فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۴۱ تا ۳٬۱۶۰ مورد از کل ۱۱٬۲۵۱ مورد.
تحلیل نماد غار در هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظامی گنجوی را می توان به عنوان یکی از چهره های برجسته نمادپردازی در ادبیات فارسی به شمار آورد. در میان آثار ارزشمند این شاعر بزرگ، هفت پیکر اثری کاملا رمزی است که هر یک از اجزا و تصاویر آن می تواند به صورت نمادین تفسیر شود. یکی از مهمترینِ این تصاویر، تصویر «غار» است که نقش پررنگ و برجسته ای در سراسر اپیزودهای (حادثه های فرعی) این کتاب ارزشمند دارد. سوال اصلی این پژوهش، این است که ایماژ «غار» نماد چه چیزهایی است و چگونه معانی نمادین آن در خدمت درونمایـه اصلی هفت پیکر قرار گرفته است؟ با روشن شدن این موضوع، ظرافت، دقت و نگاه ریزبین نظامی در ایجاد ساختاری منسجم، که همه اجزای ان یک کل واحد را تشکیل می دهند، بیش از پیش جلوه می کند. در این تحلیل تصاویر نمادین دیگر، مانند شکار، اژدها، گنج و... که در ارتباط با نماد «غار» است نیز بررسی می شود.
جستاری در نسخه شناسی جنگ مرتضی قلی شاملو
حوزه های تخصصی:
نگاهی به کتاب تاریخی- ادبی «تاج الماثر» و احوال و زندگانی نویسنده آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب تاریخی- ادبی «تاج المآثر» یکی از کهنترین منابع تاریخ غوریان است که مولف آن خود در دستگاه حکومت غوریان هند می زیسته است. تاج المآثر، که در سال 602 هجری قمری به رشته تحریر درآمده، افزون بر اهمیت تاریخی از اهمیت ادبی بسیاری نیز برخوردار است. این کتاب با بهره گیریهای فراوان از صنایع ادبی و استشهادهای بسیار به اشعار تازی و پارسی از کتابهای پیشرو نثر فنی فارسی به شمار می رود و به نوبه خود در آثار پس از خود تاثیر قابل توجهی داشته است. متاسفانه با وجود ویژگیهای منحصر به فرد این کتاب تاریخی- ادبی کهن، تاج المآثر تاکنون در ایران به چاپ نرسیده و تحقیق مستقلی نیز درباره این کتاب و نویسنده آن انجام نشده است.
کوشش نویسندگان در این مقاله بر آن بوده است تا ضمن اینکه با دیدی تحلیلی و انتقادی ویژگیهای این کتاب را مورد بررسی قرار می دهند، طرحی از زندگینامه مولف را نیز- که در منابع به صورت ناقص و مغشوش ارایه شده است- به دست دهند و به سوالاتی در زمینه برخی جنبه های ناشناخته زندگی او چونان مذهب و تصوف وی پاسخ دهند.
نقش ارجاع مقایسه ای در انسجام شعر عروضی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظریه زبانی هالیدی یکی از عواملی که سبب پیوند جمله های متن می شود مقایسه است. این عامل در کنار ارجاع شخصی و اشاره ای سه نوع ارجاع را در این نظریه شکل می دهد؛ زیرا از نظر هالیدی وقتی دو چیز با هم مقایسه می شود در واقع به هم ارجاع می دهد. ارجاع مقایسه ای، ارجاع غیر مستقیمی به یکسانی، تفاوت یا شباهت عوامل ارجاعی است. این نوع ارجاع به دو بخش تقسیم می شود: عام وخاص. ارجاع مقایسه ای عام به سه بخش یکسانی، شباهت و تفاوت تقسیم می شود. به دلیل اهمیت و بررسی دقیق تشبیه در زبان فارسی سعی شده است در حد امکان به نقاط مشترک این مقوله در ادب فارسی و نظریه هالیدی اشاره شود. هالیدی ارجاع مقایسه ای خاص را نیز به شمارشی و وصفی تقسیم می کند. اما نگارندگان به تبع مقایسه عام و امکانات تشبیه در زبان فارسی، نوع تشبیهی را نیز به آنها افزوده اند. در نظریه هالیدی انسجام علاوه بر ارجاع عوامل دیگری نیز دارد که عبارت است از: 1) جایگزینی و حذف2 ) انسجام واژگانی 3) ربط. البته نگارندگان به دلیل اینکه زبان ادبی را بررسی می کنند، عامل انسجام دهنده توازن نحوی را نیز به این فهرست اضافه کرده اند. به دلیل گستردگی مطلب، نگارندگان این مقاله تنها به بررسی یکی از این عوامل، یعنی ارجاع مقایسه ای، می پردازند.
ماه و خورشید در شعر خاقانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
«ماه» و «خورشید» از دیر باز در شعر و ادب فارسی، جایگاهی مهم و والا داشته و دمخوری خاقانی «شاعر صبح» با صورت های فلکی و بیش از همه با ماه و خورشید زبانزد سخن شناسان است. نگارنده مقاله، پس از پرداختن به پیشینه اساطیری و باز گفتن برخی باورهای آیینی و فرهنگی ایرانیان و نیز اشاره به پاره ای اعتقادات اقوام دیگر در مورد «ماه» و «خورشید»، رد و نشان آن ها را در اندیشه خاقانی جستجو کرده است.پیداست که بیان دیدگاه های شاعرانه و تصویرهای ذهنی شاعر نسبت به این دو صورت فلکی، با استناد به سروده های خود او، مستدل گردیده است.
بایونگ و سنایی تاویل غزلی از سنایی بر مبنای روان شناسی تحلیلی یونگ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
کارل گوستاو یونگ از نظر تاثیر بر اندیشه قرن بیستم و یاری به شناخت وضعیت انسان شخصیتی بزرگ و قابل تقدیر و هم ردیف روان شناسان بزرگی چون زیگموند فروید است. مفاهیمی که او ابداع کرد از جمله کهن الگوهای باستانی، ناخودآگاه جمعی، نقاب و سایه و نیز طبیعت هدفمند روان انسان که به سوی تفرد پیش می رود، جزیی از فرهنگ بشری معاصر است.از این رو ما در این مقاله برآنیم بر مبنای روان شناسی تحلیلی یونگ، یکی از غزلیات دیوان سنایی را تحلیل کنیم. یونگ شخصیت آدمی را به دو منطقه کلی «ضمیر خودآگاه» (ego) و «ضمیر ناخودآگاه» ( self) تقسیم می کند. ضمیر خودآگاه همان شعور ظاهر است که از احساسات و خاطره ها و افکار و تمایلات و عواطف و به طور کلی از هر آنچه که معلوم شخص است، یا می تواند باشد، تشکیل یافته است.ناخودآگاه طبق تعبیر یونگ دارای دو لایه است: لایه سطحی تر عبارت است از ناخودآگاه شخصی که شامل چیزهایی است که از خودآگاهی بیرون رفته اند و شامل گروه هایی است که حاوی تجربه ها و چیزهای واپس رانده شده یا فراموش شده اند. اما بر رفتار و پندار ما تاثیر مستقیم یا غیرمستقیم دارند. اما لایه دوم عبارت است از ناخودآگاه جمعی شامل گنجینه ای است از خاطره آثار و چکیده تجارب نسل های بی شمار گذشته از نیاکان بسیار دور دست ما که درتاریک ترین بخش وجودمان جریان دارد.در این مقاله سعی داریم ایده یونگ را بر روی غزلی از سنایی پیاده کنیم و بر اساس آن ثابت کردیم که بسیاری از غزلیات سنایی و سایر عرفا در حقیقت بیانی شاعرانه است از واقعه دیدار با همین ناخودآگاه جمعی و فردی که به شکل سمبولیک بر آنها ظاهر شده است.
بررسی ریخت شناسانه داستان «بیژن و منیژه» شاهنامه فردوسی بر اساس نظریة ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه کمتر نقدی را می توان یافت که از کارکردهای ساختاری بی بهره باشد. پیشرفت های نقد ادبی معاصر، منجر به ایجاد مکتب ساخت گرایی با الهام از نظریات زبان شناسانة ""فردینان دوسوسور"" گردید. تحلیل ساختاری به ویژه بر آثار روایی یکی از شگفت ترین دستاوردهای نقد ادبی معاصر است. در حوزة داستان ها و قصه های اساطیری و حماسی، بهترین شیوة تحلیل و طبقه بندی ساختاری را در آثار ولادیمیر پراپ روسی می توان یافت. روش او طبقه بندی قصه ها و تحلیل رمزگانی هر طبقه است.
ولادیمیر پراپ مانند بسیاری از روایت شناسان دهه های اخیر، برای تجزیه و تحلیل روایت ها از تحلیل زبان شناسی ساختارگرا استفاده کرد. پراپ با بررسی مجموعه ای از صد حکایت با ترکیب بندی مشابه، ساختار یک ""شاه حکایت"" را بیرون کشید. وی پس از تجزیه و تحلیل یکصد قصه از مجموعه قصه های روسی به سی ویک خویش کاری دست پیدا کرد. وی معتقد بود این الگو را می توان در مورد سایر قصه های عامیانه و حتی رمان ها به کار برد. روش پراپ بعدها توسط محققان دیگر مورد استفاده قرار گرفت و گاهی نقدهایی بر آن وارد شد. نظام پراپ به رغم کاستی هایش، نقطه شروعی برای نظریه پردازان بعدی شده است و نظریه پردازان بعد از او از روش کار پراپ بسیار تأثیر پذیرفتند.
نوشتة حاضر با الهام گرفتن از شیوه و الگوی پراپ، سعی در طبقه بندی داستان «بیژن و منیژه» از داستان های شاهنامة فردوسی و تحلیل آن دارد، هدف این مقاله اثبات الگوی پراپ در این داستان است.
بررسی رابطة زمان و تعلیق در روایت پادشاه و کنیزک
حوزه های تخصصی:
پیدایش شیوه های تازه روایت در دو قرن اخیر، موجب پیشرفت روزافزون علم روایت شناسی در دهه های اخیر شده است. از جمله این مباحث، مقوله زمان در روایت است. یکی از محققانی که به چگونگی زمانمندی در روایت پرداخته، ژرار ژنت فرانسوی است که نظر خود را در قالب سه مبحث «نظم، تداوم و بسامد» مطرح کرده است. از آنجا که مطالعه دقیق عناصر سازنده یک روایت و بازنمود قوانین حاکم بر آن، ما را در شناخت بهتر سازوکار و روابط درونی عناصر روایی یاری می دهد؛ در این مقاله بر اساس نظریه ژنت، نشان می دهیم که چگونه مولانا، به عنوان یک داستان پرداز کلاسیک، از تمام ظرفیت های ادبی- روایی عنصر زمان در حکایت «پادشاه و کنیزک» در مثنوی بهره می برد و در مسیر حرکتش از زمان تقویمی به زمان روایی، با استفاده مناسب از تغییر در نظم خطی زمان پی رنگ و تفصیل و تکرار در شرح برخی کنشها، نوع خاصی از زمانمندی را ایجاد می کند که ارتباطی مستقیم و معنادار با القای حس تعلیق و انتظار در مخاطب داستان دارد.
نقدی بر کتاب فعل و گروه فعلی و تحول آن در زبان فارسی ؛ نوشته دکتر خسرو فرشیدورد
حوزه های تخصصی:
نقدی بر یک نقد ( نقد گلشیری بر کلیدر دولت آبادی )
حوزه های تخصصی:
قاعده بازی در شکارگاه
حوزه های تخصصی:
وندیداد دستوروانیان (کتابت: 1001 یزدگردی / 1011 خورشیدی) (نسخه خانوادگی رستم خدامراد دستور روانیان)
یش طرح و مثنی برداری سیاه قلم کار عصر قاجار (اثری از میرزا علی قلی خوئی در مجموعه کریم زاده تبریزی)
وجه غالب و بازی ساختار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«وجه غالب» کلید بوطیقای صورت گرایی است. این عنصر جزء تمرکزدهنده به یک اثر هنری است؛ این جزء بر اجزاء و عناصر دیگر فرمان می راند، آن ها را تعیین می کند، متحول شان می کند و در نهایت این عنصر حاکم است که یکپارچگی و انسجام ساختار را تضمین می کند. «وجه غالب» عنصری زبانی و اغلب مکرّر است که در هیئت یک سمبل، یک شُعار یا اصطلاح، پاره ای مکرر و یا مصراعی مکرر و... در سطح ساختار شعر ظاهر می شود. «وجه غالب» هرچه که باشد با هدف «ایجاد مرکزیت معنایی»، «اسکلت بندی ساختار»، «واسازی ساختار»، «مدخل آفرینی متعدد برای شعر»، «تقویت موس یقی زبان»، «مکث و وقف توصیفی»، «عق لانیّت شعر»، «وحدت لحن»، «فضاسازی» و... طراحی و ابداع شده است. این مقاله به دنبال کشف و تشریح عملی و علمی کیفیّت وجه غالب در زبان و ساختار شعر معاصر است.