فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۵۰۱ تا ۴٬۵۲۰ مورد از کل ۹٬۶۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
بررسی کاهش واکه ای و مشخصه های آکوستیکی واکه /æ/ در لهجه کرمانی
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله مطالعه کاهش واکه ای واکه /æ/ در لهجه کرمانی است. کاهش واکه ای فرایندی است که در هجای بدون تکیه صورت می گیرد و طی آن واکه های بدون تکیه تغییر یافته و به سوی واکه های دیگر گرایش می یابند. به منظور بررسی کاهش این واکه در لهجه کرمانی، تعداد 6 نفر گویشور مرد بومی زبان فارسی شرکت کرده اند که سه نفر از آنها گویشور بومی لهجه کرمانی و سه نفر دیگر گویشور بومی لهجه معیار هستند. داده های این تحقیق شامل 4 کلمه می باشد که با استفاده از میکروفون Shure و نرم افزار Praat در اتاق آکوستیک گروه زبان شناسی دانشگاه صنعتی شریف توسط گویشوران خوانده شده و ضبط شده اند. سپس مقدار دیرش، انرژی، فرکانس سازه های اول، دوم و سوم، فرکانس پایه و مرکز ثقل طیفی واکه موردنظر اندازه گیری شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که دیرش، انرژی و فرکانس پایه این واکه در لهجه کرمانی کمتر از دیرش، انرژی و فرکانس پایه آن در فارسی معیار است. همچنین، نتایج بررسی فرکانس سازه های اول و دوم واکه موردنظر تأئیدی است بر این ادعا که واکه /æ/ در لهجه کرمانی گرایش به سوی مرکز دارد؛ بنابراین، این نوع کاهش واکه ای در لهجه کرمانی کاهش مرکزگرا نامیده می شود.
تجزیه و تحلیل ﺗﺄثیر کاربست فعاﻟیتﻫای تأملی بر توانایی تفکر نقادانة دبیران ایرانی زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی تأثیر کاربست دو فعالیت تأملی نگارش رواﯾﺖ ﻤﺒﺘﻨﯽبر تجربة شخصی و یادداﺷﺖ روزانة ﺗﺄملی به انگلیسی بر افزایش توانایی تفکر نقادانة دبیران ﻀﻣن ﺨدمت زبان انگلیسی ﺒﻪﻋنوان زبان خارجی در ایران است. 60 نفر (36 زن و 24 مرد) دبیر زبان انگلیسی که ﺒﻪعنوان نمونة دردسترس در این آزمایش شرکت کردند ﺒﻪطور تصادفی به دو گروه آزمایشی مساوی و مستقل «روایت ﻤﺒﺘﻨﯽبر تجربة شخصی» و «یادداشت روزانة ﺗﺄملی» ﺘﻘﺴﯾم ﺷدند. ابتدا، آزمودﻨیﻫا توسط آزمون اندازهﮔیری تفکر انتقادی واتسن-گلیزر-فرم الف (Watson & Glaser, 1980) مورد ارزیابی قرار گرفتند. مقایﺴﮥ نمرات ﭙیش آزمون ازطریق آزمون t مستقل نشان داد که بین توانایی تفکر نقادانة دو گروه تفاوت ﻤﻌﻧاداری درابتدای تحقیق وجود نداشت. سپس، ﭘنج داستان کوتاه شامل «داستان یک ساعت» (Chopin, 1894)، «آخرین برگ» (O. Henry, 1907)، «اعترافات یک گالومانیاک» (Colby, 1941)، «راه مردان مرده» (Achebe, 1953)، و «ﭘرواﻨﻪﻫا» (Grace, 1987) به آزمودﻨیﻫا داده ﺷد. آزمودﻨیﻫای گروه روایت ﻤﺒﺘﻨﯽبر تجربة شخصی رواﯾﺖﻫایی ﺷﺧﺻﯽ براساس مضمامین داستانﻫا نوشتند، ولی آزمودﻨیﻫای گروه یادداشت روزانة ﺗﺄملی ﺗﺄملاﺕﺷان درباب همان داستانﻫا را تقریر کردند. ﺳﭘس، آزمودﻨیﻫا دوباره به پرسشناﻤﺔ تفکر انتقادی پاسخ دادند. مقایﺴﮥ نمرات ﭙس آزمون با استفاده از آزمون t مستقل آشکار ساخت که توانایی استنباط و استنتاج گروه روایت ﻤﺒﺘﻨﯽبر تجربة شخصی ﭘﯿشرفت ﻤﻌﻧاداری نمود. لازم ﺒﻪ ذکر است که بین نمرات ﭙس آزمون در زیرمجموﻋﻪهای شناسایی مفروضات، تعبیر و تفسیر، و ارزشیابی دلاﯾل از لحاظ آماری تفاوت ﻤﻌﻧاداری مشاهده نشد.
Core Units of Spoken Grammar in Global ELT Textbooks واحدهای اصلی دستور زبان محاوره ای در کتاب های جهانی آموزش زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Materials evaluation studies have constantly demonstrated that there is no one fixed procedure for conducting textbook evaluation studies. Instead, the criteria must be selected according to the needs and objectives of the context in which evaluation takes place. The speaking skill as part of the communicative competence has been emphasized as an important objective in language teaching. The present study explored the core units of spoken grammar inherent in four widely-used ELT textbooks following McCarthy and Carter’s (2002) classification. A coding scheme was developed to make it possible for the researchers to use the classification in codifying the data. The data were then analyzed to detect the units of spoken grammar inherent in the target textbooks. Results from codification of dialogues and transcripts of audio recordings showed that the units of spoken grammar are not evenly distributed in these ELT textbooks. In addition, a significant difference was found between the textbooks in their inclusion of different categories of the spoken grammar.
Assessing Reading Comprehension of Expository Text across Different Response Formats(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This study investigated if different response formats (test methods) measure reading comprehension of expository text differently. The study was conducted with 48 semester 6 TESL students at a university in Selangor, Malaysia. These students received an expository passage having descriptive rhetorical structure followed by three response formats, namely, incomplete outline, graphic organizer, and summary writing. Results from Repeated Measures two-way ANOVA indicated that high-achievers outperformed intermediate- and low-achievers across the three response formats. Moreover, the three groups achieved higher scores on incomplete outline and summary writing, respectively. However, graphic organizer appeared as the most difficult task as the respondents achieved the lowest score in this task.
Using Critical Discourse Analysis Instruction in Argumentative and Descriptive Writing Classes(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The field of ELT is constantly witnessing the introduction of new instructional approaches: one such perhaps recent initiative is critical discourse analysis (CDA). Accordingly, the present study was an attempt to investigate the impact of CDA instruction on Iranian EFL learners’ descriptive and argumentative writing ability. To fulfill the aforementioned purpose, a sample TOEFL was primarily piloted among a group of 30 upper intermediate EFL learners by the researchers; with the acceptable reliability and item analysis indices achieved, then the researchers administered the test among another group of 90 upper intermediate learners. Ultimately, those 60 learners whose scores fell one standard deviation above and below the mean were chosen as the participants of the study and were randomly assigned to a control and an experimental group with 30 participants in each. Both of these groups underwent the same amount of teaching time during 20 sessions which included a treatment of CDA instruction based on Jank’s (2005) set of 14 features for the experimental group. A posttest was administered at the end of the instruction to both groups and their mean scores on the test were compared through a multivariate analysis of variance. The result (F = 14.41 and p = 0.000 < 0.05) led to the rejection of the two null hypotheses raised in this study, thereby demonstrating that the learners in the experimental group benefited significantly more than those in the control group in terms of improving their descriptive and argumentative writing ability. Hence, the major pedagogical implication of this study is that CDA instruction can be effectively used to assist EFL learners improve their argumentative and descriptive writing ability.
مقاله به زبان فرانسه: انتقال معنا: از سطح صوری کلام تا معنای ضمنی- پراگماتیک در گزاره های مجزا (Communication du sens : de l’expression linguistique au sens implicite-pragmatique dans les énoncés isolés)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان، همواره به لحاظ ماهیت زندگی اجتماعی اش، برای برقراری ارتباط با همنوعان خود از ابزارها و وسایل متعددی استفاده کرده که در این میان "" زبان"" به عنوان یک پدیده اجتماعی (قوه ناطقه خاص بشر که نقطه تمایز او با نوع حیوان می باشد) مهمترین وسیله ارتباطی او محسوب شده که به واسطه آن نیات و مقاصد خود را به مخاطب خود انتقال می دهد. و اما اکنون سئوال این است؛ آیا متکلم (گویشور) همیشه، طی یک دیالوگ و تعامل با مخاطب خود، با ادای منظم واج ها و تکواژهای زبان در زنجیره گفتار صرفاً قصد استفهام، نفی و یا تأیید صوری حقیقتی را دارد؟ اینجاست که باید اذعان کرد که در اوایل دهه 60 قرن بیستم میلادی، به دنبال تحقیقات ج. ل. آستین فیلسوف و زبانشناس بریتانیایی، زبانشناسی و نقد ادبی با فاصله زیاد از نظریات ساختارگرایانه فردینان دو سوسور رویکرد دیگری به خود گرفته و بدین طریق پایه های زبانشناسی پراگماتیک بنا شد. آستین بر این باور بود که سخن گفتن همیشه تنها و فقط و فقط به معنای تأیید چیزی یا حقیقتی نبوده، بلکه می تواند بطور ضمنی حامل پیام دیگری برای مخاطب بوده باشد، مثلاً درخواست انجام کاری یا القاء چیزی دیگر غیر از معنای سطحی کلام. معمولاً نیت و معنای اصلی کلام گوینده هم در این لایه های درونی گفتار مستتر است که مخاطب کلام باید طی فرآیند خاصی آن را رمزگشایی کرده و بدان واکنش معقول و منطقی نشان دهد، تا اینکه یک تعامل زبانی به معنای واقعی کلمه برقرار گردد.
در این مقال اندک نگارنده تلاش خواهد کرد- ضمن توجه و تمرکز به این اصل که نمی توان همیشه و حکماً از طریق شکل ظاهری زبان (ساختواژه ها، واج ها، صیغه گان و عناصر همنشینی حاضر در زنجیره گفتار) به کشف معنا و نیت باطنی کلام گویشور(ان) دست یافت؛ بلکه پارامترهای مهمتر دیگری چون فضای روانی، اجتماعی و فرهنگی حاکم در یک تعامل زبانی نیز سهم بسزایی در رمزگشایی معنا دارند- اصطلاح «زبانشناسی پراگماتیک» را ریشه شناسی، تعریف و تحلیل کرده و به مسائلی از جمله: کلام استعاری و کنایی، حروف ربط استدلالی، معنای ضمنی و گزاره های اجرایی بپردازد.
Hedging as an Index of Gender Realization in Research Articles in Applied Linguistics(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Despite the importance of hedging in academic productions, its use in different disciplines and genres has been given little attention (Hyland, 1998; Crystal, 1995). More precisely, the role of different genders as contributors to this social phenomenon (i.e., research articles) has been taken as neutral, as if gender is inconsequential in identity construction. The studies done in English suggest that females’ language is proportionately more hedged. So hedging has been claimed to be a strategy that is used mostly by female writers than male writers. To examine the role of gender in text construction, we investigated the linguistic realizations of the identities reflected in male and female authors’ preferences for hedging words in the research articles in applied linguistics. To this end, 130 single-authored research articles written in the field of applied linguistics were examined. The results revealed significant differences between two sets of articles in using hedges. Statistical analysis revealed that female authors’ articles were significantly (i.e., p-value of 0.000) more hedged as compared with those of males. Furthermore, it is suggested that the hedging words that are used in these articles could be used as an index through which gender of the author is identified.
صفت های ایستا و نا ایستا در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۵
59 - 78
حوزه های تخصصی:
صفت در کاربرد اسنادی محمول جمله تلقی می گردد و از این نظر ویژگی فعلی پیدا می کند. زبان شناسان نقش گرا محمول های فعلی را به ایستا و نا ایستا تقسیم می کنند. هدف این مقاله آن است که بر اساس شواهد نحوی و معنایی نشان دهد که طبقه های ایستا و نا ایستا شامل کنشی و فرایندی محدود به محمول های فعلی نیستند، بلکه صفت ها نیز می توانند ایستا یا نا ایستا باشند. صفت هایی مانند «بزرگ، بلند، چاق، قرمز» که حالت یا وضعیتی ثابت و دائمی را بیان می کنند، ایستا هستند، در حالی که صفت هایی از قبیل «محتاط، مرتب، کمرو، گستاخ» بیان کننده حالات یا ویژگی هایی هستند که تا حدی تحت کنترل و اراده موضوع ها هستند و تابع شرایط و بافت های خاص می باشند.از این رو، این صفت ها ناایستا یا پویا تلقی می شوند. در این مقاله تلاش شده است تا با تجزیه و تحلیل داده های نوشتاری و گفتاری زبان فارسی، صفت های ایستا و نا ایستا مورد بررسی قرار گیرد. همچنین، آزمون های نحوی و معنایی متعددی برای تشخیص صفت های ایستا از نا ایستا معرفی شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که تقسیم بندی ایستا و پویا صرفاً محدود به طبقه فعل نمی باشد و این ویژگی ها را می توان در طبقه صفت نیز یافت. همچنین در این پژوهش مشخص شد که برخی از صفت ها قابلیت خوانش ایستا و نا ایستا را در بافت های زبانی و موقعیتی متفاوت دارا هستند.
