فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۷۸۱ تا ۶٬۸۰۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۰ مورد.
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۴)
1511 - 1528
حوزه های تخصصی:
یکی از ضروریات دست یابی به سیاست خارجی کارآمد و مبتنی بر منافع ملی، منطقه گرایی است. در کدهای ژئوپلیتیکی قدرت های طراز اول منطقه گرایی یک استراتژی فعال و بستری برای تعامل فزاینده با نظام جهانی تعریف شده است. تاریخ سیاست خارجی ایران نشان می دهد منطقه گرایی و الگوهای آن در دستور کار طراحان و تصمیم سازان دستگاه های سیاسی ایران از پیش تا پس از اسلام قرار نگرفته است؛ به طوری که از نظر تاریخی منطقه گرایی به عنوان یک رهیافت و خط مشی در دولت های مختلف حاکم بر ایران نادیده انگاشته شده است. غفلت از به کارگیری رویکردها و خط مشی های جغرافیایی تا حدی است که حتی دولت های هخامنشی و ساسانی نیز نیازی به تعامل و منطقه گرایی با کشورهای تابعه خود احساس نمی کردند. با وجود این، جمهوری اسلامی ایران برای نیل به اهداف و منافع ژئوپلیتیکی خود ناچار از تدوین و به کارگیری اصول و رهیافت های منطقه گرایی است. در وضعیت فعلی، اصرار و پایبندی جمهوری اسلامی ایران به رویکرد صرف ایدئولوژیک در روابط خارجی خود تا حدی موجب غفلت از واقعیت های پیرامونی و از دست رفتن ظرفیت های جغرافیایی و ژئوپلیتیکی خود شده است. در پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با مبنا قراردادن رهیافت هم تکمیلی به تبیین اصول و رهیافت هایی به منظور فعال کردن رویکرد منطقه گرایی در ساختار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قفقاز و آسیای مرکزی پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد از میان رهیافت های منطقه گرایی سه رهیافت هم تکمیلی فرهنگی، هم تکمیلی تمدنی و هم تکمیلی ژئواکونومیک از جمله مهم ترین رهیافت های منطقه گرایی جمهوری اسلامی ایران در قفقاز و آسیای مرکزی محسوب می شوند.
تحلیل رویکردهای حاکم بر مدیریت شهری مشهد درباره توان یابان و معلولان شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
1175 - 1197
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه، تصویری کامل از فعالیت پنج دوره شورای اسلامی شهر مشهد درباره «شهر و معلولان در شهر مشهد» ارائه شده است. شیوه مطالعه توصیفی-تحلیلی بوده و با بهره گیری از روش های کمی-کیفی انجام شده است. در گام اول، با مطالعه منابع داخلی و خارجی، جهت گیری های کلی برنامه ریزی ها در راستای حضور معلولان در فضای شهر مشخص شد. در ادامه، در قالب تکنیک های تحلیل فضایی، الگوی پراکنش معلولان در شهر مشهد سنجیده شد. نتایج بیانگر الگوی خوشه ای در استقرار توان یابان در شهر و ضرورت توجه به این الگو در برنامه ریزی ها را مطرح کرده است. سپس با مراجعه به آرشیو مصوبات شورا (شامل 4530 مصوبه و بررسی هریک از آ ن ها) به شناسایی مصوبات مرتبط با معلولان، شامل 89 مصوبه (96/1 درصد کل مصوبات و میانگین ۱۸ مصوبه برای هر دوره) و ذخیره سازی آن ها در فایل اکسل اقدام شد. دسته بندی از داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی صورت گرفت. در ادامه بهره گیری از روش تحلیل محتوا (در قالب کدگذاری باز، محوری و انتخابی)، رویکردهای حاکم بر برنامه ریزی هر دوره و درنهایت کل دوره درباره ارتقای فضای شهر برای توان یابان را آشکار کرد. نتایج در کدگذاری باز، شناسایی ۱۲ موضوع کلیدی در کدگذاری محوری، چهار محور مهم و در کدگذاری انتخابی، سه مقوله مرکزی حضورپذیری، توجه به نیازهای اولیه و توجه به ارتقای جایگاه اجتماعی، سلامت و بهداشت توان یابان بود. تفسیر اطلاعات، حاکی از تغییر در رویکردهای هر دوره شورا در موضوعات گوناگون بود. نتایج بیانگر نبود رویکرد منسجم و هماهنگ در دوره های موردنظر در مواجهه با معلولان در فضای شهر مشهد است. از دیگر سو، محور رویکردها، عمدتاً حمایتی (تکیه بر وابستگی فرد توان یاب به دیگران در فضا)، به جای مناسب سازی (تکیه بر بهبود وضعیت فضای شهر برای حضور قائم به ذات و مستقل فرد توان یاب) است. در همین راستا پیشنهادهایی در قالب سه دوره زمانی کوتاه، میان مدت و بلندمدت ارائه شده است.
تحلیل فضایی کانون های جرم خیز در بافت کالبدی شهر پاکدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
107 - 122
حوزه های تخصصی:
بزهکاری ازجمله مسائل و مشکلات اکثر شهرهای امروزی است و تحلیل فضایی جرائم شهری به شناسایی الگوهای رفتاری مجرمانه، کشف کانون های جرم خیز و درنهایت به تغییر شرایط نابهنجار کمک می نماید. شهر پاکدشت با توجه به آمار وقوع جرائم سرقت رشد نسبتاً بالایی را داشته است لذا به عنوان محدوده موردپژوهش انتخاب شده است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و ازلحاظ روش شناسی توصیفی تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی است. جامعه آماری این پژوهش 302 فقره جرائم سرقت بوده است که در دوره زمانی 26/12/1392 تا 16/1/1395 (جرائم سرقت تعطیلات عید نوروز سال های 1392 تا 1395) در محدوده قانونی شهر پاکدشت رخ داده است. برای کشف روند الگوی جرم خیزی از شاخص های کالبدی با 9 شاخص اعم از (عرض معبر، عمر بنا، کیفیت ساختمانی، اندازه قطعات تفکیکی، نور و روشنایی معابر، پوشش معابر، وجود ساختمان های مخروبه، کیفیت کالبدی و مصالح ساختمان) با استفاده از رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR) استفاده شده است. میزان ضریب تعیین محلی (Local R2) در مورد مدل تأثیر شاخص های کالبدی بر رخداد جرائم عددی بین (39/0- 000/0) را نشان می دهد. نتایج یافته ها درواقع به صورت محلی و فضایی نشان می دهد که میزان اثرگذاری شاخص های کالبدی در وقوع جرائم مثبت است و در قسمت هایی از شهر که میزان روشنایی و نورپردازی نامناسب بوده، میزان وقوع جرائم نیز بالا بوده است.
امکان سنجی تحقق شهر دوستدار سالمند در شهرهای ایران مطالعه موردی: شهر بوکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
67 - 78
حوزه های تخصصی:
افزایش طول عمر انسان ها و اضافه شدن جمعیت سالمندان یکی از دس تاوردهای قرن 21 بوده و سالخوردگی جمعیت پدیده ای است که ب سیاری از جوامع بشری با آن روبه رو هستند و برخی دیگر در آینده ای نزدیک با آن روبه رو خواهند شد. در ایران افزایش طول عمر همراه با کاهش نرخ موالید سبب پیری جمعیت شده است. با توجه به آمار جمعیتی، شهر بوکان نیز در سال های آینده با این پدیده مواجه خواهد شد. به همین دلیل پژوهش حاضر باهدف امکان سنجی تحقق شهر دوستدار سالمند در بوکانانجام شده است. روش پژوهش از نوع توصیفی_پیمایشی باهدف کاربردی است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS، و برای مقایسه میانگین شاخص ها از آزمون T استفاده شده است. با توجه به استفاده از پرسشنامه استاندارد سازمان بهداشت جهانی، روایی پرسشنامه مورد تأیید است. نتایج پژوهش نشان می دهد از میان شاخص های اجتماعی، ارتباطی، فرهنگی_تفریحی و بهداشتی_درمانی موردبررسی به ترتیب بیشترین درصد نارضایتی مربوط به نبود فضای مناسب برای ارتباط با مراکز آموزشی مانند کامپیوتر، اینترنت، اطلاعات در مورد نرم افزارها و خدمات با حروف چاپی و بزرگ، نبود بازارچه های مخصوص خرید سالمندان و به خانواده ها در زمینه مراقبت از خود و سالمندان آموزش های لازم داده نمی شود، می باشد. همچنین یافته های پژوهش نشان می دهد که میانگین همه معیارهای موردبررسی (اجتماعی، ارتباطی، فرهنگی_تفریحی و بهداشتی_درمانی) پایین تر از حد استانداردند و تا رسیدن به سطح مطلوب فاصله زیادی دارند. بنابراین پیشنهاد می گردد متولیان امر برای ایجاد رفاه سالمندان در شاخص های دارای کمترین حد استاندارد همت بیشتری به خرج دهند و با رفع کاستی ها و تأمین نیازهای این قشر، رفاه و سرزندگی را برای سالمندان فراهم نمایند.
بررسی الگوی تحقق محله پایدار با رویکرد نوشهرگرایی مطالعه موردی: محله شهید هاشمی نژاد (پاچنار) مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
93 - 108
حوزه های تخصصی:
نوشهرگرایی در پاسخ به نتایج اجتماعی، زیست محیطی و پراکنش ناشی از توسعه های حومه ای در امریکا به وجود آمد و به یکی از رویکردهای جدید در شهرسازی قرن بیستم تبدیل گردیده و تمرکز آن توجه به انسان در برنامه ریزی شهری است. مفهوم تراکم بخشی از جنبش نوشهرگرایی در بخش محلی است بدین صورت که تراکم بهینه موثر بر تحقق مفهوم محله چگونه باید باشد، مورد توجه قرار می گیرد. هدف این پژوهش بررسی شاخص های اثر گذار بر تراکم ساختمانی بر اساس نظریه نوشهرگرایی در محله شهید هاشمی نژاد و سپس ارائه الگوی پیشنهادی تراکم ساختمانی در این محله می باشد. روش تحقیق حاضر مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی و همبستگی می باشد. داده های مورد نیاز به روش میدانی و با استفاده از پرسشنامه گرد آوری شده است. حجم نمونه به روش کوکران و برابر با 343 نفر تعیین شده و نمونه گیری به روش تصادفی سیستماتیک انجام گرفت. از فرایند تحلیل شبکهANP جهت تحلیل داده ها و وزن دهی معیار ها و شاخص ها استفاده که با پرسش از ۱۵ خبره دانشگاهی در رشته های مرتبط بدست آمده است. 6 معیار (جمعیتی، دسترسی به خدمات، دسترسی پذیری، کالبدی فضایی، زیست محیطی و اقتصادی) و 24 زیر شاخص در سطح محله بررسی گردید که شاخص جمعیتی با ضریب وزنی 0.43 از 1 دارای بیشترین تاثیرگذاری را در نحوه توزیع تراکم ساختمانی در حوزه مورد مطالعه (محله شهید هاشمی نژاد) داشته اند. در انتها با روی هم اندازی لایه شاخص ها در نرم افزار GIS تراکم پیشنهادی برای این محله ارائه می گردد که نتایج حاصل نشان می دهد بیشترین تراکم پیشنهادی (زیاد و خیلی زیاد) در حاشیه خیابان های اصلی و مرز محله می باشد و هر چه به عمق بافت محله پیش می رویم از شدت تراکم کاسته می شود.
The Efficacy of Farm-Nonfarm Diversification on Rural Households’ Quality of Life (Case Study: Golmakan Dehestan of Chenaran County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Purpose- Considering that a diversified economy can lay the proper groundwork for improving quality of life, the present study investigates and analyzes the efficacy of diversification on rural households’ quality of life. Design/methodology/approach - The study is descriptive-analytical and its population consists of rural settlements in Golmakan Dehestan, Chenaran County. “Economic activities diversification” is the independent variable of the study which is quantified in two agricultural and non-agricultural aspects, using 14 indicators. “Rural households’ quality of life” is the dependent variable which is quantified in three social, economic and physical-environmental aspects, using 48 indicators. Questionnaires were handed to 258 rural families in 15 villages and the average score of each indicator was considered as the score of each of the villages studied. The validity of the questionnaire was established through confirmatory factor analysis (65.72%) and its reliability was established by Cronbach's alpha (0.83). Findings - The results of the step-wise regression show that diversity of non-agricultural activities has a meaningful influence on the variation of the dependent variable (rural households’ quality of life), such that a change of one standard deviation in non-agricultural activities leads to a change of 0.6 of standard deviation in rural households’ quality of life. Therefore, non-agricultural activities are influential in improving the economic conditions of families, and consequently raising quality of life among rural families. Research limitations/implications - Among the limitations of the study, the dispersed area that the villages are located in, the long distance between some villages, and the unwillingness of rural households for filling out the questionnaire can be mentioned. According to the role of non-farm activities on improving quality of life, suggestion of the study is to improve non-farming economy in rural areas. This, naturally, requires more attention to national macro-policies along with localization and necessitates implementation of successful global models regarding diversification of non-farming economy in rural areas. Originality/Value- A review of the studies regarding economic activities diversification in Iran and the world shows that, at the time of this writing, none has dealt with the influence of economic activities diversification on rural families’ quality of life.
شناسایی عوامل پیش برنده و بازدارنده پذیرش طرح یکپارچه سازی اراضی کشاورزی (مورد مطالعه: گندم کاران شهرستان شوش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
634 - 649
حوزه های تخصصی:
اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی با هدف تجمیع قطعات پراکنده کشاورزان خرده مالک و به حداقل رساندن تعداد آن ها سابقه ای طولانی دارد اما پذیرش اجرای این طرح توسط جامعه کشاورزان تحت تأثیر عوامل گوناگون قرار دارد که بایستی در اجرای طرح یکپارچه سازی مدنظر قرار گیرد. هدف این تحقیق شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش طرح یکپارچه سازی اراضی است تا بتوان راهکارهای مناسب جهت اجرای مطلوب این طرح را ارائه نمود. جامعه آماری این تحقیق را گندم کاران شهرستان شوش از توابع استان خوزستان تشکیل داد (2000=N). حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی- مورگان322 نفر برآورد شد که به روش نمونه گیری تصادفی ساده از بین کشاورزان مناطق روستایی شهرستان شوش انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه بود که روایی آن با استفاده از نظرات گروهی از پژوهشگران دانشگاهی و متخصصان حوزه مدیریت اراضی موردبررسی، بازبینی و اصلاح قرار گرفت. جهت برآورد تأثیر متغیرهای مختلف بر روی پذیرش طرح از الگوی لوجیت استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که متغیرهای میزان درآمد، مالکیت ماشین های کشاورزی، داشتن شغل غیرکشاورزی، فاصله بین قطعات، سطح تحصیلات، شرکت در کلاس های ترویجی و داشتن آگاهی نسبت به مزایای طرح تأثیر مثبت و معنی داری بر پذیرش طرح یکپارچه سازی اراضی از سوی گندم کاران دارد و در مقابل متغیرهایی همچون میزان تجربه کشاورزان، تعداد قطعات، میزان وام دریافتی و تعداد اعضای خانوار دارای اثر منفی بر احتمال پذیرش این طرح هستند. نتایج حاصل از مدل ADOPT نشان داد که3/9 سال زمان لازم هست تا طرح یکپارچه سازی در شهرستان شوش توسط 98 درصد کشاورزان موردپذیرش قرار بگیرد. در پنج سال اول شروع طرح در شهرستان شوش 2/66 درصد از کشاورزان این طرح را پذیرش خواهند نمود. لازم به ذکر است که چهار سال زمان لازم است برای اینکه 50 درصد کشاورزان موردمطالعه طرح را بپذیرند.
ارزیابی نقش ساختار شهر کودک در تحقق پذیری توسعه محلات مطالعه موردی: محلات شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
31 - 45
حوزه های تخصصی:
در برنامه ریزی شهری و شهرسازی رویکردهای نوینی در زمینه بررسی ادراک کودک از شهر و شناخت نیازهای او در شهر شکل گرفته است. هدف عمده این تلاش ها ایجاد شهرهای دوستدار کودک می باشد که در کنار ایجاد فضایی امن برای زندگی، فضایی نوآورانه برای پرورش خلاقیت کودکان ایجاد گردد از همین روی، شهرها بیشتر برای بزرگ سالان ساخته و پرداخته می شود. بنابراین شهر موردنیاز کودکان باید بازنمایی از حقوق آن ها باشد، شهری که بتواند تعالی تربیتی و منش کودک را زمینه سازی کند و کودکان را برای فردایی بهتر و سالم جامعه پذیر کند. هدف از پژوهش حاضر سطح بندی و رتبه بندی کردن محلات شهر یزد ازلحاظ معیارهای شهر دوستدار کودک است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش محلات شهر یزد را شامل می شود. برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای - میدانی بهره گرفته شد. در تحقیق حاضر با استفاده از روش نمونه گیری دلفی، حجم نمونه به تعداد 20 نفر از کارشناسان و متخصصین شهری در نظر گرفته شده است؛ درواقع روش دلفی، روشی نظام یافته است که بر آراء هیئتی از کارشناسان مستقل متکی می باشد و تعداد نمونه از فرمول خاصی پیروی نمی کند. به منظور رتبه بندی و سطح بندی محلات شهر یزد 10 شاخص مورد ارزیابی قرارگرفته شده است. قلمرو مکانی این تحقیق، شهر یزد و ازنظر قلمرو زمانی تهیه داده ها را می توان مربوط به سال 1395 دانست. برای تحلیل ابتدا شاخص های شهر دوستدار کودک را ازلحاظ اهمیت با استفاده از مدل ANP ارزش گذاری کرده و سپس با استفاده از مدل Vikor اقدام به سطح بندی محلات شهر یزد شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد شهر یزد ازلحاظ شاخص های شهر دوستدار کودک کاملاً متفاوت بوده، به طوری که برخی محلات در سطح بالای برخورداری و برخی دیگر در سطح خیلی پایین قرارگرفته اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که محله صفائیه برخوردارترین محله و در رتبه اول این شهر قرارگرفته است و محلات فهادان، مهدی آباد، سجادیه، امیرآباد، کشتارگاه کم برخوردارترین محلات و در رتبه 7 سطح بندی قرارگرفته اند.
واسنجی مشارکت شهروندان در بسترهای مختلف در مدیریت مناطق شهری (مورد مطالعه: شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت شهروندان ابزاری برای تقویت مدیریت شهری در جوامع پیشرفته امروزی و از شاخص های زندگی جوامع مختلف محسوب می شود. در این راستا، هدف پژوهش حاضر؛ واسنجی مشارکت شهروندان در بسترهای مختلف در مدیریت مناطق شهری زاهدان می باشد. رویکرد حاکم بر فضای تحقیق کیفی و کمی و نوع تحقیق، کاربردی است. در این مورد مطالعات جامعی در خصوص شاخص های تحقیق در محدوده مورد مطالعه انجام و سپس برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، از نرم افزار (SPSS) و مدل (Fuzzy Mamdani)، استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل شهروندان مناطق پنجگانه شهر زاهدان می باشد. که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر تعیین شد. نتایج آزمون آزمون T تک نمونه ای، جهت بررسی میزان مشارکت شهروندان در مدیریت شهری در بسترهای مختلف، در بین مناطق شهر زاهدان نشان داد که در بین بسترهای مطرح شده، فقط در بستر اجتماعی - فرهنگی میانگین به دست آمده بالاتر از حد متوسط عدد 3 می-باشد، که این گویای تاثیر زیاد، بستر اجتماعی- فرهنگی، در مشارکت شهروندان در مدیریت شهری بین مناطق شهر زاهدان می باشد. نتایج وضعیت مشارکت در مدیریت شهری در بستر های (اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی، کالبدی و فضایی، سیاسی و مدیریتی، قانونی و حقوقی)،در تعیین و رتبه بندی مناطق پنجگانه شهر زاهدان، با استفاده از مدل فازی ممدانی نشان داد، از میان مناطق 5 گانه شهر زاهدان مناطق 1 و 5 در حوزه تقویت مشارکت شهروندان در مدیریت شهری موفق تر بوده اند
تحلیل فضایی شاخص های توسعه پایدار به منظورتحقق پذیری شهرهای خلاق (مطالعه موردی: شهرهای استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۳)
793 - 816
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق تحلیل فضایی شاخص های توسعه پایدار در تطبیق با شاخص های شهر خلاق به منظور تحقق شهر خلاق است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری 21 نقطه شهری استان یزد است. در سال های اخیر رشد سریع شهرنشینی، افزایش مهاجرت ها، توسعه صنعتی شهرها، و رشد حاشیه نشینی نه تنها شاخص های توسعه پایدار، بلکه شاخص های شهر خلاق را در شهرهای استان تحت تأثیر قرار داده است. یافته های تحقیق نشان می دهد عدم به کارگیری مؤلفه های نوآوری های شهری به عدم خلاقیت و پایین آمدن کیفیت زندگی در فضاهای عمومی شهرهای استان منجر شده است. از نمونه های این عدم خلاقیت، تبدیل خیابان قیام (شریان اقتصادی) در قلب مرکزی بافت تاریخی شهر یزد به یک مسیر پیاده محور برخلاف ضوابط شهرسازی، استقرار تابلوهای شهری برخلاف ضوابط و قوانین سیما و منظر شهری، و تبدیل فضاهای عمومی شهروندان با کاربری فضای سبز به کاربری تجاری بدون رعایت مصوبات شهرسازی است. نتایج حاصله از تحلیل رگرسیونی نشان می دهد بخش نوآوری می تواند بیشترین تأثیر را در پیش گویی و تحقق پذیری شهر خلاق در شهرهای استان داشته باشد. در این رابطه استفاده از دانش های نوین در تولیدات صنعتی با استقرار صنایع با تکنولوژی بالا در شهرهای استان، به کارگیری ایده های جدید در کنترل ساخت وسازها، راه اندازی خانه گفتمان مدیریت یک پارچه شهری، و تقویت رابطه مدیریت شهری و شهروندان راهبردهای اصلاح شاخص های توسعه پایدار در راستای تحقق پذیری شهر خلاق در شهرهای استان است.
تحلیل فضایی دسترسی پذیری گروه های آسیب پذیر به خدمات عمومی با رویکرد شهر فراگیر (مطالعه موردی: کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد شهر فراگیر با تمرکز بر گروه های آسیب پذیر، اقلیت ها و افراد محروم خواهان برقراری عدالت و کاهش نابرابری ها در عرصه های مختلف است. هدف اصلی پژوهش حاضر ارزیابی و تحلیل فضایی میزان فراگیری فضاهای شهر تهران به منظور بررسی وضعیت گروه های آسیب پذیر در دستیابی به خدمات شهری است. افراد آسیب پذیر در پژوهش کمی حاضر شامل زنان، کودکان، سالمندان، بی سوادان، بیکاران، مهاجران و خانوارهای دارای معلولیت هستند که به عنوان گروه های هدف ارزیابی شده اند. همچنین در این پژوهش با مقایسه و اعتبارسنجی از سه روش مختلف از روش های داده کاوی فضایی به نام های تحلیل مؤلفه های اصلی، خوشه بندی طیفی و همچنین نگاشت خودسازمان ده استفاده شده است. اعتبارسنجی و ارزیابی گزینه های مختلف در خوشه بندی، با استفاده از چهار شاخص ارزیابی درونی روش های خوشه بندی و مقایسه بهترین روش و بهینه ترین تعداد خوشه ها انجام شده است. براساس نتایج این پژوهش، روش نگاشت خودسازمان ده و همچنین پنج خوشه به عنوان بهترین گزینه انتخاب شدند. بر مبنای خروجی های نهایی، حدود 31 درصد از مساحت اراضی دارای جمعیت شهر تهران دسترسی پذیری کمتر از متوسط دارند که توزیع فضایی آن ها نشان دهنده از استقرار بیشتر این مناطق در نواحی نزدیک به مرز و همچنین مناطق غربی و جنوبی است. از سوی دیگر مناطق مرکزی و شمالی شهر تهران، دسترسی پذیری مناسب و بسیار مناسبی دارند که حدود 40 درصد از مناطق مسکونی تهران را تشکیل داده اند. نتایج تحلیل گروه های آسیب پذیر نیز بیان کننده سکونت بیش از 30 درصد زنان، کودکان و بی سوادان در مناطق دارای سطوح دسترسی پذیری پایین تر از متوسط است. درمجموع با ارزیابی اطلاعات استخراج شده از میان گروه های آسیب پذیر، به ترتیب مهاجران، سالمندان و بیکاران بهترین شرایط و همچنین خانوارهای دارای معلولیت، زنان و بی سوادان وضعیت نامناسب تری از سایر گروه ها دارند.
ارائه مدل توسعه گردشگری خلاق در بافت های تاریخی با رویکرد کسب و کارهای نوپا در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
116 - 129
حوزه های تخصصی:
مقدمه گردشگری خلاق یک زمینه تحقیقاتی نسبتاً جدید است که بیشترین توجه را به فعالیت های گردشگری خلاق در شهرهای بزرگ معطوف کرده است [5]. از اولین تعاریف گردشگری خلاق، توسط ریچاردز و ریموند (2000) ارائه شده است که آن را به عنوان رویکردی از گردشگری تعریف کرده اند، که به بازدیدکنندگان فرصت می دهد تا پتانسیل خلاق خود را از طریق مشارکت فعال در دوره ها و تجربیات یادگیری که مشخصه مقصد سفر است، توسعه دهند [6 و 7]. از این رو، شبکه شهرهای خلاق یونسکو این تعریف را برای گردشگری خلاق، اتخاذ کرده است: «گردشگری خلاق، سفری است که به سمت یک تجربه متعهد و معتبر، با یادگیری مشارکتی در هنر، میراث، یا ویژگی خاص یک مکان هدایت می شود و ارتباطی را با افرادی که در آن ساکن هستند، در آن مکان همراه با ایجاد فرهنگی زنده، فراهم می کند» [6]. گردشگری خلاق بر تصویر، هویت، سبک زندگی، فضا، روایت ها و رسانه ها تمرکز دارد [8 و 9]. در دو دهه اخیر، گردشگری خلاق به عنوان یک زمینه رو به رشد، شامل طیف گسترده ای از مفاهیم و شیوه ها، در مکان های مختلف در سراسر جهان تکامل یافته است. با این حال، از همان ابتدا، گردشگری خلاق، به دنبال کمک به توسعه پایدار و افزایش رفاه جامعه بوده است [6]، زیرا از طریق انتقال و توسعه دانش و مهارت های خلاقانه در جریان فعالیت های مشترک و هم آفرین، نقش فعال تری هم برای گردشگران و هم برای میزبانان در بر می گیرد. گردشگران خلاق نه تنها به دنبال گسترش دانش خود در مورد مکان هایی که بازدید می کنند، بلکه همچنین به دنبال گسترش مهارت های خلاقانه خود نیز هستند [6]. گردشگران با حضور در مقاصد مختلف موجب احیای مکان ها، بازسازی و نوسازی ساختمان ها، تقویت کسب وکارها و توسعه بخش های مختلف بازار مقصد می شوند [10]. توسعه گردشگری در بافت های تاریخی و قدیمی شهرها با عنوان یکی از راهبردهای توسعه شهری مطرح شده است [11]. قطب های توسعه در درون بافت تاریخی به عنوان ابزاری برای حضور در عرصه صنایع گردشگری بوده که مستقیم و غیرمستقیم بر منطقه تأثیر گذاشته و زمینه رقابت و امکان حضور در سطوح بین المللی را با تأکید بر بن مایه های تاریخی و راهبردهای مختلف در راستای تکوین نظام یکپارچه بازآفرینی شهری و کسب هویتی جدید و ارتقای تصویر شهر را فراهم می کند [11]. گردشگری همواره به عنوان بخشی به تصویر کشیده شده است که می تواند فرصت ها و مزایای اقتصادی را برای مردم بومی ایجاد کند [12]. از طرفی، تخریب سریع بافت های ارزشمند، اعمال ترجیحات شخصی در فرایند بازآفرینی و تعیین اهداف گمانه زنی در مورد هسته های تاریخی شهرها از یک سو و ضرورت حفظ و بازآفرینی لایه های تاریخی و فضایی از سوی دیگر [11]، اهمیت توسعه کسب وکارهای نوپا در بخش گردشگری را بیش از پیش به چشم آورده است [14]. چراکه سرمایه گذاری های کسب وکارهای نوپا با چالش های زیادی، اعم از در دسترس نبودن منابع مالی ارزان تر و کافی تا رقابت موفقیت آمیز با رقبا روبه رو هستند. به منظور رشد و تبدیل شدن به سود، شرکت های نوپا باید به طور گسترده به دنبال استراتژی هایی باشند که مزیت رقابتی را ایجاد و حفظ کنند [15]. اکنون بافت های تاریخی فرهنگی ما به توسعه پایدار نیاز دارند که دربرگیرنده سه رکن اقتصادی، اجتماعی و کالبدی است [13]. بنابراین، گردشگری خلاق به عنوان یک جایگاه مهم در کسب وکارهای گردشگری در سال های اخیر، با تعداد فزاینده ای از مقاصد و پلتفرم های اینترنتی که تجربیات خلاقانه ای را به بازدیدکنندگان ارائه می دهند، ظاهر شده است [16]. همواره در این صنعت ارتباط بین گردشگری و خلاقیت با جست وجوی مدل های جایگزین توسعه گردشگری و توسعه اقتصاد خلاق تشویق شده است [17 و 18]. افزودن خلاقیت به گردشگری به یک استراتژی رایج تنوع بخشی به ویژه در زمینه گردشگری فرهنگی تبدیل شده است [19]. اما انتقادهای فزاینده ای نسبت به مدل های توسعه خلاقانه عمدتاً از بالا به پایین وجود دارد، مانند مفهوم «طبقه خلاق» ریچارد فلوریدا [19 و 20]. درنهایت باید گفت که برخی از مطالعات صورت گرفته سعی کرده اند رشد و توسعه مدل های گردشگری خلاق را ترسیم کنند، اگرچه پوشش آن ها جزئی است [مانند: 5 و 21]. ریچاردز (2018) همچنین چندین مدل مختلف از توسعه گردشگری خلاق را در سراسر جهان شناسایی کرد [22]. داکسبری، کاروالیو، ویناگر د کاسترو، باکاس و سیلوا (2018) یک نمای کلی مفید از مدل های مختلف گردشگری خلاق که از پروژه CREATOUR در پرتغال پدیدار می شوند، ارائه کردند [23]. اما در راستای توسعه گردشگری خلاق در بافت های تاریخی با تکیه بر (استارت آپ های شهری) کسب وکارهای نوپا تا کنون مدلی ارائه نشده است. به این ترتیب، هدف این پژوهش ارائه مدل توسعه گردشگری خلاق در بافت های تاریخی با رویکرد کسب وکارهای نوپا در ایران است.
مواد و روش پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی است. این تحقیق از نظر هدف نیز توسعه عملی است. استراتژی مورد استفاده در این تحقیق، نظریه مفهوم سازی داده های بنیادی است. با استفاده از روش استراوس و کوربین (1990)، طراحی یک مدل توسعه گردشگری خلاق در بافت های تاریخی با رویکرد کسب وکارهای نوپا مورد بحث قرار گرفته است. جامعه آماری شامل کارشناسان شرکت های نوپا مستقر در پارک های علم و فناوری است که تجربه ای در زمینه گردشگری فرهنگی و بافت های تاریخی با ایده های خلاقانه دارند. بنابراین، پس از انجام مصاحبه با 13 نفر، به نقطه اشباع نظری رسید، اما برای تقویت پایایی تحقیق، مصاحبه تا 15 نفر ادامه یافت و سپس متوقف شد. بنابراین، 15 مصاحبه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. داده های به دست آمده از مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار Atlas T نسخه 7 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. کدگذاری در این قسمت به روش کدگذاری سه مرحله ای (کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی) انجام می شود. اعتبار نتایج کدگذاری با مرور متون مصاحبه و دو روش اعتبار سنجی تحقیق کیفی (شامل بررسی توسط دو کدگذار و بررسی اطلاعات همتایان) ارائه شده توسط کراوسل و میلر (2000) بررسی شد. به این ترتیب، در روش تطبیق توسط دو کدگذار، دو مصاحبه انتخابی و توافق بین دو کدگذار در کدگذاری ها بررسی شد و میزان توافق بین دو کدگذار برابر با 83 درصد بود. با توجه به اینکه نرخ پایایی بالاتر از 60 درصد است، پایایی کدگذاری تأیید می شود. در روش دوم نتایج مدل و کدگذاری توسط دو نفر از اساتید صنعت گردشگری به عنوان همکار بررسی و اصلاح شد تا از صحت شاخص ها اطمینان حاصل شود و در نهایت، امتیاز پایایی شاخص ها برابر با 76 درصد به دست آمد. طبق نظر چین (1998) این مقدار یک مقدار بسیار مطلوب است.
یافته ها وجود کسب وکارهای نوپا در قرن حاضر ضرورتی برای ادامه حیات توسعه ملی هر جامعه است. اهمیتی که این کسب وکارها می توانند داشته باشند، می توان گفت که بسیار بیشتر از منابع نفتی یک کشور است. از طرفی، این کسب وکارها می توانند در بخش گردشگری، که خود گردشگری نیز اهمیت زیادی در توسعه پیدا کرده است، حضور ویژه ای داشته باشند. گردشگری که امروزه بخش جدیدی به نام گردشگری خلاق به آن افزوده شده، می تواند در بافت های تاریخی گردشگران زیادی را به خود جذب کند. به ویژه با سابقه تاریخی کشور پهناور ما ایران. از این رو، در این پژوهش به ارائه مدل توسعه گردشگری خلاق در بافت های تاریخی با رویکرد کسب وکارها نوپا پرداخته شد. نتایج بخش های قبل اجزای مختلف این مدل را مشخص کرد که در این بخش به بحث و نتیجه گیری در ضمن نتایج به دست آمده پرداخته خواهد شد: مدل به دست آمده با استفاده از روش نظام مند اشتراوس و کوربین در شش بخش، پیشران ها (پیشران های گردشگری خلاق بافت های تاریخی)، مقوله اصلی (توسعه گردشگری در بافت های تاریخی)، عوامل زمینه ای (زیرساخت قوانین و مقررات، تحقیق و توسعه، زیرساخت های هنر و فرهنگ، زیرساخت های ICT، زیرساخت های دانش)، عوامل مداخله گر (بحران های بیماری زا، مداخلات سیاسی، بحران های اقتصادی، بحران های سیاسی، تغییرات آب و هوایی)، راهبردها (تبلیغات و آگاه سازی داخلی، اصلاح دیدگاه جهانی نسبت به کشور، هم افزایی در بازاریابی، احیای بافت های تاریخی، تبلیغات و آگاه سازی گردشگران)، پیامدها (پیامدهای اجتماعی، پیامدهای اقتصادی، پیامدهای سیاسی) دسته بندی شدند. پیشران ها که به دو دسته پیشران های گردشگری خلاق بافت های تاریخی و پیشران های کسب وکارهای نوپا تقسیم می شوند، عواملی هستند که در این دو دسته، تفکر توسعه گردشگری خلاق در بافت های تاریخی را رقم زده اند. این عوامل قوت های بخش گردشگری هستند که پتانسیل حضور در گردشگری خلاق را فراهم می آورند. در بخش پیشران های کسب وکارهای نوپا نیز می توان به مزیت رقابتی قیمتی نسبت به خارج از کشور اشاره کرد. نوسان های ارزی سال های اخیر موجب شده تا هزینه های داخل کشور برای گردشگران بیش حد تصور آن ها به صرفه باشد. این خود موجب افزایش بازاریابی دهان به دهان توسط گردشگران خارجی شده است. از طرفی، احیای بافت های تاریخی نیز نسبت به خارج از ایران هزینه کمتری را در بر می گیرد که می توان از این امر برای توسعه بخش گردشگری در بافت های تاریخی با جذب گردشگران خارجی بهره مند شد. از طرفی، وجود زمینه های فرهنگی در بافت های تاریخی، هزینه های پایین تر برای گردشگران خارجی و وجود انگیزه راه اندازی کسب وکار و درصد پایین ریسک در این صنعت، مزیت رقابتی نسبت به کشورهای دیگر را برای کشورمان به همراه آورده است. در قسمت محرک های کسب و کارهای جدید نیز می توان به مزیت قیمت رقابتی نسبت به خارج از کشور اشاره کرد. نوسان های ارز در سال های اخیر هزینه های داخلی را برای گردشگران به صرفه تر از آنچه تصور می کردند، کرده است. این امر بازاریابی دهان به دهان گردشگران خارجی را افزایش داده است. از طرفی، تعمیر بناهای تاریخی نسبت به خارج از ایران هزینه کمتری دارد که با جذب گردشگران خارجی می توان از آن برای توسعه بخش گردشگری در بافت های تاریخی استفاده کرد. از سوی دیگر، وجود بافت های فرهنگی در بافت های تاریخی هزینه کمتر برای گردشگران و وجود انگیزه کسب و کار و درصد پایین ریسک در این صنعت مزیت رقابتی را برای کشور به ارمغان آورده است.
نتیجه گیری در بحث عوامل زمینه ای نیز همیشه موضوع زیرساخت ها مورد بحث بوده و هست، بدون وجود زیرساخت های مناسب، توسعه هر صنعتی را با مشکل مواجه کرده و یا غیرممکن خواهد کرد. در بحث گردشگری در بافت های تاریخی نیز می توان به مهم و حیاتی بودن وجود زیرساخت های فناوری اطلاعات و ارتباطات، حمل ونقل عمومی مؤثر، زیرساخت های اجتماعی، قوانین و مقرراتی که بیشتر دست وپا گیرند تا کمک کننده و محدودیت هایی را برای گردشگران به همراه می آورند، زیرساخت های تحقیق و توسعه و... اشاره کرد. در کنار کلیه این عوامل، وجود عوامل مداخله گری که گاه اثر آنان قابل پیش بینی نبوده و خارج از کنترل هستند، اشاره شده است. از جمله این عوامل می توان به بحران اخیر کووید 19 به عنوان یک بیماری پاندمیک در سطح جهانی یا بحران تحریم های اقتصادی و بحران رکود تورمی و تغییرات اقلیمی... اشاره کرد. تغییرات آب و هوایی موجب بروز بارش های غیرمعمول در بخش های متفاوت و خارج از فصل شده اند که خود با شدت های متفاوت روند تخریب بافت های تاریخی را شدت بخشیده اند. به این ترتیب، ضروری است تا برنامه ریزی های ملی در سطح عالی کشور برای پیشگیری از تخریب بافت ها و ابنیه ارزشمند تاریخی تدوین شود و همچنین، بودجه متناسب برای توسعه صنعت توریسم در کشورمان برای آن پیش بینی شود. نادیده انگاری این بخش می تواند ضربه مهلکی به این صنعت که می تواند پایه های توسعه اقتصادی کشورمان را تقویت کند، وارد کند. در نهایت، می توان گفت که برای رشد و توسعه گردشگری در بافت تاریخی می توان با توجه به عوامل یادشده راهکارهایی تدوین کرد. از جمله این راهکارها می توان به هم افزایی در ارزیابی مجدد، اصلاح نگاه جهانی به کشور، تبلیغات داخلی و آگاهی بخشی، احیای بسترهای تاریخی تبلیغات و اطلاع رسانی به گردشگران خارجی اشاره کرد. در پایان، می توان گفت که این راهبردها پیامدهایی خواهند داشت که در سه بخش پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دسته بندی می شوند. پیامدهای اجتماعی نیز می تواند به دنبال پیامدهای اقتصادی رخ دهد. با افزایش تعداد گردشگران خارجی، رشد کسب و کارها در هر منطقه ادامه می یابد و آموزش و ارتقای سطح دانش افراد جامعه به دنبال افزایش سطح درآمد اتفاق می افتد. پیامدهای سیاسی نیز می تواند بر تصمیمات سیاسی در سطح ملی و روابط بین المللی تأثیر بگذارد.
بررسی اصول و معیارهای مدیریت مطلوب شهری از دیدگاه سه مکتب لیبرالیسم، سوسیالیسم، و اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۸)
1453 - 1472
حوزه های تخصصی:
مدیریت مطلوب شهری موردتوجه بسیاری از کشورهای جهان بوده است؛ این مفهوم ریشه در مکاتب لیبرال و پسامارکسیستی دارد و در پی آن است که از طریق ایجاد فضایی دموکراتیک در یک شهر به افزایش مشارکت همگانی در شهر منجر شود و اگر به شاخص های حکمرانی خوب به مدیریت شهری توجه شود، درنهایت باعث خواهد شد تا شهروندان و مسئولان شهری در فضایی آزادانه و به دور از هرگونه ابهام و سوء مدیریت به اداره شهرها بپردازند که نتیجه آن ایجاد شهرهایی با مسئولان پاسخگو و شهروندانی قانون مدار خواهد بود. حکمرانی خوب از دو ایدئولوژی سیاسی عمده نشئت گرفته است: دیدگاه نئولیبرالیسم که حداقل دخالت دولت و حداکثر دخالت سازمان بازار را تجویز می کند و دیدگاه سوسیال دموکراسی که در پی شناخت و بهره گیری از کارایی بازار در شرایطی است که بر استانداردهای عدالت اجتماعی و بهبود اقتصادی درازمدت استوار است و به ایجاد زیرساخت های سیاسی و نهادی و توانمندی های اجتماعی توجه دارد. درنقطه دیگر دیدگاه اسلام هست که با نگاهی جامع تر به اصول حکمرانی خوب توجه می کند. هدف از این پژوهش بررسی معیارهای مدیریت مطلوب شهری از دیدگاه مکاتب سیاسی است. روش پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی است و جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای است. در این تحقیق، با توجه به مقایسه نتایج دیدگاه سه مکتب مدیریت مطلوب شهری، می توان بیان کرد که کلیه شاخص هایی را که در مکاتب لیبرالیسم و سوسیالیسم برای مدیریت شهری مطلوب ارائه شده اسلام در زمان های دور بدان ها اشاره کرده است و حتی بسیار جزئی تر و کامل تر به شاخص های مطلوب در همه ابعاد توجه داشته است که حتی در قالب عدالت اجتماعی سعی داشته با توجه به جایگاه اجتماعی و درآمد افراد به توزیع امکانات و تسهیلات شهری بین شهروندان توجه داشته باشد. بنابراین، مدیریت شهری مطلوب از دیگاه اسلام نسبت به دو دیدگاه قبلی از جامعیت بیشتری برخودار است.
امکان سنجی استقرار صنایع کوچک (تبدیلی کشاورزی ) با استفاده از مدل تحلیلیSWOT مطالعه موردی: روستاهای بخش مرکزی شهرستان رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنعتی کردن روستاها با توجه به رسالت ها و اهدافی که به دنبال خواهد داشت ،گامی اساسی جهت نیل به توسعه پایدار روستایی می باشد. مقاله حاضر امکان سنجی استقرار صنایع کوچک (تبدیلی کشاورزی )در روستاهای بخش مرکزی شهرستان رشت را با توجه به قابلیت ها ومحدودیت ها ی پیش روی هدف و هم چنین تعیین و ارائه استراتژی ها و راهکارهای مناسب را در خصوص هدف مورد نظر مورد بررسی قرار داده است. و بر این اساس پرسش کلیدی پژوهش عبارتست از این که آیا امکان ایجاد صنایع تبدیلی کشاورزی در روستاهای بخش مرکزی شهرستان رشت وجود دارد یا نه؟ بدین منظور پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و مبنای روش آن توصیفی – تحلیلی است.جهت ارائه استراتژی ها ی و راهکارهای مناسب از طریق تعیین نقاط قوت ،ضعف، فرصت ها و تهدیدها از مدل تحلیلی SWOTاستفاده شده است. نتایج حاصله حاکی از آن است که محدوده مورد مطالعه جهت استقرار صنایع از نقاط قوت و فرصت بیشتری هم چون ویژگی ها ی زیست محیطی ،اقتصادی و اجتماعی نسبت به تعداد ضعف ها و تهدیدها پیش رو دارامی باشد، بنابراین علاوه برکارکردهای فعلی می توان کارکرد صنعتی را جهت رسیدن به توسعه پایدار برایش در نظر گرفت.
بررسی تطبیقی پایداری محلات شهری با تأکید بر کیفیت محیط شهری در جغرافیای شهر تهران مطالعه موردی: محلات سنگلج و هفت حوض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پی برجسته شدن محله به عنوان هسته زندگی شهری رسیدن به توسعه پایدار نیز تنها در قالب توسعه محله ای و در مقیاس محلی و در ادامه تفکر جهانی بیاندیش و محلی عمل کن در حال پیگیری است. به دلیل آن که بیش از 60 درصد مردم جهان در شهرها زندگی می کنند کیفیت توسعه محلات و در مقیاس کلان پیشرفت و پایداری توسعه شهرها است که می تواند موفقیت یا شکست جامعه را در مسیر حل مشکلات اقتصادی، زیست محیطی، اجتماعی و کالبدی و غیره مشخص نماید. به منظور بررسی وضعیت پایداری شهرها، از دیدگاه های مختلفی نظیر توسعه پایدار محله ای و برنامه های توسعه ای محله- محوربر پایه استفاده از ظرفیت های درونی محلات استفاده می شود. هدف اصلی این مقاله بررسی رابطه بین مؤلفه های پایداری و میزان تأثیرگذاری این مؤلفه ها بر پایداری محلات در جغرافیای شهر تهران به ویژه قدمت محلات با تأکید بر محلات سنگلج و هفت حوض است. روش تحقیق مورد استفاده در این مقاله توصیفی - پیمایشی است. در مقاله حاضر از روش نمونه گیری احتمالی و مرحله ای استفاده شده است. در مرحله اول، محلات سنگلج و هفت حوض بر اساس نمونه گیری طبقه ای احتمالی از بین محلات تهران انتخاب سپس در مرحله بعد انتخاب پاسخگویان در این محلات، به صورت تصادفی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه محلات قدیم و جدید تهران است. به منظور تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزار اسمارت پی آل اس استفاده شده است. حداقل تعداد نمونه مورد نیاز در این پژوهش برای استفاده از روش حداقل مربعات جزئی 200 نفر بوده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که با در نظر گرفتن قدمت متفاوت محلات، میانگین مؤلفه های تبیین کننده پایداری همچنین سهم هر یک از این مؤلفه ها در تبیین پایداری محلات سنگلج و هفت حوض متفاوت است.
Identification and Prioritization of Factors Affecting the Creation of Rural Entrepreneurship Opportunities in Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Purpose- To identify and prioritize factors influencing the creation of rural entrepreneurship opportunities in Iran Design/methodology/approach- A deductive approach was adopted. In this applied research, a mixed method was employed, which consisted of a descriptive-analytical method and a survey. The main data gathering tool was questionnaire. The research population comprised of university professors specialized in the field of rural entrepreneurship, rural entrepreneurs, rural managers and rural experts (n=30). In the first step, based on a review of literature, indicators influencing the creation of entrepreneurial opportunities were identified, and then the ANP-DEMATEL was used for evaluation and prioritization of the indicators. Findings- Based on cause-effect chart, the economic and infrastructural factors were assigned to the category of causes and individual, socio-cultural and political factors to the category of effects. On the other hand, the economic and political factors had the highest and lowest interaction with other factors, respectively. The results of the integrated analytical network process (ANP) and DEMATEL method showed that the economic factor had the greatest effect followed by infrastructural, sociocultural and individual components (with slight weight difference). The political component with the value of 0.1253 not only had the lowest importance, but was significantly different from other factors in terms of weight values. Research limitations/implications- Measuring the effects of factors influencing the creation of entrepreneurial opportunities along with their interrelation and mutual impact using a system approach or ISM technique. Practical implications- Given the myriad of problems affecting rural areas, such as unemployment, migration of rural labor to urban areas and diminished sense of belonging, among other things, it is essential to pay greater attention to entrepreneurship and its implementation to achieve sustainable rural development. Besides, by identifying the root causes and factors influencing rural entrepreneurship, it is possible to offer solutions for organizing entrepreneurship. If policy makers, planners, and rural managers adopt these strategies, sustainable rural development could be reinforced. Originality/value- Providing the most important indicators influencing the creation of rural entrepreneurship opportunities, prioritizing and measuring the impact of those factors on each other using ANP-DEMATEL method. In particular, the results of this research can benefit managers and decision makers in the field of rural entrepreneurship. The results can also be beneficial to universities, higher education institutions and students.
تبیین مراحل و عوامل زمینه ساز بحران ژئوپلیتیکی کردستان عراق بر مبنای مدل مایکل برچر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحران ژئوپلیتیکی کردستان عراق با اعلام همه پرسی استقلال در سوم مهر 1396 شکل گرفته است. مدل ژئوپلیتیکی مایکل برچر درباره مراحل و عوامل زمینه ساز بحران های ژئوپلیتیکی است و در این مقاله مراحل و عوامل زمینه ساز شکل گیری بحران کردستان عراق براساس مدل یادشده بررسی و واکاوی شده است. بنابراین، هدف از این مقاله شناخت و تبیین مراحل و عوامل شکل گیری بحران کردستان عراق براساس مدل مایکل برچر است. فرضیه تحقیق این است که مراحل بحران عبارت اند از: پیدایش، گسترش، کاهش. و تأثیرات بحران و عوامل زمینه سازی بحران عبارت اند از: جغرافیا، وضعیت منازعه، عمر بازیگر بحران، نظام سیاسی، سطح نظام بین الملل، قطب بندی، و مداخله قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای.پژوهش از نوع نظری است و با استفاده از روش توصیفی انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها اسناد و مدارک است و داده های گرد آوری شده به روش تحلیل محتوا تجزیه و تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد مراحل شکل گیری بحران کردستان عراق عبارت اند از: سقوط صدام و شکل گیری حکومت فدرال در کردستان؛ حمله داعش به سوریه و عراق و تقویت ناسیونالیسم کردی و استقلال طلبی؛ تسلط پیش مرگه ها بر مناطقی از کرکوک، نینوا، و دیالی؛ حمله ارتش عراق و نیروهای حشدالشعبی به کرکوک و عقب نشینی نیروهای پیش مرگه از کرکوک. عوامل زمینه ساز بحران عبارت اند از: برجستگی جغرافیایی - راهبردی منطقه کردستان به ویژه منطقه کرکوک؛ تقارن منافع ایران و ترکیه در سطح بالا و مخالفت بسیار شدید و همراه با تهدید این دو کشور با همه پرسی و همراهی نکردنِ ایالات متحده واتحادیه اروپا با همه پرسی.
پایش و اولویت بندی مؤلفه های تاب آوری در بافت های اسکان غیررسمی مطالعه موردی: محله سهرابیه کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
77 - 99
حوزه های تخصصی:
مفهوم تاب آوری، مفهوم جدیدی است که بیشتر در مواجهه با ناشناخته ها و عدم قطعیت ها به کاربرده می شود. لذا آگاهی از وضعیت تاب آوری و تاب آور نمودن جوامع شهری دارای اهمیت خاصی می باشد. محله سهرابیه سکونتگاهی غیررسمی می باشد که ریشه شکل گیری آن به سال 1343 و تحت تأثیر اصلاحات ارضی برمی گردد. آگاهی از وضعیت تاب آوری و میزان آسیب پذیری این گونه بافت ها، امکان مدیریت مناسب و مطلوب را در مواقع بحران امکان پذیر می کند. بر این اساس، پژوهش حاضر به دنبال سنجش و اولویت بندی مؤلفه های تاب آوری در سطح محله اسکان غیررسمی سهرابیه می باشد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی مبتنی بر داده های اولیه می باشد که جمع آوری اطلاعات اولیه، به صورت اسنادی و پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه به صورت نقطه ای و با موقعیت مشخص انجام گرفته است. برای تحلیل داده ها و سنجش میزان تاب آوری و اولویت بندی مؤلفه های آن در محله سهرابیه از نرم افزارهای SPSS، Smart PLS و برای تحلیل فضایی نیز از نرم افزار Arc GIS استفاده شده است. نتایج گویای آن است که تاب آوری محله سهرابیه با میانگین 27/2 در سطح پایینی قرار دارد و در برابر بحران های طبیعی از آسیب پذیری بالایی برخوردار است. در رابطه با وضعیت هر یک از ابعاد و میزان تأثیر آن ها بر میزان تاب آوری بر اساس نتایج مدل سازی ساختاری بعد اقتصادی بیشترین و بعد کالبدی کمترین تأثیر را بر تاب آوری محله سهرابیه داشته داشته اند. نتایج تحلیل فضایی نیز نشان دهنده تفاوت تاب آوری در ابعاد مختلف بر اساس شرایط آن ها در سطوح مختلف محله است. به طوری که تنها مناطق مرکزی محله از وضعیت نسبتاً بهتری برخوردار هستند؛ اما حاشیه های شمالی، جنوبی و غربی محله تاب آوری پایینی دارند و آسیب پذیرتر هستند. با آگاهی از وضعیت تاب آوری در ابعاد مختلف و همچنین شناخت به دست آمده از وضعیت فضایی تاب آوری در سطح محله سهرابیه، می توان از برنامه ریزی و مدیریت بهتری جهت بیشتر تاب آور شدن محله دارا بود.
سنجش میزان توسعه یافتگی شاخص های کمی و کیفی مسکن در شهرستان های استان کرمانشاه
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴
123-138
حوزه های تخصصی:
مسکن یکی از نیازهای پایه ای و اساسی همه افراد و خانوارهاست که وضعیت مطلوب آن نقش مستقیمی در کیفیت زندگی دارد. از راه های مهم آگاهی از وضعیت مسکن در هر برنامه ریزی، استفاده از شاخص های مسکن می باشد. استان کرمانشاه به عنوان یکی از استان های غربی کشور، به دلایل گوناگون مشکل مسکن را به صورت حادی درآورده است. این مشکلات خود را به صورت بدمسکنی، کیفیت پایین مسکن، نامناسب بودن بافت و مصالح ساختمانی در سکونتگاه ها نمایان کرده است؛ بنابراین تحقیق حاضر با استفاده از شاخص های کمی و کیفی مسکن به بررسی وضعیت مسکن شهرستان های این استان و سطح بندی این شهرستان ها پرداخته است. روش تحقیق بر اساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت مبتنی بر روش توصیفی، تحلیلی و همبستگی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل 14 شهرستان استان کرمانشاه در سرشماری 1390 می باشد. برای جمع آوری اطلاعات، از نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 استان کرمانشاه استفاده شده است. آنگاه 21 شاخص کمی و کیفی در بخش مسکن انتخاب شده و به وسیله روش آنتروپی شانون وزن دهی شده اند، سپس از مدل VIKOR برای سطح بندی شهرستان ها استفاده شد. بر اساس این سطح بندی، شهرستان های کرمانشاه و پاوه در بالا ترین سطح برخورداری و شهرستان های سرپل ذهاب، قصر شیرین، سنقر، دالاهو و ثلاث باباجانی در پایین ترین سطح برخورداری قرار دارند. نتیجه همبستگی پیرسون حاکی از همبستگی نسبتاً بالا در بررسی رابطه بین میزان برخورداری شهرستان ها با جمعیت و همبستگی نسبتاً ضعیف در رابطه بین میزان برخورداری شهرستان ها و نزدیکی به مرکز استان می باشد. در پایان پیشنهاد می شود که شهرستان های کمتر برخوردار و محروم در اولویت برنامه های توسعه مسکن قرار گیرند.
ارزیابی شهر پایدار از منظر شهر دوستدار خانواده و بانوان باردار مطالعه موردی: منطقه 19 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
29 - 44
حوزه های تخصصی:
امروزه موضوع ارتقای امنیت، سلامت و آرامش مردم در فضاهای شهری، به ضرورتی در برنامه های توسعه پایدار شهری تبدیل شده است و همواره انتظار می رود که این فضاها بتوانند سرزندگی اجتماعی و حضور و فعالیت گروه های مختلف را ممکن و تسهیل کنند. این پژوهش با تأکید بر موضوع و ضرورت حضور، فعالیت و رعایت حقوق زنان، به ویژه زنان باردار، شاخص های شهر پایدار دوستدار خانواده، میزان آسایش و مطلوبیت فضاهای شهری برای حضور زنان باردار بررسی کرده است. این مطالعه اکتشافی باهدف ارزیابی تناسب فضاهای شهری با نیازهای جسمی و روانی بانوان باردار انجام شده و روش تحقیق آن، توصیفی – تحلیلی و روش های گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و میدانی بوده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که شرایط کالبدی و خدماتی منطقه، جوابگوی نیازهای جسمی و روانی (حقوق ویژه) زنان باردار نیست و آن ها از شرایط تردد و خدمات شهری برای حضور و فعالیت در محیط بیرون خانه، ناراضی هستند. همچنین کالبد و مجموعه شرایط محله از لحاظ بهداشت جسمی و روانی بسیار ضعیف تا متوسط و نامناسب برای زندگی خانواده ها ارزیابی شده است. مدیریت شهری منطقه نوزده، در تأمین نیازهای اولیه خانواده ها به ویژه زنان باردار در فضاهای عمومی عملکرد مؤثری ندارد؛ درحالی که با تأمین و تدارک حداقل شاخص های زیست سالم انسانی می تواند سهم چشمگیری در افزایش کیفیت زندگی آن ها داشته باشد.