فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۹٬۴۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
"بررسی ترجمه آثار اسلامی یکی از دروسی است که در رشته زبان و ادبیات انگلیسی و همچنین تربیت مترجم زبان انگلیسی ارائه می گردد. هدف اصلی این درس در واقع چهار واحدی آن است که به دانشجویان آموزش داده شود چگونه متون اسلامی ترجمه شده به انگلیسی (و احتمالا به زبانهای دیگر) را ارزیابی کرده، محاسن و معایب آنها را یافته و اظهار نظر کنند که آیا ترجمه مورد بررسی ترجمه ای رضایتبخش و قابل قبولی است یا خیر.
تا آنجایی که بنده مطلع هستم چارچوبی منسجم و سازمان یافته برای نیل به این هدف هنوز شکل نگرفته است. به همین دلیل بعضی از استادان محترم زبان انگلیسی که بررسی آثار ترجمه شده اسلامی را تدریس می نمایند احتمالا دانشجویان را به ترجمه متون اسلامی به انگلیسی ترغیب می کنند تا به ارزیابی آنها.
نگارنده در این مقاله چارچوبی را پیشنهاد می دهد که بتوان از آن در ارزیابی ترجمه انگلیسی متون اسلامی استفاده کرد و تصمیم گرفت که آیا ترجمه مورد بررسی ویژگیهای یک ترجمه خوب را دارد یا خیر. این چارچوب در واقع مجموعه ای است از معیارهای ارزیابی که متن ترجمه شده را از حیث انتقال صحیح و درست مفاهیم، وفاداری به جنبه های صوری و روانی مورد ارزیابی قرار می دهد."
بررسی و تحلیل انواع زمان در دفتر اول، دوم و سوم مثنوی مولوی با رویکرد سبک شناسی رایانشی پیکره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با رویکرد سبک شناسی رایانشی- پیکره ای به بررسی توزیع فراوانی و درصدی انواع زمان در دفتر اول، دوم و سوم مثنوی می پردازد و بر این فرضیه استوار است که می توان با استفاده از متغیر زمان به میزان واقع گرایی، سبک روایی و جنبه هایی از صدای دستوری در این اثر دست یافت. مبانی نظری و کاربردی این نوشتار، تلفیقی از دستور نظام مند هلیدی و دستور سنتی است. پیکره زبانی آن شامل 16122 فعل در سه دفتر نخست مثنوی بوده که بر اساس روش نمونه گیری سیستماتیک انتخاب شده و 16 متغیر زمان در پیکره داده ها تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد در سه دفتر نخست مثنوی، زمان حال %63، گذشته %36 و آینده %5/0درصد افعال را به خود اختصاص داده است. این یافته ها بیانگر این نکات است که مولانا در اشاره گری زمانی فلسفه روانشناسی انسانگرایانه داشته که به زندگی در اینجا و اکنون می اندیشد. همچنین وی از داستان ها و رویدادهای گذشته نیز برای تبیین احوال افراد استفاده می کند و سپس به پند و نصیحت می پردازد که سبک روایی نقل، نتیجه گیری و نصیحت را در مثنوی تایید می کند.
نگاهی به فرایند تبدیل در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده پژوهش حاضر به مطالعه فرایند تبدیل در زبان فارسی در چارچوب کی فر(2005) می پردازد. هدف از این پژوهش توصیف انواع فرایند تبدیل در زبان فارسی است. بدین منظور ابتدا فهرستی از واژه هایی که به بیش از یک مقوله تحوی تعلق دارند از فرهنگ لغت صدری افشار و همکاران (1381) استخراج شده و بر اساس نوع مقوله نحوی شان گروه بندی می شوند. پس از قرار دادن واژه ها در 6 گروه، هر گروه به صورت جداگانه مورد بررسی قرار می گیرد تا مشخص شود آیا حضور این واژه ها در بیش از یک مقوله نحوی حاصل فرایند تبدیل است یا خیر؟ برای این منظور از معیارهای سه گانه کی فر(2005) با نام های طبقه، واژگانی شدگی، و جهت استفاده می کنیم. بررسی شش گروه واژه های استخراج شده نشان می دهد که در زبان فارسی می توان به وجود سه نوع تبدیل قائل شد: 1) تبدیل صفت به اسم 2) تبدیل صفت به قید 3) تبدیل فعل به اسم. واژه های کلیدی: فرایند تبدیل، طبقه، واژگانی شدگی، جهت
واژه سازی در زبان آلمانی
حوزه های تخصصی:
زبان و جامعه شناسی
کاربردشناسی زبان و سازوکارهای ادب ورزی در برخی از ادعیة شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود اختلاف در جایگاه اجتماعی، دینی و سیاسی افراد، آن ها را به سمت شیوه ای خاص از سخن گفتن سوق می دهد تا به این ترتیب، متکلم در کنش زبانی خود به جایگاه و منزلت مخاطب لطمه وارد نکند. از نظر مسلمانان، عالی ترین مقام هستی، خداوند است و مسلمانان هنگام سخن گفتن با او می کوشند تا از سازوکارهای خاصی برای حفظ و رعایت جایگاه این مخاطب والامقام استفاده کنند.
در این راستا، مسئلة این پژوهش آن است که دریابد انسان هنگام صحبت کردن با خدا از چه سازوکارهای ادب ورزی ای بهره می گیرد. از این رو، جستار حاضر با رویکردی توصیفی تحلیلی و بر اساس نظریة ادب ورزی براون و لوینسون به بررسی راهبردهای ادب ورزی در ادعیة شیعه می پردازد تا به سؤال یاد شده پاسخ گوید. نتایج این تحقیق نشان می دهد که افراد در هنگام طرح خواستة خود با خداوند، از سازوکار «کوچک داشت خود» و «بزرگ داشت دیگری» استفاده کرده، تلاش می کنند تا با ذکر صفات مخاطب خود، والا بودن جایگاهش را نشان دهند.
واکاوی موردی فرایند درک نوشتاری در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
در چند دهه اخیر، تحقیقات مرتبط با کشف فرایند های درک نوشتاری (خواندن) در زبان های اول و دوم فراگیرندگان زبان با استفاده از روش برون فکنی اندیشه، سیری افزایشی را نشان میدهد. در مقاله حاضر، دادههای بیانی یک دانشجوی کرهای را که بر اساس روش برون فکنی اندیشه به دست آمده است، تحلیل میکنیم تا بدین وسیله،الگوی خواندن او را از طریق راه کار های مورد استفاده اش برای حل مشکلات هنگام خواندن متن تعیین کنیم. این تحقیق با استفاده از روش سطح یک گزارشهای کلامی هم زمان درمدل اریکسون و سایمون [3] (1993) انجام شده است. دادههای بیانی شرکت کننده کرهای نشان میدهد که او هنگام تعامل با متن،برای مقابله با مشکلات درک متن، از راه کار های استنباطی یا مربوط به فرایند مرتبه بالا تر درک و راه کار های متنی یا مربوط به فرایند مرتبه پایین تر درک بهره گرفته است.فرایند های مرتبه بالا تر درک به ترتیب فراوانی، در حوزههای فراشناختی، ارزیابی و استنباط قرار دارند. درباره فرایند های مرتبه پایینتر درک، این دانشجو بیشتر، از راه کار رمز شکنی واژگانی استفاده کرده و بنابر این، مدل خواندن او از نوع تعاملی- استنباطی است. نتایج این پژوهش به درک بهتر تعامل فراگیرندگان زبان فارسی با متن، شناسایی حوزههای مشکل آفرین در این بخش و نیز طراحی روشهای آموزشی مفید تر برای آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان کمک می کند.
هندسه ی زبانی سوره ی حمد
حوزه های تخصصی:
سخن از ساختار زبانی سوره ی حمد جدا از مسایل گسترده ی تفسیری که در تاریخ فرهنگ دینی پررنگ و ارج است، جستاری روش مند را با رویکردهای نوین در حوزه ی زبان و ادب ارایه می نماید. خاستگاه این روش همان جایی است که به جای تفصیل، اجمال را برمی گزیند و به جای ساختارهای انتزاعی و ذهنی از هندسه ی حسی و عینی پرده برمی دارد؛ یعنی بنای این نوشتار بر اساس طرحی از سه حوزه ی سپاس و ستایش و نیایش است که قطعاً در ساختار زبانی سوره ی حمد دیدنی و آموختنی است. بی گمان با روشن شدن پیکره ی زبانی سوره ی حمد دلایل برتری و نیکومنظری این سوره و پایگاه آن در گفتمان دین مدارانه و نقش بی بدیلش در راز و نیاز و نماز آشکارتر می گردد. نخستین تجلی گاه این هندسه ی زبانی در آیه ی تسمیت یا بسم اﷲ الرّحمن الرّحیم است که سپاس یزدان با نیایش درهم می آمیزد و گفتار و رفتار دین باوران را سامان می بخشد. شش درنگ این مقاله همه پیرامون شرح سه ضلع اثرگذار در بافتار معنایی و زبانی سوره ی حمد است که یک به یک در چهارچوب اندوخته های زبان عرفان و عرفان زبان از راه می رسند و ادب پژوهان را مخاطب خویش قرار می دهند.
بررسی ضمیر فاعلی پنهان در ترجمه های فارسی و انگلیسی قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
بیان مجهول اساسا در زبان های متفاوت به وسیله ساخت های مشخصی که در هر زبان وجود دارد صورت می گیرد. علاوه بر این ساخت ها در برخی موارد بیان مجهول در قالب ساخت معلوم نیز ارایه می شود. نامشخص گذاشتن فاعل غالبا در این ساخت به عمد و بنا به دلایل خاصی صورت می گیرد. در برخی از این ساخت ها گویشور زبان بنا به ضرورت های زبانی از جمله ملاحظات معنایی، منظورشناختی و نحوی فاعل را نامشخص می گذارد. در ترجمه، که برخی از محدودیت های زبانی کنار می رود، می توان به مشخص کردن فاعل اقدام کرد. در این پژوهش با بررسی ترجمه های انگلیسی و فارسی قرآن کریم نشان داده شده است که می توان در مواردی که ضرورت های زبانی و نیازهای اطلاعاتی ایجاب می کند فاعل را که در متن اصلی به صورت نامشخص بیان شده است در ترجمه مشخص نمود. در این پژوهش ابتدا ترجمه کلیه جمله هایی که عبارت «یسئلونک» در آن به کار رفته است در یکی از جدیدترین ترجمه های قرآن کریم مورد ارزیابی قرار گرفته است تا نشان داده شود در چه مواردی مترجم به کشف فاعل می پردازد. در بخش دیگری از این پژوهش با بررسی جمله ای از یک آیه (یسئلونک عن الانفال) در بیش از 40 ترجمه فارسی و 7 ترجمه انگلیسی نشان داده شده است که چگونه ساختار زبانی می تواند در حفظ یا مخفی کردن فاعل موثر باشد.
ترجمه معناهای ضمنی فرهنگی: حفظ بیگانه یا بومی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قلم ۱۳۸۵ شماره ۴
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر پژوهشی است درباره حضور بیگانه / دیگری در نشانه های فرهنگی، زیرا اگر مترجم ناقل واژه هاست، ناقل فرهنگ نیز محسوب می شود. نویسنده مقاله حاضر به کمک متون مدرن برگرفته از رمان ها و داستانهای کوتاه انگلیسی و امریکایی سده بیستم، سعی کرده است که دریابد مترجمان چگونه عمل می کنند تا فرهنگ دیگری را منتقل کنند، با توجه به این نکته که فرهنگ معممولا ضمنی است. مقاله همچنین به مسایل مختلفی پراداخته است که وارد شدن معناهای ضمنی فرهنگی انگیسی در فرانسه بوجود می آورد.
رابطة زبان و ژنتیک و یافته های جدید علمی در مورد ژن زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پانزده سال اخیر این مسئله که آیا زبان پایة ژنتیکی دارد یا خیر به شدت مورد توجه زبان شناسان قرار گرفته است. علت این توجه هم پیدا شدن خانواده ای بود که نیمی از اعضای آن در سه نسل دارای مشکلات زبانی بودند. طبیعتاً مسئلة تکرار یک بیماری در نسلهای متفاوت در یک خانواده این ایده را به ذهن متبادر می کند که مسئله باید مربوط به ژنها باشد. مقالة حاضر به بررسی مطالعاتی می پردازد که بالأخص دربارة اعضای این خانواده برای اثبات یا رد نظریة ژنتیکی بودن زبان انجام گرفته است و نتایج این تحقیقات را پیش روی خوانندگان قرار می دهد. با توجه به یافته های کنونی، با وجود شواهدی که در تأیید دخالت احتمالی ژنها در زبان آموزی وجود دارد، به نظر نمی رسد بتوان ادعا کرد که ژنی مختص زبان پیدا شده است؛ فقط می توان گفت ژنی یافت شده است که با زبان ارتباط دارد. بدین صورت که اختلال در کار آن سبب بروز برخی اختلالات زبانی می شود؛ اما حتی اینکه آیا این اختلالات عارضة اولیة حاصل از اختلال در این ژن هستند یا عارضة ثانویه کاملاً معلوم نیست.
تاثیر جنسیت بر نحوه بیان تقاضا (پژوهشی در حوزه جامعهشناسی زبان)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر جنسیت به عنوان عاملی اجتماعی بر نوع مستقیم یا غیر مستقیم بودن نحوه بیان تقاضای مردان و زنان است. برای بحث درباره نقش جنسیت برروی نوع کاربرد گفتارهای امری مثل تقاضا، دستور و امر، اطلاعات لازم از 80 دانشجوی دانشگاه شیراز جمعآوری گردید. بدین منظور پرسشنامهای شامل 6 سؤال تهیه شد که هر یک از سؤالها موقعیت متفاوتی را تبیین میکردند. نیمی از اشخاصی که به پرسشنامه پاسخ دادند دانشجویان دختر و نیمی دیگر پسر بودند. اطلاعات به دست آمده در طول تحقیق، با انجام چند فرایند آماری (آزمون t و آزمون کای 2) تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد زنان به نحوه بیان درخواستهایشان، به ویژه در موقعیتهای رسمی و اجتماعی، بیش از مردان توجه نشان میدهند. با توجه به نتایج این بررسیها میتوان گفت زنان در این نوع رفتار کلامی، رسمیتر و محافظه کارانه تر از مردان عمل میکنند و این مسأله را میتوان تا حدی با رعایت ادب اجتماعی آنان در گفتار مرتبط دانست.
پژوهشی بر عنصر پیرنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"طرح یا پیرنگ یکی از عناصر پویا و زنجیره ای قصه، نمایشنامه و شعر (روایی) است. عناصر روایت وقتی پویایند که جزیی از پیرنگ روایت باشند. از میان عناصر گوناگون روایت پیرنگ اساسی ترین و با ثبات ترین عنصر آن است.
هر سکانس و هر بخش روایت دارای پیرنگ است که خود شامل آغاز، میانه و پایان است. در حقیقت، یکی از دلایلی که روایت ها همواره خوشایند مردم بوده اند، آراستگی و نظم و ترتیب درونی آنهاست. خواننده یک روایت انتظار دارد بعد از به پایان رساندن آن به حالت تعادل و آرامش فکری برسد. شاید بتوان گفت هر روایتی که چنین احساسی را در خواننده بیدار کند، دارای پیرنگ است. بدین منظور ابتدا سعی می کنیم پاسخی برای این پرسش بیابیم: چگونه می توان به روشی منطقی و علمی پیرنگ را در روایت یافت و آن را ارزیابی کرد؟ و آن گاه با بررسی دو اثر از صمد بهرنگی تلاش می کنیم به پرسش های زیر پاسخ گوییم: آیا این دو اثر ویژگی های یک پیرنگ ایده آل را دارند؟ آیا این دو اثر روایت هستند؟ اگر پاسخ منفی است، به چه دلیل؟ در واقع، هدف نگارنده، به نوعی، نشان دادن قواعد ساده ای است تا خواننده بتواند به کمک آن پیرنگ داستان را پیدا کند. همان طور که چامسکی نشان داد که چگونه جمله های پیچیده از جمله های ساده نتیجه می شوند، در رابطه با روایت هم می توان این اصل را به کار برد. و در این جا ما نشان خواهیم داد که چگونه می توان از ساختارهای پیچیده یک متن به اجزا ساده آن رسید"
ابعاد کاربرد شناختی گذشته دستوری در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"مفهوم ’اشاره‘ (deixis) موضوعی بسیار مهم در کاربرد شناسی زبان محسوب می شود که توجه محققین فراوانی را در حوزه های مختلف از جمله فلسفه، مردم شناسی، و زبان شناسی بخود معطوف داشته است. با این وجود، باب پژوهش درباره آن همچنان گشوده مانده است. مهمتر اینکه تاکنون مطالعه جدی پیرامون پدیده ’اشاره‘ در زبان فارسی انجام نگرفته است. از آنجایی که زمان های دستوری مطلق (absolute tense) یکی از مقوله های ’اشاره‘ محسوب می گردند، مطالعه حاضر سعی دارد با تمرکز بر روی دو کاربرد نشاندار زمان دستوری گذشته زبان فارسی (یعنی کاربرد گذشته برای بیان آینده متقن و کاربرد گذشته برای بیان الزام و هشدار) ابعاد اشاره ای و ذهنی آنها را تشریح و تحلیل نماید. به عبارت روشن تر، استدلال مقاله حاضر این است که تنها براساس دو اصل کابرد شناسی زبان یعنی پدیده ’اشاره‘ و ’ذهنیت‘ می توان کاربرد زمان گذشته را برای بیان مفهوم آینده حتمی و الزام توجیه نمود. نویسنده این مقاله علاوه بر استدلال های معناشناختی و کاربرد شناختی، گاهی اوقات از تحلیل های اجتماعی و فرهنگی نیز کمک گرفته است.
"
اشتراک عینی در برخی اشعار احمد شاملو و نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشتراک عینی فنی است که در آن، شاعر با انتخاب مجموعه ای از اشیاء، موقعیت ها، موضوعات، حالات یا زنجیره ای از حوادث، به نحوی مؤثر واکنشی عاطفی در خواننده به وجود می آورد. در این حالت، شاعر نیازی به بیان صریح احساسات ندارد؛ بلکه آن ها را در قالب اشیاء، موقعیت ها و غیره در ذهن خواننده تداعی می کند. در اشعار نیما یوشیج و احمد شاملو نمونه های بسیاری از فن اشتراک عینی را می بینیم. به نظر می سد تاکنون تحقیق برجسته و قابل توجهی از اشتراک عینی از این دو شاعر دیده نشده است؛ بنابراین هدف مقاله این است که به مقایسه این فن در برخی اشعار این دو بپردازد. از اشعار نیما می توان به شب پا، بخوان ای همسفر با من، شب همه شب، هست شب و از اشعار شاملو به رانده، گل کو، سخنی نیست، او را صدا بزن، مرثیه، وصل، ابراهیم در آتش اشاره کرد.