شهاب اسفندیاری

شهاب اسفندیاری

مدرک تحصیلی: استادیار دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۲ مورد از کل ۱۲ مورد.
۱.

تکنیک های تعزیه راهی به سوی غربی زدایی در آثار عباس کیارستمی

کلید واژه ها: غربی زدایی مطالعات فیلم تعزیه عباس کیارستمی سینما

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۳ تعداد دانلود : ۲۱۶
میان غرب و غیرغرب همواره یک رابطه ی متغیر و در حال بازتعریف برقرار بوده است. برای آن که گفتمانی غیرغربی شده شکل بگیرد باید حرکت دوگانه ای آغاز شود. فیلم سازان، نخست به تشخیص کلام مسلط غربی می پردازند و سپس تصمیم می گیرند از آن پیروی نکنند. آنگاه به دنبال روش های فیلم سازی غیرغربی ای می گردند که می خواهند از آن ها استفاده کنند. اکنون در حوزه ی عملی و نظری فیلم، صداهای غیرغربی بسیار واضحی به گوش می رسند و تفاوت خود را به رخ جهانیان می کشند. می توان نمونه های موفقی از غربی زدایی سینما را در سینمای ایران، پیدا کرد. سینمای عباس کیارستمی با تکیه بر ریشه های کهن فرهنگ ایرانی، توانسته از جریان رایج غربی فاصله بگیرد و از مرزهای ملی فراتر برود. در شیوه ی فیلم سازی انحصاری کیارستمی، مؤلفه های «ایرانی» فراوانی قابل مشاهده و بررسی است. اشاره های تاکیدکننده ی او به وطن و بازتاب وطن در آثارش، تایید می کند که او در پی ایجاد یک شیوه ی محلی، بومی و ملی فیلم سازی بوده است؛ شیوه ای آگاهانه و از سر تامل. این پژوهش سعی دارد با روش مونتاژ، سیر فیلم سازی عباس کیارستمی را مرور و شاخصه هایی که به فیلم های او هویت ملی می دهند را پیدا کند. همچنین سعی دارد که به پرسش هایی از این دست پاسخ دهد: از منظر غربی زدایی، مؤلفه های تکنیکی، ساختاری، محتوایی آثار عباس کیارستمی چیستند؟ نتایج این پژوهش نشان می دهد عباس کیارستمی از تکنیک های تعزیه همچون استفاده از نابازیگران، ارتباط با مخاطب فعال، بداهه سازی و حضور کارگردان بر روی صحنه ی نمایش بهره برده است.
۲.

نظام «دیگری سازی» در سریال آمریکایی دنیای غرب (با تأکید بر انگاره های رؤیای آمریکایی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیگری سریال دنیای غرب رؤیای آمریکایی بازنمایی کلیشه سازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۸ تعداد دانلود : ۱۷۶
بازنمایی «دیگری »های نژادی، قومیتی، فرهنگی و جغرافیایی، راهبردی کانونی در تعدادی از محصولات رسانه ای آمریکا تلقی می شود. بر این اساس، تبیین نظام «دیگری سازی» در سه فصل نخست سریال مشهور دنیای غرب (2016-تاکنون)، با تمرکز بر ارزش های گفتمان رؤیای آمریکایی، هدف اصلی این مقاله بوده است. در مبانی نظری و تحلیل ها از مفهوم «دیگری» در فلسفه غرب و به ویژه مطالعات فرهنگی استفاده شده است. برای فهم سازوکار برساخت «دیگری»ها در این سریال، از روش نشانه شناسی و الگوی سه سطحی جان فیسک به همراه رمزگان نمادین رولان بارت بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که «حضور» و «غیاب» دو دسته از «دیگری »های درون آمریکایی (سیاه پوستان و سرخ پوستان) و برون آمریکایی (شرق آسیایی ها) در مواجه با سفیدها (به مثابه «خود») در سریال مذکور واجد دلالت های ویژه ای است. نظام های نشانه ای دنیای غرب ، سفیدها را فرادست، شرق آسیایی ها و سرخ پوست ها را فرودست و سیاهان را نزدیک به سفیدها بازنمایی می کند. بدین ترتیب، پیوستاری از قدرت را بر حسب نزدیکی به نژاد سفید، برای بازتولید اسطوره سفید برتر برای جهان آتی طبیعی سازی می کنند. اسطوره ای که عناصر بنیادی گفتمان رؤیایی آمریکایی از جمله «فردگرایی»، «آزادی» و «حق انتخاب» را در انحصار سفیدها بازنمود می کند. همچنین مؤلفه مهم «برابری» را از طریق راهبرد کلیشه سازی و مشروعیت زدایی از «دیگری» ها به حاشیه می راند تا تنها سفیدها برای تصمیم سازی و تصمیم گیری برای آینده جهان حضور داشته باشند.
۳.

فضاسازی در مجموعه «روایت فتح»؛ مطالعه ای انتقادی بر ویژگی های سینمای اشراقی از منظر سید مرتضی آوینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سیدمرتضی آوینی روایت فتح سینمای اشراقی فضاسازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۳ تعداد دانلود : ۱۷۲
مجموعه ی روایت فتح یکی از شاخص ترین سری مستندهای مربوط به جنگ هشت ساله ی ایران و عراق است و به نوعی به تاریخ مصور دفاع مقدس تبدیل شده است. سیدمرتضی آوینی نویسنده، تدوینگر و چهره اصلی تولید این مجموعه، برای توصیف رویکرد و شیوه تولید این مجموعه از اصطلاح «مستند اشراقی» استفاده می کرد. مبانی نظری، فلسفی و همچنین جهان بینی آوینی سبب شده است که این مجموعه در میان همتایان خود شاخص شود. فضاسازی یکی از مهم ترین عناصری است که آوینی به وسیله آن اندیشه و ایدئولوژی خود را در بافت و بطن فیلم نقطه گذاری می کند. این پژوهش با تحلیل نحوه استفاده از سه تمهید تدوین، گفتار روی تصویر و مصاحبه نشان می دهد که مهم ترین ویژگی های فضاسازی در روایت فتح به چه شکلی تحقق یافته اند و در نهایت با نظر به ویژگی های این مجموعه مستند، برخی ابهامات موجود در مفهوم سینمای اشراقی را مورد بررسی قرار می دهد. نتایج نشان می دهد که در بنا نهادن فضای خاص این مجموعه، تدوین مهم ترین و مؤثرترین تمهید مورداستفاده آوینی در تحقق این امر است. این مقاله همچنین به بررسی انتقادی کاربرد مفاهیمی مانند واقعیت، خودبنیادی، سوبژکتیویته و مونتاژ در آثار آوینی پرداخته و برخی ابهامات در این زمینه را تبیین می کند.
۴.

«فرامخاطب»: دگرگونی مخاطب در عصر پساتلویزیون و چالش های سیاست گذاری رسانه ای(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: مطالعات تلویزیون پساتلویزیون فرامخاطب اینترنت سیاست گذاری رسانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱
«پساتلویزیون» اشاره به پایان دورانی دارد که در آن تماشای تلویزیون و مشارکت در آن انحصاری بود. مردمی شدن فرآیندهای تولید و توزیع ویدیو و گسترش پخش تلویزیونی بر بستر اینترنتی سبب شده است که تجربه ی تماشای تلویزیون از یک دستگاه جدا شود و با وجود اینترنت همه گیر و همیشه متصل که پهنای باند وسیعی دارد، مردم صرف نظر از این که کجا باشند، بتوانند به سریال ها و برنامه های تلویزیونی مورد علاقه شان دسترسی پیدا کنند و حتا خودشان در تولید آن ها مشارکت کنند. تلویزیون های تک سویه – اعم از تجاری، دولتی و خدمت عمومی – جایگاه بی رقیب سابق را از دست داده اند و در عصر پساتلویزیون باید برای بقا در یک فضای عمومیِ شبکه ایِ چندسویه تلاش کنند؛ عرصه ای که در آن مردم عادی به دوربین و اینترنت پرسرعت مجهز هستند و می توانند در مناقشات محلی، ناحیه ای و جهانی نقش ایفا کنند. شبکه های تلویزیونی مشارکت محور، میدان رسانه ای جدیدی هستند که در آن ها مخاطبان خودآگاهی بیشتری از جایگاه خود دارند و همزمان نقش تولیدکنندگان و توزیع کنندگان محتوا را هم بازی می کنند. در این شرایط، مفهوم «فرامخاطب» ، نه به عنوان یک مصرف کننده ی صرف، بلکه در مقام یک کنشگر مورد ملاحظه قرار می گیرد. «فرامخاطب» اشاره به مخاطبی دارد که خود تولیدکننده، توزیع کننده و مصرف کننده ی محتوای رسانه ای است. مقاله ی حاضر ضمن بررسی تطبیقی و تحلیلی آرای نظریه پردازان مطالعات تلویزیون چهار مقوله اصلی پیرامون دگرگونی های نقش مخاطبان تلویزیونی در عصر پساتلویزیون ارائه داده و تأکید می کند که هرگونه سیاست گذاری در عرصه ی رسانه بدون ملاحظه ی سطح آگاهی ها، دسترسی ها و توانمندی های «فرامخاطبان» امکان تحقق اهداف خود را نخواهد داشت.
۵.

مطالعه ای انتقادی بر کتاب سبک استعلایی در سینما اوزو، برسون، درایر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۶۰ تعداد دانلود : ۱۵۷
کتاب «سبک استعلایی در سینما، اوزو، برسون، درایر» از پل شریدر منتقد، نویسنده و کارگردان شهیر آمریکایی از معدود کتبی است که رابطه ی سینما، دین و ویژگی های مرتبط با آن را فراتر از حوزه هایی همانند نشانه شناسی بررسی می کند. این کتاب در سال 1382 با ترجمه ی محمد گذرآبادی در ایران به چاپ رسید. ویرایش دوم کتاب در سال 2018 به بازار عرضه شد که شامل معرفی سینمای آهسته و بازنگری شریدر بر برخی از مفاهیم این سبک می شد. اهمیت این رساله را می توان در نوع بررسی و مواجهه با دین و عناصر آن دانست. شریدر با توسل به مفاهیم عمیق فلسفی و بهره گیری از عقبه ی مسیحی خود مراحل سبکی را بنیان می نهد که مهم ترین آثار سینمایی از خلال آن ها قابل خوانش و بررسی می باشد. این سبک در غایت خود به دنبال یافتن چگونگی بیان امر متعالی و امر معنوی در سینما است. این پژوهش در ابتدا اثر و نویسنده آن را معرفی کرده و سپس کلیه مفاهیم موجود در کتاب با عنایت به هر دو ویرایش آورده می شوند. در نهایت این کتاب در زوایای مختلف به بوته ی نقد کشیده خواهد شد. نتایج نشان خواهند داد که عمده نقد های وارد بر پیکره ی این کتاب را می توان در سطوح روش و محتوا مشاهده نمود.
۶.

تقابل سکون / حرکت در سینمای عباس کیارستمی بر مبنای نظریه زیبایی شناسی سکون لورا مالوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: لورا مالوی عباس کیارستمی سکون حرکت نگاه خیره لاکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۸ تعداد دانلود : ۱۳۸
لورا مالوی به عنوان منتقد روش سینمای کلاسیک هالیوود در بازنمایی تصویر زن، لحظه توقف زمان در فیلم و ثابت شدن تصویر سینمایی را بسیار مهم می داند. او در کتاب مرگ ۲۴ بار در ثانیه: سکون و تصویر متحرک به تحلیل حضور همزمان و متناقض سکون و حرکت در سینما می پردازد. سینمای عباس کیارستمی مطالعه موردی مالوی در این زمینه است و از آن به عنوان سینمای عدم قطعیت یاد می کند. در این پژوهش به این مسأله پرداخته شده است که مالوی چگونه سینمای کیارستمی را به عنوان سینمای تأخیر و سکون معرفی می کند، در حالی که استفاده از نماهایی از اتومبیلِ در حال حرکت ویژگی سبک شناختی سینمای کیارستمی است. روش تحقیق در این پژوهش روش کیفی است و رویکرد اصلی نیز تحلیل روان کاوانه بر مبنای نظریات ژاک لاکان است. نقد روانکاوانه لاکانی تحلیل روش های متجلی شدن امیال ناخودآگاه شخصیت یا نویسنده نیست بلکه تحلیل خود متن و رابطه متن باخواننده است. در تحلیل تقابل سکون و حرکت در آثار کیارستمی ، مفاهیم تکرار و بازگشت و تأثیر آنها بر خاطره تماشاگر و همچنین نگاه خیره دوربین بررسی شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که نگاه دوربین کیارستمی در داخل اتومبیل حس اقامت گزیدن در حرکت و در نتیجه حضور چندوجهی در فضا و زمان را به بیننده منتقل می کند.
۷.

نقدی بر نظریه سینمای دینی بررسی آرای مکتوب نظریه پردازان مسلمان و مسیحی (1370- 1390)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶۷۴ تعداد دانلود : ۸۹۵
رابطه سینما و دین در ایران و غرب همواره محل بحث بوده است، اما به واسطه تفاوت نگاه ادیان، این رابطه از زوایای متفاوتی تحلیل شده است. هدف اصلی در این پژوهش یافتن اصلی ترین تفاوت های میان نگرش مسیحیت و اسلام به سینما و تحلیل انتقادی دیدگاه های نظریه پردازان این حوزه است. به این منظور، دو محور مهم و مشترک میان نظریات، یعنی رابطه سینما و دین و امکان تحقق سینمای دینی و هم چنین رابطه میان فرم و محتوا در سینمای دینی، در دیدگاه نظریه پردازان سینمای دینی ایران و نظریه پردازان سینمای دینی امریکا موردبررسی قرار گرفت. از میان متخصصان ایرانی، نظریات سیدمرتضی آوینی، محمد مددپور، و نصرت الله تابش درخصوص سینمای دینی بررسی شد و در بخش پژوهش گران غربی، باتوجه به آثار ترجمه شده موجود، از نظریات چهار پژوهش گر با نام های رابرت کی. جانستن، کلایو مارش، برایان استون، و مارگرت مایلز استفاده شد. در این پژوهش درانتها نتیجه گرفته می شود که باوجود توجه برخی نظریه پردازان مسلمان به مسائل مبتلاٌبه و رشد دیدگاه های ایشان نسبت به نظریه سینمای دینی در مسیحیتْ نظریات بیان شده دارای اشکالات مختلفی است و هنوز نظریه ای کارآمد در این حوزه تدوین نشده است. این پژوهش برمبنای هدفْ بنیادین و برمبنای روش اجرایی توصیفی تطبیقی است.
۸.

جریان های «آلترناتیو» در سینمای جهان و ایران (مطالعه موردی جشنواره فیلم عمّار)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سینمای آلترناتیو سینمای ایران انقلاب اسلامی جشنواره فیلم «عمّار»

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸۸ تعداد دانلود : ۴۶۴
این مقاله به بررسی جریان های آلترناتیو (بدیل) در سینمای جهان و ایران پرداخته و به صورت موردی، به آثار به نمایش درآمده در جشنواره فیلم عمّار می پردازد. برای ورود به بحث، ابتدا سه موج سینمای آلترناتیو در تاریخ سینمای جهان به طور اجمالی، بررسی می شود: سینمای مستقل ایالات متحده، سینمای آوانگارد فرانسه و سینمای سوم آرژانتین. شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و هنری که در پس زمینه ظهور هر یک از این موج ها وجود داشته، واکاوی می شود تا نسبت آنها با گونه های سینمای آلترناتیو ایران پس از انقلاب اسلامی سنجیده شود. چارچوب نظری مقاله مبتنی بر نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت است که با ترکیب اقتصاد سیاسی، تحلیل متنی و تحلیل اثرات اجتماعی و ایدئولوژیک، رویکردی انتقادی و فرا رشته ای به محصولات و جریان های فرهنگی- هنری دارد. در این مقاله در کنار روش توصیفی-تحلیلی، از روش مصاحبه عمیق با خبرگان این حوزه و مشاهده مشارکتی در کارگاه های مربوط به سینمای آلترناتیواستفاده شده است. این مقاله معلوم می کند که نه تنها سینمای ایران- به واسطه تحولات و دگرگونی های ناشی از انقلاب اسلامی- به یک «سینمای آلترناتیو» در سینمای جهان تبدیل شده، بلکه درون این سینما نیز جریان های آلترناتیو جدیدی ظهور کرده اند که به دنبال متمایز کردن خود- نه تنها از سینمای جهان، بلکه از جریان اصلی سینمای ایران- هستند. جشنواره فیلم «عمّار» به عنوان نمونه ای از این گونه جریان ها، در پژوهش حاضر بررسی و وجوه اشتراک و افتراق آن با سایر جریان های آلترناتیو سینمای جهان تبیین شده است.
۹.

سبک ماکیومنتری؛ از دگرگونی فرم مستند تا واژگونی ادعای بازنمایی واقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فیلم مستند فیلم داستانی ماکیومنتری بازنمایی واقعیت انعکاسی بودن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴۶ تعداد دانلود : ۱۹۷۸
نظریه پردازان مطالعات فیلم در مورد  فیلم «مستند» تعاریف و دیدگاه های مختلفی داشته اند. عوامل گوناگون فرهنگی و اجتماعی در دوره های مختلف تاریخی باعث به وجود آمدن پیش فرض های متفاوتی درباره فیلم مستند شده و انتظارات مختلفی از این فرم سینمایی و تلویزیونی پدید آورده و روند تحولات آن را تحت تأثیر قرار داده است. ازجمله این تحولات، دگرگونی شیوه بازنمایی واقعیت در فیلم مستند است. در نتیجه این تحولات، گونه های جدیدی به وجود آمده که تناقضات موجود در ماهیت فیلم مستند را برملا کرده و ادعاهای مستندنمایی را به چالش می کشند. ماکیومنتری یکی از همین گونه هاست که در سال های اخیر نمونه های آن در بخش های سینمایی و تلویزیونی جهان و ایران افزایش یافته اما درباره آن پژوهش های چندانی انجام نشده است. این مقاله با استفاده از یافته های یک پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به این پرسش می پردازد که پیدایش سبک ماکیومنتری مبتنی بر چه ابعاد نظری و تاریخی بوده و این سبک چه تغییرات فرمی در بازنمایی واقعیت در فیلم مستند به وجود آورده است. مقاله استدلال می کند که ماکیومنتری با بهره مندی از تکنیک های رایج در هر دو قالب مستند و داستانی، مرزهای این دو را به چالش کشیده و جایی میان آن دو قرار می گیرد. علاوه بر این، ماکیومنتری با استفاده از تمهیداتی مانند انعکاسی بودن و پارودی، ادعای بازنمایی واقعیت در مستند را واژگون کرده و از این طریق واقعیت های پنهان دیگری را در قالبی دیگر آَشکار می کند. بدین ترتیب این مقاله جایگاه ماکیومنتری در تاریخ تحولات فیلم مستند را تبیین کرده و نشان می دهد که این سبک سینمایی چه دگرگونی های فرمی در بازنمایی واقعیت ایجاد کرده است.
۱۰.

تبیین ساختارگرایانه سینمای دفاع مقدس: مطالعه موردی مهاجر و لیلی با من است(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ساختارگرایی سینمای جنگ تحمیلی سینمای دفاع مقدس فیلمِ مهاجر فیلمِ لیلی با من است

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۲۴ تعداد دانلود : ۸۸۹
ایﻦﻧﻮﺷﺘﺎر ﺑﺮ ساخته شدن سینمای دفاع مقدس را واکاوی کرده و مولفه های کلیدی این سینما راﺟﺴﺘﺠﻮ ﻣیکﻨﺪ.پرسش اصلی پژوهش این است که «آیا می توان به وجود ساختاری خاص به عنوان مشخصه اصلی فیلم های تولید شده تحت عنوان دفاع مقدس قائل بود؟». فرضیهء پژوهش  بر این مبناست که در سینمای جنگ تحمیلی ایران، فیلم های موسوم به دفاع مقدس واجد مؤلفه های ساختارپذیر است. هدف این پژوهش تمرکز بر تولیدات سینمای داستانی مرتبط با مضمون جنگ ایران و عراق در دوره های مختلف تاریخی و کاوش ویژگی هایی است که بتواند به عنوان ساختاری خاص (نه صرفاٌ مبتنی بر شباهت ها)، به این فیلم ها وحدت ببخشد. روش تحقیق به شیوه توصیفی-تحلیلی و تاریخی و به دو شیوه کتابخانه ای و میدانی است و در خوانش فیلم ها به عنوان روشی کیفی، تحلیل متنی به کار گرفته می شود. پس از بررسی فیلم ها، اقتیاس از رویکرد ساختارگرایانه ویل رایت در مطالعه وسترن و آرای پژوهشگران در مورد سینمای جنگ ایران، مقاله به تدوین یک نظریه ساختارگرا در مورد مؤلفه های سینمای دفاع مقدس دست می یابد، همانند اصول بنیادین ساختارگرایی، مقاله ساختار سینمای مزبور را توضیح می دهد و سپس معناشناسی می کندو این امر را در مورد دو فیلم مهاجر (دهه 60)لیلی با من است (دهه 70) نشان می دهد.
۱۱.

غربی زدایی سینما؛ لزوم بازاندیشی در شیوه های اندیشیدن، نظریه پردازی و فیلم سازی غیرغربی (با تأکید بر سینمای عباس کیارستمی)*(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سینما سواد رسانه ای غرب غربی زدایی مطالعات فیلم عباس کیارستمی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹۳ تعداد دانلود : ۹۹۲
در دهه پنجاه میلادی، فیلم های متمایز غیرغربی، توجه بسیاری از مردم جهان را به خود جلب کرد. ازآن پس، رویکردهای مطالعاتی متفاوتی برای شناخت و تحلیل این فیلم ها و نیز مقاومت در برابر سینمای غرب به وجود آمد، ازجمله می توان به «سینمای سوم»[1]، «سینمای دیاسپوریک»[2]، «سینمای پسااستعماری»[3]، «نظریه امپریالیسم رسانه ای»[4] و... اشاره کرد. نگارندگان معتقدند این رهیافت ها در طی زمان، با توجه به تغییرات سیاسی، اقتصادی، ارتباطی به خصوص بالا رفتن سواد رسانه ای [5] ، ایجاد و گسترش شبکه های توزیع رسانه ای و... دیگر آن کارآمدی سابق را ندارند. در این مقاله کوشش شده با مرور و کنکاش در این رویکردها، آن ها را نقد، و با بررسی وضع موجود در جریان های مختلف مطالعات سینمایی، لزوم بازاندیشی در این رویکردها را تبیین کنیم. در این پژوهش نظری، که با روش مونتاژ و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته، در پی آنیم که لزوم عبور از دوقطبی رایج غرب/دیگری[6] را که مبنای نظری جریان های پیشین مقاومت در برابر غرب در طول تاریخ سینما است، یادآوری کنیم و نشان دهیم غربی زدایی مطالعات فیلم[7] به عنوان روشی نوخاسته برای مقاومت در برابر سینمای غرب چگونه هدف خود را مرکززدایی[8] از غرب قرار داده است نه طرد غرب یا جابه جایی مرکزها. با غربی زدایی مطالعات فیلم درمی یابیم سینمای غرب نیز سینمایی است در کنار سینماهای دیگر که هویت و ارزش دارد و در دنیای چندکانونی و چندفرهنگی حاضر می تواند حضوری زایا، پویا و عادلانه داشته باشد. نظریه پردازان معاصر فیلم قبل از نقد و تحلیل هر فیلم لازم است زمینه فرهنگی آن را بشناسند تا بتوانند به درک نزدیکی از هویت خاص آن نائل آیند. در این پژوهش سینمای عباس کیارستمی از منظر غربی زدایی بررسی شده است. کیارستمی با تکنیک هایی همچون کندی ریتم، نماهای طولانی، استفاده حداقلی از موسیقی و دیگر تکنیک ها، توانسته است تفاوت فیلم های خود را با فیلم های غربی به رخ بکشد؛ همچنین با الهام شعر ایرانی (کهن و معاصر)، نمایش های آیینی (همچون تعزیه)، و دیگر آثار فرهنگی ایرانی اسلامی، توانسته است به سینمایی دست یابد که هدفش، برخلاف سینمای رایج که سرگرمی است، وادار کردن مخاطب به اندیشیدن است. * این مقاله مستخرج از پایان نامه دکتری سید عماد حسینی با عنوان «رهیافت غیرغربی به مطالعات فیلم» در دانشگاه هنر اصفهان است. [1] Third Cinema [2] Diasporia cinema [3] Post colonialism cinema [4] Media imperialism theory [5] Media literacy [6] West/Other [7] De-Westernizing Film Studies [8] Decentralization

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان