آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۱

چکیده

تحلیل ساختاری روایت به منظور شناخت ابعاد آن و برای توصیف ساختارهای عام و کلی ادبی و نقشی که در تولید معنا ایفا می کنند، از اهمیت بسیاری برخوردار است. زمان، به عنوان بعدی از روایت، در تعیین روابط گاهشمارانه ی سخن و داستان، نقش بی بدیلی دارد. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و تحلیلی نگاشته شده است و با بررسی ویژگی های ساختار زمان از دیدگاه ساختارگرایان که در سه مقوله ی اصلی طول زمانی، ترتیب زمانی و تناوب زمانی قابل بررسی است، به تحلیل داستان موسی(ع) و قوم بنی اسرائیل به عنوان یکی از داستان های مهم و طولانی قرآن مجید که در سه سوره ی متفاوت قرار گرفته است می پردازد. این پژوهش در نظر دارد با شناخت بعد زمان در پیرنگ این داستان و چگونگی رابطه ی میان زمان داستان و زمان متن، به شناخت ساختار زمان در این سه سوره و تحلیل و درک یکی از عناصر اعجاز زبانی قرآن و شناخت بعدی از ابعاد روایت در آن بپردازد و بر آن است نخست از منظر ساختارگرایان زمان روایی را در داستان موسی(ع) و قوم بنی اسرائیل تحلیل کند و سپس مهم ترین امکانات زمانی ای را که در روند روایت داستان موسی(ع) و قوم بنی اسرائیل استفاده شده است تبیین نماید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد در داستان مورد بحث، زمان از حالت ساده و خطی عبور کرده و از تمام امکانات زمانی در جریان روایت استفاده شده است.

تبلیغات