مفهوم جایگاه بدن ناصرالدین شاه در نقاشی تالار آینه کمال الملک بر مبنای نظریه یوری لوتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
169 - 179
حوزه های تخصصی:
نقاشی قاجار، به ویژه از دوران ناصرالدین شاه به بعد، همگام با تحولات اجتماعی فرهنگی، در آستانه عبور از سنت های پیشین، در گستره مفاهیم تازه ای قرار می گیرد. یکی از این مفاهیم که بیش از هر حوزه دیگری، دچار تحول و دگرگونی می شود؛ "بدن" است. از جمله جایگاه و کارکرد "بدن" در تصاویر پادشاه؛ که به عنوان یک نظام نشانه ای مهم، در تقابل با دیگری معنا تولید می کند. تصویر تالار آینه بازگوکننده چنین کارکردی از "بدن" در فضای گفتمانی قاجار با دیگری است و بر این مبنا، مساله پژوهش این است که؛ چه مناسباتی میان بدن ناصرالدین شاه با عناصر درون تصویر تالار آینه برقرار است یا به عبارتی، نحوه مواجهه بدنِ ناصرالدین شاه به مثابه بدنِ خود درون فرهنگ، در دیالکتیک با بدنِ دیگری که برآمده از "نه فرهنگ" است، چگونه نمایش داده می شود. "نَه فرهنگ" یکی از اصطلاحات اساسی و کاربردی در نظریات یوری لوتمان است که در برابر فرهنگ قرار می گیرد. از این رو هدف پژوهش، بهره گیری از نظریات لوتمان برای بررسی جایگاه بدنِ ناصرالدین شاه در تناسب با عناصر تصویری درون تصویر تالار آینه کمال الملک است که در سپهرنشانه ای قاجار جای می گیرد. سپهرنشانه ای یکی از پویاترین مفاهیم در نظریات لوتمان است که حاوی دو مفهوم بنیادین "خود" و "دیگری" است و هم چون واسطه ای برای تولید معنا در فضایی دوگانه عمل می کند؛ بنابراین پرسشی که به آن پاسخ داده می شود این است که: آیا بدن ناصرالدین شاه در تقابل با بدنِ دیگری درون "نه فرهنگ"، "بدن نزدیک" محسوب می شود و یا "بدن دور" است؟بر این اساس، پژوهش با روش سپهرنشانه ای لوتمان، جایگاه بدن ناصرالدین شاه در تالار آینه را مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد و جمع آوری این اطلاعات با استفاده از منابع مکتوب کتابخانه ای و با بهره گیری از شیوه توصیفی تحلیلی انجام می گیرد. با توجه به تحولات گفتمانی فرهنگ در سپهرنشانه ای قاجار؛ نتیجه پژوهش گویای این است که جایگاه "بدن" ناصرالدین شاه در تالار آینه کمال الملک، در دیالکتیک با دیگری، در مسیر گسست از خود قرار دارد؛ پیوسته کم رنگ شده و کنش خود را از دست می دهد و در نهایت، تصویری از یک "بدن نزدیک" را نمایش می دهد. جذب و نزدیک شدن به بدنِ دیگری درون "نه فرهنگ" حاکی از شکل گیری هویت در بدنِ ناصرالدین شاه در محور دیگری، و گسست جایگاه او از ارزش های تاریخی و حافظه فرهنگی است.