فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱۴٬۱۰۸ مورد.
۱۴۱.

ارزیابی دیدگاه یوجین ناگاساوا درباره مسأله شر تحلیلی انتقادی بر شرّ نظام مند از منظر آگاهی بدنمند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: الهیات بدنمند الهیات شبانی شر سیستماتیک یوجین ناگاساوا شکاف تبیینی نیگل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۰
«شرِ سیستماتیک» تعبیر یوجین ناگاساوا از عنوان شری است که وی در مقاله «مساله شر برای خداناباوران» از آن پرده برداری نموده است. ادعای وی این است که شر نه تنها اختصاص به بلایای طبیعی و فجایع انسانی ندارد بلکه "عالم هستی" بر شر بنا شده است. وی از مثال معروف داروین پشه ایکنیومون، برای مقصودش استفاده می کند. وجود این پشه، نشان از بی رحمی طاقت فرسا در طبیعت و شاهدی بر شر سیستماتیک در هستی دارد و در ادامه نیز او نفی خداوند را و یا لااقل انکار خیرخواهی اش را نتیجه می گیرد.در این خامه ضمن تبیین وی از «مساله شرِ سیستماتیک» به روش تحلیل محتوایی به ارزیابی آن می پردازیم. در این راستا ضمن بهره گیری از آخرین یافته های علوم شناختی و با تکیه بر "اصل شکاف تبیینی" نیگل، درصدد اثبات منطقی این بر می آییم که اساسا ما هیچ درکی از رنج میزبانان پشه ایکنیومون نداریم زیرا درد توسط ذهن که از معدات نفس می باشد، درک می گردد و ذهن هم بدنمند و بدن ها هم متفاوتند لذا راهی برای فهم درد قربانیان پشه ایکنیومون وجود ندارد و سرانجام اینکه به طریق اولی، انکار وجود حق و صفت خیرخواهی از افعال الهی نیز معقول نخواهد بود. در مقابل و به جهت همدلی با دردمندان، الهیات شبانی را به عنوان جایگزینی مناسب معرفی می کنیم که ضمن تایید درک ناپذیری درد دردمند، می توان بر اساس آموزه های این نوع الهیات، با شخص دردمند، همدلی کرد.
۱۴۲.

دیگر دوستی مبتنی بر محبت به خود در نظریه «فیلیا» نیکوماخس ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارسطو دوستی خودخواهی نوع دوستی فضیلت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۴
ارسطو در تحلیل «فیلیا» در نیکوماخس، دیگرخواهی را به «روابط محبت آمیز فرد با خودش» مبتنی ساخته است و از شکوه خودخواهی در نیل به اودایمونیا سخن می گوید. مؤیدات دیگری نیز بر خوددوستی و شواهدی دال بر دگردوستی در نیکوماخس قابل رصد است. براین اساس کتاب هشتم و نهم، از حیث مسأله خوددوستی یا نوع دوستی [؟] و فراتر از آن خودگروی یا دیگرگروی [؟] مورد توجه مفسران قرار گرفته است. خوددوستی در کلام ارسطویی صراحت آشکاری دارد؛ تنها این که انتساب خودگروی اخلاقی بر ارسطو به عنوان نظریه ای غایت انگارانه رد شده است. آنچه که در نظریه ارسطویی، اهمیت دارد مؤیدات دیگردوستی است که (1) از رابطه نوع دوستی با خوددوستی پرسش کنیم، سپس (2) درباب نوع دوستانه بودن دیدگاه وی داوری کنیم. دیگردوستی ارسطویی غایت فعل اخلاقی نیست، بلکه صفت رفتار است و می تواند جزء رفتارهای نوع دوستانه طبقه بندی شود. عنصر نوع دوستی با عبارت «خواستن خیر دیگری به خاطر دیگری» بیان می شود. دوستی امری ذومراتب است که تصویرسازی از کامل ترین وجه آن که دوستی بر اساس فضیلت است، نمایانگر جهان ایده آل محبت محور است و دوستی های منفعت نگر و لذت نگر، بالعرض دوستی نامیده شده اند. می توان الگوی نظریه فیلیا را چنین ترسیم کرد که شامل بر محبت به فضیلت است که فرد ابتدا در خود می یابد و دوستی، تسری این رابطه به دیگری است. اصطلاح خوددیگر، نمایانگر نیروی انگیزشی در برقراری دوستی است که به سبب اشتراک در جزء عقلانی، اهداف و پیامدهای نوع دوستانه را نتیجه می دهد؛ یعنی توجه به دیگری به خاطر دیگری که البته این توجه، برآمده و برآورنده فضایل در رابطه ای متقابل است.
۱۴۳.

تنش بین ساختار روایت و محتوای فلسفی در اعترافات روسو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زندگینامه خود نوشت روایت هویت روایی طرح داستان فرم نوشتاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸ تعداد دانلود : ۱۱۳
روسو در اعترافات به دنبال نمایش خود با تمام خصوصیات حقیقی و طبیعی آن است. او ادعا می کند که خود حقیقی و طبیعی او تنها با در نظر داشتن زنجیره احساساتش، فهم منشأ این احساسات و مشخص کردن تمایز بین آن ها از جهت اصیل یا غیراصیل بودن قابل فهم است. روسو برای رفع اتهام فریب و خود فریبی، نتیجه گیری نهایی در خصوص کیستی خود را به خوانندگان واگذار می کند. علاوه بر آن، روسو باور دارد که تنها خوانش معتبر از جانب خوانندگان توجه به زنجیره احساساتش به عوض ساخنار و نسبت رویدادها است. در این نوشتار، با استفاده از تحلیل ریکور از ساختار و طرح روایت، هویت روایی و فن شعر ارسطو مشخص می شود رویدادها در اعترافات در فرم هماهنگیِ ناهماهنگ و ژانر تراژدی پیکربندی شده اند. این ساختار روایت شکلی از خوانش را به خواننده تحمیل می کند که متفاوت از خوانشِ مدنظر روسو است. به این معنا که بر مبنای تحلیل ریکور از هویت روایی، شخصیت روسو برای مخاطب اعترافات بر مبنای زنجیره رویدادهای روایی شکل می گیرد و نه بر مبنای زنجیره احساسات روسو.
۱۴۴.

بررسی اندیشه زمان بر اساس آراء ژیل دلوز در سینمای دهه ۹۰ ایران (با تحلیل موردی فیلم های: ماهی و گربه، اژدها وارد می شود! و مسخره باز)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دلوز برگسون فلسفه دیرند سینمای ایران کریستال زمان مانی حقیقی شهرام مکری همایون غنی زاده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹ تعداد دانلود : ۱۲۱
ژیل دلوز را بدون شک می توان یکی از مهم ترین فیلسوفان و نظریه پردازان سینما دانست. دلوز در دهه هشتاد میلادی دو جلد کتاب سینمایی نگاشت که مسیرهای اصلی فلسفه سینما را به عنوان رشته ای مجزا در دانشگاه پایه گذاری کرد. در بین فیلسوفان مختلف، برگسون بیشترین تأثیر را بر نظریات دلوز دارد. هر دو در خصوص زمان اعتقاد دارند که زمان امری خطی و کمی نیست و کیفی و غیرمکان مند می باشد. امتداد این فلسفه باعث شکل گیری دیرند زمانی به عنوان پایه اصلی زمان و سینما در آثار دلوز شد. دلوز در جلد اول کتاب خود به سینمای کلاسیک حرکت- محور و در جلد دوم به آثار مدرن زمان محور می پردازد. زمان، عنصر اصلی روایت های مدرن دلوز است و تصاویر را به آینه ها و کریستال های زمانی تقسیم می کند. دلوز اعتقاد زیادی به هم زمانی زمان ها و رویدادهای غیرخطی در آثار مدرن داشت. سینمای مدرن ایران نیز در سال های اخیر بیش ازپیش به فلسفه دلوز روی آورده و عناصر زمانی زیادی در آثار مختلف قابل رؤیت است. این پژوهش با نظریات سینمای مدرن دلوز با بررسی فیلم های ماهی و گربه ساخته شهرام مکری، اژدها وارد می شود! اثر مانی حقیقی و مسخره باز همایون غنی زاده، به این نتیجه می رسد که فیلم سازان نسل جوان ایران به رویدادهای غیرخطی با ابزارهایی مثل گذشته نما و آینده نما و همچنین تداعی زمان های گذشته و حال و آینده در یک صحنه علاقه بیشتری پیدا کردند. دراین بین، مکری به شدت تحت تأثیر روند زمانی دورانی است و مانی حقیقی به عنوان تحصیل کرده فلسفه، عناصر زیادی را از دلوز در آثارش وام می گیرد.
۱۴۵.

اثربخشی بازی درمانی به سبک آدلری بر جرات ورزی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان کازرون

کلید واژه ها: بازی درمانی به سبک آدلری جرات ورزی دانش آموزان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳ تعداد دانلود : ۱۲۶
هدف: هدف این پژوهش اثربخشی بازی درمانی به سبک آدلری بر جرات ورزی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان کازرون بوده است. روش کار: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر 14000 هزار نفر از دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان کازرون بود. حجم نمونه پژوهش 30 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. پس از اجرای پیش آزمون گروه آزمایش به مدت 8 جلسه (هر هفته یک جلسه 2 ساعته 10 تا 12) در معرض بازی درمانی به سبک آدلری بختیاری و همکاران (1396) قرار گرفتند. ابزار پژوهش حاضر پرسشنامه جرات ورزی لی (1985) بود. به منظور تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل کوواریانس استفاده گردید. نتایج: یافته ها نشان داد که بین میانگین جرات ورزی در گروه آزمایش و گواه تفاوت معنی داری در سطح (0001/P<) وجود دارد، به عبارت دیگر بازی درمانی به سبک آدلری باعث بهبود جرات ورزی در آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه گردید.نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد که با تقویت بازی درمانی به سبک آدلری در بین دانش آموزان می توان به بهبود جرات ورزی آنان در مدارس کمک فراوانی نمود.
۱۴۶.

رهیافت باور بدون قرینه کافی بر اساس ارزیابی مبانی کلیفورد و جیمز(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: مبانی قرینه ناکافی لاادری عمل گرایی پذیرش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۱۲۹
کلیفورد با ثابت دانستن حقیقت عالم و صادق دانستن گزاره در مطابقت با آن، تنها راه توجیه باور را ارائه دلایل عقلی کافی می داند. او با اتخاذ رویکرد «لاأدری گری» در شرایط قفدان قرینه کافی، معیاری غیرقابل اجرا مطرح می کند و با غفلت از ساحات مختلف وجودی انسان، بسیاری از نیازها و باورهای مهم را به حالت تعلیق درمی آورد که در مواردی مستلزم قبول ناآگاهانه یک طرف قضیه می گردد. جیمز حقیقت عالم را سیال می داند و با توصیه به آسان باوری، حقیقت و صدق را به سودمندی فرومی کاهد و از اراده معطوف به باور سخن می گوید. او برآن است که هرگاه ساحت معرفتی نتواند دلایل کافی برای توجیه ارائه کند، بقیه ساحات، با استناد به ادله عملی، یاری گر انسان در کسب معرفتند. به نظر می رسد برای رهایی از نقاط ضعف مطرح در نظریه کلیفورد و جیمز، می توان رهیافت میانه ای را در پیش گرفت و گزاره های بدون قرینه را به نوعی تلقی به قبول کرد که در موضع صدق قرار نگیرد و با پذیرش آن گزاره، بدون فروکاستن معنای صدق و بدون ادعای صدق برای گزاره مفروض، از آثار آن بهره مند گشت.
۱۴۷.

Popper in Greece(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: Karl Popper Critical Rationalism open society modern Greece

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳ تعداد دانلود : ۱۴۲
Notwithstanding Karl Popper’s deep admiration for ancient Greece and his affection for modern Greece, his work has been mostly viewed with caution by Greek scholars who, until relatively recently, often chose to either ignore or downplay it. This stance can be partially attributed to the novel approach of Popper’s critique to Plato which did not fare well with the foundational biases of modern Greek academic tradition and the prevailing intellectual inclinations of Greek scholars in the fields of the methodology of science and political theory. Although this bias has begun to recede during the last decades, there remains a lot to be done to fully integrate Popper’s work into the Greek intellectual and social discourse. Nevertheless, the establishment of the Department of History and Philosophy of Science at Athens University, along with the efforts of academics and public intellectuals, particularly during the Greek financial crisis of the last decade, have played a pivotal role in generating a broader interest in critical rationalism and popularizing Popper’s ideas among a wider audience. This paper examines the evolution of the reception of Popper’s ideas in Greece, both in scholarly circles and in public life, from the time of publication of his seminal work “The Open Society and its Enemies” until today, highlighting the efforts to foster a more comprehensive understanding of his important contributions
۱۴۸.

بررسی رگه های کانتی در تفکر ویتگنشتاین اول و دوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نقد مابعدالطبیعه تجربه منطق زبان عقل گزاره استعلایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱ تعداد دانلود : ۱۳۷
علی رغم فعالیت فلسفی ویتگنشتاین در بریتانیا و تعلق فکری وی به فلسفه تحلیلی، عناصر غیرتحلیلی نیز در افکار وی وجود دارد که این عناصر ریشه در تفکر آلمانی، به ویژه فلسفه انتقادی کانت دارد. پس می توان عناصری از افکار کانت را در فلسفه ویتگنشتاین دید. نوشته حاضر با تمرکز بر این عناصر و رگه های کانتی در اندیشه ویتگنشتاین از قبیل: نقد مابعدالطبیعه، ترسیم حدود حس و تجربه، تمایز میان گفتنی و شناختنی/ نشان دادنی، استعلایی دانستن منطق و اخلاق، مسئله علم و فلسفه و رد زبان خصوصی نشان می دهد که اولا،ً این عناصر و رگه ها نه تنها در رساله بلکه در پژوهش های فلسفی نیز قابل ملاحظه اند. ثانیاً، میان مفسرین ویتگنشتاین در این زمینه اختلاف نظر هایی وجود دارد. به عنوان مثال پیتر هکر با خوانش استعلایی رساله و پژوهش های فلسفی مخالف است و معتقد است براهینی که ویتگنشتاین ارائه می دهد نمی تواند صفت استعلایی به خود بگیرد و به طور کلی، کانت و ویتگنشتاین برداشت یکسانی از براهین استعلایی نداشتند. سرانجام با ملاحظه و بررسی مباحث مذکور، این پرسش مطرح می شود که آیا می توانیم وجود رگه های کانتی مشترک در رساله و پژوهش های فلسفی را دلیلی بر وحدت اندیشه ویتگنشتاین لحاظ کنیم. در این خصوص نیز میان مفسرین ویتگنشتاین همواره تردید هایی وجود دارد.
۱۴۹.

مطالعه قیاس ارسطویی با نگاهی به رویکردهای استلزامی و استنتاجی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قیاس ارسطو استلزامی استنتاجی استلزام سه تایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۰ تعداد دانلود : ۱۴۵
منطق ارسطو، قدیمی ترین ساختار نظام مند استدلالی، همواره در کانون توجه بوده است. پیرامون قیاس و رابطه فی مابین مقدمات و نتیجه بیش از سایر موضوعات در طول قرن ها بحث و جدل شکل گرفته است. در قرن بیستم پس از گسترش منطق کلاسیک، مجالی دست داد تا قیاس و به ویژه رابطه بین مقدمات و نتیجه با دقت نظر بیشتری در چهارچوب مبانی منطق جدید مورد ارزیابی قرار گیرند. در نیمه قرن بیستم ژان لوکاسیاویچ تقریر شرطی-استلزامی از قیاس را در چهارچوب نظام اصل موضوعی ارائه کرد. بنا بر نظر لوکاسیاویچ بهترین تبین از قیاس، تعبیر آن به تک گزاره ای شرطی متشکل از دو مقدمه عطف شده در جایگاه مقدم و نتیجه در جایگاه تالی است. بیست سال بعد، تیموتی اسمایلی و جان کرکوران مستقل از یکدیگر به نقد دیدگاه لوکاسیاویچ پرداختند. بنا بر نظر این دو منطق دان قیاس استنتاج است و می بایست در چهارچوب نظام استنتاجی و به ویژه استنتاج طبیعی ارزیابی شود. در دهه هشتاد، پل ثام، تبین سومی از قیاس به نام استلزام سه تایی را معرفی کرد. بنا بر نظر ثام قیاس گزاره ای شرطی بدون مقدم عطفی است. در این مقاله سعی بر آن است پس از معرفی اجمالی هر یک از سه نظریه، به بررسی تلقی استلزامی و استنتاجی و نسبت بین این دو رویکرد با قیاس ارسطویی پرداخته شود.
۱۵۰.

جزئی و کلی در آثار ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ارسطو کلی جزئی کل جزء

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۱ تعداد دانلود : ۲۲۳
دو اصطلاح καθόλου و καθ’ ἕκαστον نخستین بار در آثار ارسطو به معنای کلی و جزئی مطرح شده است. افلاطون غالباً اصطلاح ὅλον را به کار می برد که به معنای «کل» است و ارتباطی با کلی ندارد. καθόλου نیز در آثار او به ندرت و همیشه مترادف با ὅλον به کار رفته است. «کل» صفت مخصوص مُثُل است و به درجه ای از وحدت دلالت دارد که میان واحد و کثرات قرار می گیرد. ارسطو καθόλου را به معانی مختلف به کار می برد و به نظر می رسد که در استعمال آن چندان دقت ندارد. καθόλου در آثار او گاهی به معنای کلی منطقی است، اما بیش از همه و خصوصاً در نقد نظریه مُثُل مترادف با «جنس» است و لزوماً به معنای کلی منطقی نیست. وی به افلاطون انتقاد می کند که قائل به وجود مستقل «کلی» است، اما برخلاف تصور رایج، καθόλου در این قبیل عبارات منحصراً به معنای «جنس» است و شامل نوع یا هر کلی منطقی نمی شود. به همین ترتیب «جزئی» در آثار او گاهی به معنای جزئی منطقی است، اما در نقد نظریه مُثُل اغلب مترادف با نوع است. کلی و جزئی در عین حال نسبتی با کل و جزء دارد و از این لحاظ جنس «جزء» و نوع «کل» به شمار می آید. در این مقاله سعی داریم ارتباط لغوی و منطقی اصطلاحات «کل» و «کلی» و همچنین نسبت میان «جزء» و «جزئی» را تبیین کنیم، اما در نهایت هیچ ارتباطی میان آنها دیده نمی شود.
۱۵۱.

هستی شناسی «جامعه»؛ مستنبط از هستی شناسی کمّ منفصل (با تأکید بر مقایسه آراء آیت الله مصباح یزدی و علامه طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کم‌ منفصل‌ عدد هستی شناسی جامعه علامه طباطبایی آیت الله مصباح یزدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۲ تعداد دانلود : ۱۰۷
پرسش از وجود جامعه مبتنی بر اندیشه های فلسفی مختلف، پاسخ های متنوعی می یابد. در این مقاله مبتنی بر تبیین حکمی کمّ منفصل(عدد) در صدد پاسخ به این پرسشیم. داده های مقاله با روش اسنادی جمع آوری شده و تحلیل داده ها، مبتنی بر روش قیاسی-برهانی است. آیت الله مصباح عدد را در زمره معقولات ثانویه فلسفی می داند که وجود خارجی ندارد و علامه طباطبایی عدد را در زمره اعراض و مفاهیم ماهوی می داند. رویکرد علامه در قبال کمّ منفصل، مسیری برای اثبات وجود حقیقی جامعه خواهد گشود؛ چه آن که ایشان معتقد به وجود خارجی عدد است و لذا مبتنی بر نظر ایشان، جمع افراد در خارج منتهی به وجود حقیقی جدیدی می شود که بر پایه تعداد آن جمع هویت می یابد. اما مبتنی بر رویکرد آیت الله مصباح یزدی در قبال عدد، وجود جامعه از یک امر ذهنی فراتر نمی رود. تحلیل حکمی از عدد اگرچه برای هستی شناسی جامعه راه گشاست، اما ظرفیت آن برای پاسخ به بسیاری از موضوعات جامعه شناختی محدود است و لذا این مدخل فلسفی در کنار سایر مداخل فلسفی می تواند نظریه حکمی جامع الاطرافی در هستی شناسی اجتماعی رقم زند.
۱۵۲.

امکان سنجی و نوع شناخت خداوند با نگاه تطبیقی در تفسیر المیزان و مفاتیح الغیب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: امکان شناخت شناخت فطری شناخت عقلی شناخت شهودی شناخت حسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸ تعداد دانلود : ۱۰۴
بی تردید یکی از مهم ترین مباحث فلسفی و کلامی، بحث در باره خداوند است ولی بدون فهم چگونگی شناخت، شناخت خداوند غیر ممکن خواهد بود؛ امروزه به دلیل اختلاف میان مذاهب اسلامی، بهترین دفاع از حق، کشف نقاط اشتراک و افتراق و تبیین درست دیدگاه فریقین در آیات قرآن کریم است. پژوهش حاضر که بر روش توصیف و تحلیل با مطالعه و بررسی دو تفسیر المیزان و مفاتیح الغیب استوار است دیدگاه و آراء دو مفسر برجسته – علامه طباطبایی و فخررازی – را از دو مذهب شیعه و سنّی در باره «امکان شناخت ذات خداوند» مورد بررسی قرار داده است؛ لذا برای واکاوی مسأله اصلی، نکات دیگری نیز بررسی شد که مثلاً هر کدام از دو مفسر نوع شناختی که از خداوند ارائه داده اند کدام یک از شناخت های فطری، عقلی، نقلی، شهودی و حسی است؟ نتیجه اینکه علامه طباطبایی برخلاف دیدگاه فخررازی بر ناممکن بودن شناخت کامل خداوند اذعان دارد، حصر شناخت عقلی و نادیده گرفتن  علم حضوری و شهودی مهم ترین وجه تمایز دیدگاه فخررازی با علامه است؛ دیدگاه علامه طباطبایی در تحلیل مسأله، منسجم تر است و تعارض ندارد.
۱۵۳.

رویکردی نو در تبیین انتزاع مفاهیم فلسفی؛ از منظر حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مفهوم ماهوی مفهوم فلسفی علم حضوری انتزاع

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴ تعداد دانلود : ۹۸
نحوه انتزاع مفاهیم یکی از مسائل مهم معرفت شناسی است. در بین فیلسوفان مسلمان، علامه طباطبائی اولین متفکر مسلمانی است که این مسئله را به صورت مستقلی بررسی کرده است. شاگردان ایشان - از جمله مصباح یزدی - نیز آراء مختلفی در این زمینه مطرح کرده اند. از نظر علامه مفاهیم فلسفی مابازاء عینی ندارند و بایستی برای منشأ انتزاع آن ها تبیین متفاوتی (نسبت به منشأ انتزاع مفاهیم ماهوی) یافت. وی در کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» بر این اعتقاد است که «حکم» منشأ انتزاع این مفاهیم است. مصباح یزدی نیز به پیروی از استاد خویش به دنبال راهی برای تبیین منشأ انتزاع این مفاهیم است، چرا که این مفاهیم را فاقد مابازاء عینی می داند. از نظر وی علم حضوری به حالت های نفسانی، به ضمیمه کندوکاوهای ذهنی، منشأ انتزاع این مفاهیم است. در مقاله پیش رو، نشان دادیم که این راهکارها خالی از اشکال نیست. همچنین با بررسی دو مورد از مفاهیم فلسفی (مفهوم علم و معلول) نشان دادیم که این مفاهیم همچون مفاهیم ماهوی «مابازاء عینی» دارند و مستقیماً از علم حضوری به دست می آیند.
۱۵۴.

تحلیل امکان و علل آکراسیای شناختی در آینه نفس شناسی حکمت متعالیه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: آکراسیای شناختی نفس شناسی حکمت متعالیه ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۱۱
در این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی امکان و علل عمده آکراسیایِ باور (یا شناختی) بر اساس نظام حکمت متعالیه ملاصدرا مورد بحث قرار می گیرد. آکراسیایِ شناختی یا آکراسیای باور، به معنای «باور انسان به اموری نقیض باورهای خود» است که برخی از نویسندگان در کنار مسئله «آکراسیای عملی» (انجام عملی برخلاف داوری اخلاقی شخص) از امکان آن سخن گفته و صورت بندی های گوناگونی از آن ارائه کرده اند. ملاصدرا دو نظریه درباره تبیین کثرت افعال نفس دارد: 1- نظریه قوای نفس و 2- نظریه مراتب نفس. بر اساس نظریه «قوای نفس» می توان امکان باورهای متعارض در یک شخص را حاصل استقلال عملکرد قوای ادراکی و به ویژه واهمه دانست. بر اساس نظریه «مراتب نفس» نیز می توان از امکان تشکیل باورهای متعارض در مراتب مختلف نفس سخن گفت. پدیده هایی مانند خودفریبی، تزیین عمل، انکار و عناد، جحد و عصبیت، تسویل نفس، سهل انگاری فکری و پریشانی ذهن می توان را نمونه هایی از آکراسیای شناختی دانست. ملاصدرا بر اساس نظریه مراتب نفس به تشریح مکانیسم ایجاد باورهای متناقض با ادراکات و باورهای عقلی پرداخته است و آن را حاصل اختلال فکری یا ناسازگاری در فعالیت قوای نفس یا عدم فعلیت مراتب آن می داند.
۱۵۵.

چیستی «عقل فعال» در نظریه عقل نزد ابن باجه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عقل فعال ابن باجه نفس ناطقه مراتب عقل انسان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷ تعداد دانلود : ۱۴
«عقل فعال» در فلسفه ابن باجه در معرفت شناسی، اخلاق و سعادت انسان اهمیت دارد. ازاین رو مبحث «عقل فعال» از جهات مختلف مورد بحث است. «حقیقت عقل فعال» در جایگاه معرفتی و وجودی، صرف نظر از اهمیت آن برای غایت و سعادت انسان، مسئله حاضر در این نوشتار است. پرسش این است عقل فعال چه جایگاهی وجودی و معرفتی در نظریه عقل ابن باجه دارد آیا در فرد انسانی و مربوط به نفس است یا در عالم بالا و امری جدای از انسان است؟ واحد است یا متکثر؟ ابن باجه جایگاه معرفتی افاضه کننده علم و صور به عقول انسان و صور خیالی به حیوان برای عقل فعال قائل است و از حیث جایگاه وجودی عقل فعال نیز سخن او مشتت است و درباره واحدیا کثیر بودن عقل در مراتب مختلف عقل، بنا بر معقولات آن عقل و نسبتی که با هیولا دارد سخن می گوید و عقل مستفاد و عقل فعال را از هرجهت واحد می داند. بر این اساس برای بررسی این مسئله و پاسخ به پرسش های مطرح شده ابتدا نفس ناطقه را تبیین می کنیم سپس به مراتب عقل و چیستی عقل فعال در ابن باجه پرداخته و در آخر هم به تحلیل و بررسی مطالب گفته شده می پردازیم. مقاله با روش توصیفی- تحلیلی نگارش شده است
۱۵۶.

اصل موضوعی یا استنتاج طبیعی: نگاهی به نظام استنتاج قیاسی ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظام منطقی ارسطو نظریه قیاس های حملی نظام اصل موضوعی نظام استنتاج طبیعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۰
در نیمه نخست قرن بیستم لوکاسیاویچ در چهارچوب قواعد منطق کلاسیک نظام منطقی نظریه قیاس های حملی ارسطویی را نظامی اصل موضوعی معرفی کرده و تبیین دقیقی از این نظام ارائه داد. نظامی که در آن ضرب های Barbara وDatisi به همراه اصل این همانی، اصول موضوعه هستند و سایر ضروب قضایایی منتج با کمک قواعد استنتاجی وام گرفته از منطق گزاره ها از این دو ضرب اند. اما در نخستین سال های دهه هفتاد میلادی، اسمایلی و کرکوران با تلقی لوکاسیا ویچ از نظریه قیاس های حملی ارسطو مخالفت کردند. اسمایلی و جدی تر از او کرکوران، منطق ارسطویی را نظامی مبتنی بر استنتاج طبیعی معرفی و اصل موضوعی پنداشتن آن را دور شدن از اندیشههای ارسطو دانستند. در پژوهش پیش رو پس از معرفی هریک از این دو رویکرد و مقایسه هریک با گفته های ارسطو، دلایلی مبتنی بر استنتاج طبیعی بودن نظام منطقی قیاس های حملی در منطق ارسطو ارائه می شود.
۱۵۷.

مبانی گفتگویی منطق نزد افضل الدین کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: افضل الدین کاشانی خودآگاهی منطق گفتگویی منطق شهودگرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۱۱
افضل الدین کاشانی هر چند به عنوان فیلسوفی با آرای بدیع و اصیل شناخته می شود اما آثار او در حوزه منطق چندان مورد توجه منطقدانان بعد از وی و نیز پژوهشگران معاصر قرار نگرفته است. با این حال این آثار از نکته سنجی و ژرف اندیشی در توضیح فلسفی مسائل منطقی خالی نیستند. مقاله حاضر در پی استخراج و تشریح برخی از این بصیرت ها در حوزه مبانی منطق و نشان دادن ارتباط آن با کلیت فلسفه بابا افضل است. ادعای مقاله این است که فلسفه بابا افضل را می توان به عنوان فلسفه ای آگاهی محور توصیف کرد. این فلسفه تبعات خاص خود را در حوزه منطق خواهد داشت وتبیین فلسفی خاصی از مبانی منطق ارائه خواهد داد. در نوشتار حاضر تبیین گفتگویی از مفاهیم منطقی را که بابا افضل ارائه داده است مورد بحث قرار می دهیم و به تحلیل اهمیت فلسفی و منطقی این دیدگاه می پردازیم.
۱۵۸.

The Background of the Essential Primary Predication (al-ḥaml al-awwalī al-dhātī): Avicenna’s Analysis of the Meaning of Predication(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Islamic Logic Avicenna Mulla Sadra Predication Essential Primary

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۹
Predication is one of the significant issues in Islamic philosophical logic. “Essential Primary Predication” (al-ḥaml al-awwalī al-dhātī) is a new type of predication found mainly in late Islamic philosophers. The historical background of this predication is one of the controversial topics among post-Ṣadrīan thinkers, but it seems that it must be sought in Avicenna’s discussions on the meaning of predication. To show this, I will focus on two fragments in which Avicenna talks about the meaning of predication; one in al-Ishārāt wa al-Tanbīhāt (Pointers and Reminders) and the other in Manṭiq al-Mashriqīyyīn (The Logic of the Easterners). In Ishārāt, we read that in a proposition like “A is B”, what we mean is that “What is A is B”, not that “The ḥaqīqa of A is the ḥaqīqa of B”.
۱۵۹.

تحلیل نوپراگماتیستی ریچارد رورتی از «خودآفرینی» در فلسفه تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خودآفرینی فلسفه تعلیم و تربیت نوپراگماتیسم و ریچارد رورتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۴
در این مقاله سعی داریم نشان دهیم که در قرن حاضر یکی از نظریه پردازان حیطه فلسفه تعلیم و تربیت ریچارد رورتی، فیلسوف نئوپراگماتیست آمریکایی، با نقد تفکر فلسفی گذشته درباره تعلیم و تربیت به مساله «خودآفرینی» به عنوان هسته مرکزی تعلیم و تربیت در عصر حاضر تأکید دارد. از نظر این فیلسوف هدف آموزش در مدارس و دانشگاه ها و مراکز آموزشی این است که کمک کند فرد دست به خودآفرینی زند. از نظر این فیلسوف تعلیم و تربیت در مراکز آموزشی مخصوصاً در آمریکا بطور کلی به دو قسمت تقسیم می شود. در مرحله پیش دانشگاهی و مدارس به فرد اجتماعی شدن را یاد می دهند و در مرحله دانشگاهی و آکادمیک فرد یادمی گیرد که به خودآفرینی دست زند و تصویری که در دوره قبلی آموزش پیش از دانشگاه داشته به زیر سوال ببرد. رورتی برای تحلیل مفهوم کلیدی خودآفرینی از اندیشه های به روزشده جان دیویی و فوکو و نیچه و حتی هایدگر استفاده می کند تا نشان دهد که فلسفه تعلیم و تربیت معاصر در قرن حاضر نیاز دارد این مفهوم را در کانون تحلیل خود قرار دهد.
۱۶۰.

فلسفه تعلیم و تربیت و تحلیل جایگاه تجربه دینی در آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رویکرد پدیدارشناختی تجربه دینی تعلیم و تربیت دین تجربه زیسته

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴ تعداد دانلود : ۵۵
این مقاله سعی دارد مساله تجربه دینی و نقش و جایگاه آن را از لحاظ فلسفی در فلسفه تعلیم و تربیت تحلیل نماید. مساله تجربه دینی یکی از مسائل مهم در فرایند تربیت در نظام آموزشی یک کشور است. لاجرم برای فهم این موضوع، یکی از روش ها یا تحلیل های فلسفی برای بررسی این امر روش پدیدارشناختی است. تجربه دینی در ساحت تعلیم و تربیت امری مهم و اساسی در فرایند آموزش است و اما روش پدیدارشناختی به توصیف تجربه زیسته از منظر اول شخص می پردازد و از این رو می توان تجربه دینی افراد را در امر آموزش و تعلیم و تربیت با این رویکرد توصیف و تحلیل نمود. اساساً یادگیری به عنوان هسته اصلی تعلیم و تربیت، خود یک تجربه است و پدیدارشناسی به عنوان علم تحلیل و توصیف تجربه، کاملاً با این امر ارتباط تنگاتنگی دارد. برای این منظور لازم است بعد از طرح مساله جایگاه تجربه دینی در تعلیم و تربیت، به اوصاف روش یا رویکرد پدیدارشناختی و نیز انواع تجربه دینی و نقش آن در فلسفه تعلیم و تربیت به طور کلی اشاره شده است. سوال اصلی این مقاله این است که چگونه این روش می تواند ما را به فهم بهتر تجربه دینی فرد در فرایند آموزش هدایت کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان