فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۸۰۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
هویت از غامض ترین و مهم ترین مباحث در حوزه زندگی انسانی است. هویت به مثابه درک آدمی از خویش، ا از سویه ها و رویکردهای مختلفی مورد بررسی و مداقه قرار گرفته است. از یکسو هویت به مثابه درک آدمی از خویشتن در رویکردهای ذات گرا، هویت معادل با یک ذات و یک جوهر است، از سوی دیگر برخی با رد رویکرد های ذات گرا، با تأکید بر غیرذاتی و در نتیجه بی بنیانی هویت، آن را یک پدیده برساخته تعبیر کرده و هویت را صرفاً حاصل بازی قدرت و میدان های گفتمانی تعبیر می کنند. در این مقاله از رویکرد دیگری به هویت سخن خواهیم گفت که تحت تأثیر آراء ویتگنشتاین و هوسرل در باره شکل زندگی و زیست جهان، درکی دگرگون از هویت ارائه می کند. درکی که در عین آنکه ذات گرایی را نقد می کند، اما هویت را یک امر بی بنیان و نتیجه قدرت و گفتمان در نظر نمی گیرد و برای آن نوعی از اصالت و بنیان قائل می شود. در ادامه و به صورت کوتاه به تبعات انتقال این بحث از مباحث نظری به کاربست آن در مورد ایران و هویت ایرانی خواهیم پرداخت
تاریخ علیه جامعه، نقد پیش فرض های معرفت شناسانه طرفداران شیوه تولید آسیایی در تبیین توسعه نیافتگی تاریخی ایران
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی نظریات سه تن از مهم ترین هواداران ایرانی نظریه ی شیوه تولید آسیایی پرداخته است. این پژوهشگران بر پایه این نظریه به واکاوی ریشه های تاریخی توسعه نیافتگی جامعه ایران پرداخته اند، هرچند که این نویسندگان هر یک به سهم خود افزوده هایی به روایت کلاسیک این نظریه داشته اند؛ اما همگی با پذیرش پیش فرضهای بنیادین معرفت شناسانه نظریه ی شیوه تولید آسیایی هم چون تفسیر مادی تاریخ و زیربنا بودن مناسبات تولیدی به تحقیق در وجوه مختلف تاریخ و جامعه ایران پرداخته اند. در نتیجه ساخت اقتصاد سیاسی را مهم ترین مؤلفه تأثیرگذار بر فرآیندهای اجتماعی تلقی کرده اند که تعیین کننده ی سایر وجوه زندگی است و این ساخت نیز به نوبه خود متأثر از شرایط اقلیمی ایران هم چون کم آبی و فاصله زیاد واحدهای تولیدی به وجود آمده است. چنین رویکردی جدا از آن که در تحلیل نهایی به معنای تمکین به نوعی جبر جغرافیایی است؛ در نزد این نویسندگان و به خصوص در نمونه ی کاتوزیان به جبرگرایی «تاریخ باورانه» نیز گرفتار شده است. بدین شکل که الگوی جامعه شناسی تاریخی آنان به گونه ای است که جامعه کنونی را سخت ملهم از ساختارهای ستبر تاریخی می-شناسد که گویی در طی هزاران سال تداوم داشته اند و بدین ترتیب از تاریخ «بار گرانی» ساخته اند که رهایی از دست آن را دشوار می نمایاند. این مقاله ضمن نقد این دیدگاه ها به جای جامعه شناسیِ تاریخی کلان نگر از نوع کاتوزیان، جامعه شناسی با برش های مقطعی تاریخی را پیشنهاد می کند.
اعتدال گرایی و تعادل سیاسی بایسته های سیاست اعتدال در سپهر سیاسی کنونی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگرچه اعتدال گرایی به عنوان یک رویکرد و خط مشی سیاسی، جایگاه چندانی در ایران معاصر نداشته است، ، اما در اثر غلبه رویکردهای تندروانه در سیاست داخلی و خارجی طی چند سال اخیر از یکسو و تحرک نیروهای میانه رو به منظور جلوگیری از تشدید مشکلات داخلی و خارجی کشور از سوی دیگر، شعار اعتدال گرایی در انتخابات اخیر با استقبال بخش قابل ملاحظه ای از اقشار و گروه های سیاسی و اجتماعی مواجه شد و پیروزی منادیان این شعار را رقم زد. باوجود این، قوام و دوام اعتدال گرایی در سپهر سیاسی کنونی ایران با موانع و چالش های فراوانی روبه روست. یکی از مهم ترین این موانع و چالش ها، عدم تعادل سیاسی است که امروزه بیش از همه در رابطه نامتقارن دولت و جامعه، برخی ناسازگی های نهادی، غلبه تخاصم (آنتاگونیسم) بر ذهنیت و گفتار سیاسی و تسلط روابط حامی- پیرو (کلاینتالیسم) بر روابط سیاسی خود را نشان می دهد. توفیق در پیشبرد برنامه ها و سیاست های اعتدا ل گرایانه در زمینه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و روابط خارجی در گرو افزایش شاخص های تعادل در ساختار و روابط سیاسی است. نیروهای منادی اعتدال گرایی می توانند راهبرد متعادل سازی سیاسی را نخست از امور تحت اختیار خود، نظیر مدیریت قوه مجریه، اصلاح شیوه های تصمیم گیری و سیاستگذاری، تلطیف گفتار و تعدیل کردار سیاسی آغاز کنند. پس از آن، دولت اعتدال گرایان می تواند از راه پیشبرد سیاست تنش زدایی و حل منازعه در روابط خارجی، ایجاد رونق و شفافیت در فضای اقتصادی، حمایت از انبساط فضای سیاسی و فرهنگی، فراهم کردن شرایط برای حضور و فعال شدن بخش ها و نیروهای زیر فشار و توانمندسازی گروه های آسیب پذیر، پایگاه های اجتماعی و سیاسی خود را تقویت کند. سرانجام، این دولت می تواند با اتخاذ رویکرد تعاملی در ارتباط با دیگر نیروها و نهادهای سیاسی و تقویت همگرایی و اجماع بر سر برنامه ها و سیاست های کلان، زمینه را برای تقویت تعادل سیاسی در کشور فراهم سازد
دولت و مشکله ی کنترل اجتماعی در ایران (1320 1304)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هم زمان با ظهور دولت های مدرن، مفهوم کنترل اجتماعی دستخوش تحول بنیادین شد و نظارت اجتماعی که تا پیش از آن بیشتر مفهومی با ابعاد محلی و محدود بود به مفهومی حکومتی تغییر شکل پیدا کرد. نوشتار حاضر با بهره گیری از آموزه های نظری در تبیین مفهوم کنترل اجتماعی به خوانش مجدد تاریخ دولت مدرن در ایران پرداخته و از این منظر بزرگ ترین و مهم ترین عامل ناتوانی دولت مدرن را در ایران، وجود اجتماعات قدرتمند توصیف کرده است که به واسطه انحصارطلبی، مانع از تحقق کارویژه مهم کنترل اجتماعی از سوی حکومت می شوند. از این منظر «اجتماعات سنتی» در ایران در غیاب تکوین مفهوم «جامعه ایرانی» در برابر تغییرات و اصلاحاتی که از قدرتش می کاست، به صورت جدی ایستادگی می کرد و رهبران نیرومند اجتماعی که در واقع رقبای حکومت مرکزی قلمداد می شدند، در یک نزاع دو سویه و دو وجهی از یک طرف با دیگر شبکه های اجتماعی و از طرف دیگر با قدرت حاکمه بر سر منافع و منابع در جنگ و ستیز بودند. اما با روی کار آمدن دولت پهلوی اول که در پی ایجاد «جامعه» مدرن بود، منازعه ی میان دولت و اجتماع عمیق تر و سمت وسوی قابل توجهی گرفت؛ زیرا این دولت برای رسیدن به اهداف مدرن خود به هیچ وجه شبکه های اجتماعی قدرت را بر نمی تابید و بر همین اساس نیز تلاش می کرد با افزایش قدرت کنترل و نظارت دولتی، رقبای دیگر را از صحنه خارج کند و در عین حال مانع از انجام نظارت های اجتماعی شود؛ اگر چه که در نهایت در این رویارویی با ناکامی مواجه شد.
رنج کنش ساز و ریشه های انقلابی آن در اندیشه سیاسی مارکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از قرن بیستم به بعد
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی جامعه شناسی سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی سیاسی و انقلاب و جنگ جامعه شناسی انقلاب
این مقاله به دنبال بررسی دیدگاه کارل مارکس، به عنوان جامعه شناس و فیلسوف سیاسی در ارتباط با برساخت عینی شرایط وقوع انقلاب با توجه به مفهوم کلیدی رنج انسانی است. مارکس در بررسی شرایط و زمینه های وقوع انقلاب، بر مفهوم رنج (که آن را در قالب الیناسیون و شرایط عینی و ذهنی منتهی به وقوع آن تعریف می کند) تمرکز کرده و از وجه پارادوکسیکال رنج سخن می گوید که مبتنی بر توأمانی وجوه مثبت و منفی رنج اجتماعی پرولتاریا است. از دید او، پیش شرط تحقق پراکسیس و کنش انقلابی، وابسته به وجود عینی و ذهنی رنجی اجتماعی است که با تحقق آگاهی (عینی و ذهنی) پرولتاریا نسبت به آن و خروج از وضعیت الیناسیون، می تواند او را از ابژه منفعل به سوژه فعال امر اجتماعی در جهت برساخت کنش انقلابی تبدیل کند. در این راستا او به عنوان فیلسوف سیاسی و جامعه شناس از نقش دین (که به زعم او برساخت عامدانه طبقه سرمایه دار برای آگاهی بخشی کاذب و خنثی کردن اثر رنج اجتماعی موجود است) غافل نیست و آن را به مثابه مانعی در جهت به اوج رسیدن رنج اجتماعی پرولتاریا و تبدیل آن به محرکه عینی لازم برای انقلاب نکوهش می کند. بنابراین مارکس با اذعان به وجه ایجابی رنج (علی رغم تعینات سلبی اجتماعی آن)، آن را در فرایند برساخت کنش سیاسی پرولتاریا (انقلاب) به مثابه یک نیروی حیاتی، پیش برنده و حتی ضروری در پروسه دیالکتیک تحول اجتماعی و سیاسی مورد توجه قرار می دهد.
مولفه های کارآمدی نظام دینی در اندیشه مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دموکراسی یکی از مهمترین موضوعاتی است که نوع بشر با آن مواجه بوده و ازاینرو همیشه سعی دارد آن را به عنوان آرمان خود تلقی و برای رسیدن به آن تلاش نماید. این مسئله در روند تاریخی خود دچار تحولات عمده بوده به گونه ای که هرملتی از آن برداشت خاصی دارد. برهمین مبنا کشورهای درحال توسعه نیز در برخورد با آن متفاوت عمل می می کنند به طوری که برخی آن را پذیرفته و برخی سعی در بومی سازی آن داشته و بعضی دیگر تعریف جداگانه ای از آن ارائه می دهند. عملکرد نظام جمهوری اسلامی ایران نیز در تقابل با آن متفاوت بوده به گونه ای که بانیان این نظام معتقدند که دمکراسی در بطن نظام اسلامی وجود داشته و این نظام می تواند به عنوان الگوی موفق دموکراتیک به کشورهای منطقه و جهان عرضه شود اما برای رسیدن به این هدف، نظام مردم سالاری دینی باید در مرحله عمل و نظر به عنوان یک نظام کارآمد تلقی شود. این که کارآمدی چیست و مولفه های آن برای نظام مردم سالاری دینی کدامند و چه تفاوتی میان کارآمدی یک نظام دینی با نظام های غیر دینی وجود دارد موضوعی است که در این مقاله با تاکید بر اندیشه های مقام معظم رهبری به آن پرداخته شده است.
ساختار قدرت در ایران عصر ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار در مطالعه ساختار قدرت در ایران عصر ناصری ، به بررسی ویژگی های ساختار قدرت در دو مقوله یکی فرم و صورت بندی ساختار قدرت ودیگری ماهیت سلطه و اقتدار خواهد پرداخت. ویژگی مشخص ساختار قدرت در ایران عصر ناصری ، استبداد بود . شاه مرکز ثقل و توزیع قدرت بود . در این ساختار ، دولت ، دربار و شخص شاه مقولاتی تفکیک ناپذیر بودندکه به تبع خود از موانع شکل گیری نهادهای مشروع و قانونی محسوب می شدند و پیدایش یک ساختار اداری و سیاسی بیرون از چهار چوب نظام خود کامه موجود ، امکان پذیر نبود . در چنین ساختاری امکان رشد طبقات اجتماعی بیرون از حکومت نیز وجود نداشت .
ورود افکار متجددانه و نخستین تلاش ها برای انجام اصلاحات در ایران از نخستین چالش ها با ساختار قدرت در ایرن عصر قاجار بود.
از سوی دیگر با رشد شتابان تجارت خارجی و برخورد فزاینده تجار ایرانی با غرب و سفرهای خارجی و آشنایی با دستاوردهای تمدن غرب ، موجب آگاهی آنها از جایگاه طبقاتی اشان شد و به منافع طبقاتی خود در برابر حکومت خود کامه قاجار پی بردند.
الگوی پیوندی مشروعیت دولت و ظرفیت ها و محدودیت های مواریث فرهنگی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، با توجه به آسیب های ناشی از ادبیات دوگانه ساز رژیم های سیاسی به دو سنخ دیکتاتوری و دمکراتیک، تلاش شده است چارچوبی برای توصیف و فهم وضعیت نظام های سیاسی در کشورهای اسلامی، به ویژه در ایران تمهید شود. در این زمینه با تکیه بر الگوی رژیم های پیوندی فرض بر این است که بخش مهمی از کشورهای جهان در دنیای امروز، علاوه بر پذیرش مشروعیت ناشی از نهادها و مناسبات دمکراتیک مدرن، در عین حال از مشروعیت ناشی از بسترهای فرهنگی و تاریخی خود نیز بهره می برند و به این معنا، در شمار نظام های پیوندی قرار می گیرند. با توجه به این مفروضات، تلاش کرده ایم با کاوش در بستر فکری ایرانیان باستان و سنت اندیشه سیاسی اسلامی، ظرفیت ها و محدودیت های الگوی پیوندی مشروعیت را در بستر فرهنگی ایران شناسایی کنیم.
نوستالژیا؛ مشروعیت و ضد مشروعیت در دولت پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی جامعه شناسی سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی جامعه شناسی سیاسی جامعه شناسی سیاسی ایران
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران دوره پهلوی اول و دوم
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران تاریخ انقلاب اسلامی ایران (بررسی ریشه ها و عوامل)
تفسیر سیاست در دولت پهلوی، بر مبنای الگوی نوستالژیا، هدف این مقاله است. نوستالژیا، به منزله موقعیتی بنیادین در حیات ذهنی انسان، می تواند عرصه سیاسی را متأثر از مضامین و انگاره های خود سازد. در این مقاله، با تمرکز بر دوره پهلوی، قصد داریم تا که نشان دهیم، مشروعیت، که از زمره مفاهیم اساسی مرتبط با سیاست است، ماهیتی عمدتاً نوستالژیک به خود گرفته بود. الگوی نوستالژیا، خودآگاه و ناخودآگاه، به یکی از سرمشق های جاافتاده و مسلط بر گفتمان های ایران عصر پهلوی تبدیل شده بود. در این مقاله، نوستالژیا، به مثابه محل اتصال فرهنگ و سیاست تفسیر می شود. الگوی نوستالژیا، آن چنان فراگیر بود که، حتی صورت بندی نظری ایده ها و افکار نیروهای رقیب و مخالف دولت پهلوی نیز، بیشتر درون چنین سرمشق فراگیر و عامی انجام می شد. این، عام بودن نوستالژیا است که هم گفتمان ملی ایران باستان گرایی حاکم و هم گفتمان دینی اسلام گرایی رقیب (و برخی دیگر گفتمان های حاضر در عرصه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی) را پوشش می دهد. الگوی نوستالژیا، در عرصه سیاست، برای یکی (دولت پهلوی)، مقدمات کسب اعتبار و مشروعیت تدارک می دید و برای دیگری (گفتمان رقیب)، لوازم مورد نیاز جهت سلب مشروعیت از نظام موجود را فراهم می کرد. پارادایم نوستالژیا، نشان خود را بر سیاست در ایران آشکار ساخت.
تحریم اقتصادی، اثرگذاری ذهنی و کنش سیاسی: نمونه موردی دانشجویان دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عمده آثار موجود در زمینه مطالعاتِ مربوط به تحریم های اقتصادی در رشته روابط بین الملل، جنبه های حقوقی و اقتصادی آن ها را مد نظر خود قرار داده اند. امّا تحقیق حاضر به دنبال بررسی ابعاد جدیدتری از آثار تحریم ها بر روی شهروندان کشورِ هدف تحریم می باشد. در این راستا جنبه های ذهنی و روانی اثرگذاری تحریم های ایالات متحده آمریکا بر نوع مطالبات و سطح مشارکت سیاسی شهروندان ایرانی موضوع پژوهش در نظر گرفته شده است. فرضیه تحقیق بیان می دارد که هرچه تحریم ها بر روی شهروندان اثرگذارتر باشد، رفتار سیاسی آنان ماهیتی خشونت آمیز پیدا کرده و نوع مطالبات افراد به سمت موضوعات اقتصادی تر حرکت خواهد کرد. امّا نتایج حاصل شده نشان می دهد که علی رغم افزایش میزان مشارکت سیاسی افرادی که تحریم ها را اثرگذار ارزیابی کرده اند، نوع مطالباتشان بیشتر حول محور موضوعات مدنی و سیاسی دارای سطح معناداری قابل تبیینی می باشد. محقق بر این باور است که این خصیصه مربوط به ویژگی های خاص جامعه آماری تحقیق، یعنی دانشجویان دانشگاه تهران می باشد و در صورت گسترده تر شدن جامعه آماری، امکان سنجش فرض اولیه، مجدداً مهیا خواهد شد. لازم به ذکر است، داده ها از طریق توزیع پرسشنامه میان دانشجویان دانشگاه تهران بدست آمده و ابزار تجزیه و تحلیل آماری آن نیز، نرم افزار SPSS می باشد.
فقه سیاسی و دموکراسی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در ایران
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در ایران تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی در ایران اسلامی تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از مشروطه تا انقلاب اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در اسلام
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی جامعه شناسی سیاسی جامعه شناسی سیاسی ایران
فقه سیاسی به عنوان فربهترین دانش سیاسی شیعه درصدد است احکام جزئی و هنجاری در حوزه مسائل مربوط به نسبت فرد و دولت را ارائه نماید. در نسبتسنجی فقه سیاسی و دموکراسی دو مسئله حائز اهمیت است: تنوع دیدگاهها در فقه سیاسی شیعه، و مرتبهای بودن مفهوم دموکراسی. در حالیکه فقه سیاسی از دیدگاه حداقلیها بیاعتبار است، حداکثریها از آن انتظار حداکثری در پاسخ به مسائل مربوطه را دارند. بر اساس نظریه همروی، اما، فقه سیاسی هم اعتبار دارد، هم محدودیت. فربه شدن فقه سیاسی در طول تاریخ با زوال فلسفه سیاسی اسلامی نسبت مستقیم دارد. به نظر میرسد در فقه ظرفیتهایی وجود دارد که میتواند شاخصهای برخی مفاهیم مدرن را به میزانی بربتابد.
امام خمینی (س) و مردم سالاری دینی
حوزه های تخصصی:
مردم سالاری دینی عبارت است از روش و شیوه زندگی سیاسی مردم که نظام دینی را پذیرفتهاند و آن نظام حداقل تضمینکننده آزادی، استقلال، رضایتمندی، مشارکت سیاسی و اجرای عدالت اجتماعی– سیاسی مردم و در نهایت احساس حاکمیت شریعت در زندگی سیاسی مردم است. در این مقاله پس از تعریف و بررسی شش پایه عملی و عینی مردمسالاری دینی که شامل رهبری، مردم و نقش آنها در عرصه سیاسی، قانون اساسی، احزاب، انتخابات و آزادی است، برآنیم که بدانیم امام خمینی چه نظری جهت بهکارگیری این شش پایه در نظام جمهوری اسلامی که نمونهی عملی مردمسالاری دینی است، داشتهاند. با مطالعه آثار امام و در نظر گرفتن تطور اندیشههای ایشان در دوران مبارزات و پس از تشکیل جمهوری اسلامی با توجه به مقتضیات زمان و مکان که نشان از درایت ایشان بود میتوان به این نتیجه رسید که امام برای مردم نقش بسیار اساسی و پر رنگ در نحوهی اداره کشور در چهارچوب قانون اساسی در نظر گرفته است.
مهمترین نکتهای که در تمام گفتههای امام مورد مداقه است، این است که ایشان همواره در نطقهای خود بر انتخابی بودن حکومت تأکید داشتهاند. از 22 شهریور ماه 1357 که «جمهوری اسلامی» را به جای «حکومت اسلامی» گذاشتند و فرمودند: «نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد»، قالب و صورت نظام را به شکل انتخابی بر اساس آرای مردم مطرح کردند، به گونهای که نهاد رهبری، ریاست جمهوری مجلس شورای اسلامی همه از طریق آرای مردم شکل میگیرد.
سویه ها ی غیر دموکراتیک فضای مجازی و ساختار سیاسی، اجتماعی دولت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف نخست نگارنده در این مقاله، آن است که اهمیت نظری استدلال هایی را نشان دهد که له و علیه رابطه ی فضای مجازی و دموکراسی مطرح شده اند. هدف بعدی و مهم تر آن است که نشان دهد چرا هر دوِ این نگرش ها مسیر نادرستی را پیموده اند؛ بدین معنا که به جای آن که به ساختارهای اجتماعی و سیاسی جامعه نگاه کنند و محدودیت و بسط قدرت دموکراسی یا دولت را با توجه به آن ها توضیح دهند، وجه مستقل و علی حده ای برای فضای مجازی در نظر گرفته اند و بدین سان، قادر به فهم همه جانبه و عمیق عوامل عینی محدود کننده ی قدرت دولت و بسط دهنده ی قدرت اجتماعی نشده اند. در قسمت دوم مقاله به سویه های غیردموکراتیک فضای مجازی پرداخته ایم. این قسمت از این جهت اهمیت دارد که ایده هایی را بیان می کند که خلاف نگرش کلی و متعارف؛ یعنی سودمندی فضای مجازی برای دموکراسی است و از این لحاظ وجه افتراقی وافزایشی مهمی در این حوزه دارد. ما به نقد این نوع نگاه نیز پرداخته ایم و خاطر نشان کرده ایم که عدم تحقق «امر سیاسی» در جوامع اقتدارگرا، نه ناشی از خصلت های به اصطلاح ذاتی و مستقل فضای مجازی، بلکه برآمده از عدم شکل گیری نهادها، انجمن ها و عرصه های عمومی عینی در جامعه است و از سوی دیگر استفاده [یا سوءاستفاده ی] دولت از این ابزار، ناشی از ماهیت و کارویژه های این دستگاه سیاسی و نیز بستر اجتماعی و اقتصادی خاصی است که دولت از آن برخاسته است.
جامعه شناسی تاریخیِ دولت و نسبت آن با مناسبات اجتماعی تولیدی ایران در عصر نظام الملک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بررسی ساختار قدرت سیاسی و مناسبات آن با جامعه و الگوی تولید می توان گفت ماهیتِ دولت در عصر نظام الملک بر مبنای اصل تمرکز قدرت چرخیده و عمدتاً ماهیت مالک الرقابی داشته است. مسئله ی نوشتار حاضر این است که چرا و متأثر از چه مولفه های جامعه شناختی فرهنگی مناسبات قدرت سیاسی با جامعه و نیروهای تولید در عصر نظام الملک این گونه بود؟ با روش تحلیلی و وارسی منابع تلاش داریم تا ماهیت و عملکرد دولت که از آن به عنوانِ «دولت به مثابه تصاحب امور» تفسیر خواهد شد، به صورت بندی جدیدی از گزاره های تاریخی بپردازیم. با مراجعه به گزاره های تاریخی این رویکرد اثبات می شود؛ زیرا سلجوقیان در آغاز راه، حکمرانی خود را با شمشیر و تغلّب بر ایران هموار کردند؛ خاستگاه غیر ایرانی داشتند و در ادامه ی تصاحب سرزمینی به رغم به کار گرفتن دیوان سالاران ایرانی همواره این گروه نخبگان اداری جان خود را در نزاعِ قدرت از دست دادند. از منظر اقتصادی نیز حاکمان سلجوقی ضمن تصاحب تمام منابعِ قدرت و ثروت، چیدمان پیشین و شکل یافته ی طبقات و گروه های اجتماعی ایران را بر هم زده و با تحکیم ساختار قدرت اقتصادی کالایی و بی ثباتی مالکیت نظام ارضی مانع از دگرگونی اساسی شدند. با اعمال شیوه اقتصاد مبتنی بر حیات کوچروی و توسعه الگوی زمینداری اقطاعی امکان انباشت سرمایه و گردش آن تقلیل یافت و به رغم توسعه ی حجم امور اقتصادی و گسترش سرزمین های تحت سیطره در این مقطع پر اهمیت تاریخی، شاهد تکوین مراحل تحول و جهش در این دوره نیستیم؛ بلکه حوادث عظیم این دوره صرفاً در درون یک دایره ی بسته رخ داد که دولت صاحب امور آن را کنترل می کرد. دولت به مثابه تصاحب با اتخاذ و تعمیم نظام ارباب رعیتی در عرصه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تقویت می شد. دولت متمرکزِ عصر نظام الملک از شرایط برای نهادینه کردن تسلط خود بهره گرفت؛ اما برای گذار به مرحله تحول اساسی، حرکت جهش سازی صورت نگرفت.
الگوی نظام جهانی و تحلیل جنبش های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، توانایی تبیین الگوی نظام جهانی در تحلیل جنبش های اجتماعی مورد کنکاش قرار می گیرد. پرسش اصلی این است که الگوی تحلیلی نظام جهانی در تحلیل جنبش های اجتماعی از چه توان تبیینی برخوردار است؟ در این راستا، پس از بیان بنیاد نظری و ویژگی های نظریه نظام جهانی، چارچوب روش شناختی و الگوی تحلیلی نظام جهانی ترسیم می گردد. سپس کاربرد این الگوی تحلیلی در جهت تحلیل جنبش های اجتماعی مورد بررسی قرار می گیرد. با توجه به تحولات بنیادینی که در مناسبات سیاسی و اجتماعی در عصر جهانی شدن به وجود آمده است، جنبش های نوین سیاسی و اجتماعی در بستر متفاوتی شکل گرفته و از سرشت، اهداف، فرایند و آرمان های متفاوتی برخوردارند و پیامدهای دیگری را به ارمغان می آورند. بنابراین، دیگر الگوهای تحلیلی سنتی از توانایی لازم برای تبیین علل و عوامل، بسترها و خاستگاه، شرایط و ویژگی ها و نتایج و پیامدهای جنبش های جدید اجتماعی برخوردار نمی باشند. در حالی که به نظر می رسد، الگوی تحلیلی نظام جهانی از توانایی تبیین لازم و کارآیی مناسبی برخوردار است و با ویژگی های عصر جهانی شدن و جنبش های نوین اجتماعی انطباق دارد.
بررسی تطبیقی کیفیت بسیج سیاسی در گفتمان امام خمینی و گفتمانهای رقیب درجریان انقلاب اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران نتیجه فوران نیروهای نهفته در بستر سیاسی- اجتماعی ایران است که دستکم از دوران مشروطیت انباشت خود را آغاز کرده بود. این انقلاب بدون رهبری بیبدیل و فرهمند امام به نتیجه نمیرسید. نوشتار پیشرو در پی ارزیابی و واکاوی مبانی رهبری و مدیریت امام بر جریان انقلاب اسلامی و دگرسازی و خصومتسازی آن با گفتمانهای رقیب، لیبرال (ملی- مذهبی) و چپ است. بر پایه فرضیه موجود، کیفیت کاربست عناصر سیاسی، اجتماعی و گفتمانی در اندیشه و عمل سیاسی امام به گونهای بوده که توانسته در سایه به حاشیهرانی گفتمانهای هماورد و برجستهسازی گفتمان خودی، بیشترین حد از قابلیت دسترسی و اعتبار را برای آن فراهم آورده و گفتمان سیاسی اسلامگرا، همخوان با خوانش ایشان را بهعنوان گفتمان هژمون در جریان انقلاب اسلامی معرفی نماید. بر این پایه، گفتمان امام در فرآیند انقلاب اسلامی در امر بسیج سیاسی مردم و تحقق انقلاب از گفتمان نخبهگرای گروهها و روشنفکران نهضت ملی و چپ، بهدلیل استحکام گفتمانی و تطبیق با شرایط اجتماعی و گرایشهای فکری و عقیدتی مردم و سابقه تاریخی و وجود نهادهای قدرتمند مذهبی نقش بارزتری را ایفا کرده است.
عوامل مؤثر بر جامعه پذیری سیاسی دانشجویان دانشگاه های دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل بسیار زیادی بر فرایند جامعه پذیری سیاسی شهروندان یک جامعه تاثیر گذار می باشند. در این مقاله میزان تاثیر برخی از این عوامل بر جامعه پذیری سیاسی دانشجویان در جمهوری اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. تاثیر میزان استفاده از رسانه های دولتی بر میزان جامعه پذیری سیاسی، تاثیر معضل بیکاری و تفکرات ناشی از مشکلات اقصادی بر میزان جامعه پذیری سیاسی و همچنین تاثیر تفکرات مذهبی خانواده بر میزان جامعه پذیری سیاسی دانشجویان این روند، سه فرضی می باشند که در این مقاله مورد تحلیل قرار گرفته شدند. اطلاعات پژوهش نیز با روش پیمایشی، از نمونه ای با حجم 1210 نفر از میان دانشگاه های دولتی سراسر کشور با روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب و جمع آوری شده و تحلیل آنها نیز با نرم افزار spssانجام شده است.
نتایج مربوط به بررسی این فرضیات نشان می دهد که استفاده بیشتر از رسانه های دولتی باعث جامعه پذیری سیاسی بیشتر دانشجویان شده و همچنین در فرض دوم، به هر میزانی که افراد دانشجو مشکلات اقتصادی و بیکاری جامعه را بیشتر بداند، از جامعه پذیری سیاسی کمتری برخوردار می باشد و در نهایت فرض سوم نیز نشان می دهد که دانشجویان با پایگاه خانوادگی مذهبی سنتی از جامعه پذیری سیاسی بیشتری نسبت به دانشجویان با پایگاه خانوادگی غیر مذهبی برخوردارند.
دلایل مشارکت در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری: مطالعه موردی رای دهندگان شهر خوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زمینه علل و دلایل مشارکت رأی دهی ایرانیان، چگونگی و چرایی تغییرات در میزان رأی دهی و نیز بررسی تأثیر متغیرهای فردی و اجتماعی بر رفتار رای دهی مطالعات تجربی محدودی صورت گرفته است. انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و پیروزی غیرمنتظره آقای روحانی سبب شد تا نگارندگان برای افزودن به این دسته مطالعات و کمک به فهم بهتر دلایل و انگیزه های رای دهندگان به این حوزه ورود پیدا کنند. هدف اصلی از پژوهش فهم انگیزه های رأی دهی در این انتخابات و چگونگی شکل گیری معیارها و دلایلی بود که بر پایه ی آن واجدان شرایط رأی دادن تصمیم به رای دادن به نامزد خاصی گرفته بودند. جهت دستیابی به این هدف، از روش مصاحبه نیمه ساختند بهره گرفته شد و محدوده مطالعه مردم شهر خوی انتخاب گردید. با تحلیل داده ها به این نتیچه رسیدیم که می توان با توسعه مدل انتخاب عاقلانه به کمک نظریه «چارچوب سازی» به تبیین مناسبی دست یافت. بر اساس یافته های این پژوهش، مردم شهر خوی مردمی غیرسیاسی، محافظه کار و با گرایش های مذهبی و سنتی اند که در کل برمبنای رویکرد انتخاب عاقلانه در انتخابات رأی می دهند، اما انتخاب عاقلانه آنان در چارچوب وضعیت خاص و گفتمان های اقناعی خاص دوره انتخابات صورت می پذیرد.
بنیان «دولت حزب سالار» و تعامل میان دموکراسی و پارتیتوکراسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در غرب، احزاب سیاسی در راستای دموکراسیزاسیون و لیبرالیزاسیون جوامع به وجود آمده اند و شکل گیری نظام حزبی، مرحله ای اساسی در فرآیند توسعه سیاسی به حساب می آید. اعتقاد بر آن است که پلورالیسم سیاسی در نظام های لیبرال دموکراتیک، صرفاً در تحزب سیاسی و رقابت مسالمت آمیز میان احزاب برای کسب قدرت خلاصه می شود. امروزه تحزب جزو جدایی ناپذیری از حیات سیاسی غرب است. اگر نبودِ احزاب سیاسی، خللی در دموکراسی به حساب آید؛ بودن آن ها نیز سدی در مقابل پلورالیسم سیاسی به حساب می آید چرا که در حال حاضر، تکثرگرایی سیاسی در غرب، به رقابت میان احزاب دولتی خاصی محدود شده است که با تحمیل اراده سیاسی خود، قادر به تأمین مردم سالاری واقعی نیستند. احزاب دولتی در حقیقت، با تمرکز قدرت در دست خود، برابری فرصت ها و تساوی امکانات و مجال قدرت یابی را از سایر جریانات و گروه های سیاسی سلب کرده و مانع از گردش پیوسته و واقعی قدرت می شوند. اگر در ابتدای امر، تحزب همزاد نظام لیبرال دموکراتیک بوده است، با افزایش نقش و قدرت احزاب سیاسی و نهادینگی آن ها، حکومت مردم بر مردم، به تدریج جای خود را به حاکمیت احزاب می دهد. برهان اصلی پژوهش حاضر بر روی این فرضیه قرار گرفته است که «دولتی شدن فزاینده ی احزاب سیاسی» و «حزبی شدن دولت های غربی» باعث ایجاد «دولت حزب سالار» و در نتیجه، به چالش کشیده شدن «دموکراسی» از سوی «پارتیتوکراسی» شده است. در عصر حاضر، تفکر و اندیشه های فردی و جمعی، جای خود را به شعور حزبی داده اند و اراده مردمی و ملی، به اراده حزبی بدل شده است. در نتیجه امروزه تعیین کننده سیاست ملی و سیاست ملت، احزاب سیاسی که به بخشی از دولت ها تبدیل شده اند و دولت هایی که در احزاب سیاسی خلاصه شده اند، هستند و این امری است که از آن با عنوان بنیان «دولت حزب سالار» یاد می شود.
درآمدی انتقادی بر مفهوم و شاخص های بی ثباتی سیاسی: به سوی مدلی جامع و روزآمد برای سنجش بی ثباتی سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر بی ثباتی های سیاسی به دلیل فراوانی ، آثار و پیامدهایشان به کانون توجه دولت ها و پژوهشگران تبدیل شده اند. در ایران نیز طی سال های اخیر مطالعات و پژوهش های قابل ملاحظه ای در این باره آغاز شده است. با این وجود، مطالعات ایرانی هنوز چندان از حد کلیات و یا اقتباس مفهوم سازی ها و مدل های قدیمی فراتر نرفته است. این مقاله بر این مفروض استوار است که هرگونه مطالعه و پژوهش روشمند، دقیق و راهگشا در مورد این موضوع، نیازمند مواجهه ی انتقادی با ادبیات موجود و بازاندیشی در مفاهیم، شاخص ها و ابزارهای سنجش و تحلیل بی ثباتی سیاسی است. این مقاله همین هدف را در مورد ابعادِ توصیفیِ بی ثباتی سیاسی دنبال کرده است؛ در این مقاله مفهوم سازی ها، شاخص ها و مدل های موجود، مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته و سعی گردیده بر اساسِ تحولات اخیر جهانی و هم چنین تجربیات بومی، مفهوم سازی و شاخص سازی روشن تر و کارآمدتری برای سنجش بی ثباتی سیاسی ارائه شود. در انتها نیز بیان می گردد که در سنجش بی ثباتی سیاسی لازم است متغیرهای ذهنی (نظام ادراکات سیاسی و فرهنگ سیاسی جوامع موردِ مطالعه) و ابعاد تاریخی (پیشینه ها و تجربیات سیاسی مردم و دولت ها) هم چنین گونه های جدید رویدادهای بی ثبات کننده (که به ویژه نتیجه فرآیندهایی چون جهانی شدن، رسانه ای شدن و مجازی شدن سیاست هستند) مورد توجه قرار گیرند. مدل پیشنهادی این مقاله برای سنجش بی ثباتی با توجه به چنین یافته ها و ملاحظاتی تنظیم شده است.