احد فرامرز قراملکی

احد فرامرز قراملکی

مدرک تحصیلی: استاد گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه تهران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱۸۶ مورد.
۱۶۱.

از جان خدا خوان تا جان خدا دان تحلیل ملازمه میان خودشناسی و خداشناسی از دیدگاه جلال الدین محمد مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هویت زبانی نفخه الاهی جان خداخوان بازتاب هویتی تلازم خودشناسی و خداشناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۵ تعداد دانلود : ۴۵۴
مولوی خودشناسی را لازمه هر نوع شناختی می داند، لذا اعتبار هر گونه شناختی که مسبوق به شناخت خود نباشد، از دیدگاه او منتفی است. وی مانع معرفتیِ شناخت ماهیت انسان را هویت انسان می داند و معتقد است که هویت انسان ریختی زبانی دارد که در تعامل زبانیِ شخص با دیگران شکل می گیرد، لذا با زوال زبان که مراد از آن سکوت ذهنی است، می توان هویت زبانی را منعدم کرد. با از بین رفتن هویت زبانی انسان قادر به شناخت خود و در پی آن شناخت غیر می شود. در این نوشتار از انعدام هویت زبانی که معادل فنا در ادبیات عرفانی است، تعبیر به شکست هویت می شود. مولوی با متمایز کردن جان اول از جان دوم به ملازمه میان خودشناسی و خداشناسی می پردازد و بر این اساس جان اول را که محجوب در پرده هویت زبانی است، مستعد شناخت حق نمی داند. وی هویت زبانی را مانع دمیدن جان دوم در انسان می داند و جان دوم یا جان خدادان را که همان نفخه الهی است، عین شناخت حق می داند.
۱۶۲.

انگاره ملاصدرا از فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سلوک وجودی فلسفه استکمال نفس تشبه به اله سفرهای چهارگانه عرفانی ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۳ تعداد دانلود : ۲۹۴
در نگاه برخی فلاسفه، فلسفه به سلوک ذهنی و تبادلات مفهومی تقلیل می یابد. در مقابل، برخی دیگر از فلاسفه با تکیه بر جنبه های عملی، فلسفه را سلوک وجودی میدانند. از نظر ملاصدرا، فلسفه فرایند استکمال نفس انسانی است. استکمال نفس، نه از گونه رشد کمی یا کیفی بلکه بمعنای استکمال ذاتی، اشتداد و سلوک وجودی. او غایت فلسفه را تشبه به اله میداند و این تشبه با دو مشخصه احاطه به معلومات و تجرد از جسمانیات محقق میگردد. سلوک انگاری فلسفه، پیامدهایی همچون کثرت گرایی فلسفه ورزی، فلسفه ورزی بیکرانه، تناظر ارتقاء معرفتی با ارتقاء وجودی، کثرت گرایی روش شناختی و همبستگی تهذیب نفس و فلسفه را بدنبال دارد. ملاصدرا با تکیه بر سلوک انگاری فلسفه، میکوشد حکمت متعالیه را بر اساس الگوی سفرهای چهارگانه سامان دهد.
۱۶۳.

اصول و معیارهای اعتبارشناختی فهم علمی از متون اسلامی در علوم انسانی

تعداد بازدید : ۳۸۰ تعداد دانلود : ۴۵۰
این پژوهش با هدف بررسی اصول و مبانی اعتبارشناسی معرفتی و به دست دادن معیارهای اعتبارسنجی فهم علمی از متون اسلامی در علوم انسانی انجام شد. پژوهش کنونی با به کارگیری روش تحقیق توصیفی تحلیلی درصدد پاسخ به این گونه پرسش هاست که: یافته های «روش فهم علمی از متون اسلامی» چگونه می توانند ما را به کشف حقیقت و معرفت علمی برسانند و از اعتبار لازم برخوردار باشند؟ با مبنا قرار دادن «مؤلف محوری از دریچه فهم روشمند متون» و حفظ اصالت یافته های تفهمی با اتخاذ رویکرد «نگاه از درون متن به بیرون» و با عبور از حصر گرایی اعتبارشناختی روش های تجربی و ارزیابی روند درست به کارگیری روش فهم و اجتهاد می توان میزان فهم صحیح و روشمند از متون اسلامی را سنجید. این هدف با لحاظ «معیارهای اعتبارسنجی فهم صحیح از متون اسلامی» تحقق می یابد که عبارت اند از: ۱. انطباق با قواعد فهم زبان شناختی؛ ۲. انطباق با قواعد فهم معناشناختی؛ ۳. سازوارگی درونی و تعارض نداشتن با مبانی اسلامی؛ ۴. هماهنگی و تطابق با عقل برهانی؛ و ۵. هماهنگ با واقعیت های انسانی و متعارض نبودن با یافته های قطعی علوم.
۱۶۴.

الگوی مابعدالطبیعی سازی در تطور تاریخی دیدگاه مفسران در تفسیر «الله نور السموات و الارض»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نور حقیقت مجاز مابعدالطبیعی سازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۸ تعداد دانلود : ۳۰۸
اطلاق نور بر خدا در آیه 35 سوره نور مسأله ناسازگاری آن با تنزیه الهی را به میان آورده است. مسأله این تحقیق بررسی تاریخی دیدگاه مفسران جهت کشف الگویِ تطور دیدگاه ها و مبانی آنها است. مفسران تا قرن 5 مسأله ناسازگاری را با تفسیرهای مجازانگارانه و استعاره نگر حل کرده اند. تلاش برای تفسیر حقیقیت انگارانه اطلاق نور بر خدا از قرن پنجم با آراء کسانی مانند ثعلبی و عبدالقاهر جرجانی آغاز می شود. این تلاش به دست مفسران عرفانی و فلسفی مشرب چون غزالی، میبدی، سهرودی، ابن عربی و ملاصدرا مبانی هستی شناختی می یابد. مدل رایج در تفسیر حقیقت انگارانه، مابعدالطبیعی سازی مفهوم نور است. در این فرآیند، با تحلیل مفهوم عرفی نور به دو بخش هسته -معنای حقیقی- و پوسته – معنای ظاهری- مفهوم آشکار بودن و آشکار کردن غیر، به عنوان مفهوم اصلی و هسته ای نور دانسته می شود. بر این اساس دایره شمول مفهوم حسی گسترده تر می گردد و شامل دیگر مصادیق اعم از حسی و غیر حسی می شود. در گام بعد، حقیقت نور دارای مراتب لحاظ می گردد و خدای متعال به عنوان بالاترین مرتبه نور مطرح می شود که دیگر مراتب در نسبت با او مجازی بیش نیستند. در این پژوهش با مطالعه تاریخی تفسیر صدر آیه نور می توان به مراحل تکامل فرآیند مابعدالطبیعی سازی مفهوم نور دست یافت.
۱۶۵.

پیوند سنجش پذیری و بازخواست پذیری فعل الهی از دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سؤال ناپذیری فعل الهی علامه طباطبائی سنجش پذیری فعل الهی تفسیر المیزان آیه «لایسأل»

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۷ تعداد دانلود : ۱۰۹
براساس آموزه ای قرآنی، از آنچه خدا انجام می دهد سؤال (بازخواست) نمی شود (انبیاء: 23). مقاله حاضر با بررسی رابطه سنجش و بازخواست درباره افعال الهی براساس تفسیر علامه طباطبائی، تلاش دارد به تبیین تازه ای از مبنای سؤال ناپذیری فعل باری دست یابد. به زبان منطق ریاضی، «بازخواست کردن» محمولی چهار موضعی است: کسی (1) از کسی (2) درباره چیزی (3) در نسبت با معیاری مشخص (4) بازخواست می کند. در تفسیر علامه از آیه «لایسأل»، موضع چهارم یعنی «معیار سنجش» همان موضع سوم یعنی «فعل الهی» است. از نظر ایشان، چون ملاک سنجش افعال دیگران حکمت و مصلحتی است که از فعل الهی اقتباس شده، بنابراین افعال الهی را نمی توان با چنین ملاکی سنجید. بدین سان، سنجش ناپذیری افعال الهی به مثابه شرطی برای بازخواست ناپذیری آن قلمداد می گردد. این پژوهش علاوه بر بهره مندی از ابزار منطق محمولات، برخی مبانی معرفتی در تفسیر علامه طباطبائی در مقایسه با برخی تفاسیر رقیب را نیز بررسی می کند تا به تحلیل دقیق تری از دیدگاه ایشان در عینیت فعل الهی با حکمت دست یابد.
۱۶۶.

