مهدیه صالحی

مهدیه صالحی

مدرک تحصیلی: استادیار گروه روانشناسی، دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی.

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۵ مورد.
۱.

معرفی سندرم ایمپاستر (بیماری افراد موفق)، نشانه‌ها، علل و پیامدها

کلید واژه ها: سندرم ایمپاستر بیماری افراد موفق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۵۷ تعداد دانلود : ۲۱۰۲
سندرم ایمپاستر ویژه افراد موفق است. بسیاری از افراد توانمند و تیزهوش علی‌رغم قابلیت‌ها و موفقیت‌های روز افزون هیچ احساس مثبت درونی به توانمندی‌ها و قابلیت‌های خود ندارند بلکه معتقدند دیگران را به گونه‌ای فریب داده‌اند. به عبارت دیگر این سندرم را می‌توان به عنوان مجموعه‌ای از احساسات عدم کفایت تعریف کرد که از این باور نشات می‌گیرد که فرد ناشایست بوده و قابلیت انجام کار را ندارد. ایمپاسترها دارای علایم روان‌شناختی از قبیل اضطراب بالا و همیشگی، عزت‌نفس پایین تعارض بین حقارت و برتری، خودپنداره منفی، ترس از رو شدن دست، ترس از شناسایی شدن و ... دارند. پژوهش درباره سندرم ایمپاستر را برای اولین بار در سال 1978 دو درمانگر به نام‌های پائولین کلانس و سوزان آیمز آغاز کردند و پس از آن پژوهش‌های زیاد و مقالات فراوانی به شناخت این سندرم و نحوه مقابله با آن اختصاص داده شد.چهل سال پیش برخی از روان‌شناسان در دانشگاه جورجیا این سندرم را تشخیص دادند و به این نتیجه رسیدند که حدود 40 درصد جمعیت افراد دارای این سندرم هستند. هشت گروه بیشتر از بقیه مردم در معرض خطر مبتلا شدن به سندرم ایمپاستر هستند. این گروهها عبارت‌اند از: 1ـ افرادی که موفقیتشان سریع حاصل شده است 2ـ اولین افراد موفق شغلی در سابقه یک خانواده یا یک نسل 3ـ افرادی که والدینی بسیار موفق دارند 4ـ افرادی که در زمینه کاری خود تک هستند 5ـ افرادی که به مشاغلی مشغول‌ هستند که برای جنس آنها غیرمعمول است 6ـ افرادی که تنها کار می‌کنند. 7ـ افرادی که در زمینه‌های خلاق و ابتکاری فعالیت دارند. 8 ـ دانش‌آموزان. برای شناسایی سندرم ایمپاستر آزمونی ساخته شده و در بسیاری از کشورهای دنیا به اجرا در آمده است. همچنین برای مقابله با این سندرم راهکارهایی وجود دارد.
۲.

بررسی عملی بودن، اعتبار، روایی و هنجار یابی آزمون های APS، AAS و MAC-R به منظور شناسایی افراد در معرض و مستعد سوء مصرف مواد در بین دانش آموزان پسر مقطع متوسطه شهر تهران

کلید واژه ها: سوء مصرف مواد هنجاریابی آزمون سنجش اعتیاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۲۶ تعداد دانلود : ۱۶۱۲
رشد روز افزون مواد مخدر در جامعه و استفاده از ابزارهای مناسب برای تشخیص افرادی که سوء مصرف مواد دارند یا در معرض خطر سوءمصرف آن هستند، از نیازهای اساسی جامعه کنونی ایران به شمار می رود. هم اکنون تنها روش شناسایی افراد معتاد، استفاده از کیت های تشخیص مرفین در ادرار است که بر مدل پزشکی مبتنی است و فقط وجود مرفین را در ادرار نشان می دهد و نمی تواند روش مطمئنی برای شناسایی فرد معتاد باشد. دراین چارچوب، به نظر میرسد که استفاده از آزمون های روان شناختی برای شناسایی افراد در معرض خطر سوء مصرف مواد و تشخیص اعتیاد ضروری باشد. پژوهش حاضر نیز بر اساس این ضرورت و با هدف هنجار یابی و آماده سازی سه خرده مقیاس پذیرش اعتیاد(AAS)، استعداد اعتیاد(APS)و استعداد الکل یا می بارگی مک اندرو(MAC. R)، از فرم بلند آزمون چند وجهی شخصیتی مینه سوتا (MMPI-2) که برای بررسی سوء مصرف مواد طراحی شده و در قالب یک پرسشنامه 90 سؤالی است بر روی 1000 نفر از دانش آموزان پسر مقطع متوسطه تهران به روش نمونه گیری تصادفی منظم از 4 منطقه (3،5،7و 18) آموزش و پرورش شهر تهران و 200 نفر از داوطلبان ترک اعتیاد که از نظر سنی با دانش آموزان در یک گروه قرار داشتند، اجرا شد و سوالات زیر مورد بررسی قرار گرفت: 1-آیا آزمون سنجش اعتیاد برای شناسایی اعتیاد دانش آموزان مستعد و در معرض خطرسوء مصرف مواد از روایی و پایایی مطلوب برخوردار است؟ 2-آیا مقیاس پذیرش اعتیاد یا AAS برای شناسایی دانش آموزانی که سوء مصرف مواد دارند از روایی و پایایی مطلوب برخوردار است؟ 3- آیا مقیاس استعداد اعتیاد یا APS برای شناسایی دانش آموزانی که مستعد سوء مصرف مواد هستتند، از روایی و پایایی مطلوب برخوردار است؟ 4- آیا مقیاس استعداد الکل یا MAC. R برای شناسایی دانش آموزانی که در معرض و مستعد سوء مصرف الکل هستند، از روایی و پایایی مطلوب برخوردار است؟ 5-آیا آزمون سنجش اعتیاد ازهنجار های کیفی و کمی مطلوبی برخوردار است ؟ نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که در هر سه مقیاس به طور معنیداری بین نمرات دو گروه معتادان و دانش آموزان تفاوت وجود دارد و هر سه مقیاس، توانایی تفکیک افراد معتاد را از افراد عادی دارند. پایایی آزمون با استفاده از روش آلفای کرانباخ (مجموعه خرده مقیاس های MAC. R، APS و AAS ) محاسبه شد که برابر با 5338/0 و از طریق روش دو نیمه کردن برابر با 5332/0 بود.
۳.

مدل یابی اعتیاد به اینترنت براساس سبک های هویت: نقش واسطه ای ناگویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اعتیاد به اینترنت سبک های هویت ناگویی هیجانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷۹ تعداد دانلود : ۱۰۸۵۲
این پژوهش با هدف مدل یابی اعتیاد به اینترنت براساس سبک های هویت با واسطه گری ناگویی هیجانی در دانش آموزان و از نوع پژوهش های همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش تمام دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر ساری تشکیل بود. 361 نفر با استفاده از روش نمونه برداری مرحله ای انتخاب شدند و به مقیاس سبک هویت (برزونسکی، 1992)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی، تیلور و پارکر، 1994) و مقیاس اعتیاد به اینترنت (یانگ، 1998) پاسخ دادند. یافته ها نشان داد که مدل پژوهش دارای برازش است و 41درصد از اعتیاد به اینترنت توسط سبک های هویت و ناگویی هیجانی قابل تبیین است. همچنین بین سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری با زیرمقیاس های اعتیاد به اینترنت همبستگی منفی و بین زیرمقیاس های ناگویی هیجانی با اعتیاد به اینترنت همبستگی مثبت معناداری وجود داشت. نتایج این پژوهش با تأکید بر ضرورت نقش هویت و همچنین نقش واسطه ای متغیر ناگویی هیجانی بر گرایش افراطی به اینترنت در دانش آموزان، می تواند تلویحات کاربردی برای بهبود وضعیت روان شناختی ارایه دهد.
۴.

اثربخشی درمان طرحواره درمانی هیجان مدار بر رضایت زناشویی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رضایت زناشویی طرحواره درمانی زوجین هیجان مدار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳۶ تعداد دانلود : ۵۸۷
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان طرح واره درمانی هیجان مدار بر رضایت زناشویی زوجین مراجعه کننده به کلینیک به علت مشکلات زناشویی است. این پژوهش با طرح پژوهشی نیمه آزمایشی، در دو گروه آزمایش(12 زوج) و کنترل (12 زوج) که به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند، انجام شد. در دو مرحله رضایت زناشویی انریچ بر روی آن ها اجرا شد و از تحلیل کوواریانس چند متغیری جهت تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج آزمون اثر هتلینیگ حاکی از تفاوت دو گروه در مولفه ها است که گروه آزمایش در مولفه های پاسخ قراردادی رضامندی، حل تعارض، گذران اوقات فراغت، روابط جنسی، خانواده و بچه ها، برابری جنسیتی و رضایت زناشویی کل، بهبود قابل ملاحظه ای نسبت به گروه کنترل داشته اند. نتایج تحلیل کواریانس پژوهش نشان داد که طرح واره درمانی هیجان مدار بر رضایت زناشویی، کیفیت زندگی و سبک های مقابله ای موثر واقع شده و فرضیات پژوهش اثبات شدند. به کارگیری آن می تواند از سوی مراکز خانواده درمانی، مشاوران خانواده، سایر ارگان ها و سازمان های مرتبط در راستای بهبود وضعیت زندگی خانواده ها مفید باشد.
۵.

اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر کژکاری های جنسی زنانه مقاوم درمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: روان درمانی پویشی بدکارکردی جنسی مقاوم درمان سکس تراپی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۲ تعداد دانلود : ۱۰۲۱
زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده (Intensive Short-Term Dynamic Psychotherapy یا ISTDP) در درمان زنان مبتلا به کژکاری های جنسی مقاوم به درمان های جنسی معمول (شناختی- رفتاری و زیستی- پزشکی) و بررسی نگهداری بهبودی در پیگیری بعدی انجام گرفت. مواد و روش ها: این مطالعه مبتنی بر طرح های پژوهشی تک آزمودنی بود و فرایند اجرای طرح از دو بخش غربالگری و مداخله تشکیل شد. نمونه 5 نفره تحقیق بر اساس ملاک های متعدد ورود و غربالگری درمانی، از میان درمانجویان زن مبتلا به کژکاری های جنسی در شهر تهران انتخاب شد و آزمودنی ها تحت ISTDP قرار گرفتند. داده ها با استفاده از شاخص کارکرد جنسی زنان (Female Sexual Function Index یا FSFI)، پرسش نامه کیفیت جنسی زندگی زنان (Sexual Quality of Life-Female یا SQOL-F) و مقیاس ارزشیابی ذهنی کارکرد جنسی همسر (Subjective evaluation of partner sexual function یا SEOPSF) جمع آوری گردید. یافته ها: روش ISTDP در مقایسه با سکس تراپی رایج، توانست منجر به بهبود کارکرد جنسی آزمودنی ها شود و آنان را به بالای خط برش بهنجار جابه جا کند. همچنین، این تغییر موجب ارتقای اساسی کیفیت جنسی زندگی آنان شد. روند تغییر در بازه ای که نخستین رخنه در ناهشیار برای یک آزمودنی خاص رخ داد، رشد قابل توجهی داشت که این امر می تواند شاهدی بر سبب شناسی پویشی کژکاری باشد. ارتقای ایجاد شده در کارکرد جنسی و کیفیت جنسی زندگی آزمودنی ها همچنان در جلسه پیگیری 8 هفته ای برجسته بود. نتیجه گیری: درمان های روان پویشی معاصر که ماهیتی یکپارچه نگر، فشرده و کوتاه مدت دارند، می توانند جایگزین شایسته ای برای سکس تراپی رایج در نظر گرفته شوند و در این راستا به نظر می رسد ISTDP بهترین گزینه باشد.
۶.

آزمون مدل سرمایه گذاری راسبالت، (رضایت زناشویی، کیفیت روابط جایگزین، اندازه سرمایه گذاری، تعهد زناشویی و پایداری روابط زناشویی)، بر روی زنان در شُرف طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدل سرمایه گذاری رضایت زناشویی کیفیت روابط جایگزین اندازه سرمایه گذاری تعهد زناشویی پایداری روابط زناشویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴۷ تعداد دانلود : ۴۷۳
هدف از پژوهش حاضر، بررسی مدل سرمایه گذاری راسبالت (رضایت زناشویی، کیفیت روابط جایگزین، اندازه سرمایه گذاری، تعهد زناشویی و پایداری روابط زناشویی) بر روی زنان در شُرف طلاق شهرستان دزفول بود. نمونه، شامل 150 نفر از زنان در شُرف طلاق بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: مقیاس سرمایه گذاری راسبالت و شاخص ناپایداری ازدواج ادواردز و همکاران (MII). از روش های آماری تحلیل مسیر و ضریب همبستگی پیرسون، جهت تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد. نتایج بدست آمده در سطح 05/0P< و 01/0P< نشان داد که اثر غیرمستقیم رضایت زناشویی و اندازه سرمایه گذاری بر پایداری روابط زناشویی با میانجی گری تعهد زناشویی در زنان در شُرف طلاق، مثبت و معنادار و اثر غیرمستقیم کیفیت روابط جایگزین بر پایداری روابط زناشویی با میانجی گری تعهد زناشویی در زنان در شُرف طلاق، منفی و معنادار است.
۷.

پیش بینی تفکر خودکشی بر اساس سوگیری توجه در جمعیت بالینی و غیربالینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: آزمون استروپ سوگیری توجه خودکشی تفکر خودکشی اقدام به خودکشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۰ تعداد دانلود : ۴۵۶
اهداف: پیش بینی تفکر خودکشی بر پایه سوگیری توجه در جمعیت بالینی و غیربالینی هدف پژوهش حاضر بود. مواد و روش ها: شرکت کننده ها 120 نفر (77 زن و 43 مرد، دامنه سنی 40-18 سال) به صورت هدفمند در قالب سه گروه بالینی خودکشی، بالینی غیرخودکشی و غیربالینی انتخاب شدند (هر گروه 40 نفر) و در سنجش های آزمون استروپ خودکشی (SST) و مقیاس افکار خودکشی بک (BSS) شرکت کردند. سه شاخص سوگیری توجه متشکل از زمان واکنش، تداخل زمان و نسبت تداخل محاسبه شد و داده ها با استفاده از آزمون تی جفت شده، ضریب همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون چندگانه در سطح اطمینان 95 درصد تحلیل شدند. یافته ها: بین میانگین زمان واکنش در انواع استروپ (مثبت، منفی و خودکشی) در مقایسه با استروپ خنثی تفاوت معنادار مشاهده نشد (0/05>P). تفکر خودکشی تنها با زمان واکنش کل نمونه در استروپ هیجانی مثبت (0/001 >r=32/0 ، P)، استروپ هیجانی منفی (0/01>r=0/27 ، P) و استروپ خودکشی (0/01 >r=0/28 ، P) و با تداخل زمان گروه غیربالینی در استروپ خودکشی (0/05 >r=0/33 ، P) همبستگی معنادار داشت و در باقی موارد، روابط بین متغیرها از لحاظ آماری معنادار نبودند (0/05 >P). تحلیل رگرسیون بر اساس داده های کل نمونه نشان داد که سن (253/0- = β)، جنسیت (0/233=β)، داشتن شرایط بالینی (0/242= β) و اقدام اخیر به خودکشی (0/424 = β) با تبیین 44 درصد از تغییرات، تعیین کننده های معنادار تفکر خودکشی هستند و شاخص های مربوط به سوگیری توجه نقشی در پیش بینی تفکر خودکشی نداشتند (0/05 >P). نتیجه گیری: به نظر می رسد که بروز سوگیری توجه در قبال اطلاعات مرتبط با خودکشی تابع شرایط بالینی نبوده و همبستگی سوگیری توجه و تفکر خودکشی از الگوی معینی تبعیت نمی کنند. عواملی نظیر سن، جنسیت، شرایط بالینی و سوابق رفتارهای خودکشی گرایانه گذشته تعیین کننده های مهم تفکر خودکشی به شمار می روند، اما شاخص های سوگیری توجه ممکن است نقش تعیین کننده ای در پیش بینی تفکر خودکشی نداشته باشند.
۸.

مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری با ذهن آگاهی بر روان درستی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شناختی رفتاری ذهن آگاهی روان درستی دیابت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۳ تعداد دانلود : ۴۱۸
زمینه : دیابت نوع دو یکی از بیماری های مزمنی است که به سبب مشکلات جسمانی، احتمال ابتلا به اختلال های روانی را افزایش می دهد. از این رو مداخلات روان شناختی، احتمالا می توانند تغییرات مثبتی در شاخص های فعالیت ایمنی و روان شناختی بدن ایجاد کنند. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه درمان شناختی رفتاری با ذهن آگاهی بر روان درستی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون سه گروهی بود. جامعه آماری، شامل کلیه بیماران مبتلا دیابت به نوع 2 و عضو انجمن حمایت از بیماران دیابتی تهران در سال 1397 بود. از بین آنها 60 نفر به تصادف انتخاب شدند. پس از اجرای اولیه پیش آزمون روان درستی ریف (1989)، 48 نفر دارای کم ترین نمره روان درستی، انتخاب و به تصادف در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. داده ها از طریق تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی بن فرونی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: بر اساس نتایج حاصل، هر دو روش مداخلاتی شناختی رفتاری (0/05 p< ) و ذهن آگاهی (0/05 p< ) به طور معناداری موجب افزایش سطح روان درستی بیماران گردید؛ اما میزان تأثیر مداخله های شناختی- رفتاری بر افزایش روان درستی بیشتر از آموزش های ذهن آگاهی بیماران بود (0/01 p< ). نتیجه گیری : بر این اساس، مداخله شناختی رفتاری با تغییر باورهای بیمار، بهتر از مداخله رقیب به بیمار در فراگیری و تمرین مهارت های مقابله با مسائل روانی ناشی از بیماری کمک می کند.
۹.

تدوین مدل پیش بینی امیدواری بر اساس تاب آوری و شادکامی با در نظر گرفتن نقش میانجی کیفیت زندگی در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: امیدواری تاب آوری شادکامی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان سینه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۹ تعداد دانلود : ۴۹۰
زمینه: نتایج پژوهش های دهه های اخیر روانشناسی نشان داده اند که شادکامی و تاب آوری می توانند امیدواری زنان مبتلا به سرطان پستان را پیش بینی کنند اما آیا کیفیت زندگی در رابطه بین این متغییرها نقش میانجی دارد؟ هدف: هدف پژوهش، بررسی و تدوین مدل پیش بینی امیدواری بر اساس تاب آوری و شادکامی با در نظر گرفتن نقش میانجی کیفیت زندگی در زنان مبتلا به سرطان پستان بوده است. روش: پژوهش توصیفی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعۀ آماری در این پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به انستیتو کانسر بیمارستان های امام خمینی و میلاد تهران بودند. برای انتخاب نمونه مورد پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد، به این صورت که از بین بیماران مبتلا به سرطان پستان 300 نفر براساس ملاک های ورود و خروج پژوهش به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه امید اسنایدر و همکاران (1991)، پرسشنامه تاب آوری کونور - دیویدسون (2003)، مقیاس شادکامی آکسفورد (1989) و مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996) بودند. یافته ها: تاب آوری بر امیدواری بیماران مبتلا به سرطان سینه اثر مستقیم (2/38 = t و 0/37= β ) و غیرمستقیم (2/03 = t و 0/14= β ) (به واسطۀ کیفیت زندگی) معنادار دارد (0/05 p< ). همچنین شادکامی بر امیدواری بیماران مبتلا به سرطان سینه اثر مستقیم (52/4 = t و 0/46= β ) معنادار دارد (0/05 p< ). نتیجه گیری: یافته ها مدل پژوهش را بطور کلی تأیید کرد. با افزایش میزان تاب آوری و شادکامی می توان کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان سینه را بالا برد و سطح امیدواری این بیماران ارتقاء داد.
۱۰.

اثربخشی مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) بر روی علائم استرس و اظطراب در بیماران قلبی، پیگیری 60روزه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: ذهن آگاهی (MBSR) استرس اضطراب بیماران قلبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۲ تعداد دانلود : ۴۱۵
زمینه و هدف: مشکلات روحی توانایی انسان را در روبرو شدن با مسائل حتی بسیار ساده زندگی کاهش می دهد. دراین میان استرس و اضطراب از جمله مواردی است که هرکس در طول زندگی تجربه کرده است. بیماری قلبی یکی از بیماری های بسیار حساس به حالت های روانشناختی است. هدف این پژوهش بررسی اثرMBSR بر علائم استرس و اضطراب در بیماران قلبی است که منجر به بهبود نشانه های روانشناختی بیماری این افراد می شود. روش بررسی: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه انتظار و با استفاده از گمارش تصادفی است. نمونه این پژوهش را 60 بیمار قلبی تشکیل داد که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و لیست انتظار تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های نشانگان استرس و اضطراب کتل بود و به منظور بررسی نتایج از آزمونهای تحلیل واریانس با اندازه گیریهای مکرر و آزمون t برای گروه های مستقل استفاده شد. 1 دانشجوی دکترای روانشناسی عمومی، دانشگاه آزد اسلامی، واحد تهران مرکز، گروه روانشناسی، تهران، ایران. 2 استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرک. 3 استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز. 4 استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز. یافته ها: MBSR در سطح (0/99=α ) در کاهش استرس و اضطراب بیماران قلبی مؤثر است و تفاوت معنی داری بین زنان و مردان از این لحاظ مشاهده نگردید . نتیجه گیری: با توجه به آنکه MBSR نمرات اضطراب و استرس بیماران قلبی را در مرحله پس آزمون و پیگیری به صورت معناداری کاهش داده است، می توان به اثربخشی MBSR پی برد و این روش درمانی را برای کاهش مشکلات روانشناختی بیماران قلبی توصیه کرد.
۱۱.

Psychological Distress Based on Cognitive, Metacognitive, and Meta-Emotional Components in Cancer Patients(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Cancer Psychological distress emotional schemas metacognitive factors cognitive factors

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۳ تعداد دانلود : ۱۴۹
Introduction: the role of cognitive, metacognitive and metaemotional factors in psychological distress has been clearly confirmed. The current research study aims to examine a psychological distress model based on intolerance of uncertainty and emotional schemas of cancer patients with the mediating role of metacognitive beliefs and cognitive avoidance. Method: regarding the methodology, the present study relies on correlation and structural equation modeling. The study sample included 300 cancer patients who visited various hospitals in Tehran and completed the questionnaires of uncertainty intolerance, stress, depression and anxiety, emotional schemas, metacognitive beliefs, and cognitive avoidance. Results: findings demonstrated that the proposed model has appropriate fitness among cancer patients. Also, the relationship between mediating variables and endogenous and exogenous variables is significant. The variables under investigation explained 46 percent of psychological distress variance in the patients. Conclusion: Psychological distress in cancer patients is affected by interaction of excessive emotional states, intolerance of uncertainty, such as metacognitive beliefs and emotional schemas.
۱۲.

ارتباط سلامت معنوی با بار مراقبت در مراقبین غیررسمی سالمندان مبتلا به دمانس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: بار مراقبت دمانس سلامت معنوی سالمند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۷ تعداد دانلود : ۳۸۷
اهداف: دمانس بیماری شایعی در سالمندان است که بار مراقبت زیادی به اعضای خانواده تحمیل می کند. عوامل زیادی می توانند با این بار در ارتباط باشند و یکی از این عوامل سلامت معنوی مراقبین است. این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین سلامت معنوی با بار مراقبت در بین مراقبین غیررسمی سالمندان مبتلا به دمانس طراحی و اجرا شد. مواد و روش ها: مطالعه حاضر که از نوع همبستگی است، بر روی 60 نفر از مراقبین سالمند مبتلا به بیماری دمانس مراجعه کننده به بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) و کلینیک مغز و شناخت در شهر تهران و در سال 1397 انجام شد. نمونه ها به روش نمونه گیری دردسترس و هدفمند انتخاب شدند. دو پرسش نامه روا و پایاشده بار مراقبت در بین بیماران دمانس و سلامت معنوی و یک چک لیست مشخصات جمعیت شناختی جهت بررسی اهداف پژوهش استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی در نرم افزار SPSS با سطح خطای نوع اول 0/05 انجام گرفت. یافته ها: 75 درصد نمونه موردبررسی (مراقبین) زن و مابقی مرد بودند. میانگین سن در کل نمونه 47 سال بود. حدود 16/7 درصد مراقبین دارای بار مراقبت پایین، 35 درصد دارای بار مراقبت متوسط رو به بالا، 25 درصد دارای بار مراقبت متوسط و 23/3 درصد دارای بار مراقبت بالا بودند. 1/7 درصد مراقبین دارای سلامت معنوی پایین، 66/7 درصد دارای سلامت معنوی متوسط و 31/7 درصد نیز دارای سلامت معنوی بالا بودند. بر اساس تحلیل دومتغیره، بین بار مراقبت از بیمار با بُعد مذهبی رابطه منفی و غیر معنادار (0/089=P=0/505 ، r) و با بُعد وجودی رابطه آماری منفی و معناداری (0/298=P=0/023، r) وجود داشت. با توجه به نتایج تحلیل رگرسیون خطی چندگانه (با ورود برخی مشخصه های جمعیت ناختی به عنوان متغیرهای کووریت و دو بعد مذهبی و وجودی سلامت معنی) فقط بُعد وجودی در مدل باقی ماند (0/298=P=0/023، β) که حدود 9 درصد از تغییرات بار مراقبت را تبیین کرد. نتیجه گیری: سلامت معنوی به عنوان محور و مرکز اصلی سایر ابعاد سلامت نقش مؤثر بر بهبود سلامت کلی مراقبین ایفا می کند. بنابراین، سلامت معنوی علاوه بر اینکه یکی از تعیین کننده های مؤثر بر بار مراقبت است، به عنوان عاملی در تقویت سایر ابعاد سلامت نیز عمل می کند. درمجموع مراقبت تجربه ای سخت و پرتنش است و اطلاع از مضامین مثبت مثل معنویت به درمانگران کمک می کند که راهکارهایی به مراقبین جهت کاهش استرس و بار مراقبت ارائه دهند.
۱۳.

مقایسه اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن با درمان فعال سازی رفتاری در کاهش علایم، بهبود کیفیت زندگی و کاهش افکار خودکشی افراد مبتلا به افسردگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن درمان فعال سازی رفتاری کیفیت زندگی افکار خودکشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۵ تعداد دانلود : ۳۱۳
هدف : این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن با درمان فعال سازی رفتاری در کاهش علایم، بهبود کیفیت زندگی و کاهش افکار خودکشی افراد افسرده صورت گرفت. روش : پژوهش حاضر با طرح تحلیل واریانس مختلط بین - درون گروهی اجرا شد. جامعه آماری، دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ملایر بود. از بین 364 نفر ، 45 دانشجویی که در آزمون افسردگی بک نمره بالاتر از 20 داشتند انتخاب و در نهایت بر اساس مصاحبه بالینی ساختاریافته ( SCID )، 34 نفر که تشخیص دیس تایمیا داشتند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن و درمان فعال سازی رفتاری قرار گرفتند. گروه های آزمایش در هشت جلسه مداخله های درمانی دریافت کردند. اندازه گیری ها با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک ( BDI-II ) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی ( WHO-QOL )، طی چهار مرحله پیش آزمون، ارزیابی هفته چهارم، پس آزمون و پیگیری دوماهه انجام شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس آمیخته صورت گرفت. یافته ها : نتایج نشان داد هر دو مداخله شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن و فعال سازی رفتاری در بهبود علایم افسردگی، کیفیت زندگی و افکار خودکشی به یک اندازه تغییر ایجاد می کند. به عبارتی اثر زمان (اثر درون گروهی) معنادار (05/0 p< ) بود، اما اثر بین گروهی معنادار مشاهده نشد. ن تیجه گیری : درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن و فعال سازی رفتاری برکیفیت زندگی و افکار خودکشی افراد مبتلا به افسردگی اثربخشی یکسانی دارد. /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal" mso-tstyle-rowband-size:0 mso-tstyle-colband-size:0 mso-style-noshow:yes mso-style-priority:99 mso-style-qformat:yes mso-style-parent:"" mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt mso-para-margin:0cm mso-para-margin-bottom:.0001pt mso-pagination:widow-orphan font-size:11.0pt font-family:"Calibri","sans-serif" mso-ascii-font-family:Calibri mso-ascii-theme-font:minor-latin mso-fareast-font-family:"Times New Roman" mso-fareast-theme-font:minor-fareast mso-hansi-font-family:Calibri mso-hansi-theme-font:minor-latin mso-bidi-font-family:Arial mso-bidi-theme-font:minor-bidi}
۱۴.

مقایسه میزان اثربخشی روش درمانی داستانهای اجتماعی با روش درمانی پاسخ محور در کاهش مشکلات رفتاری کودکان طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روش درمانی داستانهای اجتماعی روش درمانی پاسخ محور مشکلات رفتاری کودکان اتیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۳ تعداد دانلود : ۳۵۵
بررسی و مقایسه ی میزان  اثربخشی روش درمانی داستانهای اجتماعی با روش درمانی پاسخ محور در کاهش مشکلات رفتاری کودکان طیف اتیسم شیرین شیرمحمدی × منصوره شهریاری احمدی ×× مهدیه صالحی ×××  چکیده: هدف این پژوهش مقایسه ی میزان اثربخشی تکنیک درمانی داستانهای اجتماعی با تکنیک درمانی پاسخ محور (PRT)در کاهش مشکلات رفتاری کودکان طیف اوتیسم سنین 12-6 سال در شهر تهران در سال 1394 بود. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه ی کودکان مبتلا به اتیسم می باشند که در کلینیک پدیده شهر تهران در بهار و تابستان 1394 مشغول به درمان و توان بخشی بودند . برای انتخاب گروه نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شده به منظور تعیین نمونه ی پژوهش تعداد 15 کودک (پسر) انتخاب و در سه گروه پنج نفره (دوگروه آزمایشی و یک گروه کنترل) قرار گرفتند. گروههای آزمایشی به مدت سی و شش جلسه تحت آموزش با روشهای درمانی- رفتاری داستانهای اجتماعی و پاسخ محور قرار گرفتند. گروه کنترل هم برنامه های عادی خود را طی نمود و مداخله ی خاصی روی آنها انجام نشد. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و از نظر هدف در دسته پژوهش های کاربردی قرار دارد. ابزارهای اندازه گیری این پژوهش شامل فهرست ارزشیابی و درمان اتیسم (ریلند و ادلسن، 2005) و مصاحبه ی تشخیصی اتیسم - تجدیدنظر شده (راتر و همکاران، 2003) است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و آمار استنباطی با روشهای آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و همچنین تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که میزان اثربخشی دو روش متفاوت بوده است و روش درمانی پاسخ محور در بیشتر زمینه ها موثرتر از روش داستانهای اجتماعی بود؛ اما هر دو روش برای انجام مداخلات و کاهش مسائل و مشکلات رفتاری کودکان اتیسم تا حدی اثربخش بوده اند، لذا استفاده از هر دو روش در قالب یک مجموعه آموزشی- توانبخشی توصیه شد. واژگان کلیدی:روش درمانی داستانهای اجتماعی، روش درمانی پاسخ محور، مشکلات رفتاری، کودکان اتیسم.   × تراپیست و درمانگر اتیسم             shirmohammadi_shirin@yahoo.com ×× استادیار دانشگاه آزاداسلامی،واحد تهران مرکزی ××× استادیار دانشگاه آزاداسلامی،واحد تهران مرکزی
۱۵.

مقایسه اثربخشی درمانگری شناختی رفتاری و آموزش ذهن آگاهی بر رفتارهای خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمانگری شناختی رفتاری آموزش ذهن آگاهی خودمراقبتی دیابت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۱ تعداد دانلود : ۴۸۵
زمینه: تحقیقات به نقش موثر درمانگری های شناختی رفتاری و ذهن آگاهی بر رفتارهای خودمراقبتی اشاره دارد، اما کدام یک از این درمان ها می تواند بر بهبود رفتارهای خودمراقبتی بیماران دارای دیابت نوع دو تاثیر داشته باشد؟ هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمانگری شناختی رفتاری و آموزش ذهن آگاهی بر رفتارهای خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد. روش: این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه آزمایش و گواه بود. تعداد 60 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 که در سال 1397 عضو انجمن خیریه حمایت از بیماران دیابتی تهران بودند مورد بررسی قرار گرفتند. از میان آنها، 48 نفر که دارای کم ترین نمرات بر روی پرسشنامه رفتارهای خودمراقبتی توبرت و گلاسکو (1994) بودند، انتخاب و به تصادف در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه) جایگزین شدند و به ترتیب تحت آموزش درمانگری شناختی رفتاری کرین(1390) و ذهن آگاهی بی یر (2014) قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان دهنده تأثیر معنادار هر دو روش مداخله های شناختی رفتاری (0/05 p< ) و آموزش ذهن آگاهی (0/05 p< ) بر افزایش سطح رفتارهای خودمراقبتی بیماران بود. بر اساس نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی، بین میزان تأثیر دو مداخله روانشناختی بر افزایش رفتارهای خودمراقبتی بیماران تفاوتی وجود نداشت (0/01 p< ). نتیجه گیری: مداخله شناختی رفتاری از طریق تغییر و کنارآمدن با باورهای غیر منطقی بیماران و مداخله ذهن آگاهی از طریق افزایش دامنه توجه به خود و پیگیری برنامه های درمانگری ، می تواند پای بندی به برنامه های خودمراقبتی دیابت را در بیمار افزایش دهد.
۱۶.

مدل یابی معادلات ساختاری رابطه علایم اختلال اضطراب اجتماعی با طرح واره های ناسازگار اولیه و تحریف های شناختی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اضطراب اجتماعی طرحوار های ناسازگار اولیه تحریف های شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۹ تعداد دانلود : ۴۵۳
پژوهش های بالینی و اپیدمیولوژی نقش فرایندهای شناختی را در شکل گیری و تداوم اختلال اضطراب اجتماعی ثابت کرده اند. هدف پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب اجتماعی مبتنی بر طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری تحریف های شناختی در میان دانش آموزان متوسطه دوره ی دوم بود.جامعه شامل تمام دانش آموزان متوسطه دوم شهرستان مریوان بودند که از میان آنها 400 نفر(200 نفرپسر،200نفردختر) به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گزینش انتخاب نمونه با مراجعه به مدارس، در بین دانش آموزان مشکوک به اضطراب اجتماعی(با تشخیص مشاور مدرسه و منطبق با علائم ذکر شده در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانپزشکی ویرایش پنجم) پر سشنامه اضطراب اجتماعی کانور توزیع و تکمیل و در صورت تائید تشخیص این اختلال در دانش آموزان، بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده، نمونه گیری انجام شد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی اضطراب اجتماعی کانور، پرسشنامه طرحوار های ناسازگار اولیه یانگ(فرم کوتاه) و پرسشنامه تحریف های شناختی استفاده شد. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مدل ساختاری پژوهش برازش دارد. به طور کلی پنج حوزه طرحواره های ناسازگار اولیه( بریدگی و طرد ، خودگردانی و عملکرد مختل، محدودیت های مختل، دیگر جهت مندی وگوش به زنگی بیش از حد و بازداری ) توان پیش بینی 63 درصد از متغیراضطراب اجتماعی را دارند . همبستگی مستقیم معناداری بین متغیرهای طرحواره های ناسازگار اولیه واضطراب اجتماعی وجود دارد. تحلیل بوت استراپ نشان داد تحریف های شناختی میانجی بین طرحواره های ناسازگار اولیه واضطراب اجتماعی است . نتایج این پژوهش از نقش طرحواره های ناسازگار اولیه به عنوان عامل ایجاد آسیب پذیری برای اضطراب اجتماعی و نقش تحریف های شناختی به عنوان مکانیسم مرتبط کننده طرحواره های ناسازگار اولیه به اضطراب اجتماعی حمایت می کند
۱۷.

مقایسه سلامت روانی کودکان بر اساس سطح تحصیلات والدین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سلامت روانی سطح تحصیلات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۵ تعداد دانلود : ۴۳۱
مشخص شده است که میزان سطح تحصیلات والدین برسلامت یا عدم سلامت روانی افراد مؤثر است و نشان می دهد که بین سطح تحصیلات والدین، سطح تحصیلی فرزندان و بروز علائم روانی ارتباط وجود دارد. مسأله اصلی پژوهش حاضر بررسی جامع سلامت روانی کودکان با توجه به سطوح تحصیلی مختلف بود. هدف پژوهش حاضر مقایسه سلامت روانی کودکان بر اساس سطح تحصیلات والدین بود. روش پژوهش توصیفی و علّی- مقایسه ای و جامعه آماری دانش آموزان دختر پایه دوم ابتدایی منطقه 9 بودند که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تک مرحله ای تعداد 250 نفر انتخاب شدند. این کودکان با آزمون های بهداشت روانی ( MHC : کومار، 1992) بررسی شدند. سطح تحصیلات والدین از زیر دیپلم تا دکتری بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس کروسکال والیس تحلیل گردید. نتایج حاصل در مورد تأثیر تحصیلات والدین بر روی بهداشت روانی کودکان معنادار بود (0/001 (P= . یافته ها نشان دهنده رابطه قوی بین سطح تحصیلات والدین و بهداشت روانی کودکان بود.
۱۸.

اثر بخشی طرح واره درمانی بر تعدیل طرح واره های ناسازگار اولیه مبتلایان به اختلال وسواسی-جبری مقاوم به درمان

کلید واژه ها: اختلال وسواسی جبری مقاوم به درمان طرح واره درمانی طرح واره های ناسازگاراولیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۴ تعداد دانلود : ۴۰۳
مقدمه: اختلال وسواسی جبری با اختلالات مختلفی همبود بوده و مشکلات و نقص های جدی در کارکرد زندگی مبتلایان به همراه دارد .پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی طرح واره درمانی بر تعدیل طرح واره های ناسازگار اولیه بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری مقاوم به درمان صورت گرفته است. روش: جامعه آماری پژوهش، کلیه افراد مبتلا به اختلال وسواسی-جبری مقاوم به درمان بود، که در سال 1392 به مراکز روانپزشکی- روانشناختی شهر اراک مراجعه کرده اند. بدین منظور،در یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمونبا گروه گواه، 24بیمار مبتلا به OCD مقاوم که بصورت در دسترس نمونه گیری شده بودند به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای داده شدند.آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله از نظر طرح واره های ناسازگار اولیه ارزیابی شدند. برای گروه آزمایش بیست جلسه طرح واره درمانی اجرا شد. برای ارزیابی طرح واره ها از پرسشنامه طرح واره یانگ-فرم کوتاه و فرزند پروری یانگ بهره گرفته شد. تاثیر مداخله انجام شده به کمک پیش آزمون ، پس آزمون و پی گیری یک ماهه ارزیابی شد. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک آزمون های آماری تحلیل اندازه گیری مکرر و نمودار ترسیمی انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان دادند میزان طرح واره های غالب گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به طور معنی داری (001/0 P=) کاهش یافته است نتیجه گیری:به نظر می رسد طرح واره درمانی با بهره گرفتن از تکنیک های شناختی،تجربی و هم چنین رابطه درمانی منحصر به فرد ، بر کاهش شدت طرح واره های غالب مبتلایان به اختلال وسواسی-جبری مقاوم به درمان توانسته موثر باشد.
۱۹.

اثربخشی آموزش توانایی های شناختی برحافظه کاری کلامی و غیر کلامی دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختلال یادگیری خاص نارسا خوانی حافظه کاری رویکرد کتل - هورن - کارول توانایی های شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۱ تعداد دانلود : ۶۴۶
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش توانایی های شناختی مبتنی بر رویکرد کتل – هورن – کارول برحافظه کاری دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود و جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی با اختلال یادگیری خاص شهر تهران در سال تحصیلی 97 – 1396 است که توسط مراکز آموزش و توانبخشی مشکلات ویژه یادگیری سازمان آموزش و پرورش استثنایی به عنوان کودک نارساخوان تشخیص داده شده بودند، از بین آن ها 30 دانش آموز با روش نمونه گیری هدفمند در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده، نسخه نوین هوش آزمای تهران- استانفورد- بینه و روش تحلیل داده ها اندازه گیری مکرر ترکیبی بود. نتایج نشان داد که بین گروه های آزمایش و گواه بر روی متغیرهای مقیاس کلی حافظه کاری کلامی و غیرکلامی در گروه های آزمایشی و گواه دانش آموزان تفاوت معنادار وجود دارد و روش آموزشی مبتنی بر رویکرد کتل – هورن – کارول در تقویت حافظه کاری دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص با مشخصه نارساخوانی ، موثر بوده است. می توان نتیجه گرفت که آموزش های مبتنی بر این رویکرد سبب بالا رفتن توانایی های شناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص با مشخصه نارساخوانی می شود و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر سود جست.
۲۰.

مقایسه اثربخشی روش های آموزش ذهن آگاهی و هوش هیجانی بر تنیدگی شغلی، تعارض کار - خانواده و رواندرستی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ذهن آگاهی هوش هیجانی رواندرستی تعارض کار - خانواده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۹ تعداد دانلود : ۲۵۰
زمینه: بررسی پیشینه نشان می دهد که آموزش ذهن آگاهی و هوش هیجانی بر تنیدگی شغلی، تعارض کار - خانواده و رواندرستی مؤثر بوده است، اما هنوز مشخص نیست که کدام یک از این مداخلات در طول زمان اثربخشی بیشتر و پایدارتری را دارند. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روش های آموزش ذهن آگاهی و هوش هیجانی بر تنیدگی شغلی، تعارض کار - خانواده و رواندرستی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کابردی و از نظر ماهیت از نوع طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون و یک مرحله پیگیری سه ماهه بود. جامعه مورد مطالعه، کارکنان شرکت سازه گستر سایپا بودند و نمونه های آماری شامل 90 نفر از کارکنان بود که به روش دردسترس انتخاب و به روش تصادفی در گروه های آزمایش (آموزش ذهن آگاهی و هوش هیجانی) و گواه قرار گرفتند. ابزارهای سنجش شامل؛ پرسشنامه تنیدگی شغلی موسسه سلامت و ایمنی انگلستان (1993)، پرسشنامه تعارض کار - خانواده کارلسون و همکاران (2000) و پرسشنامه رواندرستی ریف (1989) بود. یکی از گروه های آزمایش مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر مدل کابات - زین (2015) و گروه دیگر آزمایش، بسته آموزش هوش هیجانی مبتنی بر مدل سالوی و همکاران (2016) را هر کدام در هشت جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند. گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس آمیخته انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش توانش ذهن آگاهی و هوش هیجانی بر تنیدگی شغلی، تعارض کار خانواده رواندرستی کارکنان مؤثر بوده است (0/05>P). آموزش ذهن آگاهی در مقایسه با آموزش هوش هیجانی، تأثیر بیشتری بر تنیدگی شغلی و رواندرستی کارکنان داشته است (0/05 >P). نتیجه گیری: به نظر می رسد روش آموزش ذهن آگاهی و هوش هیجانی می تواند به عنوان یک امر پیشگیرانه و بهبودگر در حیطه سلامت روانی افراد جامعه مورد استفاده قرار گیرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان