فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱٬۱۱۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
کتاب گلشن راز شبستری، بی تردید یکی از آثار ارزشمند زبان فارسی است که ادب و معارف والای آن برگرفته از مضامین ارزشمند قرآن کریم است و به سبب همین اهمیتی که دارد، شرح وتوضیح زیادی برآن نوشته شده است و مسائل این کتاب کم حجم اما پرمحتوی از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. در این گفتار، سعی شده است که سوال های ادبی گلشن راز با پاسخ های دقیق و مسائل ظریفِ معرفتی وشناختی تا وصول به حق و بقاء بالله، از گلزار سر سبز و پر از گلهای دانش حقیقت قرآن مجید استخراج شود. این پاسخها در عین روشنی و قاطعیت از جنبه های ادبی و بلاغی بالایی برخوردارند. در پاسخ به هر پرسشی، چندین آیه ی شریفه که مناسبت با موضوع مورد پرسش دارد، ذکرشده که در اصل، آن آیات، جواب نکات و دقائق و مشکلات پرسیده شده، محسوب می شوند. بر این اساس می توان گفت که قرآن کریم، با دلایل متقن و عقل پسند، جوابگوی تمام نیازهای مادّی ومعنوی در ابعاد مختلف زندگی انسان است.
ارزیابی ترجمه های معاصر فارسی قرآن کریم مشتمل بر مادّه ی «حشر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتقال علوم و معارف از هر زبانی به زبان دیگر، از راه ترجمه ممکن و میسّر است. امّا این جریان انتقال، با وجود نقاط مثبت، نقاط ضعف نیز دارد. توجّه و حسّاسیّت پیرامون این امر در قرآن کریم بسیار حائز اهمیّت است؛ زیرا از منبعی برتر از مادّه سرچشمه می گیرد. یکی از این موارد ضعف، در معناشناسی و معادل یابی واژة «حشر» و مشتقّات آن دیده می شود. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بررسی و تحلیلی جامع و کامل دربارة معادل یابی این واژه پرداخته است و بدین نتیجه دست یافته است که معادل حقیقی و جامع این واژه، «جمع نمودن و سوق دادن به سوی قیامت» همراه با قید «اجبار» است، امّا این معنای جامع در ترجمه های فارسی معاصر از جمله، ترجمه های آیتی، الهی قمشه ای، رضایی، صفّارزاده، فولادوند، کاویان پور، مجتبوی، مشکینی، مصباح زاده، معزّی و مکارم شیرزای رعایت نشده است و تنها الهی قمشه ای در یک مورد، آن هم به صورت ناقص، بدان اشاره کرده است.
رویکرد قرآنی سنایی به قصیده "" ابر""فرخی سیستانی (با نگاهی به نظریه بدخوانی خلاق هرولد بلوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرن ششم در تاریخ شعر و ادب فارسی ، دوره درخشان دگرگونی های فکری و فرهنگی و پیش آمدن مجال روی کردهای تازه شاعرانه ای است که در همه ادوار شعر و تاریخ ادب فارسی شایان یادکردن و بهره برداری های علمی و پژوهشی است.
سنایی غزنوی، شاعری که سهمی عمده در تحولات ادبی شعر قرن ششم دارد، در مرور و مطالعه شعر دوره پیش از خود بهره مندی های هنری و زبانی از آن را منوط به دگرگون ساختن اندیشه و درون مایه شعر می داند.او توفیق یافته است عمده شعر خراسانی پیش از خود را مرور و بررسی کند و سرانجام توانسته است با روی کردی کاملا تازه و سبک مندانه از آزمون این تاثیر پذیری بیرون آید.
در مقاله حاضر قصیده معروف ابر از فرخی سیستانی را که بسیار مورد توجه شاعران بوده است با استقبال سنایی از این قصیده مرور و بررسی کرده ایم.به اعتقاد ما در این مقاله سنایی بر پایه باورهای عمیق آیینی و فکری خود که برآمده از تحولات تازه سیاسی و اجتماعی قرن ششم است، از ابزار روی کرد قرآنی مدد گرفته است و بر اساس آنچه که امروز در نظریه بدخوانی خلاق هرولد بلوم مطرح است، خود را از اضطراب تاثیر شعر فرخی رهانیده است. و بی آن که در سایه تاثیر پذیری از شعر فرخی بماند، حرفهای اصلی خود را هنرمندانه بیان کرده است و شکلی تازه از قصیده سرایی را به نمود رسانیده است.
از بیناخوانش تا بینامتنیّت؛ روایت شناسی میراث عاشورا در آثار داستانی محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیّات از هیچ زاده نشده است! هر متنی هنگام تولّد بر گسترة سفید کاغذ یا حتّی بر صفّة ذهن، از متون قبل از خود متأثّر شده است. این امر سبب شده تا مفاهیم بدیعی از قبیل بینامتنیّت و بیناخوانش در حوزة نقد نو جلوه گر شوند. در ادبیّات داستانی، آن دسته از منابع که استوارتر و جذّاب ترند، بنمایة خلق آثار دیگر می شوند. حماسة عاشورا از این زمره است. بر کسی پوشیده نیست که ذهن و اندیشة ایرانیان مسلمان با واقعة عاشورا عجین و به شدّت از آن متأثّر است. ادبیّات، به ویژه ادبیّات داستانی نیز به عنوان آیینه ای از باورها و رخدادهای اجتماعی، این واقعه را در خود بازتاب داده است و به ایجاد گستره ای انجامیده که آن را «ادبیّات عاشورا» نام نهاده اند. در این گستره، برخی از آثار به شکلی مستقیم به شرح وقایع عاشورا و قیام امام حسین(ع) می پردازند؛ مثل اشعار رثایی یا اشکال مختلف تعزیه. امّا دولت آبادی رمان نویس است و از همین رو، در مقام قیاس، تأثیرپذیری او از واقعة عاشورا شکل پیچیده و پنهان تری دارد. او با بهره گیری از قابلیّت های گوناگون این واقعه در زمینة خلاّقیّت ادبی، عناصری را از آن وام گرفته است. همان گونه که خود او نیز اذعان دارد، نقش تجربة شخصی وی در حوزة نمایش، به ویژه تعزیه در این میان انکارناپذیر بوده است. در این مقاله، در نظر داریم تا از دیدگاهی تطبیقی و با تکیه بر نظریّات بینامتنیّت و بیناخوانش، منبعث از ژرار ژنت و ژان بل من نوئل، نحوة بازتاب واقعة عاشورا را در آثار دولت آبادی بررسی کنیم.
بینامتنی قرآنی و روایی در شعر مهیار دیلمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه ی «بینامتنی» رویکردی است که به روابط بین متونی پرداخته و موجب آفرینش متن جدید می شود. هر متن خود بینامتنی است که ریشه در متون گذشته داشته و در متون آینده نیز تأثیر خواهد داشت. این نظریه در دهه ی شصت قرن بیستم توسط ژولیا کریستوا بین سال های 1966و1967 میلادی مطرح شد.
ظهور آیات قرآن کریم و سخنان گهربار پیامبر اکرم (ص) و امام علی (ع) در کلام شاعر برجسته ی شیعه، مهیار دیلمی، قبل از هر امری، نشانگر تأثیر پذیری وی از مضامین قرآن و سخنان آن بزرگواران بوده است و همین امر ما را بر آن داشت تا به بررسی روابط بینامتنی بین اشعار مهیار دیلمی و قرآن کریم و کلام پیامبر (ص) و أئمه أطهار(ع) بپردازیم. در این نوشتار گزیده ای از اشعار مهیار مورد بررسی قرار گرفته و نتیجه ی بررسی و تحلیل این روابط نشان می دهد که این اشعار، به تناسب موضوع، با تأثیرپذیری آگاهانه از آیات قرآنی و سخنان گهربار پیامبر (ص) صورت گرفته است. اجرای عملیات بینامتنی، نشان دهنده ی این امر است که بیشترین شکل بینامتنی قرآنی و روایی در این اشعار، به صورت نفی جزیی یا اجترار و نفی متوازی یا امتصاص بوده است.
بررسی تأثیرپذیری ها و کارکرد عناصر قرآنی در اشعار طاهره صفارزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این جستاربه بررسی و تحلیل عبارات قرآنی در اشعار طاهره صفارزاده می پردازد. ابتدا انواع سطوح مختلف تأثیر پذیری شاعر از آیات قرآنی واکاوی شده و منظور شاعر از بهره گیری از این عناصر قرآنی بیان شده است. در ادامه کارکرد های عناصر قرآنی در اشعار او که شامل کارکرد محتوایی، ادبی و دلالت های اسطوره ای است، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.تحقیق درپی پاسخ دادن به این پرسش است که سبک تأثیرپذیری شاعر از قرآن چگونه و در چه سطحی است. با توجه به بررسی های به عمل آمده محرز شد که تأثیرپذیری واژگانی بیشترین بسامد را در اشعار صفارزاده دارد که نشان دهنده اصالت سبک شاعر در امر تأثیرپذیری از قرآن در این حیطه است.این تحقیق به شیوه استقرایی و از نظر ابزار و میدان تحقیق به صورت کتابخانه ای است.
بررسی تأثیر قرآن کریم در اشعار «أبی الفتح بستی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های کارآمدی که ادیبان مسلمان و غیر مسلمان برای شیوایی و ماندگاری سخن خود از آن بهره جسته اند، بهره مندی از واژگان ساختارها و مفاهیم قرآن کریم در واژگان و معانی اسالیب آثار ادبی خویش است، و این امر موجب شده تا اثر ارزنده ای از خود به یادگار بگذارند.
مقاله ی پیش رو، با عنوان «تأثیر قرآن کریم بر اشعار ابوالفتح بستی» یکی از شاعران قرن چهارم هجری است، که تأثیر پذیری این شاعر از قرآن کریم و چگونگی آن و نیز اغراض شعری وی را بررسی می کند. در این پژوهش به شیوه ی تحلیلی- کتابخانه ای، انواع تأثیر گذاری قرآن کریم بر اشعار ابوالفتح بستی شاعر پر آوازه عصر غزنوی و چگونگی تأثیر پذیری وی از قرآن کریم مورد تحلیل، بررسی قرار گرفته و دست آورد آن این است، که به صورت های لفظی و معنوی ساختاری از قرآن کریم تأثیر پذیرفته و ابیات برگرفته از قرآن در پنج عنوان کلی دسته بندی گردیده است، که عبارتند از: حکمت، غزل، ذمّ و هجا و عتاب، فخر و مدح. شاعر از حکمت نسبت به سایر عناوین بیشترین تأثیر پذیری را داشته است و این یکی از نشانه های اعجاز تأثیری قرآن کریم بر همه شئونات مسلمانان در همه اعصار اسلامی از آغاز تاکنون می باشد.
بررسی ادبی واژه ویل و بیان مخاطبان آن در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم در تحلیل و تفسیر آیات قرآن کریم بررسی واژه ها می باشد.خواستگاه هر واژه، در فهم مطالب هرعبارت بسیار تأثیر گذار است. این مقال به بررسی و بیان واژه ویل و کاربرد آن در آیات قرآن کریم می پردازد. روشن شدن جایگاه و معنای اصیل لغت مورد نظر، می تواند مخاطب را به فضای نزول قرآن برده و درک وی را از غرض کاربردی واژه در آیات ،روشن نماید. ویل در لغت عرب برای بیان حسرت و اندوه فراوان برای یک عمل شر و اندوهناک و دارای عذاب وعواقب شدید به کار می رود.و یکی از واژه هایی است که خداوند از آن برای ابراز تنفر و وعید عذاب استفاده کرده است.. از جمله ی مخاطبین این واژه، کافران، مشرکان، می باشند که در اثر انجام اعمال یا ترک افعالی مورد خشم پروردگار قرار می گیرند و مشمول عذاب سخت الهی واقع می شوند. پس از بیان معنای ویل با استفاده ازلغت نامه های معتبرعربی به جمع آوری آیاتی که کلمه ویل در آنها به کار رفته پرداخته ایم واحیانا به تفسیر مختصری از آنها اشاره شده است.ازمهمترین یافته های این مقاله می توان به این نکته اشاره کرد که هر جا قرآن کریم از این واژه استفاده کرده است ، بیشترهشداربه کافران و معاندان بوده است.و به آنان وعید عذاب و آتش داده است. ویل برای کسانی است که پیامبران و سفراء الهی را تکذیب نمودند و نسبت ناروا مثل دروغگویی یا جنون یا سحر به آنها دادند.
تجلی آیات قرآنی در دیوان حکیم شفائی اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرف الدین حسن حکیم شفائی اصفهانی شاعر،عارف و پزشک مقتدر و توانای قرن ده یازدهم هجری است. زندگی وی همزمان با حکومت پادشاهان صفوی بویژه شاه عباس اول بوده است وی یکی از بنیانگذاران سبک «هندی اصفهانی» یا سبک دوره صفویه است که به روایت صاحب عالم آرا ملقب به ملک الشعرا و ممتاز ایران شد. دیوان او دربردارنده 12000بیت در قالب قصیده، غزل، قطعه، ترکیب بند و رباعی است که 1060 غزل در این میان جلوه می کند.او در غزل پیرو حافظ، سعدی و مولوی است و در این نوع ادبی، بابا فغانی شیرازی را استقبال و نظیره گویی کرده است. اندیشه های عرفانی، علاقه مندی به عرفان و تصوف و نیز تبحر خاص شفائی در علوم صرف ونحو عربی سبب شد که وی دیوان خود را با عبارت های جا افتاده و فصیح عربی به خوبی تزیین نماید. علاقه ومهارت وی در درک و فهم علم عربی شفائی را به سوی گنجینه پر فیض قرآن رهنمون ساخت. چنانکه بسیاری از ابیات دیوانش به شیوه های : اشاره،تلمیح، تضمین،حل، اقتباس، وتمثیل های گوناگون به نام و سخنان پیامبر (ص) و سایر معصومین (ع) و ابیات قرآنی آراسته است. شفائی توانسته است دراشعار خود با عبارت پردازی ها ،استدلال و بیان ما فی الضمیر به خوبی ازآیات قرآنی و قصه ها و روایات دینی بهترین بهره را ببرد. با استناد به شیوه های اثر پذیری؛ نظیر: واژگانی، گزاره ای، گزارشی، الهامی بنیادی، تلمیحی، تأویلی، تصویری؛ نگارندگان در این پژوهش تلاش نمودند تا با بهره گیری از جدولهای آماری، گونه های مختلف تجلی آیات قرآن و برجستگی نام و داستان زندگی پیامبران و معصومین را در دیوان شفائی تحلیل کنند.
نقش تغییر علّت در تأویل قصص قرآنی در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش عارفان در بیانِ اندیشه های عرفانی و مفاهیم سیروسلوک بیشتر مبتنی بر نقل حکایت هایی از گذشتگان است که گهگاه متناسب با موضوع، تغییراتی در اصل آنها ایجاد می کنند تا معنی مورد نظر خود را با آن بیان کنند. بنابراین در روش شناسی تأویلِ عارفان از داستان ها، توجّه به نوعِ تغییری که آنها در روایتِ اصلیِ حادثه ها ایجاد می کنند، اهمیّت بسزایی دارد. مهم ترین تغییری که آنها در داستان ها ایجاد می کنند، «جابه جایی و تغییر علّت اولیّه» ای است که باعث ایجاد حادثه و شکل گیری داستان شده است. این تغییر علّت، خود باعث تغییرات اساسی در دیگر اجزا و عناصر داستان و دگرگونی ساختار کلّی آن می شود و بافت و زمینه ای که در داستان به وجود می آورد کاملاً با بافت و زمینه قبلی آن متفاوت می گردد. در این نوشتار، نخست به اهمیّتِ «علّت» و نقش آن در نوع و چگونگی عناصر داستان اشاره می کنیم، سپس به ذکر چند نمونه از برداشت های عرفانی عارفان از داستان ها که با تغییر علّت اصلی آنها، تغییرات دیگری نیز در درون روایت به وجود آمده است، می پردازیم.
بررسی تطبیقی سیمای امام رضا (ع) در شعر دعبل خزاعی و سیّد حمیدرضا برقعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وصف شخصیّت امام رضا (ع) از موضوعات مهمی است که در کانون توجه شاعران فراوانی قرار گرفته است، از جمله این شاعران دعبل خزاعی، شاعر نامدار عصر عبّاسی و حمیدرضا برقعی، آیینی سرای معاصر ایرانی است. پژوهش حاضر بر آن است تا سروده های رضوی این دو شاعر را با رویکرد تطبیقی بررسی نماید. این مقاله کوشیده است ضمن استخراج وجوه تشابه و تباین در نوع نگاه دو شاعر به امام رضا (ع)، هنر زبان آن دو را در بیان سروده های رضوی بررسی نماید. پژوهش انجام شده بیانگر آن است که مفاهیم مشترک بسیاری همانند بیان شأن و مقام امام (ع)، امیدواری، حزن و اندوه، شفاعت خواهی و کرم و بخشندگی در شعر دو شاعر به چشم می خورد. امّا آنچه شایستة توجّه بوده و دو شاعر را از هم متمایز می سازد، آن است که دعبل در هجو دشمنان آن حضرت و بیان نفاق آن ها دادِ سخن می دهد و در بیان این مضامین، بیشتر از اسلوب خطابی بهره می گیرد، امّا توجّه برقعی به اشتیاق و دل باختگی و غرق شدن در شکوه و عظمت آن حضرت معطوف است و با اسلوب ادبی به بیان احساسات و عواطف درونی خویش می پردازد.
تحلیل ادبی درونمایه ی اصلی داستان یوسف(ع) در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی درونمایه که همان فکر مسلط بر هر عمل ادبی است، در داستان های قرآن از اهمیت خاصی برخوردار می باشد؛ چرا که کشف درونمایه یا مضمون داستان، باعث شناخت بهتر عمل داستانی و شخصیت های آن می شود و درنهایت فهم عمیق تر کلام خداوند را در پی دارد. داستان یوسف(ع) در قرآن کریم، درونمایه های فراوانی دارد تا جایی که به داستان درونمایه معروف شده است. در این میان، درونمایه ی اصلی داستان، دارای نقش محوری می باشد و سایر عناصر داستان بر گرد آن می چرخند و با شیوه های مختلف در جای جای داستان، آن را نمایان می سازند. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، چگونگی ارائه ی درونمایه ی اصلی داستان و نیز شیوه های کشف آن تبیین شده است.یافته های پژوهش نشان می دهد: درونمایه ی اصلی در این داستان با یافتن سرنخ هایی به دست می آید که مهم ترین آن ها عبارتند از: شخصیت یوسف(ع)، حوادث داستان،گفتار شخصیت ها، سخنان راوی،صحنه های داستان و انگاره های تکرار.
تحلیل و واکاوی حدیث شریف«من عرف نفسه فقد عرف ربه» در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان در تمامی ادوار و هر زمان که با «خود» خلوتی داشته و در جست وجوی شناخت زوایای پنهان و رازآمیز آن برآمده، خویشتن را بسیار پیچیده و با عمقی حیرت انگیز یافته تا آن اندازه که حتی در گذر زمان و با وجود مطالعات گوناگون از هر طیف نیز، همچنان جنبه های درونیش ناشناخته، مجهول و نامکشوف مانده است. ضرورت این شناخت که پیوسته مورد تأکید و توصیه پیامبران و اولیاء الهی بوده است و رابطه ای تنگاتنگ با جهان بینی بشر و شناخت کل هستی و سپس خداوند یافته است؛ انسان را وادار می سازد با تأمل در لایه های ناشناخته درونی وجود، ابعاد ژرف و عمیق هستی خود را واکاوی کند و ضرورت این معرفت را بر سایر معارف مقدم و ارجح بداند. این شناخت تا بدان اندازه مهم است که در نظر برخی از بزرگان حکمت و عرفان، هرکس معنی حدیث « من عرف نفسه فقدعرف ربه» را به درستی بداند و بر زوایای آن اشراف یابد، می تواند جمیع مسائل اصیل فلسفی و مطالب قویم حکمت متعالی و حقایق عرفانی را از آن دریابد.
از آنجا که غالب آثار و تألیفات عارفانه بر پایه شناخت رب و نحوه دید انسان به این مهم و در نتیجه آن چگونگی جهان بینی او به نگارش درآمده، حدیث مذکور به عنوان مرجعی برجسته و ارزشمند به دفعات در این آثار مورد استناد قرارگرفته است و شرح و تبیین شده تا بدان حدکه در زمره ضروری ترین مباحث مندرج در این آثار به شمار آمده است. در بسیاری موارد نیز ارائه تمثیل و حکایت، این مفاهیم را عینی و ملموس تر ساخته، دریافت دشواری های آن را آسان ترکرده است. این مقاله بر آن است تا ضمن بررسی سندی و واکاوی مفردات و اجزاء متشکله این حدیث شریف با رویکرد غالب عرفانی، تحلیل و تعاریفی نیز از مفاهیم مرتبط بدان همچون تلازم معرفت نفس و رب، ممکن یا ناممکن بودن این شناخت و نوع این معرفت بر پایه حصولی یا حضوری بودن آن به دست دهد و سپس با ارائه شواهد مثال از متون عرفانی در هر باب به مفاهیم مشترک مرتبط با این شناخت همچون تعریف، مقدمات و نتایج معرفت نفس و رب و مراتب هر یک بپردازد و آن ها را بر پایه وجوه تشابه یا تفریق دسته بندی نماید.
دراسة آیات لم یلتزم الطبرسی فی بیان معانیها بالوجوه الإعرابیة التی ذکرها لها (بررسی آیاتی که طبرسی در بیان معانی آنها به اعراب آن آیات پایبند نبوده است)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفسران بر ضرورت شناخت اعراب (نقش کلمه ها) وقواعد نحو در قرآن کریم تأکید نموده-اند وهیچ یک ازآنها در اهمیت داشتن نقش اعراب در تفسیر تردید نکرده است وطبرسی در کتاب تفسیر خود به اعراب اهتمام ورزیده وبعد از آوردن آیه جهت تفسیر ابتدا به توضیحات لغوی تحت عنوان اللغه پرداخته وسپس اعراب را آورده است.واهمیت اعراب بنا به گفته طبرسی از این قرار است:«اعراب بزرگترین دانش قرآنی است چراکه هرمعنایی مبتنی بر اعراب است واعراب است که از الفاظ گره گشایی کرده وروابط معنایی رااز الفاظ استخراج می نماید،زیرا مقاصد در الفاظ پنهان است واعراب،آنها را آشکار کرده واز آنها بحث می کند وبه آنها راهنمایی می نماید وهمچنین اعراب، معیاری است که نقصان و برتری سخن به واسطه ی عرضه نمودن بر آن معلوم می گردد ومیزانی است که خوبی و بدی سخن با آن مشخص می-شود» (طبرسی،1425ه ،ج1/5) و طبرسی در تفسیر خود در دوقسمت اعراب وقرائت به موضوع اعراب پرداخته وقسمتی هم به بیان معنا اختصاص داده است وما به موضوع تأثیر صورتهای مختلف اعراب در معنایی که ارائه کرده است،پرداخته ایم و اینکه آیا بحث اعراب در معنا تأثیر داشته یا فقط یک بحث تئوری بوده ودر معنا تأثیری ندارد. وبنابراین ما دراین مقاله سعی کرده ایم که صور اعراب را در آیات آورده وسپس معنای آنها را در جاهایی که طبرسی به اعراب آنها پایبند نبوده است،بیان نموده ایم وبرحسب اطلاعات نحوی مان بیان داشته ایم که آن صورت اعرابی به کدام معنا ونظر انتساب دارد ودر بیشتر جاها نظرات افراد را فقط آورده ایم،بدون اینکه نظر طبرسی را بیان نموده باشیم.
داستان انبیاء در کتاب مقدس و بازتاب آنها در اشعار حسین منزوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حسین منزوی (1325-1383) از برجسته ترین و تأثیرگذارترین غزلسرایان معاصر است که با خلاقیت و نوآوری خود، روح تازه ای در قالب غزل فارسی دمید و سبب تحول و اعتلای آن شد. از مشخصه های بارز غزل منزوی، بسامد بالای صنعت تلمیح و تنوع فراوان آن است که منزوی از آن در جهت خلق تصاویر بدیع و افزودن به زیبایی، ایجاز و عمق شعر استفاده کرده است. منزوی برای گریز از کاربرد تلمیحات تکراری، سعی می کند تلمیحات جدید و نادر به کار ببرد و یا تلمیحات شعر کلاسیک را بازآفرینی نماید. حجم وسیعی از تلمیحات شعر منزوی را داستان پیامبران تشکیل می دهد و تنوع مایه های تلمیحی در حوزه ی داستان پیامبران ناشی از وسعت اطلاعات منزوی در این زمینه است. یکی از خاستگاه های عمده ی تلمیحات منزوی به داستان پیامبران، علاوه بر قرآن و روایات اسلامی، کتاب مقدس (تورات و انجیل) است که نشانگر آشنایی منزوی با این کتاب است. برخی از این تلمیحات در شعر فارسی کم سابقه و گاه بی سابقه است به گونه ای که درک و دریافت درست آنها مستلزم مراجعه به کتاب مقدس است و در نقدها و شرح هایی که بر اشعار منزوی نوشته شده است کمتر به این بخش از تلمیحات اشعار او پرداخته شده است. نگارنده در این مقاله که به روش اسنادی و تحلیل محتوا انجام شده است، کوشیده است با استناد به روایات تورات و انجیل، به توضیح و تبیین این قبیل تلمیحات بپردازد.
در وادی ایمن (ازحقیقت قرآنی تا کارکرد ادبی-عرفانی در شعر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکان بعثت حضرت موسی علیه السلام در شعر فارسی به «وادی ایمن» مشهور است. این عبارت ریشه قرآنی دارد؛ اما در قرآن کریم، ترکیبی به صورت «وادی ایمن» نداریم و این عبارت به گونه ای، آفریده ادب فارسی است که از حسن مجاورت واژه وادی و ایمن در آیه 30 قصص، بهره ای شاعرانه برده و عبارت زیبای «وادی ایمن» را پدید آورده است. نام مکان بعثت حضرت موسی علیه السلام در قرآن کریم، وادی مقدس و مبارک طوی است.
این مقاله بر آن است تا پس از ریشه یابی عبارت «وادی ایمن» در قرآن کریم و شرح آیات مربوط به بحث، به جلوه های ادبی عرفانی این عبارت، در شعر بپردازد. وقایعی که در شب بعثت حضرت موسی علیه السلام در «وادی ایمن» پیش آمد؛ از جمله، آتش تجلی، خطاب انی اناالله، خلع نعلین و القای عصا، زمینه ای برای طرح درس های سلوکی است که در این نوشتار، مورد پژوهش قرار گرفته است.