرداختن به ویژگی های مکانی، سعی درایجاد رقابت اقتصادی، انسجام اجتماعی و تنوع فرهنگی دردستیابی به تصویری یکتا از شهر را دنبال می کند. لذا پرداختن به ظرفیت های این نظریه در عرصه بازآفرینی میتواند چشم اندازهای جدیدی را پیش روی سیاستگزاران این عرصه در کشورمان قرار دهد. پژوهش حاضر به دنبال تدقیق ادبیات شهر خلاق و تبیین جایگاه آن دربازآفرینی فرهنگ مبناست بدین منظور با روش تحقیق توصیفی-تحلیلی تئوری شهر خلاق و راهبرد های برآمده از آن را مورد بررسی قرار داده است. یافته های پژوهش بیانگرآن است که توجه به دو عامل اصلیِ فرهنگ و اقتصاد(رقابت) در بستر ویژگی های مکانی، نظریه شهر خلاق را در راستای بازآفرینی شهری قرار داده است. این تحقیق سازوکار چنین ارتباطی را در قالب یک مدل مفهومی ارائه نموده است؛این مدل مفهومی می تواند راهبردهایی در عملیاتی نمودن نظریه شهر خلاق به عنوان رویکرد مداخله در بافتهای هدف برنامه های بهسازی و نوسازی شهری ارائه دهد.
بررسی تأثیر ویژگی های تفکیک اراضی شهری در بافت های متفاوت بر سیما و منظر شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سطح قابل توجهی از تغییر و تحولات فکری و فرهنگی جامعه از طریق زوال زیبایی در سیما و منظر شهری و محیط پیرامون برانگیخته شده است. نماهای ساختمانی که سیمای دو بعدی شهر را می سازند، از دو دیدگاه متخصصان و منظر عمومی بسیار مورد توجه قرار می گیرد. بنابراین سیما و منظر بی اصالت در یک شهر، آن را به محیطی عام و بی هویت تبدیل می کند. بدین صورت بحث زیبایی شناسی در طراحی منظر شهری بسیار مورد توجه است چنانکه به عنوان یک دیدگاه جهانی در طراحی شهری نمود زمین تا سیمای دو بعدی نهایی، منظر شهری را دچار مشکل کرده است. در سال های اخیر شاهد تفکیک بلوک ها به قطعات کوچک هستیم که این امر در نهایت باعث به وجود آوردن سیما و منظر شهری نامناسب و بدون هارمونی، کمپوزسیون، تقارن و ..... و همچنین عدم سنخیت با تاریخ هویت شهر شده است. عدم ایجاد قوانین مدون برای طراحی بافت های شهری، معضلی است که گریبان گیر شهرهای ایران شده است، که با ساخت نماهای گوناگون و ناهمگن با مصالح وارداتی در کنار بافت های تاریخی آشفتگی و هرج ومرج را در سیما و منظر شهری به اوج می رساند. بنابراین در پژوهش حاضر به بررسی تأثیر نوع تفکیک زمین بر سیما و منظر شهری در بافت های دارای تیپومورفولوژی متفاوت، به منظور ارتقاء کیفی مصادیق، از طریق تدوین معیارهای زیبایی شناختی و برنامه ریزی های شهری در سیما و منظر شهری، پرداخت شده است. نتایج نشان داده، که برای ایجاد محیط های دارای سیما و منظر شهری با هویت، استفاده از اصول و معیارهای طراحی زیبایی شناسانه و تدوین قوانین و مقررات تفکیک مناسب به خوبی به ارتقای کیفیت محیط به لحاظ زیبایی شناختی، روانی و مهم تر از همه بهبود وضعیت سیما و منظر شهری کمک می کند.
شبیه سازی تغییرات کاربری زمین در بافت های شهری: تلفیقِ رهیافت مونت کارلو، منطق فازی و سلول های خودکار، مطالعه موردی: منطقه 7 شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه، شبیه سازی تغییرات کاربری زمین در بافت های شهری با استفاده از تلفیق مدل مونت کارلو، منطق فازی و سلول های خودکار در منطقه 7 شهر اصفهان بوده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و از نوآوری های این پژوهش می توان به استفاده از رهیافت مونت کارلو، تدارک تعداد بالاتر انواع کاربری ها، تعریف قوانین انتقال جامع تر و استفاده از عوامل و شاخص های کامل تر در فرایند تغییر کاربری ها اشاره نمود. در این مطالعه ابتدا چارچوب مدل سلول های خودکارِ تلفیقی با منطق فازی و رهیافت مونت کارلو تشریح گردید و پس از تنظیم پارامترهای اولیه ، این مدل برای شبیه سازی تغییرات کاربری اراضی در منطقه هفت شهر اصفهان در دو سناریویِ توسعه درونی و پیرامونی و در دو دوره زمانی 1390-1400 و 1400-1410 به کار گرفته شد. در نهایت، جهت مقایسه مدلِ توسعه یافته با مدل های سلول های خودکار تلفیق شده با منطق فازی و سلول های خودکار سنتی، سه شاخصِ سازگاری، فشردگی و تناسب زمین مورد استفاده قرار گرفت. طبق نتایج تحقیق مدل سلول های خودکار تلفیقی با منطق فازی و رهیافت مونت کارلو خروجی رضایت بخش تری نسبت به دو مدل دیگر داشته است.
مدیریت و برنامه ریزی توسعه پایدار بافت های شهری؛ مطالعه موردی شهر خرم دره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله عبارت است از مدیریت و برنامه ریزی توسعه پایدار بافت های شهری شهر خرم دره است. سوال اصلی مقاله این است که آیا بازآفرینی شهری بر توسعه پایدار شهری خرو دره تاثیر دارد؟ روش این مقاله توصیفی تحلیلی است. نتایج مقاله نشان می دهد که توسعه پایدار نیازمند اقتصاد با ثبات و نظام اجتماعی است که در برابر شوک ها مقاومت کند و امکانات رفاهی را برای نسل های آینده تضمین نماید، عواملی مانند تورم، انحصارگرایی، فقر و آلودگی محیط زیست نشانگر عدم بهره برداری صحیح از منابع طبیعی و اقتصادی و محرومیت قشر وسیعی از آحاد جامعه از منافع حاصله می باشد که حاکی از فقدان فرصت های برابر و وجود ناآزادی های استفاده همگان از امکانات موجود است که به نابرابری ها دامن زده و سبب توسعه نیافتگی می شود. مطابق با یافته های بدست آمده از تحقیق حاضر، در شهر خرم دره وضعیت اقتصادی در حد متوسط است و بیشتر مردم با مشاغلی چون کارمندی ، کارگری و کشاورزی اینگونه اظهار نظر می کنند که؛ وضعیت اقتصادی شهرشان تابعی از اقتصاد کلان کشور است. کشاورزان نیز به عنوان قشری مهم و تولید کننده معیشت خود را وابسته به برنامه ها و سیاست های دولت دانسته اند. البته نباید از این نکته غافل بود که در چند سال اخیر خیل جوانان بیکار و تحصیلکرده از وضعیت خود ناراضی بوده و می گفتند برای رسیدن به توسعه پایدار شهری قبل از هرچیز بایست مدیران شهری به مولفه اقتصاد توجه نشان دهند.
سنجش پایداری بافت های شهری (نمونه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
بافت های شهری به عنوان محدوده های شهری که در ادوار مختلف شکل می گیرند و می توانند چند محله را در دل خود جای دهند، جزو اندام های سازنده شهر محسوب می شوند که برای دستیابی به شهری پایدار و قبل از هر نوع برنامه ریزی برای شهر، لازم است پایداری آنها مورد سنجش قرار گیرد. از همین رو هدف تحقیق حاضر سنجش پایداری محلات و بافت های شهری اردبیل می باشد. جامعه ی آماری تحقیق را شهروندان تشکیل می دهند که390 نفر بر اساس فرمول کوکران- به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری به صورت تصادفیِ ساده بوده و پرسشنامه برای آنها توزیع و تکمیل شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصل از عملیات میدانی از آزمون آماری t تک نمونه ای برای سنجش وضعیت پایداری، از تحلیل واریانس برای مقایسه بافت های شهری در قالب نرم افزار SPSS و از مدل های تصمیم گیری چند معیاره (MCDM)، الکتر، ویکور، تاپسیس و کپلند برای رتبه بندی بافت های شهری در قالب EXCEL استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون t تک نمونه ای نشان داد که پایداری محله ای با میانگین عددی 02/3 در حد متوسط می باشد و تحلیل واریانس یک طرفه حاکی از وجود تفاوت بین بافت های شهر از نظر سطح پایداری می باشد، بگونه ای که در آزمون تعقیبی شفه بافت های شهری اردبیل در دو دسته ناپایدار و نسبتاٌ پایدار قرار گرفتند. نهایتاً اینکه مدل های تاپسیس، الکتر، ویکور و مدل ادغامی کپلند نشان داد که به ترتیب بافت های برنامه ریزی شده، ارگانیک، نیمه ارگانیک، روستاهای ادغامی به شهر و حاشیه نشین در رتبه های اول تا پنجم پایداری قرار دارند.