The 7th International TELLSI Conference(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشتر پشتر
حوزه های تخصصی:
Challenges facing foreign language teachers: Implications for the teachers training programs چالش های پیش روی معلمان زبان دوم: استلزام هایی برای برنامه های آموزشی معلم ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی تحلیلی نگرش های داخلی و خارجی به مسئله ی تغییر نظام خطی زبان فارسی: مورد های اوروفارسی، یونی پرس و پارسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله ی تغییر نظام خطی زبان فارسی و نگارش آن با الفبای لاتین بنیاد، دیرزمانی است توجه برخی زبان شناسان و دستوردانان را به خود جلب کرده است. در کنار عوامل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و همچنین آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان؛ پیشرفت تکنولوژی و پدیده هایی چون گفتگوی اینترنتی (chat) و نامه های اینترنتی (e-mail) و پیامک(sms) اهمیت بیشتری به این موضوع داده است. دلایل گوناگونی از سوی گروه ها و اشخاص مختلف برای تغییر نظام خطی کنونی ارائه شده است و شیوه ها (یا الفباها)یی نیز پیشنهاد شده اند. آما آیا دلایل ارائه شده همیشه علمی و منطقی هستند؟ آیا نظام های خطی پیشنهادی در عمل کاربردی و قابل اجرا هستند؟ در این مقاله، ، ضمن نقد و بررسی استدلالات سه گروه اوروفارسی، یونی پرس و پارسیک، شیوه های خطی پیشنهادی آنها و همچنین شیوه ی خودجوش فراگیر مورد استفاده ی عموم را مورد بررسی قرار می دهیم. بررسی ها نشان می دهند که استدلالات این گروه ها احساسی و غیر منطقی هستند و بر پایه ی این پیش فرض بنا شده اند که دشواری های خط فارسی باعث مشکلات فراوان در یادگیری زبان فارسی می شود. اما شیوه های خطی پیشنهادی این گروه ها نیز کارآمد نیستند.
Tendances actucelles dans la prononciation du francais par les francais (editorial Board) روند کنونی در تلفظ فرانسه توسط فرانسوی (هیئت تحریریه)
حوزه های تخصصی:
L'étude des représentationsdes relations entre la lecture et lecriture chez les etudiants de FLE en Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلمه فرهنگستان
واژه بست های مفعولی و آرایش بنیادین واژگان در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این بررسی در چارچوب دستور گشتاری و مبانی رده شناسی و با هدف تعیین جایگاه زیرساختی واژه بست های مفعولی زبان فارسی، ونیز تبیین رابطه ی همزمانی-درزمانی این جایگاه با آرایش بنیادین واژگان این زبان صورت گرفت. ازاین رو، با لحاظ زیرساخت «واژه بست+فعل» در تقارن با رده sov، نتیجه گیری شد که گشتار حرکت واژه بست مفعولی را از جایگاه مذکور به سمت محل ظهور هدایت می کند. مضافاْ، جهت گیری های نحوی، صرفی و نوایی، به عنوان سه معیار مؤثر در چگونگی واژه بست افزایی معرفی شده که ممکن است با گذشت زمان متفاوت عمل کنند. در همین راستا، با اشاره به «شرط کوتاه ترین حرکت»، به رابطه ی فرایندهای انضمام و واژه بست افزایی در فارسی معاصر اشاره شده و استدلال شد که برخلاف فارسی نو قدیم، نادستوری شدن الحاق واژه بست به جزء اسمی برخی از افعال مرکب در گونه ی معیار مؤید این رابطه است. در راستای تبیین پیامدهای رده شناختی واژه بست افزایی درابتدا به فرضیه ی مطرح در دبیرمقدم (1997) مبنی بر تغییر رده ی فارسی از ov به vo اشاره شده و با استناد به شواهد تاریخی و گویشی این نتیجه به دست آمد که بررسی سیر تحول تاریخی مشهود در نظام واژه بستی فارسی، تبیین قابل توجهی برای ناهمخوانی زبان فارسی با معیارهای بیست گانه ی درایر(1992) و همگانی شماره 25 گرینبرگ (1963) به دست می دهد. ازاین رو، در پایان این نتیجه گرفته شد که بررسی عملکرد و سیر تحول واژه بست های ضمیری زبان فارسی، فرضیه ی قرار گرفتن این زبان در جریان تغییر رده را تقویت می کند.