فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۲ مورد.
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۴
3 - 16
حوزه های تخصصی:
زیست غیررسمی شهری یکی از گزینه های بقای گروه های کم درآمد شهری است که سازوکارهای ناکارآمد بخش رسمی و دولتی و نیز نظام برنامه ریزی توان تأمین مسکن آنها را ندارد؛ ازاینرو زیست و مسکن غیررسمی برآمده از گفتمان رسمی و همزمان با برنامه ریزی رسمی شکل گرفته است. نظام های برنامه ریزی و گفتمان های مسلط در مواجه با زیست غیررسمی شهری رویکردهای مختلفی را آزموده اند اما بیشتر آنها به دلایل گوناگونی در ساماندهی این پدیده ناکارآمد بوده اند. در این میان برخی برنامه ریزان به دنبال رهیافت هایی واقع بینانه برای ساماندهی از راه پیش نگری و پیوستگی با شهر هستند؛ از آن جمله دیوید گاورنر، رویکردی را با نام اینفرمال آرمچر (IA) مطرح کرده است. این روش مبتنی بر طراحی و مدیریت با دیدگاهی آینده نگرانه است که واقعیت رشد سکونتگاه های غیررسمی را پذیرفته است. هدف آن یافتن گزینه میانه در توسعه غیررسمی کنونی است که با مداخله از بالا به پایین همگام با پذیرش دیدگاه های مردم در این سکونتگاه ها همراه است. پذیرش سیاسی غیررسمی بودن، ارائه زمین عمومی مناسب با مشارکت دولتی و بخش خصوصی، آموزش کارکنان برای اجرای IA و توجه به اجزای طراحی (کریدورها، اراضی ذخیره و متولیان یا ناظران و مباشران) از شرایط اجرا و موفقیت این رویکرد هستند. در این پژوهش پس از معرفی رویکرد اینفرمال آرمچر (IA)، کاربست آن در شهر سنندج بررسی شده است. برای این پژوهش داده های مورد نیاز از سرشماری های نفوس و مسکن سالهای 1355 تا 1395 استخراج شده، از تصاویر هوایی و نرم افزار GIS استفاده شده و همچنین از برخی پژوهش های پیشین بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که به دلیل پویایی زیست غیررسمی شهری در شهر سنندج در قالب سه لایه فضایی و زمینه های بازتولید آن، توجه به دیدگاهی آینده نگرانه در زمینه توسعه غیررسمی در چارچوب رویکرد IA بسیار مفید است. این رویکرد در پی آن است تا از راه مشارکت دولتی _ مردمی و ابزارهای طراحی همچون اتصال کریدورهای اطراف شهر به یکدیگر و پیوند سکونتگاه های خودانگیخته با شهر، تأمین زمین های ذخیره برای مسکن در توان تهیدستان و نگاه داشت زمین های ارزشمند برای زیرساخت های پایه در سکونتگاه های خودانگیخته شهری آینده، از بسیاری از چالش های کنونی پیشگیری کند.
چارچوب کیفی برنامه ریزی و طراحی عرصه های میانی مجتمع های مسکونی برای ارتقاء استقلال حرکتی کودکان، نمونه موردی: شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۴
63 - 78
حوزه های تخصصی:
استقلال حرکتی کودکان به عنوان یک کیفیت کلیدی محیط های دوستدار کودک، نمایه ای از میزان پذیرش کودکان در جامعه است. این کیفیت امکان بازی های آزادانه و متنوع را برای کودکان فراهم می کند و در شکل گیری شخصیت اجتماعی و حس استقلال آنها نقش بسزایی دارد. عوامل فردی، اجتماعی و محیطی مؤثرترین عوامل در شکل گیری و ارتقای استقلال کودکان در تحرک و بازی در محیط های خارج از خانه هستند. طی سال های اخیر، با افزایش مسائل اجتماعی محدودکننده حضور کودکان در محیط های عمومی و تبدیل آنها به تله های اجتماعی والدین، مفهوم استقلال حرکتی کودکان گسترده تر شده و علاوه بر حرکت کودکان بین خانه و مدرسه، حرکت آزادانه کودک بین خانه و محیط های پیرامون آن نیز مورد توجه قرار گرفته است. استقلال حرکتی کودکان در عرصه های میانی مجتمع های مسکونی به عنوان فضای واسط بین خانه با محله و شهر زمینه ساز و تقویت کننده استقلال حرکتی کودکان در محیط های عمومی و شهری خواهدبود. هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین مهمترین عوامل و شرایط اثرگذار بر استقلال حرکتی خانه محور کودکان است. باتوجه به ماهیت موضوع و ضرورت نگاه به آن از دید کودکان، والدین، متخصصین و مدیران شهری از روش نظریه زمینه ای استفاده شده و با 107 نفر از مشارکت کنندگان مذکور تا حد اشباع نظری مصاحبه شد. به دلیل اهمیت کیفیات کالبدی محیط، مشاهده میدانی مستقیم در عرصه های میانی 15 مجتمع مسکونی منتخب در شهر تهران نیز انجام شد و یادداشت های کیفی تهیه شد. داده های به دست آمده در نرم افزار Maxqda به صورت کیفی تحلیل شده و تعداد 74 مفهوم، 25 کد محوری و نُه مقوله اصلی استخراج گردید؛ یکپارچه و بهینه سازی کدها و مقوله ها انجام شده و سپس ارتباط آنها با مقوله هسته ای پژوهش تعیین گردید. مدل مفهومی حاصل نشان می دهد عوامل زمینه ای و مداخله گر شامل چارچوب های قانونی، ضوابط و مقررات، شیوه اجرا و نظارت، پذیرش جامعه نسبت به موضوع و فرهنگ سازی پیرامون حضور مستقل کودکان در عرصه های میانی مجتمع های مسکونی دارای اهمیت قابل توجه هستند. کیفیت های کالبدی محیط نظیر ایمنی و امنیت کودکان، دسترسی به بازی، دسترسی به طبیعت و فضای سبز و بهداشت می توانند موجب تعدیل و بهبود اتمسفر اجتماعی مجتمع و انسجام بیشتر آن به نفع حضور مستقل و آزادانه کودکان و دستیابی به سلامت روانی و جسمانی آنها گردند.