جایگاه شاخص های رشد هوشمند در توسعه بافت های شهری (مطالعه موردی: شهر مراغه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
895 - 912
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در پی تحولات بعد از انقلاب صنعتی، رشد جمعیتی و به تبع آن توسعه بافت های شهری بسیار سریع و شتابزده عمل کرده است. به طوری که در دهه های اخیر رشد و گسترش بی رویه شهرها به صورت نوعی معضل یا مسئله درآمده و لزوم بازنگری در دیدگاهها و سیاستهای توسعه های شهری در قالب چارچوبی علمی، بیش از پیش ضرورت یافته است.
هدف: هدف از انجام تحقیق حاضر، شناسایی جایگاه شاخص های رشد هوشمند شهری در تحولات کالبدی نواحی شهر مراغه است.
روش شناسی: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش، به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است. شاخص های رشد هوشمند شهری در نواحی شهر مراغه بر اساس سه شاخص فشردگی، زیست محیطی و دسترسی با استفاده از مدل های هلدرن، ضریب جینی، تحلیل شبکه ای در نرم افزار Arc map مورد ارزیابی قرار گرفته اند.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: محدوده مورد این تحقیق، شهر مراغه است. این شهر به هفت ناحیه شهرداری تقسیم شده است. تحولات کالبدی نواحی هفت گانه شهر مراغه بر اساس شاخص های رشد هوشمند مورد ارزیابی قرار گرفته اند.
یافته ها و بحث: یافته های تحقیق نشان از رشد پراکنده و بی قواره شهر مراغه دارد. به لحاظ زیست محیطی در زیر شاخص فضای سبز، نواحی1 و 7 بیشترین دسترسی و توزیع فضاهای سبز را دارند. در زیر شاخص شبکه فاضلاب، نواحی 5 و6 کمترین پوشش شبکه را دارند و در شاخص بافت فرسوده، ناحیه های 1، 2 و3 بیشترین مساحت از بافت فرسوده را دارند. در شاخص دسترسی به ایستگاه های اتوبوس، ناحیه 4 و7 کمترین توزیع و ناحیه 6 و1 بیشترین توزیع و دسترسی را دارند، و همچنین در شاخص دسترسی به ایستگاه های تاکسی، ناحیه 5 فاقد ایستگاه تاکسی و ناحیه 1 و 2 بیشترین توزیع ایستگاه تاکسی را دارند.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از تحلیل ها نشان می دهد که، نواحی شرقی مراغه که شامل نواحی پنج و شش است در سطوح پایین برخورداری از شاخص های رشد هوشمند شهری (مخصوصاً در شاخص زیست محیطی و دسترسی) هستند. نواحی مرکزی شهر که شامل نواحی یک، دو و سه می باشد، این نواحی چون در دوره های اول گسترش شهر شکل گرفته اند از شاخص فشردگی مطلوبی نسبت به دیگر نواحی برخوردار هستند، ولی به لحاظ زیر شاخص زیست محیطی، بافت فرسوده که 69/98 هکتار از مساحت این نواحی را شامل می شود، باید تحت بازآفرینی قرار بگیرند، تا به اهداف ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان هماهنگ با حفظ منابع ارزشمند زیست محیطی دست یافت.
واکاوی تاب آوری اجتماعی در بافت های شهری سنندج و اثر بازآفرینی در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
208 - 221
حوزه های تخصصی:
مقدمه مفهوم تاب آوری اجتماعی در مناطق شهری مفهومی پیچیده و چندوجهی است که توسط طیف وسیعی از مطالعات برجسته شده است. بوئری بر اهمیت تقویت هویت و فرهنگ محلی برای افزایش تاب آوری جامعه تأکید می کند، در حالی که ایکین بر نیاز به در نظر گرفتن تأثیر نیروهای اجتماعی و سیاسی در پویایی آسیب پذیری شهری تأکید می کند. لوکاس نقش برنامه ریزی شهری را در ارتقای انسجام اجتماعی و تاب آوری جامعه، به ویژه در محله های چندقومی، بیشتر بررسی می کند. در نهایت یک چارچوب عملیاتی برای درک مکانیسم هایی که سیستم های فضایی را هدایت می کنند، با تمرکز بر نقش سرمایه اجتماعی و دسترسی حمل ونقل در شکل دهی تاب آوری مناطق شهری ارائه می کند. این مطالعات در مجموع بر نیاز به رویکردی جامع برای ایجاد تاب آوری اجتماعی در مناطق شهری تأکید می کنند؛ رویکردی که تأثیر متقابل عوامل فرهنگی، سیاسی و اقتصادی را در نظر می گیرد. امروزه، آسیب پذیری بافت های شهری در برابر مخاطرات طبیعی و انسانی، تبدیل به یک از دغدغه های اصلی برنامه ریزان و مدیران شهری در سال های اخیر شده است. توانمندسازی اجتماع ساکن در بافت های ناکارآمد سطح تاب آوری آن ها را در مقابل مخاطرات طبیعی و انسانی بهبود می بخشد. این توانمندی می تواند جنبه های مختلفی از جمله اقتصادی، اجتماعی و کالبدی باشد. هدف پژوهش واکاوی تاب آوری اجتماعی و اثر بازآفرینی در ارتقای تاب آوری است. وقوع مخاطرات انسانی و طبیعی زندگی اجتماعی شهروندان را تحت تأثیر قرار می دهد که این امر در مناطق خاص شهری از جمله بافت فرسوده، حاشیه ای و با هسته های روستایی در شهرها بسیار قابل توجه است، چرا که این بافت ها به دلیل شرایط اقتصادی و اجتماعی خاص در مرز شکنندگی هستند و بروز کوچک ترین مخاطرات انسانی و طبیعی آسیب پذیری این مناطق را دوچندان می کند.
مواد و روش هاپژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی تحلیلی است. جمع آوری داده ها و اطلاعات به روش اسنادی و میدانی (پرسش نامه محقق ساخته) انجام شد. تعیین حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران در پرسش نامه شهروندان (384 خانوار) به صورت خوشه ای چندمرحله ای در سطح بلوک ها انجام گرفت. خوشه ای چندمرحله ای به این صورت است که خوشه ها در سطح مناطق، محلات و بلوک ها به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل های آماری، تی تست تک نمونه ای و رگرسیون خطی استفاده شد. نتایج پایایی با فرمول آلفای کرونباخ برای تمام سازه ها بالای 0/73 بوده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ابزار اندازه گیری از صحت سازگاری درونی خوبی برخوردار است. این مقاله مستخرج از رساله دکتری تخصصی جغرافیا و برنامه ریزی شهری با عنوان «ارزیابی شاخص های بازآفرینی شهری در تاب آوری شهر پایدار، مورد مطالعه شهر سنندج»، به راهنمایی جناب آقای دکتر مهدی مدیری و جناب آقای دکتر رحیم سرور، در دانشکده ادبیات، علوم انسانی و اجتماعی گروه جغرافیا، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات (تهران) است.
یافته هاوضعیت تاب آوری اجتماعی در شهر سنندج متفاوت است، به طوری که در چهار بافت تاریخی، فرسوده میانی، حاشیه ای و هسته های روستایی شاخص های تاب آوری اجتماعی در کل از شرایط نامطلوبی برخوردار هستند. میانگین همه شاخص ها به جز شاخص سرمایه اجتماعی در همه موارد پایین است. در بین بافت های چهارگانه مورد مطالعه شهر سنندج، میانگین شاخص های تاب آوری اجتماعی در بافت تاریخی نسبت به بافت های دیگر مطلوب تر است و در مقابل در بافت حاشیه ای میانگین شاخص های تاب آوری اجتماعی در سطح نامطلوبی است. در بین شاخص ها نیز سرمایه اجتماعی در بافت های تاریخی، فرسوده میانی و هسته های روستایی نسبت به شاخص های دیگر در شرایط مطلوب تری قرار دارد و در مقابل شاخص عدالت اجتماعی با میانگین های 2/37 در بافت تاریخی، 2/31 در بافت فرسوده میانی، 2/62 در بافت حاشیه ای و 2/42 در بافت روستایی در شرایط نامطلوبی قرار دارد. همچنین نتایج بررسی ها نشان می دهد بیشترین اثر طرح های بازآفرینی در ارتقای تاب آوری اجتماعی در بافت های تاریخی (31/251) و فرسوده (18/152) نسبت به بافت های حاشیه و روستایی بیشتر اثرگذار بوده است.
نتیجه گیریتاب آوری اجتماعی توانایی افراد و جوامع برای سازگاری با چالش های اجتماعی، اقتصادی و محیطی و بهبود آن هاست که انواع مختلفی از تاب آوری، مانند فیزیکی، ذهنی، عاطفی، و اجتماعی را نیز دربرمی گیرد. عملیاتی شدن اقدامات بازآفرینی برای بهبود تاب آوری ساکنان کم درآمد به شدت تحت تأثیر پویایی های توسعه شهری و زیرساخت های مدنی در هر محله است. طرح های بازآفرینی شهری با رویکرد کالبدی در بافت های شهری، به تنهایی قادر به ارتقای تاب آوری اجتماعی محلات ناکارآمد نیستند؛ برای اینکه نتایج بررسی ها نشان می دهد محلات ناکارآمد سنندج علاوه بر ناپایداری کالبدی و کمبود خدمات زیرساختی با مسائل و آسیب های اجتماعی، روانی و اقتصادی زیادی مواجه است، به طوری که موقعیت کوهستانی سنندج، وجود گسل های پیرامونی، شیب تند محدوده شهر، وجود رودخانه در محدوده شهر به همراه ساخت و سازهای غیر اصولی باعث شده که شهر سنندج آسیب پذیری زیادی داشته باشد. از سوی دیگر، مهاجر بودن جمعیت ساکن، پایین بودن سطح آموزش و تحصیلات، فقر، پایین بودن سطح درآمدی و اشتغال، آسیب پذیری اقتصادی و اجتماعی را نیز در محدوده بافت های ناکارآمد (بافت فرسوده، حاشیه ای، هسته روستایی و تاریخی) در مناطق 1، 4 و 5 شهر سنندج افزایش داده است. بنابراین موارد یادشده باعث شده که سطح مشارکت، توان اقتصادی، اعتماد و احساس هویت در جامعه ساکن بافت های ناکارآمد پایین باشد. بنابراین وضعیت ابعاد بازآفرینی شهر سنندج ضعیف ارزیابی می شود. در بین بافت های چهارگانه مورد مطالعه شهر سنندج، میانگین شاخص های تاب آوری اجتماعی در بافت تاریخی نسبت به بافت های دیگر مطلوب تر است و در مقابل در بافت حاشیه ای میانگین شاخص های تاب آوری اجتماعی در سطح نامطلوبی است. تجارب دنیا در این خصوص به سرمایه گذاری در بخش آموزش، مشارکت مدنی و تقویت زیرساخت های تاب آوری جوامع و افراد در این زمینه تأکید کرده است. همچنین تنوع بخشی به اقتصاد و داشتن اقتصاد چندبعدی به جای اقتصاد تک بعدی در شهرهای مبدأ می تواند اقدامی مؤثر برای کاهش مخاطرات باشد. در کنار این راهکار، آموزش و آگاهی رسانی در جوامع محلی نیز مؤثر است و سبب توانمندسازی ساکنان می شود. بنابراین در این زمینه ضرورت دارد نظام اطلاع رسانی تقویت شود و تشکل های مردمی و نهادهای محلی شکل بگیرند تا در مواقع بحران با همراهی و همکاری یکدیگر به نظم دهی در شهرها اقدام کنند. همچنین، افزایش دسترسی به خدمات متنوع در جوامع هدف این برنامه می تواند راهکار مناسبی باشد. در اسناد ملی توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاه های شرکت بازآفرینی شهری ایران باید از موازی کاری و پراکنده کاری در زمینه سیاست گذاری و مدیریت پدیده مدیریت اسکان بکاهد و سیاست و احکام موجه از جمله سیاست های حمایتی مشارکتی و توانمندسازی را در پیش بگیرد.