مرضیه پیراوی ونک

مرضیه پیراوی ونک

مدرک تحصیلی: دانشیار دانشکده پژوهش های عالی هنر و کارآفرینی، دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران.

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۴۴ مورد.
۲۱.

نوع شناسی سازمان های فرهنگی مبتنی بر رویکرد بوم شناسی جمعیت سازمانی: رویکرد تحلیل شبکه خزانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نوع شناسی بوم شناسی جمعیت سازمانی سازمان فرهنگی تحلیل شبکه خزانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱۱ تعداد دانلود : ۵۸۰
هدف مقاله حاضر شناسایی و دسته بندی سازمان های فرهنگی  با توجه به دیدگاه بوم شناسی جمعیت سازمانی بوده است. در این پژوهش راهبرد آمیخته اکتشافی مبتنی بر روش شبکه خزانه مورداستفاده قرارگرفته است. جامعه آماری کلیه خبرگان حوزه فرهنگ شهر اصفهان بوده که از آن ها طی دو مرحله در فازهای کیفی و کمی نمونه گیری صورت گرفته است. داده ها در فاز کیفی به روش مصاحبه و در فاز کمی با تدوین پرسشنامه ای که در آن عناصر (سازمان ها) براساس طیف لیکرت و سازه های شناسایی شده فاز کیفی امتیاز دهی شد، جمع آوری و جهت تحلیل نرم افزار آیدیوگرید مورد استفاده قرار گرفت. شاخص های محاسبه شده از طریق نرم افزار آیدیو گرید ازجمله شاخص بیری (36/0)، شاخص فرانسلا (38/0) و آلفای کرونباخ سازه و عنصر (73/0برای سازه ها و78/0برای عناصر) نمایانگر قابلیت اعتماد و اعتبار بالای فرایند شبکه خزانه مطابق روش بوده است. حاصل فاز کیفی شبکه خزانه 19 سازه استخراجی بوده که پس از تحلیل در بخش کمی تعداد 11 سازه در سه بعد (با نام های بقا و ارتباط، هم شکلی و اصالت فرهنگی) که87/76 درصد واریانس کل را تبیین می کردند دسته بندی و مبنای نوع شناسی قرار گرفت. پس از طی مراحل یاد شده و با توجه به خروجی نرم افزار در محوری دوبعدی براساس سازه های نهایی چهار نوع سازمان فرهنگی با ویژگی های خاص خود شناسایی و پیشنهاد هایی ارائه شد. قابل ذکر است کاربرد روش نوین شبکه خزانه، استفاده از رویکرد بوم شناسی جمعیت سازمانی جهت نوع شناسی و کمی کردن نقشه ذهنی خبرگان برمبنای رویکردهای دقیق آماری، سه جنبه کلی اصالت و نوآوری تحقیق حاضر است.
۲۲.

ساخت الگویی برای تحلیل جهان هنر معاصر براساس دستگاه روحانی جهان دینی با استفاده از جامعه شناسی دین ماکس وبر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جامعه شناسی دین وبر دستگاه روحانی متخصصان دین جهان هنر نهاد گالری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱۲ تعداد دانلود : ۶۱۹
بیان مسئله: نظام روحانی دین چگونه بر الگوی مسلط جامعه تأثیر می گذارد؟ عوامل شکل گیری جهان هنر معاصر کدام اند؟ ساختارهای نهادی هنر معاصر همچون گالری از طریق چه راه هایی شکل ها و فرم های جهان هنر را شکل داده اند؟ هدف و روش تحقیق: هدف اصلی این مطالعه، تطبیق ساختار جهان دینی و نظام روحانی آن در ساخت الگوی مسلط دوران بر جهان هنر (هنر معاصر) است. می خواهیم بگوییم که ساختار جهان دینی و دستگاه و نهادهای دینی، بر ایده مسلط دوران، عوامل و کنش های آنها و سلسله مراتب قدرت تأثیر مستقیم دارد. بدین منظور باید ساحت های دین و هنر و نظام روحانی درونی آنها، به مثابه حوزه گردش ایده، آشکار شده و با بیان نسبت هریک با ساختار قدرت، براساس جامعه شناسی دین وبر به یک رده گان شناسی از نهاد هنر (معاصر) و عاملان بسط آن دست یافته و تحولات ساختاری در هریک از میدان ها را نشان دهیم. برای فهم این سلسله مراتب و تکوین دستگاه روحانی، نخست به جهان اندیشه دینی و تأثیر آن بر شکل گیری سلسله مراتب و رفتار سوژه ها پرداخته و در گام بعد به خود عوامل- نهادها و نسبت آنها با ایده مسلط در جهان هنر معاصر می پردازیم. نتیجه گیری: در پژوهش حاضر، دین و هنر به عنوان دو ظرف و متن همسان انگاشته شده اند. از خلال توجه به نقش نهادها و نیروهای آن در خلق جهان دینی به نظر می آید که می توان این مسیر را درست تر پیمود. می توان دید که اینجا کلیسا و دستگاه روحانی آن قرابت بسیاری به سازمان ها و نهادهای جهان هنر و ساخت سلسله مراتبی آن دارند. کلیسا به مانند دستگاهی روحانی است که به صورت نظام مند و تشکیلاتی دنبال ساخت الگو و شیوه عمل است. معادل کارویژه آن در جهان هنر را می توان در نهاد گالری دید و با آن تطبیق داد. پیشنهاد پژوهش حاضر برای مطالعه جهان هنر معاصر و شعبه های آن همچون هنر معاصر ایران، توجه به مسئله مشروعیت و نقش متخصصان دستگاه روحانی جهان هنر در ساخت و شکل گیری بی رقیب تمام وجوه هنر و زیباشناسی معاصر از طریق اعمال این مشروعیت است. روش پژوهش حاضر در فهم این ساختار و سلسله مراتب، برآمده از جامعه شناسی دین وبر و برداشت ویژه او در تحلیل دستگاه روحانی جهان دین است. تحلیل و طبقه بندی ها را با استفاده از این زمینه نظری انجام داده ایم.
۲۳.

غربی زدایی سینما؛ لزوم بازاندیشی در شیوه های اندیشیدن، نظریه پردازی و فیلم سازی غیرغربی (با تأکید بر سینمای عباس کیارستمی)*(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سینما سواد رسانه ای غرب غربی زدایی مطالعات فیلم عباس کیارستمی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹۴ تعداد دانلود : ۹۹۳
در دهه پنجاه میلادی، فیلم های متمایز غیرغربی، توجه بسیاری از مردم جهان را به خود جلب کرد. ازآن پس، رویکردهای مطالعاتی متفاوتی برای شناخت و تحلیل این فیلم ها و نیز مقاومت در برابر سینمای غرب به وجود آمد، ازجمله می توان به «سینمای سوم»[1]، «سینمای دیاسپوریک»[2]، «سینمای پسااستعماری»[3]، «نظریه امپریالیسم رسانه ای»[4] و... اشاره کرد. نگارندگان معتقدند این رهیافت ها در طی زمان، با توجه به تغییرات سیاسی، اقتصادی، ارتباطی به خصوص بالا رفتن سواد رسانه ای [5] ، ایجاد و گسترش شبکه های توزیع رسانه ای و... دیگر آن کارآمدی سابق را ندارند. در این مقاله کوشش شده با مرور و کنکاش در این رویکردها، آن ها را نقد، و با بررسی وضع موجود در جریان های مختلف مطالعات سینمایی، لزوم بازاندیشی در این رویکردها را تبیین کنیم. در این پژوهش نظری، که با روش مونتاژ و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته، در پی آنیم که لزوم عبور از دوقطبی رایج غرب/دیگری[6] را که مبنای نظری جریان های پیشین مقاومت در برابر غرب در طول تاریخ سینما است، یادآوری کنیم و نشان دهیم غربی زدایی مطالعات فیلم[7] به عنوان روشی نوخاسته برای مقاومت در برابر سینمای غرب چگونه هدف خود را مرکززدایی[8] از غرب قرار داده است نه طرد غرب یا جابه جایی مرکزها. با غربی زدایی مطالعات فیلم درمی یابیم سینمای غرب نیز سینمایی است در کنار سینماهای دیگر که هویت و ارزش دارد و در دنیای چندکانونی و چندفرهنگی حاضر می تواند حضوری زایا، پویا و عادلانه داشته باشد. نظریه پردازان معاصر فیلم قبل از نقد و تحلیل هر فیلم لازم است زمینه فرهنگی آن را بشناسند تا بتوانند به درک نزدیکی از هویت خاص آن نائل آیند. در این پژوهش سینمای عباس کیارستمی از منظر غربی زدایی بررسی شده است. کیارستمی با تکنیک هایی همچون کندی ریتم، نماهای طولانی، استفاده حداقلی از موسیقی و دیگر تکنیک ها، توانسته است تفاوت فیلم های خود را با فیلم های غربی به رخ بکشد؛ همچنین با الهام شعر ایرانی (کهن و معاصر)، نمایش های آیینی (همچون تعزیه)، و دیگر آثار فرهنگی ایرانی اسلامی، توانسته است به سینمایی دست یابد که هدفش، برخلاف سینمای رایج که سرگرمی است، وادار کردن مخاطب به اندیشیدن است. * این مقاله مستخرج از پایان نامه دکتری سید عماد حسینی با عنوان «رهیافت غیرغربی به مطالعات فیلم» در دانشگاه هنر اصفهان است. [1] Third Cinema [2] Diasporia cinema [3] Post colonialism cinema [4] Media imperialism theory [5] Media literacy [6] West/Other [7] De-Westernizing Film Studies [8] Decentralization
۲۴.

جهانی شدن فرهنگ و پوشاک سنتی هویت های قومی با تاکید بر ابقای پوشاک زنان کرد غرب ایران