جداشدگی اجتماعی- فضایی در ایران: مرور نظام مند و فرا تحلیل کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۴
79 - 94
حوزه های تخصصی:
جداشدگی شهری به عنوان یکی از ویژگی های ذاتی شهرها، به فاصله اجتماعی و جدایی فیزیکی میان ساکنان در یک بستر شهری اشاره دارد؛ هنگامی که این پدیده مانع از دسترسی برخی گروه ها به خدمات، فعالیت ها و فضاها شود، به یک مسئله و مشکل شهری تبدیل می گردد. ماهیت بین رشته ای و ابعاد گسترده و در هم تنیده این پدیده باعث شده در سه دهه اخیر، پژوهشگرانی از گروه های تخصصی مختلف به بررسی آن بپردازند. اگرچه تعداد پژوهش ها در این زمینه کم نیست، اما پراکندگی محورها و موضوعات مورد بررسی و در نتیجه فقدان چارچوب های مفهومی منسجم به دلیل تنوع تخصص های مرتبط به چشم می خورد. از این رو پژوهش حاضر سعی دارد با بررسی وضعیت مقاله های فارسی و ارائه صورت بندی منظمی از آنها گامی در جهت روشن تر شدن خلأهای پژوهشی در حوزه مفهومی جداشدگی بردارد. در این پژوهش از روش شناسی کیفی به عنوان رویکرد پژوهش و از تکنیک های متن پایه ای چون مرور نظام مند و فراتحلیل کیفی استفاده شده است. بدین منظور 50 مقاله منتخب فارسی در بازه سال های 1400-1375در موضوع جداشدگی، در دو بخش ویژگی های ساختاری و محتوایی در قالب 15مقوله بررسی شده اند. یافته های این پژوهش، مقالات منتخب را بر اساس نوع پرسش اصلی آنها (چیستی، چرایی و چگونگی) در قالب پنج محور موضوعی اصلی دسته بندی کرده است. همچنین سیر تحول مفهوم جداشدگی در پژوهش های این حوزه به چهار دوره کلی اولیه، میانی، متأخر (دوره کنونی) و آینده تقسیم و با یکدیگر مقایسه شده اند و بر اساس آن تعریفی برای جداشدگی اجتماعی _ فضایی ارائه شده است. نتایج این مقایسه بیانگر آن است که جداشدگی شهری به عنوان موضوعی میان رشته ای، چندوجهی و زمینه گرا، دارای ابعاد اجتماعی _ اقتصادی، کالبدی _ فضایی و سیاسی _ مدیریتی بوده که در شرایط کنونی پژوهشی کشور، نیازمند پژوهش های کیفی با محوریت موضوعاتی چون مدل سازی مفهومی و مدل سازی سنجش جداشدگی (در تبیین چیستی)، شناسایی و بررسی عوامل زمینه ای مؤثر بر جداشدگی از جمله ساختار و پیکره بندی شهرها (در تبیین چرایی) و همچنین شناسایی و بررسی سیاست ها و گرایش های اثرگذار بر جداشدگی (در تبیین چگونگی) با در نظر گرفتن تمامی ابعاد آن است. در این صورت می توان با دستیابی به درک درستی از این مفهوم، در مباحث شهرسازی، برنامه ریزی و طراحی شهری دقیق تر به بررسی الگوهای فضایی آن در طول زمان پرداخت.
اثرات فن آوری اطلاعات و ارتباطات و پاندمی کووید 19 بر مطالعات شهری : مرور سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۴
95 - 114
حوزه های تخصصی:
ظهور عصر اطلاعات در قرن 20 به واسطه تحولات عظیم حوزه فن آوری اطلاعات و ارتباطات، رویکرد غالب حل حداکثری مسائل شهری و نجات بخشی این فن آوری ها را پیشِ روی برنامه ریزان، طراحان و سیاست گذاران شهری قرار داده است. باوجود جدیدبودن این تحولات، سرعت رشد و توسعه گسترده آن، میان کنش گسترده ای را در بین بخش های مختلف مطالعات شهری فراهم ساخته است. همزمان با روند رو به افزایشی آن، سرتاسر دنیا با شیوع ویروس کرونا از دسامبر 2019، مواجه شد و نقش فن آوری اطلاعات و ارتباطات را مورد بازخوانی مجدد قرار داد. با توجه به پژوهش های داخلی کم (در حدود 17 عنوان مقاله) در ارتباط با فن آوری اطلاعات و ارتباطات و شهر و وجود خلأ در این ارتباط و اهمیّت توجه به این حوزه در مطالعات شهری، هدف این مقاله، شناسایی، استخراج و ارائه فضای تعاملی و پژوهشی بین توسعه فن آوری های اطلاعات و ارتباطات بر زیر حوزه های مطالعات شهری، به منظور معرفی، طبقه بندی موضوعات، رهیافت ها و روش ها و همچنین بهره گیری از نتایج پژوهش ها است. در این راستا با استفاده از روش تحقیق مرور سیستماتیک، محتوای پژوهش های علمی خارجی انتشاریافته مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. این امر با جست و جوی مقالات معتبر آغاز شد و با مطالعه چکیده و نتایج تحقیق بیش از 150 مقاله و پایش آنها و در نهایت انتخاب 93 مقاله پس از ورود در محیط نرم افزار اکسل، انجام پذیرفت. مقاله های انتشار یافته به زبان انگلیسی و بین فاصله زمانی 30 ساله 1990-2020 هستند. پایش، بررسی و استخراج محورهای کلیدی و اصلی مقالات در نهایت ما را به طبقه بندی هشت گانه مندرج در ذیل شامل 1) سیاست گذاری شهری، 2) مشارکت الکترونیک، 3) شهر هوشمند، 4) ساختار و سازمان فضایی شهر، 5) رفتار سفر، 6) شکاف دیجیتال، 7) فضای عمومی و 8) رقابت پذیری و 30 زیرمحور هدایت نمود که به تفکیک هر یک، نویسندگان مطرح، روش انجام کار و یافته های تحقیقات ارائه گردید. مطالعات اخیر گویای این موضوع هستند که شیوع کرونا ویروس میزان بهره مندی از فن آوری های اطلاعات و ارتباطات را چندین برابر کرده و این امر به طور قطع شدت اثرگذاری آن بر شهر و برنامه ریزی و طراحی شهری را با سرعت بیشتری دچار تحول و دگردیسی خواهد کرد. از این رو این مقاله در راستای تبیین ابعاد گوناگون این موضوع ارائه می شود.
تحلیل عوامل موثر رقابت پذیری بر رشد و توسعه گردشگری در نواحی مقصد روستایی (موردمطالعه: دهستان دوهزار در شهرستان تنکابن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
468 - 483
حوزه های تخصصی:
گردشگری روستایی، یکی از انواع گردشگری است که نقش مهمی را در توسعه نواحی روستایی دارد. یکی از موضوعات مهم در گردشگری روستایی، رقابت پذیری مقاصد گردشگری است که برای افزایش توان بالقوه مقاصد بسیار مورد توجه قرار گرفته است. ازاین رو هدف مقاله حاضر ارزیابی عوامل مؤثر در رقابت پذیری گردشگری دهستان دوهزار و ارائه راهکار های مناسب برای آن است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و از ابزار پرسش نامه برای جمع آوری داده ها استفاده شده که جامعه آماری پژوهش ساکنان دهستان دوهزار بودند که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 نفر به عنوان نمونه آماری به شیوه نمونه گیری ساده در دسترس انتخاب شدند. برای تجزیه تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و PLS استفاده شد. نتایج نشان داد که ضریب اثر مولفه هایی نظیر حمایت از رشد و توسعه گردشگری (154/3)، مهمان نوازی و پذیرش گردشگری (050/3)، تحلیل رقابتی (567/4)، توسعه (774/5)، جایگاه (626/3)، مدیریت بازدیدکنندگان (055/4) در رشد و توسعه گردشگری دهستان دوهزار تاثیر بیشتری دارند و از بین متغیرهای رقابت پذیری فقط منابع و جاذبه های محوری در رشد و توسعه گردشگری دهستان دوهزار تاثیر دارد و متغیرهای دیگر از جمله عوامل پشتیبانی، مدیریت مقصد، خطی مشی، برنامه ریزی و توسعه مقصد، عوامل تقویت کننده حتی با نقش تعدیلگر حمایت جوامع محلی در رشد و توسعه گردشگری تاثیر ندارند.
تحلیلی بر نقش روانشناسی محیطی در تحقق پایداری در فضاهای شهری (مطالعه موردی: مناطق حاشیه نشین شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : در محیط های شهری به ویژه محلات شهر، عواملی مانند پنجره های شکسته، زباله در خیابان ها، نقاشی بر روی دیوارها، ساختمان های رها شده و عدم روشنایی خیابانی به ویژه در مناطق حاشیه نشین شهر منجر به ایجاد محیطی می شود که جرم و جنایت و بزهکاری را ترویج می کند و در نتیجه احساس امنیت شهروندان به خطر می افتد.
داده و روش : نوع پژوهش، کاربردی و جامعه آماری آن ترکیبی از متخصصان شامل مطلعین، متخصصان و خبرگان مرتبط با مدیریت شهری در مناطق حاشیه نشین است. حجم نمونه بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده و جدول مورگان 299 خانوار ساکن در مناطق حاشیه نشین شهر یزد است. به منظور ارتباط بین متغیرها و پاسخ به سؤالات پژوهش از آمار استنباطی (ضریب همبستگی، ضریب رگرسیون، تحلیل واریانس چند متغیره ) استفاده شده است.
یافته ها : نتایج حاصل از مدل تحلیل شبکه نیز نشان می دهد، شاخص های کالبدی شامل عرض کم معابر، قدمت ابنیه، وجود مخروبه ها، مساحت قطعات تفکیکی، سازگاری کاربری ها، تأمین فضای باز مورد نیاز با مقدار 0/196 بیشترین نقش را در افزایش تهدید در مؤلفه های روان شناسی محیطی مشتمل بر عدم تأمین خلوت گزینی، عدم امنیت و ایمنی و عدم دسترسی به فضاهای عمومی و فضاهای بازی کودکان دارد.
نتیجه گیری : برای کاهش آسیب پذیری روانی ناشی از مسائل و مشکلات سکونتگاه های غیررسمی اقدام به تدوین مدل توانمندسازی سکونتگاه ها شده است. در این مدل در گام اول مسائل و مشکلات بافت در ابعاد مرتبط با روان شناسی مورد بررسی قرار گرفت، در گام دوم بایستی اقدام به ظرفیت سنجی و برنامه ریزی گردید، در گام سوم اقدام به اجرای برنامه جهت ساماندهی و کاهش مسائل روانی محیط و در گام چهارم اقدام به بررسی بازخورد مسائل گردید.
بررسی تأثیرپذیری مفهوم خانه از تحولات زمینه در دوران معاصر (مطالعه موردی: معماری مسکونی بافت میانه شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علی رغم باور تأثیرپذیری متقابل زمینه و معماری، شناخت، تعریف و مدیریت این موضوع با چالش های اساسی رو به رو است که نیاز به درکی عمیق تر از مفهوم کنش متقابل زمینه و معماری را آشکار می سازد. بستری که بنا در آن ساخته می شود، از مهم ترین عوامل موثر بر یک اثر معماری است. ویژگی های بستر فارغ از موضوع، تأثیر مستقیم بر ماهیت یک اثر معماری می گذارند. این مقاله، ضمن بررسی رویکردهای مختلف در عرصه زمینه گرائی در معماری، به بررسی تحولات خانه در شهر شیراز ناشی از تغییرات عوامل زمینه ای می پردازد. خانه، که در ساختار تاریخی شهرهای ایران، با مفاهیمی فراتر از کالبد مواجه بود، در دوران معاصر اصولی متفاوت یافته است. اصولی که با نگاهی دقیق تر ناشی از تغییرات عوامل زمینه ای بوده و در هر دو بعد کالبد خانه و شیوه سکونت آن تغییر ایجاد کرد. در این ساختار برای درک بهتر این تغییرات، پس از پرداختن به مفهوم زمینه و عوامل زمینه ای تأثیرگذار بر مفهوم خانه، به روشی کیفی از طریق تحلیل محتوا و به صورت بررسی نمونه موردی، مفهوم تحولات خانه معاصر شهر شیراز مورد بررسی قرار می گیرد. رویکرد اصلی این پژوهش، رویکردی کیفی است؛ که تلاش می کند تا با به کارگیری مباحث نظری در مبحث مفهوم زمینه و مفهوم خانه، به درک بهتر و نیز نحوه تعامل این دو بپردازد. همچنین نحوه برهم کنش مؤلفه های مختلف زمینه بر خانه، سبب می شود که راه مناسب برای فهم آن، رهیافت کل نگر باشد. این پژوهش جست و جویی تجربی است که پدیده ای معاصر را در متن زندگی واقعی مورد بررسی قرار می دهد، به ویژه زمانی که مرز میان پدیده و زمینه آن کاملا واضح نباشد. در این پژوهش، با بررسی های انجام شده در دو نوع تیپولوژی خانه رایج در دوره پهلوی اول و تطابق شاخصه های خانه با اصول زمینه گرائی، می توان گفت تغییراتی که در فرم، ساختار فضائی و تزئینات خانه های شیراز در محدوده بافت میانه شهر با آن روبرو هستیم، علیرغم اینکه باعث دگرگونی چهره بناها شده است، اما در بسیاری از موارد همچون هماهنگی در جنس و رنگ مصالح، ارتفاع و تناسبات حجمی، تقارن و هندسه فضائی، ارتباط با طبیعت، تعدد بازشوها، تفکیک های فضائی، مرکزیت گرائی، وجود ایوان ها، تاکید بر سادگی فرم، از اصول هم پیوندی با زمینه به لحاظ کالبدی تبعیت می کند.
تحلیل تأثیر چیدمان فضایی بر میزان آسایش آکوستیکی در واحدهای مسکونی آپارتمانی معاصر (مطالعه موردی: مسکن آپارتمانی شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه در مسکن امروزی، علی الخصوص مسکن آپارتمانی شهرهای ایران، مورد غفلت طراحان و حتی استفاده کنندگان واقع شده است، جنبه های مختلفی از آسایش فیزیکی از جمله آسایش صوتی می باشد. مقاله حاضر، با تاکید بر روش میدانی سعی در آسیب شناسی چیدمان فضایی و تأثیر این امر روی مقوله آسایش آکوستیکی می باشد. پژوهش حاضر، به لحاظ هدف، از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت، از نوع تحقیقات توصیفی تحلیلی می باشد. روش مورد استفاده در این پژوهش، به دو صورت تحقیقات کتابخانه ای و مطالعات و برداشت های میدانی بوده است. بخش مطالعات میدانی، به وسیله دستگاه 2260 ساخت شرکت بی اند کی دانمارک انجام پذیرفته است که در این زمینه نیز، از کتابچه های منتشر شده توسط سازمان بین المللی استاندارد ایزو بهره گرفته شده است. بدین منظور، 9 نمونه موردی از مناطق مختلف شهر تبریز به عنوان مورد پژوهی انتخاب گردیدند. معیار انتخاب، با توجه به پراکنش مناسب موارد مطالعاتی در بافت شهری انتخاب گردیدند، همین طور باید اشاره داشت در شهر تبریز در مناطق شمالی و مشرف به اتوبان پاسداران به دلیل فرسوده بودن بافت و همین طور ظهور پدیده حاشیه نشینی، واحدهای آپارتمانی به ندرت دیده می شود. بنابراین در قسمت های مرکزی و جنوبی شهر (با در نظر گرفتن پراکنش مناسب در سطح شهر) نمونه های موردی تحقیق حاضر انتخاب گردیدند که در هر یک از موارد نکته های مربوط به چیدمان فضایی و عرصه بندی ها در دسته های جداگانه طبقه بندی گردید. یافته های تحقیق نشان می دهد که دسته اول (مکان یابی عرصه خدماتی کنار اتاق های خواب) کاملاً در وضعیت آشفته ای نسبت به دسته دوم که سرویس های بهداشتی و آشپزخانه در فاصله ای دورتر از اتاق های خواب قرار دارند، می باشد. دلیل این امر، نوفه مزاحم در عرصه خدماتی از نوع دفعی (عدم انتظار یا پذیرش از طرف ساکنین) بوده و همین طور در تمام شبانه روز جریان دارد. همچنین، به لحاظ شاخص آزردگی، نوفه برخاسته از سرویس های بهداشتی و آشپزخانه به دلیل اینکه با رایزر یا لوله های تاسیساتی و بهداشتی نیز در ارتباط است و از طریق آنها منتقل می شود، در واحدهای همسایگی دیگر نیز به صورت محسوس، اثر گذار بوده و آسایش صوتی ساکنان را در شب هنگام که صدای زمینه به صورت کلی پایین است، مختل می کند.
بررسی رابطۀ توانمندسازی بر ارتقای کیفیت زندگی شهروندان حاشیه نشین محلۀ همت آباد اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چندین دهه اخیر، توسعه شهرنشینی با خود معضلاتی را به همراه داشته که حاشیه نشینی یکی از این مسائل اجتماعی بوده است. مسئله اصلی در بین حاشیه نشینان، پایین بودن سطح کیفیت زندگی آنان است؛ به همین دلیل نظریه پردازان حوزه شهری معتقدند با توانمندسازی ساکنان محلی در محلات حاشیه نشین شهری می توان کیفیت زندگی آنان را بالا برد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین توانمندسازی بر ارتقای کیفیت زندگی شهروندان محله همت آباد اصفهان است که برای رسیدن به اهداف پژوهش از نظریه فیترمن استفاده شده است. پژوهش حاضر مبتنی بر رویکرد کمّی از نوع راهبرد پیمایش (توصیفی- همبستگی) بوده است. جامعه آماری 15488 نفر از شهروندان محله همت آباد بوده اند که با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای 371 نفری از آن ها مورد بررسی قرار گرفته اند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بوده که اعتبار آن از طریق صوری و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ-کیفیت زندگی (90/0)، احساس شایستگی (90/0)، احساس مؤثربودن (72/0)، معناداربودن (86/0)، حق تعیین سرنوشت (70/0)- به دست آمده است. همچنین برای تحلیل داده های پژوهش از نرم افزار Spss24 استفاده و برای تجزیه وتحلیل یافته ها از آماره های توصیفی و استنباطی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که میزان کیفیت زندگی ساکنان محله همت آباد از متوسط میانگین پایین تر بوده است. نتایج حاصل از فرضیات پژوهش بیان می کند که بین توانمندسازی و کیفیت زندگی (68/0) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین بین تحصیلات، درآمد و کیفیت زندگی تفاوت معنی داری مشاهده شد. نتایج به دست آمده از مدل رگرسیونی پژوهش نشان داد که متغیر توانمندسازی با بتای β=64 توانسته است 38 درصد از واریانس متغیر کیفیت زندگی را تبیین کند.
سنجش تأثیر کیفیت فضا بر سرزندگی پارک شهری، مورد مطالعه: پارک شورابیل اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف شناسایی ابعاد کیفیت فضایی مؤثر بر سرزندگی پارک های شهری به تحلیل میزان اثرگذاری ابعاد مختلف فیزیکی و غیر فیزیکی فضا بر ارتقای سرزندگی پارک شورابیل اردبیل و ارائه راهکارهای طراحی پرداخته است. مطالعه از نظر ماهیت توصیفی _ تحلیلی و از لحاظ روش، کمی محسوب می گردد. داده ها از طریق ابزارهای پرسشنامه و مشاهده به صورت متوالی جهت اطمینان از صحت سنجش دقیق متغیرها و ارائه راهکار طراحی جمع آوری شد و پایایی ابزار پرسشنامه با ضریب آلفای 847/0 تأیید گردید. جامعه مورد هدف شامل 300 نفر از مراجعان محدوده پارک شورابیل با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه محاسبه شد و نمونه ها با استفاده از روش تصادفی ساده، انتخاب گردید، برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS26 و آزمون های میانگین، همبستگی و رگرسیون چندمتغیره خطی استفاده شد. نوآوری پژوهش در ارزیابی اثرات توأم ابعاد فیزیکی و غیرفیزیکی کیفیت فضا بر سرزندگی پارک ها می باشد. نتایج نشان داد، بین ابعاد مختلف کیفیت فضایی محیط و سرزندگی پارک شورابیل رابطه معناداری برقرار است و ابعاد فعالیت-کاربرد و اجتماع پذیری بیش ترین تأثیر را بر سرزندگی پارک ها ایفاء می کنند.
تدوین مدل مدیریت مقصد گردشگری با تأکید بر ورزش های ساحلی، مطالعه موردی: شهرهای ساحلی هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
17 - 31
حوزه های تخصصی:
صنعت گردشگری به عنوان یکی از مهم ترین پدیده های هزاره سوم، طی نیم قرن گذشته با رشد تصاعد گونه خود تأثیر بسزایی در رشد و پویایی اقتصادی و تبادلات فرهنگی کشورها داشته است. این پژوهش در راستای شناخت عوامل مؤثر بر مدیریت مقصد گردشگری ورزشی در سواحل استان هرمزگان انجام شد. فاکتورهای اثرگذار بر توسعه گردشگری ورزش های ساحلی از طریق مصاحبه با کارشناسان تهیه و پرسش نامه ای بر اساس 6 معیار و 60 زیر معیار تدوین گردید. جامعه تحقیق شامل گردشگرانی بود که در ورزش های ساحلی فعالیت داشتند. پرسشنامه ها برمبنای جدول مورگان بین 387 گردشگر توزیع شد. پایایی پرسش نامه با آزمون آلفای کرونباخ و روایی آن با تحلیل عاملی تأییدی انجام شد. نرمال بودن داده ها با آزمون کولموگروف- اسمیرنوف و همبستگی آن ها با ضریب همبستگی بررسی شد. سپس برای رتبه بندی اثر معیارها و زیرمعیارهای اصلی از آزمون فریدمن استفاده شد. ضریب همبستگی گویای وجود ارتباط معنی دار در سطح 99% بین معیارهای اصلی پژوهش بود. آزمون فریدمن نشان داد که معیارهای 1) اقتصادی- بازاریابی، 2) تأسیسات زیربنایی، 3) روابط عمومی و تبلیغات، 4) اجتماعی- فرهنگی، 5) سیاسی- امنیتی و 6) مدیریتی به ترتیب بیش ترین اهمیت را در توسعه گردشگری ورزش های ساحلی در استان هرمزگان دارد. بدین ترتیب، تشویق و حمایت از سرمایه گذاران خصوصی، ایجاد ساختارهای زیربنایی و بهسازی خدمات کیفی و بازاریابی ورزش های ساحلی نقش اصلی را در دستیابی به توسعه اقتصادی- ورزشی سواحل هرمزگان دارد.
تحلیل نقش عوامل اجتماعی و فرهنگی در توسعه گردشگری بوم گردی شهرستان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
33 - 47
حوزه های تخصصی:
در صورت عدم برنامه ریزی و مدیریت مناسب، توسعه گردشگری می تواند تأثیرات منفی عمده ای بر توسعه اقتصادی، محیط فیزیکی و ساختار فرهنگی اجتماعی جامعه برجای بگذارد. بر این اساس دستیابی به توسعه گردشگری بوم گردی موفق و پایدار به گونه ای که بتواند به اهداف خود دست یافته و تأثیرات و پیامدهای کمتری برای مقاصد ایجاد نماید نیازمند شناخت ساختارهای و عوامل تشکیل دهنده جوامع میزبان بخصوص عوامل فرهنگی و اجتماعی تأثیرگذار می باشد. در این تحقیق تلاش شد نقش عوامل اجتماعی و فرهنگی در توسعه گردشگری بوم گردی زنجان مورد بررسی قرار گیرد. مطالعه حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری این تحقیق شامل اساتید دانشگاه، کارمندان سازمان میراث فرهنگی، خبرگان حوزه گردشگری و... مشتمل بر 396 نفر بود که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 213 نفر برآورد گردید. روایی ابزار تحقیق با استفاده از مدل تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSSو AMOS با روش آمار توصیفی و مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها نشان داد که عوامل فرهنگی با میزان ضریب مسیر 48/0 بر توسعه گردشگری بوم گردی تاثیر مثبت و معناداری دارد به گونه ای که این عامل قادر است که 23 درصد از واریانس متغیر وابسته را تببین نماید. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که عوامل اجتماعی با میزان ضریب مسیر 38/0 بر توسعه بوم گردی زنجان تاثیر مثبت و معناداری دارد به گونه ای که این عامل قادر است که 4/14 درصد از واریانس متغیر وابسته را پیش بینی نماید.
تحلیلی بر نقش تصویر ذهنی از برند مقصد در توسعه گردشگری، مطالعه موردِی: شهرستان مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
49 - 65
حوزه های تخصصی:
برند سازی مقصد یکی از اجزای ضروری در برنامه ریزی گردشگری و از ابزار مهم توسعه جوامع مقصد گردشگری می باشد. هسته اصلی برند مقصد، داشتن یک تصویر ذهنی برند که عاملی حیاتی در فرایند ادراک تصمیم گیری گردشگران در بین مقاصد گردشگری قابل توضیح می نماید. هدف تحقیق حاضر تحلیلی بر نقش تصویر ذهنی از برند مقصد در توسعه گردشگری شهرستان مریوان می باشد. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی با استفاده از ابزار پرسشنامه می باشد. جامعه آماری تمامی گردشگران و بازدیدکنندگانی هستند، که از مراکز طبیعی، تاریخی و فرهنگی گردشگری شهرستان مریوان در سال 1400 سفرکرده اند تکمیل پرسشنامه، صورت گرفته است. جهت تعیین حجم نمونه به کمک فرمول کوکران تعداد نمونه ها 384 نفر تعیین گردید. این تعداد به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای - نسبتی انتخاب شده اند. روایی پرسشنامه از طریق نظرات متخصصین در زمینه گردشگری و همچنین روایی همگرایی و واگرایی و پایایی ابزار نیز با استفاده آزمون آلفای کرونباخ تأیید شد. برای پردازش داده ها نیز از نرم افزار آماری SPSS 26 و جهت برازش مدل اندازه گیری از مدل معادلات ساختاری SmartPLS 3 استفاده گردید. نتایج حاصل از مدل نشان داد که ابعاد تصویر ذهنی برند توانسته اند (72%) از تغییرات توسعه گردشگری را تبیین نمایند. از بین ابعاد تصویر ذهنی برند بیشترین تأثیر مشاهده شده به ترتیب مربوط به تصویر شناختی (آگاهی) و تصویر کنشی (وفاداری) و پس ازآن تصویر منحصربه فرد و تصویر ذاتی و درنهایت تصویر احساسی بیشترین تأثیر را بر توسعه گردشگری شهرستان مریوان داشته اند.
بررسی عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری آرام در میان گردشگران شهری بر پایه نظریه رفتاری هدف محور، مطالعه موردی: شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
67 - 85
حوزه های تخصصی:
گردشگری شهری عاملی بسیار مهم در توسعه شهرها محسوب می ش ود که توسعه و م دیریت خردمندان ه آن، نیازمن د برنام ه ریزی مبتنی بر خواسته های گردشگران می باش د. گردشگران نیز در پی کسب تجربه های عمیق، تعامل بیشتر با مردم محلی و کسب اطلاعات بیشتر در مورد مهارت های محلی، س نت ها و کیفیت های منحصربه فرد مکان های مورد بازدید که گردشگری آرام را می سازند هستند. هدف از پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری آرام در میان گردشگران شهری بازدیدکننده از شهر مشهد می باشد. این پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از حیث ماهیت، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، گردشگران شهر مشهد در بازه زمانی مشخص می باشند، که با توجه به نامشخص بودن تعداد جامعه، با استفاده از جدول مورگان و شیوه نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای، تعداد نمونه آماری برای جامعه نامحدود یعنی ۳۸۴ نفر انتخاب شده است. جهت تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل استفاده شد. یافته ها حاکی از آن است که متغیرهای تئوری هدف محور (نگرش، هنجارهای ذهنی، کنترل رفتار ادراک شده، احساسات مثبت و احساسات منفی) بر تمایل گردشگران تأثیر مثبت معناداری دارند. همچنین ویژگی های گردشگری آرام (دانش از اصالت، جست وجوی اطلاعات بیرونی و ادراک از اصالت) بر تمایل گردشگران تأثیر مثبت و معناداری دارند و همچنین در آخر تمایل گردشگران بر قصد رفتاری آن ها تأثیر مثبت و معناداری دارد که با توجه به نتایج به دست آمده این فرضیه بیشترین تأثیر را نشان داد.
بررسی و تحلیل نقش شهر کنارک در توسعه روستاهای پیرامونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل نقش شهر ساحلی کنارک در توسعه روستاهای پیرامونی آن می پردازد. این پژوهش از نظر هدف «کاربردی» و از نظر شیوه اجرا «توصیفی- تحلیلی» است. جامعه آماری پژوهش 20 روستای حوزه پیرامونی کنارک با جمعیت بالای 10000 نفر بوده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 382 نفر محاسبه شده است. ابزار گردآوری اطلاعات به دو صورت کتابخانه ای و میدانی بوده است. جهت جمع آوری داده های میدانی از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد که به صورت تصادفی ساده در بین پاسخگویان توزیع شده است. داده های مورد نیاز در قالب 4 شاخص و 24 زیرشاخص جمع آوری گردید. جهت تحلیل یافته های استنباطی از آزمون تی تک نمونه ای، رگرسیون چند متغیره و آزمون تحلیل مسیر و جهت تعیین سطح توسعه یافتگی روستاهای پیرامونی شهر کنارک از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی و مدل تاپسیس فازی استفاده شده است. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان می دهد که شاخص اقتصادی با میانگین 910/2 پایین تر از حد مطلوب و شاخص فرهنگی با میانگین 233/3، شاخص اجتماعی با میانگین 059/3 و شاخص زیربنایی و ارتباطی با میانگین 071/3 بالاتر از حد مطلوب قرار دارند. نتایج تحلیل مسیر بیانگر آن است که شاخص اقتصادی با اثر کلی 742/0 و شاخص زیربنایی- ارتباطی با اثر کلی 621/0 به ترتیب بیشترین تأثیر را بر توسعه روستاهای پیرامونی داشته و شاخص فرهنگی با اثر کلی 199/0 کم ترین تأثیر را داشته است همچنین نتایج آزمون رگرسیون نشان می دهد، بر اساس سطح معنادری به دست آمده (000/0 Sig=)، بین کارکردهای شهر ساحلی کنارک و توسعه روستاهای پیرامونی آن رابطه معنی داری برقرار است. به عبارتی می توان چنین بیان کرد که اثرات شهر ساحلی کنارک بر توسعه روستایی چشمگیر است. لذا پیشنهاد می گردد با گسترش و رونق گردشگری ساحلی در این خطه علاوه بر افزایش اشتغال در شهر کنارک و روستاهای اطراف به بهبود زیرساخت های روستاهای این ناحیه نیز کمک کرد.
تحلیل اثرات اقتصادی فعالیت شهرک های صنعتی بر سکونتگاه های روستایی پیرامونی (مورد مطالعه: شهرک صنعتی شهید سلیمی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی دهه های گذشته نگرش به نقش صنایع روستایی به عنوان عامل تأثیر گذار در ساخت اقتصادی نواحی روستایی، سبب شده این صنایع به عنوان مبنایی برای توسعه نواحی روستایی مورد توجه قرار گیرد. اما این صنایع در نواحی روستاهای پیرامونی خود اثرات مثبت و منفی زیادی به ارمغان آورده اند که نیازمند بررسی علمی است. هدف این تحقیق تحلیل اثرات اقتصادی فعالیت شهرک های صنعتی بر سکونتگاه های روستایی پیرامونی در شهرک صنعتی شهید سلیمی تبریز بوده است. این پژوهش از حیث هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی–تحلیلی است. از حیث روش های جمع آوری، پژوهشی کتابخانه-ای-میدانی محسوب می شود. برای انتخاب روستاها از نظر تاثیرپذیری اقتصادی تعداد 14 روستا در شعاع 10 کیلومتری شهرک صنعتی انتخاب شدند که طبق سرشماری سال 1395 دارای 15084 نفر جمعیت و 4629 خانوار بودند که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 306 خانوار روستایی به عنوان نمونه انتخاب شدند. در ادامه به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SMART PLS 3 استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که مهم ترین اثر اقتصادی حاصل از استقرار شهرک صنعتی شهیدسلیمی در روستاهای پیرامونی، ایجاد ارزش افزوده تولیدات کشاورزی با میانگین 366/0 بوده است.
ارزیابی مؤلفه های کیفیت سکونتی در محلات تاریخی شهر سبزوار (مطالعه موردی: محله تاریخی سرده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محلات تاریخی بخش ارزشمندی از ساخت و هویت شهر به شمار می روند و امروزه از نظر برنامه ریزی و مدیریت شهری اهمیت زیادی دارند. کیفیت سکونتی ، به عنوان یک مفهوم ، مجموعه ای از شاخص ها و معیارهاست و از این نظر به یکی از عوامل مهم زیست پذیری محلات شهری و به ویژه محلات تاریخی تبدیل شده است. این مقاله با هدف ارزیابی کیفیت محیط شهری در محل ه تاریخی سرده در شهر سبزوار و شناخت شاخص های تأثیرگذار بر کیفیت محیط شهری از دو ب ُ عد عینی و ذهنی انجام گرفته است. این پژوهش از لحاظ هدف از نوع کاربردی و توسعه ای، از لحاظ نوع تحقیق توصیفی-تحلیلی ، و از نظر روش تحقیق پیمایشی است. برای گردآوری داده ها از ابزار پرسش نامه استفاده شده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 333 نفر محاسبه شده است. همچنین ، برای تحلیل یافته های پژوهش، از شیوه های آماری به ویژه روش تحلیل عاملی، آزمون پارامتریک t تک نمونه ای ، و ضریب همبستگی پیرسون در محیط نرم افزار SPSS استفاده شده است . بدین منظور ، شاخص های تحقیق در سه ب ُ عد کیفیت سکونتی عینی، کیفیت سکونتی ذهنی ، و مجموع آن ها تقسیم شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که میزان کیفیت محیط شهری در ب ُ عد ذهنی از نسبت بالایی نسبت به ب ُ عد عینی برخوردار است. همچنین ، نُه عامل تأثیرگذار بر کیفیت سکونتی از دیدگاه ساکن ا ن محله به ترتیب اهمیت عبارت ا ند از: ساختار کالبدی- فضایی، حس تعلق مکانی، رضایت از زندگی، دسترسی ها، روابط خانوادگی ، همبستگی اجتماعی، امنیت، سیما و منظر شهری ، و مشارکت اجتماعی. پایین بودن مشارکت اجتماعی یکی از دلایل مهم در کاهش کیفیت سکونتی بافت است.
بررسی نقش ظرفیت های مردمی و محلی در بازآفرینی بافت ناکارآمد شهری (نمونه موردی: بافت فرسوده ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۹)
131 - 154
حوزه های تخصصی:
توجه به بافت های فرسوده و قدیمی و رفع ناپایداری آن ها به موضوعی جدی و محوری تبدیل شده؛ به گونه ای که سازمان های ذی ربط را به تکاپوی سامان دهی و بازآفرینی بافت های یادشده سوق داده است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و بر اساس طرح تحقیق توصیفی- تحلیلی است و از نظر ماهیت، بر اساس روش های جدید برنامه ریزی مشارکتی، تحلیلی محسوب می شود که با استفاده ترکیبی از تحلیل های فضایی و ساختاری در پی ارائه یک مدل تجربی از نقش اجتماعات مردمی در فرایند بازآفرینی است. محدوده مطالعه کل بافت فرسوده ارومیه شامل بافت تاریخی، بافت میانی، و بافت فرسوده حاشیه ای را دربر می گیرد. با توجه به گستردگی حوزه مطالعه در هر بافت، محلات واجد الویت برای بازآفرینی با استفاده از تکنیک TOPSIS انتخاب می شوند. در محلات واجد الویت، ساکنان هر کاربری با به دست آوردن میزان سازگاری، وابستگی، و کارایی ملک خود تصمیم به بازآفرینی ملک دارای بدترین میزان کارایی با کسب مجوز از شهرداری می نمایند. پس از درگیرشدن مردم در فرایند بازآفرینی، سرانه کاربری های مورد نیاز در محلات واجد الویت به سرانه استاندارد نزدیک شده است. بنابراین، این مدل می تواند بازآفرینی کاربری اراضی را با درنظرگرفتن عاملان بازآفرینی محقق گرداند. بنابراین، پیش شرط همه برنامه های مشارکتی باور سیاست گذاران و مدیران شهری به تأثیر مشارکت شهروندان در حل مسائل و مشکلاتی است که بهبود کیفیت زندگی آن ها در گرو یافتن راه حل و چاره ای مناسب برای آن هاست.
بررسی عوامل مؤثر بر نرخ شهرنشینی در استان های ایران: روش اقتصادسنجی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
49 - 60
حوزه های تخصصی:
در مراحل مختلف تاریخی، کشورها اشکال مختلفی از شهرنشینی را با توجه به تأثیرات مختلف سیاسی، اقتصادی، جغرافیایی و شرایط فرهنگی و سیستم های اجتماعی توسعه داده اند. مطاالعات تجربی در زمینه فاکتورهای مؤثر بر نرخ شهرنشینی، به منظور درک میزان، روند و الگوی شهرنشینی و همچنین پیامدهای آن در زمینه های اجتماعی و اقتصادی برای هدایتِ توسعه سالم و پایدارِ آینده شهرنشینی اهمیت دارد. راهبرد های رشد و توسعه نوین، با تمرکز بر شهرها، راه را برای تغییرات ساختاری- عملکردی هموار کرده است. امروزه شهرها با توجه به توسعه زیرساخت های اقتصاد شهری، نقشی برجسته در اقتصاد جهانی و منطقه ای بازی می کنند. با توجه به رشد سریع شهرنشینی در ایران طی سال های اخیر، بررسی عوامل مؤثر بر شهرنشینی از جنبه سیاست گذاری در زمینه شهری مهم و ضروری است. هدف این مطالعه بررسی اثر عوامل مؤثر بر شهرنشینی در استان های ایران با رویکردی اقتصادی طی دوره زمانی 1396-1385 با روش اقتصادسنجی فضایی ترکیبی است. نتایج بیانگر وجود خودهمبستگی فضایی و همچنین تأیید مدل دوربین فضایی (SDM) در برابر سایر روش های فضایی است. سایر نتایج نشان داد که ارزش افزوده بخش های کشاورزی، صنعت و خدمات و نرخ بیکاری مناطق روستایی، اثرات مثبت و معنی داری بر نرخ شهرنشینی در هر استان و استان های مجاور داشته است. همچنین شاخص قیمت مناطق و مساحت زمین های کشاورزی در مناطق روستایی اثر منفی و معنی دار بر نرخ شهرنشینی داشته است. مطالعات آینده در این زمینه می توانند به بررسی مقایسه ای تأثیر متغیرهای کلان اقتصادی بر نرخ شهرنشینی در استان های مختلف به صورت انفرادی پرداخته و تفاوت های منطقه ای در نرخ شهرنشینی در مناطق مختلف را توضیح دهند.
بررسی تطبیقی نقش ادراک تراکم ساختمانی سیال و سنتی بر رضایتمندی تراکمی سکونتی از تخصیص تراکم مورد پژوهی شهرهای رامسر و بابلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
22 - 36
حوزه های تخصصی:
تراکم ساختمانی و روشهای اعمال آن (سنتی و سیال) در حال حاضر به عنوان یک ابزار مهم در شهرسازی در جهتدهی به فرم شهر و همچنین، میزان رضایت ساکنان جایگاه مهمی دارد. هدف اصلی این پژوهش، بررسی روندهای عینی و تحقق سیاستهای مرتبط با تعیین تراکم سیال و سنتی ساختمانی در شهرها است، تا بتواند بهگونهای پاسخگو رضایتمندی ساکنان از تهیه طرحهای توسعه شهری باشد. بررسی شاخصهای تراکم ساختمانی سیال و سنتی و رضایتمندی تراکمی سکونتی از طریق مطالعات اسنادی، بررسی میزان رضایتمندی ساکنان از تراکم ادراکی نیز از طریق شیوههای مصاحبه و پرسشنامه انجام شده است. همچنین، از نرمافزار SPSS و Smart PLS برای تحلیلهایی نظیر تحلیل عاملی تأییدی، رگرسیون چندگانه، ضریب همبستگی پیرسون و غیره استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد در شهر بابلسر تراکم ساختمانی سیال بهدرستی اعمال نشده است و همین امر سبب نارضایتی تراکمی سکونتی ساکنان شده است. از طرفی، در شهر رامسر میزان رضایتمندی تراکمی سکونتی ساکنان زیاد است. برای شهر بابلسر بهمنظور افزایش رضایتمندی سکونتی راهکارهای عمومی برای اجرای صحیح تراکم ساختمانی سیال (معیارهای پایه و فنی) ارائهشده و با توجه به تحلیل شاخصهای رضایتمندی تراکمی سکونتی راهبرد و سیاستهایی جهت افزایش رضایتمندی تراکمی سکونتی در شهر بابلسر ارائه شده است. درنهایت، برای اعمال تراکمهای ساختمانی در هر شهر با توجه به روش هر تراکم یک حجم فضایی ترسیم و قبل از اجرا با توجه به شاخصهای رضایتمندی تراکمی سکونتی از ساکنان شهر پرسیده شده و بعد از این نظرسنجی با توجه به دیدگاههای ساکنان معیارهای تراکم ساختمانی اعم از پایه و فنی شکل داده خواهد شد.