در حوزة فرهنگ و تمدّن اسلامی، به واسطة تعدّد و تنوع نظام ها و مکاتب شناختی، زبان های گوناگونی مجال ظهور یافته است. به نظر میرسد زبان عرفانی تفاوتی فاحش و ماهوی با زبان سایر حوزه های معرفتی دارد. آگاهی نسبت به این امر کم و بیش در آثار گذشتگان وجود داشته است، به صورتیکه آن را «زبان اهل راز» خوانده اند. اما امروزه توجه به رمز و رازهای این زبان براساس پیشرفت های معرفت بشری در شاخه های گوناگونی چون فلسفة زبان، زبان شناسی و... امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. محور عمدة این نوشتار وابستگی زبان به شرایط تجربی هر زندگی و نوع نگاه به هستی است که رنگ و بوی ویژة خود را به زبان میبخشد و زبان عالم و عابد و عارف را از هم جدا میسازد. تجربة جهان با حواس باطنی، گسستن از عقل و قوة نطق و اراده، برخورد عاطفی با هستی و زندگی در زمان حال، شاخصه های زیست عرفانی است که لاجرم نشانه شناسی زبان عرفانی، رابطة لفظ و معنا در زبان عرفانی و معنیشناسی زبان عرفانی را از لونی دیگر میسازد.