مقالات
حوزه های تخصصی:
نقد کتاب های درسی و دانشگاهی که در راستای تحوّل و بهبود کیفیّت آموزشی صورت می پذیرد، امری ضروری است، تا زوایای پنهان و تاریکی که بر مؤلّف پوشیده بوده، آشکار گردد و در صورت امکان در چاپ های بعدی برطرف شود. در بررسی های انتقادی، بیان کاستی ها بر امتیازات فزونی دارد؛ و این خود تلاشی از جانب جامعة علمی برای ارتقا و غنای آن کتاب و رفع نواقص موجود است. یکی از کتاب های تازه انتشار یافته در حوزة ادبیّات تطبیقی که برای دانشجویان رشتة زبان و ادبیّات عرب در دورة کارشناسی تدوین شده، کتاب الأدب المقارن (دراسات نظریّة وتطبیقیّة) اثر خلیل پروینی است که توسّط انتشارات سمت به چاپ رسیده است. این پژوهش، به مطالعه و بررسی این کتاب در دو بخش کلّی: شکلی و محتوایی می پردازد و در هر قسمت، ابتدا امتیازات کتاب و سپس کاستی های موجود بررسی می شوند. یافته های پژوهش، بیانگر این است که کتاب از تکنیک های لازم آموزشی؛ همچون انسجام مطالب، پرهیز از اطناب ممل، داشتن تمرین و سؤالات بحث و بررسی و... برخوردار نیست و نتوانسته است، اهداف آموزشی انتشارات سمت و جامعة دانشگاهی را محقّق سازد. لذا در صورت تجدید چاپ، نیاز به اصلاحات اساسی و کلّی دارد.
نقد و بررسی کتاب تاریخ ادبیات عصر عباسی در پرتو فرهنگ و تمدن ایرانیان باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چیرگی و سرآمدی ایرانیان بر بخش بزرگی از جهان باستان آن روز، استقرار و آرامشی پدید آورد که در سایة آن، مردمان توانستند به فرهنگ سازی و گسترش روابط انسانی در میان خویش بپردازند. در عصر ساسانیان، در نتیجة نفوذ سیاسی و دینی گستردة ایران؛ به ویژه در دو منطقة حیره و یمن، اعراب به تدریج تأثیرات کلانی را از تمدّن ایرانی به دست آوردند. به دنبال گسترش اسلام و فتح ایران توسّط اعراب مسلمان، آداب و فرهنگ ایرانی به همراه جلوه های بارز تمدّن ملّت ایران از راه های گوناگون و در زمینه های متنوّع بر فرهنگ و زبان عربی تأثیر گذارد و موجبات پیشرفت و تعالی اعراب را در گستر ة حکومت و سیاست، فرهنگ و ادب و علوم و فنون فراهم آورد. این نوشتار، بر آن است تا کتاب تاریخ ادبیّات عصر عبّاسی در پرتو فرهنگ و تمدّن ایرانیان باستان، اثر وحید سبزیان پور را از دو منظر شکلی و محتوایی مورد نقد قرار دهد. بررسی کتاب نشان می دهد که مؤلّف کوشش نموده تا با تکیه بر منابع اصلی و تحقیقات جدید به بررسی و تحلیل موضوع بپردازد. با این حال، از آنجا که ماهیّت نقد، بررسی، تحلیل و ارزیابی علمی نقاط قوّت و ضعف یک اثر در ابعاد شکلی، محتوایی و روش شناسی آن با توجّه به معیارهای علمی نقد است، در این پژوهش نیز تلاش گردیده تا با توجّه به تعریف فوق به نقد اثر مذکور پرداخته شود.
نقد کتاب چالش میان فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار، کوشیده ایم تا کتاب چالش میان فارسی و عربی (سده های نخست) نوشتة آذرتاش آذرنوش را مورد نقد و ارزیابی قرار دهیم؛ نظریّة چالش میان فارسی و عربی، ادّعایی است که اوّل بار از جانب برخی از خاورشناسان همچون ریشتر - برونبورگ، باسورث و کلود ژیلیو ابراز شده است و البتّه هستند کسانی همچون جولی اسکات و میثمی که با آن مخالفند. در این میان، نویسندة کتاب، بنا به تصریح خود این معنا را از کلود ژیلیو وام گرفته است. ژیلیو این مطلب را به عنوان یک حدس، به هنگام مطالعة کتاب الاقتباس من القرآن ثعالبی طرح کرده با تذکار این نکته که ثعالبی خود از این چالش اسمی نبرده است. نویسنده بر مبنای قبول بی دلیل این حدس، کوشیده است تا با استمداد از مدارکی که ژیلیو نمی شناخته، درستی آن را تأیید کند. ما در این نوشتار، تنها بر مبنای اعترافات نویسنده، نشان داده ایم که ادّعای چالش، درست به نظر نمی رسد و مستندات مؤلّف به جای چالش، بیشتر بر تفاهم میان فارسی و عربی دلالت دارد. این پژوهش بر اساس چاپ دوّم کتاب است که در سال 1387 صورت گرفته و تمامی صفحات ارجاعی نیز متعلّق به همین چاپ است.
نقدی بر کتاب الأدب المقارن (دراسات نظریة وتطبیقیة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیّات تطبیقی در سال های اخیر، بسیار مورد توجّه محافل علمی و دانشگاهی ایران بوده است. این رویکرد، به ویژه در پژوهش های حوزة فارسی - عربی از اهتمام بیشتری برخوردار است؛ نشر مجلّه ها، برگزاری همایش ها و نگارش کتاب های گوناگون که در این زمینه حاصل شده است، مؤیّد این نکته است. البتّه، همة این تلاش ها نیازمند نقد و بررسی است تا علاوه بر کمیّت گرایی به کیفیّت دستاوردها نیز توجّه شود. نوشتة حاضر، با هدف بررسی کتاب الأدب المقارن دراسة نظریّة وتطبیقیّة اثر خلیل پروینی بر آن است تا ضمن معرّفی اثر، به مواضع قوّت و ضعف آن اشاره نماید. به همین سبب، نگارنده، کتاب را از دو منظر شکلی و محتوایی مورد بررسی قرار داده است. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد، کتاب حاضر از لحاظ شکلی در سطح مطلوبی قرار گرفته است و از لحاظ فنّی و محتوایی، ضمن برخورداری از امتیازات لازم، در برخی موارد، به ویژه در بخش تطبیق، نیازمند بازنگری در چاپ های بعدی است.
معرفی و نقد دیدگاه های محمد السعید جمال الدین در پرتو کتاب ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمّد السّعید جمال الدّین از پیشگامان و مؤلّفان برجستة ادبیّات تطبیقی مصر در حوزة نظریّة ادبیّات تطبیقی اسلامی است. در حقیقت، یافته های پژوهش، بیانگر این است که مشخّصة اصلی اندیشه های تطبیقی وی، تأثیرپذیری از مکتب فرانسوی ادبیّات تطبیقی، نقد فرهنگی ادبیّات تطبیقی و تأکید بر نظریّة ادبیّات تطبیقی اسلامی است؛ در حقیقت رویکرد اساسی وی، در ادبیّات تطبیقی، تأکید بر مسألة تأثیر و تأثّر در پرتو پیوندهای تاریخی است. افزون بر این، ایشان به مانند طه ندا، با شیوه ای علمی به بررسی ادبیّات تطبیقی اسلامی می پردازد و در پی آن است تا تعاملات فرهنگی و تأثیر و تأثّری را که ادبیّات ملل اسلامی در گذر تاریخ بر هم گذاشته اند، بررسی کند. وی در تبیین ضرورت این نظریّه (نظریّة ادبیّات تطبیقی اسلامی) به نقد تلاش های امپریالیسم و ناسیونالیسم فرهنگ غربی در جهت از خود بیگانگی فرهنگ ملّت های اسلامی نیز می پردازد. این پژوهشِ توصیفی – تحلیلی، ضمن معرّفی محمّد السّعید جمال الدّین، به تحلیل جایگاه و دیدگاه های وی در باب ادبیّات تطبیقی، به ویژه موضوع نظریّة ادبیّات تطبیقی اسلامی، می پردازد.
پژوهشی در کنایه های مشترک در ادب عربی و فارسی (نقد و مطالعة موردپژوهانه: امثال مولد در مجمع الأمثال میدانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احمد بن محمّد میدانی (518 ه ) در کتاب مجمع الأمثال 1000 مثل را به عنوان «المولّدون» معرّفی کرده است که در تعریف آن ها گفته اند: «امثالی که هویّت عربی ندارند، در ادب عربی بی سابقه اند و از فرهنگ های دیگر به زبان عربی سرایت کرده اند» از آنجا که به اعتقاد محقّقان، فرهنگ و ادب ایرانی بیشترین تأثیر را در ادب عربی داشته است، وجود کنایه های مشترک در امثال مولّد و ادب فارسی می تواند از کلیدهای بازگشایی راز هویّت این امثال باشد. نتیجة این پژوهش، نشان می دهد که پاره ای از کنایه های موجود در امثال مولّد، شباهت زیادی به کنایه های ادب فارسی دارد و از آن جهت که کنایه های هر فرهنگ، متعلّق بدان فرهنگ است، این شباهت، نشان دهندة هویّت فارسی و ایرانی این امثال است.
بررسی و ارزیابی کتاب مرایا للالتقاء والارتقاء بین الأدبین العربی والفارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقالة حاضر، بررسی شکلی و محتوایی کتاب مرایا للالتقاء والارتقاء بین الأدبین العربی والفارسی به قلم حسین جمعه است. پیش از ورود به موضوع، شرح حال مختصری از نویسندة کتاب بیان شده و مشخّصات و مسألة پژوهش، ذکر گردیده است. سپس نقد مؤلّفه های شکلی و دیداری اثر، همچون میزان رعایت قواعد عمومی ویرایش و نگارش، کیفیت حروف نگاری، صفحه آرایی و جامعیت صوری کتاب، مورد توجّه قرار گرفته است. عناصر محتوایی، همچون انطباق عنوان با مطالب کتاب، اعتبار علمی منابع، دقّت پژوهشگر در ارجاعات، بهره گیری از ابزارهای علمی لازم برای تفهیم و تبیین موضوع، کیفیت و میزان کاربرد اصطلاحات تخصّصی و... در متن مقاله، بیان شده است. همچنین نظم منطقی و انسجام داده ها در کلّ کتاب یا در هر فصل، نوآوری و روزآمدی اطّلاعات، رعایت اصول منبع دهی علمی، شخصیّت و بی طرفی علمی پژوهشگر، میزان هم خوانی داده های علمی با مبانی و پیش فرض های مورد قبول، رویکرد اثر نسبت به فرهنگ و ارزش های دینی و... بررسی گردیده است؛ به عبارت دیگر، در این پژوهش توصیقی - تحلیلی، امتیازات و کاستی های هر یک از عناصر درون ساختاری و برون ساختاری در کتاب مذکور، اشاره و در حدّ توان ارزیابی گردیده است.
نقد و بررسی کتاب مدارس الأدب المقارن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارش کتاب در موضوع ادبیّات تطبیقی از سال 1948 در ادبیّات عربی آغاز شد. بررسی جریان شناسانة این آثار نشان می دهد که این نگارش ها فراز و نشیب هایی را تجربه کرده است. کتاب مدارس الأدب المقارن، دراسة منهجیة نوشتة سعید علّوش از کتاب های تأثیرگذار در تاریخ نگارش های ادبیّات تطبیقی است. نویسنده پس از نگارش کتاب مکوّنات الأدب المقارن فی العالم العربی (1986) به دلیل اهمّیّت مطالب گفته شده در آن کتاب، مطالب آن را در کتاب دوّم خود قرار داد و در سال 1987 به چاپ رساند. این نوشتار با هدف تبیین مؤلّفه های جامعیّت صوری و ابعاد محتوایی و با تکیه بر روش تحلیل محتوای کیفی به نقد و تحلیل کتاب پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که این اثر، در زمان خود، کتاب تأثیرگذار و موفّقی بوده و افق تاز ه ای به روی ادبیّات تطبیقی گشود. کتاب، پژوهشگران ادبیّات تطبیقی را با مبانی و چهارچوب های نظری هر مکتب آشنا کرد و زمینة پژوهش جدید در ادبیّات تطبیقی را فراهم آورد. روش علّوش در این کتاب، تحلیلی - نقدی است و در پژوهش خود، پیرو مکتبی خاص نیست؛ امّا دو اشکال در کتاب بسیار روشن و واضح است: اوّل اینکه تمام کتاب، تکرار مطالب کتاب دیگر نویسنده است که یک سال پیش از این به چاپ رسیده است و دیگر اینکه، نویسنده بیشتر به بررسی نظریّة صاحب نظران هر مکتب می پردازد و به روش و چگونگی پژوهش هر مکتب و مؤلّفه های آن در پژوهش تطبیقی اشاره نکرده است.