فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۵۴ مورد.
بررسی عوامل خوددرمانبخش تعارضات زوجین در مبانی روابط چهارگانه انسانی (ارتباط با خدا، خود، هستی و دیگران) از نگاه جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش تلاش شد تا عوامل خوددرمانبخش تعارضات زناشویی با تأکید بر آرای جوادی آملی مورد بحث و تحلیل قرار گیرد. جامعه آماری در این پژوهش تمام کتابهای جوادی آملی (54 کتاب) است که از سال 1376 تا سال 1393 به چاپ رسیده است. محور تمامی آثار جوادی آملی با توجه به شناخت انسان (انسانشناسی) است. در این پژوهش در واقع جامعه پژوهش همان نمونه پژوهش است. واژه های کلیدی که جستجوها بر اساس آنها صورت گرفته، عبارت است از: خوددرمانبخش، عملکرد سالم، اختلاف، تعارض، سلامت، زوج و ازدواج. به این ترتیب با توجه به برداشت محقق، عوامل خوددرمانبخش از متون انسانشناسی جوادی آملی استخراج گردید. آن گاه ویژگیهای استخراج شده در چهار مقوله تقسیم بندی شد و پس از این مرحله ، مضامین استخراج شده به تأیید سه نفر از متخصصان رسید؛ بدین ترتیب نیت مؤلف (جوادی آملی) از طریق روش تحلیل محتوا تأیید و نهایی، و افقهای مؤلف مشخص شد؛ ضمن اینکه عوامل خوددرمانبخش و افق مؤلف ، پس از استخراج و مورد تأیید قرار گرفتن توسط سه نفر از متخصصان، مورد تأیید جوادی آملی نیز قرار گرفت. به طور کلی می توان گفت باور و اعتقادات دینی باعث تقویت نیروی درون شخصی و بین شخصی زوجین می شود و آنان به این ترتیب می توانند بر مشکلات و تعارضات خود فائق آیند. اگر زوجین بتوانند با کمک عوامل خوددرمانبخش بحث شده، مشکل یا تعارضی را که برایشان پیش می آید، حل کنند و با دیدگاهی مثبت به موقعیت بنگرند، موجبات بقا و استحکام خانواده را فراهم می آورند. ازدواج سالم به معنای حضور عوامل مهم درون شخصی، بین شخصی و اعتقادات دینی است که در این پژوهش به بررسی آنها پرداخته شد.
مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه و بینش شناختی در زنان متقاضی طلاق و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف مقایسه ی طرحواره های ناسازگار اولیه و بینش شناختی در زنان متقاضی طلاق و زنان عادی انجام شد. روش: این پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. نمونه این پژوهش شامل 100 نفر (50 زن متقاضی طلاق مراجعه کننده به واحد مشاوره دادگستری شهرستان سمنان و 50 زن ساکن در سمنان که هیچ گاه دادخواست طلاق ارائه نداده بودند) بوده است که با توجه به ملاک های ورود به این پژوهش بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. این دو گروه از لحاظ متغیرهای سن، وضعیت اجتماعی- اقتصادی، محل سکونت و تعداد سال های زندگی مشترک با یکدیگر همتا شدند. در این پژوهش از پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ، بینش شناختی بک و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (به منظور تعیین گروه عادی) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد گروه زنان متقاضی طلاق در بیش تر طرحواره ها به استثنای طرحواره های تائید جویی / جلب توجه، استحقاق / بزرگ منشی با گروه زنان عادی تفاوت داشتند و هم چنین در بینش شناختی بین دو گروه در خرده مقیاس اطمینان به خود تفاوت وجود داشت ولی در خرده مقیاس خود اندیشمندی تفاوت معناداری میان دو گروه وجود نداشت. نتیجه گیری: طرحواره های ناسازگار اولیه و بینش شناختی می توانند از جمله عواملی باشند که منجر به بروز اختلافات زناشویی می شوند. بر پایه این الگو می توان به استناد رویکردی پیشگیرانه در زمینه طلاق در این امر مداخله نمود و در محیط های بالینی و مشاوره ای برای کمک به همسران مشکل دار و در آستانه طلاق به کارگرفت.
بررسی علل طلاق در استان آذربایجان شرقی- تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده یکی از ارکان اساسی جامعه به شمار می رود و دست یابی به جامعه سالم آشکارا در گرو سلامت خانواده است ، در این میان طلاق از جمله آسیب ها و مشکلاتی است که سلامت جامعه را به خطر انداخته و مانع از پیشرفت آن می گردد. چنانچه ما بتوانیم از علل و عوامل مختلف آن آگاهی یابیم می توانیم از بروز این علل و عوامل جلوگیری کرده و از عواقب سخت طلاق رهایی یابیم .
هدف از انجام این پژوهش بررسی عوامل موثر در بروز طلاق در استان آذربایجان شرقی – کلان شهر تبریز در سال 1392 می باشد . روش پژوهش از نوع توصیفی بوده و نمونه های آن شامل پرونده های کلیه زوجین متقاضی طلاق (100زوج) که طی سال 1392 به دادگاههای خانواده کلان شهر تبریز مراجعه کرده بودند به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردید و با استفاده از چک لیست ، اطلاعات حاصله از پرونده ها بررسی و در سطح آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند . یافته های این پژوهش نشان داد که کلیه عوامل طلاق در چهار دسته جای می گیرد ، که بیشترین درصد علل درخواست طلاق به ترتیب عبارتنداز : عوامل اجتماعی (40%) ، عوامل شخصی- فردی (34%) ، عوامل اقتصادی (13%) و عوامل فرهنگی (10%) می باشند،که زیرمجموعه ها و فراوانی تاثیرگذاری هریک از عوامل به تفصیل در کل مقاله آمده است .
بازسازی معنایی تجربه فرآیند منتهی به طلاق در میان زنان مطلقه شهر مشهد با استفاده از رویکرد نظریه مبنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بازسازی معنایی تجربه طلاق از نگاه زنان مطلقه و به روش نظریه مبنایی انجام شده است و می کوشد تا با به کارگیری یک سلسله رویه های سیستماتیک، نظریه ای مبتنی بر استقراء درباره پدیده طلاق ایجاد کند. یافته های آن، شامل یک تنظیم نظری از واقعیت تحت بررسی است. در این روش نه تنها مفاهیم و رابطه بین آن ها ایجاد می شوند؛ بلکه به طور موقتی نیز مورد آزمایش قرار می گیرند. پژوهش حاضر سعی می کند از منظری جدید به درک اشخاص نزدیک شود و درک آن ها درباره عوامل تأثیرگذار بر طلاق را بکاود و شناخت درستی از آن به دست آورد. از این رو، درصدد یافتن شرایط علّی و میانجی طلاق، راهبردهای کنش و کنش متقابل و پیامدهای طلاق از این دیدگاه هستیم. داده های پژوهش از طریق مصاحبه عمیق با 22 زن مطلقه در شهر مشهد، به دست آمده است. برای گرد آوری داده ها، از شیوه نمونه گیری نظری و هدف مند استفاده شده است. داده ها با استفاده از کدگذاری نظری تحلیل شده اند. نتیجه پژوهش، دست یابی به پنج مقوله عمده است. مقوله محوری که تمام مقولات را پوشش می دهد، «ارتباطات از درون تهی شده» می باشد. نظریه مبنایی و به تبع آن، مدل پارادایمی در قالب شرایط علّی و میانجی، استراتژی ها و پیامدها ارایه شده است. در این پژوهش با دو مقوله اصلی یا به عبارتی، پدیده مواجه شدیم؛ پدیده اول «ارتباطات از درون تهی شده» است که مفهومی است که تقریباً تمام مشارکت کنندگان در مورد آن صحبت کردند. پدیده دوم «اداره و کنترل پدیده طلاق» می باشد که در واقع به نوعی، پیامد پدیده اول است؛ اما از آن جا که برای زنان از اهمیت زیادی برخوردار است، به عنوان پدیده مستقلی معرفی می شود.
بررسی فقهی نقش قبض در تصرفات زوجه در مهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قریب به اتفاق فقها بر این عقیده اند که زوجه به مجرد عقد نکاح، مالک تمام مهر شده و مجاز به انواع تصرفات در آن است، اما گاهی زوجه مهر خود را قبض نکرده است، حال این مسئله مطرح می گردد که آیا او در صورت عدم قبض مهر نیز مجاز به انواع تصرفات در آن است؟ این مسئله در کتب فقهی مطرح شده و برخی از فقها با استناد به ادله ای قائل به عدم جواز تصرفات او شده اند، پژوهش حاضر جهت تبیین مسئله و واکاوی ادلة قول مذکور انجام گرفته است.
نویسندگان در نوشتار حاضر به روش توصیفی- تحلیلی؛ با تتبع در عبارات فقها و ادلة ایشان و پس از تقسیم انواع تصرفات زوجه در مهر و تحلیل و بررسی ادله، به این نتیجه دست یافته اند که اطلاق قول به عدم جواز در صورت عدم قبض مهر، فاقد وجه بوده و قبض، تنها در عقود عینی ای که طرف عقد، غیر زوج باشد، در جواز تصرفات زوجه
دخیل است، اما در مطلق تصرفات او نسبت به زوج و نیز در غیر عقود عینی نسبت به غیر زوج، بر اساس قاعدة اولیه و عمومات ادلة جواز تصرفات مالک در مملوک و خروج تخصصی عدم قبض مهر از ادلة منع تصرفات مالک قبل از قبض مملوک، هیچ مدخلیتی برای قبض وجود نداشته و تصرفات او جایز است.
مطالعة جامعه شناختی خشونت علیه زنان ازدواج کرده ایرانی و ارمنستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره سیزدهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور مطالعة جامعه شناختی خشونت علیه زنان ازدواج کرده ایرانی و ارمنستانی در گروهی از زنان شهر تهران و ایروان انجام شد. بر این اساس 184 زن مورد خشونت قرار گرفتة ایرانی و 33 زن مورد خشونت قرار گرفتة ارمنی که به شیوة نمونه در دسترس به دادگاه ها، مراکز پزشکی قانونی، مشاوره و مراکز غیر دولتی حمایت از زنان مراجعه کرده بودند و 228 زن مورد خشونت قرار گرفتة ایرانی و 112 زن مورد خشونت قرار گرفتة ارمنی که به دلایلی به مراکز فوق مراجعه ای نداشته اند که از نظر سن و زمان ازدواج با گروه نخست همتا شدند، انتخاب شده است. پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود و از پرسشنامه های خشونت علیه زنان، جامعه پذیری جنسیّتی، حمایت ها و سرمایه های اجتماعی و سلامت روان استفاده شد. یافته ها نشان داد که زنان ارمنی خشونت دیده ای که به دادگاه ها مراجعه داشته اند، نسبت به گروه کنترل ارمنی از خشو نت های بیش تری رنج می بردند. سطح جامعه پذیری جنسیّتی، دسترسی به سرمایه ها و حمایت های اجتماعی شان نسبت به گروه کنترل بیش تر بوده است. سلامت روان زنان ارمنی که به دادگاه ها مراجعه داشته اند، نسبت به زنان ارمنی گروه کنترل کم تر بوده است و از افسر دگی شدید رنج می بردند. دسترسی به سرمایه ها و حمایت های اجتماعی باعث کاهش اعمال انواع خشونت ها از سوی مردان علیه همسرانشان بوده است و پیروی بیش تر از الگو های جنسیّتی موجب افزایش اعمال خشونت از سوی مردان ارمنی علیه همسرانشان بوده است. همچنین یافته های تحقیق نشان داد که زنان ایرانی خشونت دیده ای که به دادگاه ها مراجعه داشته اند، نسبت به گروه کنترل بیش تر مورد اعمال انواع خشونت ها از سوی همسرانشان هستند. جامعه پذیری جنسیّتی دسترسی به سرمایه ها و حمایت های اجتماعی شان نسبت به گروه کنترل بیش تر بوده است. سلامت روان زنان ایرانی که به دادگاه ها مراجعه داشته اند نسبت به گروه کنترل کم تر بوده است. همچنین دسترسی به سرمایه ها و حمایت های اجتماعی باعث کاهش اعمال انواع خشونت ها از سوی مردان علیه همسرانشان بوده است. و پیروی بیش تر از الگوهای جنسیّتی موجب افزایش اعمال خشونت از سوی مردان ایرانی بوده است. همچنین سرمایه ها، حمایت های اجتماعی ، جامعه پذیری جنسیّتی سهمی تعیین کننده در پیش بینی اعمال انواع خشونت ها از سوی مردان ایرانی علیه همسرانشان داشته است.
نقش فاصله بین انتظارات و واقعیّتِ رابطة زناشویی در رضایت زناشویی زنان و مردان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره سیزدهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطة فاصله بین انتظارات افراد از رابطة زناشویی و واقعیت در حال تجربه زندگی زناشویی با میزان رضایت زناشویی زوجین انجام شد. بدین منظور 146 نفر متأهل(87 زن و 59 مرد) ساکن شهر تهران با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تجارب واقعی زندگی زناشویی، مقیاس انتظارات از زندگی زناشویی و مقیاس سنجش ارتباط بود. نتایج نشان داد در تمام مؤلّفه های رضایت زناشویی فاصله بین انتظارات افراد از رابطة زناشویی و واقعیت درحال تجربه زندگی زناشویی با میزان رضایت زناشویی همبستگی منفی و معنا داری دارد، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد فاصله بین واقعیّات و انتظارات در مؤلّفه های حل تعارض و تعهد، نقش معنا داری در پیش بینی میزان رضایت زناشویی دارند. نتایج همچنین نشان داد که در زنان فاصله بین انتظارات از رابطة زناشویی و واقعیت درحال تجربه زندگی زناشویی در مؤلّفه های خودابرازگری، محبّت، رابطة ایمن، ارتباط، حل تعارض به طورمعنا داری بیش تر از مردان بود
بررسی نقش عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مؤثر در نگرش منفی به ازدواج (مطالعه موردی شهروندان شهرستان کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگرش به ازدواج یکی از مکانیسم های کلیدی برای پیش بینی رفتار واقعی در ازدواج بوده و متأثر از عوامل متعدد اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است؛ لذا این مطالعه با هدف بررسی عوامل مختلفی که بر نوع نگرش جوانان به ازدواج تأثیر گذارده و موجبات افزایش سن ازدواج را فراهم می سازد، صورت گرفته است. به دلیل خصلت چندبعدی پدیده های اجتماعی و انسانی و تکثر نظریه های متعدد در خصوص زوایای گوناگون ازدواج، در این تحقیق سعی شده است با تلفیق نظریه های نوسازی، مبادله و نظریه اقتصادی به شناخت و تبیین بهتری از نگرش منفی به ازدواج و دلایل افزایش سن ازدواج دست یابیم.
این مطالعه از نوع پیمایش اجتماعی بوده و برای جمع آوری اطلاعات از تکنیک پرسشنامه توأم با مصاحبه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل جمعیت فعال (65-15 سال) شهرستان کاشان در سال 1391 است. با بهره گیری از فرمول نمونه گیری کوکران، تعداد 620 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین و با استفاده از روش تصادفی افراد مورد مطالعه انتخاب گردیده اند.
یافته های پژوهش نشان می دهد بین متغیرهای خانواده، وضعیت اقتصادی، افزایش توقعات، بیکاری، سنگینی مخارج ازدواج، انحرافات اجتماعی و اخلاقی، کارکرد نامناسب رسانه ها، ترس از آینده و تضعیف باورهای دینی با متغیر نگرش منفی به ازدواج رابطه معنادار وجود دارد. همچنین، مقدار آماره F محاسبه شده در رگرسیون تک متغیره نیز نشان می دهد هر یک از عوامل فوق در پیش بینی نگرش منفی به ازدواج مؤثر می باشد. به گونه ای که عوامل تضعیف باورهای دینی (15.57=F) قوی ترین پیش بینی کننده و بعد از آن عوامل سنگینی مخارج ازدواج (10.49=F)، و افزایش توقعات (7.34=F) قرار دارند.
اثر شبکه های اجتماعی بر طلاق عاطفی در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی طلاق عاطفی و فرآیند اثرگذاری ساختار روابط شبکه های زوجین شهر مشهد بر طلاق عاطفی است. روش تحقیق در این مقاله، پیمایش است که با استفاده از دو پرسشنامه مخصوص همسران و پرسشنامه های مربوط به دوستان صمیمی زوجین و پرسشنامه مختص اعضای خانواده زوجین، اطلاعات آن گردآوری شده است. جامعه آماری این تحقیق، زوجین شهر مشهد و حجم نمونه 30 زوج با اعضای شبکه آنها که جمعاً 600 نفرند (شامل 30 زوج متأهل، 181 دوست صمیمی زوجین که برای هر همسر، 4 دوست صمیمی و 395 عضو شبکه های خانواده زوجین (اعضای خانواده اصلی هر یک از همسران) به پرسشنامه های محقق پاسخ دادند؛ یعنی محقق از شبکه 1.5 درجه در تحلیل خود استفاده کرده است. چارچوب نظری تحقیق شامل سه دسته نظریات در سطح خرد، میانه و کلان است که نظریات شبکه های اجتماعی عمده-ترین نظریات را شامل شده اند. نتایج نشان داده است که در بین متغیرهای رابطه ای، اندازه، تأیید، حمایت، انسجام، قوت پیوند، صمیمیت، فعالیت های مشترک، مرکزیت نزدیکی و همپوشانی بر صمیمیت با همسر مؤثر است و صمیمیت با همسر بیشترین اثر را بر طلاق عاطفی دارد. در بین متغیرهای خصیصه ای، تعداد فرزندان، مدت ازدواج، نسبت قبلی با همسر و شناخت همسر قبل از ازدواج بر صمیمت با همسر و طلاق عاطفی مؤثرند.
مسایل فرزندان طلاق در ایران و مداخلات مربوطه: فراتحلیل مقالات موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد طلاق در سال های اخیر به افزایش تعداد فرزندان طلاق انجامیده است. فرزندانی که مسائل و مشکلاتشان از دید بسیاری پنهان مانده است. جدایی والدین بی شک برای اکثر فرزندان، پدیده ای سهمگین به شمار می آید. تحقیقات صورت گرفته در این مورد نشان می دهد که این کودکان در طول زندگی خود با آسیب های روانی و اجتماعی فراوانی مواجه اند.
در این پژوهش، که به روش فراتحلیل انجام گرفته است، پژوهش های داخلی مربوط به حوزه ی فرزندان طلاق- که در مجلات علمی پژوهشی داخلی به چاپ رسیده اند- مورد تحلیل قرار گرفته، و نهایتاً 20 مقاله بدست آمده و مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که پژوهش های داخلی عمدتاً به سلامت روان و زیر مقیاس های آن توجه کرده و در نتیجه نشان می دهند که وضعیت فرزندان طلاق در مقایسه با فرزندان یتیم و عادی نامطلوب تر است. همچنین برخی از این پژوهش ها نیز نشان دهنده تاثیر مثبت برنامه های مداخله ای، بر وضعیت فرزندان طلاق است. سرانجام اینکه، آنچه در این مطالعات مورد غفلت واقع شده، بررسی آسیب های اجتماعی است که فرزندان طلاق را تهدید می کند.
پیامدهای فاصله در روابط زوجین و استراتژی های مواجهه با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی پیامدهای فاصله و استراتژی های مواجهه با آن است. به این منظور با به کارگیری روش کیفی با چهل و سه زن و مرد که مایل به مشارکت در تحقیق بودند، مصاحبه های عمیق انجام شد و تجربه زنان و مردان از فاصله، پیامدها و شیوه های برخورد با آن، بر اساس روایت آنها، بررسی و مطالعه شد. بعد از انجام مصاحبه ها، جهت شناسایی و بررسی موضوعات اصلی پژوهش (پیامدها و استراتژی های مواجهه با فاصله)، مراحل کدگذاری و تحلیل داده ها انجام شد. استراتژی ها در سه دسته حفظ و بهبود رابطه، بی تفاوتی نسبت به رابطه و پایان دادن به رابطه تقسیم بندی شدند. بررسی فاصله در روابط زوجین بیانگر دو دسته پیامد مثبت و منفی است. پیامدهای منفی شامل احساس تنهایی، فقدان شادکامی، محرومیت نسبی و غیره است. پیامدهای مثبت مقولاتی؛ مانند ارزیابی خویشتن، آزادی عمل، مهارت و خوداتکایی و غیره را در برمی گیرد. نتایج پژوهش دلالت بر پیچیدگی و تنوع تجربیات مشارکت کنندگان دارد. از این رو، در شناخت پیامدهای فاصله و استراتژی های مواجهه با آن، باید ویژگی های زمینه ای مشارکت کنندگان همچون جنس، تحصیلات، داشتن فرزند و غیره مدنظر قرار گیرد.
بررسی فضای عاطفی و کنترل والدین بر کاربردهای تلفن همراه در بین نوجوانان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه تلفن همراه، به عنوان یکی از مظاهر فناوری ارتباطی نوین، در زندگی فردی و اجتماعی بشر جایگاهی قدرتمند دارد و جزء لاینفک مناسبات روزمره محسوب می شود؛ به طوری که می توان ادعا کرد برای بسیاری از افراد، زندگی بدون آن امکان پذیر نیست یا دست کم مطلوبیتی ندارد. نفوذ کاربرد تلفن همراه در شئون زندگی، پدیده ای جهانی است و در جامعه ما، با وجود فروکش کردن تب اولیة استفاده از آن، مقبولیتش به حدی رسیده است که مضرات جدی و اساسی این فناوری مدرن را مخفی و نادیده نگه می دارد. به طورکلی، هدف پژوهش حاضر، بررسی فضای عاطفی خانواده و کنترل والدین بر کاربردهای مطلوب و نامطلوب تلفن همراه است. روش پژوهش، پیمایش است که با استفاده از تکنیک پرسشنامه در میان 380 نفر از نوجوانان 12 تا 18 ساله در شهر تهران انجام گرفت. چارچوب های مفهومی این پژوهش، براساس بررسی دیدگاه های جامعه شناسی انحرافات، ارتباطات و روان شناسی و مرور منابع تجربی، تنظیم و در قالب آن، فرضیه های اصلی مطرح شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که پسران بیشتر از دختران، از تلفن همراه به صورت نامطلوب استفاده می کنند. همچنین مشخص شد عواملی از قبیل فضای عاطفی خانواده، کنترل والدین و زمینه ویژة کاربری، بر استفاده نوجوانان از تلفن همراه تأثیر دارد. درحقیقت، فضای عاطفی خانواده و کنترل والدین، عامل بازدارنده نوجوان از کاربرد نامطلوب و گرایش به سمت کاربرد مطلوب تلفن همراه است.
مطالعه کیفی علتهای تعارض در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سؤال اصلی پژوهش این است که چه دلایل، شرایط و زمینه هایی سبب ایجاد تعارض خانواده می شود و این تعارضات چه پیامدهایی برای نظام خانواده دارد. روش پژوهش مورد استفاده در این تحقیق، تئوری زمینه ای است. داده ها از طریق مصاحبه کیفی عمیق با 20 نفر از افراد 23 تا 45 ساله با تحصیلات دیپلم تا کارشناسی ارشد در شهر قائمشهر به شیوه نمونه گیری نظری و هدفمند جمع آوری شده است. بر اساس یافته ها می توان بیان کرد که تفاوتهای فردی و اجتماعی، دخالت اطرافیان، نبود مهارتهای ارتباطی و مسائل اقتصادی از جمله شرایط و علل اصلی در بروز تعارض خانوادگی مؤثر است. در کنار این علل، شرایط و زمینه های دیگری نظیر براورده نشدن نیازها و نارضایتی در روابط عاطفی و زناشویی در بروز تعارض خانوادگی مؤثر است. مطالعه هم چنین نشان می دهد پیامد چنین تعارض به درگیری لفظی و جسمی، کاهش سرمایه اجتماعی و نهایتا بی اعتنایی و طلاق عاطفی منجر خواهد شد.
مقایسه تعارض زناشویی در ساختار توزیع قدرت در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور مقایسه میزان تعارض زناشویی در ساختار سه گانه توزیع قدرت در خانواده در زنان متأهل شهر همدان انجام شد. روش این پژوهش، علی مقایسه ای بود و جامعه آماری آن شامل تمام زنان متأهلی می شد که در شش ماه اول سال 1392 برای بررسی سلامت کامل خود به مرکز بهداشت شهرستان همدان مراجعه کرده بودند. نمونه مورد بررسی 200 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. شرکت کنندگان، پرسشنامه های 21 سؤالی ساختار توزیع قدرت در خانواده و 42 سؤالی تعارضات زناشویی را تکمیل کردند که داده های آن با استفاده از تحلیل رگرسیون لجستیک ترتیبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که تعارضات زناشویی در خانواده های زن سالار به طور معناداری بیشتر از خانواده های مردسالار است و تعارض زناشویی در خانواده های مردسالار و مشارکتی تفاوت معناداری ندارد (01/0p<). این یافته در رابطه با زیرمقیاسهای تعارض زناشویی مثل کاهش همکاری، افزایش واکنشهای هیجانی، افزایش جلب حمایت فرزند و افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خودنیز صادق بود(05/0p<). در نتیجه می توان گفت در جامعه در حال گذاری همچون ایران، که از سویی در معرض ارزشهای سنتی خویش قرار دارد و از سویی تحت تأثیر روند جهانی شدن و حرکت به سمت جامعه توسعه یافته است، باید منتظر بروز تعارضاتی در خانواده بود.
الگوی ساختاری ارتباط مشکلات عاطفی- روانی-رفتاری در خانواده اصلی با رضایت زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه مشکلات عاطفی-روانی-رفتاری در خانواده اصلی با رضایت زناشویی زنان بود. به همین منظور، تعداد 250 نفر از دانشجویان زنِ متأهل دانشگاه پیام نور هشتگرد به شیوه در دسترس برگزیده شدند و به پرسشنامه انتقال های بین نسلی (ناهیدپور، 1391)پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش الگویابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های حاصله از روش الگویابی معادلات ساختاری نشان داد که مشکلات عاطفی-روانی-رفتاری در خانواده اصلی هم دارای رابطه مستقیم با رضایت زناشویی زنان و هم دارای رابطه غیرمستقیم با رضایت زناشویی زنان با میانجی گری رضایت زناشویی والدین و رابطه والد-کودک است. نتایج حاکی از آن است که به منظور بهبود کیفیّت زندگی زناشویی افراد توجه به مشکلات موجود در خانواده اصلی افراد در مشاوره های پیش از ازدواج ضرورت دارد.
بررسی تفاوت میزان طلاق و پایبندی دینی در میان سبکهای همسرگزینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تفاوت میزان طلاق و پایبندی دینی در میان سبکهای همسرگزینی (عاشقانه، سنتی) است. نمونه پژوهش شامل 262 زن و مرد متقاضی طلاق در شهر کرمانشاه است که با روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شده اند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه جهتگیری دینی و پرسشنامه طلاق است. پژوهش کمی از نوع همبستگی است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل و آزمون خی دو استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که 8/74 درصد از متقاضیان طلاق، سبک همسرگزینی عاشقانه دوستانه داشته اند. یافته دیگر اینکه میانگین نمره های طلاق سبک همسرگزینی عاشقانه دوستانه از میانگین نمره های همسرگزینی سنتی فرهنگی بیشتر است (01/0< Ρ). هم چنین، میانگین نمره های پایبندی دینی سبک همسرگزینی عاشقانه دوستانه از میانگین نمره های همسرگزینی سنتی فرهنگی کمتر است (01/0< Ρ). بر این اساس، سبک همسر گزینی عاشقانه دوستانه با تشدید تعارضات زناشویی و افزایش میزان طلاق در ارتباط است و با ضعف پایبندی دینی رابطه دو سویه دارد.