کلید واژه ها: جهانی شدن فرهنگ جامعه شناسی پوشاک سنتی زنان کرد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۹ تعداد دانلود : ۴۷۸
هدف تحقیق حاضر توصیف ساختار اصیل پوشاک زنان کرد، شناسایی عوامل هویت دهی این پوشاک سنتی و پیرو آن، فرآیند جهانی شدن به عنوان یکی از اصلی ترین علل هویت زدایی از آن با تاثیر خود در قالب طراحی پوشاک سنتی جدید بود. جامعه تحقیق حاضر زنان کرد بود که با تکیه برمستندات عینی از پوشش زنان کرد غرب ایران و در عین حال مشاهده پوشش محلی جدید زنان کرد ساکن در کشورهای غربی از طریق رسانه های اینترنتی و شبکه های مجازی مورد بررسی قرار گرفت. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ایی، اینترنتی و میدانی بود. همچنین پوشاک سنتی زنان کرد غرب ایران با پوشاک سنتی زنان کرد در جوامع غیرایرانی مقایسه شد. پس از آن که یکی از اصلی ترین علل تغییر این پوشاک سنتی در سایر کشورها شناسایی شد، ساختار تغییریافته پوشاک زنان کرد شرح و علل ابقای ساختار اصیلش در غرب ایران بررسی شد. در نهایت نتایج به دست آمده بیانگر این بود که پوشاک سنتی زنان کرد درسایر کشورها ی دربردارنده جمعیت قومی این مردمان، تحت تأثیرمستقیم اثرات فرهنگی جهانی شدن در طراحی مد و پوشاک، ساختاری حداقلی پیدا کرده و اجزا و نشانه هایی که عامل اصلی هویت دهی به این پوشاک بوده اند ساده شده یا از بین رفته اند و در بخش های مختلف آن ارزش های زیبایی شناسانه بر باورها و کارکردها غلبه یافته است. ضمناً علل بقای این پوشاک در ساختار اصیلش در غرب ایران را می توان ناشی از برنامه ریزی کارآمد دولت در حفظ هویت های قومی، پافشاری کردهای ایران بر آداب ورسوم و سنت ها قومی خود حتی سطحی ترین نمودهای فرهنگی شان و در نهایت مشخصات و ویژگی های خود لباس در هماهنگی اش با حدود و ضوابط پوشش فرهنگ اسلامی دانست.
۲۵.

خوانش وجه استعلا و چاپلوسی در بازتاب تصویری دو اثر منسوب به مدیحه سرایی آیین بار فرهنگ ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدیحه سرایی آیین بار چاپلوسی وجه استعلایی خوانش دلالتی ضمنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۸ تعداد دانلود : ۵۰۶
علی رغم دیدگاه بسیاری از محققین که کنش مدیحه سرایی آیین بار فرهنگ ایران را برخاسته از کنش نکوهیده چاپلوسی و مرتبط با کسب منافع مادی در بارگاه شاهان می دانند، به نظر می رسد نگاه رمزپردازانه ای در وجه استعلاً به معنای بالاترین سطح تقدس آیین بار جوامع کهن در بارگاه فرادستان حکومتی ایران، موجود بوده و - احتملا- همین وجه رمزی و پنهان در نظام دیداری مانند آثار سنگ نگاره های باستانی و مکاتب نگارگری دوره اسلامی، انعکاس، داشته است. پژوهش حاضر در صدد آن است تا ضمن بررسی تاریخی در مبانی نظری آیین بار، به پاسخ این پرسش برسد که با تطبیق دلالتی وجه استعلا و چاپلوسی در دو نمونه سنگ نگاره دوره باستانی و نگارگری دوره اسلامی، چگونه می توان به خوانش وجه استعلایی در مدیحه سرایی آیین بار فرهنگ ایران پرداخت؟ بررسی و تبیین وجه استعلایی و تفکیک از چاپلوسی منسوب به مدیحه سرایی آیین بار، ضمن توجه به بازتاب تصویری آن در دوره باستانی و اسلامی فرهنگ ایران همسو با بهره مندی از معنی دلالتی ضمنی. بهره مندی از روش تحقیقی- تاریخی مبتنی بر شیوه اسنادی در توضیح فرهنگ ایرانی مرتبط با کنش مدیحه سرایی آیین بار و خوانش بینامتنیتی بر روی دو نمونه اثر بر اساس دستور های نظام معنایی رولان بارت به منظور تعبیر دلالتی استعلای سروده های ستایشی در مبانی نظری به مثابه ایدئولوژی حاکم بر فرهنگ مدیحه سرایی آیین بار. بر اساس رویکرد بینامتنیتی در این تحقیق، در خوانش دو متن بینا رشته ای از حوزه سنگ نگاره های باستانی و نگارگری دوره اسلامی فرهنگ ایران، هر متن بر مفهوم احتمالی تقدس انگارانه ای تاکید دارد که با درک تکثر معنایی هر متن و معانی دلالتی آن به زعم بارت، عناصر تصویری متن های منسوب به مدیحه سرایی در تفکیک با مفهوم چاپلوسی و تملق انگاری نظریه پردازان معاصر قرار می گیرد. نتایج حاکی از آن است که بر خلاف این دیدگاه که کنش مدیحه سرایی مرتبط با آیین بار موجود در بارگاه یا مکان های منسوب به شاهان ایران را بر آمده از انگیزه های مادی، می داند، احتمالا کنش مزبور، دارای وجهی تقدس انگارانه، رو به سوی امر واحد مطلقی به نام استعلا داشته است. دستیابی به چنین نتیجه احتمالی با تحلیل تطبیقی نمونه آثار بر جای مانده فرهنگی که همواره دارای زبان دلالتی ضمنی بوده و با گذر از صراحت و معنی مستقیم به معانی غیر مستقیم و تلویحی می رسیده، میسر است. چنانچه بارت در نظام دستورهای معنایی خود، سطح اول معنایی/ صریح را مقدمه ورود به سطح دوم/ضمنی دانسته تا بتوان به ایدئولوژی حاکم بر فرهنگ برهه های تاریخی جوامع کهن رسید. بر این اساس، مدیحه سرایی آیین بار از دوره کهن تا عصر اسلامی در بستر فرهنگی ایران، جریان داشته و اسطوره یا ایدئولوژی حاکم بر آن با گذر از نگاه نکوهیده به مدیحه سرایان، ضمن توجه به وجه استعلایی که در زمان بروز سروده مدحی و مکان ظهور آن در برابر فرادست، مقدس انگاشته می شده، توانسته است بر آثار خلق شده و مفهوم مرتبط با کنش مزبور در ادوار فرهنگی مختلف ایران، تأثیرگذار باشد و بازتابی از اسطوره تفکر هر دوره در پیوند با ادوار پیشین مدیحه سرایی آیین بار شاهان از آن آثار، بدست آید.
۲۶.

تحلیل معناشناختی«اِستِتیک» به مثابه نقد پدیدار شناختیِ شکل گرایی

تعداد بازدید : ۵۳۶ تعداد دانلود : ۲۱۷۹
جدل بین طرفداران برتری نقش امرمحسوس وامرمعقول در فرایند ادراکِ هنری بی گمان ازدیرینه ترین نزاعهای تاریخ فلسفه ی هنر و زیباشناسی به شمار می رود؛ نبردی که به محل مناقشه اصلی اردوگاه های تجربه گرا و عقل گرا بدل شده است. هدف اصلی مقاله در ارتباط با این پرسش است که ریشه ی راستین زیباشناسی به چه چیز باز می گردد و چگونه غفلت از این معنا به داوری هایِ زیباشناختیِ شکل گرایانه، غافل از ادراک حسی منجر می شود. این مقاله تلاش می کند به َمدد روش های تحلیل معناشناختیِ ریشه شناسی و اصطلاح شناسی، که ازاجزاء روش شناسی پدیدارشناختی به شمارمی آیند، با اشاره به بُن مایه ی «حسی» نهفته دربطن «اِستِتیک:Aesthetic»، به نقد نگره های شکل گرایانه ناب که مبتنی براستدلال های عقلی ومفهومی هستند؛ همچنین نگره های صرفا تجربه گرایانه که برعالم عینیّات و ماهیّت و جوهر ابژه های هنری تاکید می کنند پرداخته و ازاین رهگذر به مسیر پیش روی پدیدارشناسی به عنوان راه حلی برای کاهش فاصله بین امور محسوس ومعقول، یا دوگانه ی رئالیسم/ ایده آلیسم اشاره دارد .دربدنه ی اصلی مقاله به نظریه هایی که درتاریخ ِتحول زیباشناسی وفلسفه ی هنر با این تحلیل معناشناختی همراه هستند اشاره شده است.
۲۷.

معماری، به مثابه ذهنِ بسیط(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ذهنِ بسط یافته ذهنِ بسیط اگزوگرام شناختِ چندبخشی استعاره

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲۴ تعداد دانلود : ۵۷۳
نسبت و رابطه انسان و معماری، معمولاً در قالب علوم رفتاری سنجیده شده است؛ اما این پژوهش، با بهره گیری از رویکرد شناختی (4E) قصد دارد، معماری را به عنوان یک مؤلفهِ شناختی، بررسی کند. این امر، متفاوت از تأثیرگذاری محیط در شناخت است که عمدتاً تحت عنوانِ رویکرد برون گرایی و در قالب هایی مثلِ روان شناسی محیطی، تئوریزه می شود. این رویکرد، معماری را به عنوان بخشِ ضروریِ ذهن و شناخت، معرفی می کند. پرسشِ اصلی این تحقیق این است که چگونه معماری به عنوان مؤلفهِ سببیِ شناخت، عمل می کند؟ مهم ترین هدف این پژوهش فهم جدیدی از چیستیِ معماری و به تبع آن، گفتمانِ جدیدی است که با معماری می توان برقرار کرد، علی الخصوص در زمینه معماری های تعاملی و انطباق پذیر که عملاً به عنوان افزونهِ بدن (پروتز) عمل می کنند. روش این تحقیق در سطحِ راهبرد، آرایه منطقی است که در سطحِ تدابیر، پدیدارشناسیِ تن یافتهِ مرلوپونتی را به عنوان منطقِ بیرونی استدلال، مبنای تحلیلِ معماری، به عنوان ذهنِ بسیط، قرارداده است. در این پژوهش، از طریق اثباتِ نقش الزامیِ استعاره، در شناختِ تن یافته و آگاهی و پس از آن، نقش معماری در تولید استعاره های اولیه و مختلط، پرسشِ تحقیق، پاسخ می یابد. لذا در اینجا استعاره، نه یک صناعت ادبی، بلکه به عنوان زیربنایِ مفاهیم انتزاعی و به شدت وابسته به خصوصیاتِ تنِ عامل (شناسنده) و عملکرد تن، در محیط، فرض می شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که معماری به عنوان کالبد، به مثابهِ بخشی از ذهنِ بسط یافته، یا به عنوان یک اگزوگرام عمل کرده و معماری به عنوان فضا، با واسطه رفتارهای حسی-حرکتیِ ما، پدیدآورنده، وزن دهنده و تغییردهنده استعاره های اولیه است، لذا به مثابه ذهن بسیط و ذهنِ چندبخشی، عمل می کند.
۲۸.

