فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۰۱ تا ۳٬۶۲۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
تماس بین دو قوم پارسیان و ایلامیان که از سده های نهم و هشتم پیش از میلاد با یکدیگر هم منزل شده بودند فقط به حوزه های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی محدود نشده بلکه به دایره واژگان و زبان نیز مربوط می شود و در اثر برخورد و تماس زبان های این دو قوم با یکدیگر یعنی پارسی باستان و ایلامی (ایلامی هخامنشی)، قرض گیری واژگانی، که امری اجتناب ناپذیر در هر نوع از تماس زبانی است، صورت گرفت و واژگان زیادی از هر دو زبان به زبان دیگری راه یافتند. در این بین عبارات کنایه آمیزی در نسخه ایلامی کتیبه های هخامنشی یافت می شود که اگرچه منشأ آنها روشن نیست، اما با برخی عبارات کنایه آمیز در فارسی میانه، فارسی دری و فارسی نو قابل مقایسه هستند. در این جستار دو نمونه از عبارات کنایه آمیز ایلامی هخامنشی مورد بررسی قرار گرفته و نمود آنها در زبان های ایرانی مشخص گردیده است.
پربسامدی کارکردهای زبانی ارتباطی زبان علم در حوزه زمین شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان علم، ابزاری برای انتقال دانش، تجرب ه ها ، مفاهیم و انگاره های علمی در قالب نوواژه سازی، اصطلاح سازی و نحوه نگارش علمی است. از آنجا که مختصات و نحوه تبلور این زبان در عالم متنی با زبان عمومی متفاوت است، شناخت ویژگی ها و کارکردهای زبانی و ارتباطیِ زبان علم و به ویژه مطالعه پربسامدی هریک از این کارکردها اهمیت دارد. هدف از این نوشتار بررسی مختصات و پربسامدی کارکردهای زبانی ارتباطی در زبان علم زمین شناسی با تکیه بر تحلیل های زبان شناسی متنی است. بدین منظور، پیکره ای متشکل از 36 مقاله زمین شناسی چاپ شده در مجله های علمی پژوهشی، بر اساس معیارهای مرتبط با الف) سازماندهی متنی و ب) معیارهای مرتبط با خصلت های زبانی، مورد تحلیل کیفی و کمّی قرار گرفت. یافته ها حاکی از آن است که زبان علم زمین شناسی به واسطه توسعه معنایی پله به پله که با تکرار، پوشینه گذاری و طبقه بندی واژگانی همراه است و نیز بالفعل سازی افعال ارتباطی کنشی، تواتر اسمی سازی و گزاره های مجهول، در قالب زبانی مقتصد و عینی با مخاطب در تعامل است. همچنین، آمارگیری کمّی در 13805 گزاره حاوی کارکردهای زبانی ارتباطی نشان می دهد که بیشترین تواتر مربوط به انسجام متنی (واژگانی نحوی) و سپس اقتصاد زبانی (اسمی سازی، گزاره های خلاصه شده) بوده و کم ترین تواتر متعلق به افعال و عبارات قیدی کمکی است.
شواهدی آماری از نقش های وجهی «ب » در فارسی نو: مطالعه ای درزمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عنصر تصریفی «ب » در نظام وجه فارسی نو تاکنون سه نقش دستوری نشانه وجه التزامی، نشانه وجه امری و نشانه آینده را برعهده داشته است که وجه اشتراک آن ها غیرقطعی بودن وقوع رویداد (درتقابل با گزارش وقوع قطعی رویداد در وجه اخباری) است. تحقیق حاضر که بر اساس پیکره ای متشکل از نمونه گیری از 55 اثر مکتوب در یک بازه یازده قرنی (قرن 4 تا 14 هجری) انجام گرفته است، نشان می دهد که در طول این دوره، بسامد «ب » در نقش نشانه وجه التزامی سه برابر، و در نقش نشانه وجه امری دوونیم برابر شده است، ولی نقش وجهی سوم (نشانه آینده) عمدتاً در قرن های 4 تا 6 فعال بوده و به تدریج متوقف شده است. همچنین، به استناد داده های پیکره و آمارهای توصیفیِ ارائه شده در مقاله، از قرن 13 کاربرد «ب » که قبلاً تقریباً منحصر به افعال ساده بوده، به قلمرو افعال مرکب نیز گسترش یافته است. ازسوی دیگر، بی نظمی هایی در آمارهای افزایش بسامد «ب » در پیکره در طول یازده قرن دیده می شود که نگارنده تلاش کرده است با توسل به فرضیه هایی چون کهن گرایی دستوری در بعضی متون و تحریف احتمالی الگوهای دستوری در فرایند نسخه نویسی، آن ها را تحلیل کند. درمجموع، آمارها نشان می دهد که دستوری شدگی «ب » از قبل از قرن 4 آغاز شده بوده و در طول این یازده قرن ادامه یافته و در فارسی امروز نیز بسامد آن همچنان در دهه های اخیر در حال افزایش بوده است.
Interlanguage Pragmatic Learning Strategies (IPLS) as Predictors of L2 Social Identity: A Case of Iranian Upper-Intermediate and advanced EFL Learners(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Applied Language Studies,Vol ۱۲, No. ۱, ۲۰۲۰
177 - 216
حوزههای تخصصی:
Interlanguage pragmatic learning strategies (IPLS) as particularly tailored language learning strategies for acquiring L2 pragmatic knowledge have been recently paid paramount attention in the pragmatics literature. These strategies are, therefore, related to some other social variables which are central to pragmatic development such as L2 social identity. Because of the importance of the IPLS and the rarity of research about the relationship between IPLS and with L2 social identity as a highly pragmatic-oriented variable, the current study tried to investigate the contribution of various forms of IPLS to L2 social identity among a randomly selected sample of 125 upper-intermediate to advanced EFL learners at a state university in Iran. During the two-phased data collection procedure, first, the participants filled out Locastro’s (2001) L2 social identity questionnaire, and then Malmir and Tajeddin’s (2015) IPLS inventory in two subsequent sessions. Data analysis using multiple regression revealed that all types of IPLS were significant contributors to L2 social identity except for the memory IPLS. Among the other five types of IPLS, social IPLS was a significant and strong contributor to L2 social identity. Affective and compensatory IPLS were significant moderate contributors to L2 social identity; however, metacognitive and cognitive interlanguage pragmatic learning strategies were weak albeit significant predictors of Iranian EFL learners’ social identity in English as an L2. The results of this study imply that L2 teachers can enhance social identity among the learners by fostering the knowledge of various forms of IPLS.
Improving EFL Learners’ Performance on Receptive-Response and Productive-Response Listening Comprehension Items through Diagnostic vs. Dynamic Assessment(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Teaching Language Skills (JTLS), Volume ۳۹, Issue ۳.۱, fall ۲۰۲۰
217 - 252
حوزههای تخصصی:
Listening comprehension is a challenging skill in EFL contexts and it is necessary to research various aspects of this skill. Therefore, this study tried to investigate EFL learners’ progress on two types of listening comprehension items, receptive-response and productive-response, through diagnostic assessment (DIA) and dynamic assessment (DA). To do this, a Nelson proficiency test was administered among 120 EFL students in six classes, out of which, 90 students whose scores were in the acceptable range were selected. The classes were then randomly divided into three groups of control, DIA, and DA. As the pretest, a KET listening test in two sections of receptive-response and productive-response items was used to check the learners’ initial performance. Next, as for the treatment, in the DIA group, the learners took four listening tests with receptive-response and productive-response items in the form of test-feedback; in the DA group, the learners took the same four tests in the form of test-mediation-retest, and in the control group, the learners practiced receptive-response and productive-response items after each listening activity. At the end of the study, another KET listening test in two sections of receptive-response and productive-response items was administered to the participants to investigate the three groups’ progress from pretest to posttest. Finally, two repeated-measures two-way ANOVAs and one MANOVA were run, and the results showed that both DIA and DA resulted in significant improvements in the learners’ performance on both receptive-response and productive-response listening items; however, the difference between the two types of assessment was not significant.
A Qualitative Investigation of Students' Perceptions of Flipped learning(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۸, Issue ۳۳, Winter ۲۰۲۰
29-38
حوزههای تخصصی:
Along with growing technology, the flipped learning model has emerged as an alternative to conventional teaching methods. The present study attempted to investigate the students' perceptions of a flipped learning classroom experience contrasted with those of a non-flipped or conventional classroom. To this end, 23 Iranian EFL learners were assigned to two groups. During the first ten weeks, non-flipped teaching was applied to class A and flipped learning to class B. After the midterm, during the next ten weeks, the teaching methods were reversed. The students were interviewed in-depth about their impressions of the learning experience. Also, a questionnaire and students' portfolios were used to draw comprehensive conclusions. The qualitative analysis of data revealed four themes: flipped or non-flipped, working with technology, group commitment, and student-teacher relationship. Overall, learners had contrasting views about learning in the flipped classroom. In general, they preferred non-flipped classroom.
بررسی فرایندهای تضعیف در گویش سیستانی براساس واج شناسی خودواحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در واجشناسی خودواحد، گلداسمیت (1976) بازنمایی واجی را از حالت خطی به صورت غیرخطی در زبانهای نواختی بسط داد. به دلیل غیرخطی بودن و وجود ساختار لایهای در این دیدگاه، پژوهش حاضر با استفاده از دو فرایند اصلی گسترش و قطع مطرح شده در واج شناسی خودواحد به بررسی فرایندهای تضعیف در گویش سیستانی میپردازد. روش مورد استفاده در این پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی است. به این منظور، 20 گویشور مرد، مسن، کم سواد و روستایی به صورت تصادفی انتخاب شدند و داده های زبانی با استفاده از ضبط گفتار آزاد و مصاحبه با آن ها جمعآوری شد. سپس، داده های مورد نظر از جملههای ضبط شده استخراج و آوانگاری شدند. قواعد واجی به کار رفته در پیکره زبانی براساس واجشناسی خودواحد توصیف و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد اعمال فرایند گسترش در گویش سیستانی به صورت فرایندهای کامی شدگی، نرمکامی شدگی و ملازیشدگی همخوانهای خیشومی، همگون سازی جایگاه تولید و سایشی شدگی همخوان های انسدادی رخ میدهد. همچنین، فرایند گسترش در واکهها نیز به صورت خیشومیشدگی واکه اعمال میشود. علاوه بر این، فرایند قطع واج های آغازین /h/ و /ʔ/ در واژه های قرضی، واجهای پایانی /n/، /t/، /d/، /h/ و /ʔ/، حذف واج های /h/ و /ʔ/ میانی در واژه های قرضی و حذف مشخصه واکداری از واج واکدار پایانی پیشین رخ میدهد.
طراحی و اعتبار سنجی پرسشنامه نگرش زبان آموزان نسبت به ترجمه ماشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
642 - 657
حوزههای تخصصی:
با پیشرفت های بزرگی که در سالهای اخیر در کیفیت ترجمه ماشینی رخ داده است، استفاده از آن شدت یافته و نیز به استفاده از آن در حوزه زبان آموزی نیز توجه شده است. با این حال، هیچ پرسشنامه استانداردی در خصوص بررسی نگرش زبان آموزان نسبت به این فناوری وجود ندارد. بنابراین، مقاله حاضر گزارش تلاشی برای طراحی و اعتبارسنجی پرسشنامه ای است که برای اولین بار برای سنجش درک زبان آموزان از ترجمه ماشینی تهیه شده است. اعتبارسنجی های مورد استفاده روایی صوری و محتوایی، اعتبار آنالیز عاملی، پایایی از طریق همخوانی درونی با استفاده از آزمون مجدد و همچنین ضریب همبستگی آلفای کرونباخ بوده است. تجزیه و تحلیل عاملی اکتشافی چهار عامل را آشکار نمود، که عبارتند از آشنایی قبلی، میزان استفاده، ترس از تشخیص و اهمیت آموزش . موارد موجود در پرسشنامه، بارگذاری عاملی ≥0.5 را به همراه داشت. بررسی پایایی نشان داد پرسشنامه ترجمه ماشینی دارای پایایی است. آلفای کرونباخ به دست آمده برای کل پرسشنامه۰.۹۴ و برای چهار خرده مقیاس بین 0.8 و 0.9 بود. بررسی آمار آزمون مجدد، ثبات پاسخ ها را در دو نقطه زمانی به فاصله هشت هفته ای مورد محاسبه قرار داد. پرسشنامه نهایی شامل 29 گویه بود و تحلیل روانسنجی نشاندهنده روایی و پایایی آن بود.
The Relationship between Teacher Personality and Teacher Interpersonal Behavior: The Case of Iranian Teacher Educators(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Research on English Language, V. ۹ , N. ۳ , ۲۰۲۰
325 - 348
حوزههای تخصصی:
This study examined the association between teacher educators’ personality traits and their interpersonal behavior at Farhangian University (Teacher Education University in Iran). A sample of 148 student teachers majoring in Teaching English as a Foreign Language (TEFL) at two branches of Iranian Teacher Education University evaluated their teacher educators’ interpersonal behavior by the questionnaire for teacher interaction (QTI). The teacher educators (N=17) also completed the QTI and the NEO Five-Factor Inventory (NEO-FFI). The results of correlational analyses indicated significant associations between educators’ personality traits and their interpersonal behavior. More associations were observed between educators’ personality and student teachers’ perceptions of interpersonal behavior while fewer associations were observed between educators’ personality and the educators’ self-perceptions. Moreover, the results revealed that all educators’ personality traits except for Openness were significantly correlated with the two interpersonal behavior dimensions of Influence and Proximity. When stepwise regression analyses were done for the Influence dimension, the strongest model for prediction included Neuroticism and Conscientiousness while for the second dimension, Agreeableness emerged as the sole, significant predictor of educator Proximity.
بررسی ساختار عبارات استعاری بد ن مند کودک فارسی زبان(3 تا 5 ساله) بر مبنای نقش عوامل جامعه شناختی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر سعی دارد به منظور دستیابی به میزان تاثیر نقش عوامل اجتماعی زبان، درک و کاربرد استعاره ی بدن مند را با توجه به سه مشخصه ی سن، جنس و طبقات اجتماعی در میان کودکان 3 تا 5 ساله ی فارسی زبان بررسی نماید. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش 360 کودک دختر و پسر ۳ تا ۵ ساله ی فارسی زبان از مناطق یک، چهار و بیست تهران در سه گروه آزمونی در شرایط آزمونی یکسان قرار گرفتند. آزمون خودساخته ای بر مبنای تکمیل عبارات استعاری جاخالی و پژوهش پیکال (۲۰۰۳) صورت گرفت که به وسیله ی ضریب آلفای کرونباخ پایایی آن مورد تایید است. با تکمیل پرسشنامه ی پژوهش حاضر مشخص شد که بیشترین بسامد درک و کاربرد عبارات استعاری بدن مند کودکان ابتدا مربوط به حواس بینایی و چشایی و پس از آن بساوایی، بویایی و در نهایت شنوایی می باشد، علاوه بر آن مشخصه های سن، جنس و طبقه ی اجتماعی تفاوت معناداری در درک و کاربرد عبارات استعاری بدن مند کودکان پدید آورده است. عبارات استعاری بدن مند در هر گروه اجتماعی بر اساس نوع شناخت کودکان از بدن و محیط زندگی آنان متفاوت می باشد. به عبارتی در این پژوهش نشان داده شد عوالم شناختی کودکان و درک استعاری آنان با شناخت اجتماعی شان رابطه ای مستقیم دارد.
تصحیح انتقادی و ترجمه چهار غزل اوحدی مراغه ای به گویش اصفهانیِ قرن هفتم و هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دیوان اوحدی مراغه ای چهار غزل به گویش قدیم مردم اصفهان دیده می شود که در نسخه های خطی، کاستی ها و تصرفات فراوانی بدان ها راه یافته است، به گونه ای که گاهی برخی واژه ها حتی در دو دست نویس هم یکسان نیست، و متن های چاپی دیوان اوحدی نیز وضعیت مناسب تری ندارد. اگرچه ادیب طوسی به سال 1342 خورشیدی، سه غزل از این چهار غزل را در مقاله ای تصحیح، برگردان به فارسی و آوانگاری، و تا حدی اشکالات این سه غزل را برطرف کرده است، اما کار او نیز خالی از اشکال نیست و کاستی هایی دارد. از این روی، تصحیح و گزارش دوباره این سه غزل، و البته غزلی که وی بدان نپرداخته است، بایسته می نماید. در این جستار، پس از مقدمه و بیانِ پیشینه پژوهش و معرفی نسخه ها و متن های دسترس، همه غزل های گویشی اوحدی مراغه ای تصحیحِ انتقادی، گزارش و در صورت لزوم حرکت گذاری یا آوانگاری گردیده است. نیز از برخی کاستی های مقاله ادیب طوسی، در گزارش ابیات سخن رفته است.
بررسی تطبیقی زبان شعری سعدی و منوچهری به طبیعت
منبع:
رخسار زبان سال چهارم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۳
79-69
حوزههای تخصصی:
بررسی واج شناختی زبان ترکی (گونه کهنه اوغاز)
منبع:
رخسار زبان سال چهارم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۴
5-29
حوزههای تخصصی:
بررسی تداخل زبانی میان زبان کردی کلهر و زبان فارسی
منبع:
رخسار زبان سال چهارم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۴
105-85
حوزههای تخصصی:
پاسخ به نقدی بر کتاب موادی برای مطالعه گویش بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
139 - 158
حوزههای تخصصی:
این نوشته، پاسخی است به نقد «الهه حسینی ماتک» بر کتاب مشترک این نگارنده با عنوان «موادی برای مطالعه گویش بختیاری» (ژوکوفسکی، 1396). نگارنده، به عنوان یکی از محققان این اثر، در این یادداشت کوشیده است با نقل عبارات و مطالب این کتاب و نکات مدنظر منتقد، پاره ای مسائل را توضیح دهد و دلایلِ اتخاذِ روش خود را برشمارد و برخی از اشکالاتی را که منتقد مطرح کرده است، توضیح دهد و شیوه کار خویش را روشن تر بیان کند.
نگاهی تاریخی به ساخت تکرار و افزوده های میانی و تبیین آن در چارچوب نظریه صرف ساخت محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه های زیادی در زبان فارسی هستند که حاصل فرایند تکرار کامل و افزوده میانی و دارای ساخت ناپایگانی هستند، به این معنی که عمل تکرار پایه و کاربرد افزوده میانی به صورت مرحله به مرحله صورت نمی گیرد، بلکه واژه جدید حاصل عملکرد همزمان این دو فرایند است. این ساخت ناپایگانی در چارچوب نظری صرف ساخت محور قابل تبیین خواهد بود. صرف ساخت محور رویکردی شناختی و ساخت بنیاد به واژه سازی دارد که الگوهای واژه سازی را به صورت طرح واره های انتزاعی به صورت جفت هایی از صورت و معنا می داند. طبق این چارچوب نظری، این ساخت ناپایگانی حاصل فرایند یکی سازی طرحواره ذهنی تکرار و طرحواره کاربرد افزوده میانی است. برای نشان دادن زمان طرحوارگی این ساخت در ذهن فارسی زبانان، نگاهی تاریخی به سیر تکامل آن از فارسی باستان تا فارسی امروز داشته ایم. یافته های پژوهش نشان می دهد که شروع این ساخت در دوره فارسی میانه بوده که افزوده میانی تنها با حرف اضافه «به» برای رساندن معانی توالی و افزایش کمیت کاربرد داشته است، اما در دوران های بعدی فارسی به قیاس با این ساخت ناپایگانی و براساس طرحواره های ذهنی این ساخت، از دیگر حروف اضافه نیز به عنوان افزوده میانی استفاده شده است.
Scaffolding Techniques: Investigating the Status of Foreign Language Teacher's Familiarity(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In the present study, the researchers have investigated foreign language teachers’ familiarity with scaffolding techniques and where Iranian instructors have learnt such scaffolding techniques. This study follows a descriptive-survey method. For this purpose the researchers used a questionnaire of scaffolding techniques. The questionnaires were distributed among 41 instructors in three university language centers. A binomial Test was carried out to investigate the rate of Iranian instructors’ acquaintance with scaffolding. As the result of the first question showed, the majority of Iranian instructors were familiar with the scaffolding techniques and used them while teaching. Furthermore, according to the results of the second question more than half of the Iranian instructors have learnt most of scaffolding techniques in MA level. The results also clearly showed that there are weaknesses in the educational system (here MA courses) for foreign language teaching skills.
The Effects of Different Pedagogical Interventions on EFL Learners’ Receptive and Productive Knowledge of Formulaic Sequences(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study sought to investigate the effects of Explicit Instruction in combination with Input Enhancement (EI+IE), Input Flood (IF), and Gap-fill (GF) tasks on receptive and productive knowledge of English formulaic sequences (FS) by Iranian intermediate EFL learners. Assigned to three experimental groups , the 110 participants took the receptive and productive knowledge pretests, posttests, and delayed posttests. Findings of within-group (repeated- measures ANOVAs) and between-group (ANCOVAs) tests showed that while IF could not promote learners' performance, both the EI+IE and the GF could improve learners’ receptive and productive knowledge of target FSs from pretests to posttests and retained the effects until the delayed posttests. Additionally, both EI+IE and GF groups significantly outperformed the IF group at the immediate posttests. That is, the results from EI+IE did not differ significantly from those of GF. Plausible accounts for the obtained results are provided and the implications are discussed.
جهان های ممکن ساخت شرطی در زبان فارسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جمله شرطی جمله ای مرکب است که از دو بند شرط و جزای شرط تشکیل شده است. هدف ما در این پژوهش، بررسی جمله های شرطی زبان فارسی معاصر بر اساس رده شناسی دکلرک و رید (2001) است. بر اساس این رده شناسی معنایی، جهان ممکنِ بند شرط به دو دسته حقیقی و نظری تقسیم می شود. جهان ممکن نظری می تواند خنثی یا غیرخنثی باشد و غیرخنثی، به چهار نوع بسته، باز، غیرقطعی و ضدحقیقی تقسیم می شود. در تحقیق حاضر، تلاش می شود این انواع با توجه به پیکره ای بالغ بر 286 جمله شرطی که از 10 کتاب داستانی معاصر استخراج شده است بررسی شود و بسامد وقوع هر یک به تفکیک مشخص شود. تحلیل جمله های شرطی فارسی نشان می دهد که ساخت شرطی فارسی با رده شناسی مذکور مطابقت دارد و جهان ممکن نظری باز، بالاترین بسامد وقوع را دارد و جهان های ممکن خنثی، بسته، حقیقی، غیرقطعی و ضدحقیقی به ترتیب، بیشترین بسامد را بعد از جهان ممکن باز به خود اختصاص داده اند. بالاتر بودن بسامد وقوع جهان ممکن باز از آنجا نشئت می گیرد که در این جهان ممکن، موقعیتی فرضی که احتمال وقوع دارد، در نظر گرفته می شود و قطعیتی درباره وقوع آن وجود ندارد و این تعبیر با کارکرد ساخت شرطی بیشترین تطابق را دارد. همچنین، این تحقیق نشان می دهد که علاوه بر کلمات ربط شرطی معمول مانند «اگر، اگه، به شرطی که، والاّ، وگرنه و حتی اگر، که، تا و چنانچه» کلمات ربط دیگری مانند «چه ... چه؛ همچین که، وقتی که، به مجرد اینکه، حالا که، فرضاً، ولو، وقتی، آنگاه که، هروقت، همین که» نیز در نقش کلمه ربط شرطی به کار می روند.
تحلیل شکل گیریِ سازه های «نشانه ایی و نمادین» در داستان خانه اِدریسی ها نوشته غزاله علیزاده براساس آراءِ نشانه کاوی ژولیا کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلقی کریستوا از زبان، جسم و سوژه باعث شد وی جایگاه مهمی را در مطالعات ادبی، زبان شناسی و روانکاوی پیدا کند. وی با برداشت های خود از ذهنیّت و زبان، نگرشِ جدیدی از نشانه، معنا و معنازایی را در بطن سوژه و فرهنگ مطرح ساخت. کریستوا نشان داد که با در نظر گرفتن تاریخ و خودِ سوژه در دگرگونی های معنایی جهان، زبان صرفاً نمی تواند نظام نشانه ایی سوسوری باشد بلکه فراتر از آن به یک نظام پویای دلالتی مرتبط است که سوژه ناطق را در بطن میل درونی، صورتهای ذهنیتی و قلمرو ناخودآگاه نشان می دهد. کریستوا پردازش ساختار «زبان» و سوژه را وابسته به دو ساحت نشانه ایی و نمادین (سمبولیک) می داند که در بستر فرآیند معنازایی( signifiance ) خودنمایی می کنند. در این مقاله تلاش بر این است به بررسی لایه ها و ساختارهایِ معنایی در رُمان خانه اِدریسی ها نوشته غزاله علیزاده، نویسنده معاصر ایرانی بپردازیم، سپس به کمک آراء ژولیا کریستوا نمود و قلمرو این دو ساحت «نشانه و نمادین» را که به تولید «معنا» و پویاییِ آن در بستر اَشکال زبانی و نظام درونی روایت منجر می شود، نشان دهیم.