فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۲۸۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
امروزه، موفقیت در بازار کار، با دانشی که سازمان می تواند تولید کند، سرعت این دانش و میزان انباشت دانش تولید شده، ارتباط مستقیم دارد. همچنین، سازمان هایی که فرهنگ یادگیری قوی را توسعه داده اند در خلق، اکتساب و انتقال دانش، همچنین در تعدیل رفتار برای انعکاس دانش جدید کارآ هستند. از طرفی اخلاق، بحثی مهم و جدی است که تا این مسئله حل نشود شکوفائی علمی، پیشرفت صنعتی و رفاه اجتماعی رخ نخواهد داد و جامعه از آرامش خاطر و شادی برخوردار نخواهد شد. اگر دامنه این مباحث، به حوزه های دیگری نیز کشیده شود، میتوان از ارتباط مباحث فلسفه اخلاق و آن پدیده ها نیز سخن گفت. مدیریت دانش از جمله این پدیده ها است. پس موضوع سخن ارتباط اخلاق و مدیریت دانش از منظر فلسفی است. مقاله حاضر همبستگی اصول اخلاقی و وظایف فرایند مدیریت دانش را مورد بررسی قرار داده است زیرا منابع موضوع، از داشتن نگاه سیستماتیک و در نظر گرفتن اخلاق در همه ابعاد اصلی مدیریت دانش رنج می برد. برای سنجش این موضوع، مدل مفهومی براساس ادبیات موضوع طراحی شده و ابزار پرسش نامه محقق ساز استفاده شده است. برای بررسی رابطه بین متغیر های مدل از رگرسیون استفاده شده است که در این راستا از مدل معادلات ساختاری و به طور مشخص، از مدل های ساختاری (تحلیل مسیر) استفاده گردیده است. لازم به ذکر است برای تأیید یا رد فرضیه ها از ضرایب استاندارد استفاده و همچنین برای کلیه مسیرها ضریب اطمینان ٩٥ درصد و سطح خطا ٥ درصد می باشد. نتیجه تحقیق نشان داد که رابطه بین پارامترها (مولفه ها و شاخص های) اخلاقی و ابعاد کارکردی (وظایف) فرایند مدیریت دانش معنی دار است. بین مولفه هایی مانند اعتماد فردی و گروهی، صداقت، رعایت مالکیت، کمک و همدلی، تعهد، مسئولیت پذیری، محرمانگی، وجدان و دقت در صحت از یک طرف و ابعاد کارکردی الگوی عمومی مدیریت دانش که شامل خلق، سازمان دهی، انتشار و بکارگیری دانش است، همبستگی وجود دارد. دلیل انتخاب الگوی عمومی مدیریت دانش از بین الگوهای متعدد مدیریت دانش سادگی و کامل بودن زوایای آن می باشد.
روستای الکترونیک؛ رهیافت مبتنی بر فناوری اطلاعات در سیاست گذاری مدیریت روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رهیافت مبتنی بر فناوری اطلاعات در سیاست گذاری توسعه و کاربری فناوری اطلاعات در مناطق روستایی با هدف تسهیل فرایند خدمت رسانی و ارتقاء شاخص های رفاهی، آغازگر مرحله جدیدی از حیات مدیریت توسعه روستایی است که از واپسین سال های هزاره دوم میلادی مورد توجه تئوری پردازان و کارگزاران توسعه روستایی بسیاری از کشورهای جهان قرار گرفته و با ورود بشر به هزاره سوم که از آن با عنوان عصر اطلاعات1 و دنیای مجازی و شبکه ای یاد می کنند، شتاب بیشتری یافته است. با توجه به اهتمام جدی دولت ها به توسعه روستایی مبتنی بر فناوری اطلاعات و تعریف چشم انداز و راهبردهای روشن در برنامه های توسعه و اهمیت بیش از پیش موضوع از بعد نظری، در این مقاله تلاش شده با طراحی یک الگوی سه سطحی، فرایند گذار از الگوی سنتی توسعه روستایی به الگوی نوین توسعه تبیین گردد. امید است طرح این موضوع بتواند خوانندگان را بیشتر با موضوع آشنا نموده و بستر پژوهش های بنیادی و کاربردی جدیدی را در حوزه مطالعات روستایی فراهم آورد.
ارائه یک متدولوژی برای ایجاد استراتژی مدیریت دانش مطالعه و بررسی سه سازمان نمونه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای ارزیابی و انتخاب استراتژی مناسب مدیریت دانش، عوامل سازمانی زیادی باید مورد توجه قرار بگیرد. از طرفی در رویکرد پویا برای ایجاد استراتژی مدیریت دانش، وضعیت فرایندهای خلق و انتشار دانش تأثیر مستقیمی بر استراتژی های انتخابی دارد. رویکردهای انسان-گرا و سیستم- گرا در استراتژی مدیریت دانش دارای تفاوت های بنیادی با یکدیگر بوده و نیاز به زیر ساخت ها، روش ها و ابزارهایی از مدیریت دانش دارند که با هم متفاوت و گاهی اوقات متضادند. در این پژوهش ابتدا مرور مبانی نظری از تحقیقات موجود در ارتباط با استراتژی سازی مدیریت دانش انجام شد و عوامل تأثیرگذار بر استراتژی مدیریت دانش سازمانی از چارچوب ها و مدل های مفهومی و متدولوژی ها و روش های اجرایی موجود استخراج شدند. سپس یک متدولوژی جامع برای ایجاد استراتژی مدیریت دانش ارائه شد. در این متدولوژی عواملی که بر استراتژی انتخاب شده نهایی اثر می گذارند عبارتند از:استراتژی عمومی کسب و کار سازمان، ساختار سازمانی، عوامل فرهنگی و فرایندهای خلق و انتشار دانش در ناحیه دانش بر سازمان. در این متدولوژی بر تأثیر متقابل استراتژی های فناوری اطلاعات و مدیریت منابع انسانی بر استراتژی مدیریت دانش تأکید می شود، ضمن این که در همه مراحل متدولوژی توجه به استراتژی پویای مدیریت دانش وجود داشته و استراتژی نهایی برای سازمان به صورتی طیفی از انسان گرایی تا سیستم گرایی و با هدف توازن سطح دانش آشکار و ضمنی سازمان در نظر گرفته می شود. متدولوژی ارائه شده در قالب فرضیه های تحقیق با نظر سنجی از خبرگان آزمون و تأیید و در سه سازمان نمونه به عنوان مطالعه موردی پیاده سازی شده است. در پایان در ارتباط با استراتژی های متفاوت به دست آمده برای سه سازمان نمونه تحلیل و مقایسه صورت گرفته است .
بررسی رابطه فرایند چرخه ای دانش و نرخ بازده سرمایه
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق ما به بررسی رابطه مدیریت دانش سازمانی و موفقیت در شرکت های صنایع غذایی عضو بورس میپردازیم. برای ارزیابی فعالیت شرکت ها در زمینه مدیریت دانش از مدل فرایند چرخه ای دانش و برای ارزیابی موفقیت شرکت ها از معیار نرخ بازده سرمایه (RIO) استفاده شده است. هدف ما در اصل بررسی تئوری مزیت های رقابتی دانش محور و رابطه مدیریت دانش و کسب مزیت رقابتی پایدار بوده است. نتایج حاصل نشان داد در میان مؤلفه های فرایند چرخه ای دانش(خلق، تجمیع، درونی سازی، اشتراک و کاربرد دانش)، خلق و کاربرد دانش قوی ترین رابطه را با کسب و حفظ مزیت رقابتی پایدار داشتند
تبیین و طراحی سازما نهای دانشی
حوزه های تخصصی:
رابطه ی بین مؤلفه های یادگیری سازمانی و مدیریت دانش( در کارکنان بیمارستان های منتخب شهر اصفهان ( 1388(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
واژه های کلیدی: یادگیری سازمانی، مدیریت دانش، بیمارستان ها،
تأثیر عوامل محیطی برتجاری سازی ایده ها و نتایج تحقیقات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به طور قطع یکی از دلایل اصلی پیشرفت سریع توسعه فناوری در کشورهای توسعه یافته صنعتی توجه به فرایند تجاری سازی نتایج پژوهش های داخلی آن کشورها بوده است. و می توان نتیجه گرفت که اساس فرایند تجاری سازی، مشارکت بخش پژوهشی و بخش صنعت، در تبدیل نتایج پژوهش ها به نوآوری است. و امروزه تجاری سازی پژوهش ها و عواید حاصل از آن می تواند منابع مالی لازم را برای استمرار حیات این سازمان ها را فراهم آورد[3]. در این پژوهش سعی بر آن است که نقش عوامل سازمانی موثر در تجاری سازی نتایج تحقیقات به ویژه عواملی مثل محدودیت های مالی و ناکارآمدی دیوان سالاری سازمانی، راهبردهای سازمانی، تعامل با تیم های پژوهشی، عدم تولید انبوه محصول، ارزیابی دستاورد های پژوهشی و انجام اصلاحات و بهینه سازی محصولات را بعنوان فرضیه های تحقیق حاضر مرد بررسی قرار دادیم. این پژوهش با ماهیت توصیفی، پیمایشی، از طریق آزمون میانگین و تحلیل واریانس فریدمن به بررسی فرضیه های تحقیق می پردازد. بطوریکه نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین عوامل سازمانی و مبحث تجاری سازی نتایج تحقیقات در مراکز هسته ای ارتباط معناداری وجود دارد و بر اساس تحلیل واریانس فریدمن فرضیه فرعی عدم تعامل، با تیم های پژوهشی و عدم وجود راهبرد های تجاری سازی در موسسات هسته ای نسبت به فرضیه محدودیت های مالی و اداری، تولید آزمایشگاهی و صنعتی محصولات و عدم ارزیابی دستاورد های پژوهشی به ترتیب اولویت بر تجاری سازی نتایج تحقیقات در مراکز هسته ای اثر گذار هستند.
بررسی رابطه بین فرایند مدیریت دانش و شاخصهای فرهنگ سازمانی از دیدگاه رابینز
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق به بررسی و مطالعه رابطه بین دو متغیر فرایند مدیریت دانش و شاخصهای فرهنگ سازمانی از دیدگاه رابینز پرداخته شده است. جامعه آماری این تحقیق معاونان، مدیران و کارشناسان سازمان مرکزی شهرداری مشهد به تعداد 190 نفر بوده که با توجه به آن حجم نمونه برابر با 77 نفر تعیین شد. زمان جمعآوری اطلاعات از مرداد ماه سال 1386 تا تیر ماه 1387 بوده است و از پرسشنامه برای جمع آوری دادهها استفاده شده است. برای بیان توصیفی دادهها و تجزیه و تحلیل دادهها از روش آمار توصیفی شامل: فراوانی، میانگین و میانه استفاده شده است. برای بررسی نرمال بودن توزیعها، از آزمون کولموگورف-اسمیرنوف، و به منظور بررسی معناداری فرضیه های تحقیق از آزمونهای همبستگی پیرسون و اسپیرمن به ترتیب برای توزیع های نرمال و غیر نرمال استفاده شده است. آزمون فرضیه اصلی تحقیق نشان داد که بین فرایند مدیریت دانش و شاخصهای فرهنگ سازمانی در سازمان مرکزی شهرداری مشهد، رابطه معناداری (با شدت r=0.66 و p=0.000) وجود دارد
شناسایی عوامل کلیدی موفقیت در پیاده سازی سیستم مدیریت دانش در دانشگاه ها
حوزه های تخصصی:
مزیت رقابتی اصلی سازمان های امروزی، دانش است. دانش ابزار قدرتمندی است که روز به روز در حال توسعه و تغییر است؛ کنترل و مدیریت دانش نیازمند کسب مهارت های ویژه ای است و به تناسب نوع فعالیت سازمان ها، این مهارت ها با یکدیگر متفاوت هستند. تحقیقات زیادی برای شناسایی عوامل کلیدی موفقیت در پیاده سازی مدیریت دانش انجام شده است و در هر یک از این پژوهش ها عوامل کلیدی موفقیت متفاوتی معرفی شده است. در این مقاله کوشش شده که با استفاده از تحقیقات انجام گرفته، مدلی جامع برای شناسایی عوامل کلیدی موفقیت برای پیاده سازی سیستم مدیریت دانش در دانشگاه ها ارائه شود.
در این پژوهش عوامل کلیدی موفقیت در پیاده سازی مدیریت دانش در دانشگاه ها شناسایی شدند، سپس برای هر یک از این عوامل شاخص هایی تعریف شدند و سپس با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی ابعاد و شاخص های به دست آمده در دانشگاه های شهر تهران مورد آزمون و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و ابعاد اصلی و عوامل آن استخراج شدند. در نهایت از طریق آزمون فریدمن عوامل کلیدی موفقیت شناسایی شده در دانشگاه ها، اولویت بندی شدند.
عوامل کلیدی موفقیت شناسایی شده در این پژوهش می تواند به عنوان راهنمایی چارچوبی مناسب برای سنجش میزان آمادگی دانشگاه ها و مراکز علمی و پژوهشی کشور برای پیاده سازی مدیریت دانش مورد استفاده قرار بگیرد.
رابطهی بین مدیریت دانش با سبکهای رهبری مدیران گروههای آموزشی از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"مقدمه: بین رهبری و دانش افراد باید ارتباط پویایی وجود داشته باشد. این ارتباط از راه تشویق، برانگیختن استنباطها و نگرشهای افراد برای کسب دانش صورت میگیرد. هدف این مقاله، تعیین رابطهی بین مدیریت دانش با سبکهای رهبری مدیران گروههای آموزشی از دیدگاه اعضای هیات علمیدانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی بود که جامعهی آماری آن را کلیهی اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی 87-1386 تشکیل میدادند. به منظور نمونهگیری، پس از برآورد آماری و مشخص شدن حجم نمونه، تعداد 170 نفر از اعضای هیات علمی با بهرهگیری از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب با حجم انتخاب شدند. برای گردآوری دادههای مورد نیاز از دو پرسشنامهی مدیریت دانش و سبکهای رهبری چندگانه استفاده شد. جهت سنجش روایی پرسشنامهی مدیریت دانش و سبکهای رهبری از روایی محتوایی و صوری استفاده گردید و از نظر انطباق سؤالهای پرسشنامه، موضوع و اهداف پژوهش مورد تایید متخصصان قرار گرفت. برای تعیین پایایی پرسشنامهی مدیریت دانش و رهبری چندگانه از فرمول
Cronbach’s alfa استفاده شد که مقدار آنها به ترتیب 92/0 = α و 89/0 = α برآورد شد. تحلیل دادهها توسط آمار توصیفی و استنباطی با آزمونهای آماری مناسب انجام شد.
یافتهها: یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که بین مؤلفههای مدیریت دانش با سبک رهبری تحولی، رابطهی معنیدار وجود دارد، ولی بین مدیریت دانش با رهبری تبادلی و رهبری عدم مداخلهگر، رابطهی معنیدار وجود ندارد.
نتیجهگیری: برخورداری مدیران گروههای آموزشی علوم پزشکی اصفهان از سبک رهبری تحولی، ارتباط و مشارکت بیشتر را بین اعضا و تبادل دانش را در بین بخشهای مختلف سازمان میسر نموده است."
ارائة مدلی برای سنجش میزان آمادگی سازما ن ها در زمینة مدیریت دانش (مورد مطالعه: مرکز آمار ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بسیاری از مدیران ،نقش اساسی دانش را در کسب مزیت رقابتی و دنبال کردن اهداف
استراتژیک سازمان درک کرده اند و مدیریت دانش به صورت یک الزام رقابتی در سازمان ها درآمده
است. با وجود این اگر زیرساخت های مناسب و پیش نیازهای لازم برای استفاده از چنین فرآیندی
فراهم نباشد، حاصلی جز انزجار منابع انسانی و اتلاف منابع مالی در پی نخواهد داشت. بنابراین،
ضروری است که سازمان ها قبل از هر اقدامی، از آمادگی سازمان خود در ارتباط با استقرار آن
اطمینان حاصل نمایند. برای رسیدن به چنین هدفی ارائة مدلی برای سنجش آمادگی سازمان برای
مدیریت دانش، اجتناب ناپذیر است. در پژوهش حاضر، ابتدا مدلی فرضی ارائه شده و از طریق
پرسشنامه ای در معرض اظهار نظر 50 نفر از صاحبنظران قرار گرفته است. بعد ازمشخص شدن مدل
نهایی، برای تعیین وزن عوامل و شاخص ها ی آن از روش میانگین موزون استفاده شده است. در
نهایت، میزان کاربردی بودن مدل، در مرکز آمار ایران مورد آزمون قرار گرفته، وضعیت آمادگی آن
در ابعاد مختلف مشخص شده و بر اساس وضعیت آن پیشنهادهایی ارائه شد.
بررسی ساختار عاملی اعتماد سازمانی و رابطه مولفه های آن با یادگیری سازمانی در دانشگاههای دولتی جنوب شرق کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توسعه دانش و فناوری و گسترش حیطه های کسب و کار از جمله سازمانهای مجازی یا تحت شبکه، بنگاههای اقتصادی گسترش یافته و محیط کسب و کار به محیط رقابتی و پر از چالش تبدیل شده است و پارادایمهای جدیدی ظاهر شده که بقا را برای بسیاری از سازمانها مشکل ساخته است؛ بزرگترین امتیاز پارادایم جدید کسب و کار، یادگیری بیان شده است. بنابراین، سازمانهایی موفق اند هستند که سرعت یادگیری آنها از سرعت تغییرات بیشتر باشد. از طرفی، اعتماد سازمانی نقش چشمگیری در افزایش مشارکت در سازمانها دارد و فرصتی را برای همکاری افراد و سازمانها ایجاد می کند تا بر مبنای آن سرمایه گذاری خود را افزایش دهند. در این پژوهش پرسشنامه های یادگیری سازمانی و اعتماد سازمانی میان 240 نفر از کارکنان و اعضای هیات، علمی دانشگاههای دولتی پزشکی و غیر پزشکی جنوب شرق که به صورت تصادفی انتخاب شدند، توزیع و پس از جمع آوری بیش از 80% پرسشنامه داده ها استخراج شد. روایی محتوایی هر دو پرسشنامه را استادان مدیریت آموزشی تایید کردند و پایایی پرسشنامه های یادگیری سازمانی و اعتماد سازمانی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 0.73و 0.82 تعیین شد. در این پژوهش از آزمون شاپیروویلک برای بررسی نرمال بودن نمرات، ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی رابطه بین متغیرها، رگرسیون خطی و انحنایی و تحلیل واریانس برای بررسی فرضیات استفاده شد. همچنین، برای آزمون فرضیه ها داده ها در دو مرحله اعتماد افقی و اعتماد عمودی و موسسه ای تجزیه و تحلیل شد. از رگرسیون چند متغیره و روش تحلیل مسیر نیز برای سنجش مدل پژوهش استفاده شد. بر اساس یافته های تحقیق رابطه معنادار بین مولفه اعتماد افقیr=0.242) ) و مولفه اعتماد عمودی و موسسه ای (r=0.272) با یادگیری سازمانی وجود دارد. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد که رابطه بین مولفه اعتماد عمودی و موسسه ای با یادگیری سازمانی معنادار است .(p=0.021) همچنین، رابطه بین مولفه اعتماد سازمانی افقی با مولفه اعتماد سازمانی عمودی و موسسه ای معنادار است(p=0.0001) ، اما رابطه بین مولفه اعتماد سازمانى افقی و یادگیری سازمانی معنادار نیست و به همین دلیل، این رابطه از مدل نهایی پژوهش حذف شد.
ارزیابی زمینه های استقرار سازمان هولوگرافیک در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
وضعیت موجود به کار گیری دانش در دانشگاه افسری امام علی علیه السلام و راهکارهای ارتقای آن
حوزه های تخصصی:
وضعیت مدیریت دانش در واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی منطقه دوازده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
چکیده پژوهش حاضر، با هدف بررسی وضعیت موجود شاخص های مدیریت دانش در واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی منطقه دوازده انجام شد.جامعه آماری را کلیه اعضای هیات علمی و مدیران واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 12 تشکیل می دادند که بالغ بر 2500 نفر بودند. نمونه آماری از طریق نمونه گیری به روش تصادفی خوشه ای تک مرحله ای انجام شد، حجم نمونه با توجه به جدول مورگان 350 نفر تعیین شد. به منظور جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه ای استاندارد شامل مولفه های بُعد اجتماعی مدیریت دانش، بُعد فنی مدیریت دانش، فرهنگ سازمانی دانش آفرین، عوامل فرهنگی، عوامل تکنولوژیکی، عوامل سیاسی، درگاه های دانش، شهروندان دانشی، فرآیندهای سازمانی دانش محور، ساختار دانش محور، رهبری دانش و منابع دانش، استفاده گردید. برای تعیین ویژگی های روان سنجی پرسشنامه، روایی محتوایی آن با نظر خواهی از متخصصان مورد تایید قرار گرفت. علاوه بر آن به منظور برآورد همسانی درونی بین سوال ها و مولفه ها از روش محاسبه آلفای کرونباخ استفاده شد. که اعتبار مولفه بُعد اجتماعی مدیریت دانش(0.79)، بُعد فنی مدیریت دانش(0.87)، فرهنگ سازمانی دانش آفرین(0.78)، عوامل فرهنگی(0.82)، عوامل تکنولوژیکی(0.82)، عوامل سیاسی(0.83)، درگاه های دانش(0.76)، شهروندان دانش(0.80)، فرآیندهای سازمانی دانش محور(0.72)، ساختار دانش محور (0.79)، منابع دانش(0.82)، رهبری دانش(0.77) و شاخص کلی مدیریت دانش (0.97) بدست آمد. نتایج استفاده از آزمون آماری t تک گروه نشان داد که شاخص های مدیریت دانش در دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 12 در سطح معنی داری (0.01P<) در وضعیت مطلوبی قرار ندارد.
مفروضاتی برای پیادهسازی استراتژیهای مدیریت دانش با توجه به ساختارهای سازمان
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار این موضوع بررسی میشود که چگونه می توان با توجه به ساختار های سازمان، استراتژی های مدیریت دانش را پیاده سازی نمود. ضمن آنکه این موضوع در سازمانهایی با ساختار ارگانیک (سازمان های یادگیرنده به عنوان نمونه ای از اینگونه سازمانها) و مکانیکی (سازمان های حافظ وضع موجود به عنوان نمونه ای از اینگونه سازمانها) مورد بررسی قرار میگیرد. دراینصورت، مدیریت منابع انسانی سازمانها با توجه به نوع استراتژی و ساختار سازمان، نیازمند استفاده از روشهای متفاوتی در ارتباط با استخدام، جبران خدمات و کنترل منابع انسانی خواهند بود، که در قالب فرضیه های تجربی قابل آزمایش مطرح می شود. از اینرو، در این نوشتار سعی بر آن است که سه موضوع زیر مورد بررسی قرار گیرد :الف- جایگاه مدیریت دانش در مدیریت منابع انسانی. ب- معرفی الگویی جهت تعیین استراتژی های مدیریت دانش با توجه به ساختارهای سازمان.ج- نقش استراتژی های مدیریت دانش درتبیین کارکردهای مدیریت منابع انسانی.
مدیریت دانش و سازمان یادگیرنده: تحلیلی بر نقش مستندسازی دانش و تجربه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، طراحی مسیر خلق و حفظ سازمان یادگیرنده از طریق فرایند مدیریت دانش است. فرایند مدیریت دانش مشتمل بر خلق دانش، مستندسازی دانش، توزیع و نشر دانش، و نهایتاً کاربرد دانش میباشد. در مقاله حاضر، مفروض است که هر یک از مراحل مدیریت دانش در خلق و حفظ سازمان یادگیرنده نقش موثری را ایفا مینمایند. ایده اصلی این مقاله بر آن است که مرحله مستندسازی که به معنای ذخیرهسازی، ارزشگذاری، کدگذاری و طبقهبندی دانش و تجربه و به عبارت بهتر، تبدیل دانش ضمنی به دانش آشکار است، مرحله بسیار مهمی برای همافزایی سایر مراحل مدیریت دانش، برای ایجاد و حفظ سازمان یادگیرنده و در نتیجه، برای بهبود و تعالی عملکردی سازمان باشد.
ارزیابی اثر مدیریت دانش در خلق استراتژی رقابتی تمایز از مجرای زنجیره ارزش فعالیت های سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق ارزیابی اثر مدیریت دانش در خلق استراتژی رقابتی تمایز از مجرای زنجیره ارزش فعالیت های سازمانی است. این مقاله بر اساس یافته های تحقیق میدانی در شرکت های فعال در زمینه صنعت نرم افزار شکل گرفته است. برای تدوین چارچوب نظری مدل تحقیق ادبیات و پیشینه تحقیق بررسی و مدل زنجیره ارزش فعالیت های سازمان مبنای ارزیابی اثر مدیریت دانش بر فرآیندهای سازمانی قرار گرفت. در این تحقیق پس از انجام مطالعات کتابخانه ای و اجرای مصاحبه های اکتشافی، مولفه های اثرگذار مدیریت دانش بر بخش های مختلف سازمانی استخراج؛ و از طریق تحقیق زمینه یابی و ابزار پرسش نامه مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس با استفاده از پرسش نامه هر کدام از مولفه های تحقیق مانند فرآیندهای مدیریت دانش، نوآوری (فردی، گروهی و سازمانی)، مهارت های تخصصی کارکنان و رضایت مشتریان مورد سنجش قرار گرفتند. از مدل معادلات ساختاری و نرم افزاریLISREL جهت بررسی روابط میان مولفه ها استفاده شد و در پایان صحت روابط مولفه ها در مدل مفهومی مورد تایید قرار گرفت.
ارایه الگوی سازمان یادگیرنده در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این مقاله سعی کرده است تا با مطالعه خصوصیات سازمان یادگیرنده بر اساس مدل پیتر سنگه، در ابعاد شایستگی های فردی، مدل های ذهنی، چشم انداز مشترک، یادگیری تیمی و تفکر سیستمی در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، با ارایه یک الگوی عملی، شرایط لازم برای بکارگیری آنها را در سازمان مذکور فراهم نماید. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی و ابزار پژوهش پرسشنامه ای بوده که در بین مدیران و کارمندانی از سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران اجرا شده که بعنوان نمونه آماری انتخاب شده بودند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده از فنون آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که سازمان صدا و سیما نسبتا از وضعیت اثربخش یک سازمان یادگیرنده فاصله دارد و همچنین عملکرد کارمندان در یادگیری تیمی و تغییر در مدل های ذهنی رضایت بخش تر از مدیران می باشد و در سایر ویژگی ها سطح کوشش های یادگیری دوگروه مشابه هستند. سپس بمنظور کاهش فاصله تا شرایط اثربخش و تقویت مهارتهای مورد نظر در سازمان صدا و سیما بر مبنای تحلیل نتایج پژوهش و مباحث تئوریک یک الگوی عملی و توصیه های اجرایی در این خصوص پیشنهاد شده است.