بررسی شیوه های کانونی سازی روایت در رمان«عاشقانه های یونس در شکم ماهی جمشید خانیان» براساس نظریۀ ژرار ژنت
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر با شناخت تحلیل مهارت های خانیان در ساخت و پرداخت روایت و بررسی شیوه های آن از منظر کانونی سازی براساس نظریه ژرار ژنت، این پرسش مطرح می شود که: راوی، از چه زاویه دیدی به افراد و حوادث داستان نگاه می کند؟، روایت داستانی مقید به زاویه دید است؟، با توجه به جنبه های کانونی سازی، رمان عاشقانه های یونس دارای طرح مکرر، متناوب و مارپیچی است که برای مخاطب نوجوان کشش و جذابیت خاصی ایجاد می کند، و کانون دید شکل گرفته در این رمان زمانی، مکانی، روان -شناختی و ایدئولوژیکی است و راوی مرکز توجه می باشد، که روایت گری و چندصدایی بودن روایت را توجیه می کند. بسامد، دیرش، و زمانبندی به شکل معناداری در متن، و عشق و جنگ دو نقطه کانونی و محور اصلی می باشند که با توجه به خشونت و بیرحمی جنگ، در عشق پاک دو نوجوان جریان دارد. جمشیدخانیان از نویسندگان مطرح حوزه کودک و نوجوان ایران با گرایش به سبک رئال در آثار خود در سال های اخیر، خصوصاً در رمان «عاشقانه های یونس در شکم ماهی» منجر به جذب مخاطب نوجوان گردیده است.