حفاظت و میراث فرهنگی از منظر فرهنگ، رویکردی نقادانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فرهنگ ارزش میراث فرهنگی حفاظت مدل موزه ای برساخت فرهنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶۰ تعداد دانلود : ۱۲۹۶
حفاظت از آثار تاریخی- فرهنگی در طول تاریخ خود از منظرهای مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. گاه از نگاه هنری، گاهی علمی، و گاهی نیز فرهنگی. برخی از متفکرین حفاظتی که بر اهمیت بستر فرهنگی برای حفاظت تاکید دارند مسائل حفاظتی را نیز به همین بستر ارجاع می دهند. متاسفانه ایشان دارای دیدگاه منسجمی نیستند و آرای پراکنده ای را درباب مسائل مختلف حفاظتی مطرح کرده اند. آرایی که غالبا در تقابل با اندیشه های علم گرا و کلی نگر پیشینیان قرار دارد. این مقاله با بررسی آرای پراکنده ایشان در کنار هم و تحلیل مبانی فکری آنها سعی دارد تا نشان دهد که حفاظت از منظر فرهنگ گرایان چیست و چه معیارهایی برای تعیین ارزش آثار حفاظتی وجود دارد. همچنین نشان خواهد داد که مبانی رویکرد موزه محور در حفاظت چیست و چگونه در تقابل با دیدگاه فرهنگ گرایان قرار دارد. بدین منظور اجمالا کلیت دیدگاه های هنری و علمی را نیز مطرح کرده، در انتها قیاسی را میان این سه دیدگاه برقرار می دارد تا تفاوت ها و اشتراکات این رویکردها روشن تر گردد.
۲۹.

معرفی معیار برای تحقیق تطبیقی مبتنی بر دیدگاه کری واک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تطبیق چارچوب ارجاع تفاوت شباهت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۰ تعداد دانلود : ۱۲۹
تحقیق در نظام دانشگاهی، نیاز به الگو و روشی متناسب با موضوع پژوهش دارد. هدف تحقیق که محور اصلی کار است، ساختار نظری دقیق و درعین حال قابل اجرایی را می طلبد تا محقق بتواند براساس آن، به گردآوری داده و تحلیل پراخته و درنهایت به مرحله توصیف، تدوین و نگارش برسد. این ساختار نظری قابل اجرا که به تحقیق، نظامی روشن و تکرارشونده می بخشد، روش تحقیق نامیده می شود. تمرکز این مقاله روی تطبیق است که یکی از کلیدواژگان اصلی و کاربردی در حوزه های مختلف دانش و خاصه حوزه روش تحقیق است. آنچه به عنوان الگو در برخی مقالات با عنوان تطبیقی به چشم می خورد، برای مقایسه دو امر کمابیش مشابه است، درحالی که حتی در این معنای ناقص که صرفاً به شباهت ها پرداخته شود، ملاک ها و معیارهای انطباق شباهت ها برای مخاطب به نحو مستدل مشخص نمی گردد. آنچه در این مقاله مستند دنبال می شود، معرفی گام هایی است برای اِعمال تطبیق یا هم سنجی؛ که با برجسته کردن تفاوت ها درجهت ایجاد اتصالی منطقی و معنادار بین دو یا چند مورد تلاش میکند. این مقاله، درنظر دارد با رویکردی فلسفی و مروری مختصر بر اصطلاح شناسی و ریشه شناسی اصطلاح تطبیق، به قدیمی ترین بحث منطقی در زمینه قیاس از جانب ارسطو، ورود پیدا کند تا بستری را برای معرفی و تشریح شاخص های موثق در زمینه تطبیق فراهم سازد. معیارهای موردنظر در این تحقیق، براساس مدلی است که به سفارش دانشگاه هاروارد توسط متخصص حوزه آموزش نگارشِ پژوهش، پروفسورکِری واک که سال ها در حوزه های هنر، معماری، تاریخ و ادبیات به نحو تأثیرگذاری تحقیق و تدریس کرده- به مرکز نگارش و تحقیق دانشگاه هاروارد ارائه شده و از نظمی منطقی و دقیق نیز برخوردار است.
۳۰.

بازتجسد «پرسه زن» شهر مدرن در پیکر تماشاگر فیلم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پرسه زنی شهر مدرن تماشاگر فیلم رانندگی والتر بنیامین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷ تعداد دانلود : ۱۴۳
پرسه زنی، نوعی گردش بی هدف در هزارتوی متروپولیس مدرن می باشد، که با گونه ای از ادراک در حال عدم تمرکز توامان است. تماشاکردن و «جذب شدن» به جذابیت های بصری و فضایی شهر، محرک اصلی پرسه زن است؛ کسی که در پی غوطه ور ساختن خود در حسانیت جمعی فضاهای شهری می باشد، در جستجوی آمیختن و ذوب شدن با «توده جمعی» و سیلان آشوب های شهری. در روند مشاهده مناظر شهری، «پرسه زن» از تصاویر شهری مانند دوربین سینما فیلم می گیرد و به مثابه یک تدوین گر به مونتاژ شات های گرفته شده می پردازد. این پژوهش که از نوع نظری و با روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است، می کوشد این نکته را آشکار سازد که با ظهور سینما، الگوی پرسه زن به مثابه تماشاگری سرگردان که در میان فضاهای داخلی و خارجی شهر مدرن گذار می کرد، در پیکر تماشاگر فیلم دگرباره حلول پیدا کرد و تماشاگر سینما را نیز می توان یک «پرسه زن خیالی» در حال گذار در فضاها و زمان های فیلمی در نظر گرفت. با تغییرات شهرسازی معاصر، بستر پرسه زنی نیز دگرگون گشته است و در شهرهای ماشین محور معاصر، رانندگی با اتومبیل را می توان به مثابه نوع نوینی از پرسه زنی در نظر گرفت. در «اتوپیای» ماشین، مناظر به گونه ای سکانسی ظاهر می شوند و به تجربه ای سینماتیک از شهر شکل می دهند.    
۳۱.

ویژگی های معرفت شناختی هنر به منزله فرم سمبلیک در اندیشه کاسیرر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کاسیرر فرم سمبولیک هنر شناخت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹۱ تعداد دانلود : ۱۸۱۱
از مهمترین ابعاد فلسفه کاسیرر، تأکیدی است که وی همچون کانت بر استقلال هنر از علم و اخلاق دارد. کاسیرر برخلاف دیدگاه پوزیتیویستی که می کوشید هنر را به واکنش های روان شناسانه تقلیل دهد، بر بی همتا بودن و بی نظیر بودن هنر تأکید می کند. یکی از ویژگی های فلسفه کاسیرر این است که با نقد صورت های عقلی شناخت و با گسترش شناخت شناسی به حوزه هایی از تجربه که قبلاً در نظریه شناخت نادیده گرفته می شدند، توانست به توسعه صورت های شناخت کمک نماید. کاسیرر مجموعه فعالیت های بشر را فرهنگ نامیده، تجزیه و تحلیل این صورت های فرهنگی را برای شناخت انسان ضروری می داند. او هنر را یکی از این صورت های انسانی می شمارد. کاسیرر با معرفی هنر به منزله یکی از فرم های سمبولیک، تلاش دارد تا نشان دهد که هنر نوع خاصی از معرفت را به ما نشان می دهد، معرفتی که در آن انسان با تأکید بر وجه احساسی و عاطفی به خودآگاهی دست می یابد. ما در این مقاله نشان خواهیم داد که اولاً وجه معرفتی ای که کاسیرر برای هنر ترسیم می کند قابل حصول با هیچ یک از انواع دیگر اشکال سمبولیک نخواهد بود و ثانیاً تنها در فرم سمبولیک هنر است که انسان به خود آگاهی زیباشناسانه می رسد. در همین راستا و به منظور روشن ساختن مفاهیم مورد اشاره کاسیرر، ابتدا به تبیین مفهوم اصلی اندیشه کاسیرر یعنی «فرم سمبلیک» پرداخته، سپس هنر به منزله یکی از صورت های سمبلیک مورد مطالعه قرار می گیرد و در نهایت ویژگی های معرفت شناختی آن مورد بحث و بررسی قرارخواهد گرفت.
۳۲.

رویکردی فلسفی به فضا و سیمای شهر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شهر مکان جهان سکونت بودن ساختن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲۲ تعداد دانلود : ۵۸۹
چهرة شهر، زبان شهر است؛ زبانی که نشانگر تلقی یا تفکر انسان از هستی و جهان است. «ساختن» که بروز نمادین و خلاقانة اندیشیدن است، نحوة وجود انسان در جهان و نگاه او به عالم و مکان را آشکار می سازد. شهرسازی و معماری به مثابه بروز نمادین تفکر در قالب مادی و عینی در دوره های مختلف تاریخی با ایجاد تغییر در تلقی انسان از جهان و مکان دستخوش تغییر و تحول شده است. عدول از معنای اصیل کلمة «ساختن» و «بنا کردن» که به معنای سکونت، آرامش و قرار، الفت، اُنس و محافظت است، انسان معاصر را چنان دچار بحران «بی مکانی» و «بی خانمانی» (احساس عدم امنیت و آرامش) کرده که حتی در شهر و دیار خویش با فضای شهر خود بیگانه و ناآشناست. تنها زمانی می توانیم از فضای شهری به معنای واقعی برخوردار باشیم که ظاهر و چهرة شهر متناسب با معنا و باطن (یعنی فرهنگ، باورها و عقاید) شکل گیرد تا بتواند برای تک تک افراد احساس آشنایی و معناداری را ایجاد کند. تأمل در معنای اصیل «ساختن» و «مکان» می تواند ارائه دهندة الگوی پیشنهادی به منظور اصالت بخشیدن به سیمای شهر در راستای معناداری (دلالت گری) و زبانی بودن آن باشد. این مقاله با نگاهی پدیدارشناسانه سعی در خوانش سیمای شهر به مثابه زبان شهر دارد.
۳۳.

ارتباط تعاملی فضاهای سینمایی و فضای شهری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شهر مدرن فضای شهری تصاویر متحرک فضای سینماتیک شهر سینماتیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰ تعداد دانلود : ۱۳۱
بسیاری از نظریه پردازان سینمای اولیه (تام گونینگ، میریام هانسن، آن فرایدبرگ، جیمز دونالد و جولیانا برونو و...)، بر همزمانی اختراع سینما و شکل گیری و گسترش فضاهای شهرهای مدرن تاکید داشته اند. میریام هانسن اظهار می کند که با جریان یافتن تصاویر متحرک فیلم در شبکه نوظهور شهر مدرن، سینما به عنوان رابطه ای میان شهروندان و تجربه شهری عمل می کرد و بدین واسطه، در شکل دادن به «سیمای شهر» نزد شهروندان، سهم شایانی ایفا نمود. این تعامل فیلمسازان با فضاهای شهری در دهه های بعد، به ویژه در سینمای اکسپرسیونیسم آلمان، نئورئالیسم ایتالیا، سینمای نوآر و موج نوی فرانسه ادامه یافت. سینما در بستر شهر مدرن رشد یافت و در سیر تکاملی اش، در حرکت از سینمای تک فضایی ابتدایی به سوی سینمای دینامیک چند فضایی معاصر، متاثر از پویایی شهری بوده است. این پژوهش که از نوع نظری، با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، می کوشد این نکته را آشکار سازد که در دهه های اخیر گونه ای ارتباط پویای تعاملی میان شهر و سینما پدید آمده است و نمی توان از تاثیر شهرهای سینمایی بر شهرهای واقعی غافل شد. در شهرهای معاصر، گونه ای از درهم آمیختگی میان پلان های سینمایی و پلان های شهری پدید آمده است که به ادراک مخاطبان از مفهوم شهر شکل می دهند.  
۳۴.

متافیزیک مواجهه فضا در تماس نگارگری ایرانی با نقاشی رنسانس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فضا نگارگری ایرانی امر ریاضیاتی نقاشی رنسانس متافیزیک مدرن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵۳ تعداد دانلود : ۶۷۶
نگارگری ایرانی همواره در گفت وگو با ""دیگر"" سنتهای بصری (مخصوصا سنتهای شرقی) خود را پویا نشان میداد. اما به نظر میرسد تماس با نقاشی رنسانس برای نگاگری ایرانی(که از اواسط دوره ی صفوی شدت گرفت) بیشتر در حکم ""مواجهه"" با امری بیگانه بوده است. ریشه ای ترین بخش این مواجهه در برخوردِ دو دریافتِ ناهمساز از مفهوم ""فضا"" قابل مشاهده است. چرا که مفهوم فضا در نقاشی همبسته ی اصول اساسی بازنمایی است. آنچه در این مقاله مورد توجه قرار گرفته است، ""چرائی"" این مواجهه ی فضایی است. رهیافت این مقاله در پاسخ به این پرسش رهیافتی فلسفی است؛ از این رو می کوشد تا با تدقیق در بنیادهای متافیزیکی که امکان سربرآوردن مفهومِ فضا را امکان پذیر می سازد، این مواجهه را به شکلی مفهومی بازگشایی کند. به این منظور از یک سو با استفاده از مفهوم ""امر ریاضیاتی"" در فلسفه ی هیدگر، نشان داده شده است که چگونه فرازش متافیزیک مدرن به ظهور برداشتی ""کمّی"" از فضا در نقاشی رنسانس منجر شده است؛ و از سوی دیگر اینکه چگونه کاربستِ دریافتی ""کیفی"" از فضا در نگارگری ایرانی یکسره در تقابل با دیدگاه مدرن نسبت به فضا قرار دارد.
۳۵.

کالبد متحرک ناظر و شکل گیری سکانس های فضایی در معماری سینماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فضای سینماتیک معماری پرومناد سکانس فضایی کالبد متحرک ناظر فضاسازی باروک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۶ تعداد دانلود : ۱۲۶
تماشاگر سینما از سایت های فیلمیک که به صورت سکانسی از جلوی چشمانش می گذرند، یک مسیر در ذهن خود ایجاد می کند، بر روی این مسیر خیالی حرکت می کند، و از میان فضا های متنوع و در زمان های متفاوتی گذار می کند. در تجربه فضای معماری نیز، ناظر متحرک دست به یک سازمان دهی ذهنی از فضاها می زند و آن ها را در یک سکانس مونتاژی تجربه می کند. در الگوی معماری پرومناد، «حرکت ناظر» به مثابه مهم ترین مولفه در ادراک فضا عمل می نماید، و ادراک معماری تنها با حضور کالبدی مخاطبی معنا می یابد که در حرکت و «پرسه زنی» به گونه ای روایت مند و سکانسی، همچون تماشاگر فیلم، فضاها را به یکدیگر پیوند می دهد و به معماری ماهیتی زمان مند و سینمایی می بخشد. این پژوهش که از نوع نظری، روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، می کوشد این نکته را آشکار سازد که ظرفیت های تئوری فیلم و شیوه های فضاسازی سینمایی، می توانند به مثابه منابع الهامی برای معماران در پروسه طراحی عمل نمایند. با توجه به پیشرفت های صورت گرفته در فضاسازی های سینمایی، و پیچیده تر گشتن رابطه فضا-زمان و همچنین ارتباطات کالبد-فضا در سینمای معاصر، اقتباس های معمارانه از ظرفیت های رسانه فضا محور فیلم، می تواند به هر چه بارورتر شدن فضای معمارانه معاصر کمک شایانی نماید.
۳۶.

تن یافتگی تماشاگر در فضای هاپتیکی فیلم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پرسپکتیو رنسانسی سینمای هاپتیکی کالبد تماشاگر سوژه تن یافته فضای فیلم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۷ تعداد دانلود : ۱۰۶
در برابر تمرکز سینمای اولیه بر همذات پنداری بدنی تماشاگر با فیلم، با تکامل زبان سینمایی و سلطه سیستم روایی، جریانی عمده به سوی همذات پنداری روایی شکل گرفت و آنچه که مرتبط با قلمرو بدن بود، به قلمرو ذهن منتقل شد. این انتقال به سلطه طولانی تئوری های زبان شناختی و روان شناختی فیلم انجامید. در دهه های هفتاد و هشتاد میلادی، رابطه آپاراتوس سینما با پرسپکتیو رنسانسی گفتمان اساسی تئوری فیلم را تشکیل داد و نظریه پردازان به تحلیل رابطه تماشاگر و پرده، بر مبنای الگوی پرسپکتیوی پرداختند. اساس نظریه اپتیکی مبتنی بر فاصله ای بود میان سوژه تماشا کننده و ابژه نگریسته شده، و این سیستم فراهم کننده شرایطی برای شکل گیری الگوی اندیشیدن و تعمق با فاصله متفکران غربی به نظم جهان گردید. پرسپکتیو رنسانسی با احیا نمودن الگوی فضای اپتیکی، تثبیت جایگاه سوژه، و مستحکم نمودن فاصله میان سوژه و ابژه، بار دیگر برتری بینایی را بر سایر حواس تثبیت نمود. این مقاله می کوشد این نکته را روشن سازد که در مقابل سلطه تئوری اپتیکی فیلم که موجودیت جسمانی و ابعاد حسانی تماشاگر را نادیده می گیرد، مناسب است تئوری بدن محور و هاپتیکی فیلم مد نظر قرار گیرد و تجربه سینمایی را نیز، تجربه ای مبتنی بر تن یافتگی تماشاگر در فضای فیلمی تبیین نمود.  
۳۷.

نقش مخاطب در نگاهداشت شبیه خوانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پدیدارشناسی هرمنوتیک مخاطب شبیه خوانی نگاهداشت تماشا کردن قدسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶۱ تعداد دانلود : ۶۶۲
شبیه خوانی سنتی نمایشی است که مضمون غالب آن را نمایش واقعه های تاریخی ـ مذهبی زندگی و مصائب خاندان پیامبر و به ویژه واقعة کربلا تشکیل می دهد. جنبة آیینی این سنت نمایشی به گونه ای است که مخاطب سنتی در نسبتی خاص با آن قرار می گیرد و این ویژگی در برداشت و فهم مخاطب از آن نقش عمده ای ایفا می کند. در حالی که فهم مخاطب نیز شکل نخواهد گرفت مگر به واسطة تماشا کردن قدسیانه و فهم پیشین برآمده از متن سنت. از سویی دیگر به دلیل ارتباط دو سویه بین مخاطب و این نمایش، شبیه خوانی نیز جز با وجود مخاطبانی که به فهم آن نائل آیند تداوم نخواهد یافت. این نوشته بر آن است تا بر اساس رویکرد پدیدارشناختی ـ هرمنوتیکی، تفاوت مخاطب با تماشاگر صرف را در شبیه خوانی مشخص کرده و نشان دهد که مخاطب در شبیه خوانی نقش نگاهبان کار هنری را ایفا کرده و در نهایت در این نمایش، چهار وجه مخاطب ـ بازیگر ـ نگاهبان ـ شاعر شکل می گیرد.
۳۸.

مؤلف به مثابه مهمان متن نه روح متن (بر اساس رویکرد رولان بارت به مفهوم مؤلف)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مخاطب خلق بینامتنیت رولان بارت مؤلف خوانش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۹۳ تعداد دانلود : ۱۱۸۲
رولان بارت در سال 1968 در مقاله ای که اکنون متن بسیار معروف و شناخته شده ای است مرگ مؤلف را اعلام کرد. صراحت بیان این نظریه جسورانه باعث شد که برخی مفسرین آن را مرگ بر مؤلف تفسیر کنند. مرگ مؤلف یا مرگ بر مؤلف؟! آیا مؤلف بعد از خلق متن خود برای همیشه می میرد یا در نقش های تازه و تناسخ گونه به متنش بازمی گردد؟ به نظر می رسد بارت میان مفهوم مؤلف و مخاطب مانند دو مفهوم خلق و خوانش، ارتباطی دو سویه برقرار کرده است. یعنی مؤلف می تواند بعد از خلق، در نقش مخاطبِ متنِ خود به آن بازگردد و مخاطب نیز با خوانش آن متن می تواند متن تازه ای را در نقش مؤلف خلق کند. از طرف دیگر نیز انگاره یا تصویر مؤلف به عنوان لایه ای دلالت زا در تأویل و خوانش یک متن همچنان حضور دارد. این حضور، حضوری متن گونه است و دیگر منشأ یا سرچشمه متن محسوب نمی شود. مقاله حاضر در نظر دارد با توصیف و تحلیل مباحث نظری بارت، بنیادهای مطالعاتی در حوزه گسترده هنر و ادبیات را روشن ساخته و در راستای پاسخ به سؤالات مطرح شده و یافتن جایگاه واقعی مؤلف در اندیشه او تلاش نماید.
۴۰.

تحلیل معنا شناختی واژه «آیکون»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تصویر آیکون ایماژ نماد(سیمبل)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۸۴ تعداد دانلود : ۷۸۰
واژه یونانی آیکون و معادل لاتین آن یعنی ایماژ دال بر نحوه ای از«شباهت» است. در فلسفه افلاطون این واژه مبین شباهت نمود با الگو است. براساس تحلیل معناشناختی این واژه که همبسته معنایی ایده است، می توان در آن ازعناصری همچون ادراک، تخیل، شباهت، تصویر،محاکات سراغ گرفت یعنی قابل تقلیل به شکل یا تصویر حسی ِصرف نیست چرا که از پشتوانه ای ادراکی، فکری و فرهنگی(نمادین) برخوردار است که امکان دخل و تصرف آزاد را از آن دور می سازد. فرایند ایجاد آیکون یا ایماژ، نسبت خاص آن را با تخیل یا صورتهای خاص خیالی که از پشتوانه ای معنایی(نمادین1) برخوردارند، نشان می دهد. بدین ترتیب آیکون را نمی توان به مثابه تصویری صرفاً حسی یا عکس لحاظ کرد چرا که آیکون، آیکون ِیک نماد است که در ارتباط با یک نماد می تواند نقش خود را به صورت مرئی ایفاء کند. هدف از این مقاله آن است با روشی تحلیلی (تحلیل معنا شناختی ) به پیوستگی آیکون (نماد تصویری، شکلواره2) با نماد بپردازد و به این پرسش اصلی پاسخ دهد که بر اساس ریشه شناسی معنایی آیکون(با اتخاذ رویکرد فلسفی)، کدام تلقی از آیکون، نشانگر هویت آن است؟

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان