پژوهش های زبان شناسی
پژوهش های زبان شناسی سال هشتم بهار و تابستان 1395 شماره 1 (پیاپی 14) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در دستورهای سنتی زبان فارسی در کنار مصدر، دو مقولة اسم مصدر و حاصل مصدر نیز مطرح شده اند. اختلاف نظرهای زیادی در مورد تعلق مصدر به فعل یا اسم در میان دستورنویسان و زبان شناسان وجود دارد. در مورد اسم مصدر و حاصل مصدر نیز دیدگاه های متفاوتی به چشم می خورد. در این مقاله این مقوله ها بر اساس سرنمون رده شناختی مورد مطالعه قرار خواهد گرفت. بر اساس رویکرد کرافت (2003) طبقة معنایی واژگان به تنهایی قادر به تعیین مقولة واژگانی کلمات به صورت بین زبانی نیست و علاوه بر آن نقش کنش گزاره ای نیز باید در نظر گرفته شود. در این تحقیق نشان داده می شود که مصدر از نظر داشتن کنش گزاره ای ارجاع مانند اسم است، اما از نظر طبقة معنایی به فعل شباهت دارد. اسم مصدر نیز از این نظر مانند مصدر است، اما ویژگی های اسمی بیشتری دارد. آنچه به عنوان حاصل مصدر در دستور سنتی مطرح است هیچ ارتباطی با طبقة معنایی مصدر و اسم مصدر یعنی کنش ندارد. نتیجة این پژوهش این است که در کنار سه مقولة واژگانی اسم، فعل و صفت مقوله های دیگری وجود دارد که از نظر طبقة معنایی و کنش گزاره ای ترکیبی از ویژگی های مربوط به این سه مقوله تلقی می شوند. این مقاله نشان می دهد که رویکرد سرنمون رده شناختی کرافت یک فضای مفهومی جهانی را به دست می دهد که بر همة زبان ها قابل اعمال است. با این وجود ترکیب های غیر سرنمون طبقة معنایی و کنش گزاره ای گاهی بیش از یک مقوله را در زبان های خاص در خود جای می دهند. نقشة معنایی مورد نظر کرافت قادر به تمایز مصدر و اسم مصدر در زبان فارسی نیست، زیرا این دو مقوله دارای مؤلفه های مشترکی هستند. در چنین مواردی با استفاده از معیارهای صوری و نقشی می توان این مقوله ها را متمایز نمود. این تحقیق نشان می دهد که بزرگترین ضعف سرنمون رده شناختی کرافت این است که فضای مفهومی مقوله های واژگانی را به دو بخش یعنی نقاط بی نشان و نقاط حاشیه ای تقسیم می کند و قادر نیست معیاری را برای درجه بندی میزان بی نشان بودن یا حاشیه ای بودن به دست دهد.
فعل مرکب، سبک یا سنگین؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله ضمن بررسی و نقد رویکرد انضمامی و جزء فعلی به عنوان فعل سبک، تحلیل تازه ای از فعل مرکب در زبان فارسی ارائه می دهد که به موجب آن ساختار موضوعی جزء فعلی فعل مرکب با ساختار موضوعی فعل ساده متناظر آن تفاوتی ندارد و در نتیجه جزء فعلی برخلاف نظر اکثر زبان شناسان، به لحاظ نقش معنایی سبک و رنگ باخته نیست، بلکه اعطاء نقش های معنایی به موضوع ها را در جمله برعهده دارد. به موجب تحلیل پیشنهادی این مقاله جزء غیرفعلی فعل مرکب محمولی یا غیرمحمولی است. در حالت اول یک هسته مقوله آزاد موضوع پذیر بوده و در حالت دوم یک گروه اسمی در جایگاه متمم هسته تهی است و به لحاظ معنایی ممکن است شفاف یا تیره باشد. در این مقاله، با چارچوب نظری برجستگی ساختار موضوعی گریم شاو (۱۹۹۲)، مفعول در مجاورت فعل اصلی می تواند هسته موضوع پذیر باشد. این عنصر تنها به درونی ترین موضوع خود یعنی کنش رو نقش معنایی اعطاء می کند و در حوزه محمول ساختار موضوعی خود را کامل نمی کند؛ چون موضوع های بیان نشده آن در ساختار موضوعی جزءفعلی موجودند. بنابراین، در این مورد، نگارنده فرضیه 'اشتراک موضوع' را به جای 'انتقال موضوع' گریم شاو و مستر (۱۹۸۸) برمی گزینند.
نقش استعارة تصویری در تحلیل انتقادی کلام: مطالعة کاریکاتورهای سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر پرداختن به بازنمایی ایدئولوژی در کاریکاتور های سیاسی بر اساس دو رویکرد معنی شناسی شناختی و تحلیل انتقادی کلام است. در این تحقیق، از میان کاریکاتور های سیاسی ایران در سال های 1391 و 1392، با موضوع جنگ افروزی آمریکا، شش کاریکاتور انتخاب و به دو گروه تصویری و کلامی- تصویری تقسیم شدند. این کاریکاتور ها بر اساس نظریة استعارة چندنمودی فورسِویل، و نقش استعاره ها در تحلیل انتقادی کلام موسُلف (2012) مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفت تا مشخص شود الف) چگونه استعاره های ایدئولوژی در دو نمود کلام و تصویر نمایش داده می شوند و ب) چگونه استعاره های مفهومی می توانند به عنوان ابزاری مطلوب در جهت رسیدن به اهداف ایدئولوژیکی پیام کاریکاتور های سیاسی به کار گرفته شوند. نتایج این تحقیق نشان داد که درکاریکاتورهای سیاسی موجود مفاهیم آزادی، صلح، امنیت و سلامت به صورت جنگ مفهوم سازی شده است. در گروه نخست که حاوی استعاره های تک نمودی (تصویری) بود نمادهای صلح و آزادی در تصاویر به کار رفته و از طریق دو تکنیک تلفیق مفاهیم مبدأ و مقصد و پرکردن غیرمنتظرة بخشی از یک طرحواره، رابطة بین مبدأ و مقصد در ذهن خواننده شکل می گیرد و در گروه کاریکاتورهای کلامی-تصویری همین روابط به اضافة نقش تثبیتی نوشتار بادکنکی به نگاشت میان مفاهیم مبدأ و مفهوم مقصد (جنگ) کمک می کند. در تمام کاریکاتورهای مذکور همانطور که موسلف ادعا می کند، کاربرد استعاره (و برخی سازوکارهای شناختی دیگر) نقش مهمی در ایجاد طنز سیاسی مورد نظر هنرمند، و نمایش یا انتقال روابط ایدئولو ژیکی سیاسی مورد نظر کارتونیست ایفا می کند.
انسان مداری و بازنمود آن در تعریف حیوانات در فرهنگ فارسی معین تحلیلی در چارچوب انگاره زبان شناسی زیست بومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی زیست بومی رویکردی نوین در پژوهش های زبانی است که به تبیین چرایی و چگونگی تأثیرگذاری کردارهای زبانی بر رفتار اجتماعی سخن وران زبانی و پیامدهای آن بر محیط زیست و گونه های زیستی می پردازد. بررسی جایگاه انسان و شیوهّ بازنمایی حیوانات در فرهنگ فارسی معین بر اساس دستاوردهای زبان شناسی زیست بومی هدف این پژوهش است. این مقاله بر آن است تا به این پرسش ها پاسخ دهد: چگونه می توان انسان مداری حاکم در فرهنگ فارسی معین را درقالب یک انگاره پویای زبانی توصیف کرد؟ ملاک های به کار گرفته شده در تعریف حیوانات در این فرهنگ چیست؟ رابطه این ملاک ها با پدیداری و پایداری مشکلات زیستی در کشورمان چگونه است؟ بدین منظور به بررسی تقابل انسان و محیط زیست و چگونگی بازنمود آن در فرهنگ فارسی معین می پردازیم. برای واکاوی انسان مداری، تمامی اسامی حیواناتی که در مجموعه چهار جلدی ""فرهنگ فارسی معین"" معرفی شده اند، مورد بررسی قرار گرفته و نتایج در چهارچوب انگاره پیشنهادی تجزیه و تحلیل شده است. براساس یافته ها، کارکردهای اقتصادی، آرامش خاطر و ویژگی های فیزیکی حیوانات مهم ترین شاخصه های بازنمایی حیوانات در این فرهنگ می باشد. رمزگشایی از انسان مداری نهادینه شده در فرهنگ فارسی زبان ها، آگاهی بخشی در مورد اهمیت گونه های زیستی و ضرورت بروز رسانی تعاریف حیوانات به منظور بازتاب دغدغه های زیستی مهم ترین دستاوردهای پژوهش پیش رو می باشد.
تأثیر دوزبانگی بر یادگیری زبان سوم؛ مطالعه میدانی بر روی فارسی آموزان چینی تک زبانه و دوزبانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، مطالعات گسترده ای در خصوص تأثیر دوزبانگی، در معانی متفاوت آن، بر یادگیری زبان سوم صورت پذیرفته که نتایج متفاوتی از آنها حاصل شده است. پاره ای از این پژوهش ها به تأثیر مثبت دوزبانگی بر یادگیری زبان سوم اذعان داشته اند و تعدادی دیگر، این تأثیر را منفی قلمداد نموده اند. در همین راستا، در پژوهش حاضر نیز به بررسی تأثیر دوزبانگی مصنوعی (یادگیری زبان خارجی و از طریق آموزش) بر یادگیری زبان سوم پرداخته شده است. آزمودنی های پژوهش را تعداد 24 تن از فارسی آموزان چینی تشکیل می دادند که در مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) به یادگیری زبان فارسی در دوره عمومی اشتغال داشتند و در قالب دو گروه دسته بندی شدند. گروه اول شامل 12 نفر از زبان آموزانی بود که علاوه بر زبان مادری خود، در سطوح مختلف با زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی آشنایی داشتند، و گروه دوم شامل 12 نفر از زبان آموزانی می شد که تنها، زبان مادری خود را می دانستند، و معیار پیشرفت تحصیلی این فارسی آموزان، نمرات پایانی آنان در هر چهار مهارت بود. نتایجی که از این پژوهش حاصل گردید، گویای این نکته بود که دوزبانگی آزمودنی ها (آشنایی آنان با زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی) بر سطح پیشرفت تحصیلی آنان در زبان سوم (فارسی) تأثیر مثبتی داشته است. همچنین، هر اندازه سطح زبانی زبان خارجی آزمودنی ها (انگلیسی) بالاتر باشد، میزان یادگیری زبان سوم آنان افزایش پیدا می کند. بنابراین، می توان اظهار نمود که میزان آشنایی آنان با زبان دوم نیز، بر میزان یادگیری زبان سوم آنان تأثیر گذار است.
ساختار سه لایه ای گروه تعریف در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی تناظر میان گروه های مختلف نحوی از دیرباز مورد توجه زبان شناسان بسیاری بوده است. در این بین تناظر میان گروه اسمی و گروه فعلی از اهمیت بیشتری برخودار بوده است. مقالة حاضر می کوشد تا چنین تناظری را در چارچوب مفاهیم نظری برنامة کمینه گرا بررسی کند. داده های ارائه شده نشان می دهند که گروه تعریف نیز همانند گروه فعلی از سه لایة متفاوت تعبیری، توصیفی و نقش های معنایی تشکیل شده است. این لایه ها در زبان فارسی نیز هم سو با سایر زبان ها وجود دارد که در هر لایه عناصر مختلفی متناسب با آن حوزه موجود می باشد. بدین ترتیب که در لایة تعبیری گروه تعریف، مشخصات مربوط به تعبیر گروه اسمی از جمله معرفه یا نکره بودن گروه اسمی مشخص می شود. در لایة دوم یا لایة توصیفی گروه های نقشی مختلف مانند گروه صفتی و یا گروه شمار قرار دارند که نقش توصیف گروه اسمی را به عهده دارند و در لایة واژگانی نیز نقش های معنایی مناسب به موضوعات اعطا می شود.