فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۸۱ تا ۴٬۸۰۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی و تحلیل ساخت های دروغ در زبان فارسی است و در این راستا، به بررسی رابطه بین میزان استفاده از «نشان گرهای احتیاط»، «نشان گرهای نفی»، «کلمات حسی»، «کلمات مجزاگر» و «ضمایر» با کذب جملات پرداخته شده است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی در یک جامعه آماری فارسی زبان شامل 28 نفر مرد و زن و در دو گروه سنی به انجام رسیده و برای نشان دادن معناداری ارقام از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بین میزان استفاده از «نشان گرهای احتیاط» و «کلمات مجزاگر» با کذب جملات رابطه ای معکوس و معنادار برقرار است، بدین سان که هر چه میزان استفاده از «نشان گرهای احتیاط» و «کلمات مجزاگر» در جملات بیش تر باشد، احتمال کذب جملات کاهش می یابد. از سوی دیگر، بین میزان استفاده از «نشان گرهای نفی»، «کلمات حسی» و «ضمایر» با کذب جملات رابطه ای مستقیم و معنادار برقرار است؛ بدین معنا که هر چه میزان استفاده از «نشان گرهای نفی»، «کلمات حسی» و «ضمایر» در جملات بیش تر باشد، احتمال کذب جملات نیز افزایش می یابد.
The Effect of Pre-task Planning(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Relationship between EFL Teachers' Emotional Intelligence, Reflective teaching, Autonomy and their Students' L2 Learning(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Issues in Language Teaching (ILT), Vol. ۸, No. ۱, June ۲۰۱۹
303 - 331
حوزه های تخصصی:
This study set out to provide empirical evidence on the relationship between EFL teachers' emotional intelligence, reflectivity, and autonomy, and their students' L2 performance. The participants of this study included 88 EFL teachers who taught English at different private English teaching institutes and their students (N = 1266). First, the teachers completed three validated questionnaires: Emotional Quotient Inventory (Bar-On, 1997), Teacher Reflectivity Questionnaire (Akbari, Behzadpour & Dadvand, 2010), and Teacher Work-Autonomy Scale (Friedman, 1999). Then, their learners’ scores on their final English proficiency exams were collected as indication of their L2 performance. The results of the study revealed that there was significant positive relationship between teachers' reflectivity, emotional intelligence and autonomy, on the one hand, and their students' L2 performance, on the other. The results of multiple regression analysis showed that from among the variables of this study, reflectivity was the stronger predictor of the learners' L2 performance. In addition, the findings indicated that EFL teachers' educational degree and gender significantly affect their levels of emotional intelligence and reflectivity. The findings of this study offer evidence to substantiate teachers’ emotional intelligence, reflectivity, and autonomy as important variables in L2 teaching and confirm their instructional nature.
شناسایی طبقات طبیعی همخوان ها با توجه به سجع پایانی آیات قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی طبقات طبیعی موجود در سجع پایانی برخی از سوره های قرآن کریماست. بسیاری از سوره های قرآن، به ویژه جزء سی اُم سجع پایانی دارند و به واکه ها و همخوان های یکسان ختم شده اند. برخی دیگر با وجود نداشتن واکه ها و همخوان های یکسان در سجع پایانی، موزون و گوشنوازند. دلیل این امر را می توان در رابطه ای دانست که واکه ها و همخوان ها در پایان هر آیه با آیة دیگر دارند که در قالب طبقات طبیعی قابل تبیین است. متن مورد استفاده در این پژوهش را کلیة آیات قرآن کریمتشکیل می دهند. برخی نتایج این تحقیق عبارتند از: 1 با وجود آنکه همخوان ها در واژه های پایانی برخی آیات با یکدیگر تفاوت دارند، از دیدگاه واج شناسی در یک طبقة طبیعی جای می گیرند. 2 در یک سوره، برخی از آیات به /m/ و برخی به /n/ پایان می یابند که این دو همخوان در یک طبقة طبیعی جای می گیرند. 3 طبقة طبیعی «رساها» بیشترین بسامد را در سجع پایانی آیات قرآنبه خود اختصاص داده اند.
نمود دستوری در ساخت فعل های پیاپی در زبان فارسی: رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرایند پیاپی سازی افعال پدیده کم وبیش مبهم و بحث برانگیزی است و بسیاری از زبان شناسان کوشیده اند تا ویژگی های این ساخت های نحوی را تبیین کنند. اغلب پژوهشگران در این نکته هم سخن اند که ساخت فعل های پیاپی به توالی دو یا چند فعل اطلاق می شود که به مثابه محمولی واحد عمل می کنند و نمی توان میان شان حروف عطف هم پایه و ناهمپایه آشکار یا پنهان درج کرد. در مقاله حاضر، از منظر برنامه کمینه گرا، به بررسی ویژگی های نحوی افعال پیاپی در فارسی می پردازیم و نشان می دهیم که دو یا سه فعلی که معمولاً در چنین ساخت هایی حضور می یابند و از جمله در تولید جملات حال و گذشته مستمر به کار می روند، دست کم دارای یک موضوع درونی یا بیرونی مشترک اند و مشخصه های فعلی یکسانی دارند (شامل زمان، شخص وشمار، نمود و وجه). بااین همه، یافته های پژوهش تصریح می کنند که افعال پیاپی در فارسی محدود به نمود دستوری ناقص نیستند و این ساخت ها در حضور فرافکن نمود کامل و در جملات حال و گذشته کامل نیز تولید می شوند (مانند: او گرفته بود خوابیده بود). در این میان، پرسش اصلی این است که اگر ساخت های یادشده زنجیره ای از فعل ها را تشکیل می دهند، چه نوع اشتقاق نحوی را می توان به آنها نسبت داد. در پژوهش حاضر به پیروی از بیکر و استوارت (2002) استدلال می کنیم که در این ساخت ها فعل های دستوری مانند «گرفتن» و «داشتن» که از معنای واژگانی خود تهی شده اند و رفتار نحوی متفاوتی با افعال کمکی فارسی دارند، در ذیل یک گروه نمود فرعی (نمود کامل یا نمود ناقص) به گروه نمود اصلی جمله متصل می شوند. این سخن بدین معناست که افعال پیاپی در فارسی در ساختاری ادات گونه به بند اصلی افزوده می شوند.
مقاله به زبان فرانسه: یادگیری یک زبان خارجی: ترکیب زبان فرانسه و زبان عربی (Appropriation d’une langue étrangère : interférences entre les systèmes français et arabe (dialecte égyptien))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روند تدریس/ یادگیری مهارتهای شفاهی در زبان فرانسه، توسط عرب زبانان به معنای تصاحب یک سیستم لغوی، دستوری، آواشناختی کاملا متفاوت از زبان مادری می باشد . این تصاحب، وابسته به نقاط شباهت و تفاوت بین این دو زبان (بیگانه و مادری)، می تواند باعث تسهیل (انتقال مثبت) و یا باعث ایجاد مانع (ترکیب) شود. هدف از این مقاله بررسی تفاوتهای لغوی، دستوری، آواشناختی بین زبان فرانسه و زبان عربی و بویژه زبان فرانسه و گویش مصری است. برای این منظور، چند نمونه از اشتباهات ناشی از ترکیب زبانی این دو زبان در سطح شفاهی ارائه خواهیم داد. همچنین چند روش برای اصلاح این اشتباهات و تسهیل کار معلمان زبان فرانسه و چند روش برای انجام فرایند تدریس/ یادگیری زبان فرانسه به عرب زبانان بکار خواهیم برد.
مقاله به زبان انگلیسی: بازتعریف برداشت های مختلف از دستور زبان در آموزش زبان انگلیسی در آسیا: زبانشناسی نظام مند-نقش گرا در عمل (Redefining conceptions of grammar in English education in Asia: SFL in practice)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه موردی به بررسی این موضوع می پردازد که یک معلم تایوانی که در یک دوره ی کارشناسی ارشد آموزش زبان شرکت کرده است چگونه از زبانشناسی ساختارمند- نقش گرا و آموزش سبک محور در طراحی و آموزش زبان به فراگیران زبان انگلیسی در تایوان استفاده کرده است. با استفاده از روش مدت دار قوم شناسی، نتیجه این تحقیق نشان داد که برداشت و تصور این معلم از دستور زبان از دیدی سنتی، محدود به جمله و متمرکز بر ساختار به فهمی کاربردی تر از ارتباطات پیوسته مابین سبک و ویژگی های متن تغییر قابل توجهی کرد. این تغییر زمانی رخ داد که معلم توانست از زبانشناسی ساختارمند- نقش گرا برای فهم عملکرد زبان در ادبیات کودکان استفاده کند. با این وجود، میزان توانایی این معلم برای استفاده از زبانشناسی ساختارمند- نقش گرا و آموزش سبک محور در تمرینات کلاس تا حدی تحت تاثیر چارچوب برنامه ریزی شده ی اجباری تدریس و آزمون های رایج در مکانی بود که وی پس از بازگشت به تایوان در آن مشغول به کار شد. این تحقیق بیشتر در ایجاد فهمی جدید از دستور زبان در آموزش زبان انگلیسی و تربیت معلمان بهتر در آسیا کاربرد دارد.
The Effect of Learners’ Motivation on Their Reading Comprehension Skill: A Literature Review
حوزه های تخصصی:
Motivation is one of the neglected parts of English language teaching. Teachers often forget that motivation is the basic part of learners’ English language learning activities. In this sense, learners control the flow of the classroom. Without learners’ motivation, there is no pulse and no life in the class. When learners learn to incorporate direct approaches to generate motivation in their learning, they will become happier and more successful learners. This paper is an attempt to investigate the impact of motivation on learners’ reading comprehension. It reviews the terms motivation, different types of motivation, reading comprehension, and different models of reading comprehension. The review of the literature indicated that motivation has an influential role in learners’ reading comprehension.
L2 Learners’ Enhanced Pragmatic Comprehension of Implicatures via Computer-Mediated Communication and Social Media Networks(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Second or foreign language (L2) learners’ development of interlanguage pragmatic (ILP) competence to understand and properly interpret utterances under certain social and cultural circumstances plays a pivotal role in the achievement of communicative competence. The current study was designed to explore the effects of synchronous computer-mediated communication (SCMC) and asynchronous computer-mediated communication (ACMC) course modules delivered through social media networks (SMN) on the development of the Iranian L2 learners’ comprehension of implicatures. The participants of the study were 90 English-as-a-foreign-language (EFL) undergraduate students attending three intact classes. The classes were randomly assigned to one control and two experimental (SCMC and ACMC) groups. An open-ended implicature comprehension test was used to assess students’ ILP development in this pretest-posttest comparison-group study. The control group received the traditional teacher-fronted instruction, and the S/ACMC groups received instruction via synchronous and asynchronous modules of SMNs for 4 months, respectively. Students’ attitudes towards the CMC-based courses were also sought. Split-plot ANOVA results indicated that both experimental groups developed significant ILP ability to comprehend and interpret L2 implicatures after the instruction; however, by comparison, the ACMC group improved more considerably. It is concluded that, first, comprehending L2 implicatures is not impervious to computer-mediated instruction and, second, different CMC affordances may result in differential ILP developmental effects in teaching L2 pragmatics. The findings can help L2 teachers decide how to use CMC affordances and SMN modules to raise L2 learners’ pragmatic awareness
A Shift into Autonomous Education (حرکت به سمت آموزش مستقل: جستجوی الگوهای یادگیری مستقل در میان زبان آموزان ایرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ٢٠سال اخیر ترویج آموزش مستقل یکی از دغدغه های طراحان دوره های آموزشی و برنامه ریزان درسی بوده که به لحاظ ایدئولوژیک و روانشناسی نافذ شمرده می شود. با این وجود تخمین آمادگی زبان آموزان برای تغییر به سمت آموزش مستقل قبل از اعمال تغییرات از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. بنابر این هدف پژوهش کنونی مطالعه ی الگوهای استقلال در میان زبان آموزان ایرانی بوده است.
بر اساس تجزیه ی عاملی نتایج پرسشنامه ی میزان استقلال زبان آموزان، مشخص گردید که ٣ عامل زمینه ی رفتار مستقل زبان آموزان را توصیف می کرد. مقاله ی کنونی این ٣ فاکتور را به طور جداگانه تحلیل کرده و در نتیجه تاکید بر استفاده از این ٣ فاکتور در طراحی دروس مبتنی بر آموزش مستقل می نماید.
کوتاه شدگی واکه ای در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله ی حاضر به بررسی فرایند کوتاه شدگی واکه ای در زبان فارسی پرداخته ایم. در مراحل پژوهش، نخست با بررسی کامل فرهنگ یک جلدی معین و بیش از یک صد هزار بیت شعر از دیوان شاعران بزرگ پارسی سرا، واژه هایی را که دست خوش فرایند کوتاه شدگی واکه ای قرار گرفته بودند، به عنوان داده های تحقیق، گردآوری نمودیم. سپس، با تحلیل داده ها، قواعد واجی ناظر بر کوتاه شدن هر یک از سه واکه ی کشیده ی \A, i, u\ به واکه های کوتاه متناظر آن ها؛ یعنی [a, e, o] در ساختمان واژه های زبان فارسی را ارائه و حوزه ی عملکرد و بسامد رخداد هریک را مشخص کردیم. در ادامه، ضمن شناسایی همخوان هایی که بافت آوایی لازم برای کوتاه شدن هریک از واکه های کشیده را فراهم می نمودند، دریافتیم که کوتاه شدن واکه به نوع همخوان پس از واکه بستگی ندارد، بلکه آنچه بیش از هر چیز تعیین کننده است، وزن هجا و تعداد موراهای موجود در میانه ی آن است. به طورکلی، نتایج این پژوهش نشان داد که در زبان فارسی هجای متوسط دو مورایی هجای بهینه است و این زبان تمایل دارد که با به کارگیری انواع فرایندهای آوایی که یکی از مهم ترین آن ها کوتاه شدگی واکه ای است به ساخت هجای متوسط دو مورایی در هر هجا نزدیک شود.
روش تدریـس: نامه خاموش!
حوزه های تخصصی:
چالش های بی توجهی به ماهیت موضوعٌ له الفاظ و قصد ماتن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قائل شدن به ذهنی بودن موضوعٌ له الفاظ در قالب نظریه، درحقیقت همگام شدن با دیدگاه رایج و متعارفی است که امروزه در مجامع زبان شناسی طرفداران بسیار دارد و معتقدان به آن باید لوازمی را بپذیرند که در پاره ای از موارد با اصول مطرح در علوم ادبی سازگار نیست و برخی از پیروان آن خواسته یا ناخواسته از قصد و نیت ماتن عبور می کنند. این مقاله در پی آن است تا بررسی کند که ورود این نگاه چه تأثیری بر محققان زبان شناس فارسی گذاشته است و لوازم غیر قابل قبول مترتب بر قول به ذهنی بودن موضوعٌ له الفاظ چیست و به چه دلیل بعضی از پویندگان این دیدگاه نمی توانند به نیت صاحب متن توجه کنند. مقاله حاضر برای پاسخ به این سؤالات دیدگاه زبان شناسان معروفی همچون سوسور، پیرس، یلمزلف، بارات، ویمسات و بردزلی را مطرح می کند و ضمن نقد آن ها سبب عدول از قول به ذهنی بودن الفاظ و قائل به موضوعٌ له بودن ماهیات خارجی را توضیح می دهد و نیز بررسی می کند بر اساس این دیدگاه چه چیزی بر قصد و نیت مؤلف تأثیر می گذارد. تأثیر این گونه مباحث در دیگر علوم مرتیط با الفاظ نظیر علم اصول و ادبیات و ورود و قبول برخی از نظریات آن ها در این دو علم، از دیگر اهداف مقاله حاضر است.
وجه پنهان معنا و زبان پنهان واژه هابررسی نقش یاری رسان دلالت های ضمنی در تبیین اغراض ثانوی گزاره های پرسشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلالت های صریح و ضمنی درکنار هم زمینه کلی تولید معنی را در متن فراهم می آورند. دراین میان، تمام تأثیرات غیرمستقیم معنایی، اعم از اغراض ثانویه، معانی ضمنی، حاشیه ای، نسبی، افزوده یا فرعی، ذهنی و جنبی دلالت ضمنی نامیده می شود. پرسش اصلی تحقیق حاضر عبارت از این است که نخست، توجه به گونه های تضمن در متن یا گزاره ادبی چه نقشی در تقویت و تشخیص بار معنایی دارد و دوم، اینکه این تضمن ها چه کمکی به تفکیک لایه ها و متشکله های معنایی متن می کند. الگوی پژوهش حاضر برپایه مبحث دلالت های ضمنی (زبان پنهان واژه ها) در شاخه معناشناسی زبانی، با الهام از الگوی معناشناختی لوئی یلمسلف ازیک سو و مبحث اغراض ثانوی گزاره ها، با تمرکز بر گزاره های پرسشی در علم معانی ازدیگرسو استوار است. نگارنده کوشیده است از مجموع این دو رویکرد، الگویی برای مطالعه وجه پنهان معنا یا تداعی های یک گزاره ارائه دهد که شامل چهار متشکله «معناشناختی، واژه شناختی، آواشناختی و نحوی» است. حاصل این پژوهش نشان می دهد که اولاً، نباید دلالت های ضمنی را با معانی حاصل از صورخیال متن یکسان پنداشت؛ زیرا دلالت های مزبور شامل تر از معانی تصویری متن و عموماً متوجه گزاره های غیرتصویری آن است. ثانیاً، به این واقعیت توجه می دهد که چگونه می توان از بررسی تضمن های متن برای شناخت تفاوت های سبکی و معنایی میان دو متن یا دو نویسنده بهره گرفت.
شناسایی و توزیع بافت های تعاملی در کلاس های زبان بیگانه ی انگلیسی: بررسی تأثیر دو عامل محیطی(Identification and Distribution of Interactional Contexts in EFL Classes: The Effect of Two Contextual Factors)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه ی حاضر افزایش آگاهی در زمینه ی ساختار تعامل در کلاسهای زبان بیگانه ی انگلیسی است. با استفاده از چارچوب متدولوژیکی گفتمانکاوی، تعاملات کلاسی پنجاه و دو معلم به مدت سه ساعت ضبط و جمع آوری گردید تا بافت های تعاملی بر اساس اهداف آموزشی در توالی نوبت ها شناسایی شوند. سپس با تلفیق روش گفتمان کاوی با روش های کمی، توزیع بافت های تعاملی و تاثیر عوامل محیطی، شامل توانش زبانی شاگردان و تربیت (آموزش) معلمین، مورد بررسی قرار گرفت. با تحلیل گفتمان کاوانه ی اطلاعات تحریری، چهار بافت تعاملی، شامل بافت هایی با محوریت ساختار، معنا، مهارت، و مدیریت، مورد شناسایی قرار گرفت. بررسی توزیع بافت ها نشان داد که بخش عمده ای از تعاملات کلاسی با محوریت ساختار و مهارت های زبانی شکل می گیرند. در حالی که بافت معنامحور کمترین سهم را در تعاملات کلاسی دارد. تحلیل واریانس چند متغیره یدوسویه نشان داد که توزیع تمامیبافت های شناسایی شده تحت تأثیر سطح توانش زبانی شاگردان می باشد. اما آموزش معلمین تنها بر توزیع بافت ها با محوریت ساختار و مدیریت مؤثرند. یافته های مطالعه ی حاضر توجه معلمین و مربیان تربیت معلم را به لزوم اصلاحات در وضعیت کنونی تعاملات کلاسی سوق می دهد.
نقش ایدئولوژی در ساخت و گزینش استعاره مفهومی مرگ در اشعار احمد شاملو و فریدون توللی از منظر نظریه ی گفتمانی استعاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه ی گفتمانی استعاره چاریس- بلک مدعی شده است که منابع فردی از جمله شناختی و عاطفی، کاربردشناختی و زبانی و همچنین منابع اجتماعی از جمله چشم اندازهای ایدئولوژیک، دانش تاریخی و فرهنگی نقش مهمی در ساخت و انتخاب استعاره در گفتمان دارند. نگارنده در این مقاله سعی کرده است تأثیر ایدئولوژی را در ساخت استعاره های مفهومی مرگ در اشعار شاملو و توللی به نمایش بگذارد . در حقیقت پرسش های اساسی پژوهش این است که آیا ایدئولوژی های مختلف شاعران بر ساخت استعاره های مفهومی مرگ تاثیرگذار است؟ حوزه های مبداء استعاره های مفهومی مرگ در اشعار شاعران از چه حوزه های معنایی تشکیل شده است؟ روش تحقیق از نوع همبستگی بین متغیر معنایی ایدئولوژی و متغیر معنایی استعاره مفهومی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ایدئولوژی های متفاوت شاعران منجر به ساخت و انتخاب استعاره های متفاوت شده است. شاملو در اشعار خویش بیشتر از استعاره های مربوط به حوزه معنایی طبیعت، خانواده، موسیقی، دریانوردی، سفر و حیوانات نحیف استفاده کرده است، اما توللی در اشعار خویش بیشتر از استعاره های مربوط به حوزه های معنایی حیوانات درنده و خوفناک، طبیعت، اهریمن و جنگ استفاده کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که ایدئولوژی اهمیت زیادی در ساخت و انتخاب استعاره در متون ادبی دارد و همچنین منابع فردی از جمله عوامل شناختی و عاطفی، کاربردشناختی و زبانی هم در ساخت استعاره در متون ادبی حائز اهمیت هستند.
روایت شناسی داستان کوتاه «مرثیه برای ژاله و قاتلش» براساس الگوهای کنشی و شوشی گرمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به روایت شناسی داستان کوتاه «مرثیه برای ژاله و قاتلش» نوشتة ابوتراب خسروی براساس الگوهای کنشی و شَوشی گرمس اختصاص دارد. هدف اصلی مقاله یافتن سازه های داستانی مورد نظر گرمس برای بیان چگونگی تکامل تدریجی پیرفت ها و شکل گیری داستان، مقایسة دو الگوی کنشی و شوشی و بررسی چگونگی عبور از نظام کنشی به نظام شوشی در این داستان است. الگوی کنشی این داستان حول کنش های ستوان کاووس شکل می گیرد که در آن، با نظمی خاص در زنجیره های پیمانی، اجرایی و انفصالی، برای کسب منفعت در حرکتی تجویزی و ازپیش برنامه ریزی شده می کوشد بر ابژة ارزشی تأثیر بگذارد و کنشیارها و ضدکنشگرها نیز به نوبة خود، شرایط تسهیل یا دشوار سازی کنش قهرمان را فراهم می کنند. در الگوی شوشی داستان، درمی یابیم که چگونه کنشگران و ابژة ارزشی در چرخة گفتمانی به ابژة ارزشی و شوشگر تبدیل می شوند و شوشگر بدون اینکه ازپیش برنامه ای داشته باشد، در برخورد با ابژة ارزشی و پس از طی فرآیندهای حسی ادراکی و ابعاد دیگر گفتمان، دچار وضعیتی جدید می شود که آن را می توان حرکت به سوی وصال معشوق نامید. به این ترتیب، این نتیجه به دست می آید که در این استحالة گفتمانی، رابطة بین کنشگران با یک دگرگونی تدریجی در پیرفت های پنج گانه بازتعریف می شود و گفتمان تثبیت شدة کنشی به گفتمان تردید و تغییر شوشی می رسد.
Responding to Students as Nndividuals: A Rogerian (Re) View(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی: