فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۵٬۱۴۷ مورد.
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۲۷)
113 - 131
حوزه های تخصصی:
گابریل ساوما در سال 2006م. کتاب قرآن، تفسیر اشتباه، ترجمه اشتباه و خوانش اشتباه، زبان آرامی قرآن را نوشت. وی در این کتاب ادعا می کند که زبان قرآن، آرامی سریانی است و در صدد اثبات اقتباس قرآن از منابع یهودی - مسیحی است. او برای اثبات ادعای خویش با بررسی سوره های قرآن، واژگان فراوانی را به عنوان شاهد ذکر نموده و به تحلیل آنها پرداخته است. نویسنده در بررسیآیه ی «وَ کَفَّلَها زَکَرِیَّا کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا» آل عمران/37، براساس زبان سریانی آرامی، عبارت «وَ کَفَّلَها زَکَرِیَّا» را به «زکریا را تعظیم کننده به او (مریم) قرار داد» و عبارت «دَخَلَ عَلَیْها» را «ایستادن با حالت احترام و ترس» ترجمه نموده است. در این مقاله با هدف بررسی دقیق معنای این آیه، ضمن ارائه دیدگاه ایشان به روش تحلیلی تطبیقی به نقد و بررسی آن از جنبه ی زبان شناسی تاریخی تطبیقی در سه زبان عبری، سریانی و عربی می پردازیم تا بنگریم که شواهد زبان شناختی موجود از «کفّل» و «دخل» تا چه میزان دیدگاه ساوما را تایید می کند؟ وجود شواهدی از مشتقات کَفَلَ در ادبیات جاهلی و شباهت های ساختاری و معنایی آن در سه زبان عبری، سریانی و عربی حاکی از آن است که «کفّل» هر چند اصلی سامی دارد؛ اما سیر تطور و تکامل معنایی خاص خود را در هر کدام از شاخه های سامی داشته و همچنین شواهد فراوان مشتقات دَخَل در شعر جاهلی و تعدد و تنوع این ریشه در قرآن و فقدان این ریشه در زبان عبری، سریانی و عهدین این احتمال را تقویت می کند که این ریشه، عربی اصیل بوده و اعراب فهم درستی از ساختار و معنای آن داشته اند. بررسی های انجام شده خلاف ادعای ساوما را اثبات می کند.
بررسی کاربست عوامل هفتگانه متنوارگی دی بوگراند در توسعه دلالتی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هفتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۸)
107 - 136
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی ابزار توانمندی در مطالعه روشمند زبان به شمار می آید که معناشناسی یکی از برجسته ترین شاخه های آن است که محققان بسیاری برای کشف بیشتر مقاصد مختلف یک متن به بررسی این جنبه از زبان شناسی پرداخته اند. دی بوگراند در مطالعات معناشناسانه و نظریه خویش، عوامل 4 گانه ای را معرفی کرده است که تمامی ابعاد لغوی و غیرلغوی متن را در برمی گیرد. بر اساس این نظریه تحقق متنوارگی در یک متن مستلزم حضور 7 معیار برخاسته از عوامل فوق در آن است. قرآن کریم به عنوان نمونه بی مانند ادبی، تمام عناصر متنوارگی را در ترکیبی منحصر بکار گرفته که در این میان، واژه گزینی دقیق توانسته است نقش محوری در توسعه دلالتی آیات برعهده بگیرد. پژوهش حاضر جستاری کتابخانه ای-تحلیلی است که به بررسی کاربست معاییر متنوارگی در توسعه دلالتی در قرآن کریم می پردازد. پژوهش حاضر در صدد پاسخ به این سوال است که حضور این معاییر هفتگانه در ادبیات قرآنی، چگونه و تا چه میزان به بیان لایه های معنایی عمیق تر واحدهای زبانی در آیات منجر می شوند. نتایج پژوهش نشان می دهد در کنار دو معیار انسجام و پیوستگی، حضور پررنگ پنج معیار فرامتنی همانند «پذیرفتنی بودن» و «موقعیت» موجب تولید معنای بیشتر یا همان «توسعه دلالتی» آیات برای مخاطب و مترجم گشته است.
نگاهی به پارادایم قدسی در فلسفه ادبیات و هنر معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پارادایم به معنی سرمشق ها و نمونه های حاکم بر ذهن و زبان دانشمندان در دوره های مختلف است و با اندکی تسامح، در علوم انسانی و هنر نیز نظام های فکری غالب یا همان پارادایم ها قابل شناسایی است. هنرمندان بسیاری خود را ذیل این نمونه های غالب می بینند و پیوندی عمیق با اندیشه های حاکم در زمان خود می یابند. در ایران از سالهای 1320 غالب هنرمندان و نویسندگان خود را وقف تبلیغ برای پارادایم حاکم؛ یعنی مارکسیسم کرده بودند و در دهه چهل، هنر مدرنِ خودارجاع «کانتی» بود که هنرمندان و نویسندگان متعددی را مجذوب خود ساخت. یک دهه بعد، تفکرات بوم گرای اسلامی، که در ادامه ی برخوردهای مختلف با سنت پدید آمده بود، زمینه را برای رشد زیباشناسی «قدسی» ایجاد کرد. به بیان دیگر روشنفکران و نواندیشان دینی با بهره گیری از آرای فلاسفه غرب و سنت های مذهبی، نوع جدیدی از فلسفه ی هنر و ادبیات را در ایران پی نهادند. این نواندیشان که افرادی چون علی شریعتی، مرتضی مطهری، عبدالکریم سروش، داوری اردکانی و دیگران بودند، گرچه در موارد متعددی اختلاف نظر داشته و دارند، در زیباشناسی به حضور یک «امر قدسی» در هنر اسلامی باور دارند. بنابراین، باورمندی به امرقدسی در کنار شرایط اجتماعی و سیاسی ، به خصوص پس از انقلاب اسلامی، زمینه را برای رشد هنر اسلامی- انقلابی فراهم ساخته است.
کاربردهای فعل «ماضی» در دستور عربی و فارسی با رویکردی به آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۲۷)
181 - 213
حوزه های تخصصی:
«فعل» از ارکان مهم در ساختار جمله است که بار اسنادی و دلالت زمانی آن را بر دوش می کشد. قرآن کریم نیز آکنده از انواع قالبهای فعل ماضی است که کاربردهای متنوع آن تاکنون آنگونه که باید مورد دقت و بررسی قرار نگرفته است. از میان اقسام آن، فعل «ماضی» در دو زبان فارسی و عربی، به شکلی گسترده و در ساختارهای متنوّع به کار رفته است و ضمن دلالت بر زمان گذشته، مفهوم زمان حال و آینده را نیز منتقل می سازد. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی در حوزه دستور تطبیقی، تلاش دارد ساختارهای فعل ماضی را در این دو زبان، عمیقاً واکاوی کند و کاربردهای متنوع آنها را با تکیه بر قرآن کریم تبیین نماید؛ به گونه ای که با یکدیگر مشتبه نگردد و مترجمان در فهم صورت های مختلف زمان های افعال دچار اشتباه نشوند. در این جُستار، ضمن یکپارچه سازی زمان ماضی در دستور فارسی و عربی با رویکرد قرآنی، قواعد دستوری ماضی ساده، ماضی نقلی، ماضی استمراری، ماضی بعید و ماضی التزامی، به همراه کارکردهای گسترده آن ها آمده است. همچنین برای زمان گذشته نیز دو قالب جدید زمان «ماضی بدوی» و «ماضی مقصود»، به زمان های افعال اضافه گردید که در منابع دستوری فارسی و عربی بدان اشاره ای نشده است، یا آن که برایش چارچوبی دقیق واحکامی مشخص تبیین نگشته است. همچنین برای تبیین قواعد دستوری، به 30 شاهد شعر فارسی و 13 بیت عربی و 50 آیه قرآن کریم استناد شده و در مجموع، 125 قاعده برای کاربردهای مختلف فعل ماضی در هر دو زبان فارسی و عربی تدوین گردیده است.
بینامتنیت قرآنی در طرب المجالس براساس نظریه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
119 - 139
حوزه های تخصصی:
بینامتنیت یکی از مباحث نوین در نقد جدید است که به ارتباط و تعامل بین متون می پردازد. بر اساس این نظریه، متون و گویندگان آنها از یکدیگر متأثر هستند و آگاهانه و یا ناخودآگاه از سرچشمه های ادبی و فکری یکدیگر بهره مند شده اند. استفاده از مفاهیم و تعلیمات قرآنی از دیرباز در بین شاعران و نویسندگان فارسی زبان برای اعتبار و غنای سخن خویش مرسوم بوده است. جنبه های ادبی و بلاغی قرآن همراه با مفاهیم و آموزه های اخلاقی آن باعث این توجه شده است. طرب المجالس یکی از آثار نثر فارسی در قرن هشتم است. دوره ای که به واسطه تأثیر قرآن و حدیث و ادبیات عرب بر ادبیات فارسی، یکی از قابل توجه ترین دوران است. نویسنده کتاب توانسته با استفاده از آیات و احادیث کتاب را به گونه ای اخلاقی و آموزنده تحریر کند. انس و آشنایی هروی با قرآن و معارف دینی و عرفانی در تمام این اثر به چشم می خورد. نویسندگان این مقاله برآنند که با شیوه توصیفی – تحلیلی و روش نقد بینامتنیت ژرار ژنت این ویژگی طرب المجالس را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. نتایج تحقیق نشان می دهد که دو نوع بینامتنیّت صریح و ضمنی در طرب المجالس دیده می شود. بیشترین بهره نویسنده از بینامتنیت صریح است که به شکل اقتباس از آیات قرآن به اشکال و دلایل مختلف صورت گرفته است.
« بیع و مبایعه» در داستان «پادشاه و کنیزک مثنوی معنوی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیع و مبایعه برده (عبد و امه) بااینکه در عصر مولوی جزو دانشهای مألوف و مأنوس بوده است؛ ولی برای دنیای معاصر درک و فهم آن نیاز به تبیین و توضیح دارد و نادیده گرفتن این مهم، فضا را برای قضاوت های غیرمنطقی علیه دین و فرهنگ و سوءنیتهای خاص آماده می کند. در داستان "پادشاه و کنیزک" دفتر اول مثنوی معنوی، کنیزی با عقد بیع مورد معامله واقع شده و مبیع و ثمنی ردوبدل شده است. این تحقیق ابتدا بر اساس تعاریف فقهی_ حقوقی، مفاهیم مربوط به عقد بیع از جمله؛ اقسام، اوصاف، شرایط و آثار آن را در دامنه داستان مورد بحث قرار داده و در پایان به این نتیجه می رسد که در تعیین نوع بیع از جهات مقتضی، چارچوب معامله با گزاره مساومه، نقدی و تملیک انشایی- خارجی همخوانی دارد، در بخش اوصافِ بیع فقط رکن لزوم متزلزل به نظر می رسد، در قسمت شرایطِ بیع در بیان موضوع آن صراحت وجود دارد و در قسمت اوصافِ مبیع رکن طلق و طهارت با مانع مواجه است.
بازکاوی آرایه مشاکله و نقش شناخت آن در تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فن "مشاکله" از آرایه های معنویِ بدیع و بر پایه همگونی است که بسیاری از نمونه های برجسته آن در میان کاوش های قرآنی، ناشناخته یا کم شناخته مانده است. این پژوهش پس از بازخوانی تاریخچه و بازشناخت جایگاه مشاکله در علوم بلاغت و بازتعریف گونه های آن، به شیوه توصیفی-تحلیلی، با نو خوانی آیات در پی یافتن نمونه های تازه و نغز این آرایه در قرآن رفته است. از آنجا که برخی قرآن پژوهان، دانش بدیع را تنها در زیبایی شناسی متن کارا دانسته و در تفسیر سودمند ندیده اند، هدف بنیادین این جستار، پاسخ بدین پرسش است که شناخت آرایه مشاکله در فرایند برداشت معنای متن قرآن چه کارکردهایی دارد؟ این پژوهش نشان می دهد مفسّر آشنا با این شیوه ادبی، به مدلول ظاهریِ واژگان بسنده نکرده، در دام خطای در تفسیر نیفتاده و در پی آشکارسازی انگیزه گزینش واژگان خواهد رفت. افزون بر این چند سودمندی، نشان داده می شود نمایان سازی لحن تهکمی متن و پیش آوری برداشتی رسا و گیرا بر پایه همگونی، از دیگر کارکردهای شناخت آرایه مشاکله است.
تحلیل شخصیت در رمان جای خالی سلوچ بر اساس نظریه تکالیف سوگ «وردن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، به تحلیل و درون کاوی شخصیت، در رمان جای خالی سلوچ، براساس دیدگاه وردن در مورد مراحل و تکالیف سوگ و واکنش های به هنجار در برابر ماتم با روش اسنادی پرداخته شده است. تحلیل شخصیت های داستان، بر اساس این دیدگاه، نشان می دهد خانواده سلوچ مانند مرگان، عباس و ابراو، ابتدا از طریق انکار معنی فقدان، فراموشی انتخابی، نفی روی دادن اتفاق مهم و داشتن تردید، واقعیت فقدان را نمی پذیرند تا درد رفتن سلوچ را بر خود آسان کنند که این امر، موجب ناهنجاری هایی در رفتار آنان می شود. در زمینه گذر از درد مصیبت، مرگان و عباس، درد مصیبت را انکار می کنند تا از خویش در برابر درد فقدان سلوچ محافظت کنند که این انکار، خود را به شکلی دیگر، یعنی رفتار نابه هجار خشونت، نشان می دهد. در ادامه، نبودِ سلوچ را می پذیرند و همه آنان، با کسب مهارت های جدید، با محیط بدون حضور شوهر/پدر انطباق می یابند. در پایان نیز با تغییر جای متوفی از نظر عاطفی، مانند عشق به فرزند و به دیگران، ازدواج کردن و عشق به کار، روزنی به سوی آینده و زندگی عادی می گشایند. از نظر احساس ها، شناخت ها و رفتارها، شخصیت های درگیر در سوگ، واکنش های مختلفی مانند خشم، اندوه، گوشه گیری، جست وجو، توهم و بی قراری از خود نشان می دهند و سرانجام، با پشت سرگذاشتن همه این مراحل، احساسات و واکنش ها، به زندگی معمولی باز می گردند. بر این اساس می-توان نتیجه گرفت که در این رمان، در کنار پرداختن به محیط اجتماعی، درون شخصیت های مصیبت دیده نیز کاویده و حالت های مختلف آنان بازنمایی شده است.
خوانش جرم شناسانه آثار سعدی در حوزه کجروی کودک و نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سعدی شاعر و نویسنده قرن هفتم که از پرورش یافتگان نامی فرهنگ اصیل ایرانی واسلامی است اگرچه به عنوان جامعه شناس و جرم شناس شناخته نمی شود؛ اما درآثار شبه مانندیک جرم شناس وجامعه شناس، نسبت به کجروی و بزهکاری بی تفاوت نبوده و در خلال گفتارهایش مطالبی مطرح کرده که با نظریات مطرح جرم شناسی سازگاری و تطابق قابل توجه ای دارد. در این نوشتار ضمن اینکه بر ارتباط عمیق جرم شناسی با ادبیات پی می بریم ردب پای بسیاری از نظریات مطرح در جرم شناسی را در خصوص بزهکاری اطفال و نوجوانان در آثار سعدی خواهیم یافت. سعدی در آثارش به خوبی به تأثیر وراثت و محیط بر شکل گیری رفتار انحرافی اشاره کرده و به راهکارهای قابل توجه ای چون سیاست تشویق و تنبیه، تعلیم وتربیت و.... در راستای پیشگیری از کجروی اشاره می کند. همچنین خواهیم دید تعارض موجود در آثار سعدی؛ انتخابی کاملا آگاهانه بوده که از جامع نگری وی نشات گرفته است و میتوان گفت نظریات وی با جرمشناسی پست مدرنیسم که تصویری واقع گرایانه وچند بعدی ازعلل جرم ارائه می دهد تشابه بسیاری دارد.
بررسی بُعد معنایی هنجارگریزی صرفی در دو سوره انعام و اعراف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متن قرآن کریم حاوی ارزش های زیبایی شناختی پیشرفته ای در فرم خود است و کشف ظرافت های آن به کمک روش های نظام مند نظریه های زبانشناختی معاصر، مؤید وجوه اعجازی برتر آن است. فرمالیست های روس با تمرکز بر مقوله «ادبیّت» در صدد شناخت معیارهای زیبایی آفرینی در متن برآمدند و تکنیک های چندی از جمله هنجارگریزی را موجد آن دانستند. نمودهای هنجارگریزی به شکل گسترده در متن قرآن و در سطوح مختلف صرفی، نحوی، بلاغی، آوایی و غیر آن به کار رفته و جلوه های بیانی شگفتی خلق نموده است. زبانشناسان مسلمان، هر یک به گوشه ای از این وجوه اشاره کرده اند، اما بررسی متن قرآن از منظر هنجارگریزی، می تواند شکوه ادبیّت متن قرآنی را به شیوه ای منسجم تر آشکار گرداند. در این مقاله به شیوه توصیفی-تحلیلی و ضمن طرح تئوری موضوع، به بررسی ابعاد معنایی پدیده هنجارگریزی صرفی در متن دو سوره انعام و اعراف می پردازیم. به این ترتیب که با مقایسه نمونه های عدول یافته از هنجار با معیارهای زبان معمول یا هنجاری، تلاش می کنیم تا این مطلب را دریابیم که چگونه عبارت قرآنی، به کمک هنجارگریزی صرفی به عنوان یک ابزار ادبی جهت داده افزایی معنایی، دامنه ای گسترده از ظرایف و لطایف معنایی را به متن افزوده که ساختارهای کهنه خودکارشده، قادر به خلق آن نبوده اند. از جمله دستاوردهای این پژوهش آن است که هنجارگریزی صرفی، نکته هایی نهفته از متن قرآن را آشکار می کند که مفسران قدیم به دلیل توجیه آن ذیل عناوینی چون تقدیرات نحوی و حمل بر معنا، آن را تببین نکرده اند.
بررسی آثار فاضل صالح السامرایی بر پایه نظریه نظم جرجانی با استناد به قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
151 - 176
حوزه های تخصصی:
این مقاله که به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده است، به واکاوی برخی آثار فاضل السامرایی بر اساس نظریه نظم خواهد پرداخت و نشانه های کاربست این نظریه در آثار سامرایی را تبیین خواهد نمود. فاضل السامرایی زبان شناس و نحوی برجسته معاصر می باشد که با ارائه دیدگاه های نوین پیرامون زبان شناسی و علم نحو، خدمات شایانی به حوزه مطالعات قرآنی ارائه نموده است. وی کلیه مباحث زبان شناسی و نحوی را با استشهاد به آیات شریفه قرآن کریم، معنایابی کرده و ظرافت ها و لطافت های تعابیر قرآنی و بهر گیری قرآن از ظرفیت های تعبیری زبان عربی را به خوبی اثبات نموده است. نویسندگان بر این باورند که او در تألیف آثار ارزنده خود، از نظریه نظم عبدالقاهر جرجانی متأثر بوده است و ردپای نظریه نظم جرجانی، در اغلب آثارش به چشم می خورد. بررسی ها نشان می دهد که سامرایی همانند جرجانی سهم ویژه ای برای نحو در بلاغت کلام قائل شده است. با وجود اینکه او متأثر از نظریه نظم است؛ ولی آراء و دیدگاه های متنوع تری در مسائل مختلف ارائه داده که نشانگر جزئی نگری بیشتر وی در حوزه مسائل نحوی می باشد. او علاوه بر بسط بیشتر موضوع، به سوی نحو مدرن و پیشرفته حرکت کرده و به واسطه ساده سازی مسائل نحوی و به عبارتی: «نقد نحو»، بسیاری از پیچیدگی های نحو و قواعد خشک حاکم بر آن را کنار زده است؛ از این رو می توان ادعا کرد که وی در این زمینه از جرجانی نیز پیشی گرفته و با ارائه دقیق، کامل و همه جانبه موضوعات نحوی و شواهد بسیاری که ارائه می دهد، معنایابی نحو را حتی گسترده تر از جرجانی انجام داده است.
کاربست اعتبارسنجی روایات و منقولات تاریخی در نق د خوانش ادبی مع اصر از قصص قرآن با تأکید بر دیدگاه ادبی آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان های قرآن در مواضع و سیاق های گوناگون ذکر شده است. این پراکندگی و تفاوت سبک های بیان قصص در گفتمان آیات، شبهه راهیابی تعارض به متن قرآن را در ذهن مخاطب تداعی می نماید؛ این در حالی است که با بهره گیری از قراینی می توان ضمن پاسخ گویی به شبهاتی چون تاریخ مندی و متن ادبی و بلاغی بودن قرآن، در رد ادعای مذکور مبادرت ورزید. روایات منتسب به معصومین از جمله قراین ناپیوسته ای به شمار می روند که نقش مؤثری در تبیین آیات الهی ایفا می نمایند. لکن با عنایت به احتمال ورود اسرائیلیات به منابع روایی، ارجاع به این مصادر را با مشکل مواجه ساخته و زمینه را برای ادبی و بلاغی دانستن قصه های تاریخی قرآن می گشاید. از سویی از آنجا که موارد گوناگونی از اشتراک میان داستان های قرآن و نقل های تاریخی مشاهده می شود، با نظر به اینکه گاه حلقه های مفقود قصص در تاریخ یافت می شود، کاربست داده های تاریخی در تفسیر داستان های قرآن نافع می نماید و کمک شایانی نیز در پاسخ گویی به شبهاتی که، تنها روش فهم قرآن را روش ادبی و تحلیل متن می داند، خواهد نمود. بر این اساس پژوهش حاضر از رهگذر تأمل در آرای اندیشمندان مسلمان به ویژه آیت الله جوادی آملی و با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی به این پرسش کلیدی که «کارکرد روایات و منقولات تاریخی در نقد خوانش ادبی معاصر از قصص قرآن چگونه ارزیابی می شود؟» پاسخ داده است.
بررسی تطبیقی رویکرد معناشناختی مفسرین و رویکرد زبان شناسی شناختی در درک آیات مرتبط با سوره های مکی و مدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مطالعات وابسته به حوزه تفسیر قرآن، همواره به موضوع مکی و مدنی بودن سوره ها به جهت استفاده از دلالات مستنتج از این مقوله تاکید فراوانی شده است. در باب ضرورت شناخت و تشخیص سوره های مکی از سوره های مدنی همین قول کفایت می کند که دانشمندان برجسته علوم اسلامی نظیر سیوطی(1418) و نیشابوری(1416)، کسانی را که به این حوزه اشراف ندارند را از ورود به حوزه تفسیر قرآن منع کرده اند. در همین راستا این پژوهش در صدد آن است که با بررسی کاربرد طرح واره های تصویری در قرآن کریم و مقایسه سه شاخص فراوانی، نوع و هدف از کاربست این نظریه در سوره های مکی و مدنی، به مقایسه یافته ها با محتوای موضوعی سوره های مکی و مدنی از دیدگاه مفسران قرآن بپردازد تا میزان همسویی و تطابق مطالعات زبانشناختی مدرن را با تفاسیر محققان علوم قرآنی ارزیابی کند. در این پژوهش، تمامی آیات قرآن کریم از لحاظ کاربرد طرح -واره بررسی شده و نوع طرح واره به همراه مفهوم اساسی ای که طرح واره برای انتقال آن نقش ایفا می کند، بررسی و شمارش شده اند. پس از آن آمار مجزایی از سوره های مکی و مدنی، بر اساس سه شاخص فراوانی و نوع و هدف، تهیه شده است. آن چه از تحلیل این داده ها و مقایسه یافته ها با نظر محققان و مفسران حوزه علوم تفسیری و علوم قرآنی بر می آید، نشان دهنده آن است که میان مفاهیمی که توسط طرح واره ها مفهوم سازی شده و مفاهیمی که این دانشمندان راجع به تفاوت سوره های مکی و مدنی اعلام می کنند، همسویی معناداری وجود دارد.
معرفی کهن الگوی «موبد» و بررسی نقش آن در رفتار و آثار برخی علمای ایرانی دوره میانه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کهن الگوها به عنوان شاخص هاییاز روان شناسی تحلیلیمی تواننددرتحلیل هایژرفانگر تاریخی مؤثر باشند. در پژوهش حاضر ضمن تعریف کهن الگوها و معرفی کهن الگوهای بومی و مشخصاً کهن الگوی "موبد" نقش این استعدادهای روانی در واکنش های علما نسبت به رویدادهای جاری (اعم از سیاسی، اجتماعی و فرهنگی) در دوره میانه اسلامی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. پرسش اصلی این است که به چه مصداقیعلمای اسلام در جغرافیای فرهنگی ایران از پدیده نامبرده متأثر بوده اند؟ پاسخ به این پرسش در تعلیل و تحلیل برخی از رفتارهای علما در عرصه اجتماعی، فرهنگی و حتی فردی مثمر ثمر است.یافته های تحقیق حاکی از وجه تمایزی است که حول رجعت به اندیشه های کهن دینیمی گرددو به طور ملموسی در سیره علمای اسلام از قوه به فعل می رسیده است.بنا بر ماهیت موضوع،روش تحقیق در پژوهش حاضر، تحلیلی است.
تحلیل روان شناختی شخصیت کودکان در داستان های هوشنگ مرادی کرمانی براساس نظریه ی کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات کودک و نوجوان ادبیاتی است متنوع و از دیدگاه های مختلف قابل بررسی. لذا هدف پژوهش حاضر مطالعه ی شخصیت و شخصیت پردازی در داستان های هوشنگ مرادی کرمانی بر مبنای نظریه ی شخصیت در اندیشه ی کارن هورنای است. این مطالعه به لحاظ روش شناسی، کیفی است. جامعه ی پژوهش حاضر شامل داستان های کودکان و نوجوانان از هوشنگ مرادی کرمانی گزینش وتحلیل شد. از میان داستان های این نویسنده، داستان هایی انتخاب شده است که شخصیت های آن ها را بتوان با نظریه ی کارن هورنای تحلیل روان شناختی کرد. نتایج بررسی ها نشان می دهد که تضاد اساسی موجود در شخصیت ها باعث شده است که آن ها به سه تیپ مهرطلب، برتری طلب و انزوا طلب، بگروند. تمام تیپ های شخصیتی، برای رهایی از رنج وآزار عصبی، به خود آرمانی، متوسل شده اند و در برخورد با دیگران عمداً یا به صورت ناخودآگاه ماسک به صورت می زنند و احساس می کنندکه خود حقیقی را از دیگران پنهان کرده اند. در تمام شخصیت های داستان ها، اضطراب بنیادی به عنوان اساسی ترین اصل در نظریه ی هورنای قابل مشاهده است،اضطرابی که از خانواده، محیط و اجتماع نشأت می گرفت و در دوران طفولیت برکودک تحمیل شده است و به یک رفتارعصبی مخرب، تبدیل شده است.
بررسی آیات «تحدّی» براساس نظریه تحلیل گفتمان انتقادی « نورمن فرکلاف»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۲۷)
163 - 178
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی«نورمن فرکلاف» یکی از نظریات مهم در حوزه گفتمان کاوی است که ضمن بیان رابطه میان ملاک های درونی و بیرونی متن و با تکیه بر اشکال زبانی و نشانه ها، درتلاش است قدرت مسلّط جامعه و فضایی را که اثر ادبی در آن شکل گرفته از طریق سه محورِ «توصیف»، «تبیین» و «تفسیر» مورد واکاوی قرار داده و نوعی مفهوم ایدئولوژیک را در ورای متن، بازخوانی کند؛ لذا با عنایت به اهمیت آیات تحدّی در مبحث إعجاز قرآن و تفسیرهای گوناگون پیرامون این آیات، ضرورت خوانشی نو، احساس می شود. دستاورد پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی حاکی از آن است که در سطحِ «توصیف»، واژگان کلیدی در توصیف و نقد گفتار و کردار مشرکان با بسامدهای مختلفی درسیاق آیات تحدّی، تکرار شده که نقشی اساسی در بازنُمود ایدئولوژی حاکم بر جامعه داشته و بازتابی جامع و دقیق از اوضاع و احوال جامعه عصر نزول است. سطح «تفسیر»، ترکیبی از محتوای متن و دانش های زمینه ای و منطبق بر کنشِ متقابلِ تاریخی است که نشان می دهد ساختارهای اجتماعی، چگونه گفتمان را به عنوان کنشِ اجتماعی توصیف کرده و تعیّن می بخشند. در سطح «تحلیل» نیز نظم آهنگ و بلاغت قرآن مهم ترین عامل در کنشِ افراد برای هماردی با قرآن است. هرچند مناسبات اجتماعی عصرِ نزول و ابعاد فرازمانیِ قرآن نیز در نزول آیات مؤثر بوده است.
استعاره مفهومی «غم» در دو نوع شعر مرثیّه و حبسیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترس، شادی و عشق از نظر بررسی استعاره مفهومی در حوزه عواطف از واژه های بنیادی در زبان هستند. در این پژوهش استعاره های مفهومی «غم» در اشعار مرثیه ملاعلی فاخر و حبسیه های مسعود سعد سلمان از منظر معنی شناسی شناختی و به روش توصیفی - تحلیلی بررسی شده است. داده ها شامل 4300 بیت از کتاب اشعار گزیده مرثیه ملاعلی فاخر و حدود 18000 بیت از دیوان اشعار مسعود سعد سلمان است. این پژوهش قصد دارد به این پرسش پاسخ دهد که چه نام نگاشت هایی از استعاره مفهومی غم در این دو اثر وجود دارد؟ و این نام نگاشت ها چه شباهت و تفاوت هایی در این دو نوع شعر با هم دارند؟ بررسی ها نشان می دهد در مرثیه 16 نوع نام نگاشت و دیوان مسعود سعد سلمان 12 نوع نام نگاشت یافت شده است. در این میان 8 نام نگاشت مانند «انسان»، «شی»، «آتش» و ... در دو اثر، حوزه مبدا مشترک داشتند. در برخی از حوزه های مبدا در دو اثر تفاوت هایی نیز وجود دارد. البته در نام نگاشت های مشترک هم تفاوت هایی در دو اثر دیده می شود. برای مثال «غم» در گزیده مرثیه، انسانی سر به گریبان است ولی در حبسیه، مونس و غم خوار انسان است.
بررسی تطبیقی مکانیسم های دفاعی در شعر ابوالعلاء معری و شوریده شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد روان شناختی یکی از حوزه های جدید نقد ادبی به شمار می رود که ناقد در آن با تکیه بر اصول و مبانی روان شناسی، محرّک ها و هیجانات روحی و عوامل مؤثر بر آفرینش یک اثر ادبی را مورد بررسی قرار می دهند و با بیان جریان باطنی و احوال درونی شاعر، تأثیری را که محیط، جامعه و سنن در تکوین این جریان ها داشته اند مورد مطالعه قرار می دهد؛ چراکه روان آدمی ابزارهایی را برای کاهش اضطراب و دفاع از خود در اختیار دارد که به آن مکانیسم های دفاعی گفته می شود. فروید در سده بیستم میلادی، آغازگر و پرچم دار روان شناسی علمی بود. شناخته شده ترین دسته بندی فروید از ساختار اجزای روان آدمی، الگوی نهاد، خود و فراخود است. ابوالعلاء معری (۹۳۷-۱۰۵۷م) و شوریده شیرازی (۱۸۵۷-۱۹۲۷م) دو شاعر نابینای عرب و ایرانی هستند که در کودکی و پس از تجربه بینایی محدود، حس دیداری خود را از دست داده اند، اما با وجود این توانسته اند پا به عرصه ادبیات نهاده و آثاری را بر جای بگذارند. پژوهش حاضر بر آن است تا با رویکردی توصیفی–تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، به بررسی مکانیسم های دفاعی در شخصیت ابوالعلاء معری و شوریده شیرازی از خلال سقط الزند معری و دیوان شوریده بپردازد. نتایج این جستار حاکی از آن است که نابینایی دو شاعر منجر به یأسی آشکار در درون آنها شده و اشعارشان بیانگر میل آنها به زیبایی و دیدار است و برای کاهش اضطرابی که در پی نابینایی در آنان به وجود آمده، از مکانیسم های دفاعی-روانی چون: جبران، باطل سازی، جابجایی، تحقیر دیگران و ... استفاده کرده اند.
اصطلاح شناسی «بیان اساطیری» در مطالعات ادبی قرآن کریم و سنت تفسیری قرآن پژوهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هفتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۸)
137 - 171
حوزه های تخصصی:
یکی از اشکالات عمده در حوزه مطالعات میان رشته ای قرآن کریم، ابهام اصطلاحات و نبود اتفاق آراء بر سر استفاده از آن هاست. در این میان، «بیان اساطیری» که یکی از شاخه های نقد ادبی محسوب می شود، به دلیل ارتباط آن از یک سو با متن مقدس و از دیگر سو با مباحث اسطوره، از چالش بیشتری نیز برخوردار است؛ در حالی که این گونه ادبی، تنها یک رویکرد خلاق و هنری است و با اسطوره گویی متن، تفاوت اساسی دارد نوشتار حاضر بر آن است ابتدا به تعریف دقیق اصطلاح «بیان اساطیری» در دانش سبک شناسی ادبی و علم بلاغت بپردازد و سپس انواع یادکرد آن را در سنت تفسیری و علمی قرآن پژوهان مسلمان به بحث و بررسی بگذارد. سؤالات اصلی این تحقیق عبارتند از: بیان اساطیری چیست و جایگاه آن در حوزه مطالعات ادبی قرآن کریم کجاست؟ آیا می توان معادل ها یا جایگزین هایی را برای این اصطلاح در سنت تفسیری مسلمانان و قرآن پژوهان یافت؟ تفاوت هریک از این انواع با یکدیگر چیست؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که بیان اساطیری در قرآن کریم، فارغ از قدمت طولانی و اهمیت زیاد آن در مطالعات ادبی، لایه بلاغت متن مقدس را مورد مداقه قرار می دهد و در علم بلاغت سنتی مسلمانان، عمدتا با عناوینی همانند تشخیص، استعاره، مجاز، زبان تصویری و غیره قابل پیگیری است.
بررسی و تحلیل صنعت تشخیص در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هفتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۸)
173 - 199
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم به شکل های مختلف به بعضی اشیاء شخصیت انسانی بخشیده که در درک مفاهیم برای مخاطبین بسیار مؤثر است. با توجه به بسامد فراوان صنعت تشخیص در قرآن کریم و سبک های متنوع کاربرد آن و معانی ژرف نهفته در آن که یکی از مستلزمات درک و فهم عمیق کلام وحی است، ضرورت انجام این پژوهش احساس می شود. مقاله پیش رو به دنبال آن است که با روش توصیفی تحلیلی، انواع تشخیص های بکار رفته در قرآن را استخراج نموده، جنبه های گوناگون معنایی، شیوه های کاربرد و اسرار و اغراض بلاغی آن را مورد واکاوی قرار دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در آیات متعدد جهت تفهیم مفاهیم به مخاطبین به انحاء گوناگون به اشیاء، شخصیت انسانی داده شده که در این زمینه، فرهنگ اعراب و تجربیات آنان از محیط زندگی شان به زیبایی نمایان است؛ همان گونه که ادبیات عرب زبانان و تشبیهات، استعارات و مجازهای رایج میان آنان نیز در این کتاب آسمانی خودنمایی می کند و نکته مهم آن که تشخیص های به کار رفته در آن، دارای خصیصه فرا زمانی و فرا مکانی می باشد که خود یکی از اسباب اعجاز قرآن است.