الهام دهقانی

الهام دهقانی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

بررسی تأثیر سیاست های پولی بر نرخ ارز در شرایط نااطمینانی و اثرات آن بر رفاه کل (کاربرد مدل تعادل عمومی محاسبه پذیر پویای بازگشتی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سیاست های پولی نرخ ارز رفاه کل مدل تعادل عمومی محاسبه پذیر پویای بازگشتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸ تعداد دانلود : ۱۰۰
رفاه ازجمله نیازهای اساسی افراد جامعه بوده که با شناخت درست تأثیر سیاست های دولت بر این شاخص، سیاست گذاران می توانند سیاست های مناسبی را اتخاذ کنند. ازطرف دیگر، با توجه به آثار منفی شرایط نااطمینانی در اقتصاد بر روی رفاه تولیدکنندگان و مصرف کنندگان، ارزیابی آثار سیاست های پولی بر نرخ ارز در شرایط نااطمینانی و اثر آن بر روی رفاه از اهمیت انکارناپذیری به منظور جلوگیری از آثار زیان بار اقتصادی برخوردارست که در این تحقیق به این مهم پرداخته شد. برای این منظور، اثرات شوک های ناشی از سناریوهای سیاست های پولی انبساطی در قالب افزایش رشد حجم نقدینگی و کاهش نرخ ذخیره قانونی (2، 5 و 10 درصد) بر نرخ ارز (ریال/دلار آمریکا) و رفاه کل بررسی شد. داده های موردنیاز از ماتریس حسابداری اجتماعی سال 1390 مجلس شورای اسلامی و جدول داده-ستانده سال 1395 بانک مرکزی گردآوری شد. همچنین، جهت تجزیه وتحلیل داده ها از مدل تعادل عمومی محاسبه پذیر پویای بازگشتی (RDCGE) و نرم افزار متلب استفاده شد. نتایج نشان داد شاخص های موردبررسی سیاست های پولی (افزایش حجم نقدینگی و کاهش نرخ ذخیره قانونی) منجر به افزایش نرخ ارز و کاهش رفاه کل می شوند و در میان شوک های موردبررسی، شوک ناشی از افزایش حجم نقدینگی در مقایسه با شوک ناشی از کاهش نرخ ذخیره قانونی، از اثرگذاری مثبت بیشتری بر افزایش نرخ ارز و اثرگذاری منفی بیشتری بر رفاه کل برخوردار است؛ بنابراین، در شرایط نااطمینانی نرخ ارز که عاملان اقتصادی دارایی های خود را به بازارهای موازی به ویژه بازار ارز خارجی منتقل کرده و این مسئله منجر به افزایش بیشتر نرخ ارز خارجی و درنتیجه افزایش نرخ تورم و کاهش در رفاه کل می شود، به بانک مرکزی پیشنهاد می شود که یک سیاست پولی انقباضی مانند افزایش نرخ بهره بانکی را اتخاذ کند؛ زیرا چنین سیاستی علی رغم افزایش هزینه سرمایه گذاری، می تواند تا حد زیادی مانع فعالیت های سوداگرانه در بازار ارز و تشدید نوسانات آن و درنهایت کاهش رفاه کل شود.
۲.

بررسی بازیگری در اجراهای چندملیتی با مطالعه ی موردی نمایش شهرهای نامرئی به کارگردانی پینو دی بودو در ایران و ایتالیا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پینو دی بودو بازیگر اجراگر چندملیتی پارتنر تماشاگر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱ تعداد دانلود : ۹۵
در دهه های اخیر شاهد اجراهای چندملیتی در اقصی نقاط دنیا هستیم. بازیگرانی که با ملیت، فرهنگ، زبان و تکنیک های مختلف کنار هم جمع می شوند و قطعاتی را اجرا می کنند. پرسش این است که بازیگری در این گونه اجراها چگونه می تواند باشد و فرضیه ی این پژوهش این است که اجراهای چندملیتی بر روش بازیگری تأثیر می گذارند و با بازیگری متداول و روانشناختی تفاوت دارند. برای پاسخ به پرسش مطرح شده و اثبات فرضیه به بازی بازیگران اجراگران چندملیتی در پروژه ی شهرهای نامرئی به کارگردانی پینو دی بودو، که در جشنواره ی تئاتر فجر ایران (1396) و فستیوال گروه پوتلچ در ایتالیا (1397) اجرا شده است، مراجعه شده است. در این راستا مصاحبه ی ساختاریافته ای با بازیگران اجراگران چندملیتی شرکت کننده در این دو کشور صورت گرفت و در مورد روند تولید این گونه اجراها و تأثیرات آن ها بر اجراگران در طول تمرین، حین اجرا و سال های بعد پرسش شد. بنابراین مواجهه ی اجراگر با چهار مقوله ی اصلی متن، کارگردان، پارتنر و تماشاگر مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه ی به دست آمده نشان می دهد در فرایند اجراهای چندملیتی بازیگر به اجراگر تبدیل می شود. بنابراین اجراگر باید خلاق تر، انعطاف پذیرتر و مسلط تر باشد،  قابلیت های بدنی و ذهنی بالاتری داشته باشد و در این راستا نیاز به تربیت و آموزش دارد.
۳.

بررسی تأثیرپذیری مفهوم خانه از تحولات زمینه در دوران معاصر (مطالعه موردی: معماری مسکونی بافت میانه شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مفهوم خانه تحولات زمینه بافت میانه شیراز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۵ تعداد دانلود : ۱۹۹
علی رغم باور تأثیرپذیری متقابل زمینه و معماری، شناخت، تعریف و مدیریت این موضوع با چالش های اساسی رو به رو است که نیاز به درکی عمیق تر از مفهوم کنش متقابل زمینه و معماری را آشکار می سازد. بستری که بنا در آن ساخته می شود، از مهم ترین عوامل موثر بر یک اثر معماری است. ویژگی های بستر فارغ از موضوع، تأثیر مستقیم بر ماهیت یک اثر معماری می گذارند. این مقاله، ضمن بررسی رویکردهای مختلف در عرصه زمینه گرائی در معماری، به بررسی تحولات خانه در شهر شیراز ناشی از تغییرات عوامل زمینه ای می پردازد. خانه، که در ساختار تاریخی شهرهای ایران، با مفاهیمی فراتر از کالبد مواجه بود، در دوران معاصر اصولی متفاوت یافته است. اصولی که با نگاهی دقیق تر ناشی از تغییرات عوامل زمینه ای بوده و در هر دو بعد کالبد خانه و شیوه سکونت آن تغییر ایجاد کرد. در این ساختار برای درک بهتر این تغییرات، پس از پرداختن به مفهوم زمینه و عوامل زمینه ای تأثیرگذار بر مفهوم خانه، به روشی کیفی از طریق تحلیل محتوا و به صورت بررسی نمونه موردی، مفهوم تحولات خانه معاصر شهر شیراز مورد بررسی قرار می گیرد. رویکرد اصلی این پژوهش، رویکردی کیفی است؛ که تلاش می کند تا با به کارگیری مباحث نظری در مبحث مفهوم زمینه و مفهوم خانه، به درک بهتر و نیز نحوه تعامل این دو بپردازد. همچنین نحوه برهم کنش مؤلفه های مختلف زمینه بر خانه، سبب می شود که راه مناسب برای فهم آن، رهیافت کل نگر باشد. این پژوهش جست و جویی تجربی است که پدیده ای معاصر را در متن زندگی واقعی مورد بررسی قرار می دهد، به ویژه زمانی که مرز میان پدیده و زمینه آن کاملا واضح نباشد. در این پژوهش، با بررسی های انجام شده در دو نوع تیپولوژی خانه رایج در دوره پهلوی اول و تطابق شاخصه های خانه با اصول زمینه گرائی، می توان گفت تغییراتی که در فرم، ساختار فضائی و تزئینات خانه های شیراز در محدوده بافت میانه شهر با آن روبرو هستیم، علیرغم اینکه باعث دگرگونی چهره بناها شده است، اما در بسیاری از موارد همچون هماهنگی در جنس و رنگ مصالح، ارتفاع و تناسبات حجمی، تقارن و هندسه فضائی، ارتباط با طبیعت، تعدد بازشوها، تفکیک های فضائی، مرکزیت گرائی، وجود ایوان ها، تاکید بر سادگی فرم، از اصول هم پیوندی با زمینه به لحاظ کالبدی تبعیت می کند.
۴.

تحلیلی بر ساختار کالبدی-فضایی خانههای بافت میانه شهرها در تبیین مفهوم همپیوندی با زمینه بر پایه نظریه نحو فضا (نمونه موردی: شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زمینه هم پیوندی خانه نحو فضا شیراز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۸ تعداد دانلود : ۱۵۳
ارتباط بین معماری و زمینه آن ارتباطی نقش گرفته از یک تأثیرپذیری متقابل است. نبود چارچوب نظری بومی برای بازشناخت مفهوم کنش متقابل زمینه و معماری باعث گردیده است، روز به روز معماری و شهرسازی از هم نشینی با زمینه فاصله گرفته و تأثیرات این عدم تعامل مناسب زمینه و معماری را می توان در سیمای امروزی شهرهای ایران مشاهده کرد. هرچند باور تأثیرپذیری متقابل زمینه و معماری وجود داشته، لکن شناخت، تعریف و مدیریت این موضوع با چالش های بنیادی رو به رو است که نیاز به درکی عمیق تر از مفهوم کنش متقابل زمینه و معماری را آشکار می سازد. همواره مفهوم زمینه با پیچیدگی هایی همراه است که نیازمند تعریف و بررسی این مفهوم در بستر بومی معماری شهرها است. یکی از روش هایی که کالبد فضا را از منظر مطلوبیت عملکردی و ساختار کالبدی-فضایی مورد بررسی قرار می دهد، تکنیک نحو فضا است. این رویکرد که بیش از هر چیز به بررسی ساختار چیدمان فضا می پردازد، میزان راندمان یک ریز فضا بر پایه ساختار کالبدی پلان معماری را در یک نظام پیکره بندی فضایی معرفی می کند. در این پژوهش که هدف آن بررسی ساختار کالبدی خانه های بافت میانه شیراز در تبیین مفهوم هم پیوندی با زمینه است؛ به صورت نمونه موردی ساختار فضایی پنج خانه بافت میانه شهر شیراز در نرم افزار نحو فضا (<em>Deptmap ) مورد بررسی قرار گرفته است. مفاهیمی همچون خوانایی و ارتباط فضایی که از عوامل زمینه گرایی کالبدی محسوب می شود از طریق روش نحو فضا قابل بررسی بوده، لذا می توان شاخصه های هم پیوندی با زمینه کالبدی را در خانه های مورد نظر تحلیل نمود. به عبارتی، مطالعات نحو فضا، خوانایی یک پلان معماری را مولود سازمان فضایی آن در نهایت قرارگیری فضاها در مجموعه فضایی پیکره بندی شده می داند. به طور خلاصه می توان گفت، هدف این پژوهش ارائه یک تحلیل مفهومی از بررسی ساختار کالبدی-فضایی خانه های بافت میانی شهر شیراز در کنش متقابل با زمینه با استفاده از روش چیدمان فضا است. یافته های پژوهش گویای نقش پیکره بندی فضایی در بازیابی تأثیرات اصول هم پیوندی با زمینه در فرهنگ سکونتی به لحاظ مبانی کالبدی است.
۵.

عوامل موثر در برقراری ارتباط بین استاد و دانشجو؛ دیدگاه دانشجویان پزشکی مقطع علوم پایه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: دانشجویان پزشکی آموزش ارتباط

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۳۴ تعداد دانلود : ۱۳۳۴
اهداف: مهم ترین مهارت ضمن تدریس، برقراری ارتباط موثر استاد با دانشجو است. رابطه استاد با دانشجو در کلاس درس از نوع روابط پیچیده انسانی است که عوامل متعدد و گوناگونی در آن موثرند. این مطالعه با هدف بررسی عوامل موثر در برقراری ارتباط بین استاد و دانشجو از دیدگاه دانشجویان پزشکی مقطع علوم پایه انجام شد. روش ها: مطالعه توصیفی- تحلیلی حاضر در دانشجویان پزشکی مقطع علوم پایه دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی سمنان در سال تحصیلی 92-1391 انجام شد و براساس روش سرشماری همه دانشجویان (147 نفر) مورد مطالعه قرار گرفتند . برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته دارای 24 سئوال در پنج سطح اصلی گشودگی، همدلی، حمایت گری، مثبت گرایی، و تساوی و دو سطح فرعی تشابه و تضاد و محیط آموزشی استفاده شد. داده های جمع آوری شده به نرم افزار SPSS 16 وارد و با آزمون های T مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: حفظ حرمت و احترام دانشجو توسط استاد (83/0±60/3)، رعایت عدالت در برخورد با دانشجویان توسط استاد (97/0±40/3) و انتقادپذیری استاد (95/0±38/3) مهم ترین و پایبندی به اصول و اعتقادات مذهبی (41/1±97/1)، جنسیت (50/1±03/2) و سن استاد (39/1±19/2) کم اهمیت ترین عوامل موثر در برقراری ارتباط بین استاد و دانشجو از دیدگاه دانشجویان پزشکی مقطع علوم پایه بود . نتیجه گیری: حفظ حرمت و احترام دانشجو، رعایت عدالت در برخورد با دانشجویان، انتقادپذیری و انعطاف پذیری از موثرترین عوامل در برقراری ارتباط استاد با دانشجویان هستند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان