فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۵۲۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
گفت وگو از شگردها و ابزارهای اساسی نویسنده یا سراینده است تا شناختی عمیق تر از آنچه در سر دارد به مخاطب هدیه کند. این شیوه ادبی را می توان به گونه هایی نظیر؛ دیالوگ( گفت وگوی دوطرفه)، مونولوگ یا تک گویی و همولوگ یا گفت و گوی جمعی در ادبیات مشاهده کرد. اگرچه گفت و گو در ادبیات نمایشی؛ نظیر تراژدی و داستان؛ نظیر رمان، بیش از انواع دیگر کاربرد دارد، در ادبیات عامه نیز از زیبایی های خاص خود برخوردار است. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی شیوه های گفت وگو و اهدافی که از آن متصوّر بوده است را در دوبیتی های عامیانه مازندران و خراسان، بررسی کند. براساس یافته های تحقیق می توان گفت که از مونولوگ و دیالوگ بیش از دیگر شیوه های گفت وگو در دوبیتی های عامیانه استفاده شده است. در دیالوگ، اهدافی نظیر؛ طلب بوسه از معشوق و حضور دیگری برای عشق ورزی به بحث گذاشته شده است. گفت وگوی جمعی، آن گونه که در چارچوب نظری پژوهش آمده، در دوبیتی های عامیانه دیده نشده است. پژوهشگران، دوبیتی هایی را که خطاب به جمع بوده، با هدف گواه گرفتن عاشق برای اغراض خویش در این بخش بررسی کرده اند. جدل نیز به علت کوتاهی طول کلام در دوبیتی، بسامدی نداشته است. کلیدواژه: گفت وگو، تک گویی، همولوگ، دیالوک، دوبیتی های عامیانه مازندرانی و خراسانی.
جایگاه و تحلیل درون مایة سیتک ها در ترانه های سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«سیتک» (Seytak) نام دیگر دوبیتی در گویش سیستانی است که زبانی ساده و روان دارد و برای هر فارسی زبانی قابل فهم است. این نوع شعر به میزان گسترده ای از دیگر انواع ترانه ها در بین مردم سیستان رایج است. موضوع اغلب این دوبیتی ها عشق و زندگی است؛ شادی ها، غم ها، دلبستگی ها، گله مندی از مشکلات زندگی، ناله از بی وفایی، بدعهدی زمانه و مردم، انتظار، کار و باورهای اعتقادی همه و همه در آن ها نهفته است. مقالة حاضر ضمن بررسی موضوعی انواع ترانه های سیستان، برآن است تا به تحلیل محتوایی سیتک ها بپردازد تا اندیشة مرکزی و فکر اصلی هنرمند را در آن واکاوی کند و از این طریق به شناخت بهتر تاریخ و فرهنگ مردم سیستان و درک اندیشه ها، اعتقادات، احساسات و آداب و رسوم زندگی آنان دست یابد. درون مایة این دوبیتی ها در چهار عنوان کلی اعتقادی، عاشقانه، فعالیت های شغلی و مفاهیم اجتماعی دسته بندی شده و مفاهیم جزئی تر زیرمجموعة آنها قرارگرفته است. مفاهیم عاشقانه با 54 %، محتوای اجتماعی با 4/22 %، مفاهیم اعتقادی با 15 %و فعالیت های شغلی با 57/8 % به ترتیب از مهمترین مفاهیمی بوده که در محتوای دوبیتی ها مشاهده می شود. بسامد بالای مفاهیم عاشقانه حاکی از این است که عشق در سیتک های سیستان حضوری زنده و ماندگار دارد.
نقش رسانه در حیات تاریخی گفتمان شعر حجم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جریان شعر حجم به رهبری «یدالله رویایی» با بیش از پنجاه سال سابقه شاعری، یکی از جنجالی ترین جریان های شعری نیم قرن اخیر ایران است. در طول این دوران، منازعات و مخالفت های ادبی فراوان درباره اصول، ایده ها و تئوری های جریان شعر حجم وجود داشته است. باوجود همه این مخالفت ها، جریان حجم در طول این سال ها، به عنوان جریانی زنده در جریان شعر معاصر فارسی مطرح بوده و به حیات تاریخی خود ادامه داده، به ویژه پس از یک دوره کم فروغ، در دو دهه اخیر با استقبال نسل نو مواجه شده و شاعران و منتقدان به بازنشر اندیشه ها و اشعار رویایی و اصول جریان شعر حجم پرداخته اند.
در این پژوهش بر اساس دو ویژگی تعاملی بودن و تعیین کنندگی رسانه، به بررسی حیات تاریخی جریان شعر حجم در فضای رسانه ای ایران در این پنجاه سال پرداخته شده است. مسئله اصلی در این تحقیق بررسی نقش رسانه بر جریان شعر حجم در هر دو دوره قدرت رسانه ای متمرکز و پراکنده و زیر دوره های مرتبط با آن ها است. فرضیه اصلی این است که تغییر فضای رسانه ای کشور در بازتولید گفتمان شعر حجم نقش مؤثر داشته است.
فعل در زبان دوبیتی های امیر پازواری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان مازندرانی یکی از زبان های رایج در کشور ایران است که از دیرباز با وجود تعامل با دیگر زبان های ایرانی توانسته است ساختار و ماهیت خود را حفظ کند و به عنوان یکی از زبان های زنده دنیا به پویایی خود ادامه دهد؛ ولی با وجود شناخت و بررسی قواعد زبانی حاکم بر آن، در محافل علمی مهجور مانده است. نگارندگان در تحقیق حاضر با مطالعه اشعار امیر پازواری – شاعر مازندرانی عصر صفویه- علاوه بر استخراج و دسته بندی قواعد زبان طبری، آثار این شاعر را با رویکردی سبک شناسانه بررسی کرده اند. آنچه با نگرش توصیفی -تحلیلی به دوبیتی های امیر پازواری در این نوشتار به دست آمده، بیانگر آن است که سیستم فعل در زبان طبری جدید، به ویژه در آثار امیر پازواری در مبنا شامل دو مضارع و ماضی و چهار وجه اخباری، امری، التزامی و شرطی است. از نظر زمانی در چهار قسم حال، گذشته، آینده (شکل خاصی برای تشکیل ندارد) و نقلی تقسیم می شود و از نظر شکلی فقط به صورت حال، گذشته، نقلی و شرطی است. افعال از نظر ترکیب به صورت زمان های ساده و مرکب هستند. در مجموع نتایج نشان دهنده اثرپذیری اندک این زبان از زبان های رایج اطرافش به خصوص فارسی معیار و در نتیجه ثبات تاریخی آن زبان است.
بررسی و تحلیل شگردهای نوآوری در فرم ظاهری غزل نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قالب غزل از دیرباز با تعریفی مشخص و شکلی ثابت در ادب فارسی درخشیده است؛ بر بنیاد این تعریف؛ غزل، قالبی است که مصرع اول هر بیت با مصرع های زوج هم قافیه اند. در روزگار معاصر و همزمان با رواج شعر نو نیمایی تلاش ها برای تحول در عرصه ی قالب های کهن و از جمله غزل شروع شد. این نوآوری ها عمدتاً برای پویایی این قالب ها و متناسب ساختن آن ها با نبض تحولات زمانه رخ داد. یکی از جریان های مهم و اصیل در حوزه ی غزل، جریان غزل نو است که حدود نیم قرن است که در فضای ادبی کشور حضور دارد. در این سال ها هم در حوزه ی محتوا و هم فرم شاهد تحولات قابل توجهی در عرصه ی غزل بوده ایم. در این پژوهش با تکیه بر تحولات فرمی، سعی در تبیین و تشریح گونه های نوآوری در فرم ظاهری غزل داریم. گرچه تحولات این حوزه بسیار است، امّا یافته های این پژوهش نشان می دهد که مهم ترین آن ها عبارتند از: 1. تغییر در شکل نوشتاری و نظام سطربندی غزل (سطربندی نیمایی). 2. شکل گیری غزل نیمایی. 3. دیداری کردن غزل (کانکریت نویسی) یا القای تصویری معنا 4. به هم چسباندن ابیات هم معنا در غزل 5. آمیختگی با دیگر قالب ها 6. زیر هم نویسی یا نگارش ستونی ابیات. 7. آوردن دو مصرع در یک بیت 8. بهره گیری از علائم سجاوندی در پیکره ی غزل. 9. تقسیم غزل به چند بخش. 10. پایان بندی متفاوت در غزل. این مقاله پژوهشی است در واکاوی این شگردها، اهداف زیباشناختی و ارائه نمونه ها و تحلیل هایی پیرامون آن ها و در نهایت بحثی مختصر پیرامون آسیب شناسی این شگردها.
سبک و شگرد «بهار» در تصنیف سرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصنیف زیباترین و عالی ترین تجلی گاه پیوند و قرابت شعر و موسیقی است. دوره مشروطیت، عصر تکامل و تعالی واقعی ژانر تصنیف است که با ظهور عارف قزوینی سرآغازی نوین می یابد. در این میان ملک الشعراء بهار همزمان با عارف با کوله باری از اندوخته های ادبی و علمی پا به عرصه تصنیف سرایی می گذارد. در این پژوهش ضمن معرفی تصنیف به عنوان یک «ژانر ادبی» به بررسی و تحلیل ساختاری تصنیف های بهار پرداخته شده است و فرم بیرونی تصنیف ها و شاخصه های اصلی آن نظیر وزن، قالب، درهم آیی و گره خوردگی این دو مقوله و ساختارشکنی های دیگر آن مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش نشان می دهد که «ملودی» و «ریتم» نقش تعیین کننده ای در ساختار بیرونی تصنیف دارند و با غلبه و احاطة کامل بر پیکرة آن، ساختار و فرم بیرونی تصنیف را از شکل سنتی شعر و قوالب پذیرفته شده خارج می کند و آن را هم سو و همراه با «ریتم» و «نظام موسیقایی» تصنیف قرار می دهد. به کارگیری چند وزن عروضی در یک تصنیف، تغییر وزن کلام متناسب با تغییر ریتم، به کارگیری اوزان نادر و بی سابقة عروضی و کاربرد قالب های شعری ابداعی، تماماً حاصل همین نگرش و غلبه ریتم و ملودی بر کلام است.
تحلیل ساختاری غزل- روایت های سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قالب غزل در ادبیّات فارسی سابقه ای طولانی دارد و در ابتدا فقط برای بیان احساسات و عواطف عاشقانه به کار گرفته می شد. سپس، با شکل گیری عرفان و تصوّف در خدمت اهل عرفان و رمز و رازهای عرفانی قرار گرفت. تحوّل آشکار این قالب از سنایی آغاز می شود و در نوع عاشقانه با سعدی به اوج کمال می رسد. یکی از ویژگی های سعدی در عرصه غزل سرایی، بیان روایت در قالب غزل است که این گونه از غزل را «غزل- روایت» می نامیم. در این مقاله کوشش شده است تا نخست، «غزل- روایت1»های سعدی طبقه بندی شود و سپس، به تحلیل ساختاری غزل- روایت هایی که از نوع «گفت وگو» هستند و همچنین به بررسی عناصر متغیّر در غزل- روایت های نوع «حکایت» پرداخته شود. حاصل این پژوهش چنین بوده است: از مجموع 701 غزل سعدی، 89 غزل- روایت در میان آن ها یافت شد که 5 مورد آن از نوع غزل- روایت هایی هستند که عنصر اصلی آن ها «گفت وگو» است. تعداد 27 مورد غزل- روایت های «وصفی» و 57 مورد نیز غزل- روایت هایی هستند که ساختار «حکایت» دارند. همچنین در این گونه اخیر از غزل- روایت ها، برخی از عناصر داستان پردازی؛ نظیر: گفت وگو، شخصیّت، زاویه دید، مکان و زمان نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
کارکردهای متمایز قافیه و ردیف دوبیتی های عامه در لفظ و معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی جنبه های ساختاری و عناصر شاعرانه در دوبیتی ها ، به دلیل جایگاه آن در اتصال شعر رسمی و عامه، می تواند برخی از ویژگی های متمایز این دو حوزه را تبیین کند. باتوجه به اهمیت نقش قافیه و ردیف در این قالب، در این مقاله به روش تحلیلی- مقایسه ای، ضمن بررسی بیش از 3،000 دوبیتی عامه، زوایایی چون شباهت ها و تفاوت های لفظی و معنایی و تسامح های مرسوم در موسیقی کناری آن ها، متناسب با تفاوت اقلیم، تحلیل و با ادب رسمی مقایسه شده است.
خلاف جلوه های جغرافیایی، روستایی، فردی و طبیعی، مباحث ایدئولوژیک، فلسفی، اجتماعی و شهری در موسیقی کناری دوبیتی های عامه نمود ندارد. از جنبه های تمایز کله فریادهای خراسان، نگاه نسبتاً زمینی به معشوق و اشاره مستقیم به نام زنان در جایگاه ردیف است. همچنین در شروه ها، اصرار بر برخی التزام های آوایی و همچنین استفاده از تلمیح و جناس (به ویژه جناس مرکب) بسامد بسیاری دارد. از تسامح های لفظی مرسوم در قافیه گزینی، شگردهایی همچون استفاده از ردیف به جای قافیه، رعایت نکردن حرف قبل از روی، تکیه بر حرف یکسان قبل از روی، استفاده از ضمایر، شناسه ها به جای قافیه و حذف صامت میانی، ویژه شعر عامه است و در دوبیتی های رسمی کمتر از آن ها استفاده شده است.
زمینه های اجتماعی و فکری اندیشه اغتنام فرصت در رباعی های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمایل ذاتی انسان به شاد زیستن و برخورداری از آرامش درون در رباعی های فارسی به صورت آموزه هایی اخلاقی متجلی شده است؛ چنانکه این آموزه همواره یکی از مضامین تعلیمیِ اصلی و محوری در این قالب شعری بوده است. پژوهنده در این جستار با تأمل در رباعی های مشهورترین رباعی سرایان ایرانی تا قرن هشتم ه . ق. کوشیده است، ضمن بررسی کیفیت و تمایز بازتاب این آموزه ها در آثار آنان با ریشه یابی پشتوانه های اجتماعی و فکری اندیشه دعوت مخاطب به اغتنام فرصت، تساهل و شادی طلبی، تأثر این اندیشه را از اوضاع اجتماعی و فکری جامعه دریابد. بر اساس یافته های این پژوهش، آموزه های اخلاقی رباعی سرایان ایرانی در این خصوص، ضمن تأثیرپذیری عمیق از اوضاع اجتماعی و جریان های فکری و سیاسی، با وجود شباهت به اندیشه اصالت لذت در طرز تلقی از معنای شادی و آرامش و راهکارهای دستیابی به آن، پشتوانه های فکری عمیق و مستقل از مکتب اصالت لذت (اپیکوریسم) دارد. پشتوانه هایی که در نوع ینی و نگرش انسان شناسانه آنان ریشه دارد.
تاریخچه قصاید مصنوع فارسی و معرّفی دو قصیده مصنوع ناشناخته از دو شاعر گمنام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصاید مصنوع که بیشتر در آنها قواعد عروض و قافیه و صنایع شعری طرح می شود، یکی از شیوه های ارائه ادب تعلیمی است که سرایندگان آنها در سایه عرض هنر، به آموزش هنرهای ادبی نیز توجه کرده اند. در پژوهش های محقّقین تا کنون تعریفی دقیق از قصیده مصنوع و انواع آن داده نشده و اغلب، این نام را هم بر منظومه های وزنیّه، هم بر بدیعیّه ها و هم بر قصاید مُوَشَّح نهاده اند. در این مقاله ضمن تعریف قصیده مصنوع و تفکیک انواع آن و بررسی سابقه و سیر تاریخی قصاید مصنوع، دو نمونه ناشناخته و کهن از این قصاید معرفی شده است. نخستین قصیده با نام مخزن السّرور و مجمع البحور سروده بهاءالدّین ساوجی و دومی با نام روضه السُّحور و دره البحور از سراینده ای به نام نصرالله عراقی است که هر دو از شعرای نیمه دوم قرن هفتم و نیمه نخست قرن هشتم هستند و در دربار تاج الدّین علی عراقی حاکم کرمان و بم وسیرجان می زیستند. در هیچ یک از پژوهش های معاصرین و حتی منابع دستنویس و نسبتاً کهن از این دو قصیده که تنها یک نسخه از آنها برجای مانده سخن نرفته است. از آگاهی های مندرج در مقدمه و متن این قصاید می توان دانست که بهاءالدّین ساوجی و نصرالله عراقی بعد از سیّد ذوالفقار شروانی و فخری اصفهانی سومین و چهارمین سراینده قصاید مصنوعند.
قصیده ای نویافته از لبیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و تحلیل ساختار و محتوای قصاید شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصیده فارسی که تا پایان قرن ششم یک دوره درخشان و شکوفایی را پشت سر نهاده بود، از قرن هفت به بعد رو به افول نهاد و از معیارهای اصیل خود دور شد. اما در دوره مشروطیت، تحت تأثیر تحولات خاص اجتماعی، این نوع شعر با معیارهای اصیل و سنتی خود احیا شد. موضوع مقاله حاضر، بررسی ساختار و محتوای قصاید شهریار است. می توان گفت که شهریار هرچند ادامه دهنده بسیاری از سنت های شعر کلاسیک فارسی است، اما در قصیده، به دنبال هنجارها و معیارهای قدما نیست و به دلیل ویژگی های خاص شخصیتی، زبان قصاید او نرم و تغزلی است. با اینکه برخی از قصاید او با قصاید اساتید قدما پهلو می زند، اما باید گفت که قصیده شگرد اصلی او نیست، بلکه شهریار قصیده را صورت خشنی از شعر می داند. مهم ترین ویژگی قصاید شهریار، مانند دیگر اشعار او، واقع نگاری و صدق تجربه عاطفی است. این ویژگی در قصایدی با زمینه تغزلی و عاطفی، همراه با تخیل بدیع و توصیفات رمانتیک، نوعی قصیده جدید را به وجود آورده که پیش از شهریار سابقه نداشته است. قصاید شهریار از حیث موضوع بسیار متنوع است اما با توجه به موضوعات غالب، می توان این قصاید را به چند دسته تقسیم کرد: 1. قصاید مدحی که شامل اخوانیات، مراثی و قصاید اجتماعی است. 2. قصاید دینی و توحیدی 3. قصاید تغزلی 4. قصاید انقلاب اسلامی.
نقش سنائی در تحول قصیدة فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چنان که از عنوان برمی آید، مسألة اصلی مقاله تعیین نقش سنائی در تاریخ تحول قصیدة فارسی است؛ نقشی که به همان اندازة «تحول در غزل فارسی» مهم است. با وجود تحقیقات پراکنده ای که در پیشینة تحقیق بدان ها پرداخته-ایم، هنوز جای تحقیقی که این بُعد شخصیت شاعری سنائی را آشکار کند، خالی بود. بدین منظور قصاید او را در دو سطح ساختار صوری (ناظر بر فرم) و نظم گفتمانی (معطوف به محتوا) بررسی کردیم و در مقایسه با سنت قصیده پردازی پیش از وی نشان دادیم که او و ناصر خسرو به عنوان نقطه های عطف تحول قصیده فارسی هستند؛ به طوری که می توان تاریخ قصیدة فارسی را به دو دورة پیش و پس از این دو شاعر تقسیم کرد. در بررسی ساختار صوری قصاید وی، به سه گونه قصیده دست یافتیم: تابع سنت قصیده پردازی، بینابین و جدید. همین گروه بندی را در بررسی گفتمانی قصاید نیز اساس قرار دادیم. نتیجة بررسی ها نشان داد که در قصاید گروه اول، چه از جهت ساختار صوری و چه محتوایی سنائی در چهار چوب «سنت» حرکت کرده است؛ در قصاید گروه دوم، حرکت او به طرف خروج از سنت (در سطح فرم و محتوا) مشاهده می شود اما چنان و چندان نیست که از مرزهای سنت خارج شده باشد و سر انجام در قصاید گروه سوم، چه به لحاظ ساختار صوری و چه محتوایی با طرحی کاملاً نو مواجه می شویم که پیش از وی (به استثنای ناصر خسرو) یا اصلاً وجود ندارد و یا قابل توجه نیست. بدین ترتیب باید سنائی را یک نقطة عطف در تاریخ تحول قصیده به شمار آورد.
جلوه های رنگ در ترانه های عامة تالشی جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در روان شناسی نوین، رنگ ها یکی از معیارهای سنجش شخصیت به شمار می آیند و می توانند منبع غنی و مفیدی برای خوانش های ذهنی و تحلیل ویژگی های روحیِ هر قوم و ملتی باشند. از بررسی روان شناسی رنگ های به کار رفته در آثار مختلف ادبیِ هر ملت، می توان به نکات ظریف و منحصر به فردی از ویژگی های رفتاری آن ها دست یافت و از این طریق، پلی بین دانش روان شناسی و ادبیات عامه ایجاد کرد. در این مقاله سعی داریم ضمن بررسی خصوصیات زیبایی شناختی و هنری ترانه های عاشقانة قوم تالش، به تحلیل رنگ های آن براساس هشت رنگ کارکردی آزمایش ماکس لوشر بپردازیم تا از زبان سرایندگان گمنام این ترانه ها به برخی از ویژگی های روحی-روانی مردم منطقه پی ببریم. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی، و شیوة گردآوری اطلاعات، میدانی و کتابخانه ای است. در این بررسی حدود 50 ترانة عاشقانة تالشی که در آن ها انواع رنگ به کار رفته- از پربسامدترین رنگ ها تا کمترین آن ها- تحلیل و بررسی شده اند. یافته های این پژوهش خصوصیات روحی-روانی مردم منطقه را در بروز اعتقاد و احساسات، فشارها ، حساسیت ها، ناکامی ها، شادی ها و ... نشان می دهد.
رده بندی غزلیات سنائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رده بندی انواع سروده ها یکی از مباحث مهم در مطالعات ژانری است. غزلیات سنائی از معدود مواردی است که در نسخه های خطی رده بندی شده است و این رده بندی وارد نوشته های مصححان و دیگر سنائی پژوهان شده است. مقاله حاضر ضمن بررسی انتقادی رده بندی های گذشته، سعی می کند طرحی تازه را پیشنهاد کند که بر اساس آن غزلیات در دو سطح ساختاری و محتوایی رده بندی می شوند. در سطح نخست غزلیات به چهار گروه تقسیم شده است و سپس معلوم شده که از این میان تنها بخشی را می توان غزل نامید و بقیه غزل واره هستند که زمینه را برای تولد غزل فراهم کرده اند. در سطح محتوا هم غزلیات به دو گروه کلی توصیف محور و توصیه محور تقسیم شده، برای هر یک زیرگروه هایی نیز اعتبار کرده ایم. این طرح قادر است هم نقش سنائی را در تحول غزل فارسی نشان دهد و هم تصویر نسبتاً واضحی از ساختار و درون مایه غزلیات پیش روی خواننده قرار دهد.
ساخت شبکه ای غزل کلاسیک فارسی (مطالعة موردی: غزل سنائی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد اثبات وجود ساخت شبکه ای در غزل کلاسیک فارسی است. در ابتدا به تعریف مفهوم ساخت شبکه ای پرداخته ایم و در ادامه نشان داده ایم که در غزل تمهیدات و مؤلفه هایی وجود دارد که می توان مجموعة آنها را در قالب دو گروه «سازه های زبانی» و «سازه های موسیقایی» جای داد. تکرار، ارجاع، هم آیی، هم معنایی، تضاد، جایگزینی و شمول معنایی، از تمهیدات مربوط به سازه های زبانی، و وزن، قافیه، ردیف، تجنیس، ردها، ترصیع و موازنه از سازه ها و تمهیدات موسیقایی هستند. مجموع این مؤلفه ها در درون غزل شبکه های ارتباطی چندلایه ای را پدید می آورند که منجر به پدیدآمدن نظامی درونی می شود. ما از این نظام درونی به «ساخت شبکه ای» تعبیر می کنیم. این مقاله نشان می دهد که ارتباط در محور عمودی غزل کلاسیک وجود دارد.
پیدایش و تحول چهار پاره سرایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباره ""چهار پاره "" یا ""دوبیتی های پیوسته"" پیش ازاین به اجمال واشاره،اینجا و آنجا سخن به میان آمده است ،اما درمورد پیدایش ،تحول و به ویژه تأثیر شعر نوگرای عثمانی بر روی کرد شاعران ایرانی به این قالب نو پدید بحث مستوفی ودر خوراعتنایی صورت نگرفته است. نویسنده مقاله ضمن جستجودر باب منشأ این قالب شعری، با اشاره به رواج آن در ادبیات فرانسه در صدد یافتن پاسخ سؤالات زیر است: 1- آیا شاعران ایرانی تحت تأثیر ادبیات اروپا و به طور خاص فرانسه به سرودن چهارپاره پرداخته اند؟ 2- شعر نو گرای عثمانی تا چه اندازه در رویکرد شاعران ایرانی به این قالب تأثیر گذار بوده است؟ 3- چهارپاره سرایی در ایران دقیقاً از چه زمانی آغاز شده و نخستین بار کدام شاعر به سرودن شعر در این قالب برخاسته است؟ مقاله درپی تبیین این فرضیه است که در دوره تنظیمات ومشروطه عثمانی ،شاعران نوگرای از طریق آشنایی با ادبیات فرانسه به سرودن شعر دراین قالب روی آورده اند تا اینکه پس از استقرار نظام مشروطه در ایران برخی از شاعران تجدد خواه ایرانی که با شعر نو گرای ترک انس والفتی داشتند با تأسی به اقران ترک خویش به خلق آثاری در این قالب پرداخته اند.مقاله با بحث درباره نخستین نمونه های چهار پاره وسرایندگان آنها، روند تحوّل چهارپاره سرایی را بررسی کرده وبانقد چند نظرکوشیده است به ابهامات موجود در این زمینه اندک پرتوی بیفشاند.