محمدرضا تقوی

محمدرضا تقوی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۵ مورد از کل ۱۵ مورد.
۱.

شیوه پایان یافتن مکالمه در گفتمان درمانی درمانگر - درمانجوی دارای اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گفتمانِ درمانی اختلال اضطراب تعمیم یافته رویکرد درمانی شناختی - رفتاری پایان مکالمه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵ تعداد دانلود : ۱۰۹
گفتمانِ درمانی، یکی از انواع گفتمان سازمانی که در جلسات روان درمانی به کار می رود. پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد تحلیل مکالمه در پی یافتن اصول پایان یافتن مکالمات در موقعیت درمانی است و به طور خاص به بررسی گفتمانِ درمانی جلسات درمان مربوط به بیماران دارای اختلال اضطراب تعمیم یافته (GAD) می پردازد. روش مورد استفاده در این پژوهش، براساس روش کیفی انجام پذیرفته است. پیکره زبانی مورد استفاده در این پژوهش، شامل 10 دقیقه پایانی مکالمات 252 جلسه روان درمانی بوده است.تعداد روان درمانگران شرکت کننده در پژوهش 8 نفر و درمانجویان 16 نفر از هر دو جنس می باشد. میانگین گروه سنی مراجعین 53-21 سال و روان درمانگران 65-27 سال است. جهت تحلیل داده ها از روش های تحلیل مکالمه، شمارش واژگان و یافتن واژه های کلیدی در متن استفاده شده است. همچنین، جهت ساخت و ارائه الگوی کلامی از نرم افزار رایانه ای اطلس تی. آی. استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که در تمامی جلسات، روان درمانگر به علت ماهیت فعالی که در جلسات روان درمانی دارد، پایان مکالمه را اعلام نموده است. به کارگیری تمامی تکنیک های مربوط به نحوه اتمام مکالمات مطابق با اصول و مبانی مصاحبات روان درمانی بوده است. همچنین، به کارگیری اصطلاحات مربوط به خداحافظی برخاسته از فرهنگ ایرانی بوده است.
۲.

پیش بینی تعهد زناشویی براساس سبک های حل تعارض زوجین، شفقت خود و ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تعهد زناشویی سبک های حل تعارض شفقت خود نیازهای بنیادین روان شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۶۰
ازدواج های موفق اثرات مثبتی بر بهزیستی افراد دارند و تعهد زناشویی یکی از مؤلفه های ازدواج موفق است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تعهد زناشویی براساس سبک های حل تعارض زوجین، شفقت خود و ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارمندان متأهل دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1399-1398 بود که 211 نفر از آنان (117 زن و 94 مرد) با روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ی تعهد زناشویی (آدامز و جونز، 1997)، پرسشنامه ی سبک های حل تعارض رحیم (رحیم، 1983)، پرسشنامه ی شفقت خود (نف، 2003 ب)، مقیاس ارضای نیازهای بنیادین عمومی (گنیه، 2003) و مقیاس ارضای نیازهای بنیادین در روابط (لاگاردیا، رایان، کوچمن و دسی، 2000) بود. داده های به دست آمده از طریق آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که از میان متغیرهای پژوهش به ترتیب، ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی در سطح عمومی، سبک های حل تعارض غیرسازنده، شفقت خود، سبک های حل تعارض سازنده و ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی در ارتباط با همسر بیشترین سهم را در پیش بینی تعهد زناشویی دارند و به طور مشترک 40 درصد از واریانس تعهد زناشویی را پیش بینی می کنند. این یافته ها حاکی از آن اند که با افزایش ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی در سطح عمومی و در ارتباط با همسر، سبک های حل تعارض سازنده و شفقت خود و کاهش سبک های حل تعارض غیرسازنده، تعهد زناشویی افزایش می یابد. از نتایج پژوهش حاضر می توان در تدوین برنامه های آموزشی پیش از ازدواج، توانمندسازی زوجین و مداخلات زوج درمانی استفاده کرد.
۳.

بررسی نقش میانجی بینش شناختی در رابطه بین طرحواره های اولیه و سبک های دلبستگی با ابعاد مختلف ارتباطات زناشویی

تعداد بازدید : ۱۸۹ تعداد دانلود : ۱۶۹
هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه ی بین سبک های دلبستگی و طرحواره های ناسازگار اولیه با ابعاد مختلف ارتباطات زناشویی: بررسی نقش واسطه ای بینش شناختی است. روش: طرح تحقیق حاضر از نوع همبستگی (رگرسیون) بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه افراد متأهل شهر اصفهان تشکیل می دادند که از این تعداد، 563 نفر به عنوان حجم نمونه بااستفاده از فرمول بارون کنی به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و وارد پژوهش شدند. ابزار پژوهش شامل پرﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﺳﺒﮏ دﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﺑﺰرﮔﺴﺎل ﮐﻮﻟﯿﻨﺰ و ریﺪ، پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه (فرم کوتاه)، پرسشنامه زوجی اینریچ و مقیاس بینش شناختی بک بود که از روایی وپایایی مناسبی برخوردار بودند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد دلبستگی ایمن با ضریب رگرسیونی استاندار شده 245/ 0- بیشترین نقش را در پیش بینی ارتباطات داشت. که در حضور متغیر بینش شناختی هم با ضریب رگرسیونی استاندار شده 140/0- نقشی در پیش بینی ارتباطات دارد. همچنین بینش شناختی در رابطه ی بین طرحواره های اولیه و ابعاد مختلف ارتباطات زناشویی نقش واسطه ای دارد. حد و مرز مختل با ضریب رگرسیونی استاندار شده 95/0 - بیشترین نقش را در پیش بینی ارتباطات داشت. متغیر گوش به زنگی با ضریب رگرسیونی استاندار شده192/0 - و متغیر خودگردانی با با ضریب رگرسیونی استاندار شده 089/0 در حضور متغیر بینش شناختی نقش معناداری در پیش بینی ارتباطات داشتند.
۴.

تداخل پیش گستر دیداری و کلامی در اختلال استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حافظه فعال اختلال استرس پس از سانحه مزاحمت تداخل پیش گستر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۷ تعداد دانلود : ۹۲
نقایص اجرایی حافظه فعال همچون تداخل پیش گستر نقش موثری را در حفظ علائم اختلال استرس پس از سانحه از جمله جهش به گذشته و تجریه مجدد دارد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی تداخل پیش گستر دیداری و کلامی در افراد مواجه شده با آسیب با و بدون اختلال استرس پس از سانحه بود. روش کار: در این پژوهش علی- مقایسه ای، آزمودنی ها به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. تعداد 30 نفر از افراد مواجه شده با سوانح جاده ای و تصادفات رانندگی بدون اختلال استرس پس از سانحه با 30 نفر از افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه از نظر تداخل پیش گستر دیداری و کلامی مقایسه شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل مصاحبه ساختاریافته مقیاس علائم اختلال استرس پس از سانحه برایDSM-5 ، پرسشنامه افسردگی بک-2 و آزمایه پروب اخیر بودند. پس از اجرای پژوهش، داده ها با استفاده تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه نقص بیشتری را در کنترل تداخل پیش گستر دیداری و کلامی نسبت به افراد مواجه شده با آسیب بدون این اختلال تجربه می کنند. به علاوه، افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه نقص بیشتری را در حافظه فعال دیداری نسبت به حافظه فعال کلامی نشان دادند. نتیجه گیری: افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه نقایصی را در کنترل تداخل پیش گستر نشان می دهند که پیشنهاد می شود در درمان این افراد مورد توجه قرار گیرد.
۵.

Principles of Turn Taking in Psychotherapy Conversations of Patients with Generalized Anxiety Disorder with Cognitive-Behavioral Therapy Approach(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: therapeutic discourse turn taking Generalized anxiety disorder cognitive-behavioral therapy approach

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۶ تعداد دانلود : ۱۳۶
Therapeutic discourse is a special type of organizational discourse which is used by psychotherapists when treating their patients. The present study uses the conversation analysis approach to find the principles of turn taking in the therapeutic situation. This study specifically examines the therapeutic discourse of treatment sessions for patients with generalized anxiety disorder (GAD) based on the Cognitive-Behavioral Therapy (CBT) approach. The method used in this research is qualitative. The corpus used in this study included 2520 minutes of conversation in psychotherapy sessions. The participants in this study were 16 people of both sexes. ATLAS ti. computer software has been used to construct and present the verbal pattern. The results of this study show that most of turn taking were related to female clients and psychotherapists. This result is related to the relationship between clients and psychotherapists, women's verbal habits, excessive curiosity, and their challenging personality. The presence of overlap in the speech of female psychotherapists and clients and pause in other conversations have been the most widely used signs of turn taking in this type of conversation. The present study has faced some limitations. One of the most important limitations of this research was the prevalence of Covid 19 virus. Also, obtaining the consent of some psychologists and clients to record their videos and voices in psychotherapy sessions has been another limitation of this research. Given the importance of communication and linguistic studies in psychotherapy, it is suggested that future research be conducted on the following topics: “Comparison of GAD Patients’ Speech Pattern with Speech Pattern of Other Anxiety Disorders” and “The effect of direct and indirect expression on anxiety in patients with anxiety disorders”.
۶.

اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر نگرانی و خودانتقادی افراد مبتلا به اختلال اضطراب منتشر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمان متمرکز بر هیجان نگرانی خودانتقادی اختلال اضطراب منتشر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۱ تعداد دانلود : ۱۹۶
زمینه: پیشرفت روان درمانی در زمینه اختلال اضطراب منتشر، بستگی به شناخت عمیق علائم و عوامل مرتبط با آن دارد. با توجه به تازگی مفهوم درمان متمرکز بر هیجان، پیشینه مطالعات نشان دهنده اهمیت نقش هیجان و اثربخشی درمان در اختلالات روانشناختی است. اما آیا درمان متمرکز بر هیجان می تواند بر نگرانی و خودانتقادی افراد مبتلا به اختلال اضطراب منتشر مؤثر باشد؟ هدف: این پژوهش با هدف اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر نگرانی و خودانتقادی افراد مبتلا به اختلال اضطراب منتشر انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع طرح آزمایشی تک آزمودنی با خط پایه چندگانه ناهمزمان بود. جامعه آماری پژوهش، شامل افراد مراجعه کننده به یکی از کلینیک های روانشناسی تهران در سال 1399 بود. 4 شرکت کننده به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و طی 20-16 جلسه درمان متمرکز بر هیجان (تیمولاک و مک الوانی، 2018)، به پرسشنامه های نگرانی پنسیلوانیا (میر، میلر، متزگر و بورکوک، 1990) و خودانتقادی (گیلبرت، کالرک، همپل، مایلز و آیرونز، 2004) پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش ترسیم دیداری، درصد داده های ناهمپوش، شاخص تغییر پایا و درصد بهبودی انجام شد. یافته ها: درمان متمرکز بر هیجان باعث کاهش متغیر نگرانی (درصد بهبودی 61/08%) گردید و اثر آن تا پایان دوره پیگیری دو ماهه حفظ شد (درصد بهبودی 57/91%). هم چنین درمان موجب کاهش متغیر خودانتقادی (درصد بهبودی 83/19%) شده که اثر آن تا پایان دوره پیگیری ماندگار بود (درصد بهبودی 79/72%). شاخص پایا در این متغیرها نیز، حاکی از معناداربودن این تغییرات بود (0/05 >P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های مطالعه حاضر در مورد اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر کاهش نگرانی و خودانتقادی، این موضوع مطرح می شود که درمان با تغییر هیجان و بازسازی تجارب هیجانی نامطلوب، موجب کاهش علائم و مشکلات روانشناختی احتمالی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب منتشر می شود.
۷.

مؤلفه های یک درمان مؤثر برای اختلال دوقطبی یک مطالعه ی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختلال دوقطبی تحلیل محتوا درمان مؤثر تجربه زیسته روش پدیدارشناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۰ تعداد دانلود : ۲۱۵
زمینه: اختلال دوقطبی یکی از پیچیده ترین اختلالات روان پزشکی است. از سویی مدل های مختلف نظری بر سازه های متفاوتی تأکید دارند و نقص های جدی در این حوزه وجود دارد و از سویی دیگر، درمان های روانشناختی اختلال دوقطبی صرفا به عنوان مکمل به درمان های زیستی الحاق می شوند. ازاین رو پرداختن به این حوزه، از اهمیت حیاتی برخوردار است. هدف: هدف از این مطالعه استخراج مؤلفه های مؤثر درمانی مبتنی بر تجارب زیسته ی افراد دوقطبی بود. روش: برای انجام این پژوهش از روش کیفی از نوع پدیدارشناختی استفاده شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و نمونه گیری هدفمند از نوع معیار جمع آوری شد. با 9 مشارکت کننده مبتلا به اختلال طیف دوقطبی (صرفنظر از نوع آن) مصاحبه شد. با انجام مصاحبه ها و استخراج تجارب زیسته، مضامین استخراج شدند. یافته ها: در این مطالعه 5 مضمون سازمان دهنده استخراج شد. مضمون های سازمان دهنده عبارت بودند از: سبک زندگی (خواب و بیداری، روتین داشتن زندگی، اهداف و ارزش ها در زندگی، و تبعیت دارویی)، ارتباط اجتماعی (فرافکنی مسئولیت خود به دیگری، درک نشدن توسط دیگری، طرد شدگی، تحقیر شدگی)، شناخت و باورهای ناکارآمد (کمال گرایی، رقابت طلبی، بی نیازی به دیگری، فاجعه انگاری، و حرمت خود وابسته)، مهارت های زندگی (حل مسأله، کنترل خشم، و مدیریت استرس)، و آموزش روانی (علائم بیماری، علل بیماری، و پیگیری درمان بیماری). این مضامین سازمان دهنده، در اصل همان مؤلفه های اصلی هستند که می توانند به شکل دادن یک درمان مؤثر کمک کنند. نتیجه گیری: برای یک درمان مؤثر فرد مبتلا به اختلال دوقطبی باید رویکرد چند بعدی را اتخاذ کرد و مداخله باید در چند محور صورت گیرد. این درمان نیازمند مشارکت فعال درمانگر و بیمار است. انجام پژوهش های طولی، کیفی و آزمایشی بیشتر پیشنهاد می شود.
۸.

انگیزه های سوءمصرف کنندگان مواد: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سوءمصرف مواد انگیزه ها مطالعه کیفی تحلیل محتوا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۳ تعداد دانلود : ۲۰۱
زمینه: سوءمصرف مواد یکی از نگرانی های بزرگ سلامت در کشورهای درحال توسعه مانند ایران است. از سوی دیگر اکثر تحقیقات پیشین در مورد انگیزه های سوءمصرف مواد در نمونه های محلی و گروه های سنی جوان تر (به عنوان مثال نوجوانان) بوده است و درنتیجه دانش ما از انگیزه های سوءمصرف مواد در بزرگسالان محدود است. هدف: هدف از این مطالعه کشف انگیزه های مصرف و سو مصرف مواد از دیدگاه افراد مصرف کننده، خانواده های آن ها و متخصصین سلامت روان که سال ها با این گونه مشکلات آشنایی داشته اند، در شهر شیراز بود. روش: برای انجام پژوهش از روش کیفی استفاده شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه – ساختاریافته و نمونه گیری نظری جمع آوری شد. 26 مشارکت کننده شامل 5 متخصص و درمانگر اعتیاد، 1 نفر از اعضای خانواده افراد معتاد و 19 نفر از افراد مصرف کننده مواد مورد مصاحبه قرار گرفتند. مصاحبه ها ضبط و رونویسی شدند. تحلیل محتوا با استفاده از مقایسه مداوم برای مصاحبه ها انجام شد. یافته ها: از 943 کد اولیه، 10 مضمون اصلی با 24 مضمون فرعی به عنوان انگیزه های سوءمصرف مواد استخراج گردید. مضمون های اصلی: مسائل ارتباطی، مسائل جسمی، نگرش به اعتیاد، اجتناب تجربه ای، دوگرگه، رفتارهای اعتیادی، عوامل اجتماعی، اختلالات روان پزشکی، مسائل فرهنگی، مسائل ژنتیکی. نتیجه گیری: انگیزه های سوءمصرف در دامنه ای گسترده از عوامل زیستی – روانشناختی – اجتماعی - معنوی که باید در برنامه های پیشگیری مطرح و مد نظر قرار بگیرند. به نظر می رسد الگوی تعاملی میان انگیزه ها وجود دارد. مطالعه بیشتر برای کشف فرآیند الگوی تعاملی پیشنهاد می شود.
۹.

رابطه شفقت خود با تنظیم هیجان به واسطه اجتناب از تجربه و عدم تحمل بلاتکلیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تنظیم هیجان شفقت خود اجتناب از تجربه عدم تحمل بلاتکلیفی رویکرد فراتشخیصی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۱۳۱
براساس رویکرد فراتشخیصی متغیرهای گوناگونی معرفی و یافته شده اند که ارتباط و اثر آنها بریکدیگر هنوز مورد سئوال است. چهار متغیر مهم و مؤثر فراتشخیصیِ معرفی شده در پژوهش ها عبارتند از تنظیم هیجان، اجتناب از تجربه، عدم-تحمل بلاتکلیفی و شفقت خود. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای اجتناب از تجربه و عدم تحمل بلاتکلیفی در ارتباط بین شفقت خود و مشکلات تنظیم هیجان در دانشجویان بود. این پژوهش در قالب مدل یابی از انواع روش های همبستگی بود. به این منظور 405 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز در نیمسال دوم 98-97 به روش نمونه گیری تصادفی از نوع خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. سپس شرکت کنندگان مقیاس شفقت خود (فرم کوتاه)، پرسشنامه پذیرش و عمل(II)، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی و دشواری در تنظیم هیجان را تکمیل کردند. تحلیل داه ها به وسیله مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار AMOS انجام گرفت. مدل تحلیل مسیر نشان داد که شفقت خود هم به صورت مستقیم و هم با واسطه عدم تحمل بلاتکلیفی و اجتناب از تجربه قادر به پیش بینی تنظیم هیجان بود. بنابراین، می توان نتیجه گرفت شفقت خود، این توانمندی را در افراد ایجاد می کند که با توسل به متغیرهای رویارویی با تجربه و افزایش تحمل بلاتکلیفی به مدیریت هیجان های خود بپردازند. براین اساس توجه به تغییرات این دو متغیر در مداخلات مبتنی بر شفقت خود برای تنظیم ومدیریت هیجانات حائز اهمیت است.
۱۰.

رابطه ی بهزیستی معنوی با رضایت زناشویی: نقش واسطه گری سرسختی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رضایت زناشویی بهزیستی معنوی سرسختی روان شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۱ تعداد دانلود : ۲۸۷
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای سرسختی روان شناختی در رابطه ی میان بهزیستی معنوی و رضایت زناشویی بود. بهزیستی معنوی به عنوان متغیر برون زاد و سرسختی روان شناختی به عنوان متغیرهای واسطه ای و رضایت زناشویی به عنوان متغیر درون زاد مورد توجه قرار گرفتند. شرکت کنندگان در این پژوهش 300 دانشجوی متأهل خوابگاه دانشگاه شیراز و خوابگاه علوم پزشکی شیراز بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به مقیاس بهزیستی معنوی پالوتزین و الیسون (1982)، مقیاس رضایت زناشویی هادسون (1992) و مقیاس سرسختی روان شناختی اهواز (1999) پاسخ دادند. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده گردید. نتایج نشان داد که بهزیستی معنوی اثر مثبت بر سرسختی روان شناختی (0/004= p ، 0/68= β ) دارد و نیز سرسختی روان شناختی دارای اثر مثبت بر رضایت زناشویی (0/02= p ، 0/22= β ) دارد. همچنین، مشخص شد که سرسختی روان شناختی نقش واسطه ای معناداری بین بهزیستی معنوی و رضایت زناشویی دارد (0/03= p ، 0/82= β ). با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت که با افزایش و ارتقاء بهزیستی معنوی، افراد می توانند راه کارهای رضایت زناشویی را در وجود خود تقویت کرده و از این طریق رضایت از زندگی خود را بالا برند.
۱۱.

مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در افراد مبتلا به سردرد میگرنی، سردرد تنشی و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: میگرن سردرد تنشی تنظیم شناختی هیجان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی هیجان
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی حوزه های جدید روانشناسی روانشناسی سلامت
تعداد بازدید : ۸۸۸ تعداد دانلود : ۵۵۵
سردرد هدف بزرگی برای مداخلات بهداشت عمومی به شمار می رود. از آنجا که استرس و آشفتگی های هیجانی به عنوان عوامل راه انداز مهم در انواع سردرد مطرح هستند، بنابراین موضوع تنظیم هیجان می تواند به عنوان عاملی در سازگاری و کنترل مؤثر این اختلال مطرح باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در زنان و مردان مبتلا به سردرد میگرنی، سردرد تنشی و افراد بهنجار بود. طی یک طرح علی- مقایسه ای دو گروه 30 نفری از کلیه بیماران مبتلا به سردرد میگرنی و سردرد تنشی، مراجعه کننده به کلینیک نورولوژی بیمارستان امام حسین (ع) تهران با تشخیص نورولوژیست در چهارچوب ملاک های تشخیصی انجمن بین المللی سردرد به صورت در دسترس انتخاب و با گروه بهنجار همتاسازی شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بود. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که افراد مبتلا به سردرد میگرنی نسبت به گروه بهنجار از راهبردهای مثبت کمتری استفاده می کنند. همچنین زنان در هر دو گروه مبتلا به سردرد میگرنی و بهنجار از مردان مبتلا به میگرن و بهنجار در استفاده از راهبردهای مثبت نمرات بالاتری کسب کردند. بدین صورت آموزش تنظیم هیجان با آگاه نمودن مبتلایان به سردرد از هیجان ها ی مثبت و منفی خود و کمک به پذیرش و ابراز به موقع آنها، می تواند سلامت روان آنان را ارتقاء بخشد، لذا آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان به این گروه پیشنهاد می شود.
۱۲.

مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در افراد مبتلا به سردرد میگرنی، سردرد تنشی و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: میگرن سردرد تنشی تنظیم شناختی هیجان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴۷ تعداد دانلود : ۶۵۴
هدف: سردرد هدف بزرگی برای مداخلات بهداشت عمومی به شمار می رود. از آنجا که استرس و آشفتگی های هیجانی به عنوان عوامل راه انداز مهم در انواع سردرد مطرح هستند، بنابراین موضوع تنظیم هیجان می تواند به عنوان عاملی در سازگاری و کنترل مؤثر این اختلال مطرح باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در زنان و مردان مبتلا به سردرد میگرنی، سردرد تنشی و افراد بهنجار بود. روش: طی یک طرح علی- مقایسه ای دو گروه 30 نفری از کلیه بیماران مبتلا به سردرد میگرنی و سردرد تنشی، مراجعه کننده به کلینیک نورولوژی بیمارستان امام حسین (ع) تهران با تشخیص نورولوژیست در چهارچوب ملاک های تشخیصی انجمن بین المللی سردرد به صورت در دسترس انتخاب و با گروه بهنجار همتاسازی شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بود. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند که افراد مبتلا به سردرد میگرنی نسبت به گروه بهنجار از راهبردهای مثبت کمتری استفاده می کنند. همچنین زنان در هر دو گروه مبتلا به سردرد میگرنی و بهنجار از مردان مبتلا به میگرن و بهنجار در استفاده از راهبردهای مثبت نمرات بالاتری کسب کردند. نتیجه گیری: بدین صورت آموزش تنظیم هیجان با آگاه نمودن مبتلایان به سردرد از هیجان ها ی مثبت و منفی خود و کمک به پذیرش و ابراز به موقع آنها، می تواند سلامت روان آنان را ارتقاء بخشد، لذا آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان به این گروه پیشنهاد می شود.
۱۳.

" مقایسه حساسیت جسمانی و مهارت های اجتماعی در افراد کمرو، مبتلا به فوبی اجتماعی و بهنجار "(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مهارت های اجتماعی کمرویی فوبی اجتماعی حساسیت جسمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۲۷
"کمرویی و فوبی اجتماعی، دو اصطلاحی است که اغلب برای توصیف افراد کم حرف به کار می رود، که در موقعیت های اجتماعی دچار ترس از ارزیابی منفی می شوند. به رغم شباهت هایی که بین کمرویی و فوبی اجتماعی وجود دارد، اکثریت افراد کمرو ملاک های فوبی اجتماعی را ندارند و در نتیجه می توان گفت که کمرویی کاملاً معادل فوبی اجتماعی نیست. این تحقیق به هدف مقایسه کمرویی و فوبی اجتماعی انجام شده در این پژوهش. نمونه شامل 87 نفر بود. 31 فرد عادی، 30 فرد مبتلا به فوبی اجتماعی و 26 فرد کمرو، که بدون ملاک های فوبی اجتماعی بودند. افراد مبتلا به فوبی اجتماعی از بین مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره دانشگاه شیراز انتخاب شدند و نمونه عادی و کمرو از میان 300 نفر انتخاب شدند، که به روش نمونه گیری خوشه ای از بین دانشجویان دانشگاه شیراز برگزیده شده بودند. پرسشنامه هراس اجتماعی، مقیاس کمرویی، حساسیت جسمانی و مهارت های ارتباطی پاسخ دادند. نتایج این تحقیق نشان داد که افراد کمرو و مبتلا به فوبی اجتماعی نسبت به افراد عادی مهارت های اجتماعی ضعیف تری دارند، ولی در زمینه حساسیت جسمانی تنها افراد مبتلا به فوبی اجتماعی بودند که نسبت به افراد عادی تفاوت داشتند. همچنین، دیده شد که افراد کمرو و مبتلا به فوبی اجتماعی در زمینه مهارت های اجتماعی با یکدیگر تفاوتی ندارند و آنچه آن ها را از هم متمایز می کند میزان حساسیت جسمانی است. درباره نتایج این تحقیق با کمک دیدگاه های مطرح در زمینه فوبی اجتماعی بحث شد."
۱۴.

سوگیری حافظه ضمنی نسبت به پردازش اطلاعات هیجانی منفی در بیماران مبتلا به اضطراب منتشر، افسردگی اساسی افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: افسردگی اساسی سوگیری حافظه ضمنی پردازش اطلاعات هیجانی اضطراب منتشر

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلال خلقی افسردگی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات اضطرابی اضطراب فراگیر
  3. حوزه‌های تخصصی روانشناسی هیجان هیجان مثبت و منفی
  4. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی یادگیری شناخت
تعداد بازدید : ۲۶۷۳ تعداد دانلود : ۱۲۱۶
هدف: تحقیق حاضر به بررسی سوگیری حافظه ضمنی نسبت به پردازش اطلاعات هیجانی منفی در بیماران مبتلا به اضطراب منتشر، افسردگی اساسی و افراد بهنجار پرداخته است. روش: تحقیق حاضر نوعی پژوهش مقطعی بود، بدین منظور 20 نفر بیمار مبتلا به اختلال اضطراب منتشر، 20 نفر بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و 20 نفر افراد بهنجار با دامنه سنی 18 تا 52 سال انتخاب شدند. هر سه گروه آزمودنی بر اساس متغیر های سن، جنس و سطح تحصیلات همتاسازی شده، توسط آزمون تکمیل ریشه کلمه (سوگیری حافظه ضمنی) مورد ارزیابی قرار گرفتند. مواد هیجانی شامل مجموعه ای از ریشه لغات در قالبی مبهم بود که می توانست توسط آزمودنی به شکل خنثی و یا هیجانی منفی تکمیل گردد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد که افراد مبتلا به اختلالات بالینی افسردگی اساسی و اضطراب منتشر نسبت به گروه هنجار لغات را بیشتر به شکل هیجانی منفی تکمیل نمودند که حاکی از وجود سوگیری حافظه ضمنی در دو گروه بالینی بود. نتیجه گیری: نتایج همسو با پیشینه پژوهشی و همچنین در مورد اختلال افسردگی اساسی در راستای رویکرد باور (1987)، و همچنین در اختلال اضطراب منتشر در راستای مدل آیزنک و کین (2000) و باور (1987) می باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان