فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱۳٬۶۴۰ مورد.
۱۲۱.

تحلیل و بررسی جایگاه ایده برابری جنسی در نظریه مجازات افلاطون (با تأکید بر نظریه نفس)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: افلاطون برابری جنسی جمهوری نفس مجازات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 755 تعداد دانلود : 125
یکی از مباحث مهم مطرح شده در نظام فکری افلاطون و بویژه در مباحث نفس شناسانه، چرایی و چگونگی بهره مندی زنان از آموزش برابر با مردان، ضرورت ورود آنان در عرصه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، نظریه مجازات، و ایده برابری جنسی است. در پژوهش حاضر که موضوع محوری آن ایده برابری جنسی در نظریه مجازات افلاطون است، چند نکته اساسی و بنیادین به عنوان نتایج حاصل از این پژوهش مورد تأکید قرار خواهد گرفت: الف) از میان سه دوره حیات کلی نفس (حیات پیشین نفس، حیات همراه با بدن، و حیات پس از مفارقت از بدن)، افلاطون «مجازات» را مربوط به دوره میانی حیات نفس میداند. ب) مؤلفه های تعیّن بخش نظریه مجازات در نگاه افلاطونی، بیش از آنکه وابسته به عنصر جنسیّت بوده و معطوف به جسم و تن آدمی باشد، ناظر بر عنصر «نفس» است. ج) از نظر افلاطون، غایتِ مجازات حتی در مواقعی که ممکن است به تنبیه بدنی فرد بیانجامد؛ اولاً و بالذات، تربیت نفس است نه تنبیه بدنی. د) و نکته پایانی و مهم اینکه نیل به ثبات، امنیت و عدالت در جامعه که اساساً ایده آل افلاطونی است، تنها در سایه نظریه مجازاتِ فارغ از جنسیت امکان پذیر خواهد بود. از این رو، وی در نظام فکری خویش و بویژه در رساله جمهوری، به دفاع از ایده برابری جنسی در باب مجازات میپردازد.
۱۲۲.

جهت داری معرفت شناختی و مبانی آن؛ معرفی و نقد دیدگاه فرهنگستان علوم اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: جهت داری علم جهت داری معرفت شناختی فرهنگستان علوم اسلامی میرباقری اصل فاعلیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 119 تعداد دانلود : 184
از منظر فرهنگستان علوم اسلامی، جهت داری علوم به سه معنای کارآمدی، متدولوژی و معرفت شناختی است. فرهنگستان مدعی است که معنای اول و دوم حتی بر مبنای معرفت شناختی رایج قابل اثبات است ولی معنای سوم صرفا با مبانی معرفت شناختی این مجموعه قابل اثبات است. هدف این پژوهش معرفی و نقد نظریه فرهنگستان علوم اسلامی درباره جهت داری معرفت شناختی علوم است و روش آن توصیفی-تحلیلی و از نوع کتابخانه ای است. یافته ها نشان گر آن است که جهت داری علوم به معنای معرفت شناختی دارای پنج مبناست: اصل فاعلیّت به جای اصل علیّت، تناسب صورت با خارج به جای تطابق آن دو، ارزیابی معرفت با سنجه حق و باطل به جای صدق و کذب، نسبیت در فهم و آمیختگی انگیزه و انگیخته. همه این مبانی با نقد جدی مواجه هستند. این دیدگاه به نتایجی از جمله نسبیت گرایی منتهی می گردد که آن را غیرقابل پذیرش می کند.
۱۲۳.

Karl Popper in Africa: Liberal-Communitarianism as Ideology for Democratic Social Reconstruction(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: Karl Popper Africa Liberalism liberal society liberal - Communitarianism Critical Rationalism

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 475 تعداد دانلود : 768
This paper examines the liberal society that Popper lauds, that aims to be truly open, and discusses why another, more communitarian kind of society, particularly societies in Africa, may also reflect the quest for intellectual openness that is Popper’s ideal. Moreover, this paper avers reasons why Popper should be comfortable with such a liberal-communitarian mix. The inter-subjectivity in his critical rationalism is a balance of an explicit individualism, and an implicit social element (Afisi, 2016a). Popper is indeed an author of such a balance. For a society to be truly open requires the careful recognition and protection of individual freedom. However, the extent to which individuals are free to perform actions that they desire without external constraints, and the level of their individuality in relation to others when performing such actions, remain a contentious issue between liberals and more communitarian thinkers. Popper’s critical rationalism provides the necessary impetus to this contention through his view of freedom that I contend can best be viewed as carefully balanced, a view which combines individuality with a social element that upholds community values necessary for openness of society. With this combination, Popper’s politics of liberalism provides an effective model of how a truly open society can be achieved. The values inherent to Popper’s liberalism including those concerning intellectual openness, individual freedom, mutual respect, measured self-respect, welfarism, humanitarianism, accountability, critical debates and feedback from the citizens, together concern the conditions for a society to be truly open. There are many competing thoughts as to what openness might be in Popper’s philosophy. The present study of Popper does not presume to address them all. The focus here is specifically on using Popper’s idea of critical rationalism to balance relations between liberal politics of individual rights and freedom, and communitarian politics of the common good, as it relates to situations about how socio-economic and political conditions in Africa societies should be structured. While I contend that Popper’s works in political philosophy focused centrally on Western political tradition, and not about Africa in its strict sense, significant lessons can be distilled from Popper that can offer suggestions on social reforms in Africa. This paper explores Popper’s project of the open society across the plurality and differences of societies, so that his liberal ideas of individual freedom are not undermined, and the progress of the communitarian idea of the common good, that Africa societies are built upon, is also well enhanced. Liberal individualism and community values inherent to communitarianism are both well accommodated within Popper’s critical rationalism.
۱۲۴.

بررسی رویکرد پراگماتیستی به ملاک حقانیت دین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دین حقانیت ملاک حقانیت دین رویکرد پراگماتیستی رویکرد واقع گرایانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 768 تعداد دانلود : 989
درباره ملاک حقانیت دین دو نگاه واقع گرایانه و عمل گرایانه وجود دارد. آقای ملکیان یکی از کسانی است که با نفی رویکرد واقع گرایانه از رویکرد عمل گرایانه دفاع می کند. ایشان با تشریح برخی ملاک های واقع گرایانه و نقد آنها، رویکرد پراگماتیستی را برگزیده است؛ به این صورت که هر دینی که بتواند انسان ها را از رذایل اخلاقى دور و به فضایل اخلاقى نزدیک کند و نیز بتواند مشکلات ذهنى و روانى آنان را مرتفع سازد، به معنای حقیقی کلمه دین است و هیچ ملاک دیگری نمی تواند دین را از غیر دین متمایز کند. با توجه به اشکال های متعدد ملاک فوق از جمله انحصار حقانیت دین به ملاک روان شناختی، نسبی گرایی دینی، نگاه ابزاری به دین و نادیده انگاشتن کارکردهای اصلی آن، تنها رویکرد درست در ملاک حقانیت یک دین، ملاکی واقع گرایانه است که در قالب ارتباط وحیانی بنیان گذار دین و ارائه معجزه از سوی ایشان حاصل می گردد.
۱۲۵.

ایمان به مثابه مخاطره اعتقادی : مقایسه دیدگاه جان بیشاپ و جان شلنبرگ در باب ایمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ایمان به مثابه مخاطره اعتقادی جان بیشاپ جان شلنبرگ مخاطره کاملا ملتزم به باور مخاطره ناملتزم به باور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 413 تعداد دانلود : 831
چگونگی توصیف و توجیه ایمان از موضوعات مهم در معرفت شناسی دینی است. در معرفت شناسی دینی مدل های توصیفی و توجیهی مختلفی برای ایمان پیشنهاد شده است. یکی از این مدل ها «ایمان به مثابه مخاطره اعتقادی» است. در این تلقی از ایمان، می توان در وضعیت ایهام معرفتی در نبود دلایل در دسترس به نفع باور یا ایمان دینی، با آگاهی از نبود دلایل موجود، مخاطره اعتقادی کرد. در این مقاله، نخست دو مدل توصیفی ایمان جان بیشاپ و جان شلنبرگ -از مدافعان «ایمان به مثابه مخاطره اعتقادی»- توضیح داده شده است. سپس به این مطلب پرداخته می شود که این دو چگونه مبتنی بر چهار شیوه معرفتی، روان شناختی، اخلاقی و عملی، ایمان مد نظر خود را ارزیابی می کنند. جان بیشاپ مدل مخاطره اعتقادی خود را کاملاً ملتزم به باور و جان شلنبرگ ناملتزم به باور ترسیم می کند. در ادامه با مقایسه این دو مدل، ویژگی هایی که شایسته است در ارائه مدل توصیفی و توجیهی از ایمان در نظر گرفته شود برشمرده شده است: توجه به توجیه درزمانی در کنار توجیه هم زمانی، توجه به حساسیت معرفتی دین داران بر اساس یک دغدغه برون دینی، در نظر گرفتن تفاوت های فردی و سنخ های روانی مختلف دین داران و غیردین داران.
۱۲۶.

چرا معجزه راه مناسبی برای اثبات صدق دعوی نبوت نیست؟ (با نگاهی به دیدگاه غزالی، ابن رشد و ملاصدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: معجزه ایمان عقلانیت غزالی ابن رشد ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 321 تعداد دانلود : 47
چنان که در علم کلام مشهور است، پیامبران با آوردن معجزه نشان می دهند که در دعوی خود صادق اند و فرستاده حقیقی خداوند به شمار می آیند. در مقابل این نظر مشهور، عده ای از اندیشمندان معجزه را راه مناسبی برای اثبات صدق دعوی نبوت به شمار نیاورده اند. چنان که حکمایی همچون ملاصدرا، غزالی، ابن رشد، عبدالرزاق لاهیجی و ملاهادی سبزواری معتقدند که مؤمن حقیقی ایمان و یقین خود را بر دیدن معجزه عملی از پیامبر بنا نمی کند و دینی را که حاصل معجزه باشد دین انسان های عامی دانسته اند. از نظر ایشان معجزه نمی تواند برای ما یقین عقلانی ایجاد کند و تشخیص معجزه نیز از سحر و شعبده دشوار است. در این مقاله پس از بیان دیدگاه ها و دلایل مخالفان معرفت بخشی معجزات، اشکالات دیگری مانند متواتر نبودن گزارش های معجزات، منحصر بودن گزارش های معجزات به حامیان آن دین، عدم ارائه ملاک عملی برای تشخیص معجزات، قابل اثبات نبودن ادعای مطابقت معجزات با فنون زمانه و امکان ارائه تفسیرهای طبیعی از معجزات، مطرح شده و سپس راه صحیح شناخت انبیاء، که نزدیکی و تشبّه روحی به ایشان و بررسی معارف الهی آنان است، ارائه شده است. بر این اساس، نشان داده شده است که معجزات نقل شده در ادیان فاقد کارکرد کلامی مورد نظرِ متکلمان هستند.
۱۲۷.

سه بیان از «دیرند» در فلسفه برگسون؛ صورت بندی دلوزی از فلسفه برگسون چه «تفاوتی» دارد؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برگسون دوگانه انگاری یگانه انگاری بیانگری دلوز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 907 تعداد دانلود : 28
فلسفه برگسون را گاه دوگانه انگار دانسته اند و گاه یگانه انگار. بهای جانبداری از هریک نیز نابوده انگاشتن بعضی مفاهیم و تصریح های برگسون به نفع بعضی دیگر بوده است. در این میان، کسانی کوشیده اند فلسفه برگسون را هم زمان دوگانه انگار و یگانه انگار بخوانند، اما کوشش ها نه تنها نابسنده بوده بلکه بر دشواری های پیشین نیز افزوده است؛ زیرا گاه فلسفه برگسون را به فلسفه ای وحدت وجودی بازبرده و گاهی بر بنیادی دیالکتیکی استوار ساخته و گاه دیگر آن را به نوعی دوگانه انگاریِ متعارف بدل کرده است. ژیل دلوز، با طرح آموزه «تفاوت»، خوانشی از فلسفه برگسون به دست داده است که بر اساس آن فلسفه برگسون لحظات مختلفی از دوگانه انگاری و یگانه انگاری دارد که در هریک، دیرند «بیانی» دیگرگونه می پذیرد: از دوگانه انگاری مطلق به یگانه انگاری نهفته و سپس به دوگانه انگاریِ بازیافته. هدف این مقاله این است که ضمن برجسته کردن تفاوت اساسی خوانش دلوز با بقیه خوانش های وحدت وجودی یا دوگانه انگار یا دیالکتیکی از فلسفه برگسون، نشان دهد که توضیح نسبت این لحظات و به ویژه توضیح منطق گذارِ واپسین به دوگانه انگاریِ بازیافته مستلزم فراخواندن آموزه ای است که گرچه دلوز خود آن را پرورانده، در خوانش اش از برگسون آن را چندان برجسته نکرده است. به این ترتیب، مدعا این است که توضیح منطقِ تفکیک لحظه های فلسفه برگسون در خوانش دلوز و نیز منطق گذار از هریک به دیگری، به جای ملاحظه دو بیان از دیرند، مقتضی در شمار آوردن بیان سومِ دیرند همچون تفاوت فی نفسه است. این گونه است که بیان پذیری هریک از وجوه دیرند در سه گونه تفاوت میسر می گردد: دیرند همچون امر ناب در تفاوت ماهوی، دیرند همچون امر فراگیر در تفاوت شدّی و دیرند همچون امر خلاق در تفاوت فی نفسه.
۱۲۸.

انسان به مثابه رخداد خرد- زبان؛ تفسیری ارسطویی- هایدگری از داستان «گزارشی به فرهنگستان» اثر فرانتس کافکا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انسان لوگوس زبان خرد زبان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 157 تعداد دانلود : 105
این پژوهش با واکاوی داستان «گزارشی به فرهنگستان» اثر فرانتس کافکا و ملاحظه ی آن درزمینه آرای ارسطو و هایدگر در تبیین انسان، کوشیده است تا به قرائت تازه ای از مفهوم انسان دست یابد. ارسطو بنیاد انسان را مفهوم خرد یا لوگوس می انگارد، او در سه اثر مهم خود یعنی «سیاست»، «اخلاق نیکوماخوس» و «شاعری» به کرّات این عقیده را مطرح می نماید. اگرچه رأی ارسطو در تاریخ اندیشه موردقبول واقع شده اما این بدان معنا نیست که دیگران درصدد تبیین قرائت های تازه از انسان برنیامده باشند. یکی از این متفکران مارتین هایدگر است. هایدگر در مقاله ی «زبان» ضمن پرداختن به چیستی زبان، چیستی انسان را نیز مورد کاوش قرار می دهد. به اعتقاد این پژوهش تأکید ارسطو بر اصالت خرد یا لوگوس از یک سو و تفسیر هایدگر از انسان به مثابه هستنده زبان مند از سوی دیگر، می تواند ما را به سوی نظرگاهی تازه رهنمون شود. بر این اساس خرد و زبان نه یک سره متفاوت اند و نه کاملاً متشابه. این دو مفهوم می توانند در جهت تکمیل یکدیگر به کار گرفته شوند. با رجوع به داستان کافکا این رویکرد به وضوح به چشم می آید. ذات انسانی چیزی نیست مگر هم صدایی خرد و زبان.
۱۲۹.

تحلیلِ انتقادیِ قرآنی از معادِ جسمانیِ عنصری در نگره تفکیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قرآن معاد جسمانی عنصری روح مادیت روح تجرد تفکیکیان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 955 تعداد دانلود : 488
معاد یکی از اصول اعتقادی مهم و زیربنایی در اسلام است و در مورد اقسام و کیفیت آن نظرات مختلفی ارایه شده است. مکتب تفکیک ادعا می کنند ظاهرِ آیاتی که بر: مغایرت خالق از مخلوق، داستانهای بازگشت روح به بدن عنصری، دوباره بعد از مرگ از خاک جمع شدن و زنده شدن، مثل زمین مرده زنده شدن، خارج شدن از قبر یا زمین، سیر خلقت انسان و بازگشت به بدن عنصری و بهشت و جهنم جسمانی و لواحق آن اشاره دارند صریحاً و نصاً با روایات ذیلشان بر معاد جسمانی عنصری محض دلالت می کنند و مخالفت با این دلالت، مخالفت با صریح و نص قرآن و سنت است.  این مقاله ابتدا با ذکر ادله قرآنی تفکیکیان و سپس با تحلیل و نقد آنها بر اساس یافته های قرآنی همچون: تردید و عدم صراحت ظاهر بر مدعا، وجود ظواهر مخالف با مدعا و ... به این نتیجه می رسد که ادله مورد ادعای تفکیکیان بر مواردی از قبیل رجعت به این دنیا، امکان معاد جسمانی، اصل معاد و نِمود معاد جسمانی در نشئه دنیوی نه اخروی حمل می شود که مستندات آن را باید  در مقاله جستجو کرد.
۱۳۰.

بررسی علم بسیط و علم مرکب در آرای صدرالمتالهین و بازخوانی آن با رویکردی درون دینی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: علم بسیط علم مرکب غفلت نسبی بودن علم مرکب ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 761 تعداد دانلود : 93
در کتب آسمانی و به ویژه قرآن کریم به دسته ای از علم و ادراک اشاره شده که به موجب آن جهان سرتاسر صاحب شعوری همگانی تلقی می گردد. این شعور که علمی بسیط به شمار می رود به همراه علم مرکب، تقسیماتی از علمند که مطالعه آن ها به تعمیق مطالعات هستی شناختی و انسان شناختی مددی فراوان می رساند. صدرالمتالهین در تحلیل این دو علم، افقی را به سوی ذهن ها می گشاید که در فهم نصوص دینی بسیار راه گشاست. پرسش اصلی نوشتار حاضر آن است که تحلیل دقیق اقسام علم بسیط و مرکب از نگاه صدرالمتالهین چیست و کاستی های آن کدام است؟ نگارنده در روی آوردی توصیفی، تحلیلی به آرای ملاصدرا و در ضمن بیان کاستی های نگاه او به علم بسیط و مرکب، به تبیین ویژگی ها، تفاوت ها و مختصات دقیق هرکدام همت گماشته است. فرضیه تحقیق با نظر به تعالیم وحیانی، چنان است که با نگاهی نسبی می توان همه موجودات را از یک منظر، صاحب علم مرکب دانست و از نگاهی دیگر با علم بسیط و مرکب میان شان تمایز نهاد.
۱۳۱.

The Encounter of Two Philosophers with ‘the Crisis of Modernity’: Karl Popper and Hans Blumenberg(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: modernity Pre - modern era Crisis of legitimacy religion secularism Critical Rationalism

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 286 تعداد دانلود : 473
Since the emergence of modernity, and in response to its myriad aspects and potentials, which are constantly unfolding, countless reactions have kept emerging in almost all quarters of the globe. A large variety of anti-modern reactions, the common core of which is perhaps the idea that modernity, in one way or another, is illegitimate, stand out among these responses. According to some of these anti-modern responses, modernity has usurped the characteristics and features of religion, which has been the soul as well as the main shaping force of the pre-modern era and has reproduced it in a corrupted form. Two German-speaking philosophers, Karl Popper and Hans Blumenberg, are among the intellectuals who have defended modernity against the onslaught of anti-modern tendencies. In this paper, I briefly, though critically, compare and contrast the approaches as well as some of the arguments of these two thinkers in defence of modernity.
۱۳۲.

نسبتِ تخیل با امید، پیشرفت و همبستگیِ اجتماعی در فلسفه ریچارد رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تخیل صدق استعاره همبستگی اجتماعی هم ذات پنداری آیرونی دموکراسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 579 تعداد دانلود : 203
این مقاله به جایگاهِ تخیل در فلسفه ریچارد رورتی می پردازد. تصور می شود که تخیل نقشی کلیدی در فلسفه رورتی دارد و فهمِ جایگاهِ تخیل در اندیشه رورتی می تواند به درکِ ما از قابلیت ها و دغدغه های اصلی فلسفه او کمک کند. به نظر می رسد که رورتی درصدد است تخیل را جایگزینِ خرد و عقلِ استدلالی نماید. ما نشان خواهیم داد که این جایگزینی برآمده از ضرورتِ منطقیِ فلسفه رورتی و نتیجه نگاهِ انتقادی وی به ایده «صدق» و جایگزینیِ آن با ایده «توجیه» است. ازاین منظر، تخیل می تواند، با پیش نهادن بدیل هایی برای وضعِ موجود، زمینه را برای پیشرفت، امید و همبستگیِ اجتماعی فراهم آورد. در این مقاله، در قالبِ جایگاهِ تخیل در اندیشه رورتی، تلاش می شود ایده تخیل و جایگاهِ آن در نسبت با مفاهیمِ کلیدیِ فلسفه او ازجمله امید، همبستگیِ اجتماعی و دموکراسی بررسی شود. به نظر می رسد که رورتی تنها با تکیه بر عنصر تخیل، به عنوانِ جایگزینی برای عقلِ استدلالی، است که می تواند پروژه خود را تحت عنوان نئوپراگماتیسم به اجرا درآورد. 
۱۳۳.

شیزوکاوی در مواجهه با آنالیزان های سازمانی: نقدی دلوزی-گتاریایی بر علم مدیریت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دلوز گتاری سرمایه داری علم مدیریت شیزوکاوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 254 تعداد دانلود : 415
دلوز و گتاری در دوره دوم فلسفی شان -به صورتِ ویژه در مجلّدات سرمایه داری و شیزوفرنی- انگشت اتهامشان را به سمتِ ماشین سرمایه داری می گیرند و یکی از خصایص مهم آن را ارتجاعی بودنش می دانند. ارتجاع به این معنا که نهاد سرکوب و سلطه، پس از هر قلمروزدایی، مجدداً قلمروگذاری می کند و در هیبت جدیدی آکسیوم صلب و ثابت پیشین را پی می گیرد. به تبع، روان کاوی و دیگر نهادهای آموزشی و آپاراتوس های ذیل آن را نیز به پارانوئید سازی و ترویج فاشیسم بر بستر امیال ماشین های میل کننده -که اساساً انقلابی و شیزوفرنیک اند- متهم می کند. ادعای اصلی این مقاله معرفی آپاراتوس دیگری به نام علم مدیریت است. براساسِ دلایلی که توضیح آن خواهد آمد، مقدم بر هر آپاراتوس دیگر، نقد علم مدیریت مهم تر و محق تر است و باید نقدهای دلوز و گتاری را به آن سمت بازنشانه گیری کرد. در این متن تلاش می شود که، پس از بررسی اولیه چرایی انقلابی بودن فلسفه شیزوفرنیک ژیل دلوز و فلیکس گتاری و نیز تبیین ضدیت این فلسفه با جریانات سرکوبگر و آپاراتوس های بازقلمروگذار ضدانقلاب، به یکی از اصلی ترین آپاراتوس های خادم سرمایه داری -علم مدیریت- بپردازیم.
۱۳۴.

نسبت هنر با زندگی در تفکّر هیدگر: هنر به مثابه راه نجات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حقیقت سکنی گزیدن معنای زندگی وجود هنر بزرگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 526 تعداد دانلود : 742
نسبت هنر با زندگی همواره از مهمّ ترین مسائل مورد توجّه فیلسوفان هنر بوده است. مارتین هیدگر از فیلسوفان بزرگی است که هنر در اندیشه اش نقشی محوری به عهده دارد و، بنابراین، در جستار حاضر به کاوش در باب نسبت هنر با زندگی در اندیشه او پرداختیم و کوشیدیم با استفاده از تحلیل فلسفی، هرمنوتیک و تحلیل گفتمان دریابیم که هیدگر قائل به چه نسبتی میان هنر و زندگی بوده است.باری، هیدگر هنر را به مقام راه نجات آدمی آدمی برمی کشد و معتقد است که هنر می تواند در مواجهه ما با مسائل وجودی مان کمک کار ما باشد. و به گمان او، البتّه، این نجات بخشی تنها از عهده هنر بزرگ برمی آید، هنری که بتواند از پس وظایفی در قبال زندگی بشر بربیاید.کار دوم این جستار کشف و احصاء این وظایف از دل فلسفه هنر هیدگر بود. به نظر می رسد که هنر این وظایف را در قبال زندگی بشر دارد: برگشودن عالم، تقدیس آن، فهم چگونه زیستن، آفریدن قوم، آزادی، بیرون کشیدن از روزمرّگی، ایجاد تفاوت وجودشناسانه، و زایش عالم معنادار از دل یک زمینه بی معنا و رازآمیز.و در نهایت، کار سومی که بدان پرداختیم این بود که، از نظر هیدگر، هنر چگونه و از چه راه هایی می تواند این وظایف را به انجام برساند و، به تعبیری، آدمی را نجات دهد. بر طبق آراء او، هنر از طریق موضوع قراردادن، تکرار، نشان دادن وجه دیگر امور، فراهم آوردن تجربه شورمندی، پرداختن به جزئیّات، نشان دادن خطوط ساده و اساسی عالم، و فاصله گرفتن از امور می تواند از عهده وظایف پیش گفته بربیاید.
۱۳۵.

جهان از هیچ در نگاه ترایون و ویلنکین، بررسی و نقد(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: گیتی از هیچ ادوارد ترایون الکساندر ویلنکین کیهان شناسی کوانتومی خلاء کوانتومی تونل زنی کوانتومی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 94 تعداد دانلود : 914
یکی از مباحث کیهان شناختی چرایی و چگونگی پیدایش جهانی است که میزبان ما است. شماری از فیزیکدانان بر اساس کیهان شناسی کوانتومی مدعی پیدایش جهان از هیچ شده اند. ادوارد ترایون بر آن است که جهان همچون ذره ای مجازی به  طور ناگهانی از یک فضای زمینه تهی برآمده است. الکساندر ویلنکین نیز اظهار می دارد که جهان می تواند در یک تونل کوانتومی، بدون نیاز به فضای زمینه ای پیشین، از هیچ برآید. مقاله پیش رو بر آن است تا دو تبیین یادشده را به روش توصیفی معرفی کند و سپس به روش عقلی  تحلیلی مورد سنجش قرار دهد. ماحصل تحقیق این است که دو تقریر یادشده، افزون بر نارسایی های علمی، در بهترین حالت دلالتی افزون بر توضیح چگونگی پیدایش گیتی ندارند و تأییدی بر نفی حاجت به تبیین فراطبیعی جهان قلمداد نمی شوند.
۱۳۶.

طرحواره های تصویری و نقش آن در شکل گیری شبکه شعاعی مطالعه موردی ماده «دبر» در قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلید واژه ها: قرآن شبکه شعاعی دبر طرحواره های تصویری بسط استعاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 645 تعداد دانلود : 993
پژوهش حاضر می کوشد که با رویکردی شناختی،شبکه شعاعی ماده [دبر] در قرآن را مورد بررسی قراردهد، چرا که دستیابی به فهم دقیق واژگان قرآن،گامی مهم در جهت دستیابی به فهم دقیق آن است.شبکه شعاعی ازجمله نظریات مطرح درحوزه معنا شناسی شناختی است که دستاورد آن تحلیل شناختی معنای واژه ها در بافت های مختلف است.در این نظریه معنای واژه ها پیرامون یک معنای مرکزی شکل می گیرند و معنای مرکزی در اثر تغییرات طرحواره ای و بسط استعاری با انعطاف خود معانی دیگر را می سازد.بررسی های نشان می دهد، «پشت» معنای کانونی ماده «دبر» پیش مفهومی بدنمند است که در قالب طرحواره «جهت» درادراکات حسی-حرکتی انسان بارها تکرار می شود و به آن ساختار می بخشد، این ماده در هم نشینی های متفاوت گستره معنایی خود را توسعه میدهد و آنچه در این گسترش معنایی مؤثراست تغییرات طرحواره ای است که منجر به بسط استعاری و تولید معنا می شود. طرحواره های موجود در بنیاد استعاره های مفهومیِ پژوهش حاضر با تغییرات خود زمینه ی شکل گیری معانی چون ترس،نسل،غفلت،گمراهی، دنبال-کردن زمان،چینش هدفمند،شنیدن را فراهم آوردند،معانی به دست آمده از تغییرات در طرحواره های نیرو، جهت، حرکت، تعادل، چرخه، فرایند حاصل شدند. تغییرات طرحواره ای به خوبی نشان داد که طرحواره ها مبنای شکل گیری مفاهیم انتزاعی اند و می توانند مبنایی برای استدلال درحوزه اندیشه واقع شوند
۱۳۷.

The Problem of Certainty in Religion and Science: Two Critically Rational Solutions to the Feynman Dilemma(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: Critical Rationalism Feynman Popper science and religion

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 579 تعداد دانلود : 88
The influential physicist Richard Feynman became interested in the relationship between religion and science during a mid-career phase. He proposed that their interface was embroiled in unresolvable difficulties. He felt that science demanded an attitude of uncertainty for its claims, while religion contrarily required certain belief in its core doctrines. Though possessing several non-contradictory dimensions, Feynman felt that the nature of the truth claims of science and religion suffered from insurmountable elemental conflicts. This was by contrast to Karl Popper, the leading critical rationalist of the 20th century, who argued that there could be no tension between science and religion. This paper will argue that the ‘Feynman Problem’ is not as insoluble as it appears. Rather, several solutions exist within critical rationalism. Two will be presented-the first revolves around the conjectural basis of knowledge and is already a well characterised critical rationalist notion. The second is a novel solution based on the separate categorisation of psychological, pragmatic, and epistemological attitudes to religion and science. Karl Popper’s view of religion-science dissimilarity was a minimalist point of departure for critical rationalists, who have developed increasingly sophisticated frameworks for investigating the relationship between faith and reason. Critical rationalism represents an equally inspirational methodology for the pursuit of scientific and religious truth. Though both Feynman and Popper’s views on religion were underdeveloped, they foreshadowed the religion-science frameworks advocated by many late 20th century scientists, especially in the form of New Atheism and Gould’s NOMA theory. 
۱۳۸.

تحلیلی بر زمینه های مخالفت با فلسفه تطبیقی و نسبت آن با پایان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: چیستی فلسفه تطبیقی معانی پایان مخالفان فلسفه تطبیقی امکان پایان فلسفه تطبیقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 543 تعداد دانلود : 266
پایان فلسفه تطبیقی، مهم ترین و آخرین دیدگاه به این رویکرد است. فلسفه تطبیقی تاکنون با مخالفت های گوناگونی روبرو شده است، در برابر این انتقادات پرسشی مطرح می شود که آیا این مخالفت ها به ذات فلسفه تطبیقی است یا به علت ناخرسندی یا ناکارآمدی آن است؟ پژوهش حاضر به بررسی زمینه ها، علل و دلایل مخالفت با فلسفه تطبیقی می پردازد. در این نوشتار با روش تحلیلی- توصیفی به پیدایش فلسفه تطبیقی و سیر تحولات آن تا به دوران جدید و رسیدن به دیدگاه مخالفان پرداخته می شود. در این راستا ابتدا دیدگاه مخالفان فلسفه تطبیقی و قائلان به پایان، غرض و ادله ایشان در چارچوب تعریف های ارائه شده از «پایان» بررسی می شود. پایان به سه معنای امتناع، کمال و اتمام به کار می رود و دیدگاه مخالفان عمدتاً در معنای امتناع گنجانده می شود. در این پژوهش خاستگاه فلسفه تطبیقی و سپس رویکردهای عمده (توجه به شباهت ها و تفاوت های صرف پیشااورسلی، تشابه در تناسب اورسل، پدیدارشناسی کربن و شهود ذات و رجوع به خاستگاه مشترک در ایزوتسو) در دوران جدید مطرح می شوند. سپس با ارائه رویکرد چهارم (که بازبینی در مفهوم فلسفه تطبیقی و ارائه تعریفی مختار است) پاسخی به مخالفان فلسفه تطبیقی داده می شود. تعریف ارائه شده خلاء هایی که در فلسفه تطبیقی دیده می شود را پر کرده و چشم اندازی جدید ارائه می کند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که مخالفت های صورت گرفته به فلسفه تطبیقی و اعتقاد به پایان آن، به دلیل عدم فهم صحیح از فلسفه تطبیقی و تعریف دقیق از آن است و ذات فلسفه تطبیقی با امتناع و پایان روبرو نیست. آخرین معنای از پایان را می توان «راهی متفاوت» برشمرد که تفسیری بدیع از معنای پایان است.
۱۳۹.

Pragmatic Rationalism: Popper, Bartley and varieties of rationalism(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: Popper refutation rationality inquiry Bartley science justification

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 82 تعداد دانلود : 907
Rational discussion guides, but does not compel individual decisions, and the best process of inquiry and decision should vary with a person’s goals and situation. Sir Karl Popper noted that after a result of observation or experiment has been obtained by independent researchers, scientists agree to reject as false theories that are contradicted by accepted facts. Popper, though, wrongly assumed this consensus also applies to acceptance for purposes of research. In reality researchers develop competing theories about which evidence is currently in conflict, and sometimes even refuting the theories in their current form. Further, Popper asserted that only negative arguments should be used in rational inquiry. In reality, productive inquiry involves also positive arguments, even in science. Positive considerations such as which basic theories are justified by the researcher’s preferred metaphysics, or what theories in applied science are justified by existing accepted basic theories, are also used productively
۱۴۰.

جایگاه تئودیسه لایب نیتس در اندیشه پیشانقدی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مسئله شر کانت لایب نیتس تئودیسه نظام احسن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 905 تعداد دانلود : 600
ایمانوئل کانت در خلال بسیاری از آثارش به مسئله شر توجه کرده است. آنچه اغلب از دید محققان و کانت پژوهان مسلمان پنهان مانده شبهات و پاسخ های فلسفی کانت در مورد شر در دوره پیشانقدی و اوایل دوره نقدی اوست، که بسیاری از آنها تا انتهای حیات علمی اش با او باقی مانده و سرمنشأ شکل گیری نظریات متأخر وی گردیده است. در این مقاله، با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی اعتبار تئودیسه لایبنیتس نزد کانت در دوره پیشانقدی و نقش آن در شکل گیری تئودیسه کانت در این دوره پرداخته شده است. کانت در ضمن نقد و ارزیابی مبانی تئودیسه لایبنیتس (که عبارت اند از عدمی بودن شر، نظریه نظام احسن، مجازات انگاری شر طبیعی و ابتنای شر اخلاقی بر اختیار)، به تبیین و اثبات مبانی خویش پرداخته است. او بر خلاف لایبنیتس و با تمایز میان تضاد منطقی و تضاد حقیقی، از وجودی بودن شر دفاع می کند. کانت در مجازات انگاری شر طبیعی نیز مبتنی بر مبانی فیزیک نیوتون دیدگاه لایبنیتس را نمی پذیرد. با این حال، او با دفاعیه مبتنی بر اختیار ناظر به شرور اخلاقی با لایبنیتس هم رأی است. ناظر به نظریه نظام احسن نیز به نظر می رسد مهم ترین تئودیسه کانت در دوره پیشانقدی بر همین نظریه استوار است، که گرچه در برخی مقالات اشکالاتی بر آن وارد کرده، در سایر آثارش، حتی در اوایل دوره نقدی و پس از انقلاب کوپرنیکی خویش، با جدّیت از آن دفاع کرده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان