فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱٬۹۶۹ مورد.
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۵
128 - 140
حوزه های تخصصی:
سفرنامه های تمثیلی عمدتا متاثرازمذاهب اسلامی هستند که نویسندگان بزرگ با الهام از آموزه های دینی و برپایه ی روایات مذهبی آن ها را تالیف می کنند. از آن جا که نسبت به آخرت در همه ی مذاهب اسلامی مشترکات فراوانی وجود دارد، این گونه سفرنامه ها نیز از جهات گوناگونی با هم مشترک هستند.نویسنده با محور قرار دادن سفرنامه های ((ارداویراف نامه)) ، ((سیرالعبادالی المعاد)) و ((کمدی الهی)) به تشریح نکات و رمز و رازهای هر کدام پرداخته است. در ضمن نویسنده کوشیده است تمثیل را از منظرهای گوناگون لغوی ،اصطلاحی ، قرآن و روایت، تاریخ و روان شناسی مورد بررسی قرار دهد. هدف از این مقاله این است که زوایای گوناگون یکی از عام ترین وموثرترین شیوه های بیان یعنی تمثیل بیان شود. اینکه این ابزارکارآمد می تواند در اهداف آموزشی- تربیتی موثر باشد؟ یکی از سوالات اساسی تحقیق است.این پژوهش به صورت کتابخانه ای وبر اساس روش تحلیلی- توصیفی است.
مهندسی عرفانی داستان تمثیلی پینوکیو بر اساس نظریه ی کنشی گریماس
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۵
102 - 127
حوزه های تخصصی:
مهندسی ادبیات ،به عنوان یک از اصلی ترین سازوکارهای ساختاری کلام در متون ادبی ،از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. زیرا بافت ساختاری سخن، بر مبنای نوع هر یک ازگونه های ادبی، فرم وساختار منحصر به فردی را در خود نشان می دهد که می تواند جلوه ای از روابط ومناسبات اخلاقی ،اجتماعی ،فرهنگی و...در یک دوره ویا در یک جامعه باشد. در این میان ادبیات عرفانی با ساختار نظامند خود به جهت برخورداری از مبانی سلوک وطریقت سالکان ،طیف عظیمی ازروابط ومناسبات ادبیات داستانی را در بر می گیرد.در این خصوص داستان تمثیلی پینوکیو به دلیل بهره گیری از ساختاربنیادین داستانی وتمثیلی وهمچنین مناسبات ادبیات عرفانی ،بستر مناسبی را جهت نقد وتحلیل اصول ساختاری کلام بر مبنای اصول فکری ساختارگرایان فراهم می آورد. این پژوهش به شیوه ی توصیفی -تحلیلی وبه روش کتاب خانه ای (مطالعات کتاب ها وپایان نامه ها) به تبیین مهندسی عرفانی این داستان پرداخته است .هدف پژوهش حاضر،انعکاس مبانی جامعه ی یک دوران وشناخت ارزش های متعدد آن در افکار ،اندیشه ها وفرهنگ مردم یک دوره است.ضرورت پرداختن به چنین پژوهش هایی، بهره وری از شیوه های بیانی ادبیات عرفانی، به عنوان یکی از اصلی ترین مباحث انتقال سازوکارهای عرفانی ومبانی اصل خلقت است.
تحلیل تمثیل های انتقادی در اشعار فرخی و فروغ با رویکرد تأثیرات اجتماعی
حوزه های تخصصی:
تمثیل های انتقادی یکی از آخرین ابزارهای اندیشمندان و شاعران نخبه برای اعتراض به فضای خفقان و اختناق حاکم بر جامعه است. اهمیت این پژوهش برای این است که بدانیم در جامعه ای اصلاح به معنای واقعی شکل می گیرد و رشد و کمال محقق گردد که نقدهای مبتنی بر استدلال از سوی طبقه روشنفکر رایج شوند. هدف از این پژوهش نیز این است که اشعار تمثیلی_ انتقادی فرخی در کنار نمونه های مشابه از قرآن مجید، نهج البلاغه و شاعران بزرگ بویژه فروغ فرخزاد با روش توصیفی_ تحلیلی بر پایه منابع کتابخانه ای بررسی شوند و نگاه نقادانه فرخی یزدی در اشعار تمثیلی اش با توجه به شرایط حاکم بر زمان خودش در کاسه ادبیات اجتماعی مورد تحلیل قرار گیرد. پیشینه ای در موضوع تمثیل های انتقادی اشعار فرخی و فروغ مشاهده نگردید. شیوه پژوهش استخراج اشعار تمثیلی- انتقادی در دیوان فرخی و فروغ و تحلیل آن ها بوده است. سوال این است آیا نقد های تمثیلی فرخی و فروغ تاثیری در تحولات اجتماعی آن زمان داشته است یا خیر؟ او راهی جز بیان حقایق در قالب نظم و نثرهای بی پرده و گاه تمثیلی، استعاری و کنایی نمی بیند. چون مسیر تبشیر و تبذیر را پیشتر آزموده همچون تمامی آزادیخواهان تاریخ، فرجام سختش را می داند ولی باور دارد که چراغ آگاهی را روشن نگاه دارد و چون انتخاب خودش شجاعتی آگاهانه است، حتی اگر پای جانش درمیان باشد، حرفش را و پیامش را ابلاغ می کند.
کاربرد تمثیل در ساختن وجه تسمیه
حوزه های تخصصی:
برخی از شاعران و نویسندگان در مطاوی اشعار و نوشته هایشان، برخی از کلمات را ریشه شناسی کرده و وجه تسمیه آن ها را نشان داده اند. بررسی، تحلیل و طبقه بندی این وجه تسمیه ها، بیانگر نوع نگاه آنان به چگونگی ساختِ کلمات است. شیوه های ساخت وجه تسمیه نیز متنوع است؛ از توجه به ریشه لغات گرفته تا رجوع به عقاید عامیانه و از رویدادهای تاریخی تا تخیلات شاعرانه و... . از آنجا که بررسی کاربرد تمثیلها در ساختن وجوه تسمیه ضرورت دارد، هدف از این پژوهش بررسی کاربرد انواع تمثیل در ارائه وجه تسمیه است. ما در این مقاله برآنیم که ابتدا شیوه های گوناگون ساخت وجه تسمیه را بیان کنیم و برای هرکدام شواهد مثالی از کتب و دواوین شعرا- تا قرن ششم- بیابیم و در ادامه انواع تمثیل را معرفی کنیم و پس از آن نمونه هایی از وجه تسمیه هایی را که بر پایه تمثیل ساخته شده است ذکر کنیم. در این پژوهش می خواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که: کارکرد انواع تمثیل در ساخت و ارائه وجه تسمیه به چه اندازه است؟ هر چند کتابها و مقالات متعددی درباره تمثیل و نیز وجوه تسمیه نوشته شده است اما تاکنون پژوهشی درباره کارکرد تمثیل در ساخت وجه تسمیه منتشر نشده است. این تحقیق به شیوه کتابخانه ای انجام شده و رویکردی توصیفی – تحلیلی دارد. بر اساس یافته های پژوهش، وجه تسمیه های ارائه شده عموماً بر پایه تمثیل عام (تشبیه) است و نویسندگان و شعرا کمتر از تمثیلهای خاص همچون تشبیه تمثیل و تمثیل روایی استفاده کرده اند.
بازتاب تمثیلی بر شخصیت های انسانی وحروف تهجی در منظومه ی غنایی چنیسرنامه
حوزه های تخصصی:
چنیسرنامه منظومه ای نو یافته و نا شناخته از ادراکی بیگلاری در قرن یازدهم به تقلید و وزن خسرو وشیرین نظامی گنجوی با ضرورت شناشایی هنرمندانه و دقیق تر این منظومه از بعد تمثیلی دو جانبه با اهداف تشخیص هدف و همچنین پی بردن به ارتباطات استنباطی و واقعی در بین شخصیت های تمثیلی داستان و واقعی پنداشتن شخصیت های خیالی و پیاده کردن این شخصیت ها در دنیای امروزی و شناخت هنرمندانه حروف تهجی (الفبا) در چنیسرنامه و زیباشناسی آن از بُعد تمثیلی. به همراه نتایج آن ها. و همچنین شناختی بهتر از آن چه در زندگی واقعی برای افراد امکان پذیر است از طبیعت و رفتار انسانی ارائه می دهد. این پژوهش به صورت تحلیلی و توصیفی و کتابخانه ای با توجه به سوال ها و فرضیه ی پژوهش مبنی بر تحلیل تمثیلی شخصیت های انسانی مشابه موجودات انسانی واقعی هستند چون شاعر آن ها را می سازد، اما خوانندگان انتظار دارند شخصیت های تمثیلی منظومه مانند شخصیت های واقعی کامل و زنده، باور کردنی و در خور توجه به نظر برسند، و از بُعد تمثیلی حروف تهجی در این منظومه به صورت تمثیل تشبیهی و نمادین می باشد. شخصیت های تمثیلی مهم و اصلی در چنیسرنامه، تقریباً همان افراد شناخته شده ای هستند که بیشتر در داستان های عاشقانه و نمایش نامه ظاهر می شوند، این شخصیت های تمثیلی انسانی کونرو (زن)، لیلا و چنیسر (مرد) شکل مثلثی داستان را تشکیل می دهند در این مقاله سعی پژوهشگران در این است این هدف را پی جویی و این شخصیت های انسانی تمثیلی را در دنیای واقعی بررسی کنند.
بررسی آموزه های تمثیلی- تعلیمی در تحفه الاحرار جامی
حوزه های تخصصی:
نورالدین عبدالرحمن جامی، نام آورترین شاعر و عارف قرن نهم هجری است. در میان 45 اثر برجا مانده از وی، مثنوی تحف هالاحرار به داشتن مضامین تمثیلی تعلیمی متمایز است. این کتاب، مرام نامه ای حاوی دستورهای اخلاقی و نصایح پدر برای فرزند خردسال خویش بوده سؤال اصلی این است که جامی چ ه مس ائلی از این حوزه ودر چه حدودی بیان کرده است؟ لذا هدف این پژوهش، تبیین و بررسی مضامین تعلیمی از قبیل: تأکید بر علم اندوزی، توجّه به اصول و فروع دین، قناعت، مبارزه با هوس، بی اعتباری دنیا، یاد مرگ، نکوهش آزمندی، پرهیز از مداهنت، دوری از مصاحبت فرومایگان، توجه به عدل و انصاف، پیروی از پیر و ... است که از دریچه تمثیل بدان کم تر نگریسته شده است. در میان مبانی مختلف تمثیلی تعلیمی، توجه به دین، پرهیز از مداهنت و یاد مرگ، بسامد بالاتری دارند. پژوهش حاضر با روش توصیف و تحلیل، به بررسی این آموزه های پرداخته، روش گردآوری اطلاعات، اسنادی و کتاب خانه ای است. جامعه آماری شامل بیت های تحف هالاحرار جامی است. نمونه های آماری، بیت هایی از تحف هالاحرار است که علاوه بر مبانی تعلیمی، مبتنی بر صنعت تمثیل، حسب کتب فنون و صناعات ادبی است.
واکاوی مؤلفه های غنایی درنمایش نامه های ایرانی؛ با تأکید بر نمایش نامه های غلامحسین ساعدی، اکبر رادی و بهرام بیضایی
حوزه های تخصصی:
مفاهیم غنایی در آثار ادبی با بیانی عاطفی و احساسی همراه است. نمایش نامه هم یکی از فرم های پرکاربرد ادب غنایی است. بسیاری از نمایش نامه های معاصر ایرانی برای بازتاب دادن احساسات و عواطف نویسنده و اشخاص نمایش، با مفاهیم غنایی درپیوندند. از جمله ی این مفاهیم در بیش تر نمایش نامه های ساعدی، رادی و بیضایی می توان به مؤلفه های زیر اشاره کرد: عنصر عشق و مضامین عاشقانه، احساساسات شاد و ناشاد و عواطف فردی نویسنده و اشخاص نمایش، دید منفی نویسنده یا برخی شخصیت های نمایش به اجتماع و روابط فردی و جمعی انسان ها، حاکم بودن فضای نومیدی و غم آلود بر نمایشنامه، تقابل شخصیت ها باهم و با جامعه، مضامین طنزآمیز و گاه هجوآلود در پیرنگ داستانی و ... از میان این مؤلفه ها، مفاهیم عاطفی در نمایش نامه های رادی بیش از دیگران است و در نمایش نامه های ساعدی و بیضایی مفاهیم احساسی و عاطفی با مضامین تاریخی، سیاسی، اجتماعی و گاه اساطیری همراه شده است؛ بیان عواطف ناخودآگاه و خودآگاه شخصیت ها در کارهای ساعدی بیشتر است. تمرکز بر شخصیت، زبان و بیان شاعرانه و روایی در نمایش نامه-های بیضایی چشمگیر است و درعین حال، توصیف و چیرگی فضای غم آلود و دید منفی به زندگی و جامعه، در آثار هر سه نمایش نامه نویس، کاربرد زیاد و مشابهی دارد.
بررسی تطبیقی اگزیستانس در رمان کوری و سنگ صبور
حوزه های تخصصی:
«کوری» رمان تمثیلی، اثر ژوزه ساراماگو است. در این رمان از اهریمن کوری که حیوانیت درون را حاکم ساخته، سخن رفته است. ساراماگو در این رمان با استفاده از تمثیلهای فراوان رؤیا گونه و با طنزی تلخ وگزنده، زندگی یکنواخت و بی افق را برجسته نموده است. چوبک در رمان «سنگ صبور» نیز کابوسی هولناک از جامعه پیشرفته و صنعتی با تمام امکانات بازآفرینی شده را به تصویر می کشد. جامعه ای که کرامت انسانی در آن فراموش گردیده و به دوران بربریت بازگشته است. مطالب دو رمان حاکی از تأثیر جهان بینی ساراماگو و چوبک از آرای فیلسوفان اگزیستانس است. فلسفه اگزیستانس تحلیل خود از سرنوشت بشررا بر سه استنباط مهم استوار ساخته و سه نشانه هستی برای آن در نظر گرفته است. هدف این مقاله روشنگری سه اصل اگزیستانس (استحسانی، اخلاقی وایمانی) دراین دو رمان است. دست آوردهای پژوهش بیانگر آن است که رمان سنگ صبور و کوری سراسر پر از مؤلفه های اگزیستانس نظیر؛ مرگ، رنج، ترس وگناه است. شخصیت های این دو رمان در نتیجه رنج و گناه هایی که در زندگی تجربه کردند در آزمون بلا تطهیر یافتند و با گذر از مرحله اگزیستانس استحسانی به اگزیستانس اخلاقی و سپس اگزیستانس ایمانی نائل گردیدند.
بررسی شیوه های کانونی سازی روایت در رمان«عاشقانه های یونس در شکم ماهی جمشید خانیان» براساس نظریۀ ژرار ژنت
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر با شناخت تحلیل مهارت های خانیان در ساخت و پرداخت روایت و بررسی شیوه های آن از منظر کانونی سازی براساس نظریه ژرار ژنت، این پرسش مطرح می شود که: راوی، از چه زاویه دیدی به افراد و حوادث داستان نگاه می کند؟، روایت داستانی مقید به زاویه دید است؟، با توجه به جنبه های کانونی سازی، رمان عاشقانه های یونس دارای طرح مکرر، متناوب و مارپیچی است که برای مخاطب نوجوان کشش و جذابیت خاصی ایجاد می کند، و کانون دید شکل گرفته در این رمان زمانی، مکانی، روان -شناختی و ایدئولوژیکی است و راوی مرکز توجه می باشد، که روایت گری و چندصدایی بودن روایت را توجیه می کند. بسامد، دیرش، و زمانبندی به شکل معناداری در متن، و عشق و جنگ دو نقطه کانونی و محور اصلی می باشند که با توجه به خشونت و بیرحمی جنگ، در عشق پاک دو نوجوان جریان دارد. جمشیدخانیان از نویسندگان مطرح حوزه کودک و نوجوان ایران با گرایش به سبک رئال در آثار خود در سال های اخیر، خصوصاً در رمان «عاشقانه های یونس در شکم ماهی» منجر به جذب مخاطب نوجوان گردیده است.
بازخوانی شخصیت توس از منظر فروید (خوانشِ فرویدیِ شخصیت توس در شاهنامه)
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
123 - 132
حوزه های تخصصی:
یکی از حوزه های بنیادی مطالعات ادبی معاصر، خوانش متون ادبی کهن، از دیدگاه نظریه پردازان معاصر است که مایه پویایی این متون و بینش نوینِ خواننده می گردد. از مهم ترین این نظریه پردازان زیگموند فروید( 1939 - 1865 ) است. فروید مهم ترین دستاورد خود درباره ذهن و نحوه کارکرد آن را که در برگیرنده لایه های مختلف روان است، ارائه می دهد. شاهنامه ابوالقاسم فردوسی ( 411- 329) از جمله آثار گرانسنگی است که شخصیت های برجسته و گونه گون در بخش های مختلف آن حضور دارند به گونه ای که می توان با تکیه بر نظریه فروید به تحلیل و بررسی شخصیت ها پرداخت. توس شاهزاده – پهلوانی است که فردوسی به چندگانگی شخصیت وی اشاره نموده و جدال درونی و بیرونی وی را به خوبی به تصویر می کشد. در این مقاله به نقد و تحلیل شخصیت این شاهزاده ایرانی بر اساس نظریه ساختاری فروید و مکانیسم های دفاعی پرداخته ایم. کلیدواژه : شاهنامه، فروید، توس، کارکرد روان، مکانیسم دفاعی، شخصیت
تحلیل سبکی خاطره نگاری شاعران و نویسندگان در مقایسه با رجال دیوانی وسیاسی از عصر مشروطه تا انقلاب اسلامی
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
133 - 143
حوزه های تخصصی:
خاطره نگاری یکی از منابع ارزنده برای شناخت ساختار سیاسی، اجتماعی، فرهنگی دوره های مختلف تاریخی است. این پدیده بعداز انقلاب مشروطه، مورد توجه دو گروه جامعه ؛ رجال سیاسی، درباری - رجال ادبی، فرهنگی قرار گرفت و دستاوردی متفاوت برای تصویر مسائل و حقایق جامعه شد. برهمین اساس نگارندگان این پژوهش برآنند تا با روشی توصیفی تحلیلی به بررسی و مقایسه سبک خاطره نگاری در آثار رجال سیاسی و ادبی ، از عصر مشروطه تا انقلاب اسلامی بپردازند. نگارش خاطرات از دوره مشروطه تا انقلاب اسلامی بر اساس مقام وموقعیت نگارنده، تأکید بیشتری بر روی حوادث سیاسی و یا اوضاع اجتماعی دارند. خاطره نویسانی که تأکید بر نگارش خاطرات سیاسی دارند، آنگاه که از مسائل شخصی وخانوادگی خود می نویسند، اطلاعات سودمندی از تاریخ فرهنگی و اجتماعی یک ملت به دست می دهند. آداب ورسوم، پوشش، هنجارهای اجتماعی، اعتقادات و نکاتی این چنینی را می توان تا حد بسیاری در خاطرات یافت و این نکات چه بسا از جهاتی مهمتر از دستآوردهای مسأله مربوط به تاریخ سیاسی یک جامعه باشد؛ زیرا به دست دادن الگویی از اوضاع فرهنگی ای است که مورخان تواریخ رسمی به آن کمتر توجه می کنند. یافته های پژوهش حاکی از تفاوتهای سبکی خاطرات شاعران و نویسندگان در قیاس با رجال سیاسی –درباری است. آثار خاطره نگار این دو گروه جامعه از جنبه های مختلف بررسی شد و تفاوت های آشکاری در زمینه های زبان شناسی، ادبیات (شیوه بیان، کلمات گویشی و محاوره ای، کلمات رکیک ودور از ادب)، مسأله صحت خاطرات، تفاوت مخاطبان و انگیزه نگارش خاطره ها و فضای حاکم بر خاطره نگاشته ها وجود دارد.
گذر از یأس به امید در داستان های کوتاه غسان کنفانی (با تکیه بر گزینش های هدفمند در ارائه دو تصویر از اردوگاه)
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
123 - 140
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی اجتماعی به عنوان رویکردی نوین در بررسی متون مختلف نوشتاری و دیداری، زبان را جامع رمزگان و حاصل تعامل کارگزاران اجتماعی در کُنش متقابل محسوب می کند که با گزینش هایی هدفمند، معنا را به مخاطب القا می کند در این مجال سعی شده است، با خوانش دو تصویر متفاوت از اردوگاه در دو داستان «الصغیر یذهب الی المخیم» و «البنادق فی المخیم»، به روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر مطالعات نشانه شناختی اجتماعی هلیدی، به این سوال پاسخ داده شود که گزینش های زبانی در داستان های مذکور، چگونه در کشف لایه های زیرین معنا و گفتمان شناسی تصاویر ارائه شده از اردوگاه عمل می کند؟ بر این اساس، جمله واره های این دو داستان در حوزه اندیشگانی، بینافردی و موقعیتی واکاوی شد. مهمترین نتیجه حاصل از کاربست این رویکرد در بررسی داستان های مذکور، تلاش کنفانی برای بازنمود روند عبور از تیرگی یأس به روشنای امید است که واقعیت تاریخی زندگی در اردوگاه های فلسطینی نشین را با گزینش های زبانی جهت دار، رمزگزاری و به نمایش می گذارد.
بررسی و تحلیل شخصیت پردازی در داستان های ابراهیم یونسی (با تأکید بر دعا برای آرمن و دادا شیرین)
حوزه های تخصصی:
ابراهیم یونسی، داستان نویس معاصر که خاستگاه وی غرب(مناطق کردنشین) ایران است. رمان های «دادا شیرین» و «دعای برای آرمن» دو اثر شاخص ابراهیم یونسی محسوب می شود و از آن جهت که به درونکاوی شخصیت ها و طبقات مختلف مناطق غرب ایران پرداخته در رده رمان های اجتماعی-دهقانی به حساب می آید و معمولاً حول شخصیت های روستایی و فقیر دوران پهلوی می گردد. این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی، رویکرد ابراهیم یونسی را در بازپروری شخصیت و شخصیت پردازی به تصویر کشیده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که ابراهیم یونسی در شخصیت پردازی داستان های خود از شیوه شخصیت پردازی غیرمستقیم به عنوان شیوه غالب در پردازش شخصیت ها استفاده کرده است؛ توصیف، گفتگو، عمل و رفتار، نام و محیط نمودهای شخصیت پردازی غیرمستقیم در داستان های داداشیرین و دعا برای آرمن است که در این میان، عناصر توصیف و محیط نمود بیشتری داشته است. گفت وگوها از جمله مونولوگ در رمان های ابراهیم یونسی چندان حضور برجسته ای ندارند و این امر نشان می دهد که ابراهیم یونسی در رمان هایش چندان علاقه و اعتنایی به روان کاوی شخصیت ها ندارد و تلاش می کند در جایگاه یک نقال و راوی ظاهر شود.
تحلیل مجموعه داستان «لبخند انار» هوشنگ مرادی کرمانی از منظر غنای روانشناختی برنامه فبک
حوزه های تخصصی:
برنامه فلسفه برای کودکان (فبک)، مهارت های ارزشمندی مانند تفکر پیرامون مفاهیم و موقعیت های گوناگون زندگی و قدرت استدلا ل ، تمییز و داوری است. رویکردی نوین در تعلیم و تربیت که متیو لیپمن آمریکایی در آغاز دهه 1970 میلادی بنیاد نهاد و آموزش کودکان و نوجوانان دانش آموز، فراتر از شیوه های کهنه در نظام های سنتی آموزش و پرورش، هدف آن و داستان ابزار اساسی این برنامه است؛ زیرا داستان موقعیت های مختلف زندگی را با قابلیتی بالا ترسیم و کودک و نوجوان را برای مواجهه منطقی با مسائل زندگی آماده می کند. بنابراین، داستان های فبک سه غنای ادبی، فلسفی و روانشناختی دارند که این پژوهش غنای روانشناختی مجموعه داستان «لبخند انار» هوشنگ مرادی کرمانی را با رویکرد توصیفی- تحلیلی بررسی کرده است. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که اغلب داستان ها ، قابلیت بالایی از نظر غنای روانشناختی دارند؛ ولی برای استفاده در برنامه فلسفه برای کودکان، باید ضعف های آن ها را اصلاح کرد. 12 داستان مجموعه «لبخند انار» از نظر زبان و استفاده از واژگانِ مناسب، مطلوب و 3 داستان تا حدی مطلوب است. از نظر تناسب مفاهیم داستان با درک کودکان نیز، 8 داستان مطلوب، 6 داستان تا حدی مطلوب و 1 داستان نامطلوب است.
تحلیل بینامتنیِ تراژدی فرزندکشی در دو متن روایی و اجتماعی (رمان و خانواده)
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
183 - 202
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که رویداد روایت شده در رمان و متن بزرگی به نام کلانشهر می تواند از منظرهای مختلف تحلیل شود؛ جواز و روایی برخی از رمان ها نیز در نگاه منتقدان محل تامل است که در این جستار به بررسی یک واقعه در زمان و مکان مشترک و تاثر و تاثیر آن بر هم در قالب دو متن بزرگ (رمان و خانواده) پرداختیم. یکی از رویدادهای تاریخی در متنی به نام شهر واقعه فرزندکشی بود که ذهن و ضمیر آسیب شناسان اجتماعی را به خود معطوف ساخت. راوی ِاین داستان تراژیک، پدری به نام اکبر خرمدین است که در چند فقره، عزیزانش را با دست خویش سلاخی و خرم دینانه و با رضایت کامل از کنش هایش دفاع کرد. در کنار این روایت تاریخی، «تصویر دختری در آخرین لحظه» قرار دارد؛ رمانی با روایت و کنش های مشترک و با تاکید بر همان مضمون پیشین. در این پژوهش نویسنده سعی می کند با رویکرد به چارچوب های روایی و با تاکید بر یکی از اصطلاحات ژرار ژنت یعنی «بسامد و تکرار» واقعه فرزندکشیِ از سرِ ایدئولوژی کورکورانه را به مثابه امریِ تراژیک تحلیل کند. بازخوانی این دو متن نشان داد؛ «پدرهراسی» در قالب شخصیت اکبر و شیرزاد با ایدئولوژی خاص و باورداشت های بنیادگرایانه در تراژیک ترین شکل ممکن روایت می شود و رمان به مثابه یک زیر متن، روایت کننده رویدادهای خاموش در زیر پوست متن بزرگ تری به نام شهر و خانواده است که با کارکردهای آسیب شناسانه، تصویرگر بحران های بشری در عصر جدید است.
تحلیل تطبیقی شخصیت پردازی زنان در منظومه هفت پیکر نظامی و هشت بهشت امیرخسرو دهلوی
حوزه های تخصصی:
یکی از کانون های اصلی بلاغی و داستانی منظومه هفت پیکر و هشت بهشت در کیفیت شخصیت پردازی زنان است. کیفیت نگاه به زن و همچنین ابزاری که شاعر برای توصیف سیمای آنها به کار می برد نقشی اساسی در موفقیت منظومه ها دارد. در پژوهش حاضر شخصیت پردازی زنان از دیدگاه زیباشناسی و داستانی با توجه به هفت پیکر و هشت بهشت به صورت تطبیقی موردبررسی قرارگرفته است. نتایج نشان می دهد که زنان در هفت پیکر به دو گروه عمده تقسیم بندی می شوند. زنانی که عاقله، مستوره و جسور هستند و به راحتی تن به وصال هرکسی نمی دهند. این زنان هم از طبقه فرودین(کنیز) و هم از طبقه بالای جامعه حضور دارند. زنان دیگر هفت پیکر منفعل هستند و نظامی فقط برای تزیین کلام و نشان دادن توانایی توصیفی خود استفاده کرده است که می تواند از نقاط ضعف او نیز باشد. در مقابل، زنان در هشت بهشت اغلب هوسران و شهوت پرست هستند و تن به وصال هر خربنده و ساربان و غلام هندی می دهند. زنان هشت بهشت از هر طیف که باشند، از زن پادشاه تا کنیز، خیانت کارند و چندین حکایت از هفت داستان موجود در هشت بهشت پیرامون همین خیانت و هوسرانی است. زنان در هفت پیکر در خلوت ترین مکان ها نیز امنیت دارند و نظامی جز با صافی «شریعت» آنها را به وصال نمی رساند (مثلاً در داستان گنبد سپید)؛ درصورتی که زنان در هشت بهشت در قیدوبند هیچ آداب ورسوم و تابویی نیستند.
بازنمایی تجربۀ زیستۀ فمینیستی در داستان فارسی (نمونۀ مورد مطالعه: ترلان)
حوزه های تخصصی:
فرض بنیانی پژوهش این است که با آغاز مدرنیزاسیون در زمان پهلوی اول و تشدید آن در زمان پهلوی دوم، تضاد میان سنت و مدرنیسم و تأثیر مدرنیته بر قشر زنان در جامعه بیشتر شد و بخشی از این تضاد در آثار ادبی ِ داستان ایرانی بازنمایی شده است. پرسش پژوهش این است که: زن ایرانی در سال های منتهی به انقلاب سال 1357ه.ش. و هم زمان با آن، تغییرات اجتماعی و مدرن شدن خود و جامعه را چگونه زیسته و تجربه کرده است؟ و این تجربه چگونه در داستان فارسی بازنمایی شده است؟. پارادایم مورد استفاده در این مطالعه، کیفی، روش اجرا کیفی و انتخاب نمونه، هدفمند است. داستان بلند «ترلان» با این فرض به عنوان یک نمونه نمایا برای بررسی انتخاب شده است که مؤلفه هایی از تجربه زیسته فمینیستی را بازنمایی می کند. در این پژوهش برای بررسی موضوع از چند رویکرد فمینیستی ِجامعه شناختی استفاده شده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که هر چند تضاد میان جامعه سنتی با جامعه مدرن و تأثیر مدرنیزاسیون سرمایه دارانه بر روبناهایی چون حقوق فردگرایانه و برابری خواهانه، خانواده، ادبیات، زنان و فمینیسم ایرانی در نمونه مورد مطالعه بازنمایی شده اما این بازنمایی ساختار محکم و نمود شفافی ندارد.
از «ول کنید اسب مرا» تا «غرش دریا» (بررسی و تحلیل رمان تاریخی- اجتماعی «غرش دریا»ی حسن اصغری بر پایۀ عناصر داستانی)
حوزه های تخصصی:
حسن اصغری، یکی از چهره های فعال و پویای نسل سوم داستان نویسی معاصر ایران در عرصه داستان های سیاسی– اجتماعی به شمار می آید که درصدد کشف فرمی مناسب برای داستان های خویش است. رمان «غرش دریا»ی او که صورت بازنگری و بازنویسی شده رمان قبلی او یعنی «ول کنید اسب مرا» می باشد، به دلیل پرداختن به مسائل عصر مشروطه و مبارزات نهضت جنگل، جزء رمان های تاریخی قلمداد می شود که نویسنده در آن، تلاش مبارزان و انقلابیون نهضت جنگل را برای برپایی مجدد مجلس ملی و برکندن ریشه ظلم و استبداد در جامعه به تصویر کشیده است. در این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی، هم تغییرات ایجاد شده در نسخه بازنگری شده و هم عناصر داستانی آن مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. این رمان هرچند یک رمان تاریخی به حساب می آید، اما بیشتر وامدار تخیل نویسنده است که در آن نویسنده با بیان ماجرایی واحد از دید راویان مختلف، کوشیده است امکان درک جنبه های گوناگون وضعیت را برای خواننده فراهم بیاورد. همچنین در این داستان، لحن و زبان، فضا و موقعیت جغرافیایی مطرح در آن، نشان از آگاهی نویسنده به تمام مسائل تاریخی عصر مشروطه دارد و بیانگر میزان مهارت وی در به کارگیری عناصر داستانی است.
نقد آثار صادق چوبک براساس نظریه ساختارشکنی ژاک دریدا با تکیه بر تنگسیر و سنگ صبور
حوزه های تخصصی:
نظریه ساختارشکنی یکی از نظریه های ادبی رایج در اواخر دهه 1960 به شمار می رود که نخستین بار توسط ژاک دریدا بنیان نهاده شد. هدف ساختارشکنی، بازسازی و بازیابی معنای متن، واسازی و آشکار ساختن تناقض های حاضر در متن است. دریدا با به چالش کشیدن آرای نظام یافته ای از نشانه ها در قالب تقابل های دوگانه، بازی بی پایان دال ها، واسازی، بحث تعدد تعابیر، چندمعنایی بودن متن و مواردی چون آن، شالوده های عقل گرا و خردمدار را درهم ریخت و عنوان کرد که هرگز نمی توان به معنای نهایی و مدولول غایی در یک متن دست یافت. بازی بی پایان دال ها، واسازی، تقابل های دوگانه، ضمیمه، سر- نوشتار، رد و مواردی از این قبیل، از بنیان های نظریه دریداست. در پژوهش حاضر برآنیم تا دواثرصادق چوبک تحت عنوان تنگسیر و سنگ صبور را واسازی کنیم تا بدین گونه قابلیت های ادبیات فارسی برای آزموده شدن توسط این نظریه نشان داده شود و به رهیافت های دیگری از دو متن براساس نظریه دریدایی دست یابیم.
ویژگی ها و نمودهای آنیما و آنیموس در زنان کلیدر
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
225 - 250
حوزه های تخصصی:
نقد اسطوره ای شاخه ای از نقد ادبی است که بیشتر متأثر از مکتب روان شناسی تحلیلی یونگ است و به بررسی اسطوره ها و کهن الگوها در تار و پود اثر ادبی می پردازد. اصلی ترین نقطه ی اتصال این دو حوزه، طرح «حافظه ی ناخودآگاه جمعی» و به دنبال آن «کهن الگو»ها است که در اساطیر مجال تجلی می یابند. کهن الگوها که ریشه های ساختاری اسطوره ها را شکل می دهند، الگوهای ازلی و ابتدایی روان آدمی به شمار می آیند. از جمله ی معروف ترین این کهن الگوها، آنیما و آنیموس اند که عنصر تکامل بخش روان ناخودآگاه مردان و زنان محسوب می شوند. در این جستار رمان کلیدر، بزرگ ترین رمان فارسی نوشته ی محمود دولت آبادی بر اساس دیدگاه های نقد اسطوره ای و کهن-الگویی مورد خوانش قرار گرفت تا چگونگی نمود کهن الگوهای آنیما و آنیموس بر اساس ویژگی های این کهن الگوها در زنان نقش آفرین رمان بررسی شود. نتایج حاصل شده نشانگر نمود کهن الگوی آنیما در هیأت معشوق، مادر مثالی، زن اغواگر، زن الهام بخش، زن حیات-بخش و تجلی آنیما در وهم مردانه با جنسیتی زنانه متأثر از همسر، مادر و خواهر است. نمود آنیموس نیز با رفتار و روحیات مردانه در زنان کلیدر قابل مشاهده است.