فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱۹۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی مقایسه ای رضایتمندی زناشویی بین زنان ایرانی ازدواج کرده با اتباع بیگانه و ایرانی است. این پژوهش از نوع میدانی و روش آن نیز علی – مقایسه ای است. نمونه مورد بررسی در این پژوهش، متشکل از دو گروه 120 نفری از زوجین با ازدواج مختلط مراجعه کننده به اداره کل امور اتباع و مهاجرین خارجی استانداری تهران و گروه دوم نیز جهت مقایسه پس از انتخاب منطقه 16 تهران به صورت تصادفی ساده از بین مناطق جنوبی تهران، از بین زوجین عادی به شیوه نمونه در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پرسشنامه رضایت مندی زناشویی انریچ (Enrich) استفاده شد. برای بررسی رابطه بین متغیرها، در فرضیه های پژوهش از روش های آمار توصیفی و بنا به ماهیت فرضیه ها و برای پاسخ به پرسش های پژوهش و جهت مقایسه میانگین ها و مجموع رتبه های دو گروه از آزمون t برای دو گروه مستقل و برای مقایسه میانگین سه گروه رضایت مندی بالا، پایین و متوسط آزمون x2 (کا اسکوئر) استفاده گردید. یافته های پژوهش بیانگر آن است که میزان رضایت مندی زناشویی زنان در گروه مختلط نسبت به زنان در گروه ساده کمتر است و گروه با ازدواج مختلط نسبت به گروه ساده رضایت مندی کمتری نشان دادند. هم چنین، بین سه گروه رضایتمندی بالا، متوسط و پایین هم توزیع یکنواختی دیده نمی شود.
اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر فراهیجان بر سازگاری و دلزدگی زناشویی در همسران دارای تعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر زوج درمانی مبتنی بر فراهیجان بر سازگاری و دلزدگی زناشویی در همسران دارای تعارض زناشویی انجام گرفت. این پژوهش از نوع مطالعات آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره سطح شهر تبریز، دادگاه خانواده و شورای حل اختلاف دادگستری شهر تبریز در طول پاییز سال 95 بود. برای انتخاب نمونه پژوهش از بین تمامی زوجین واجد شرایط ورود به مطالعه 16 زوج (32 نفر) به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند و پس از جایگزینی در گروه آزمایش و گروه کنترل مورد مطالعه قرار گرفتند. سپس زوج درمانی مبتنی بر فراهیجان طی هشت جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری در برنامه SPSS انجام گرفت. نتایج نشان داد که زوج درمانی مبتنی بر فراهیجان (رویکرد گاتمن) به تفاوت معنی دار بین گروه های آزمایش و کنترل در متغیر سازگاری و مؤلفه های دلزدگی زناشویی شامل خستگی جسمی، از پا افتادن عاطفی و از پا افتادن روانی منجر شده است. با توجه به نتایج، درمان مبتنی بر فراهیجان با افزایش سطوح چرخه تعامل مثبت، جایگزین ساختن پیوندجویی به جای خصومت و رفتارهای اجباری و جایگزینی رفتارهای تخریبگر با رفتارهای سازنده به افزایش سازگاری زناشویی و با کاهش دامنه رفتارهای تخریبگر همچون انتقاد، تحقیر و حالت تدافعی در همسران دارای تعارض زناشویی به کاهش دلزدگی زناشویی در آنان منجر می شود.
نقش فاصله بین انتظارات و واقعیّتِ رابطة زناشویی در رضایت زناشویی زنان و مردان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره سیزدهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطة فاصله بین انتظارات افراد از رابطة زناشویی و واقعیت در حال تجربه زندگی زناشویی با میزان رضایت زناشویی زوجین انجام شد. بدین منظور 146 نفر متأهل(87 زن و 59 مرد) ساکن شهر تهران با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تجارب واقعی زندگی زناشویی، مقیاس انتظارات از زندگی زناشویی و مقیاس سنجش ارتباط بود. نتایج نشان داد در تمام مؤلّفه های رضایت زناشویی فاصله بین انتظارات افراد از رابطة زناشویی و واقعیت درحال تجربه زندگی زناشویی با میزان رضایت زناشویی همبستگی منفی و معنا داری دارد، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد فاصله بین واقعیّات و انتظارات در مؤلّفه های حل تعارض و تعهد، نقش معنا داری در پیش بینی میزان رضایت زناشویی دارند. نتایج همچنین نشان داد که در زنان فاصله بین انتظارات از رابطة زناشویی و واقعیت درحال تجربه زندگی زناشویی در مؤلّفه های خودابرازگری، محبّت، رابطة ایمن، ارتباط، حل تعارض به طورمعنا داری بیش تر از مردان بود
رابطه بین اهمال کاری و سبک های دفاعی مادران با اهمال کاری و سبک های دفاعی دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه اهمال کاری و میزان استفاده از سبک های دفاعی مادران با اهمال کاری و میزان استفاده از سبک های دفاعی دختران بود. نمونه پژوهش 372 نفر، نیمی دختر دبیرستانی و نیمی مادران آن ها بودند. پرسشنامه های سبک های دفاعی (اندروز، سینگ و بوند،1993) و مقیاس اهمال کاری (تاکمن،1991) میان آزمودنی ها توزیع شد. داده های به دست آمده از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج نشان دهنده رابطه های مثبت معنادار بین اهمال کاری، سبک دفاعی رشدیافته، سبک دفاعی رشدنایافته و سبک دفاعی نورتیک مادران با دختران خود بود. بین استفاده مادران از سبک دفاعی رشد یافته و اهمال کاری دختران رابطه منفی و استفاده مادران از سبک دفاعی نوروتیک و اهمالکاری دختران رابطه مثبت معنادار مشاهده شد، اما بین استفاده مادران از سبک دفاعی رشد نایافته و اهمال کاری دختران همبستگی مثبت معنادار مشاهده نشد. همچنین از بین سبک های دفاعی، به ترتیب میزان استفاده از سبک دفاعی رشدنایافته به طور مثبت، میزان استفاده از سبک دفاعی رشدیافته به طور منفی و میزان استفاده از سبک دفاعی نوروتیک به طور منفی پیش بین معنا دار برای اهمال کاری بودند .
زنان و برساخت اجتماعی تعهد زناشویی؛ مورد مطالعه: شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر بر آن است تا با نگاهی برساخت گرایانه، تعهد زناشویی را از منظر زنان درک کرده و براساس تفسیر آنان، تصویری جامع از علل و عواملی که موجب ایجاد و تغییر تعهد در روابط زوجین می شود، ارائه دهد. در این تحقیق با اتخاذ رویکرد تفسیرگرایانه و با روش نظریه مبنایی به برساخته شدن تعهد زناشویی پرداخته شده است. نمونه تحقیق 38 نفر از زنانی هستند که تجربه تأهل را داشته و به روش نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شدند. پس از اعتمادسازی، اطلاعات مورد نیاز از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته جمع آوری شده و تحلیل داده ها به روش کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد تجربه زیست کودکی و نوجوانی، پارادوکس ارزش های فردی، ویژگی های شخصیتی، تجربه زندگی مشترک، سبک زندگی مصرفی/ فراغتی، هنجار های تجویزشده ازدواج، نیاز به کسب تجربه عشق و دستاورد های نوین زنان، به مثابه شرایط علّی، تعهد را به امری سیال برساخته می نماید. سیالیتِ امر تعهد زناشویی در بسترهایی چون تعارضات معرفتی، تسلط گفتمان رضایت جنسی در روابط زوجین، رفاه نسبی جامعه و در شرایط مداخله گریِ رسانه ها و ارتباطات بین فرهنگی، تعاملات زنان را به دوگونه برمی تابد: گروهی از زنان با ارزیابی مثبت از موقعیت ازدواج خود و با استفاده از آموزش صحیح و تقویت مهارت های زندگی موجب می شوند تا ازدواج بادوامِ تعهد محور به موقعیتی بهنجار تبدیل گردد، اما در مقابل گروهی دیگر با ارزیابی منفی از ازدواج خویش و جدایی پنهان از همسر با پیامد های منفی چون عهدشکنی، گسترش روابط چندگانه عاطفی و جنسی، طلاق و عدم سلامت روحی مواجه می شوند. آگاهی و جهت گیری صحیح نسبت به پیامدها می تواند میزان آسیب های ناشی از تغییرات شناختی از تعهد زناشویی را به حداقل برساند.
مطالعه جامعه شناختی سبک های زندگی بهنجار و نابهنجار دختران: مطالعه موردی دختران ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله شناسایی وضعیت سبک زندگی دختران ورزشکار با توجه به ویژگی بهنجار یا نابهنجار بودن است. روش این پژوهش بر اساس نوع داده های جمع آوری و تحلیل شده، پژوهشی کمی است و از روش پیمایش در این مطالعه بهره گرفته شده است. جامعه آماری شامل تمامی دختران ورزشکار حاضر در دهمین المپیاد ورزشی دانشجویان دانشگاههای علوم پزشکی کشور در شهرکرد می باشد که از میان آن ها، 355 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss 18 و با بهره گیری از آزمون کای اسکوئر انجام گرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن است که 6/51 درصد از دختران ورزشکار در مولفه گرایش به پوشش خاص، 5/7 درصد در مدیریت بدن، 3/54 درصد در مصرف رسانه ای، 6/42 درصد در چگونگی گذراندن اوقات فراغت و 6/46 درصد در مولفه مصرف موسیقی، وضعیت نابهنجاری دارند. در مجموع 8/40 درصد از دختران ورزشکار سبک زندگی نابهنجاری دارند. هم چنین، نتایج نشان دادند که بین متغیرهای رشته ورزشی و نوع مشارکت ورزشی با سبک زندگی دختران ورزشکار رابطه ای معنادار وجود نداشت، اما رابطه معناداری بین میزان سابقه ورزشی و سبک زندگی مشاهده گردید؛ بدین معنا که هرچه سابقه ورزشی دختران ورزشکار بیشتر شود، بر میزان سبک زندگی نابهنجار آن ها نیز افزوده می شود.
اثربخشی آموزش شادکامی فوردایس بر راهبردهای مقابله ای، کیفیت زندگی و خوش بینی دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف تعیین اثربخشی آموزش شادکامی به شیوه شناختی- رفتاری فوردایس بر راهبردهای مقابله ای، کیفیت زندگی و خوش بینی دانشجویان دختر انجام شد. روش: در این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون همراه با پیگیری،40 نفر ازدانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز در دو گروه آزمایش و کنترل قبل و بعد از آموزش به پرسشنامه کیفیت زندگی و راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن و آزمون جهت گیری زندگی پاسخ دادند. از طریق 8 جلسه دو ساعته آموزش شادکامی به شیوه گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که در کوتاه مدت و بلند مدت برنامه مداخله ای در افزایش کیفیت زندگی، خوش بینی دانشجویان موثر است و آموزش این برنامه بر سبک مساله مدار دانشجویان اثربخش است، اما بر سبک هیجان مدار آنان تاثیری ندارد. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان می دهد که آموزش شادکامی از طریق اثربخشی بر میزان خوش بینی و راهبردهای مقابله ای مساله مدار در ارتقای کیفیت زندگی دانشجویان دختر از نقش موثری برخوردار است.
بررسی نقش ویژگی های شخصیت مادر، تعارض زناشویی مادر، سبک حل تعارض مادر و سبک حل تعارض دختر در پیش بینی تعارض مادر- دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف پیشنهاد یک مدل برای تبیین تعارض مادر- دختر (تعارض مادر با دختر و تعارض دختر با مادر) بر اساس ویژگی های شخصیت مادر، تعارض زناشویی مادر، سبک حل تعارض مادر و سبک حل تعارض دختر انجام شد.
