فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۶۱ تا ۱٬۴۸۰ مورد از کل ۳٬۵۴۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
سعدی و فرطوسی از جمله ادیبانی هستند که میزان تأثیرپذیریشان از نهج البلاغه قابل تأمّل است. تا آنجا که می توان گفت: بعد از قرآن کریم، نهج البلاغه مهم ترین الگوی محتوایی و مضمونی اندیشة ایشان بوده است. در این جستار، آثار سعدی و فرطوسی مورد مطالعه قرار گرفته است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که سعدی و فرطوسی در آثار خود از سخنان امام علی (ع) در نهج البلاغه بهره های اخلاقی و حکمی فراوان برده اند و از این راه، مضمون و محتوای کلام خویش را غنی تر نموده اند. این تأثیرپذیری، غالباً از نوع مستقیم بوده و پیدایی یا اثبات آن نیاز چندانی به توجیه یا تردید و تأویل ندارد؛ البتّه، شایان ذکر است که تأثیرپذیری مستقیم در شعر فرطوسی بیش از شعر و نثر سعدی است؛ زیرا نوآوری سعدی در خلق مضمون های جدید و پیوند میان حکمت های علوی و حکایت های حاصل از سفر و تجربه و دانش با لطافت و پوششی نوین همراه است، در حالی که فرطوسی بیشتر به نظم درآوردن سخنان امام علی (ع) بسنده نموده است.
کاربرد شخصیت های دینی در شعر نازک الملائکه و طاهره صفارزاده بر اساس روش تعامل شاعران با شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر به کارگیری شخصیت ها و مضامین دینی در شعر ادیبان مسلمان نمود بارزی داشته است. شاعران معاصر فارسی و عربی نیز در جهت استفاده از این شخصیت ها در اشعار خود اهتمام ورزیده اند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به تحلیل شخصیت های دینی به کاررفته در اشعار دو شاعر معاصر فارسی و عربی یعنی نازک الملائکه و طاهره صفارزاده پرداخته است. در این پژوهش ضمن معرفی دو مرحله ی نقل و ثبت شخصیت (التعبیر عن الشخصیة) و بیان به وسیله ی شخصیت یا تعبیر معاصر از شخصیت میراثی (التعبیر بالشخصیة) که به عنوان روش تعامل شاعران با شخصیت میراثی شناخته می شود، اشعار این دو شاعر بر اساس این دو مرحله دسته بندی شده و مورد تحلیل قرار گرفته است. همچنین در مرحله ی دوم شیوه ی به کارگیری شخصیت، عامل به کارگیری و نیز موضع شاعر در کاربرد شخصیت نیز مشخص می گردد. یافته های این پژوهش نشان دهنده ی این است که هر دو شاعر از شخصیت های دینی در شعر خود بهره برده اند و شخصیت هایشان در هر دو مرحله گنجانده شده است با این تفاوت که شخصیت ها در شعر نازک الملائکه بیشتر متعلق به مرحله ی دوم است و در شعر صفارزاده بیشتر در مرحله-ی اول گنجانده می شود.
مقایسه ی خسرووشیرین نظامی باوامق وعذرای میرزامحمدصادق نامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه وامق وعذرا یکی ازپنج مثنوی میرزامحمدصادق نامی است که آن را به تقلیدازخمسه نظامی سروده است.دراین مقاله وجوه تشابه دواثرغنایی منظومه خسرووشیرین نظامی ووامق وعذرای میرزامحمدصادق نامی با روش کتابخانه ای و به شیوه تحلیل و توصیف موردبررسی قرارگرفت.نظر به اهمیت تبیین ظرایف عواطف انسانی درمنظومه های غنایی بویژه دو منظومه خسرووشیرین و وامق وعذرا وضرورت شناخت عمیق تر متون ادبی و غنایی کلاسیک فارسی؛این دو اثر به شیوه مقایسه ای مورد مطالعه قرار گرفتند که در هر دو اثرشاهزاده ای کامران، عاشق دختری زیبا وپاکدامن شده ولی چون هردودختردر مثنوی های مذکور، پاکدامن وعفیف بودندخواسته عاشقان خود رابرآورده نساخته اند،درنتیجه عاشقان ازآنان رویگردان شدندوهرکدام ازآن شاهزادگان بااینکه با زنان دیگری چه ازروی اختیاروچه ازروی اجبارازدواج کردند ولی درنهایت سرنوشت آنان رابه معشوق اصلی داستان رسانداگرچه درهردوداستان عاشق ومعشوق بعداز وصال فناشدندوازبین رفتند.با وجودشباهت های موجود،تفا وت هایی نیزدراین دومنظومه وجود دارد مانند شیوه عاشق شدن شخصیت ها، شاهزاده بودن شیرین و بدوی بودن عذرا،شجاعت خسرونسبت به وامق،حضورفرهاد به عنوان رقیب درخسرو وشیرین ونبودن رقیب در وامق وعذرا. در مجموع زاویه دیددرهردوداستان بیرونی است وصحنه پردازی تا حدودی یکسان اما اثرنامی اصفهانی نسبت به نظامی ساده تروازانسجام وپختگی کمتری برخورداراست که این مساله اثررا از شکل حجمی به خطی بدل ساخته است.
ریشه یابی بوطیقای نیمایوشیج در غزل های نو سیمین بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غزل نو، نوع جدیدی از غزل با نگاهی تازه و زبانی امروزی است که پس از فراگیر شدن شعر نو در جامعه پدید آمده است. سیمین بهبهانی با آثاری چون: «خطی ز سرعت و از آتش»، «دشت ارژن»، «یک دریچه آزادی» و «یکی مثلا اینکه» خود را به عنوان یکی از پیشگامان کوشای این فرم شعری معرفی کرده است. با توجه به تأثیر شعر نیمایی بر پیدایش غزل نو، پاسخ به این سوال ضروری به نظر می رسد که احیاگری بهبهانی در غزل، در چه محورهایی از بوطیقای نیما تاثیر گرفته است؟ بهبهانی در طرز دید و طرز کار تازه که دو پایه ی اساسی بوطیقای نیماست، از وی متأثر است. او در طرز دید به فردیت شاعرانه، عینیت گرایی، جامعه مداری و در طرز کار به زبان جدید، بیان طبیعی، الگوی وصفی-روایی و هارمونی در جهت پویش غزل، دل بسته است. روش تحقیق در این جستار، تحلیلی – توصیفی است.
تأثیرپذیری تعلیمی روضه الانوار خواجوی کرمانی از مخزن الاسرار نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظامی گنجوی در شمار بزرگ ترین سرایندگان فارسی زبان است. قدرت شاعری او موجب شد بسیاری در اندیشه تتبع و پیروی از شیوه او برآیند. در این بین خواجوی کرمانی یکی از کامیاب ترین چهره هاست که توانست خمسه ای به روش پیر گنجه بسراید. روضه الانوار خواجو چنانچه خود او نیز اشاره کرده است به تقلید از مخزن الاسرار سروده شده است. این تأثیرپذیری در دو سطح لفظ و محتوا نمود دارد. یکی از مهم ترین ابعاد تأثیرپذیری محتوایی در حوزه تعلیم و تربیت جلوه گر شده است. بر این اساس آنچه در مقاله حاضر بررسی خواهد شد، نکات تعلیمی ستایشی و نکوهشی مشابهی است که خواجو تحت تأثیر مخزن الاسرار نظامی در روضه الانوار انعکاس داده است. روش تحقیق نیز توصیفی- تحلیلی است. بررسی ها نشان می دهد رویکردهای عمده تعلیمی ستایشی دو شاعر به ترتیب بسامد، بر ستایش موضوعاتی چون خرد و اندیشه، فروتنی و فراموش کردن خود، بخشندگی و کرم، دستگیری از خلق، توسل به خدا و اطاعت از او، توجه به دل، هم نشین خوب و خموشی و کم گویی تأکید دارد. در ارتباط با دیدگاه های تعلیمی نکوهشی نظامی و خواجو هم می توان به نکوهش مواردی چون دنیا و متعلقات آن، بی عدالتی و ستمکاری، ظاهرپرستی و ریاکاری اشاره کرد که از این بین، بی ارزش دانستن دنیا و وابسته های آن پرتکرارترین آموزه در هر دو منظومه بوده است.
نقد و بررسی کتاب مدارس الأدب المقارن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارش کتاب در موضوع ادبیّات تطبیقی از سال 1948 در ادبیّات عربی آغاز شد. بررسی جریان شناسانة این آثار نشان می دهد که این نگارش ها فراز و نشیب هایی را تجربه کرده است. کتاب مدارس الأدب المقارن، دراسة منهجیة نوشتة سعید علّوش از کتاب های تأثیرگذار در تاریخ نگارش های ادبیّات تطبیقی است. نویسنده پس از نگارش کتاب مکوّنات الأدب المقارن فی العالم العربی (1986) به دلیل اهمّیّت مطالب گفته شده در آن کتاب، مطالب آن را در کتاب دوّم خود قرار داد و در سال 1987 به چاپ رساند. این نوشتار با هدف تبیین مؤلّفه های جامعیّت صوری و ابعاد محتوایی و با تکیه بر روش تحلیل محتوای کیفی به نقد و تحلیل کتاب پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که این اثر، در زمان خود، کتاب تأثیرگذار و موفّقی بوده و افق تاز ه ای به روی ادبیّات تطبیقی گشود. کتاب، پژوهشگران ادبیّات تطبیقی را با مبانی و چهارچوب های نظری هر مکتب آشنا کرد و زمینة پژوهش جدید در ادبیّات تطبیقی را فراهم آورد. روش علّوش در این کتاب، تحلیلی - نقدی است و در پژوهش خود، پیرو مکتبی خاص نیست؛ امّا دو اشکال در کتاب بسیار روشن و واضح است: اوّل اینکه تمام کتاب، تکرار مطالب کتاب دیگر نویسنده است که یک سال پیش از این به چاپ رسیده است و دیگر اینکه، نویسنده بیشتر به بررسی نظریّة صاحب نظران هر مکتب می پردازد و به روش و چگونگی پژوهش هر مکتب و مؤلّفه های آن در پژوهش تطبیقی اشاره نکرده است.
بررسی تطبیقی کارکردهای «واو» در فارسی و عربی با محوریّت اشعار سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان فارسی و عربی از دیرباز با هم در ارتباط بوده اند و این ارتباط اغلب موجب تداخل زبانی شده است. علاوه بر بخش واژگان زبان، در بخش صرف، آواشناسی و حتی نحو هم این دو زبان روی هم تأثیر گذشته اند. این مقاله که هدفش بررسی یکی از این تداخل های زبانی است، نشان می دهد که بسیاری از کارکردهای حرف « واو » در عربی، به فارسی نیز منتقل شده است؛ چنان که این حرف آنجا که میان دو اسم، دو فعل یا دو جمله قرار می گیرد، علاوه بر کارکرد نحوی اصیل خود، عطف برخی آثار معنایی و بلاغی دیگر را نیز بر جمله مترتب می سازد. «واو» در معانی متعددی نظیر حال، قَسم، معیّت، استدراک و از جمله در معنای سببیّت به کار گرفته می شود. نتیجة پژوهش همچنین نشان می دهد عباراتی شبیه « وگر » و «وَر» در زبان فارسی که در عین ربط دادن کلام، معنای شرطی نیز دارند، به نوعی حاصل ترجمة «وَإن» یا «وَلو» در عربی هستند.
بررسی ارتباط ذهن و زبان در آراء عبدالقاهرجرجانی و نوآم چامسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چامسکی و جرجانی در تعریف زبان بر لزوم اسناد و انطباق مجموعه واژگان بر قواعدنحوی تأکید می کنند. از سویی زبان در نظر هردو نه نظام صوری دستور زبان؛ بلکه قواعد تولید و درک گفتار در ذهن اهل زبان است؛ بنابراین توقع وجود رابطه میان خصوصیات ذاتی ذهن و مشخصه های زبانی بسیار طبیعی می نماید. این ارتباط در نظرات جرجانی به نحوه تولید و ادراک گفتار در ذهن محدود می شود؛ اما چامسکی به دنبال شناخت ماهیت ذهن به عنوان استعدادی ذاتی و منحصر به نوع از طریق نیروی نظم دهنده در زبان است. با وجود توجه جرجانی به نظام معنایی ذهنی و قواعد درونی شده نحو، وی قواعد گشتاری یا دستور ذهنی را مشخصا از دستور صوری زبان جدا نمی کند؛ اما در بررسی فرایند ادراک و تحلیل جمله قائل به برخی عناصر گشتاری است و معتقد است قواعد گشتاری را ذهن سخنگو یا شنونده اهل زبان به آسانی درمی یابد. چامسکی برای تبیین نظریه زبان شناسی خود، زبان را در سه ساحت لفظ، معنا و قواعد نحوی بررسی می کند. جرجانی همین تفکیک را در جهت اثبات نظریه بلاغی خود و به منظور تبیین علل مزیت کلام در می آورد. جرجانی برخلاف چامسکی که تنها به ذهن از منظر زبان ارجاعی می نگرد؛ زبان را در سطح کلام برتر و تعاملش با ذهن نیز بررسی می کند. درک زیبایی حرکتی ذهنی است؛ زیرا در محیط معانی صورت می گیرد و حرکت از معنی به معنی شمرده می شود. حرکت ذهن در مواجه با مجاز حرکتی باواسطه یا بامانع است.
بررسی زمینه های مشترک گرایش به رئالیسم جادویی در جنوب ایران و آمریکای جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رئالیسم جادویی شیوه ای است که در آن نویسنده، خیال و واقعیّت را چنان با هم در می آمیزد که مرز مشخصی میان آن دو نباشد. اگرچه گابریل گارسیا مارکز به عنوان پیشرو این شیوه و برخی دیگر از نویسندگان مطرح آن، در آمریکای جنوبی می زیسته اند؛ امّا این نوع ادبی درکشورهای جهان سوم نیز رواج یافت. در ایران منیرو روانی پور و غلامحسین ساعدی به عنوان پیشگامان این حوزه ادبی شناخته می شوند؛ امّا نکته قابل توجّه این است که اغلبِ نویسندگان این شیوه مربوط به منطقه جنوب ایران هستند. تلاش ما در مقاله حاضر این است که ضمن بررسی شرایط اقلیمی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دو منطقه جنوب ایران و جنوب آمریکا، زمینه های مشترک و علل گرایش نویسندگان دو منطقه به رئالیسم جادویی را روشن کنیم. به نظر می رسد شرایط خاصِّ اقلیمی، دور بودن از مراکز شهری، فقر اقتصادی و بی سوادی باعث گرایش مردم این مناطق به اسطوره ها، خرافات و جادو شده عرصه مناسبی برای تخیّل فراهم نموده است؛ به گونه ای که عنصر خیال، بخشی از واقعیت زندگی شان شده است. این زمینه ها با مؤلفه هایی همچون: موقعیت استراتژیک این دو منطقه و برخورداری از ذخایر ارزشمند، حضور استعمارگران، اختناق در حکومت های مرکزی، به خطر افتادن فرهنگ بومی همراه شده است و نویسنده روشنفکر را به سمت استفاده از عناصر جادویی برای روشنگری، گریز از اختناق و تلاش برای احیای فرهنگ بومی سوق داده است.
متن های آستانه ای در پیوند با ادبیات تطبیقی (نمونه مطالعه شده: سعدی نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی چگونگی روابط میان یک متن با متن/متن های دیگر از مباحثی است که در حوزه نقد، از جمله ادبیات تطبیقی قرار می گیرد. متن های آستانه ای از بخش های ترامتنیت به حساب می آیند و مناسبات درون و بیرون متن را تبیین می کنند. «متن های آستانه ای» از اصطلاحاتی است که از دل مناظره ها در محافل ادبی فرمالیست ها، ساختارگراها و بینامتنی ها بر آمد و با عنوان پیرامتن (ها) [paratext(s)] نیز شناخته می شود. این متن ها، عامل یا عوامل تأثیرگذار و سازنده بیرون از متن است که باعث ایجاد انگیزه شده، منجر به خلق و شکل گیری اثر می شود؛ مخاطب را به دنیای درون متن دعوت می کند و او را با زوایای پنهان زندگی، محیط، روابط اجتماعی و احوال نویسنده بهتر آشنا می کند؛ در حقیقت، این متون، آستانه هایی است که مخاطب برای ورود به جهان درون متن باید از آن گذر کند. از این رو، توجه به متن های آستانه ای وستانه ایو دو دریافت آن ها می تواند بسیاری از نقاط تاریک و پنهانِ جهان متن را روشن کند و یا پاسخ پرسش ها و ابهاماتی که در مورد اثر، خالق آن و زندگی او وجود دارد بیابد. نگاهی کوتاه به متون ادبی نشان می دهد که بخش هایی از متن، به ویژه در دیباچه ها، وجود دارد که در ساختار متون از بخش های ثابت بوده و همیشه وجود دارد مانند «در توحید باری تعالی»؛ در «نعت پیامبر و اولیا»؛ «سبب تألیف» اثر. در این مقاله ضمن معرفی متن های آستانه ای، با آوردن نمونه هایی، ارتباط این متن های آستانه ای با ادبیات تطبیقی بررسی و نشان داده می شود که عناصر و عوامل بیرون از متن هم در شکل گیری یا به طور کلی در آفرینش اثر ادبی نقش انکار ناپذیر دارند.
واکاوی تطبیقی عوامل فمینیستی در رمانهای نوال سعداوی و شهرنوش پارسی پور (مطالعه مورد پژوهانه، رمان مذکرات طبیبه و سگ و زمستان بلند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوال سعداوی و شهرنوش پارسی پور از جمله نویسندگان فمینیست هستند که در رمانهای خود به نظام مردسالاری ناشی از سنتهای اجتماعی و دینی اعتراض می کنند و با ذهنیتی زنانه به جهان می نگرند. از این رو با توجه به نفوذ گرایشهای فمینیستی و وضعیت زنان در رمانهای سعداوی و پارسی پور در این جستار تلاش می شود تا با تکیه بر روش توصیفی - تحلیلی و رویکرد تطبیقی دو رمان «مذکرات طبیبه (نوال السعداوی)» و «سگ و زمستان بلند (شهرنوش پارسی پور)» بر مبنای نقد فمینیستی مورد واکاوی قرار گیرد. یافته های پژوهش حاکی است که دو نویسنده به عواملی همچون اعتراض علیه نظام مردسالاری، بیان ظلم و ستم علیه زنان، تلاش برای کشف فردیت و هویت زنانه توجه خاصی کرده اند. در زمینه تفاوتها، تبعیض جنسی و سرکوب عشق و احساسات عاطفی زنان در جامعه از جمله تفاوتهای برجسته فمینیستی دو رمان است .
بررسی تطبیقی عناصر داستان سمرقند در مقامات حریری و مقامات حمیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳۸
9 - 30
حوزه های تخصصی:
«مقامات حریری» و «مقامات حمیدی» از جمله کتاب های نثر فنی و متکلف در دو زبان عربی و فارسی هستند که در این پژوهش «داستان سمرقندیّه» در هر دو اثر، از جهت ویژگی های داستان پردازی، چون پی رنگ، ساختار، بُن مایه، زاویه دید، صدا، زمان و مکان، توصیف، لحن، گفت وگو، شخصیت پردازی و درون مایه، مورد بررسی قرار گرفته و وجوه اشتراک و افتراق این داستان ها بیان شده است. داستان سمرقند در «مقامات حریری» درباره پیرِ رندی است که در روز، به وعظ مردم می پردازد و در پی جلب وجهه مذهبی در میان مردم است اما هنگام شب، تمام آنچه در روز، جماعت را بدان می خوانده نقض می کند. در داستان سمرقندِ «مقامات حریری» نیز پیری رند را مشاهده می کنیم که ابتدا از خسّت مردم سمرقند به تندی سخن می گوید ولی به مصلحت وقت، تغییر رویّه داده، به ستایش سمرقند و اهالی آن می پردازد. شباهت هایی که بین این دو مقامه وجود دارد بیانگر آن است که قاضی حمیدالدین در تألیف اثرش، به کتاب فاخر «مقامات حریری» نظر داشته و از آن به طرق مختلف بهره گرفته است.
بررسی تطبیقی زبان زنانه در دو اثر «سگ و زمستان بلند» و «علف ها آواز می خوانند»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۰
9 - 27
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی تطبیقی زبان زنانه در «سگ و زمستان بلند» اثر شهرنوش پارسی پور و «علف ها آواز می خوانند» اثر دوریس لسینگ می پردازد. پارسی پور و لسینگ در این آثار با انتخاب زنان به عنوان قهرمان اصلی اثر به بررسی موقعیت و جایگاه زن در اجتماع، مشکلات و محدودیت هایی که وی در جامعه مردسالار با آن مواجه گردیده است می پردازند. با توجه به این نکته که این دو اثر اولین آثار منتشرشده دو نویسنده زن مذکور می باشد، برای کندوکاو درباره این پرسش که آیا این دو اثر از زبانی مختص زنان بهره مند شده اند، قصد داریم در این مقاله به شرح رابطه فمینیسم و زبان زنانه پرداخته، تلاش های این نهضت در جهت دستیابی زنان به زبانی خاص که از دستاویزهای اصلی نویسندگان زن در جهت بیان مسائل و دغدغه های زنان گردد، را مورد بررسی قرار دهیم. در ادامه با تعمق در آثار مذکور به بررسی زبان زنانه در این آثار توجه نماییم.
تطبیق تصوف اسلامی و هندو در اشعار جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۰
113 - 135
حوزه های تخصصی:
اگرچه تصوّف خود از ابتدا منشأ ادبیات انتقادی بوده، اما اشعار منتقدانه جامی در قرن نهم، مسیر ادبیات انتقادی را متوجه خاستگاه آن و جامعه صوفیان کرد. در این تحقیق، آنچه که از بررسی منابع مطالعاتی و هم چنین اشعار جامی به دست آمده این است که نگاه منتقدانه جامی محصول تلاقی واقع گرایی صوفیه نسبت به امر حکومت و علاقه مندی حکومت به تصوّف برای کسب مشروعیت می باشد و هدف ادبیات انتقادی بر خلاف گذشته، درگیر موضوعاتی نظیر انتقادات نهضت شعوبیه و شیعیان به حکومت و یا تفکر کلامی معتزله و اسماعیلیه در برابر کلام اشاعره یا درگیر تعصبات مذهبی و فرقه ای با نگرش های کلامی و یا نقد ناهنجاری های روابط اجتماعی نبود، بلکه این بار هدف، انتقاد از صوفی نمایانی بود که برای کسب قدرت سیاسی، با ابزار تظاهرات صوفیانه قصد ورود به دربار را داشتند.
بررسی تطبیقی جلوه ها و کارکردهای اسطوره ای آب در «شاهنامه» با «ایلیاد»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۰
157 - 174
حوزه های تخصصی:
مناظر طبیعی بن مایه های اساسی و مشترک توصیف ها و تصویرگری ها در اساطیر ایران و جهان هستند که شاعران احساسی ترین و لطیف ترین پیوند را با آن ها دارند؛ "آب" یکی از جلوه های طبیعت است که در اسطوره های ملل مختلف، همواره از رویارویی قهرمانان با آن در بستر طبیعت سخن به میان آمده است؛ آب در «شاهنامه» و «ایلیاد» جلوه های گوناگونی به خود می گیرد و با توجه به تفاوت جغرافیای طبیعی ایران و یونان باستان که موجب شده است غالب مناظر طبیعی «شاهنامه» در خشکی و اغلب مناظر طبیعی «ایلیاد» در آب های بیکران به وقوع پیوندد؛ اما با این وجود هر دو شاعر تقریباً همسان با یکدیگر از توصیف ها و تصویرگری های آب، برای تقویت پیوند مخاطب با شعر و باورپذیری بیش تر داستان های خود بهره جسته اند.
مطالعه تطبیقی مسیر تعالی در دو اثر عرفانی حکمی(رساله الطیر و جاناتان مرغ دریایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۷
57 - 78
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی می کوشد تا وجوه اشتراک و شباهت اقوام و ملل و زبان های مختلف را پدیدار سازد. از جمله فلسفه زندگی و عرفان عمومی و همسان و مختلف آن ها را که اغلب زبانی تمثیلی، رمزی و نمادین دارد نشان می دهد. کشف این شباهت ها کمکی است به انسان برای ساختن جامعه جهانی همراه با همسویی اندیشه ها و همگرایی بیش تر. داستان های تمثیلی پرندگان و تشبیه روح به پرنده از جمله موارد تشابه میان ملت هاست. ابن سینا (359-416) در «رساله الطیر» خود و ریچارد باخ (1936) در اثر مشهور خود، «جاناتان مرغ دریایی» با استفاده از زبانی رمزین به بیان مسیر کمال می پردازند. این دو اثر وصف سیر و سفری است که انسان کامل را توصیف می کند. در این میان، «رساله الطیر» ابن سینا نخستین اثر فلسفی در حوزه رساله الطّیرهاست که به نوبه خود در سایر آن ها به ویژه «منطق الطّیر» عطار مؤثر افتاده است. در مقاله حاضر با تحلیل و توصیف داده ها به سنجش تطبیقی «رساله الطّیر» ابن سینا و «جاناتان مرغ دریایی» ریچارد باخ پرداخته می شود و ضمن پرداختن به شباهت ها و تفاوت ها، اختلافات مبتنی بر جهان بینی نویسندگان دو اثر بررسی شده است.