امیر نصری

امیر نصری

مدرک تحصیلی: دانشیار فلسفه هنر دانشگاه علامه طباطبائی، تهران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۴۱ مورد.
۲۱.

فلسفه تطبیقی هنر با رویکرد پدیدارشناسانه هانری کربن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هانری کربن فلسفه تطبیقی هنر پدیدارشناسی تاویل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۴ تعداد دانلود : ۵۴۸
کربن در طرح عام تطبیقی خود، جایگاهی ویژه برای فلسفه تطبیقی هنر قائل است؛ فلسفه تطبیقی هنر با نشان دادن مشترکات انضمامی تر فرهنگ های دینی، امکان برابر نهی آن ها و کشف تناظرات موجود را سهل تر می کند؛ این رویکرد با روش «تأویل باطنی» یا پدیدارشناسی (البته پدیدارشناسی به معنایی کربن مراد می کند) میسر خواهد بود؛ این تأویل باطنی مبتنی بر دریافت خاصی از زمان و حقیقت است که فهم به معنای واقعی کلمه که چیزی جز «وعی» نخواهد بود را ممکن می سازند. به رأی کربن ما با این تأویل باطنی می توانیم بدون درافتادن به دام تناقض گویی، قرابت های موجود میان اجزاء یک اثر هنری در گوشه ای از عالم را با ساختارهای مشابهی که در مکان های دیگر یافتنی هستند، مقایسه کنیم و تطبیق دهیم؛ کاری که در صورت توفیق مهیا کننده زمینه های گفتگو در دیگر عرصه ها نیز خواهد بود. تلاش ما بر این بوده است تا با بررسی این تلاش تطبیقی کربن، به فهمی از الگویی که بر مبنای آن، این «فلسفه تطبیقی هنر» رخ می دهد، دست یابیم؛ کاری که با طرح نمونه هایی از نوشته های کربن که در این چهارچوب قرار می گیرند، صورت پذیرفته است؛ ازاین رو نوشتار حاضر با معرفی عناصر روش شناسانه ای آغاز می شودکه هانری کربن در تدوین فلسفه تطبیقی هنر به کار می بندد و با پژوهشی در تحلیل های او در این چهارچوب پایان خواهد پذیرفت.
۲۲.

نمود "بدن گروتسک" در نقاشی های محمد سیاه قلم بر مبنای اندیشه میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: محمد سیاه قلم میخاییل باختین بدن گروتسک گفتگو کارناوال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۴ تعداد دانلود : ۲۰۱
اکثر پژوهش های انجام گرفته با موضوع سیاه قلم، باتوجه به هویت و زمینه فرهنگی آثار محمد سیاه قلم شکل گرفته اند. نقاش مشهور اما ناشناس نیمه دوم سده نهم هجری که بیشترین حجم آثار او در مرقع های کتابخانه توپقاپوی استانبول نگهداری می شود. این نوشتار، فارغ از دغدغه هویت و بافت فرهنگی آثار سیاه قلم، از اشکال و فرم های کارناوالی میخائیل باختین یاری جسته و منحصراً با نگاهی عمیق و تازه به جهان گروتسکی سیاه قلم پرداخته است. باختین، فیلسوف و نظریه پرداز بزرگ سده بیستم است و مفاهیم و ایده هایی همچون گفتگو، دیگری، کارناوال و.. را در نظریات خود اعمال کرده است. ایده های او تقریباً دودهه است که به عرصه هنرهای تجسمی راه یافته و ساختار مناسبی را در حوزه نقد این آثار برای هنرپژوهان بناکرده است. باتوجه به این که نگاه ویژه باختین درخصوص کارناوال و "بدن گروتسک" می تواند رویکرد مناسبی برای تحلیل دنیای گروتسکی سیاه قلم باشد، این پژوهش، عناصری از پیکره های سیاه قلم را که بر روی عملکردهای بدن گروتسکی باختین تمرکز دارند با روش تحلیلی تطبیقی تصویرکرده است. بدن موردنظر باختین، بدنی است که منحصر به فرد و منفک از باقی جهان نیست، بدنی است بی شکل و رها شده که پی درپی با مرگ و زندگی همراه است. پیکره های سیاه قلم این قابلیت را دارند که به واسطه این ویژگی ها، با این بدن در هم آمیخته و رها شده تعبیر و تفسیر شوند.
۲۳.

بررسی تطبیقی تحلیل هیدگر از معبد یونانی و تحلیل هانری کربن از کعبه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هیدگر کربن قاضی سعید قمی پدیدارشناسی معبد یونانی کعبه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۷ تعداد دانلود : ۵۸۹
هنر به نحو سنتی یکی از «مسائل اساسی پدیدارشناسی» بوده است؛ ازاین رو می توان از آن به عنوان معیاری برای مقایسه دو نوع پدیدارشناسی استفاده کرد؛ بدین ترتیب کار ما، مقایسه دو رویکرد پدیدارشناسانه با معیار زیبایی شناسی است. ما با بررسی نگاه مارتین هیدگر به یک اثر هنری (معبد یونانی) و مقایسه آن با تحلیلی که هانری کربن از یک بنای اسلامی (کعبه) ارائه می کند، برخی از قرابت ها و تفاوت های این دو نوع پدیدارشناسی را نشان داده ایم؛ پس از آن دریافتیم که پدیدارشناسی کربنی به نحوی از سنت پدیدارشناسی فاصله دارد، که تنها آن را به معنای دیگر می توان پدیدارشناسی نامید؛ و رویکرد کربنی بیش از آنکه حاکی از پدیدارشناسی سنتی باشد، رویکرد حکمی اسلامی را بازتولید می کند.
۲۴.

نسبت میان پایان هنر و پایان انسان از دیدگاه ژان بودریار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نشانه فروپاشی ارزش رمزگان استفاده فراپاشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸۹ تعداد دانلود : ۱۴۷۳
از منظر ژان بودریار، رویکرد پساتجدد با غلبه رمزگان، نشانه ها و جایگزین کردن مصرف به جای تولید، در فضای زندگی روزمره، روندی را آغاز کرده که در پی آن، نه تنها شعار فردیت انسان معاصر و ایجاد فرصت برای عرضه خواست های او محقق نشده است، بلکه در این فضای اشباع شده از نشانه های رسانه ای، هنر، سیاست، مذهب و اقتصاد، واقعیت بیرونی خود را به عنوان حوزه هایی مجزا و انضمامی، از دست داده اند و با مفهوم سوژه در افق غلبه رسانه، محو و ناپدید شده اند.این رویکرد به زعم بودریار در قالب بازی و با استفاده از مفهوم عام هنر شکل گرفته است. با این تفاوت که دیگر هنر به شاخصه ای مجزا از سیاست، مذهب و اقتصاد، اطلاق نمی شود، هنر در معنایی عام، به شیوه و روشی استحاله می یابد که در پرتو آن، زشت و زیبا، خوب و بد و درست و نادرست از مراجع خود؛ یعنی اخلاق، دین، اقتصاد و اثر هنری، رخت بربسته، همراه سوژه در انتهای مسیر، از بین می روند.
۲۵.

ابعاد وجودی، معرفتی و زبانی الاهیات سلبی دیونوسیوس مجعول(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: الاهیات سلبی دیونوسیوس مجعول الاهیات ایجابی بعد وجودی بعد معرفتی بعد زبانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۵۴ تعداد دانلود : ۷۲۹
الاهیات سلبی پاسخی به پرسش از چگونگی سخن گفتن از ذات خداوند و امکان شناخت وی است که به صورت سلب زبانی نمود می یابد و از سه بُعد وجودی، معرفتی و زبانی قابل بررسی است. دیونوسیوس مجعول فیلسوف و عارف مسیحی اوایل قرون وسطی است که الاهیات سلبی وی تأثیر بسیاری بر عارفان پس از خود داشته است. شیوة الاهیاتی وی متشکل از چهار مرحله است: 1. ایجابی، که با حرکت نزولی از صفات کلی و انتزاعی امر متعالی آن ها را به مخلوقات متصف می کند؛ 2. سلبی، که در سیری صعودی به تنزیه خداوند از صفات و مفاهیم می پردازد؛ 3. تفضیلی، که با سلبِ سلب منکر صفات ایجابی و هم سلبی از خداوند می شود؛ 4. عرفانی، که سخن گفتن از خداوند را در سکوت و زبان را از بیان امر الوهی عاجز می داند. هر کدام از این مراحل بر اساس یکی از ابعاد الاهیات سلبی بنا شده اند و به سبب اشکالی منجر به مرحلة بعد می شوند. در شیوة ایجابی با مبنایی وجودی و هستی شناسانه می آغازد و به علت مشکل معرفتی پیش آمده و تقید خداوند، به مرحلة سلبی روی می آورد. مرحلة سلبی نیز منجر به انتساب صفاتِ متضادِ سلب شده و تعین و تقید خداوند می شود؛ لذا وی روش تفضیلی را در پیش می گیرد. در شیوة تفضیلی سلب توأمان صفات ایجابی و سلبی نوعی از آشفتگی زبانی را به وجود می آورد که راه کار دیونوسیوس در نهایت شیوة عرفانی و بیان عجز زبان از توصیف خداوند است.
۲۶.

فلسفه فیلم و اشاره های آن برای حصول آگاهی یا فهم ازمنظر هرمنوتیک گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تربیت فلسفه فیلم آگاهی یا فهم هرمنوتیک گادامر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱۸ تعداد دانلود : ۸۵۰
هدف پژوهش حاضر، بررسی ماهیت مقوله فلسفه فیلم و استنباط اشاره ها و دلالت های آن برای چگونگی حصول فرایند آگاهی/ فهم –همچون مقوله ای تربیتی- ازمنظر هرمنوتیک گادامر بود. روش پژوهش تلفیقیِ سنتز پژوهی، از رویکردهای پژوهش کیفی بود. دراین پژوهش، نظر برآن بود که از فلسفه فیلم می توان استنتاج هایی در فرایند حصول آگاهی/ فهم، به منظور تحقق مقوله تربیتی آگاهی /فهم، با توجه به نگره هرمنوتیک گادامر انجام داد؛ به این صورت که با فرض فیلم –همچون یک متن- و بیننده فیلم- به مثابه مفسر- پس از انجام دادن فرایندهای هرمنوتیکی، بررسی می شود که چگونه می توان همین فرایند ها را در ساخت فیلم لحاظ کرد و حاصل آن را همچون آگاهی یا فهم درنظرگرفت. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که با استفاده از دیدن فیلم و تلقی آن به عنوان یک متن می توان استنباط هایی به کمک روش هرمنوتیک گادامری بین فیلم و مخاطب انجام داد و به آگاهی/فهم رسید و درنهایت روشی برای بهبود آگاهی /فهم – به مثابهمفهوم تربیتی- پیشنهاد کرد.
۲۷.

واکاوی جایگاه مفهوم «بازی» در هرمنوتیک فلسفی گادامر و دلالت های آن برای حصول آگاهی/ فهم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آگاهی فهم تربیت هرمنوتیک فلسفی گادامر مفهوم بازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴۷ تعداد دانلود : ۷۷۶
چکیده : هدف اصلی این پژوهش ، بررسی وتحلیل مفهوم«بازی» در هرمنوتیک فلسفی گادامر، و نشان دادن دلالت های آن برای حصول فرایند آگاهی/فهم ،در تربیت می باشد. برای دست یابی به این هدف از روش پژوهش های توصیفی و تحلیل مفهومی ،از رویکردهای پژوهش کیفی استفاده شد . یافته ها ی حاصل ازاین پژوهش نشان داد که استفاده از نظریه ی بازی گادامر، و به تبع آن گفت وگو به معنای خاص وگادامری آن،یعنی گفت وگو از خلال بازیِ دیالوگِ بی غرضانه ، برای تسهیل امریادگیری درمیان یادگیرندگان ، یکی از راه های مناسب تعلیم محسوب می شود؛که آن هم به نوبه ی خود گامی استوار در راه رسیدن به اهداف تربیت واقعی است که درنتیجه همان دست یابی به آگاهی بیشتر یادگیرنده از طریق فهم،معنادهی،ترجمه وتفسیر متن وبلاخره حصول تربیت است .
۲۸.

جایگاه کاندینسکی در نزاع میان صورت و محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: صورت محتوا ابژکتیو سوبژکتیو زیبایی شناسی تنظیمی زیبایی شناسی ذاتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱ تعداد دانلود : ۸۹
نقد انتزاع در هنر به شیوه های گوناگونی صورت می پذیرد. بدین دلیل که در نقاشی انتزاعی فرم و صورت جایگزین ابژه های ملموسِ این- جهانی می گردند. به طور کلی می توان نقد هنر انتزاعی را به دو دیدگاه اساسی تقسیم نمود: از دیدگاه زیبایی شناسی فرمالیستی و از دیدگاه زیبایی شناسی محتواگرای ذاتی. فرمالیسم از نظریه ی کانت مبنی بر ابژه ی بدون علقه و غاییت بدون غایت سرچشمه گرفته و در آرای نظریه پردازانِ پساکانتی گسترش یافته است. فرمالیست ها معتقد بودند که عاطفه ی زیبایی شناختی تنها از صورت هنر ناشی می شود و خود، محتوای هنر است. در مقابل این نظریه، زیبایی شناسی ذاتی هگلی قرار می گیرد. از منظر هگل، عالی ترین صورت های هنری بیانگر محتوای درونی اند. هگلی ها با تأکید بر ویژگی بیانگر هنر، تغیّرات ناشی از از روح دوران را مسبب تحول سبک و صورت در هنر دانسته اند. با در نظر داشتن این دو دیدگاه این پرسش مطرح می شود که کاندینسکی، که از طلایه داران جریان انتزاع در دوره ی مدرن می باشد به کدام دسته تعلق دارد؟ آیا آثار کاندینسکی در زمره ی آفرینش های معناگرا قرار می گیرد و یا صرفاً بازی های زیبای فرم و رنگ هستند؟ این مقاله حین بررسی زیبایی شناسی فرمالیستی و ذاتی، به تحلیل آرا و اندیشه های کاندینسکی پرداخته و از این رهگذر به تبیین موضع خاص کاندینسکی در نزاع میان صورت و محتوا می پردازد.
۳۰.

مرگ سوژه در هنر جدید رسانه ای

نویسنده:

کلید واژه ها: هنر جدید رسانه ای سوژه هنرمند خودآئینی دگر آئینی بازتولید دیجیتالی فرهنگ والا فرهنگ نازل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۸۱ تعداد دانلود : ۸۶۴
هنر جدید رسانه ای یکی از تحولات هنری است که از دل هنرهای معاصر برآمده است. پیدایی هنرهای معاصر با جدایی از مؤلفه ها و مقاصد هنر مدرن ممکن شد و از میان آن ها تأکید بر سوژة هنرمند مهم ترین مؤلفة هنر مدرن بود که هنرهای معاصر به دنبال جرح و تعدیل آن بودند. سوژه محوری هنر مدرن، در نهایت به انتزاع و خود آئینی هنر انجامید، اما جریان هنرهای معاصر، که واکنشی نقادانه به هنر مدرنیستی بود، مجال دگر آئین شدن هنر را فراهم ساخت. از نتایج این دگر آئینی می توان به وابستگی هنرها به رسانه های فراگیر اشاره کرد، به نحوی که رسانه ها بیش از هر مؤلفة دیگری در هنر تأثیر نهادند و سبب شدند که سوژه هنرمند در هنرهای معاصر تضعیف و سپس در هنر جدید رسانه ای حذف شود.
۳۶.

درخت انجیر معابد

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان