فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۵٬۱۱۶ مورد.
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
141 - 164
حوزه های تخصصی:
بیشتر مفسران به تصریح یا تلویحاً به وقوع دو نفخه (إماته و إحیاء) در انتهای عالم هستی معتقدند. گروهی نیز قائل هستند که آیات قرآن از وقوع سه نفخه حکایت دارد و تعداد اندکی نیز سخن از وقوع چهار نفخه به میان آورده اند. در خصوص تقدم و تأخر رویدادهای آستانه قیامت نیز میان صاحب نظران اختلاف نظر وجود دارد. هدف از این پژوهش تحلیل بافت متنی آیات نفخ صور و ارائه تصویری روشن از تعداد نفخه ها و حوادث متعاقب آن است تا در نهایت به این سوال پاسخ دهد که کدامیک از دیدگاه های مفسران با بافت متنی آیات نفخ صور انطباق دارد. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی، از طریق معناشناختی واژگانی صعق و فزع به تفحص گسترده در 212 تفسیر و تحلیل آراء مفسران در خصوص تعداد نفخات و تقدم و تأخر مشاهد الساعه پرداخته است. همچنین با تحلیل کارکردهای ادبی برخی حروف به کار رفته در این آیات، نظیر حرف «فاء» و حرف «ثمَّ» و توجه به عنصر سیاق، قرائن متصل و برون بافت لفظی و معنوی و نیز تحلیل زیبایی شناسی مبتنی بر انسجام واژگانی نشان داده است که قرآن کریم، خبر از وقوع سه نفخه فزع، صعقه و إحیاء در آستانه قیامت داده است و حوادث مسمّی به مشاهد الساعه پس از نفخه اول روی خواهند داد.
بررسی آیات «تحدّی» براساس نظریه تحلیل گفتمان انتقادی « نورمن فرکلاف»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۲۷)
163 - 178
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی«نورمن فرکلاف» یکی از نظریات مهم در حوزه گفتمان کاوی است که ضمن بیان رابطه میان ملاک های درونی و بیرونی متن و با تکیه بر اشکال زبانی و نشانه ها، درتلاش است قدرت مسلّط جامعه و فضایی را که اثر ادبی در آن شکل گرفته از طریق سه محورِ «توصیف»، «تبیین» و «تفسیر» مورد واکاوی قرار داده و نوعی مفهوم ایدئولوژیک را در ورای متن، بازخوانی کند؛ لذا با عنایت به اهمیت آیات تحدّی در مبحث إعجاز قرآن و تفسیرهای گوناگون پیرامون این آیات، ضرورت خوانشی نو، احساس می شود. دستاورد پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی حاکی از آن است که در سطحِ «توصیف»، واژگان کلیدی در توصیف و نقد گفتار و کردار مشرکان با بسامدهای مختلفی درسیاق آیات تحدّی، تکرار شده که نقشی اساسی در بازنُمود ایدئولوژی حاکم بر جامعه داشته و بازتابی جامع و دقیق از اوضاع و احوال جامعه عصر نزول است. سطح «تفسیر»، ترکیبی از محتوای متن و دانش های زمینه ای و منطبق بر کنشِ متقابلِ تاریخی است که نشان می دهد ساختارهای اجتماعی، چگونه گفتمان را به عنوان کنشِ اجتماعی توصیف کرده و تعیّن می بخشند. در سطح «تحلیل» نیز نظم آهنگ و بلاغت قرآن مهم ترین عامل در کنشِ افراد برای هماردی با قرآن است. هرچند مناسبات اجتماعی عصرِ نزول و ابعاد فرازمانیِ قرآن نیز در نزول آیات مؤثر بوده است.
بررسی تطبیقی مکانیسم های دفاعی در شعر ابوالعلاء معری و شوریده شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد روان شناختی یکی از حوزه های جدید نقد ادبی به شمار می رود که ناقد در آن با تکیه بر اصول و مبانی روان شناسی، محرّک ها و هیجانات روحی و عوامل مؤثر بر آفرینش یک اثر ادبی را مورد بررسی قرار می دهند و با بیان جریان باطنی و احوال درونی شاعر، تأثیری را که محیط، جامعه و سنن در تکوین این جریان ها داشته اند مورد مطالعه قرار می دهد؛ چراکه روان آدمی ابزارهایی را برای کاهش اضطراب و دفاع از خود در اختیار دارد که به آن مکانیسم های دفاعی گفته می شود. فروید در سده بیستم میلادی، آغازگر و پرچم دار روان شناسی علمی بود. شناخته شده ترین دسته بندی فروید از ساختار اجزای روان آدمی، الگوی نهاد، خود و فراخود است. ابوالعلاء معری (۹۳۷-۱۰۵۷م) و شوریده شیرازی (۱۸۵۷-۱۹۲۷م) دو شاعر نابینای عرب و ایرانی هستند که در کودکی و پس از تجربه بینایی محدود، حس دیداری خود را از دست داده اند، اما با وجود این توانسته اند پا به عرصه ادبیات نهاده و آثاری را بر جای بگذارند. پژوهش حاضر بر آن است تا با رویکردی توصیفی–تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، به بررسی مکانیسم های دفاعی در شخصیت ابوالعلاء معری و شوریده شیرازی از خلال سقط الزند معری و دیوان شوریده بپردازد. نتایج این جستار حاکی از آن است که نابینایی دو شاعر منجر به یأسی آشکار در درون آنها شده و اشعارشان بیانگر میل آنها به زیبایی و دیدار است و برای کاهش اضطرابی که در پی نابینایی در آنان به وجود آمده، از مکانیسم های دفاعی-روانی چون: جبران، باطل سازی، جابجایی، تحقیر دیگران و ... استفاده کرده اند.
استعاره مفهومی «غم» در دو نوع شعر مرثیّه و حبسیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترس، شادی و عشق از نظر بررسی استعاره مفهومی در حوزه عواطف از واژه های بنیادی در زبان هستند. در این پژوهش استعاره های مفهومی «غم» در اشعار مرثیه ملاعلی فاخر و حبسیه های مسعود سعد سلمان از منظر معنی شناسی شناختی و به روش توصیفی - تحلیلی بررسی شده است. داده ها شامل 4300 بیت از کتاب اشعار گزیده مرثیه ملاعلی فاخر و حدود 18000 بیت از دیوان اشعار مسعود سعد سلمان است. این پژوهش قصد دارد به این پرسش پاسخ دهد که چه نام نگاشت هایی از استعاره مفهومی غم در این دو اثر وجود دارد؟ و این نام نگاشت ها چه شباهت و تفاوت هایی در این دو نوع شعر با هم دارند؟ بررسی ها نشان می دهد در مرثیه 16 نوع نام نگاشت و دیوان مسعود سعد سلمان 12 نوع نام نگاشت یافت شده است. در این میان 8 نام نگاشت مانند «انسان»، «شی»، «آتش» و ... در دو اثر، حوزه مبدا مشترک داشتند. در برخی از حوزه های مبدا در دو اثر تفاوت هایی نیز وجود دارد. البته در نام نگاشت های مشترک هم تفاوت هایی در دو اثر دیده می شود. برای مثال «غم» در گزیده مرثیه، انسانی سر به گریبان است ولی در حبسیه، مونس و غم خوار انسان است.
زیبایی شناسی فراهنجاری های نحوی در سوره مبارکه «توبه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فراهنجاری، یکی از اصطلاحات متدوال در سبک شناسی است که در نتیجه خروج از نُرمِ (norm) عادی زبان به وجود می آید. این پدیده در لایه های «آوایی»، «نحوی»، «واژگانی» و «معنایی» رخ می دهد، اما مقاله حاضر، پدیده فراهنجاری نحوی «اللانحوی»، را مورد بررسی قرار داده است. مقصود از فراهنجاری نحوی یعنی خروج از قوانین حاکم بر نحو زبان هنجار و از آنجا که «تناوب»، «تضمین» و «التفات» پدیده هایی پر بسامد در سوره مبارکه توبه هستند و منجر به «ادبیت» یک اثر ادبی می شوند؛ لذا مقاله حاضر تلاش کرده است تا با روش سبک شناسی و شیوه توصیفی – تحلیلی، این سه پدیده را مورد بررسی قرار دهد. هدف اصلی از نگاشتن این مقاله، بیان زیبایی شناسی و اغراض دلالی این سه پدیده هنجارگریز است. برآیند این جستار حاکی از آن است که تضمین نحوی در مقایسه با تناوب و التفات از بسامد بیشتری برخوردار بوده و زیبایی شناسی آن علاوه بر تکرارزدایی، ایجاز در اسلوب و شمولیت در معناست. همچنین در این سوره مبارکه سه نوع التفات (معجمی، ضمائر و عددی) به کار رفته است که اغراضی چون تاکید، تکرارزدایی و جلب توجه مخاطب را موجب شده است.
بررسی تطبیقی رویکرد معناشناختی مفسرین و رویکرد زبان شناسی شناختی در درک آیات مرتبط با سوره های مکی و مدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مطالعات وابسته به حوزه تفسیر قرآن، همواره به موضوع مکی و مدنی بودن سوره ها به جهت استفاده از دلالات مستنتج از این مقوله تاکید فراوانی شده است. در باب ضرورت شناخت و تشخیص سوره های مکی از سوره های مدنی همین قول کفایت می کند که دانشمندان برجسته علوم اسلامی نظیر سیوطی(1418) و نیشابوری(1416)، کسانی را که به این حوزه اشراف ندارند را از ورود به حوزه تفسیر قرآن منع کرده اند. در همین راستا این پژوهش در صدد آن است که با بررسی کاربرد طرح واره های تصویری در قرآن کریم و مقایسه سه شاخص فراوانی، نوع و هدف از کاربست این نظریه در سوره های مکی و مدنی، به مقایسه یافته ها با محتوای موضوعی سوره های مکی و مدنی از دیدگاه مفسران قرآن بپردازد تا میزان همسویی و تطابق مطالعات زبانشناختی مدرن را با تفاسیر محققان علوم قرآنی ارزیابی کند. در این پژوهش، تمامی آیات قرآن کریم از لحاظ کاربرد طرح -واره بررسی شده و نوع طرح واره به همراه مفهوم اساسی ای که طرح واره برای انتقال آن نقش ایفا می کند، بررسی و شمارش شده اند. پس از آن آمار مجزایی از سوره های مکی و مدنی، بر اساس سه شاخص فراوانی و نوع و هدف، تهیه شده است. آن چه از تحلیل این داده ها و مقایسه یافته ها با نظر محققان و مفسران حوزه علوم تفسیری و علوم قرآنی بر می آید، نشان دهنده آن است که میان مفاهیمی که توسط طرح واره ها مفهوم سازی شده و مفاهیمی که این دانشمندان راجع به تفاوت سوره های مکی و مدنی اعلام می کنند، همسویی معناداری وجود دارد.
مؤثرترین شیوه ها ی «جذب مخاطب» با محوریت ادب تعلیمی در بوستان و گلستان سعدی با اثرپذیری از قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انس سعدی با قرآن کریم، به عنوان والاترین جلوه گاه فرهنگ اسلامی، میزان اثرپذیری وی از قرآن را بسیار نظرگیر نمود. برخی از عمده ترین مولفه های قرآنی که سعدی به شدت متاثر از آنها بود، عبارتند از: تعلیمی بودن بوستان و گلستان به عنوان محوری ترین ویژگیِ برداشت شده از قرآن، سادگی و روشنی کلام، حکایت ها و مثل ها، زبان مطایبه و طنز، آهنگین بودن کلام و ایجاز هنرمندانه. پژوهش حاضر، ادب تعلیمی و برخی ابزارهای تفهیم آن را به منزله ی موثرترین شیوه های جذب مخاطب در قالب مطالعات میان رشته ای در قرآن و شاهکارهای سعدی مورد بحث قرار داده است. روش تحقیق نظری- استنادی و مبتنی بر داده های قرآنی بوده و هدف نوشتار حاضر آن است که با تبیین برخی راهکارهای اثرگذاری بر مخاطب، تاثیر فرهنگ قرآنی بر دیدگاه سعدی را در این زمینه بررسی نماید. داده های پژوهش نشان داد که عمده ترین عامل توفیق سعدی در اثرپذیری از قرآن، انتخاب نوع ادبی ادبیات تعلیمی با زبانی بسیار ساده و همه فهم بود که ضمن رعایت زبان موسیقایی و لحن کلام برگرفته از ایجاز و اعجاز قرآن کریم، اثرپذیری هنرمندانه ی خود را از این منبع لایتناهی به حد اعلی رسانید؛ به گونه ای که همین بهره گیری عمیق از آموزه های قرآنی را می توان راز رسیدن به نوعی التذاذ ادبی پس ازمطالعه ی شاهکارهای سعدی برشمرد.
اصطلاح شناسی «بیان اساطیری» در مطالعات ادبی قرآن کریم و سنت تفسیری قرآن پژوهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هفتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۸)
137 - 171
حوزه های تخصصی:
یکی از اشکالات عمده در حوزه مطالعات میان رشته ای قرآن کریم، ابهام اصطلاحات و نبود اتفاق آراء بر سر استفاده از آن هاست. در این میان، «بیان اساطیری» که یکی از شاخه های نقد ادبی محسوب می شود، به دلیل ارتباط آن از یک سو با متن مقدس و از دیگر سو با مباحث اسطوره، از چالش بیشتری نیز برخوردار است؛ در حالی که این گونه ادبی، تنها یک رویکرد خلاق و هنری است و با اسطوره گویی متن، تفاوت اساسی دارد نوشتار حاضر بر آن است ابتدا به تعریف دقیق اصطلاح «بیان اساطیری» در دانش سبک شناسی ادبی و علم بلاغت بپردازد و سپس انواع یادکرد آن را در سنت تفسیری و علمی قرآن پژوهان مسلمان به بحث و بررسی بگذارد. سؤالات اصلی این تحقیق عبارتند از: بیان اساطیری چیست و جایگاه آن در حوزه مطالعات ادبی قرآن کریم کجاست؟ آیا می توان معادل ها یا جایگزین هایی را برای این اصطلاح در سنت تفسیری مسلمانان و قرآن پژوهان یافت؟ تفاوت هریک از این انواع با یکدیگر چیست؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که بیان اساطیری در قرآن کریم، فارغ از قدمت طولانی و اهمیت زیاد آن در مطالعات ادبی، لایه بلاغت متن مقدس را مورد مداقه قرار می دهد و در علم بلاغت سنتی مسلمانان، عمدتا با عناوینی همانند تشخیص، استعاره، مجاز، زبان تصویری و غیره قابل پیگیری است.
معرفی کهن الگوی «موبد» و بررسی نقش آن در رفتار و آثار برخی علمای ایرانی دوره میانه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کهن الگوها به عنوان شاخص هاییاز روان شناسی تحلیلیمی تواننددرتحلیل هایژرفانگر تاریخی مؤثر باشند. در پژوهش حاضر ضمن تعریف کهن الگوها و معرفی کهن الگوهای بومی و مشخصاً کهن الگوی "موبد" نقش این استعدادهای روانی در واکنش های علما نسبت به رویدادهای جاری (اعم از سیاسی، اجتماعی و فرهنگی) در دوره میانه اسلامی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. پرسش اصلی این است که به چه مصداقیعلمای اسلام در جغرافیای فرهنگی ایران از پدیده نامبرده متأثر بوده اند؟ پاسخ به این پرسش در تعلیل و تحلیل برخی از رفتارهای علما در عرصه اجتماعی، فرهنگی و حتی فردی مثمر ثمر است.یافته های تحقیق حاکی از وجه تمایزی است که حول رجعت به اندیشه های کهن دینیمی گرددو به طور ملموسی در سیره علمای اسلام از قوه به فعل می رسیده است.بنا بر ماهیت موضوع،روش تحقیق در پژوهش حاضر، تحلیلی است.
بررسی و تحلیل صنعت تشخیص در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هفتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۸)
173 - 199
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم به شکل های مختلف به بعضی اشیاء شخصیت انسانی بخشیده که در درک مفاهیم برای مخاطبین بسیار مؤثر است. با توجه به بسامد فراوان صنعت تشخیص در قرآن کریم و سبک های متنوع کاربرد آن و معانی ژرف نهفته در آن که یکی از مستلزمات درک و فهم عمیق کلام وحی است، ضرورت انجام این پژوهش احساس می شود. مقاله پیش رو به دنبال آن است که با روش توصیفی تحلیلی، انواع تشخیص های بکار رفته در قرآن را استخراج نموده، جنبه های گوناگون معنایی، شیوه های کاربرد و اسرار و اغراض بلاغی آن را مورد واکاوی قرار دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در آیات متعدد جهت تفهیم مفاهیم به مخاطبین به انحاء گوناگون به اشیاء، شخصیت انسانی داده شده که در این زمینه، فرهنگ اعراب و تجربیات آنان از محیط زندگی شان به زیبایی نمایان است؛ همان گونه که ادبیات عرب زبانان و تشبیهات، استعارات و مجازهای رایج میان آنان نیز در این کتاب آسمانی خودنمایی می کند و نکته مهم آن که تشخیص های به کار رفته در آن، دارای خصیصه فرا زمانی و فرا مکانی می باشد که خود یکی از اسباب اعجاز قرآن است.
تحلیل روان شناختی شخصیت کودکان در داستان های هوشنگ مرادی کرمانی براساس نظریه ی کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات کودک و نوجوان ادبیاتی است متنوع و از دیدگاه های مختلف قابل بررسی. لذا هدف پژوهش حاضر مطالعه ی شخصیت و شخصیت پردازی در داستان های هوشنگ مرادی کرمانی بر مبنای نظریه ی شخصیت در اندیشه ی کارن هورنای است. این مطالعه به لحاظ روش شناسی، کیفی است. جامعه ی پژوهش حاضر شامل داستان های کودکان و نوجوانان از هوشنگ مرادی کرمانی گزینش وتحلیل شد. از میان داستان های این نویسنده، داستان هایی انتخاب شده است که شخصیت های آن ها را بتوان با نظریه ی کارن هورنای تحلیل روان شناختی کرد. نتایج بررسی ها نشان می دهد که تضاد اساسی موجود در شخصیت ها باعث شده است که آن ها به سه تیپ مهرطلب، برتری طلب و انزوا طلب، بگروند. تمام تیپ های شخصیتی، برای رهایی از رنج وآزار عصبی، به خود آرمانی، متوسل شده اند و در برخورد با دیگران عمداً یا به صورت ناخودآگاه ماسک به صورت می زنند و احساس می کنندکه خود حقیقی را از دیگران پنهان کرده اند. در تمام شخصیت های داستان ها، اضطراب بنیادی به عنوان اساسی ترین اصل در نظریه ی هورنای قابل مشاهده است،اضطرابی که از خانواده، محیط و اجتماع نشأت می گرفت و در دوران طفولیت برکودک تحمیل شده است و به یک رفتارعصبی مخرب، تبدیل شده است.
تحلیل ساختارگرایانه ی زمان روایی در داستان موسی(ع) و قوم بنی اسرائیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل ساختاری روایت به منظور شناخت ابعاد آن و برای توصیف ساختارهای عام و کلی ادبی و نقشی که در تولید معنا ایفا می کنند، از اهمیت بسیاری برخوردار است. زمان، به عنوان بعدی از روایت، در تعیین روابط گاهشمارانه ی سخن و داستان، نقش بی بدیلی دارد. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و تحلیلی نگاشته شده است و با بررسی ویژگی های ساختار زمان از دیدگاه ساختارگرایان که در سه مقوله ی اصلی طول زمانی، ترتیب زمانی و تناوب زمانی قابل بررسی است، به تحلیل داستان موسی(ع) و قوم بنی اسرائیل به عنوان یکی از داستان های مهم و طولانی قرآن مجید که در سه سوره ی متفاوت قرار گرفته است می پردازد. این پژوهش در نظر دارد با شناخت بعد زمان در پیرنگ این داستان و چگونگی رابطه ی میان زمان داستان و زمان متن، به شناخت ساختار زمان در این سه سوره و تحلیل و درک یکی از عناصر اعجاز زبانی قرآن و شناخت بعدی از ابعاد روایت در آن بپردازد و بر آن است نخست از منظر ساختارگرایان زمان روایی را در داستان موسی(ع) و قوم بنی اسرائیل تحلیل کند و سپس مهم ترین امکانات زمانی ای را که در روند روایت داستان موسی(ع) و قوم بنی اسرائیل استفاده شده است تبیین نماید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد در داستان مورد بحث، زمان از حالت ساده و خطی عبور کرده و از تمام امکانات زمانی در جریان روایت استفاده شده است.
زیبایی شناختی دریافت اشیاء روزمره در متون ادبی از منظر هانس روبرت یاوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشیاء روزمره مبنای بسیاری از تشبیهات و استعارات بدیع در ادب فارسی هستند، اشیائی که بسیاری از آنها در دنیای کنونی مهجور و نامانوس بوده و این امر سبب می گردد، به درک زیبایی شناختی شایسته از دریافت آنها، در متون ادبی نائل نگردیم. حال این پژوهش بر این فرض است که می توان با استمداد از روش بازسازی افق انتظار به معیار و ملاکی برای درک زیبایی شناختی از گستره این دریافتها دست یافت. حال در تعریف مختصر این روش باید گفت، افق انتظار در منظر هانس روبرت یاوس معیاریست که خوانندگان برای قضاوت، ارزشگذاری و تفسیر متون ادبی یک عصر به کار می برند و معتقد است می توان آن را با دستورالعملی سه مرحله ای بازسازی نمود. در این پژوهش برای آزمون کارآمدی این روش، افق انتظار دو ظرف روشنایی پردریافت در متون ادب فارسی (قندیل و فانوس) بازسازی گردید. بدین ترتیب که در دو مرحله نخست، به استناد متون ادبی، نمونه های موجود در موزه ها و یا تصاویر آنها در برخی نگاره ها، انتظارات واقعی مردمان از آنها، که در نقش وجوه شبه استعارات و تشبیهات ظاهر شده اند، را شناخته؛ و در مرحله سوم با مقایسه انتظارات واقعی از این ظروف با دریافت خلاقانه و خیال انگیز آنها در متون ادبی، به تحلیل زیبایی شناختی آنها در متون ادبی پرداخته شد. نتیجه این بازسازی ها نشان می دهد که با این روش می توان به تفسیر زیبایی شناختی بهتری نسبت به دریافت اشیاء روزمره در متون ادبی، نائل گردید.
بازآفرینی و بازخوانی شخصیت های تاریخی در شعر نازک الملائکه و طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوادث و شخصیت های تاریخی یکی از پربارترین منابع الهام بخش هنر معاصر است. در این میان، نگاه شعر معاصر به واسطه ی پیوند محکمی که با تجربه ی بشری دارد، به تاریخ حوادث و شخصیت-های تاریخی دگرگون گشته است. شاعران معاصر با پشت سر گذاشتن دوره اشعار مناسبتی، به مرحله ی نوین بازخوانی و بازآفرینی تاریخ وارد شده اند. از سویی، با توجه به جهانی شدن تجربه شعری، می توان رویکرد های مشابهی را در میان ادبیات ملل گوناگون مشاهده نمود. بازخوانی و بازآفرینی میراث تاریخی یکی از همین رویکردها است که در شعر معاصر عربی و فارسی به وجود آمده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد میان رشته ای به تحلیل شخصیت-های تاریخی به کاررفته در اشعار دو شاعر معاصر فارسی و عربی یعنی نازک الملائکه و طاهره صفارزاده پرداخته است. در این پژوهش طبقدو مرحله ی فراخوانی شخصیت، یعنی مرحله ی بازخوانی و بازآفرینی که به عنوان روش تعامل شاعران با شخصیت میراثی شناخته می شود، اشعار این دو شاعر دسته بندی شده، ملیت شخصیت ها و بسامد آن مشخص گردیده و هر یک از آن ها مورد تحلیل قرار گرفته است. همچنین در مرحله ی دوم شیوه ی به کارگیری شخصیت یعنی بازآفرینی، عامل به کارگیری، هدف و نیز موضع شاعر در کاربرد شخصیت نیز معین می گردد. یافته های این پژوهش نشان دهنده ی این است که هر دو شاعر از شخصیت های تاریخی در شعر خود بهره برد ه اند و شخصیت هایشان در دو مرحله یمذکور به کار رفته است. با این تفاوت که تعداد بازآفرینی و بازخوانی شخصیت های تاریخی در شعر صفارزاده بیشتر از نازک الملائکه است.
تأثیر ترجمه تعدادی از متون پهلوی دینی بر بخشی از فضای فکری و فرهنگی عصر نخست خلافت عباسیان (132 – 232 ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نثر فنی در روزگار ساسانیان (652-226 م.) موضوعات گوناگونی را در بردارد که متون دینی پهلوی را نیز شامل می شود. در واقع ساختار حکومت ساسانیان که بر پایه آئین زرتشت استوار بود باعث شد تا عمده منابع آن دوران به مسائل دینی اختصاص یابد. با سقوط دولت ساسانی دیانت زرتشت در انزوا قرار گرفت و به همین دلیل روحانیون زرتشتی جهت جلوگیری از نابودی آن به تألیف کتب ادامه دادند تا از این طریق هویت و فرهنگ ایرانی را در برابر اسلام حفظ نمایند بویژه در زمان خلافت عباسیان و با تأسیس بیت الحکمه ایرانیان فرصت یافتند تا علاوه بر نگارش کتاب به ترجمه آن نیز بپردازند تا به نوعی بر فضای سیاسی و اجتماعی عصر نخست خلافت عباسی (132-232ه.ق) تأثیرگذار باشند. این نوشتار با استفاده از روش پژوهش تاریخی مبتنی بر توصیف و تحلیل، ابعاد این موضوع را بررسی می نماید. یافته های اصلی پژوهش نشان می دهد که تألیف متون پهلوی دینی باعث شد تا رسوم و سنن ایرانیان در جامعه اسلامی اشاعه یابد و از طرفی هم پیروان ادیان دیگر نتوانند همانند زرتشیان از نفوذ زیادی در دربار عباسیان برخوردار باشند و از این نظر با توجه به موقعیت جغرافیایی و جمعیتی ایران و مردمان نومسلمان این سرزمین که به قوم عرب نزدیکی بیشتری داشتند برخلاف مسیحیان که هنوز به بیزانس علاقه نشان می دادند مجبور بودند تا با اقدامات فرهنگی خاطره ساسانیان را زنده بدارند و بدین صورت مدنیت خود را حفظ کنند.
نگاهی به شخصیتهای رمان کلیدر دولت آبادی براساس مفاهیم احساس کهتری، جبران و برتری جویی در نظریه آدلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منتقدین ادبی با بهره گیری از علم روان شناسی و تحلیل شخصیت و رویدادهای داستان، زوایای پنهان متن را آشکار می نمایند. یکی از اهداف نقد روان کاوانه بررسی و تحلیل شخصیت ها و وقایع پیوسته در متن است. هدف این مطالعه بررسی عقده حقارت، نمودهای برتری جویی و شیوه های جبران عقده حقارت در شخصیتهای اصلی داستان است. رمان های بلند و هنری، با توجه به پرداختن به وجه های مختلف شخصیت و رویدادهای متنوع پیرامون آن، جایگاه خوبی برای بروز و ظهور نقد روان شناختی هستند؛ از این رو رمان بلند و درخشان کلیدر، به قلم محمود دولت آبادی به دلیل پرداختن به وجوه مختلف شخصیتهای متعدد داستان ، متن خوبی برای این بررسی است. یافته های این مقاله که به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده؛ حاکی از این است که نیروی برانگیزن ده و محرک رفت اره ای گل محمد حس برتری جویی او و تلاش برای غلب ه بر احس اس کهتری بود که عمال حکومتی بر وی روا داشتند. رفتار وی در پایان داستان بیانگر رسیدن به یکپارچگی و انسجام نقش وی و وسیله ای برای بروز جنبه های برتر و متعالی شخصیت وی می باشد. سایر شخصیتهای داستان نیز مانند ستار، بیگ محمد و خان عمو نیز با غلبه بر احساس حقارت به مراتبی از حس برتری جویی رسیده بودند اما برخی دیگر مانند قدیر، نادعلی، از احساس کهتری به ورطه عقده حقارت غلطیدند.
بازنمایی فرهنگ شفاهی تهران قدیم در «بوف کور» صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخشی از فضای مناقشه برانگیز و تأویل پذیر بوف کور را می توان در تصاویری بازجست که به فرهنگ شفاهی تهران سده ی سیزدهم اشاره دارد. به مردمانی قصه پرداز که اینک خود بخشی از قصه ها شده اند. حکایات بازمانده از این مردمان به اندازه ای به شخصیت ها و حوادث بوف کور نزدیک است که این گمان را ایجاد می کند: «شاید هدایت در نوشتن بوف کور از آن ها بهره جسته باشد.» این تصاویر را به طور خلاصه می توان در موضوعات زیر دسته بندی کرد: جغد ساعت، حکیم باشی یا قلمدان ساز انبار ارگ، بی بی خانم و حکیم باشی، سرنوشت یک بیمار در حال احتضار، سمساری حسین گدا و شرابخانه ی اعتضادالسلطنه، مهدیعلی خان مردی از بنارس، کلیسای طاطاووس، تصنیف رایج «حالا نخوریم کی خوریم؟»، وکلای بقال و چقال مجلس، جوانمرد قصاب، آبگوشت آدم، محاکمه ی محمدباقر گلپایگانی، آب بازی روز سیزده و عمارت سرخه حصار. بازخوانی این عناصر می تواند بوف کور را به یک اثر اتوبیوگرافیک تاریخی با محوریت تهران صفوی قاجاری نزدیک کند. این پژوهش در نظر دارد با تکیه بر مطالعات تطبیقی به روش کتابخانه ای به این پرسش پاسخ گوید که سهم بوف کور از این تصاویر، حکایات و فرهنگ شفاهی تا چه اندازه است؟ و آیا ایماژهای دگرگونه ی بوف کور تباری داستانی دارند یا پاره نقوشی از گلیم تکه تکه شده ی تهران هستند که در این اثر فرصت تجلی یافته اند؟ نویسنده معتقد است که با انگاره های مردم شناسی که نزد هدایت به امانت سپرده شده، بعید نیست که ساختار بوف کور بر پایه ی بخشی از این انگاره ها پی ریزی شده باشد؛ تهرانی که هدایت در آن زیسته و بدون شک با فرهنگ شفاهی مردمان آن آشنایی داشته است.
واسازی ساختار مرحله آغازین داستان آفرینش براساس نقش دوگانه ها (تطبیق متون قرآن، تورات، بندهش و گزیده های زادسپرم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«دوگانه ها» در انتقال معنای روایا ت همواره نقشی اساسی دارند و معنا از طریق ساختار این «دوگانه ها» و تعاملاتشان ایجاد و منتقل می شود. برخی ساختارگرایان بر این باورند که همه روایات بر پایه ساختاری ثابت از «دوگانه ها» استوار هستند. این پژوهش، روایات مربوط به «آفرینش» در متون بندهش، زادسپرم، قرآن و تورات را بر اساس نقش دوگانه ها انطباق داده تا از این طریق ساختار بنیادین آن را مشخص کند. با این هدف، ابتدا با بررسی اسطوره واج های متون اصلی و برخی متون دیگر، ساختاری فرضی ترسیم شد، سپس با مطالعه دوباره متون مورد بحث، این ساختار اثبات شد و توانایی توجیه رویدادهای متن را پیدا کرد. طبق این ساختار، مفاهیم ظلمت/ نور و مذکر/ مؤنث «دوگانه های» اصلی مرحله آغازین روایت آفرینش به شمار می روند. از ترکیب این دوگانه ها چهار شخصیت «مذکرِ روشن»، «مونثِ روشن»، «مذکرِ تاریک» و «مونثِ تاریک» ایجاد شده است. این چهارشخصیت در فصل بهار بندهش شامل روشنی بی کران (هرمزد)، روشنی مادی، تاریکی بی کران (اهریمن) و تاریکی مادی است. در باب نخست تورات نیز شامل روز، زمین، شب و دریا می شود. این شخصیت ها در قرآن بر داستان آفرینش آدم انطباق می یابد و شامل آدمِ پیش از بهشت (روح)، زوجِ آدم، ابلیس و فرشتگان است. ویژگی دیگر مرحله اول آفرینش این است که در جهان روشن، آفرینش صرفا مینوی است و آفرینش مادی اتفاق نمی افتد.<br />
تحلیل سبک شناسی آوایی و ترکیبی سوره مبارکه قمر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال ششم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۴)
117 - 142
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی یکی از شیوه های تحلیل فنی و ساختاری متون ادبی است که در میان پژوهش های مربوط به زبانشناسی جایگاه والایی را به خود اختصاص داده است. امروزه سهم عمده ای از مطالعات و تحقیقات حوزه زبانشناسی به سبک شناسی اختصاص یافته است. این پدیده ادبی و شیوه تحلیلی که در زبان عربی با عنوان «الاسلوبیّه» شناخته می شود، در پی بررسی تفاوت های موجود میان انواع متون است. بدون تردید قرآن کریم به عنوان نمونه ای بی نظیر از متون فاخر ادب عربی، چشم انداز وسیعی از زیبایی های کلامی را فراروی مخاطبان قرار می دهد که این معنا از شیوه های متنوعی که خداوند به منظور تاثیر بر مخاطب به کارگرفته، تجلی می یابد. سوره مبارکه قمر یکی از مظاهر بارز هنری و جلوه گاه زیباشناسی قرآن کریم است. پژوهش حاضر بر آن است تا با شیوه توصیفی-تحلیلی و با استفاده از معیارهای سبک شناسی جدید گوشه ای از زیبایی این کتاب سترگ را در دو سطح آوایی و ترکیبی بررسی نماید. نتایج به دست آمده نشان می دهد عناصری که موسیقی درونی و بیرونی آیات این سوره را تامین می کند، از بسآمد بسیار بالایی برخوردار است. هم چنانکه ساختار منسجم موسیقایی همه جانبه ای اعم از نوع حروف و کلمات به کار رفته در هر آیه، چینش حروف و کلمات، قافیه و نظام فواصل آیات و هماهنگی بین واج ها، صامت ها، مصوّت های کوتاه و بلند، به گونه ای است که موسیقی حاصل از صفات حروف و پیوند منسجم آنها بر اساس مفهوم و معنای آیات به تصویر درآمده است.