انتشار شاهنامه خالقی مطلق تحول بزرگی در عرصه شاهنامه شناسی و تصحیح متن در ایران بود. دعوت صریح خالقی از منقدان در مقدمه متن شاهنامه اش برای بررسی بیت بیت تصحیح او و بحث های گوناگون تصحیح متن در یادداشت های شاهنامه توسط او، باب جدیدی را در مقابل پژوهشگران این عرصه گشود. ما بر مبنای شیوه های تصحیحی جناب خالقی، سبک فردوسی و با کمک از دستنویس سن ژوزف و منابع حاشیه ای دیگر چند نکته انتقادی را درباره متن جلد اول شاهنامه تصحیح شده او مطرح کرده، به فراخور آن گهگاه به نقد بعضی برداشت های محتوایی خالقی در یادداشت های شاهنامه نیز پرداخته ایم.
این جستار به شرح و تفسیر مصرعی از داستان رستم و سهراب شاهنامة فردوسی «شما را زمین، پرّ کرگس مرا» می پردازد. اختلاف نظر شارحان و گزارندگان شاهنامه دربارة معنی و مفهوم این مصراع نگارندگان را به جستجو در چرایی این اختلاف ها، شواهد معانی ارائه شده و مفهوم نهایی بیت واداشت. فرضیّة پژوهش حاضر این است که کاربرد کم تعبیر «پر کرگس مرا» در متون ادبی فارسی، ابهام در معنای بیت را دامن زده، شارحان و مترجمان را به گزارش کلّی بیت واداشته است. نگارندگان با بهره گیری از روش قیاسی و بررسی درزمانی، شواهدی از کاربرد تعبیر «پر کرگس» به دست آورده اند و معنای جدیدی را پیشنهاد می کنند. حاصل پژوهش بیانگر آن است که در این مصراع، تعبیر «پر کرگس» از سویی القاگر مفهوم خُردی، تقلیل و ناچیزی است در برابر زمین و هر آنچه در آن است و از سوی دیگر، تعبیر «به عاریت گرفتن پر کرگس» برای بیان شتابزدگی و عجله و سرعت به کار رفته است.
هم اکنون، با گذار از حاکمیت روش های کمّی و اثبات گرایانه در حوزه علوم اجتماعی، و اطلاع از تأثیرگذاری جدی عامل مغفول فرهنگ در این حوزه، توجه به تعامل فرهنگ و هویت، و روابط خارجی به جدی ترین مباحث رشته روابط بین الملل تبدیل شده است. پذیرش تأثیرگذاری فرهنگ در سیاست خارجی به معنای قبول تنوعات در آن است. در این مقاله از منظری ایرانی و با روش تاریخی و دیدگاه تحلیلی به متون کهن پارسی، در اینجا مشخصاً شاهنامه فردوسی، به برخی از ابعاد تأثیرگذاری این عامل بر روابط خارجی پرداخته شده است. چگونه «خود» و «دیگری» در شاهنامه بازنمایی شده اند؟ آیا تمایز آشکاری میان ایرانی و غیرایرانی در ذهنیت فردوسی وجود دارد؟ کدام دیدگاه فرهنگی می تواند با دیدگاه فردوسی مطابقت داشته باشد؟ انعکاس این نگرش در روابط خارجی چیست؟ در این مقاله ادعا شده است که فردوسی با نگاهی خاص فرهنگی به مقوله روابط خارجی می نگریست که آن را «دیدگاه انسان باورانه ایرانی در سیاست خارجی» می نامیم. دیدگاهی که ضمن تأکید بر هویت ممدوح ایرانی، اصالت را بر گسترش اخلاق و ارزش های انسانی می گذارد و در دام تعصبات قومی نمی افتد.
زبان شاهنامه، زبانی شگفت انگیز، خاص و در عین حال ساده و نزدیک و هم جوش با ذهن مخاطب توصیف شده است. راز و رمز این تقرّب، البته پیچیده است و بسادگی نمی توان از همه جوانب آن پرده برداشت. کار درست و شایسته ، در حوزه زبان شاهنامه، بررسی همه ابعاد و زیر و بم آن از جهات گوناگون است، کاری که شگرف است و تنها در سایه تحقیق دقیق و همراه با تجربه ها و دانش های گوناگون، ممکن و میسّر است. هدف نگارنده از ارائه این مقاله، پرداختن به مقوله ای بسیار جزئی و در عین حال با اهمّیّت در زبان شاهنامه است. معرفی و تحلیل نوعی حذف در زبان شاهنامه چیزی است که به گمان ما، دانستنش بر هر شاهنامه خوان و شاهنامه پژوهی، بایسته است. دستاورد شناخت این مقوله از حذف، می تواند دست کم در چهار موضوع نسخه شناسی، معناشناسی، آشنایی با شیوه ای از بلاغت و نحو زبان شاهنامه، مورد استفاده قرار گیرد؛ با این حال هرگاه ما از کم و کیف این تحقیق آگاه گردیم؛ با این که این ویژگی به زبان فردوسی منحصر نبوده است؛ پی خواهیم برد که چگونه شاعر، در سراسر شاهنامه، با کاربرد آن به عنوان یکی از تکنیک های زبانی، زمینه وحدت زیبایی و معنایی را برای متن خویش فراهم آورده است. کثرت نمونه هایی که در این جا ارائه می گردد، از گرایش فردوسی به بیان گفتار، از طریق همین شیوه زبانی خبر می دهد. این مقوله حذف که عجالتاً به «حذفی غریب» نام گذاری می شود؛ پیش از این در هیچ گفتاری نقل نگردیده و این مقاله برای نخستین بار بدان می پردازد