روش: این مطالعه از نوع مطالعات همبستگی با اتکا به آزمون های آماری رگرسیون چندمتغیره و مدل یابی معادلات ساختاری بود. با نمونه ای از 160 زوج دختر نوجوان و مادر، که بصورت تصادفی طبقه ای از بین دانش آموزان مدارس راهنمایی شهرستان نایین و مادران آنها انتخاب شده بودند؛ انجام شد. ابزار این پژوهش شامل شاخص نگرش های والدینی، مقیاس نگرش نسبت به مادر، پرسشنامه تعارضات زناشویی، پنج عاملی نئو و سبک های مدیریت تعارض بود.
نتایج: نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که متغیرهای پژوهش در مجموع توانستند 71 درصد حجم واریانس تعارض دختر با مادر و 59 درصد حجم واریانس تعارض مادر با دختر را تبیین کنند (05/0>P). تعارض دختر، بیش ترین تاثیرپذیری (55 درصد) را از سبک حل تعارض دختر داشته است (74/0-=r؛ 55/0=R2) در حالی که، در تعارض مادر با دختر، بیش ترین حجم تاثیر پذیری (29 درصد) از تعارض زناشویی مادر بوده است (54/0=r؛ 29/0=R2). شاخص های برازش از سودمندی این مدل حمایت کرد.
بررسی عوامل جامعه شناختی رضایتمندی زنان از خانه داری (نمونه ی موردی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات جامعه شناسان نشان می دهد که نقش زن خانه دار پیچیده است، به این معنا که گروهی از زنان آن را ارضاکننده می دانند گروهی دیگر آن را یکنواخت و آزار دهنده ارزیابی می کنند. این مقاله که مبنا بر پژوهش است، میزان رضایت زنان نسبت به خانه داری را ارزیابی می کند. مبنای نظری این پژوهش نظریه ی رضایت ""مازلو"" است که نیازهای انسان را برای هماهنگی با شرایط کار در سه دسته خلاصه می کند: «سطح اول: نیازهای حیاتی و زیستی؛ سطح دوم: نیاز های ارتباطی؛ سطح سوم: نیاز به شکوفا شدن استعدادها» بر این اساس، هرکاری که سطوح بالاتری از نیازها را تامین کند، کارکنان آن دارای رضایت بیش تری هستند. روش تحقیق، کیفی و کمی (پیمایشی) است. حجم نمونه ی نهایی 390 نفر بوده است که 300 نفر آن را زنان خانه دار و 90 نفر دیگر را نیز زنان شاغل تشکیل می دهند. این نمونه ها با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از مناطق بیست گانه ی شهر تهران انتخاب شده اند. نتایج تحقیق بیانگر آن است که زنان شاغل و خانه دار کار خانه را به کاری واقعی تعریف می کنند و انتظاراتی که از کار دارند این است که اولاً استقلال مالی و امنیت خاطر آنان را حفظ کند که شامل همان نیازهای سطح اول رضایتمندی شغلی است. در مرحله ی بعد کار هم باعث پیوندشان با دیگران شود و آن ها را از انزوا دور نماید و هم نتیجه ی کارشان در اختیار کسی (همسر) قرار گیرد که به او عشق می ورزند که با نیازهای سطح دوم رضایتمندی مطابقت دارد و نهایتاً این که کار، توان و استعداد آن ها را به کار گیرد که همان نیازهای سطح سوم رضایتمندی است.
بررسی رابطه بین مؤلفه های سرمایه ی روان شناختی و کیفیت زندگی زناشویی در بین زوجین شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی سرمایه ی روانشناختی و کیفیت زندگی زناشویی در بین زوجین شهر اصفهان انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و ماهیتی، از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه ی آماری آن شامل کلیه ی متاهلان ساکن در شهر اصفهان (1392) بود. این پژوهش با روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. بدین طریق تعداد 75 زوج از اعضای جامعه انتخاب شدند و به وسیله ی پرسشنامه ی سرمایه ی روانشناختی ""لوتانز"" و همکاران(2007) و پرسشنامه ی کیفیت زندگی زناشویی ""فلچر"" (2000) مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها در سطح استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و آزمون t) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که سرمایه ی روانشناختی و کیفیت زندگی زناشویی، دارای همبستگی منفی (73/0 =r) می باشند. هم چنین بین مؤلفه های سرمایه ی روانشناختی و کیفیت زندگی زناشویی نیز رابطه ی منفی دیده شد. در تحلیل رگرسیون، مؤلفه ی خودکارآمدی و تاب آوری پیش بینی کننده ی کیفیت زندگی زناشویی بودند. (p<./05)
بررسی رابطه ی بین سبک زندگی و سبک فرزندپروری مادران شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه رابطه ی بین سبک فرزندپروری والدین و سبک زندگی مادران شهر ایلام را مورد بررسی قرار داده است. والدین برای به ثمر رسیدن فرزندان هر یک وظایفی را بر عهده دارند، که در این میان بیش ترین سهم در تربیت و تأثیرپذیری بر فرزندان را مادران بر عهده دارند؛ مادر از ابتدایی ترین مراحل پیدایش به عنوان مربی همراه انسان است. بنابراین سلامت روانی، جسمانی، اجتماعی مادران که بر گرفته از سبک زندگی آنها است برای تربیت فرزندان سالم لازم و ضروری است.
در این پژوهش ابتدا مطالعات انجام شده در این حوزه مرور گردید، سپس بر اساس نظریه ی مبتنی بر آراء بوردیو و گیدنز شش فرضیه ارائه شد. جهت آزمون فرضیه ها 400 نفر از مادران شهر ایلام به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده اند. روش تحقیق این مطالعه پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه بوده است. نتایج حاصل از آزمون اتا نشان دهنده همبستگی بین متغیر های ابعاد سبک زندگی و سبک فرزندپروری والدین است؛ از همه مهم تر همبستگی بین سبک زندگی مادران با سبک فرزندپروری مقتدرانه می باشد. و هم چنین نتایج بدست آمده در سطح تحلیل رگرسیون لجستیک، آماره های سبک فرزندپروری نشان می دهد که سبک های زندگی به ترتیب 7/72، 6/76، 6/79، 1/74 درصد به درستی سبک های فرزندپروری مقتدرانه، آسان گیر، مستبدانه و بی توجه را پیش بینی می کنند. بنابراین این پژوهش تایید کننده این موضوع است که انتخاب سبک های زندگی مختلف، سبک های فرزندپروری متفاوت را رقم می زند.
بررسی نقش کیفیت ارتباط زناشویی در پیش بینی بهزیستی ذهنی و شادکامی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت ارتباط زوجین در چند دهه اخیر به عنوان یک شاخص مهم در بهزیستی و سلامت شناخته شده ومورد توجه پژوهشگران در حیطه خانواده قرار گرفته است.هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش کیفیت ارتباط در پیش بینی بهزیستی ذهنیوشادکامی در میان دانشجویان متأهل بود. بدین منظور نمونه 191 نفریاز خوابگاه های متأهلین دانشگاه های تهران که به شیوه تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده بودند؛ به پرسش نامه های کیفیت ارتباط زوجین، شادکامی آکسفورد و بهزیستی ذهنی(شامل دو خرده مقیاس رضایت اززندگی و سلامت روان شناختی) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روش های آماری همبستگی و رگرسیون صورت گرفت.نتایج نشان داد بین کیفیت ارتباط زوجین، شادکامی و بهزیستی ذهنی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و کیفیت ارتباط زوجین می تواند 7/20درصد از واریانس مربوط به سلامت روان شناختی،1/23درصد از واریانس رضایت از زندگی، 3/27 درصد واریانس بهزیستی ذهنی و 7/27 درصد واریانس شادکامی را تبیین کند. با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت کیفیت ارتباط زوجین می تواند پیش بینی کننده بهزیستی ذهنی آنها باشد. بنابراین توجه به کیفیت ارتباط زوجین و تقویت و بهبود این روابط به عنوان روش مناسبی برای ارتقای سلامت روان شناختی، شادکامی و رضایت مندی از زندگی زناشویی پیشنهاد می شود.
مطالعه سیر تحول صمیمیت و روابط شخصی در خانواده ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با روش تحقیق کیفی و رویکرد گرندد تئوری به مطالعه روابط شخصی افراد و صمیمیت و عاطفه در این روابط در خانواده ایرانی از سه دهه گذشته تا کنون پرداختیم؛ جامعه آماری این مطالعه افرادی هستند که در سه دهه گذشته دانشجو بوده اند و به روش نمونه گیری نظری تعداد 35 نفر از آنها را انتخاب کرده و با تکنیک مصاحبه عمیق مورد بررسی قرار داده و داده های حاصله را با استفاده از روش های تحلیلِ گرندد تئوری تحلیل کرده ایم. از جمله یافته های این مطالعه می توان به افزایش فردگرایی در تعاملات شخصی افراد در جریان سیر تحول آن اشاره کرد و به عنوان مهمترین یافته این پژوهش می توان به تحول جایگاه تعاملات با دوستان و همکاران تحت عنوان یک کانال جدید در روابط شخصی افراد اشاره کرد که منجر به شکل گیری پیکربندی متفاوتی در خانواده ایرانی از سه دهه گذشته تا کنون شده است؛ به عبارت ساده بنا به یافته ها باید گفت در زمینه تحول صمیمیت در روابط شخصی افراد، مرز بین خویشاوندان و غیرخویشاوندان در خانواده ایرانی محو شده است و شاهد تغییراتی اساسی در این خصوص هستیم؛ گفتنی است که در تحول پیکربندی خانواده ایرانی، جنسیت تأثیر مهمی داشته و زنان بنا به تحول در موقعیت اجتماعی شان و همینطور بنا به استفاده از انواع ارتباطات مجازی، روابط صمیمانه تری به نسبت مردان با دوستان و همکاران شان برقرار کرده و نقش مهمی در این تحول داشته اند.
بررسی مقایسه ای ویژگی های شخصیتی خودپایی بین دو گروه زنان شاغل و غیر شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی مقایسه ای خوپایی در زنان شاغل و غیر شاغل می باشد. این پژوهش از نوع میدانی بوده و روش آن نیز از نوع توصیفی است. نمونه مورد بررسی، متشکل از دو گروه زنان شاغل تمام وقت و پاره وقت و غیر شاغل (خانه دار) در سطح شهر تهران می باشد. در این پژوهش جهت سهولت در محاسبات و کاهش خطاهای اندازه گیری از نرم افزاری spssو برای جمع آوری داده های مربوط به آن ها از پرسشنامه خودپایی اشنایدر استفاده شده است. برای بررسی رابطه بین متغیرها از روش های آمار توصیفی و آزمون t برای دو گروه مستقل و هم-چنین، آزمون Anova و آزمون x2 ( کا اسکوئر) و ضریب همبستگی استفاده گردید. یافته های پژوهش بیانگر آن است که میزان خودپایی در زنان شاغل نسبت به زنان غیر شاغل بیش تر است (و این تفاوت در سطح (001/0 p<) معنادار می باشد). هم چنین بین سه گروه خودپایی بالا، متوسط و پایین هم توزیع یکنواختی دیده نمی شود. هم چنین، برای نمایش یافته های پژوهش بنا به ماهیت فرضیه ها و پاسخ به پرسش های پژوهش از روش های آمار توصیفی و برای تحلیل داده ها نیز از آزمون های آماری چون، آزمون t برای دو گروه مستقل در جهت مقایسه میانگین ها و مجموع رتبه های دو گروه استفاده شده است.
بررسی تاثیر تضاد کار- خانواده مادران شاغل بر فرسودگی عاطفی و بهزیستی روانی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره چهاردهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۴۹)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر تعارض کار – خانواده بر برخی نگرش های شغلی؛ شامل بهزیستی روانی و فرسودگی عاطفی با محوریت مادران شاغل می باشد و در این میان نقش متغیرهای تعدیل گر همچون حمایت سازمانی ادراک شده و انگیزه درونی را نیز مد نظر قرار داده است. جامعه آماری این پژوهش را مادران شاغل در بخش اداری دانشگاه تهران تشکیل می دهند. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر روش نمونه گیری طبقه بندی است و سپس نمونه گیری احتمالی در هر طبقه انجام شده است. بر این اساس، 182 نفر از آنان برای پاسخ به پرسشنامه ها انتخاب شده اند. برای بررسی تاثیر تعارض کار – خانواده بر فرسودگی عاطفی و بهزیستی روانی کارکنان با تعدیل گری حمایت سازمانی ادراک شده و انگیزه درونی از روش معادلات ساختاری و رگرسیون چند متغیره و نرم افزار های LISEREL و SPSS استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داده است که میان تعارض کار - خانواده و بهزیستی روانی و فرسودگی عاطفی به ترتیب رابطه منفی و مثبت وجود دارد و انگیزه کاری درونی و حمایت سازمانی ادراک شده نیز رابطه میان این متغیر ها را تعدیل می کند.
اثربخشی برنامه آموزش مهارت جرأت ورزی بر میزان کمرویی و خودپنداره کلی دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف تاثیر آموزش جراتمندی بر میزان کمرویی و خود پنداره کلی دختران نوجوان مقطع متوسطه اول انجام شد. روش این پژوهش، شبه آزمایشی با طرح مطالعه پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل نامعادل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان سال اول مقطع متوسطه اول شهر کرمانشاه بودند که از این جامعه به روش نمونه گیری در دسترس دو کلاس پایه اول دوره اول متوسطه انتخاب شد. به یک کلاس 32 نفره مهارت جراتمندی آموزش داده شد و کلاس دیگر به عنوان گروه کنترل که سابقه شرکت درکلاس های آموزش جراتمندی را نداشتند در نظر گرفته شد. ابزار گرد آوری داده ها شامل پرسشنامه خودپنداره بک و کمرویی چیک بریکز بود. در گروه آزمایش مهارت جراتمندی به مدت 4 جلسه آموزش داده شد. جهت تجزیه و تحلیل دادها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین میانگین نمره پس آزمون کمرویی و خوپنداره گروه آزمایش با گروه کنترل تفاوت آماری معناداری وجود دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت جراتمندی در کاهش میزان کمرویی و بهبود خودپنداره دانش آموزان دختر نوجوان تاثیر مثبت دارد و با توجه به اینﮐﻪ آﻣﻮزش مهارت های زﻧﺪﮔﯽکوتاه مدت را به آسانی می توان در مدارس اجرا نمود توصیه می گردد برنامه آموزشی مدون در برنامه های مدارس گنجانده شده و با مشارکت ﻣﺸﺎوران و رواﻧﺸﻨﺎﺳﺎن در ﻣﺪارس اجرا گردد.
تفاوت های جنسیّتی در شخصیت و هیجان خواهی دانشجویان دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنسیّت متغیر مهمی است که تأثیر آن بر شخصیت و هیجان خواهی در پژوهش های مختلفی بررسی شده است. نتایج این پژوهش ها در برخی موارد متناقض است که می تواند نشان از نقش فرهنگ بر این روابط باشد. لذا، پژوهش حاضر با هدف، بررسی تفاوت های جنسیّتی در پنج عامل بزرگ شخصیت و هیجان خواهی در دانشجویان دانشگاه تهران اجرا شد. نمونه ای شامل 177 دانشجوی مقطع کارشناسی (دختر= 108، پسر=69) به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی از دانشکده های مختلف دانشگاه تهران انتخاب شدند و به پرسشنامه پنج عاملی شخصیت کاستا و مک کری (1992) و مقیاس هیجان خواهی نسخه پنجم زاکرمن (1978) پاسخ دادند. براساس یافته ها، تفاوت معناداری میان دختران و پسران در پنج عامل بزرگ شخصیت وجود داشت. دختران نمرات معنادار بالاتری در گشودگی به تجربیات و توافق پذیری نسبت به پسران کسب کردند. همچنین، تفاوت معناداری در هیجان خواهی دختران و پسران به دست آمد. پسران به طور معناداری نمرات بالاتری در زیر مقیاس های هیجان طلبی و ماجراجویی، نابازداری و حساسیت به ملالت، نسبت به دختران کسب کردند
رابطه علی رنج ادراک شده با رضایت زناشویی از طریق میانجی گری، مهربانی، اعتماد، عدالت، همدلی و بخشش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی مؤلفه های مدل تعارض و بازسازی رابطه زناشویی، ارائه شده توسط ملز، بکن باخ و گاتریک، از طریق روش تحلیل مسیر است. جامعه آماری این پژوهش کارمندان متأهل دانشگاه شهید چمران اهواز بودند. از این جامعه تعداد 200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. که در نهایت 180 پرسشنامه به صورت کامل بدست آمد. از شرکت کنندگان خواسته شد که مقیاس فضل (GRACE) پاتریک و همکاران (2013)، مقیاس اعتماد (TS) رمپل، هولمز و زانا (1980)، مقیاس صفات همدلی باتسون (BEA) باتسون و همکاران (1983)، مقیاس رضایت زناشویی دوطرفه تجدید نظر شده (RDAS) بوبسی، کرین، لارسون و کریستین (1995)، مقیاس اخلاق رابطه ای (RES) هارگریو، جنینگز و آندرسون (1991) و مقیاس حل روابط بین فردی (IRRS) هارگریو و سلز (1997) را تکمیل نمایند. نتایج پژوهش نشان داد که، فضل، عدالت، اعتماد، همدلی و بخشش به رضایت از رابطه زناشویی منجر می شوند. تحلیل مسیر، رابطه بین بیشتر متغیرهای تحقیق را تأیید کرد. همچنین، نتایج تحلیل نشان داد که مسیر متغیرهای اعتماد و عدالت با بخشش به سمت رضایت زناشویی پیش بین و معنی دار نیستند. اما در عوض اعتماد و عدالت نقش خود را به عنوان میانجی از طریق تأثیرگذاری فضل بر آنان با رضایت از رابطه نشان دادند.
سهم امید به آینده ی معلمان زن در پیش بینی شادکامی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شواهدی در دست است که نشان می دهد امید به آینده در به زیستی و داشتن زندگی معنادار، تاثیر به سزایی دارد. شادکامی نیز به عنوان یکی از جنبه های مهم روانشناختی در سال های اخیر مورد توجه روانشناسان قرار گرفته، نقش و اهمیت باورها و تصور افراد از توانایی های خود در شئون زندگی، بیش از پیش روشن گردیده است. هدف پژوهش حاضر، تعیین سهم امید به آینده ی معلمان در پیش بینی شادکامی دانش آموزان بود. روش مطالعه ی حاضر از نوع همبستگی می باشد که در سال 91-90 در بین مدارس راهنمایی دخترانه ی شهرستان قائم شهر انجام شد. روش نمونه گیری در این پژوهش تصادفی خوشه ای است. بدین منظور381 نفر از دانش آموزان دختر مدارس راهنمایی دخترانه ی شهرستان قائم شهر به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه ی شادکامی ""آکسفورد"" (Oxford) و به ازای هر ده دانش آموز یک معلم مربوط به همان پایه (کلا 38 نفر) پرسشنامه ی امیدواری"" اشنایدر""(Snyder) را پر کردند. داده ها با استفاده از آزمون (t) و ضریب همبستگی ""پیرسون"" تحلیل شد. با توجه به یافته های پژوهش، بین امید به آینده ی معلمان زن و میزان شادکامی دانش آموزان دختر، رابطه وجود دارد و امید به آینده ی معلمان می تواند شادکامی دانش آموزان را به طور موثر پیش بینی کند.