فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۴۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
یازدهم سپتامبر از جمله بزرگترین زلزلههایی است که امور را واضح میکند... اکنون مخالفت و مقابله با انباشت سلاحهای کشتار جمعی در دست دولتهایی که مسئولیتپذیر نیستند، منافع ملی ما را تامین میکند.گزارش فوق از زبان مشاور امنیتی جرج واکر بوش گویای آغاز یک تحول پارادایمی و آغاز فصلی نوین در سیاستگذاری خارجی آمریکا و به تبع آن نظام بینالملل است.
جنگ سرد و پیامدهای آن
حوزه های تخصصی:
روابط خارجی ایران و انگلیس در دولت خاتمی و احمدی نژاد
حوزه های تخصصی:
روابط خارجی ایران و انگلیس در طول گذر تاریخ دچار فراز و نشیب های فراوانی شده است. در دوران موسوم به اصلاحات و با روی کار آمدن آقای خاتمی، مبنای سیاست خارجی ایران اصول توسعه گرایی (گفتگوی تمدن ها)، تنش زدایی، اعتمادسازی، صلح گرایی و چندجانبه گرایی تعریف شده است. اساس سیاست گفتگوی تمدن ها بر مشارکت همه کشورها، ملت ها و فرهنگ ها و تغییر شرایط حاکم بر نظام بین الملل می باشد. ایران قبل از سرکار آمدن دولت اصلاحات به خاطر برخی مسائل رخ داده با انگلیس روابط دیپلماتیک خود را قطع کرده و این روابط را در سطح کاردار حفظ کرده بود، ولی با آمدن خاتمی نه تنها روابط فی مابین ایران با انگلیس، بلکه روابط با بیشتر کشورهای تأثیر گذار روبه بهبودی نهاد. همچنین با روی کار آمدن دولت اصولگرا فصل تازه ای در سیاست خارجی ایران به وقوع پیوست. آقای احمدی نژاد دریکی از سخنرانی های خود کشورهای جهان را به صلح و عدالت فرا خواند. وی دولت خود را دولت مهرورزی یا دولت مهر می نامید. در دوران اصولگرا روابط ایران و انگلیس روبه تیرگی نهاد. این تیرگی روابط با مطرح شدن مسئله هسته ای ایران و تصویب قطعنامه ها در شورای امنیت و همچنین اعمال تحریم های اقتصادی و بانکی با حمایت کشورهای غربی هر چه بیشتر روبه وخامت گذاشت. دلایل تیرگی روابط از جانب ایران نیز پیگیری مسائلی همچون هولوکاست، از سر گیری فعالیت های هسته ای به ویژه غنی سازی اورانیوم و در پی دخالت کشور انگلیس در وقایع سال 88 عده ای معترض به سفارت بریتانیا در تهران حمله کرده و آنرا اشغال نمودند، که این مسائل نیز به ابعاد مختلف اختلافات فی مابین دو کشور دامن می زد.
بخت النصر قرن بیستم: نگاهی به زندگی و زمانه آدولف هیتلر و سیاستهای آلمان نازی در قبال یهودیان
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی سیاست های آلمان نازی و شخص هیتلر در قبال یهودیان است. نویسنده با بررسی روند به قدرت رسیدن آدولف هیتلر، به ذکر حامیان او در این مسیر می پردازد و از همکاری کامل محافل صهیونیستی با هیتلر _ چه در زمان به قدرت رسیدن و چه پس از تصدی قدرت _ پرده بر می دارد. مقاله در ادامه به این پرسش مهم پاسخ می دهد که آیا نظام هیتلری خواهان از میان بردن همه ی یهودیان بوده است یا خیر؟ مباحثی همچون ارتش یهودی هیتلر و مهاجرت اختیاری یهودیان در ادامه مقاله مورد بحث قرار می گیرد. نویسنده در انتها چنین نتیجه گیری می کند که ادعاهای یهودیان و حامیان هولوکاست در مورد سیاستهای رایش سوم در سرکوب یهودیان و کشتار جمعی آنها به هیچ وجه قابل پذیرش نیست چرا که هیتلر در سیاستهای و اعتقادات خود و نیز آلمان هیتلری در جهت گیری های خود اصولا به دنبال کشتار یهودیان نبوده اند. علاوه بر این سازمانها و رهبران مهم یهودیان و صهیونیستها در دوران فعالیت سیاسی هیتلر و در به قدرت رسیدن و اجرای سیاستهای او با وی همکاری و هماهنگی فراوانی داشته اند تا حدی که می توان سیاست هیتلر در مورد یهودیان را کاملا هماهنگ با خواستهای رهبران یهودی و صهیونیست دانست.
بازخوانی نظم برخاسته از معاهدات و ستفالی
حوزه های تخصصی:
تحلیل تاریخی نبردهای فرانسه و روسیه در زمان ناپلئون بناپارت
حوزه های تخصصی:
جنگهای ناپلئون را میتوان به دو قسمت تقسیم کرد که قسمت نخست آن موفقیت آمیز و بخش دوم این جنگها با شکست و ناکامی روبهرو شد. جنگ ناپلئون با آلکساندر اول (تزار روسیه) در زمانی روی داد که “عصر طلایی” پیروزیهای نظامی فرانسه به سرآمده و این کشور سیر نزولی را میپیمود.
موج جدید اسلام گرایی در جها عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وقوع جنبشهای مردمی اخیر در خاورمیانه و شمال آفریقا، بسیاری بر این باورند که این موج ادامه امواج دموکراسی مطرح شده توسط ساموئل هانتینگتون است. وی با تقسیم بندی گذارهای دموکراسی در سه موج از 1820 تا کنون، به توصیف تاثیر پذیری اغلب نقاط جهان از این امواج میپردازد و برخی تلاش دارند تحولات منطقه را دراین چارچوب تحلیل نمایند.این درحالی است که بیداری اسلامی چارچوبی متفاوت را برای فهم این تحولات پیشنهاد می نماید. در این پژوهش ضمن تبیین نقش حائز اهمّیت گرایشهای مذهبی در جهان عرب ذیلِ نظریه امواج اسلام خواهی، به تحلیل انتقادی دیدگاه هانتینگتونپرداختهو وضعیت جهان عرب را تحلیل می نماید. سوال اصلی این است: آیا میتوان جنبشهایمنطقه را موج جدیدی از دموکراسی خواهی دانست؟ یافتههای محققان دلالت بر آن دارد که تحولات مزبور به دلیل نقش موثر انقلاب اسلامی ایران، پیشینه اسلامگرایی و گرایشهای دینی در منطقه، گسترش مطالبات شهروندی، آگاهی سیاسی و مبارزه با استبداد،بیشتر با نظریه«مردمسالاری دینی» تا امواج دموکراسی قابل درک و تحلیل است.موضوعی که نگارندگان از آن به موج جدیدِ اسلام خواهی تعبیر نمودهاند
معرفی کتاب: انقلابهای رنگی؛ افسانه یا واقعیت؟!: (معرفی و نقد کتاب افسانه انقلاب های رنگی)
حوزه های تخصصی:
روابط هسته ای پاکستان و آمریکا از 1947 تا 2010(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پاکستان در رقابت با هند و با هدف ایجاد نیرویی بازدارنده در برابر این کشور سرانجام در 28 نوامبر سال 1998 دست به آزمایش هسته ای زد و عملا به جرگه کشورهای هسته ای جهان پیوست. ایالات متحده آمریکا علی رغم نگرانی از این موضوع، تا پیش از حادثه 11 سپتامبر 2001 از اتمی شدن پاکستان احساس تهدید چندانی نمی کرد. ولی واقعه مذکور که بانیان آن در افغانستان ماوا داشتند، آمریکا را به شدت هراسناک کرد. از سویی دیگر تشدید قدرت اسلام گرایان در داخل پاکستان مسئله امنیت انرژی هسته ای پاکستان را رفته رفته به یکی از مسائل اصلی پیش روی غرب قرار داد.
در طول تمامی سال های پس از استقلال، پاکستان و آمریکا از روابطی نزدیک و دوستانه برخوردار بوده اند. این روابط در بحران های منطقه ای، نقش تعیین کننده ای ایفا کرده است. به رغم فراز و نشیب های روابط میان دو کشور، پاکستان همیشه آمریکا را حامی خود در مقابل اتحاد جماهیر شوروی سابق و هند دانسته و در مقابل ایالات متحده نیز به پاکستان همچون مانعی در برابر نفوذ کمونیسم و شوروی در دوران جنگ سرد می نگریسته است و پس آن با وقوع حوادث 11 سپتامبر آمریکا پاکستان را نزدیکترین متحد خود در منطقه دانسته و بنابراین از سخت گیری در مورد برنامه های هسته ای پاکستان اجتناب نموده است. بر اساس این مبحث اجمالی هدف مقاله حاضر بررسی روابط هسته ای پاکستان و آمریکا در چارچوب نظریه نوواقع گرایی است. و در صدد است تا به این سوال پاسخ دهد که روابط هسته ای پاکستان و آمریکا چه فراز و نشیب هایی را طی کرده است. و چه عواملی بر روابط هسته ای پاکستان و آمریکا تاثیر گذاشته است.
رویکردی نظری به مفهوم بنیادگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بنیادگرایی در سال های اخیر به دلیل گسترش در بخش هایی از جهان چون خاورمیانه، افزایش نقش آن در منازعه اعراب ـ اسراییل، افزایش نقش سیاسی اسلام در تعدادی از جمهوری های شوروی سابق، رسوایی های اخیر بنیادگرایان مسیحی در آمریکا و... خود را به عرصه عمومی تحمیل کرده است. محققان دانشگاه شیکاگو با ارایه «پروژه بنیادگرایی» نگاهی پلورال و میان فرهنگی به تعریف بنیادگرایی کرده و معتقدند مراد از بنیادگرایی، گروه های مذهبی است که در واکنش به بحرانی که تصور می کنند هویت گروهی آنها را تهدید می کند ظاهر می شوند و لذا برای محافظت از خود در برابر «غیر»، مرزهای فرهنگی، ایدئولوژیکی و اجتماعی محکمی دور خود می چینند. بر این مبنا، اساس بنیادگرایی بر ناخرسندی از وضعیت موجود استوار است. بنیادگرایان مسیر کنونی جامعه و جهان را تهدیدی برای ایدئولوژی خود تلقی کرده، رسالت اصلی خود را تجدید حیات ایدئولوژی و خارج ساختن آن از زیر گرد و غبار مدرنیسم می دانند.
اما در این میان، بنیادگرایی یهودی از اهمیت زیادی برخوردار است. آنها معتقدند باید هویت نوینی را بر مبنای قومیت مداری محض یهودی، تعارض با جامعه مدرن غربی و اعتراض شدید به مذهب سنتی تاسیس کرد. گوش آمونیم و هاردیم دو جریان عمده بنیادگرای یهودی هستند که تاثیر زیادی بر اندیشه و عمل صهیونیستی گذاشته اند. گوش آمونیم به عنوان جریان رادیکال بنیادگرا بر تقدیس خشونت، قدسی کردن سرزمین، و رازآمیز کردن کاربرد زور تاکید دارد، اما هاردیم به عنوان جریان محافظه کار، هدف خود را که طرد اغیار از جامعه اسراییل و نبرد با سکولارها است از طریق نهادهای آموزشی، رقابت های پارلمانی و اقدامات فراپالمانی پی می گیرد.
در مقابل جریان رو به رشد بنیادگرایی یهودی، جریان پسا صهیونیسم در سطوح آکادمیک ظهور کرد که بسیاری از آموزه های صهیونیسم را مورد پرسش قرار داد. علل ظهور این جریان، تحول هویت و احساس ملی در میان شهروندان فلسطینی و ضرورت پذیرش «غیر»، گسترش انتفاضه فلسطین و جنگ لبنان که دیدگاه صهیونیسم در مورد حاکمیت بر کل سرزمین و مردم را بی اعتبار کرد، اولویت یافتن خصلت بی طرفی شرق شناسان به ویژه در مورد جنگ 1948 و تغییر کانون توجه از اسراییل به هر دو سوی منازعه بود. بنابراین، جامعه اسراییلی امروز با چالش بزرگی مواجه است که بنیادهای اصلی آن را در معرض انتقاد قرار داده است. این مقاله با تفصیل بیشتری نکات فوق الذکر را توضیح خواهد داد.
تأثیر تحولات جهانی پس از جنگ سرد بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تغییر در نظام بینالملل در نتیجه پایان یافتن دوره جنگ سرد و تغییرات ناشی از روندهای جهانی(جهانی شدن اقتصاد و انقلاب ارتباطات)، نقش و جایگاه سیاست خارجی در ارتقای وضعیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی کشورها اهمیت بیشتری یافته است. مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که تحولات جهانی (ناشی از تغییر در نظام بینالملل و جهانیشدن) چه تأثیری بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دو دهه اخیر داشته است؟ نویسنده بر این باور است که در نتیجه تحولات سیاسی و اجتماعی-اقتصادی در عرصه جهانی (فروپاشی نظام دوقطبی و ساختار جدید نظام بینالملل و روند جهانی شدن و انقلاب ارتباطات و اطلاعات)، ابزارهای اقتصادی و فرهنگی در تعقیب اهداف سیاست خارجی اهمیتی دو چندان یافته است و به رغم تداوم تاکید سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اصول و آرمان های اولیه انقلاب اسلامی، گفتمان سیاست خارجی این کشور شاهد تغییراتی از جمله تغییرات شکلی در گفتمان صدور انقلاب، توجه به متغیرهای اقتصادی در روابط خارجی و همچنین تغییر در ادبیات سیاست خارجی بوده است.
پروسترویکا از زبان گورباچف (1)(تحلیل پیش زمینه های فروپاشی شوروی و بلوک شرق)
حوزه های تخصصی:
تحولات مربوط به سیستم امنیت دسته جمعی در دوره بعد از جنگ سرد
حوزه های تخصصی:
پروسترویکا از زبان گورباچف (2)(تحلیل پیش زمینه های فروپاشی شوروی و بلوک شرق)
حوزه های تخصصی:
معرفی و نقد کتاب (قدرت و هدف پس از جنگ سرد)
منبع:
نامه فرهنگ ۱۳۷۴ شماره ۱۹
حوزه های تخصصی:
برابرسنجی دلایل نقض بی طرفی ایران در جنگ های جهانی اول و دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دولت ها در سیاست بین الملل، مطابق نیازهای داخلی، موقعیت جغرافیایی، ژئوپولیتیک، ساختار و عملکرد نظام بین الملل، استراتژی هایی را برای تأمین منافع ملی برمی گزینند. ایران از بازیگرانی بود که در جنگ جهانی اول و دوم، استراتژی بی طرفی را در پیش گرفت؛ اما در هر دو مورد بی طرفی اش نادیده انگاشته شد. در این مقاله می کوشیم با بهره گیری مقایسه ای از مقوله ی بی طرفی در دو دانش حقوق بین الملل و روابط بین الملل، دلایل نقض بی طرفی ایران را بررسی کنیم.
نشانه شناسی و تبارشناسی انقلابهای رنگی
حوزه های تخصصی:
تبارشناسی یکی از راههای شناخت پدیده های اجتماعی است. الگوی تبارشناسانه در شرایطی به کار گرفته میشود که جلوه هایی از تغییر، تداوم و برسازی شکلی - معنایی در پدیده ایجاد شود. انقلابهای رنگی، پدیده ای نوظهور در روابط بین الملل میباشند. این امر را میتوان در راستای انقلابهای دموکراتیک و در چارچوب موج سوم دموکراسی مورد توجه قرار داد. اگر انقلاب فرانسه که در سال 1789 شکل گرفته را اولین مرحله انقلاب دموکراتیک بدانیم، حوادث کشورهای اروپای شرقی در 200 سال بعد از آن؛ یعنی در سال 1989 را میتوان دومین موج انقلاب دموکراتیک دانست. بعد از این مرحله تاریخی، زمینه برای گسترش موجهای مداخله در چارچوب انقلابهای رنگی فراهم شد.
در این مقاله تلاش میشود تا فرایند و تبارشناسی انقلابهای رنگی از طریق بررسی و تحلیل مقایسه ای چنین حوادثی مورد توجه قرار گیرد. حوادث سالهای بعد از فروپاشی نظام دو قطبی، نشان میدهد که فرایندها و نشانه های انقلاب رنگی در راستای تغییر رژیم در کشورهای مورد نظر انجام گرفته است. بررسی حوادث این کشورها بیانگر آن است که جلوه هایی از مشابهت الگویی و رفتاری در این کشورها وجود دارد که میتواند عامل درک سازمانیافته از انقلابهای رنگی و مداخلات آمریکا تلقی شود.