محمود مهرمحمدی

محمود مهرمحمدی

مدرک تحصیلی: استاد گروه علوم تربیتی دانشگاه تربیت مدرس

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱۷۳ مورد.
۱۴۷.

جایگاه رویکردهای یاددهی- یادگیری مکاتب رفتارگرایی، شناخت گرایی و انسانگرایی در نظام آموزشی

۱۵۰.

نظریه پیاژه وکاربرد آن در برنامه ریزی درسی و آموزش:تحلیلی بردوکاربرد معارض

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی رشد و تحول
  2. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی برنامه ریزی درسی
تعداد بازدید : 95
نظریه تحول(رشد)شناختی پیاژه در قلمرو تعلیم و تربیت کاربرد بسیار گسترده ای داشته است . کاربرد این نظریه در حوزه خاص برنامه درسی و آموزش در کانون توجه این نوشتار قرار گرفته است . نویسنده به تبیین و تحلیل دو رویکرد در به کارگیری نظریه رشد شناختی در این حوزه پرداخته وتلاش نموده است که تعارض وتقابل آنها را با یکدیگر نشان بدهد. نخستین رویکرد متکی به جنبه ساختاری نظریه بوده واز نظریه پیاژه به عنوان پایه واساس در انتخاب وسازماندهی محتوای برنامه درسی به گونه ای استفاده میکند که تطابق میان تقاضای شناختی برنامه وقابلیت های شناختی دانش آموز وجود داشته باشد. دومین رویکردبر جنبه فرایندی نظریه متکی بوده و از آنچه پیاژه به عنوان راه کار رشد عقلانی‘یعنی عدم تعادل‘مطرح میکند سود میجوید.براساس این رویکرد‘که پیاژه خود آن را متضمن مهم ترین دلالت نظریه برای دست اندرکاران تعلیم وتربیت میداند‘تلاش برنامه ریزان ومربیان ومعلمان باید معطوف به مواجه ساختن دانش آموزان با مسأله یا موقعیت مسأله دار باشد.این مواجهه که مستلزم بر هم خوردن تعادل میان فرد و محیط است موجد کوشش دانش آموز برای بازیابی مجدد تعادل(یا یادگیری)که از ماهیت "بناشدنی"نیز برخوردار است میشود. نویسنده چنین نتیجه گیری میکند که رویکرد اول منتهی به برنامه های درسی سنتی شده و رویکرد دوم تحولات اساسی در برنامه ریزی درسی و آموزش را ایجاب مینماید.شاید به همین دلیل است که رویکرد نخست از استقبال بسیار چشمگیرتری در مقایسه با رویکرد دوم برخوردار شده است. در نوشته حاضر ‘ دومین رویکرد مناسب تر تلقی شده است .
۱۵۲.

بررسی ابعاد نظری و عملی تعلیم و تربیت سؤال محور

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 1000
آیاهرگز اندیشیده ایم که تعریف انسان تحصیل کرده چیست؟ و تفاوت چنین انسانی با فردی به اصطلاح مکتب ندیده یا محروم از حضور در قلمرو نظام تعلیم و تربیت رسمی چیست و چه باید کرد؟ آیا به تناسب و همخوانی میان کارکرد مؤلفه های مختلف نظامهای تعلیم و تربیت با پاسخ به این سؤالها فکر کرده ایم؟ در مقاله حاضر نگارنده کوشیده است ضمن طرح پاسخ رایج و سنتی این پرسش‘به نقد آن پرداخته و پاسخ متفاوت و چه بسا متباینی را مطرح سازد. از پاسخ جدید تحت عنوان سؤال-محوری در تعلیم و تربیت یادگردیده وتلاش شده است ابعاد نظری و همچنین جنبه های عملی آن برای دست اندرکاران تعلیم و تربیت تشریح شود.در بخش مباحث نظری مدلی نیز تحت عنوان مدل یادگیری پویا معرفی شده و مورد بحث قرار گرفته است. امید است این مقاله به سهم خود در ایجاد نگرشها و ذهنیتهایی که میتوانند زمینه ساز تحول در نظام تعلیم و تربیت کشور باشند سودمندافتد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان