فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۰۱ تا ۲٬۷۲۰ مورد از کل ۱۱٬۲۵۸ مورد.
نگاهی به زبان عارفان از چشم اندازهای معرفت شناسی و زبان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حوزة فرهنگ و تمدّن اسلامی، به واسطة تعدّد و تنوع نظام ها و مکاتب شناختی، زبان های گوناگونی مجال ظهور یافته است. به نظر میرسد زبان عرفانی تفاوتی فاحش و ماهوی با زبان سایر حوزه های معرفتی دارد. آگاهی نسبت به این امر کم و بیش در آثار گذشتگان وجود داشته است، به صورتیکه آن را «زبان اهل راز» خوانده اند. اما امروزه توجه به رمز و رازهای این زبان براساس پیشرفت های معرفت بشری در شاخه های گوناگونی چون فلسفة زبان، زبان شناسی و... امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. محور عمدة این نوشتار وابستگی زبان به شرایط تجربی هر زندگی و نوع نگاه به هستی است که رنگ و بوی ویژة خود را به زبان میبخشد و زبان عالم و عابد و عارف را از هم جدا میسازد. تجربة جهان با حواس باطنی، گسستن از عقل و قوة نطق و اراده، برخورد عاطفی با هستی و زندگی در زمان حال، شاخصه های زیست عرفانی است که لاجرم نشانه شناسی زبان عرفانی، رابطة لفظ و معنا در زبان عرفانی و معنیشناسی زبان عرفانی را از لونی دیگر میسازد.
من سطحی و من عمیق از دیدگاه پروست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی نوآوری های زبانی در شعر سلمان هراتی
حوزه های تخصصی:
پیشینه بن مایه «گِل انسانی» شعر خیامی در منظومه های کلاسیک جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«گِل انسانی» از بن مایه های اساسی شعر خیامی است که با بسامد و تعابیر فراوان در اشعار منتسب به خیام دیده می شود. تصویر سازیها، مضمون آفرینیها و ابراز دیدگاههای فلسفی در خصوص منشا وجودی آدمی (آغاز آفرینش، مرگ، مسائل بعد از مرگ) جوهره اصلی این گونه ابیات را تشکیل می دهد. آیا آنچه خیام در موضوع فلسفه آفرینش به تصویر کشیده است، اصیل و ابتکاری است و یا در تاریخ فلسفه ملل به ویژه در میراث مکتوب بازمانده از شعرهای کهن بشری سابقه داشته است؟ چرا در حوزه نقد ادبی ایران، به اشعاری که در آنها به معمای آفرینش آدمی اشاره شده، اشعار خیامی گفته اند؟ این مقاله سیری در گزیده شعر مصری باستان، اکدی، عبری، یونانی، لاتینی، عربی و فارسی در موضوع مذکور با تکیه بر شعر خیام است.
واکاوی جنبه های دراماتیک داستان رستم و سهراب شاهنامه بر پایه درام شناسی ارسطو
حوزه های تخصصی:
از میان داستان های دوره های سه گانه اساطیری، پهلوانی و تاریخیِ شاهنامه فردوسی، داستان های دوره پهلوانی زمینه هایی استوارتر و جذاب تر برای پژوهش دارند. جدا شدن کارکرد پهلوانی از خویشکاری شخص اسطوره- شاه- پهلوان در داستان های این دوره و تجلی آن در خویشکاری شخص جداگانه ای به نام پهلوان، با کنش ها و احساس هایی به طور فزاینده از نوع رفتارها و عواطف انسان معمولی از یک سو، و گرایش فردوسی به کاوش و گُزارد انگیزه های درونی پهلوانان در برابر رویدادهای حماسی از سوی دیگر، بُعد شخصیت (قهرمان) پردازی را ژرف تر کرده و ساختار را از سطح روایت حماسی صرف به سطح ساختار درامی و تجسم عملی تحول بخشیده که جلوه آن در برخی از داستان های پهلوانی بارزتر است. بررسی جنبه های دراماتیک داستان های پهلوانی، افزوده بر شناسایی قابلیت های نمایش، به تشخیص روشمندانه و درست تر هویت نوعی آنها نیز کمک بسیاری می کند.
مقاله حاضر، با گزینش یکی از معروف ترین داستان های پهلوانی شاهنامه، داستان رستم و سهراب و با تاکید مقدماتی بر اصالت روایت ایرانی آن در قیاس با روایت های غیرایرانی و همچنین درنگی بر نام نوعی، به واکاوی جنبه های دراماتیک آن بر پایه پوئتیکای ارسطو، به منزله کهن ترین و – در عین حال- معتبرترین رساله در شناخت ساز وکار درام درآثار منظوم و غیرمنظورم کلاسیک، می پردازد و نتایج کار خود را برمی شمارد.
کتاب شناسی منظومه های دینی درباره امام علی(ع)
حوزه های تخصصی:
منظومه های دینی یکی از حوزه های میراث پربار ادب فارسی است که با وجود شمار قابل توجه شان، پژوهش گران کمتر به آن ها پرداخته اند و بسیاری از آن ها ناشناخته و در حدّ همان نسخه های خطی باقی مانده اند. این منظومه ها درباره موضوعات مختلف دینی و اغلب یکی از بزرگان مذهبی سروده شده اند و از دو جنبه تاریخی و زبانی درخور مطالعه و بررسی هستند. «حماسه های دینی» عنوانی است که در پژوهش های پیشین به این منظومه ها اطلاق شده است. ما در این مقاله با دسته بندی این آثار بر اساس محتوا نشان داده ایم که تنها یک دسته از آن ها تحت چنین عنوانی قرار می گیرند. در ادامه به کتاب شناسی منظومه هایی که حول محور شخصیت امام علی(ع) سروده شده اند پرداخته ایم و اطلاعات مختصری نیز درباره هریک ارائه داده ایم.
پسامدرن تصنعی نقد و بررسی شگردهای فراداستان در رمان بیوتن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شگردهای چاپی و نوآوری در شیوة روایت، رمان بیوتن را به یک فراداستان شبیه کرده است: فراداستان، یکی از شایع ترین انواع داستانهای پسامدرن، داستانی است خود-ارجاع که با فنون گوناگون، نظیر اتصال کوتاه، بینامتنیت، فرجام های چندگانه، افشای صنعت، و غرابت در حروف چینی نحوة برساخته شدن خود را افشا می کند. در نگاه اول چنین به نظر می رسد که بیوتن نیز یک فراداستان است؛ بدین معنا که نویسنده سعی کرده با بازیگوشی های چاپی ورود به داستان ارائه ی چند فرجام برای داستان چاپ علامت های مختلف در حاشیه ی متن داستان را به تقلید از رمان های پسامدرن غرب وارد حیطه ی پسامدرنیسم کند ولی با تحلیل متنی شگردهای به کاررفته در این داستان و با استفاده از آرای برایان مک هیل و پتریشیا وُ، دو نظریه پرداز مطرح پسامدرنیسم، معلوم می شود که این رمان نتوانسته وارد حیطة پسامدرنیسم شود.زیرا شرط اول و اساسی ورود به پسامدرنیسم فقدان یک نظریه یا ایدئولوژی آوانگارد است اصلی که به تمامی در بیوتن نقض شده.
نقدی بر گزینه قابوسنامه و سیاستنامه
حوزه های تخصصی:
نگاهی به ترجمه کتاب بررسی نشانه شناختی و مردم شناختی معلقات سبع
حوزه های تخصصی:
تاریخ پیوستگی های فرهنگی ایران با فرهنگ زبانی های ترکی در سده های 11-17
حوزه های تخصصی:
بن مایه های پژوهش علمی در هفت پیکر نظامی گنجه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیشتر دستاوردهای علمی بشر، بر پایه تحقیق و پژوهش استوار است و تولید علم، مرهون کوشش و تلاش پژوهندگانی است که در عرصه های مختلف دانش بشری گام نهاده اند. این پیشرفتهای چشمگیر در سایه دستیابی به روش منظم برای حل مشکلات خویش به دست آمده است.
توجه به عنصر «روش» از ضروریات انکارناپذیر پژوهش است. در اروپا نخستین گامها در راه تحقیق روشمند از اوایل قرن هفدهم میلادی برداشته شد؛ در حالی که در مشرق زمین، فرهیخته ای چون نظامی گنجه ای به مراحل پژوهش روشمند نظر داشته و حتی در مقدمه اثر گرانبهایش، هفت پیکر، با زبان شعر به موضوعاتی چون پیشینه تحقیق، طرح پژوهش، گردآوری منابع و مآخذ و نوآوری و نوگستری علمی تصریح کرده است. توجه سخنسرای گنجه به ظرافتهای تحقیق و روش پژوهش در آن روزگار بسیار مهم و قابل اعتناست.
رودکی روایتگر زمان(رویکردی جامعه شناختی به دیوان رودکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شیوه های آشنایی با آداب، رسوم وسنتهای اقوام وقبیله های گذشته، بررسی آثار ادبی بزرگی است که از آن روزگاران به یادگار مانده است. دستیابی به آیینها وباورهای مردمان اعصار پیشین، به عنوان بخشی پایدار از فرهنگ جامعه از طریق بررسی دیوان شاعران، متون ادبی واسناد تاریخی نیز امکان پذیر خواهد بود. آیینهایی همچون ازدواج، سوگواری، بازیها وسرگرمیها وجشنها وچگونگی برپایی آنها از جمله مواردی است که در این نوشتار بدانها پرداخته شده است. در این میان دیوان رودکی نیز به عنوان اثری ماندگار، تکه هایی از تاریخ دوران سامانیان را درخود دارد.
از آن جا که آشنایی با وضعیت فرهنگی جامعه در روزگار رودکی ما را با حقایق بیشتری در باره روزگار زمان حیات شاعر آشنا خواهد ساخت بنابراین با چنین رویکردی اشعار این ادیب بزرگ را از دیدگاه جامعه شناختی وبا رویکرد فرهنگی مورد بررسی قرار خواهیم داد .
درنگی بر معنی سر سفره در مصرع چون سر سفره رخ او توی توی
حوزه های تخصصی:
گزارش و شرح ابیات و عبارات متون ادبی که امروزه اغلب از آن با عنوان «تعلیقات» یاد می شود، عمر دراز و قدمتی بیش از پانصد سال دارد. در دوره معاصر نیز پژوهشگران و محققان با نوشتن شرح و تعلیقات بر آثار کهن زبان فارسی به صورت کتاب یا مقاله، گزارشهای گوناگونی از آن متون به دست داده اند. توضیح این مطلب لازم است که کالبد و روساخت متون مهم ادبی، مقدمه و وسیله نخستین و بنیادین رسیدن به درونمایه و ژرف ساخت آن متون است. به همین خاطر، این جنبه از پژوهش ها؛ یعنی گزارش درست و دقیق ابیات و عبارات متون ادبی نباید مورد بی توجهی و غفلت قرار گیرد. اهمیت و سودمندی چنین گزارش هایی زمانی آشکارتر و مشخص تر می گردد که با افسوس و اندوه بسیار بدانیم هنوز شماری از دانشجویان دوره های کارشناسی ارشد و دکترای زبان و ادبیات فارسی از خواندن و گزارش درست بعضی از لغات و ابیات و عبارات متون کهن ادبی ناتوانند.
آنچه در این جستار بدان می پردازیم، یکی از یادداشت های پراکنده ای است که نگارنده سالهای متمادی، در حاشیه شرح مثنوی دکتر جعفر شهیدی نوشته است و در واقع، حاشیه ای است بر حاشیه ایشان در شرح این بیت از دفتر ششم مثنوی که نکاتی را در ضرورت توجه به شرح و گزارش آثار ادبی و دقت در آن خواستار است.
باید گفت بی شک، مثنوی معنوی نیز از جمله کتابهایی است که دریایی بیکران از فرهنگ عامه و نکات ازنده ادبی را داراست. این اثر سترگ دارای شاخصه های فرهنگی و ادبی خاصی است که گاه برای خواننده امروزی قابل دریافت نیست.
ترکیب «سرِ سفره» یکی از ترکیبات نادر و دیریابی است که مولانا در مصرع «چون سر سفره رخ او توی توی...» دفتر ششم آن را آورده است که معنای آن ترکیب برای نویسنده این جستار دغدغه ایجاد کرده است و از سوی دیگر، بسیاری از شارحان در معنی آن حدس هایی زده اند. این نکته نیز درخور توجه است که آنچه در معنی این ترکیب بدان دست یافته ایم، از تمامی فرهنگ لغت های زبان فارسی فوت شده و بدان توجهی نشده است.
نویسنده با تبیین معانی گونه گون این ترکیب در میان کتب ادبی، به کاربرد آن در دیگر متون ادبی اشاره می کند و معنی این ترکیب را در مصراع مورد بحث با توجه به شواهد یافته شده در مصراع مورد بحث گزارش می کند. امید است که خوانندگان، نکته انگشت نهاده و یاد کرده ما را حمل بر بی احترامی به ساحت آن گزارشگر بزرگ (دکتر شهیدی) ندانند و نپندارند که آنچه در این مقاله آمده، از سر هوی و هوس «خالِف تعرَف» است. نامه دکتر شهیدی نیز در پاسخ به این معنی نویافته ضمیمه مقاله است.
نهاد ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرورت تصحیح ترجمه ابوعلی عثمانی از رساله قشیریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رساله قشیریه یکی از مهمترین متون آموزشی صوفیه است که به دست ابوالقاسم قشیری صوفی و متکلم اشعری قرن پنجم هجری تالیف شد. انگیزه قشیری از نگارش این اثر معرفی تصوف و اصول آن در روزگاری بود که فساد و انحراف در عقاید، آداب و سنن صوفیه توسط صوفی نمایان راه یافته بود ؛به همین سبب رساله قشیریه در روزگار مؤلف بسرعت در میان صوفیان شهرت یافت و در اواخر عمر قشیری یا اندکی پس از درگذشتش به دست یکی از شاگردان او به نام ابوعلی عثمانی به فارسی ترجمه شد. رساله در اواسط یا اواخر قرن ششم در معرض ترجمه ای دوباره قرار گرفت که جز در برخی قسمتها بقیه به اصلاحی از ترجمه نخست انجامید. ترجمه دوم رساله قشیریه در سال 1345 به همت استاد بدیع الزمان فروزانفر برای نخستین بار تصحیح شد و به همراه مقدمه ای مفصل بارها به چاپ رسید.این مقاله در نظر دارد نمونه هایی از ترجمه اول و دوم رساله قشیریه را با متن عربی آن مقایسه کند و ضمن پرداختن به برخی ابهامات درباره ترجمه و تصحیح رساله قشیریه، ضرورت تصحیح ترجمه ابوعلی عثمانی را از این اثر تبیین نماید.
بررسی سیر تحول شیوه های روایت و زاویه ی دید در داستان های کوتاه سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
کلام محوری در ادب پارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سنت فکری فلسفی غرب از روزگار افلاطون و ارسطو، و حتی پیش تر از آن، تا قرن بیستم و در اندیشه و آرای فردینان دو سوسور، زبان شناس سوئیسی، تحت تأثیر رویکردی دوقطبی، گفتار را بر نوشتار ترجیح می داده است. در این نگره، انتقال کامل معنا از طریق «گفتار» امکان پذیر می نمود. حال آنکه نوشتار تنها فرع و جانشین گفتار قلمداد می شد و این انمکان دست نایافتنی به نظر می رسید. با نگاهی گذرا به تاریخ و فرهنگ ایرانی اسلامی می توان مدعی شد که با وجود تفاوت هایی در مبانی و روش ها، با ترجیح گفتار بر نوشتار در گفتمان اندیشگی زبان و ادب کلاسیک مواجه هستیم. چنان که، به طور خاص، ناصرخسرو مبانی نظری این مهم را سامان بخشید و سازوکار حاکم بر زبان گفتار حاکمیت و سیطرة خود را بر حوزة بلاغت اسلامی به طور عام و بلاغت فارسی به طور خاص تا قرن ها ادامه داد. این مقاله طرح و شرح این ماجرا خواهد بود.