فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۶۸۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
"کاربرد عددها در باورهای مردم، جایگاه خاصی دارد؛به گونهای که بعضی از آن ها را، مقدس و برخی را شوم میپندارند.
عدد سه یکی از عددهایی است که دراعتقاد مردم مقدس بوده و در آیینها به آن توجه خاصی شده است؛اما اندیشه وران درباره اعتقادات مربوط به این عدد سخنی نگفتهاند.
در این مقاله که با عنوان«جایگاه عدد سه در فرهنگ و آیینهای باستانی ایرانیان»تهیه گردیده است نگارنده درباره ارزش عدد سه در فرهنگ و آیین مردم ایران زمین تحقیق کرده و سعی کرده است که شواهد معتبر از منابع مهم فرهنگی ایرانیان را برای اثبات تقدس این عدد ذکر کند.
"
نمادشناسی پای برهنه در فرهنگ و ادب فارسی (از آغاز تا دورة مشروطه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ فرهنگ و هنر ایران پیش از اسلام و پس از آن نشان می دهد ایرانیان اگر بخشی از تنشان از جامه بیرون باشد، آن را بی شرمی می دانند و مایل هستند جامه ای بپوشند که سرتا پایشان را فرا بگیرد.اما در بررسی آثار ادبی به نمونه هایی بر می خوریم که به برهنگی سر یا پا اشاره شده است . همان طور که پوشش ها ،مجموعه ای از پباورهای فرهنگی هر جامعه را نشان می دهند،هر نوع برهنگی(سر، تن و پا)هم دارای مفاهیم نمادین فرهنگی و اجتماعی است که بررسی و شناخت آنها در آثار ادبی راهگشای پژوهش های انسان شناسی فرهنگی و جامعه شناسی است و نتایج آن به بهبود زندگی اجتماعی و فرهنگی مردم ودرک بهتر آثار ادبی و حفظ هویت فرهنگی کمک می نماید؛زیرا ادبیات زبان بیان فرهنگ و تمدن هر کشوری است ونمادها چکیدة اسطوره ها و بیانگر آداب و آیین اقوام اند وبه دلیل چند لایگی و چند مدلولی رمز و راز یک فرهنگ را با خود حمل می کنند. پای برهنه در ادب فارسی نماد احترام و بزرگداشت ، بندگی و تواضع، اشتیاق و وصال ،بی توجهی به خلق و زینت دنیا، مجازات ، سوگواری ، نذر، حاجتمندی و فقر است .عقلای مجانین نیز پابرهنه اندتابا ظاهر دیوانگان بهتر بتوانند انتقاد و اعتراضشان را به گوش دیگران برسانند. در این پژوهش با رویکردی توصیفی و تحلیلی و استفاده از مستندات کتابخانه ای به نمادشناسی پای برهنه در آثار نظم و نثر فارسی از آغاز تا دورة مشروطه پرداخته شده است.
بررسی تطبیقی آیینهای سوگ در شاهنامه و بازمانده های تاریخی – مذهبی سوگواری در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه و بررسی آیینهای سوگواری در شاهنامه و مقایسه آن با آیینهای سوگواری، که از دیرباز در مناطقی از ایران برگزار می شده است، نشان می دهد که میان روایات داستانی شاهنامه و واقعیتهای تاریخی درباره آیینهای سوگ، شباهتهایی هست. در این مقاله بر آنیم تا با بیان اموری که در برخی شرایط مرگ در این دو فضا رخ می دهد، نخست با هشت دلیل تاریخی صدق حضور آنها را در ایران باستان یادآور شویم و سپس به بررسی تناقض آنها با قوانین جدی و سختگیرانه مذهبی بپردازیم و در راستای پی جویی دلایل این تفاوتها سه پاسخ احتمالی را مطرح سازیم: شمالی - شرقی بودن روایتهایی که این سوگواریها در آنها موجود است. تاثیر خداینامه های شاهی بر وقایع مربوط به سوگ در شاهنامه و یادآوری نقش زرتشت در تعدیل بسیاری از آیینها و از جمله سوگواریهای شدید در ایران باستان.
بررسی تطبیقی قوم شناسی و زبانی مثل های بختیاری و تاجیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل ها بخشی از آفریده های مردمی در زندگی روزمرة همة انسان ها هستند که کاربرد متنوعی دارند. اقوام و ملّت های جهان وجوه مشترک بسیاری در اندیشه و تولیدات فرهنگی خود دارند، در این میان مردم فارسی زبان ایران، تاجیکستان و افغانستان، که بیشترین ارتباط تاریخی – فرهنگی را با هم دارند؛ می توانند با این ویژگی های مشترک به بازشناسی فرهنگ خویش بپردازند. نمونه های این پیوند در گونه های فولکلور و فرهنگ عامّه (ادبیات شفاهی) نمایان تر است. در این مقاله ضمن ارائة ضرب المثل ها، این گونة ادب شفاهی بین اقوام تاجیکی و بختیاری مورد مقایسه قرار می گیرد. در این نوشتار رویکرد تطبیقی زبانی، ادبی و فکری متن ها در کنار پیوستگی های فرهنگی اقوام فارسی زبان مورد توجّه قرار گرفته است. هدف این نوشتار، یافتن پیوستگی و تطبیق متن های مثل در بین بختیاری ها و تاجیکان، از منظر زبان و قوم شناسی است.
بررسی بازتاب جلوه های فرهنگ عامه (فولکلور) در داستان های جلال آل احمد
حوزه های تخصصی:
با رواج داستان نویسی نوین و تغییر زبان و سبک نوشتار و ورود درونمایههای جدید به عرصة ادبیات داستانی، داستان و رمان نیز پذیرای فرهنگ عامه شد. این مسائل در کنار یکدیگر باعث توجه پژوهشگران و نویسندگان به فرهنگ تودة مردم گشت. یکی از این رویکردها بررسی تأثیر فرهنگ بومی و عامه شامل گویش، آداب و رسوم محلی، اصطلاحات و ضرب المثلهای بومی و.... است. ادبیات داستانی امروز به دلیل الهام گرفتن از زندگی مردم عادی و پرداختن به مشکلات، دغدغهها و گرفتاریهای این قشر از جامعه، تا حد زیادی تحت تأثیر و نفوذ فرهنگ عامیانه قرار گرفته است. جلال آل احمد با به کارگیری این عناصر گامی در جهت زنده کردن و زدودن غبار از چهرة این عناصر برداشت. وی با تیزبینی خاص یک نویسنده در برخی از داستانهای خود و با توجه به شخصیت ها و فضای داستان از عناصر فرهنگ عامه استفاده کرد. داستانهای مجموعة «نفرین زمین»، «زیارت»، «تابوت»، «نون والقلم»، «سمنوپزان»، «ای لامس سبا»، «مدیر مدرسه»، «سنگی بر گوری» و «الگمارک و المکوس» دارای بیشترین بسامد کاربرد عناصر فرهنگ عامیانه (فولکلور) هستند. آل احمد در داستان های تمثیلی و واقع گرایانة خود به طرح مشکلات و مسائل سیاسی و اجتماعی ایران و مردم پرداخت. توجه به این نوع مسائل موجب شد تا بیشتر شخصیت های داستان های او را مردم عادی تشکیل بدهد. با توجه به مطالب فوق و همچنین گستردگی و اهمیت ادبیات داستانی ایران، این پژوهش بر آن است که بازتاب فرهنگ عامه را در آثار داستانی جلال آل احمد بررسی و ارزیابی کند.
بازتاب باورهای خرافی در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آدمی در بستری از باورهای غیرعلمی زندگی می کند. این باورها در آغاز پیدایش خود، بیشتر جنبه آیینی و مذهبی داشته اند، بتدریج و در طول تاریخ، با تکامل مذاهب بشری، ریشه های دینی باورها به فراموشی سپرده شده، امّا از رواج آنها در میان ملّتها کاسته نشده است. بررسی این باورها، بیانگر مشابهت فرهنگ کنونی بشر با فرهنگ کهن اوست. فرهنگ عامّه، با تمام عناصر و مواد طبقه بندی شده خود، در مثنوی مولانا به شکلهای گوناگون انعکاس یافته است. کثرت باورهای مندرج در مثنوی مولوی، این تصوّر را برای خوانندگان وی بوجود می آورد که در عصر او و در کتاب ارزشمندش همه نوع عقاید عامیانه کهن وجود داشته است. در این گفتار، ابتدا به تحلیل و طبقه بندی باورهای خرافی و دلایل اعتقاد مردم به آنها پرداخته شده، سپس، باورهای خرافی موجود در مثنوی در گروههایی معدود طبقه بندی شده اند، آنگاه در ذیل هر عنوان اصلی، موارد فرعی و چگونگی باورهای مردم عصر مولانا، که بسیاری از آنها با باورهای مردم روزگار ما مشترک است؛ ذکر و تحلیل شده است. یکی از نتایج مهمّ گفتار حاضر،آن است که انسان از همه چیز می تواند چشم پوشی کند؛ امّا هرگز توان آن را نداشته که از خرافات و اعتقادات خویش چشم پوشی نماید. این امر برای همه انسانها، با هر نوع تفکّر و بینشی صادق است.
تقدیس نقش سرو در هنر ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش در واقع بررسی نقش سرو در آثار هنری ایران و ارتباط آن با عقاید آیینی، رسوم و فرهنگ ایرانیان می باشد. در این راستا نقش سرو از دوران کهن بر روی آثار گوناگون هنری، میزان تاثیر آن بر روی باورهای ایرانیان و یا بالعکس تاثیر باورها، عقاید و آیینهای ایرانیان بر روی نقش مایه سرو در نهایت افکار خاص وابسته به این نقش مایه مورد بررسی قرار گرفته است. تصویر نمودن نقش سرو در آثار گوناگون هنری می تواند دلیلی بر اهمیت این نقش و نیز عقاید خاص مذهبی ایرانیان باشد که از دیرباز آغاز و تا دوران اسلامی ادامه یافته است. این نقش مایه دارای مفاهیم عمیقی است و به همین دلیل آن را بر روی آثار گوناگون و به اشکال متنوع می توان دید. در این مقاله سعی بر آنست تا وجه نمادین و آیینی این نقش زیبا مورد شناخت و معرفی قرار گرفته و در نهایت تقدس آن شناخته شود. روش کار در تحقیق، اسنادی است و در نهایت به این نتیجه می رسیم که نقش سرو نمادی از آزادی، آزادگی، سایه گستری، جوانی و... می باشد و تاثیر آن بر عقاید و آثار ایرانی و تاثرش از آنها غیر قابل انکار است.
بررسی ویژگی های منتسب به زنان در ضرب المثل های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، آشنایی با دیدگاه های متفاوت نسبت به زنان و حقوق آنان از دیدگاه جنسیتی و توصیف فرهنگ اصیل و رایج ایرانی درباره زنان با تکیه بر بخشی از ادبیات شفاهی یعنی ضرب المثل هاست. پیکره مورد بررسی در این پژوهش، شامل 382 ضرب المثل است که از کتب و فرهنگ ضرب المثل های معتبر زبان فارسی جمع آوری شده است. با توجه به ماهیت موضوع، برای تحلیل این پیکره از تحلیل محتوای کیفی استفاده شده و با بررسی، جداسازی و تفکیک ضرب المثل هایی که به نوعی در ارتباط با زنان بوده، به بررسی سه حوزة محوری و کلی درباره زنان پرداخته شده است. نخست، بررسی ویژگی های فیزیکی و روان شناختی زنان، در مرحله دوم بررسی مقوله های اخلاقی و عاطفی، در نهایت روابط خانوادگی و اجتماعی آنهاست. نتایج تحقیق نشان می دهد که ساختار تمثیل های یادشده، جایگاه واقعی زن را آنچنان که باید نشان نمی دهد و عمدتاً بر برجسته کردن جنبه های منفی شخصیت زن تأکید دارد. همچنین در بررسی ضرب المثل ها می توان آشکارا جایگاه متغیر زنان را مشاهده کرد، زیرا او گاه با زبانی محترمانه و فاضلانه توصیف می شود و در اوج است و گاه با داوری های بی رحمانه و مغرضانه تا حد ابلیس نزول می یابد. بنابراین در این تحقیق سعی شده جایگاه زن در ضرب المثل های فارسی نشان داده شود و معلوم شود نگاه به زن در این ضرب المثل ها چگونه است و با شرایط کنونی جامعه و وضعیت فعلی زنان ما در این فرهنگ چه تفاوتی دارد؛ با توجه به اینکه امروزه دیدگاه جامعه نسبت به وی مثبت تر شده و شرایط لازم برای ارتقای جایگاه آنان به وجود آمده است.
ملاحظاتی درباره مثل «از چاله به چاه افتادن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابتدا در توضیح معنای این مثل، یادآور شویم که چاه، علی القاعده، از چاله عمیق تر و عواقب سقوط در آن ناخوش تر و خروج از آن دشوارتر است. بدین سان، مثل در مواردی به کار می رود که بخواهند «از مشکلی به مشکل بزرگ تر دچار شدن» را افاده کنند ...
جایگاه زن و خانواده در ضرب المثل های بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی ضرب المثل ها در شناخت جنبه های مختلف فرهنگ مردم نقش مؤثری دارد؛ زیرا در آن ها، فرهنگ هر قوم و ملتی به تصویر کشیده می شود. هدف از این پژوهش، بررسی خانواده و جایگاه زن در ضرب المثل های بختیاری با رویکرد نقد فمینیستی است. در ضرب المثل های بختیاری زن گاه جایگاه فرادست، گاه فرودست و گاه برابر با مردان دارد. وقتی سخن از مسائل درون خانه و حیطه خصوصی به میان می آید، زن موجودی قدسی و فراتر از مرد است و در ضرب المثل هایی که از حیطه عمومی و جایگاه اجتماعی افراد بحث می شود، زن جایگاه فرودستی نسبت به مردان دارد. در ضرب المثل هایی که از مسائل عام زندگی سخن گفته می شود، جایگاه زنان با مردان برابر است. همچنین در بسیاری از این ضرب المثل ها، نگاه مردسالارانه حاکم است و اندیشه های مطلوب جامعه مردسالار برای زنان نهادینه می شود. ازدواج، مذموم شمردن چندهمسری، شناخت همسر پیش از ازدواج، نحوه شناخت همسر و وظایف زوجین، ازجمله مسائل مربوط به خانواده هستند که در مَثل های بختیاری انعکاس یافته اند.
تحلیل زمان و شاخص های زمانی در ضرب المثل ها با رویکرد نشانه-معناشناسی، مورد مطالعه: زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل ها گونة خاصی از گفتمان هستند که مانند اصطلاحات عمل می کنند و با وجود فراوانی لغات، در آن ها یک واحد ثابت معنایی به وجود آمده که حتی مفهوم آن از نظر معناشناسی غیر قابل تغییر و از پیش تعیین شده است.
اما مسئله ای که قابل توجه و تأمل به نظر می رسد این است که با شنیدن ضرب المثل و یا خواندن آن، مخاطب در چه زمانی در گفته پردازی قرار می گیرد؟ چگونه ضرب المثل ها قادرند زمان متفاوتی مانند زمان حالتی را خلق کنند؟ با توجه به اینکه عمل گفته پردازی پویا است و هر پویایی ای باید دارای بعد زمانی باشد، چگونه مخاطب ضرب المثل، در این تعامل گفتمانی می تواند در وضعیت جدیدی قرار بگیرد؟
روشی که ما برای پاسخ به این سؤالات برگزیده ایم، روش نشانه- معنا شناسی است که فونتنی، برتراند، بوردرن و دیگر نشانه شناسان مکتب پاریس، در چند سال اخیر تحت عنوان «نظام زمانیت در گفتمان ها» مطرح کرده اند. با تکیه بر این روش و همچنین با استفاده از فلسفة پدیدار شناسی، نظام زمانی ضرب المثل ها را تحلیل خواهیم کرد.
هدف از پژوهش حاضر این است که نشان دهیم چگونه مخاطب ضرب المثل می تواند از وضعیت انفصال وجودی به وضعیت اتصال حالتی که عامل تجربه آن را ایجاد می کند، انتقال یافته و در سطحی از آگاهی و شناخت قرار بگیرد که بتواند «اکنون» را درک کند و همچنین تبیین این مسئله که چگونه زمان دستوری می تواند در این نوع گفته ها که اغلب «زمان حال» است، دخالت داشته باشد.
گندم در فرهنگ و گویش مردم تنگستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تنگستان شهرستانی است در استان بوشهر با مرکز اهرم. اساس اقتصاد این شهرستان بر پایه کشاورزی، دامداری و ماهیگیری استوار است. مردم تنگستان به گویشی به نام «تنگستانی» یا «تنگسیری» سخن می گویند که از گویش های ایرانی دسته غربی، گروه گویش های جنوب غربی است. گندم از محصولات مهم کشاورزی این منطقه به شمار می آید. این محصول از آن رو برای مردم تنگستان اهمیت دارد که افزون بر درآمدزایی، ماده اولیه نان و بسیاری از خوراکی های محلی دیگر است. کاه و باقی مانده ساقه گندم برای علوفه چهارپایان کاربرد دارد و گاهی نیز گندم به جای پول نقد مبادله می شود. از این رو، کشت گندم عملی آیینی به شمار می آید که با آداب و رسومی خاص همراه است؛ اگر چه بسیاری از آیین ها و واژگان ثبت شده در این نوشتار، تنها در یاد و خاطره کشاورزان سال خورده یافت می شود. هدف این پژوهش از سویی، ثبت آداب و رسوم و آیین ها و از سویی دیگر، گردآوری واژگان و اصطلاحات مربوط به گندم در گویش تنگستانی است. آنچه در این نوشتار آمده حاصل پژوهش های میدانی و گفت و گو با کشاورزان سال خورده روستای جمالی، از توابع تنگستان است. مطالب در دو بخش تنظیم شده است: نخست، گندم در فرهنگ مردم تنگستان؛ دوم، واژگان و اصطلاحات مرتبط با گندم در گویش تنگستانی.