مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
ابن رومی
حوزههای تخصصی:
اشعار مطایبه آمیز بخش قابل توجهی از ادب فارسی و عربی را به خود اختصاص داده است. هجویه سرایی به عنوان یکی از گونه های ادبی، بارها مورد توجه شاعران پارسی گو و عربی سرا واقع شده و آثار قابل ملاحظه و احیاناً خواندنی ای در این نوع به وجود آمده است. بین زندگی ابن رومی شاعر قرن سوم و انوری شاعر پارسی گوی قرن ششم شباهت های فراوانی وجود داشته، از سوی دیگر، انوری در شمار شاعران بسیار دانشمند ایرانی بوده که با شعر ابن رومی آشنایی داشته است. این آشنایی موجبات بهره گیری وی رااز مضامین شعر ابن رومی فراهم ساخته و انوری بسیاری از هجویات خود را تحت تاثیر ابن رومی سروده است.در این مقاله مضامین مشترک «هجو» در شعر دو شاعر بررسی شده و شواهدی که دلالت بر تشابه این مضمون در شعر دو شاعر می کند، مورد تحلیل قرار گرفته است.
جامعه شناسی تطبیقی زبان شعری در مرثیه های ابن رومی و سعاد صباح با توجه به متغیر جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرودن اشعار حزن انگیز در سوگ فرزندان یکی از رایج ترین موضوعات رثاء به شمار می رود. به دلیل پیوند عمیق نوع ادبی رثا با عواطف و احساسات شاعر، این نوع ادبی بیش از سایر گونه های ادبی، زمینه انعکاس ذهنیّات و افکار شاعر را فراهم می آورد و به همین دلیل ظرفیّت تحلیل و بررسی از نظر بازتاب جنسیّت را دارد.
در پژوهش حاضر با روش توصیفی– تحلیلی و با استفاده از آرای محقّقان جامعه شناسی زبان، کوشش می شود، اشعار «ابن رومی» و «سعاد صباح»، دو تن از پیشتازان شعر رثای عربی را در سه سطح واژگانی، نحوی و بلاغی مقایسه کند، تا از این طریق، پیوند زبان و جنسیّت را در اشعار این دو شاعر به مقایسه، نقد و تحلیل گذارد. مهم ترین نتیجة حاصل از کاربست این نظریه در تحلیل مرثیه های ابن رومی و سعاد صباح، نشان می دهد که رابطة تنگاتنگی بین عاطفه رثاء و جنسیّت شاعر وجود دارد و عاطفة حزن سعاد صباح قوی تر بوده و آن به دلیل ویژگی احساسی و درونی زنان در این زمینه است.
بررسی تطبیقی مرثیه های ابن رومی و خاقانی در سوگ فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرثیه سرایی یکی از انواع ادب غنایی است که از دیرباز حضور گستردة خود را در دیوان های شعری ادب عربی و فارسی تثبیت کرده است. این نوع ادبی که غالباً منحصر به بیان مناقب و فضائل متوفّی است، شعرای زیادی را در ادبیّات این دو قوم به خود دیده است. از جملة این شعرا، ابن رومی و خاقانی هستند که به سبب از دست دادن فرزندان خود، در برخی از مضامین شعری مشترک هستند. یکی از این مضامین، مرثیه هایی است که این دو شاعر در سوگ فرزندان خود سروده اند. سوگواری های ابن رومی و خاقانی با توجّه به موضوعات مشترکی مانند شکوه از روزگار، بیان خاطرات متوفّی، دوری گزیدن از شادی به سبب از دست دادن فرزند، ناامیدی، توصیف سنگدلی پدر و توصیف لحظات بیماری متوفّی، امکان مقایسه و بررسی تطبیقی را دارند. نگارندگان بر این باورند که ابن رومی در به تصویر کشیدن این موضوعات از خاقانی موفّق تر بوده است؛ زیرا او در گزینش واژگان با طبع و سرشت خود همگام بوده و هیچ گاه خود را به تکلّف نیفکنده است. به همین دلیل شعر او از صداقت عاطفه برخوردار است. امّا در مقابل، خاقانی گاه با استعمال واژگانی هم چون طرب، چنگ و بربط که تناسبی با مرثیه ندارند و گاه با تشبیهات متکلّفانه از ارزش هنری مرثیة خود کاسته است.
روش تحقیق در این مقاله توصیفی - تحلیلی است. این جستار بر آن است تا ضمن تبیین و تشریح موضوعات مشترک در مرثی ه های اب ن رومی و خ اقانی، ب ه نق د و ب ررسی تطبیقی سبک و اسلوب هنری سوگنامه های این دو بپردازد.
بازتاب سنت و فرهنگ ایرانیان در شعر عصر عباسی (مطالعه موردپژوهانه: بشاربن برد، ابن معتز و ابن رومی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با روی کار آمدن بنی عباس و حضور ایرانیان در ساختار اداری حکومت آنان، شالوده یک جنبش فراگیر فرهنگی- ادبی، پی ریزی شد. در عصر نوسازی ادبی سنت های ادبی، اجتماعی و آثار فکر ایرانی در رأس فرهنگ هایی قرار دارد که در زبان و فرهنگ عربی تأثیرگذار است. تجلّی و ظهور سنّت و فرهنگ ایرانی در شعر شاعرانی همچون «ابونواس» در عصر عباسی اول و «ابن رومی» و «ابن معتز» در عصر عباسی دوم به گونه ای است که در تاریخ نقطه عطفی ایجاد کرد و اشعاری را پدید آورد که در هیچ دوره ای از تاریخ ادبیات عرب سابقه ای نداشت. ترانه های عاشقانه و باده سرایی مهمترین بن مایه هایی هستند که جولانگاه این شاعران برای انتقال سنّت و فرهنگ های ایرانی قرار می گیرد. عباسیان تحت تأثیر فرهنگ ایرانی همچون پادشاهان ساسانی شیفته تجمّلات و تشریفات شدند. بازتاب این روحیه اشرافیگری در شعر شاعران عصر عباسی دوم به ویژه «ابن معتز» به وضوح دیده می شود. جشنهای باستانی به سبب برخواستن از فرهنگ کهن ایران و بهره مندی از شاخص های مثبت خود به درون دربار عباسی راه یافت و با ایجاد زمینه برای ادیبان عصر عباسی توانست در بسیاری از آثار ادبی این دوره، تأثیر فراوانی بگذارد. آگاهی و اشراف به فرهنگ و سنّت های ایرانیان به شاعران تازی چنان تشخّص ادبی می داد که سبب شد سنّت های ادبی و اجتماعی و آثار فکر ایرانی در رأس فرهنگ های تأثیرگذار در زبان و فرهنگ عربی قرار گیرد.
بازتاب فرهنگ و ادب ایرانی در شعر ابن رومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۹
105-123
حوزههای تخصصی:
ابن رومی (221-283 ه )، از سخن سرایان سترگ دوره دوم عباسی و از مفاخر عالم تشیع است که زیبایی و ظرافت چکامه های بلندش، رونق بخش بلاغت ادب عربی است. جلوه های فراوان تأثیرگذاری فرهنگ و ادب ایرانی بر شعر این شاعر سایه افکنده، به طوری که در برخی از سروده های خود، از مظاهر مختلف فرهنگ و تمدن ایرانی تأثیر پذیرفته است. نوشتار حاضر، پژوهشی توصیفی - تحلیلی، با هدف شناسایی زوایای گوناگون فرهنگ و ادب ایرانی در اشعار ابن رومی است که به شیوه ای نظام مند، بررسی جشن ها، آداب و رسوم ایرانی، الفاظ و واژه های فارسی، امثال و حکم، ذکر اسامی شهرها و اماکن ایرانی و ... را در دیوان این شاعر به نقد کشیده است. محورهای اساسی این پژوهش که در قلمرو ادبیات تطبیقی و مکتب فرانسه نگاشته شده، عبارتند از: دورنمایی از زندگی علمی و ادبی ابن رومی و نقد، تحلیل و تبیین برخی مضامین و جلوه های فرهنگ و ادب ایرانی در اشعار وی. یافته اساسی پژوهش در این است که ابن رومی، با بینش و آگاهی وسیع از فرهنگ و ادب ایرانی، از مظاهر مختلف آن تأثیر پذیرفته است. در این مقاله، ضمن اثبات تأثیرپذیری ابن رومی از فرهنگ و ادب ایرانی، این نتیجه به دست آمده است که علاقه قلبی وی به سرزمین ایران، او را از توجه به مبادی اسلامی بازنداشته و معرفی فرهنگ سرزمین مادری خویش، ایران، به دیگر ادیبان و مخاطبان عرب، از جمله دغدغه های فکری این شاعر شیعی بوده است.
الطبیعه الحیه فی شعر ابن الرومی(مقاله علمی وزارت علوم)
کانت الطبیعه مذ قدیم الزمن موضع الإهتمام عند الإنسان ویلازم وصفها النفس البشریه خاصه فی طور البداوه. فقد عرف الأدباء والشعراء فی الأدب العربی وصف الطبیعه من قدیم الزمن واشتهر کثیرون منهم بوصفها کإمرئ القیس وذی الرمه واستمدوا من مظاهرها فی تشبیهاتهم وتعابیرهم الشعریه. أما الشاعر الذی اشتهر بوصف الطبیعه فی العصر العباسی فهو ابن الرومی فإن الطبیعه بالنسبه له تحقیقاً لأمانیه واحلامه الفاشله، إذ یصف المشاهد متوحده بین مظاهرها حتى غدا وصفه الوجدانی للطبیعه، بوحا واعترافا بخفایا ضمیره، فلهذا اشتهر ب«الفانی فی الطبیعه». القسم الأهم من شعره یرجع الى الطبیعه الحیه وقصدنا من الحیه هنا المتحرکه منها ففی هذا القسم قام بتصویر الطیور والحشرات والحیوانات الألیفه والوحشیه مستلهما بالتشابیه الرائعه والأستعارات البدیعه؛ کما رسم من هذه الطبیعه لوحات جمیله تعکس شخصیته وذاته المخذوله.
بررسی تطبیقی نگاره های وصف طبیعت در شعر ابن رومی و منوچهری دامغانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۷
145 - 168
حوزههای تخصصی:
محیط عامل اصلی توصیف طبیعت است. توصیف طبیعت و مظاهر آن همچون باغ و بستان و گل ها و ... در عصر عباسی گسترده تر از عصر جاهلی و اموی می گردد. در عصر عباسی جلوه های تمدن و شهرنشینی به یکباره سر بر می آورد. بنابراین وصف بیش تر با استعاره و تشبیهات رخ می نماید؛ که این خود بیانگر وسعت خیال شاعر عصر عباسی است. شعر پارسی دوره منوچهری دامغانی را باید شعر طبیعت خواند، منوچهری از جمله شاعران طراز اول این دوره است. منوچهری به سبب شیفتگی به ادبیات عرب، به تقلید از شاعران عرب روی آورده، و با وجود نوآوری در شعر طبیعت، بسیاری از تشبیهات و صور خیال که توسط شاعران عصر عباسی از جمله ابن رومی و ابن معتز وارد شعر شد؛ در شعر منوچهری آمده است. شعر توصیفی ابن رومی در این دوره تابلوهایی درخشنده و سرور انگیز از باغ ها و چمنزارهاست. در بیش تر این تصاویر جان بخشیدن به موجودات بی جان و عاقل انگاری نقطه مشترک با اشعار منوچهری است.