فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۴٬۳۲۱ مورد.
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
246 - 258
حوزه های تخصصی:
بنشی های اینیشیرین اثر مارتین مک دونا (1970- ) است که در قالب یک فیلم تراژدی-کمدی سیاه به ما رخ می نماید. در این فیلم علیرغم نمایش صحنه های خیال انگیز اولیه به ناگاه آن تصاویر زیبای جزیره به سیاهی و شوربختی تبدیل می شود. این پژوهش می کوشد با تکیه بر اندیشه های هانا آرنت (1976-1906)، فیلسوف سیاسی قرن بیستم نشان دهد که چرا علی رغم همه آن زیبایی های اولیه، در پایان ما شاهد آتش، جنگ، مرگ و مهاجرت و در نتیجه شوربختی و ناخرسندی هستیم. در این نوشتار، مدار و محور بحث بر سه مفهوم اساسی کتاب وضع بشرِ آرنت یعنی، زحمت، کار و عمل استوار شده است و سعی بر آن است تا نشان داده شود که فقدان مفهوم عمل است که باعث آن همه تاریکی، تلخی و شوربختی در پایان فیلم می گردد. این نوشتار در واقع می کوشد تا نشان دهد که سه گانه مورد نظر در جهان انسانی در وضع بشر آرنت، باید باهم و در کنار هم متحقق شوند، چراکه غیاب عمل یا چشم پوشی و عدم درک جایگاه هستی شناختی آن موجب شوربختی جهان انسانی می گردد.
تحلیل محتوای فصل اول کتاب جدید التالیف زیست شناسی پایه یازدهم (تنظیم عصبی) سال تحصیلی 1400-1401 به شیوه ویلیام رومی
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، تحلیل محتوای مطالب فصل تنظیم عصبی کتاب جدید التالیف زیست شناسی یازدهم از منظر فعال بودن یا غیرفال بودن بر اساس الگوی ویلیام رومی می باشد. روش کار: در این مطالعه واحد تحلیل، جملات و تصاویر فصل تنظیم عصبی زیست شناسی یازدهم بوده که تدوین آن از نظر اندازه فعال بودن مورد بررسی قرار گرفت. تحقیق موجود به روش تحلیل محتوای کمی و روش آماری توصیفی انجام شد. جامعه ی مورد مطالعه در این پژوهش، فصل تنظیم عصبی کتاب درسی جدیدالتألیف زیست شناسی پایه یازدهم سال تحصیلی 1401-1400 بود. نتایج: شاخص درگیری برای جملات متون فصل تنظیم عصبی در کتاب زیست شناسی پایه یازدهم در بازه ی 0/15 و برای تصاویر این متون در بازه ی 0/43 بدست آمد. باتوجه به اینکه ضریب یادگیری جملات این بخش، از 0/4 کم تر می باشد لذا مطالب تاًلیف شده به صورت فعالیت محور نبوده و با وضع مطلوب فاصله دارد. ضریب یادگیری تصاویر مربوط به این بخش بالای 0/4 است و نسبتاً فعالیت محور می باشد، لیکن انتظار می رود به صورت فعال تری تالیف شود. نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد که مطالعه و بررسی کتاب های درسی می تواند ارتباط بین برخی از مشکلات یادگیری دانش آموزان با برنامه درسی را آشکار نماید و کمک کند که مفاهیم برنامه درسی به شکل مناسبی در کتاب های درسی گنجانده شوند.
عقل عملی در دستگاه فکری اشاعره و رابرت ادامز با تاکید بر مبانی معرفت شناختی جوسایا رویس
منبع:
کاوش های عقلی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
202 - 224
حوزه های تخصصی:
رابرت آدامز عقل عملی و اخلاق را منوط به عقل اما منتهی به دین می داند، چراکه او از سویی متاثر از نظریه امرالهی و نظریه کسب اشاعره است و در نظریه وابستگی اخلاق به دین اعتقاد به منتهی شده اخلاق به دین دارد و از سویی دیگر مبنای مبانی عقل عملی خویش را حسن و قبح عقلی می داند. جوسایا رویس- بر ایدئالیست اخلاقی اعتقاد دارد و میان هستی شناسی، اخلاق، ایدئالیسم و خداشناسی توحیدی رابطه معناداری ایجاد می کند، ایدئالیسم اخلاقی رویس، نه همچون غزالی اخلاق را منوط به دینی خاص کرده و نه دین و اخلاق را مستقل از هم برمی شمارد، درواقع انسان را به صورت یک موجود استعلائی دارای معرفت پیشینی از اصول اخلاقی خوانده است. بنابراین انطباق دین و اخلاق جنبه پسینی و تاریخی نخواهد داشت، بلکه مبنای متافیزیکی و هستی شناسانه خواهد داشت. آدامز فارغ از اصالت دادن به عقل و اختیار مبنای اعتقادات خویش را طبق اصل «حس تکلیف» نسبت به دستورات واجب تعالی و داشتن عذاب وجدان می داند. اما اشاعره طبق دیدگاه «امرالهی» و «نظریه کسب» هر آنچه را که واجب تعالی جایز دانسته یا نهی می کند به ترتیب درست و نادرست و هر آنچه را که واجب تعالی بدان امر نماید، واجب است؛ بنابراین ملاک اثبات و صدقیت هر عمل را باید براساس موازین شریعت سنجید و انسان فقط کاسب دستورات واجب تعالی و شرع است. اما وجه اشتراک آدامز و اشاعره این است که سعادت و کلیه عملکرهای اخلاقی را منوط به دین دانسته اند.
تحلیل تاثیر معماری سازمانی و رهبری کوانتومی بر نوآوری سازمانی مدیران و معلمان مدارس ابتدایی شهر اصفهان
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش تحلیل تاثیر معماری سازمانی و رهبری کوانتومی بر نوآوری سازمانی مدیران و معلمان مدارس ابتدایی شهر اصفهان می باشد. روش کار: ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری شامل ﮐﻠﯿﻪ مدیران و معلمان مدارس ابتدایی شهر اصفهان به ﺗﻌﺪاد 3000 ﻧﻔﺮ بود. ﺣﺠﻢ ﻧﻤﻮﻧﻪ 341 ﻧﻔﺮ بود. برای نمونه گیری از روش ﻧﻤﻮﻧﻪ ﮔﯿﺮی ﺗﺼﺎدﻓﯽ ﻃﺒﻘﻪای استفاده شد. ابزار اندازه گیری در این پژوهش شامل پرسشنامه نوآوری سازمانی آمید و همکاران (2010)، پرسشنامه رهبری کوانتومی میرصفیان (1395) و پرسشنامه معماری سازمانی پرالت (2008) بود. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده های پژوهش از آزمون t ﺗﮏ گروهی، ﺿﺮﯾﺐ همبستگی پیرسون و تحلیل رﮔﺮﺳﯿﻮن ﭼﻨﺪﮔﺎﻧﻪ استفاده شد. نتایج: نتایج تجزیه تحلیل داده ها نشان داد که میانگین استفاده از معماری سازمانی، رهبری کوانتومی و نوآوری سازمانی مدیران و معلمان مدارس ابتدایی شهر اصفهان بالاتر از میانگین فرضی بود. همچنین نتایج نشان داد که ابعاد معماری سازمانی و رهبری کوانتومی رابطه مثبت و معناداری را با نوآوری سازمانی دارند. نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد که با تقویت معماری سازمانی و رهبری کوانتومی در بین مدیران می توان به بهبود نوآوری سازمانی معلمان مدارس در مدارس کمک فراوانی نمود.
بررسی ربط و نسبت های مسئله اختفای الهی و مسئله شر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله شر از دیرباز چالشی بزرگ در برابر خداباوری بوده و در طول تاریخ بحث های فراوانی حول این مسئله از جانب خداباوران و خداناباوران مطرح شده است. اما آنچه می تواند مشکلی جدیدتر برای خداباوری در نظر گرفته شود استدلال اختفای الهی است. شباهت های فراوان میان این دو استدلال برخی را بر آن داشته است که یکی از این دو را به دیگری تحویل ببرند و صرفاً یکی را اصیل به شمار آورند. ممکن است یکی از مفاهیم شر و پنهان بودن خدا به دیگری تحویل برده شود، یا یکی از استدلال های اقامه شده مبتنی بر آنها، و یا تحویل در هر دو مورد رخ دهد. با توجه به گستردگی دامنه هر دو استدلال، آنچه این مقاله صرفاً در پی آن است بررسی دلایل کسانی است که معتقدند اختفای الهی چیزی جز صورت بندی دیگری از شر نیست و لزومی ندارد به طور مستقل به آن پرداخت. این دلایل می تواند شامل مواردی همچون تشابه ساختار منطقی، روش، نتیجه و پاسخ ها باشد تا نشان دهد استدلال اختفای الهی یا اساساً مستقل نیست و یا اگر هم باشد، دلیل بسیار ضعیف تری نسبت به شر به حساب می آید، پس شایسته توجه چندانی نیست. نتیجه ای که در پایان حاصل می شود این است که به رغم همه قرابت ها و شباهت های موجود، چنین فروکاستنی کاملاً نارواست و هر دو مسئله، فارغ از قابلیت مستدل ساختن ادعا، به تنهایی ارزشمند، قابل بررسی و اصیل است.
سه مرتبه اضافه در علم بر مبنای سه سیر فلسفی؛ نگاه ماهوی، اصالت وجود وحدت تشکیکی و وحدت شخصی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
210 - 226
حوزه های تخصصی:
اهمیت شناخت نوع اضافه بین عالم و معلوم، تعیین جایگاه علم در رویکرد جهان شناختی و کارکرد معرفت شناسانه آن است. پرسش اینکه: با تغییر در مبانی فلسفی، نوع اضافه بین عالم و معلوم چه معنا و کارکردی می یابد؟ در نگاه ماهوی نوع این اضافه مقولی است که با فرض دوگانگی طرفین اضافه، سبب معضلاتی چون اعتباریت علم، تمایز عالم از معلوم و اشکالات وجود ذهنی می شود. در سیر دوم یعنی اصالت وجود با رویکرد تشکیکی، اضافه از نوع اشراقی است که در آن علمِ عالم، در رابطه ای طولی و تشکیکی، علت ایجاد معلوم می گردد. رهاورد گذر از وحدت تشکیکی به وحدت شخصی وجود هم، وحدت و بساطت عالم و اضافه قیومی او با شؤون و مظاهرش است. اضافه نیز بین وجود عالم و علم ذاتی اش تحقق می یابد. نتیجه اینکه، متناسب با سیرهای سه گانه، با عبور از کثرت به وحدت، تدریجاً اضافه جای خود را به عینیت عالم و معلوم می دهد تا اینکه در سیر سوم به حضور و شهود تام عالم از خویش در آینه ظهوراتش می انجامد.
آگامبن و تحلیل ساختار قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
150 - 170
حوزه های تخصصی:
در سنت فلسفه سیاسی غرب، دو دیدگاه عام درباره ماهیت قدرت وجود دارد، که می توان آن ها را رویکردهای استعلایی و درون ماندگار نامید. حاکمیت یا قدرت استعلایی، از بالا اعمال می شود و نوعی هستی و واقعیت جوهری برای قدرت قائل است که منشأ مشروعیت می باشد. حکومت مندی یا قدرت درون ماندگار، از پایین و در سطح خرد ساختار های اجتماعی و سیاسی اعمال می شود و هر نوع خاستگاه استعلایی برای قدرت را رد می کند. از لحاظ تاریخی، هابز نماینده اصلی رویکرد اول و فوکو نماینده رویکرد دوم به قدرت هستند. به نظر آگامبن، هردوی این رویکردها ناقص و تک بعدی می باشند و توان ارائه یک نظریه منسجم درباره قدرت را ندارند. نقد های جدی فوکو به مدل حاکمیت، راه را برای تحلیل زیست_سیاسی قدرت که در سطح خرد اعمال می شود باز کرد، ولی فوکو در نشان دادن نحوه پیوند میان مدل های متفاوت قدرت و ارائه نظریه ای منسجم و واحد از قدرت شکست می خورد. آگامبن سعی در پیوند دادن دوباره این سطوح در یک نظریه عام دارد. در این مقاله، می خواهیم نشان دهیم که به باور آگامبن، اول اینکه ابعاد استعلایی و درون ماندگار، یا همان سطوح خرد و کلان قدرت، دو قطب مکمل یک ساختار واحد هستند و هر نظریه ای عام درباره قدرت باید درهم تنیدگی و نسبت این دو بعد را بررسی کند. دوم اینکه، نشان دهیم چگونه آگامبن ریشه این ساختار دوبعدی قدرت را در الهیات مسیحی می جوید و پارادایم های الهیات سیاسی و الهیات اقتصادی را به ترتیب، ریشه نظریه های حاکمیت استعلایی و حکومت مندی درون ماندگار می داند.
رابطه عشق الهی و عشق به دیگری از دیدگاه سورن کی یرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
1 - 12
حوزه های تخصصی:
این نوشتار از چرایی سخن کی یرکگور در باب عشق نشأت می گیرد. کی یرکگور، آغازگر جریان فلسفی اگزیستانسیالیسم و یکی از الهی دانان بزرگ قرن نوزدهم به شمار می آید. عشق، یکی از ارکان اساسی تفکر کی یرکگور است، چنان که یکی از کتب مهم خود را بدان اختصاص داده و آن را آثار عشق نام نهاده است. کی یرکگور در یکی از مهم ترین آثار خود (آثار عشق)، دنیای تازه ای از مفاهیم مرتبط با عشق خلق کرده، و تفسیر تازه ای از عشق مسیحی را مطرح کرده است. او در این کتاب، با تفکیک عشق الهی از عشق اروتیک، مفاهیم جدیدی را مطرح می کند. افراد بسیاری به خصوص در دوره جدید، عشق را از مقوله عواطف و احساسات می دانند؛ اما برای کی یرکگور چنین نیست. برای او عشق مقوله ای فلسفی، وجودی و بنیادی است. او عشق مسیحی را یگانه عشقِ حقیقی می داند و بر این باور است که در متن مقدس نیز عشق راستین در ربط و نسبت با خداوند معنا پیدا کرده است. در این مقاله قصد داریم تا آراء کی یرکگور را در باب عشق الهی و عشق به «دیگری» و رابطه میان آن دو بازگو کرده و سپس به نقد و ارزیابی آن بنشینیم.
تحلیل سازگاری «تمرکز نفس» با کثرت کنش گری آن از منظر حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۷
137 - 161
حوزه های تخصصی:
تمرکز نفس بر روی موضوعی خاص یکی از محورهای جذاب در نفس پژوهی است. در فرایند تمرکز نفس کنش گر تمام توجه خویش را در یک نقطه ی مرکزی و کانونی معطوف می کند، و برای این منظور بایستی از توزیع قوای ادراکی و تحریکی خویش اجتناب نماید؛ از این رو تمرکز با وحدت سازگاری و با کثرت منافات دارد. از سوی دیگر برخی از نفوس قویه در عین بهره مندی از تمرکزی بالا بر کنش گری های گوناگون توانمندند، و مظهر «لا یشغله شأنٌ عن شأن» شده اند؛ پرسش اصلی آن است با چه تحلیلی می توان میان تمرکز نفس که اقتضای «وحدت» و انجام یک کنش خاص را دارد، با کنش گری های متعدد برخی نفوس وفاق ایجاد نمود؟ «تمرکز» و «تکثّر» چگونه با یکدیگرجمع می شوند؟ این پژوهش بار وش عقلی- تحلیلی در پی حلّ این مسأله است.نفس انسانی در پرتو تکامل ذاتی به درجه ای از بساطت و حدت و جمعیت قوا دست می یابد که می شود مجمع انبوهی از معانی و حقایق به نحو اندماجی، در این مرحله نفس در عین توجه به ذات خویش دربردارنده کثیری از حقایق هستی است. در پرتو حرکت اشتدادی نفس، گستره ی تمرکز از یک محدوده ی مضیّق به یک دامنه ی موسّع گسترش پیدا می کند، و در نتیجه تقابل میان وحدت و کثرت زدوده شده و نفس به مرتبه ی جمعیت قوا دست می یابد.
وجود حرکت و نحوه تحقق آن از نظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
11 - 29
حوزه های تخصصی:
مسئله نحوه تحقق و وجود خارجیِ حرکت با توصیف دو معنا از حرکت ازسویِ ابن سینا به یکی از مسائل مهم در فلسفه اسلامی تبدیل شد. دسته ای از فیلسوفان به پیروی از ابن سینا مدافع وجود خارجی حرکت توسطیه شدند. تحقیقات میرداماد باعث شد که گروه زیادی از فلاسفه وجود خارجی حرکت قطعیه را بپذیرند. ملاصدرا با بهره گیری از مبانی حکمت متعالیه بر وجود حرکت قطعیه تأکید ورزید اما استدلالی بر وجود خارجی حرکت ارائه نداد. علامه طباطبایی از فیلسوفانی است که قائل به وجود هر دو معنای حرکت است. آنچه مهم است این است که علامه طباطبایی با استفاده از مبانی حکمت متعالیه همچون اصالت وجود و تشکیک در حقیقت عینیه وجود، ازطریقِ بررسیِ نسبت واقعی و پیوستگیِ تکوینی میان قوه و فعل، ابتدا تحقق عینی امری که مصداق خروج تدریجی از قوه به فعل باشد را به اثبات رسانده است و در مرحله بعد، با تبیین دقیق مفهوم حرکت، نشان داده است که حرکت، برپایه دو وجه ثابت و سیلانی، به هر دو اعتبار خود در متن واقعیت موجود است و هر دو معنا مندرج و منطبق بر تعریف حرکت است.
سنجش تلفیق انگاری روش فلسفی ملاصدرا
منبع:
کاوش های عقلی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 15
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا اولین اندیشمندی است که در راستای وصول به واقع جامع، آشکارا از جمع منابع سه گانه - وحی، شهود و برهان - سخن گفته و آن را به گونه ای روشمند در فلسفه خود بکار گرفته است. یکی از تفسیرهای این نظریه، رهیافت میان رشته ای یا همان تلفیق است. تلفیق در اینجا به معنای بهره گیریِ هوشمندانه، منطقی و منسجم از سه منبع مذکور است. ما در این پژوهش، تفسیر مذکور را به بوته نقد برده ایم تا عیار آن روشن شود و مشخّص گردد که آیا چنین تفسیری پاسخگوی مسائلی که صدرا در پی آن بوده، هست یا نه؟ نتیجه اینکه در پنج محور این تفسیر را قابل اصلاح و تکمیل یافتیم. اول، بیان نکردن چگونگی عملکرد این رهیافت، دوم بکار نبستن تلفیق در تمام فلسفه متعالیه، سوم عدم بیان جایگاه این منابع، چهارم انحصار تلفیق در روش فلسفی و آخرین آنها پاسخ گو نبودن این تفسیر از حل مسائلی که ملاصدرا به دنبال حل آنها بوده است.
فلسفه وجودی عنصر خنده در تئاتر مولیر (مورد مطالعه، نمایش نامه خسیس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
345 - 362
حوزه های تخصصی:
مضمون فلسفی خنده در هنر های نمایشی، بخصوص در تئاتر کلاسیک فرانسوی زبان سده هفده میلادی، بیش از پیش به ژانر کُمیک گره خورده است. در این نوع ادبی ملایم، ولی طنزآمیز، که با انتقاد به قصد اصلاح عیوب رفتاری و اجتماعی شهروندان شکل گرفته، موضوعی –که به طور معمول، ویژ گی های اخلاقی و یا رفتاری قهرمان داستان که خلاف عرف جامعه می باشد- به شیوه ای اغراق آمیز بزرگ نمایی و آمیخته به ترفندهای نمایشی همچون کمیک کلامی، رفتاری، کمیک تکرار، کمیک موقعیت و غیره روی پرده نمایش اجرا می شود. با این وصف، کلام کمیک ضمن ایجاد خنده به دنبال ارائه پیامی اخلاقی است که خود محصول انتقاد از ناراستی های آداب معاشرتی زننده و باورهای غلط نگران کننده در جامعه است. از این حیث، لحن کمیک و طنزآمیز -به عنوان نگاهی نو و آشتی پذیر با جهانِ هستی، در مقابل جهانِ بسته و بی رحم ترسیم شده در ژانرِ تراژیک- عامل گفتگو و وسیله ارتباطی موثری بین توده های اجتماعی به شمار می آید. نویسندگان مقاله در این پژوهش سعی بر آن دارند تا با اشاره کوتاه به تاریخ و ادبیت عنصر خنده، به عبارتی ژانر کمیک در ادبیات فرانسوی زبان در طول قرون شانزده و هفده میلادی، این موضوع مهم را تعریف و به عوامل و شیوه های نمایشی که در نمایش نامه مشهور خسیسL’Avare/The Miser سبب خنده تماشاگر- خواننده می شود به صورت تحلیلی از ورای نمونه های متنی به پیدایش و فلسفه وجودی عنصر خنده بپردازند.
تحقیقی پیرامون نگارش متون فلسفی به زبان فارسی در خطّه آذربایجان با تأکید بر قرن ششم تا هشتم قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
439 - 460
حوزه های تخصصی:
فلسفه اسلامی از زمان تأسیس و شکل گیریِ خود به وسیله فلاسفه متقدم به ویژه حکیم ابونصر فارابی، تحولات مختلف را تجربه کرده است که یکی از آن ها «تغییر مکان» است که معمولاً این تغییر جغرافیایی همراه با تغییرات محتوایی هم بوده است؛ مثلاً فلسفه در دوره بغداد دارای ویژگی هایی است که در دوره خراسان به ویژگی های دیگر مبدل می شود. به همین نحو فلسفه اسلامی در حوزه سرزمینی آذربایجان (قرون ششم تا هشتم قمری) دارای مختصات دیگری می گردد که یکی از آن ها تمایل محسوس نویسندگان متون فلسفی به زبان فارسی است. امروز در سایه همین میل و علاقه به فارسی نویسیِ فلاسفه آن عصر و دیار، میراث دار آثار ارزشمند تحقیقی ای هستیم که هم از حیث استحکام بخشی به زبان فارسی و هم از جهت استفاده از ظرفیت آن زبان در انتقال مفاهیم و موضوعات فلسفی، جزء گنجینه های فاخر فرهنگ عقلی ما محسوب می شوند. تحقیق حاضر بر اساس روش کتابخانه ای به سامان رسیده است. یافته های زیر حاصل این تحقیق و بررسی است: ۱ ) فارسی نویسی فلاسفه مکتب آذربایجان معطوف به وجود قابلیت های این زبان در انتقال مفاهیم عقلی است؛ ۲ ) نویسندگان رسالات و کتب فلسفی به زبان فارسی در کنار استفاده از زبان عربی به دنبال بهره مند ساختن عموم مردم از دانش های عقلی بودند؛ ۳) حفظ هویت ملی با مؤلفه ای به نام زبان فارسی، یکی دیگر از انگیزه های صاحبان آثار فلسفی به زبان فارسی است.
تبیین مؤلفه های معرفت شناختی و غیرمعرفت شناختی ایمان در اندیشه مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «ایمان» یکی از مفاهیم اساسی در فلسفه دین به شمار می رود که شالوده بسیاری از مسائل جدید در معرفت شناسی دینی معاصر را تشکیل می دهد. گره گشایی از مسائلی چون رابطه ایمان و عقلانیت مبتنی بر فهم ایمان و تبیین مقومات ماهوی آن است. چه در متون دینی و چه در آثار فلسفی، ایمان گستره ای از معانی مختلف از معرفت تا احساس و از اعتقاد تا اعتماد را در برمی گیرد، از این رو ماهیتی غامض و چالش برانگیز دارد. این ابهام در چیستی ایمان به مسائل ثانوی فلسفی نیز سرایت کرده است. لذا برخی پرسش ها در باب معقولیت ایمان همچنان در هاله ای از ابهام مانده اند. این ضرورت بازنگری در ماهیت ایمان و پیرایش نظریه های فلسفی و دینی را آشکار می کند. نوشتار حاضر با رویکرد تحلیلی-انتقادی بر آن است تا با تبیین ایمان بر اساس مؤلفه های معرفت شناختی و غیرمعرفت شناختی نشان دهد ایمان ماهیتی چندگانه دارد. نادیده انگاشتن هر یک از این مؤلفه ها دریافتِ ناقص و ناکافی از معنای ایمان به دنبال دارد. بر اساس رهاورد پژوهش حاضر، ایمان حقیقتی است برساخته از معرفت و اعتقاد، برخاسته از تصدیق و اعتماد، آمیخته با احساس و عمل که ماهیتی مستقل دارد و نمی توان آن را به هیچ یک از مؤلفه های مذکور به تنهایی تحویل برد. تحویل نگری در ماهیت ایمان موجب دامن زدن به چالش ایمان و عقلانیت می شود. در تعیین هسته اصلی ایمان نیز اگر مؤلفه های معرفتی زیربنای مؤلفه های دیگر واقع شوند، به نحوی که مؤلفه های غیرمعرفت شناختی بر آن استوار گردند، مواجهه درستی میان ایمان و عقلانیت برقرار می شود.
«بررسی تبارشناسانه و مسئله مندانه سوژه» در نسبت با «تاریخِ سوژه مندی و تکنیک های خود» در اندیشه فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
91 - 113
حوزه های تخصصی:
فوکو در متن «سوژه و قدرت» (1982)، 2 سال پیش از مرگش، گفت که درون مایه کلی پژوهش هایش نه «قدرت» بلکه «سوژه» است. درسنامه های «سوبژکتیویته و حقیقت» (1981-1980) و «هرمنوتیک سوژه» (1982-1981) نیز موید این تاکید بودند بالاخص که او پروبلماتیک کلی این درس ها را «سوژه مندی و حقیقت» می دانست تا نشان دهد سوژه باید در نسبت با حقیقت، مسئله مند شود. او سرانجام در پیشگفتار «تاریخ سکسوالیته» (1984) و 8 سال پس از جلد اول آن، صورت بندی کلی فرآیند اندیشه اش و چرایی معطوف شدن به «تبارشناسی» را ارائه داد؛ برمبنای این مقدمه، این مقاله پس از تبیین چگونگی نسبت سوژه با شبکه قدرت و حقیقت به این نتیجه رسیده است که روش و رویکرد بررسی سوژه «تبارشناسی و مسئله مندی» است و عرصه مرجع و حوزه تحقیقِ بازشناسی و برساختنِ خود به منزله سوژه، تاریخ انسان میل گر و متعاقب آن سکسوالیته است. درواقع «تکنیک های خودِ» مرتبط با سامانه سکسوالیته، ارتباط دائمی فرد با خودش را سبب می شوند و این چیزی نیست جز تولید دائمی سوژه مندی؛ پس با مطالعه تاریخ این تکنیک ها می شود به تاریخ سوژه مندی دست یافت اما این تاریخ زمانی منجر به دست یابی به تبارشناسی سوژه می شود که تقاطع تکنیک های خود و استیلا با همدیگر را تحلیل کنیم و تقاطع تکنیک خود و استیلا نیز چیزی نیست جز معنای «حکومت مندی» و «حکم رانی»، آن هم حکم رانی به معنای هدایت رفتارها و مدیریت امکان ها به واسطه انواع بازی های حقیقت، براین اساس نتیجه می شود که سکسوالیته نه تنها حوزه ای مناسب برای مطالعه تبارشناسانه تاریخ سوژه مندی و تکنیک های خود بلکه حوزه ای غنی است برای فهم حکم رانی و روش های پیچیده تر کارکرد رویه های قدرت.
واکاوی تطبیقی میزان ارجاع اراده الهی به مقام فعلی از دیدگاه علامه طباطبایی با تکیه بر نظریات تقلیل گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱۱
24 - 44
حوزه های تخصصی:
از گذشته میان فیلسوفان و متکلمان در خصوص زوایای مختلف اراده الهی بحث عمیقی جریان داشته است. این مقاله در صدد است ابتدا گزارش و ارزیابی دقیقی از نظریات علامه طباطبایی ارائه دهد و سپس در مقایسه با آرای حکیمان شاخص حکمت متعالیه، به اختلاف آرای آنها در تفسیر اراده الهی پرداخته، صورت بندی جدیدی از این تفسیر را بر مبنای نظریه آنها که چه اندازه صفت اراده الهی را ذاتی یا فعلی می دانند، بر اساس رویکرد تقلیل گرایانه ارائه خواهد داد. مطابق با روش پژوهشی هر یک از فلاسفه، علامه طباطبایی که اراده باری را در قالب افعال الهی قابل بحث دانسته و حمل آن بر ذات را به گونه ای که مفهومی مستقل در نظر گرفته شود، دشوار می داند، در چارچوب ضد تقلیل گرایی به حساب می آوریم. از طرفی امام خمینی را که اراده الهی را از صفات ذات دانسته و آن را در همه مراتب هستی ثابت و از صفات کمالیه می داند، تقلیل گرای حداقلی و ملاصدرا را که اراده ذاتی را به سایر صفات ذاتی نظیر علم، حب یا رضا ارجاع داده، تقلیل گرای حداکثری صورت بندی می کنیم.
Beauty and Neutrality in Alice Munro’s Selected Works: A Socio-Philosophical Reading of Lacanian Ethics(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۸
277 - 290
حوزه های تخصصی:
Lacanian Beauty in his ethics is encapsulated as making decisions and “act[ing] in conformity with one’s desires”. This idea is thought while reading Munro’s short stories to argue humans reconfigure their life through decision, transgression, act and love. Munro’s characters are confined in the condition that contextualizes them through one limited interpretation, detaching them from their individuality. To get out of this condition they detach from the Other via acting on their Real desire. So the Real opens the space for the decision that postulates the possibility for transgression. Thus, it is claimed making decisions leads to transgression that necessitates act whereby love is experienced. This study through analyzing decision, transgression, act, love and their relation introduces neutrality as a novel idea about a stance in which Beauty in Lacanian ethics is founded. It demonstrates neutrality is a pure communication area not polluted by Symbolic Order, a singularity, a power stance, a varietal stance in which love is the law. In this neutral singularity, humans succeed in living a life in its full. Lacanian ethics and sociology are interconnected to demonstrate the new context of life human can live so as to bring forth new outlooks on ethics including Beauty.
Exploring the Grundnorm Dilemma: Can Pancasila be Considered the Grundnorm in the Context of ‘the Pure Theory of Law’?(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۸
319 - 338
حوزه های تخصصی:
As formulated in the Preamble to the 1945 Constitution, Pancasila represents the core values agreed upon during the meetings of the Body of Investigators for Preparatory Efforts for Indonesian Independence and the Preparatory Committee for Indonesian Independence. These values were subsequently adopted as the Foundation of the Indonesian State. However, the question persist regarding whether Pancasila can be considered as the grundnorm within Hans Kelsen’s framework in his pure theory of law. This study finds that the grundnorm, as the highest source of legal obligation, is accepted as a necessity by individuals as a necessity through their free will and is inherently perceived as true. It exists in the practical reason of each individual, is a priori, and is never formalized through state processes. Pancasila, although fundamental, cannot be equated with the grundnorm as its authority as the source of all state laws derives not from its content but from its formal declaration by legislative and executive bodies. Despite this, Pancasila serves as a unifying foundation that reconciles differences in ethnicity, race, and religion, ensuring Indonesia’s sustainable existence, transcending merely being a source of legal obligation.
پیوند کنش و شخصیت اخلاقی در فن شعر ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۲
287-317
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه ارسطو شخصیتتراژدی باید از نظر اخلاقی خوب، یعنی فضیلتمند باشد و برای اینکه بتواند در مسیر سعادت قرار گیرد، باید طی کنش انتخاب گرانه و آگاهانه، قاعده حد وسط اخلاقی را رعایت کند. بر همین مبنا، در این پژوهش این پرسش مطرح می شود که چگونه می توان پیوندِ میانِ کنش و شخصیت اخلاقی را توضیح داد؟ برای تأمل و تبیین پاسخ این پرسش، فن شعر در کنار اخلاق نیکوماخوس مورد خوانش و تفسیر قرار می گیرد. هدف این است که با تکیه بر نسبت میان کنش و شخصیت اخلاقی در فن شعر وجوه متعدد کنش و تنیدگی آن با شخصیت و اخلاق _در وجه ایجابی و چه سلبی_ نمایان شود. اهمیت و ضرورت این پژوهش در آن است که به روشن کردن بخش های مهمی از فن شعر، با تکیه بر یافتن جایگاه آن در نظام فلسفه اخلاقی ارسطو یاری خواهد رساند. نتیجه ای که از این پژوهش بدست می آید این است که فن شعر را باید در چارچوب فلسفه ارسطو _ به ویژه فلسفه اخلاق_ مورد خوانش قرار داد و نیز کنش، در اندیشه حاکم بر فن شعر، در حالی که با شخصیت اخلاقی پیوند دارد اما بر آن تقدم نیز دارد.
مقایسه اتقان تقریرهای ابن سینا، آکوئیناس، و لایب نیتس از برهان امکان و وجوب در مواجهه با نقدهای مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۹)
117 - 128
حوزه های تخصصی:
برهان امکان و وجوب یکی از برهان های اثبات وجود خداوند متعال است که علاوه بر اندیشمندان مسلمان، مانند فارابی و ابن سینا، اندیشمندان غربی، مانند توماس آکوئیناس و لایب نیتس، نیز تقریرهایی برای این برهان ارائه داده اند. در مقاله حاضر بررسی می شود که از میان تقریرهای موجود برای برهان امکان و وجوب کدام یک در مقابل نقدهای بیان شده از اتقان بیشتری برخوردار است؟ در مجموع شانزده نقد مختلف بر تقریرهای گوناگون برهان امکان و وجوب بیان و تحلیل خواهند شد. برخی از این نقدها بر اساس هر سه تقریر و برخی صرفاً بر اساس تقریر ابن سینا قابل پاسخ هستند. با تحلیل این نقدها مشخص می شود از میان تقریرهای مختلفی که برای برهان امکان و وجوب بیان شده تقریر ابن سینا به سبب استناد این اندیشمند به مبانی متقن تر، مانند در نظر گرفتن امکان ماهوی به عنوان ملاک نیاز معلول به علت و شروع برهان از مفهوم امکان، نسبت به تقریرهای اندیشمندان دیگر، مانند توماس آکوئیناس و لایب نیتس، از قوت و اتقان بیشتری برخوردار است و با دستگاه فلسفی ابن سینا می توان به همه نقدهای واردشده بر این تقریر پاسخ گفت.