فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۴۱ تا ۲٬۱۶۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲۲
147 - 160
حوزه های تخصصی:
با ظهور مکتب نوین اسطوره شناسی و تحقیق و تفحص علمی در منابع موجود اساطیری نگرشی جدیئ نسبت به اساطیر در علوم به وجود امده است و بی شک اسطوره روشنگر معنای زندگی است و به همین حهت داستانی راست در مقابل قصه و حکایت که داستان های دروغین هستند و از آنجا که عرصه اسطوره به میدان تکاپوی انسان های بودی و اولیه برای تحلیلی از خود و جهان پیرامون است لذا در جهان بینی اسطوره نیز آدمی مانند هر جهان بینی دیگر کوشیده است تا به پرسش های بنیادین خویش درباره ی جهان و انسان پاسخی شایسته بدهد . در این راستا با نظریات معاصر بسیاری روبروییم که فراگیرترین این روش را لوی استروس ارائه داده است.
در این جستار تحلیلی -پژوهشی نگاهرنده کوشیده است داستان درخت آسوریک را بر مبنای دیدگاه لوی استروس و اشارات وی بر اساس تقابل نظام دو تایی مورد بررسی ساختارگرایانه قرار دهد و عناصر آن را بر طبق این دیگاه واکاوی نماید
بررسی تطبیقی شیوه روایت گری ادبی روضه المجاهدین و پیرنگِ نمایشی سریال مختارنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر سعی دارد با مقایسة الگوی داستانگویی ادبی و نمایشی روضه المجاهدین (واعظ هروی) و سریال مختارنامه (میرباقری)، مسئلة اقتباس مستند از اصل یک واقعة مذهبی در تاریخ اسلام و حدود پردازش زیباشناختی آن را برای رسانههای جمعی مورد سنجش قرار دهد. ادبیات عامیانه در زبان فارسی گاه به توصیف و تشریح روایت های تاریخِ دین پرداخته است که همین موجب شده تا روایتی داستان پردازانه و خیال آمیز از وقایع و شخصیت های تاریخی دین در میان عامه رواج پیدا کند. نکته مهم درباره این گونه ادبیات فارسی، درآمیختنِ روایتِ تاریخی با تخیل مولف برای رسیدن به تأثیری خاص بر مخاطب است؛ شیوه ای که امروزه با ظهورِ تلویزیون به نحوی متفاوت از سوی درام نویسان برای نمایشی کردنِ متونِ تاریخی دین اسلام مورد استفاده قرار گرفت. سریالِ مختارنامه یکی از آخرین تلاش ها برای استفاده از تخیل در روایتِ متنِ تاریخی است. تلاشی که نمونه مشابهِ آن در دوران صفویه و توسط واعظ هروی منجر به خلقِ روضه المجاهدین شده بود. مقایسه تطبیقی میانِ این دو اثر، کارکردهای خیال آمیز بودنِ این دو و تفاوت در نحوه به کارگیریِ تخیّل برای پرداختِ روایتِ ادبی و نمایشی از متنِ تاریخی را روشن می کند. نمونه معاصرِ مختارنامه با به کارگیری تخیل قصد دارد به یک تحلیلِ سیاسی تاریخی برسد در حالی که روایتِ واعظِ هروی بیشتر به دنبال تجسمی از یک جهان آرمانی است که ریشه در نگاهی متفاوت به هستی دارد.
جمالزاده و گی دو موپاسان؛ بررسی تطبیقی داستان ویلان الدوله اثر جمالزاده و ویلان اثر گی دو موپاسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جمالزاده، پیشرو داستان نویسی ایران، با پیوند دو تکنیک شرقی و غربی در مجموعة یکی بود و یکی نبود سبکی نوین را بنا نهاد که به داستان کوتاه مشهور شد. ویلان الدوله، با ساختاری متفاوت از پنج داستان دیگر این مجموعه، موضوع بیکاری را مطرح می کند که از لحاظ موضوعی به داستان ویلان (Le Vagabond) اثر گی دو مو پاسان DE Maupassant) (Guy، نویسنده فرانسوی شباهت دارد. در این دو داستان، بیکاری با دو منشا جداگانه مورد بحث قرار می گیرد: بیکاری ارادی با تکیه بر نگرش صوفیانه و بیکاری غیر ارادی.
مقالة حاضر، بی آنکه در صدد اثبات تاثیر پذیری جمالزاده از گی دو مو پاسان باشد، ضمن ارائه دو تابلوی نمودار و انتخاب نمونه هایی از متن دو داستان، به بررسی نقاط مشترک و نوع نگرش دو نویسنده به موضوعی یکسان می پردازد. بیکاری به عنوان علت اصلی و مشترک آوارگی دو قهرمان و دلایل آن، ویژگی های شخصیّتی، توقّعات، کنش ها و واکنش هایشان در کشمکش با درون و برون و نیز ارائه تصویری از افراد جامعه، نوع رفتارشان و فضایی که دو داستان در آن شکل گرفته از جمله موضوعاتی هستند که این مقاله سعی در بررسی تطبیقی آن دو اثر از لحاظ موضوع و شیوه بیان دارد.
بررسی روایت داستان اسکندر و دارا در دو گزارش ابن مقفّع و فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نهایة الارب فی اخبار الفرس و العرب کتابی است که نام نویسنده/ نویسندگان و زمان تألیف آن مبهم است. در فراهم آمدن این کتاب، نویسندگانی همچون عامر شعبی، ایّوب بن قریّه، عبدالله بن مقفّع، اصمعی و ابوالبختری سهمی داشته اند و سه دورة زمانی (سال 75هـ . ، پیش از سال 142هـ . و حدود سال های 170-193ه.) را می توان برای تألیف آن درنظر گرفت. به هر روی این کتاب - به ویژه بخش هایی که از زبان ابن مقفّع روایت شده است - مهم ترین منبع در شناخت سیرالملوک وی و به تبع آن خدای نامة دورة ساسانی است. از آن جا که شاهنامة فردوسی نیز با واسطة شاهنامة ابومنصوری به خدای نامه می رسد، داستان دارا و اسکندر از نهایة الارب و شاهنامه برگزیده شده تا بتوان به سرچشمة اصلی این دو روایت پی برد. با بررسی تطبیقی داستان اسکندر و دارا در این دو کتاب می توان دریافت که روایت فردوسی در هستة اصلی داستان، دقیقا همان روایت ابن مقفّع است، اما فردوسی با نگرش داستانی مطالبی را که به کار وی نمی آمده، حذف کرده و در عوض جزئیاتی را به آن افزوده است.
ادبیات تطبیقی و ترجمه پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی یکی از حوزه های جدید پژوهشی در قلمرو ادبیات تطبیقی می پردازد. از دیرباز، ترجمه نقش مهمی در تأثیرات و ارتباطات ادبی بین ملل و فرهنگ های مختلف داشته است، ولی همیشه در مقایسه با متن اصلی در مقام نازل تر قرار گرفته و فعالیتی دست دوم و اشتقاقی محسوب شده است. در سه دهه اخیر، نظریه پردازان ادبیات تطبیقی این نگاه سنّتی را به چالش کشیده و برای ترجمه ادبی شأنی فعال و خلاق، هم تراز با متن اصلی، قائل شده اند. این مقاله در دو بخش کلّی چگونگی این روند را بررسی می کند. بخش اول به تعریف ترجمه و انواع آن از دیدگاه زبان شناختی و بخش دوم به بررسی نقش ترجمه در قلمرو ادبیات تطبیقی و ترجمه پسااستعماری می پردازد. نویسنده کوشیده است تا نظریه جدیدی را در قلمروِ رو به گسترشِ پژوهش های ادبیات تطبیقی مطرح کند و امکانات جدید و بدیعی برای پژوهشگران این رشته نوپا در ایران فراهم آورد.
مقابسه جایگاه زن در ایلیاد و سام نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲۲
125 - 146
حوزه های تخصصی:
زن و شخصیت او از جمله موضوعاتی است که از دیرباز نظر نویسندگان و شاعران را به خود جلب کرده است. به نحوی که گاه با ابیاتی دلنشین زیبایی اش را وصف کرده و گاه در عباراتی نه چندان دلچسب به مذمتش پرداخته اند. متاسفانه ادبیات نظم و نثر گذشته ما بیشتر متاثر از جو حاکم با عینک بدبینی به زن نگریسته است.خواجوی کرمانی شاعر مطرح قرن هشتم و هومر آغاز گر حماسه غرب نیز در اشعار خود از زن غفلت ننموده و هر گاه با تندی بر او تاخته و زمانی به ستایشش پرداخته اند . هر چند مقایسه شخصیت زن در ایلیاد و سام نامه به دلیل تفاوت های فرهنگب با دشواری هایی روبروست.اما در این دو اثر ارزشمند زن بیشتر به عنوان موجودی فروتر از مرد انگاشته شده و صرف نظر از هلن زنان دیگر از این دو شاعر بیشتر بی مهری نصیبشان شده است . مقاله حاضر جایگاه زن درا در این دو اثر بررسی کرده با بیان شواهدی به نقاط اختلاف و اشتراک دو شاعر می پردازند.
ویژگی سبکی فراوانی واژگان (سنجش عملی گزیده قصائد متنبی، إبن هانیء اندلسی و احمد شوقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دایره واژگان به کار رفته در یک نوشتار اعمّ از شعر و نثر، از آشکارترین ویژگی های سبکی آفریننده آن به شمار می آید. کلمات، همان خشت هایی هستند که ساختمان یک اثر ادبی را به وجود می آورند؛ اما روشی که شاعر/ نویسنده در چینش آنها به کار می برد، می تواند منعکس کننده شخصیت ادبی ویژه و وجه تمایز او باشد. تردیدی نیست که این ویژگی تنها یکی از عناصر سازنده سبک شاعر/ نویسنده است، اما می توان با بررسی و ارزیابی آن، پرده از برخی رازهای نگارشی اثر هنری و سبک و سیاق آن برداشت. مقاله حاضر با تکیه بر روشی آماری نشان می دهد که تنوع دایره واژگان در شعر سه شاعر عربی به این ترتیب است که در شعر ابن هانیء بیشترین و در شعر احمد شوقی کمترین گوناگونی یافت می شود و شعرمتنبّی بر مبنای این محاسبه بین آن دو قرار می گیرد. انطباق نتیجه تحقیق بر فرض های مورد نظر نگارنده، کارآیی شیوه آماری به کارگرفته شده را تأیید می کند.
رویکردی روان شناسانه به سفر سه قهرمان اساطیری (هرکول، رستم، اسفندیار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرکول، رستم و اسفندیار سه قهرمان اساطیر یونان و ایران اند. وجه مشترک هر سه انجام مأموریت های دشوار است. هرکول برای رسیدن به جاودانگی مأمور انجام دادن کار طاقت فرسا می شود. رستم برای نجات شاه کهنسال و اسفندیار نیز برای رهاییِ خواهرانش، باید از هفت خوان عبور کنند. در این مقاله، سه عزیمت مذکور را با الگویِ فرایند فردیت تطبیق داده ایم. مطابق با نظر یونگ، کهن الگوها محتویات ناخودآگاه جمعی بشرند و در مراحلِ گوناگونِ فرایند فردیت حضور دارند. اساطیر و قصه ها نیز تجلیِ لایه های زیرین و جمعی ذهن بشرند؛ بنابراین فرافکنی بسیاری از عناصر فردیت را در قصه ها و اساطیر به صورت غول، اژدها، غار و... می توان جست وجو کرد. تفاوت ها و اشتراکات هر سه مأموریت افزون بر اینکه حاکی از تنوع فرهنگیِ بستر اساطیر و قصه هاست، انعکاس نبرد درونی و دل مشغولیِ واحدی است که از تقاضای کمال و رسیدن به یکپارچگی شکل می گیرد. در مقالة پیشِ رو، ضمن تطبیق نظر یونگ با سازه های اساطیری هر سه مأموریت، با بررسیِ کهنگیِ رمزها و مطلوب ها در هر سه داستان، گذر اسطوره به قصه نیز بررسی شده است.
شورش در شعر امل دنقل و نصرت رحمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد اجتماعی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
بررسی تطبیقی مرثیه های ابن رومی و خاقانی در سوگ فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرثیه سرایی یکی از انواع ادب غنایی است که از دیرباز حضور گستردة خود را در دیوان های شعری ادب عربی و فارسی تثبیت کرده است. این نوع ادبی که غالباً منحصر به بیان مناقب و فضائل متوفّی است، شعرای زیادی را در ادبیّات این دو قوم به خود دیده است. از جملة این شعرا، ابن رومی و خاقانی هستند که به سبب از دست دادن فرزندان خود، در برخی از مضامین شعری مشترک هستند. یکی از این مضامین، مرثیه هایی است که این دو شاعر در سوگ فرزندان خود سروده اند. سوگواری های ابن رومی و خاقانی با توجّه به موضوعات مشترکی مانند شکوه از روزگار، بیان خاطرات متوفّی، دوری گزیدن از شادی به سبب از دست دادن فرزند، ناامیدی، توصیف سنگدلی پدر و توصیف لحظات بیماری متوفّی، امکان مقایسه و بررسی تطبیقی را دارند. نگارندگان بر این باورند که ابن رومی در به تصویر کشیدن این موضوعات از خاقانی موفّق تر بوده است؛ زیرا او در گزینش واژگان با طبع و سرشت خود همگام بوده و هیچ گاه خود را به تکلّف نیفکنده است. به همین دلیل شعر او از صداقت عاطفه برخوردار است. امّا در مقابل، خاقانی گاه با استعمال واژگانی هم چون طرب، چنگ و بربط که تناسبی با مرثیه ندارند و گاه با تشبیهات متکلّفانه از ارزش هنری مرثیة خود کاسته است.
روش تحقیق در این مقاله توصیفی - تحلیلی است. این جستار بر آن است تا ضمن تبیین و تشریح موضوعات مشترک در مرثی ه های اب ن رومی و خ اقانی، ب ه نق د و ب ررسی تطبیقی سبک و اسلوب هنری سوگنامه های این دو بپردازد.
اسطوره در شعر أدونیس و شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان نمادین و اسطوره ای، در شعر معاصر جایگاهی درخور یافته است. اسطوره ها در هر سرزمینی بخشی از هویت، تمدن و فرهنگ آن سرزمین به شمار می روند و شاعران با بهره گیری از آنها، افزون بر اینکه شعر خود را هنرمندانه تر می سرایند، می توانند دغدغه ها، دل مشغولی ها و خواسته های خود را از طریق آنها با زبانی غیرمستقیم به جامعه منتقل کنند. شاعران معاصر ایرانی و جهان عرب نیز از به کارگیری اسطوره ها غافل نبوده و کوشیده اند از این طریق اهداف خود را بیان کنند. از میان این شاعران، أدونیس و احمد شاملو در شعر خود به اساطیر و افسانه ها توجهی ویژه داشته اند. در این مقاله با بررسی اسطوره در شعر این دو شاعر، به این نتیجه می رسیم که افزون بر گرایش این دو به بهره گیری از اسطوره، أدونیس به بازآفرینی اسطوره ها می پردازد و شاملو خود به خلق اسطوره دست می زند.
بررسی تطبیقی محورهای سه گانة بینامتنیت ژنت و بخشهایی از نظریة بلاغت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی تأثیر هزارویک شب بر پیشگامان هنر نمایش نوین عربی
حوزه های تخصصی:
با توجه به تأثیرگذاری شگرف هزارویک شب بر عرصه های مختلف ادبی و فرهنگی ملل جهان، این پژوهش با هدف بررسی نقش هزارویک شب در شکوفایی نمایش نوین عربی، نزد پیشگامان این هنر صورت گرفت. بدین منظور پس از بررسی ریشه ها و خاستگاه های نمایش و شکل های مختلف هنرهای دراماتیک در کشورهای عربی، به معرفی هزارویک شب و قابلیت های نمایشی آن پرداخته شد. همزمان با شکل گیری تئاتر نوین عربی و پایه ریزی آن توسط نمایشنامه نویسان بزرگ عرب، موج تازه ای از تأثیرگذاری هزارویک شب بر ادبیات عربی و این بار در عرصه ی هنر نمایش به وجود آمد که بررسی و معرفی مهم ترین نمایشنامه هایی که براساس این کتاب نوشته شده اند، بخش بعدی این پژوهش را تشکیل می دهد. دستاورد این تحقیق اثبات قابلیت های نمایشی هزارویک شب از طریق بررسی نمونه ها و همچنین معرفی موج تأثیرپذیری نویسندگان عرب در دوره ی شکوفایی نمایش از نیمه ی قرن نوزدهم به بعد، نزد آنان است و بدین صورت ثابت می کند که توجه پیشتازان عرصه ی نمایش عربی و پایه گذاران آن، بیش از ادبیات اروپا به میراث تاریخی ادبیات عربی به طور عام و هزارویک شب به طور خاص بوده است.
سنّت قصه پردازی و موقعیّت گوسانها در نقل روایات پهلوانی
حوزه های تخصصی:
وجود نام های مشترک و روایت های همانند در اوستا و حماسه های هند نشان از قدمت داستان های اساطیری و حماسی ایران، دست کم از زمان همراهی و همزیستی اقوام هند و ایرانی، یعنی بیش از دو هزار سال پیش از میلاد مسیح دارد. برخی نشانه ها از نوع جانوران شگفت، پرندگان خارق العاده و روایتهای مختلف از اسطورة دموزی واینانا، نماینده مشترکاتی با اقوام هند و اروپایی و ساکنان بین النهرین است. اشاره های هرودوت، کتزیاس و گزنفون در کتابها و گزارشهای خارس میتیلینی بارسالار اسکندر حکایت دارد که داستانهای دینی، پهلوانی و غنایی در مراکز فرهنگی و گنجینه های شاهان ایرانی نگهداری شده است.
روایتهای دیگری چون داستان رستم و سهراب، به آسمان رفتن کاوس نیز نشان از نقلهایی دارد که گوسانهای قصه پرداز در مناطق مختلف شاید با اندکی تغییر، غالباً به صورت منظوم و با آواز می خوانده اند. این روایتها که بیشتر تمثیل های غنایی پهلوانی است. در شاهنامه نیز در داستان خسروپرویز و باربد نمونه هایی دارد.
گوسانها با این که از میان تودة مردم برخاسته و بیشتر برای آنها روایت پردازی می کرده اند در میان برجستگان و حکومتگران هم از موقعیتی خاص برخوردار بوده و غالباً به مجالس آنان رفت و آمد داشته اند. در این گفتار کوشش شده است تا به اهمیت این روایتگران بدیهه سرا اشاره شود و مقام و موقعیّت آنان در جامعه مشخّص گردد.