تحلیلِ «تناقض نمای معرفت حسی» در فلسفه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معرفت ادراکات حسی کلیت ضرورت علیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۳ تعداد دانلود : ۲۸۵
در فلسفه ارسطو معرفت از حواس آغاز میشود و ادراکاتِ حسّی از طریق فعالیت قوّه «نوس»، معرفت را برای آدمی به ارمغان میآورند. ارسطو برخلاف افلاطون منکر هرگونه معرفت فطری است؛ امّا از طرفی آشکارا بیان میکند که ادراکاتِ حسّی متعلّق معرفت قرار نمیگیرند و نمیتوان به محسوسات معرفت داشت. این امر باعث ایجاد یک تناقضنما در فلسفه ارسطو میگردد. اگر ادراکاتِ حسّی متعلّق معرفت نیستند چگونه از «آنچه متعلّق معرفت نیست»، معرفت پدید میآید و این ادراکات به دلیل فقدانِ کدام جزء از اجزای «معرفت»، متعلّق «معرفت» به حساب نمیآیند؟ از نظر نگارندگان راهحلّ این پارادوکس به تعریف «معرفت» و نقشِ قابلی ادراکاتِ حسّی در پیدایش معرفت در نظر ارسطو بازمیگردد. ارسطو معرفت را صرفاً «باور صادق موجّه» نمیداند بلکه با شروط دیگری همچون ضرورت و علیّت دایره «معرفت» را محدودتر میکند. بنابراین هرچند باور به محسوسات باوری صادق است ، امّا این ادراکات بهخاطر عدم وجود شرط کلیّت و علیّت، متعلّق «معرفت» واقع نمیشوند.
۱۶۷.

Critical Analysis of Fakhr-e Razi's Paraphrase, in Capacity Verses: Theological Explanation

کلید واژه ها: verses of capacity acquisition the task in scope strength Power endurance

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۱ تعداد دانلود : ۱۲۲
Razi is not one of those commentators who often go beyond the text and the apparent meaning of the verses of the Qur'an and tend to paraphrase the verses. However, he is forced to paraphrase the five verses of the Qur'an, which explicitly indicate that the duties are limited to the extent of the Qur'an. This rare approach has its causes and reasons. He mentions five reasons in this regard and considers them as a definite verdict on the fulfillment of the task, to an extent beyond the scope of individuals. The subject of current research is to investigate the reason for his tendency to interpret these verses of the Qur'an. The research hypothesis of Razi's theological basis in paraphrasing is the attribution of individuals' actions. According to this interpretation, any internal origin of the action in man is denied and only the act of "acquisition" is sufficient. There are reasons for this mysterious epistemological basis. One of these factors is the interpretation of divine power.
۱۶۸.

بررسی انتقادی دیدگاه آلوین پلنتینگا درباب آموزه بساطت الهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بساطت الهی ویژگی عینیت ذات و صفات آلوین پلنتینگا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۵ تعداد دانلود : ۲۲۷
بساطت الهی در معنای این همانی ذات و صفاتِ خداوند از مهمترین آموزه های خداباوری کلاسیک است. بر مبنای خداباوری کلاسیک از آنجا که هرگونه ترکیب نشان از وابستگی کل به اجزا دارد و خدا بی نیاز محض است، پس هیچ گونه ترکیبی در خداوند راه ندارد. اتکای این آموزه بر مباحث متافیزیکی مانند «شیء» و «ویژگی» منجر به برخی انتقادات از سوی بعضی از فیلسوفان تحلیلی معاصر شده است.در نگاهِ انتقادی آلوین پلنتینگا، عینیت ذات و صفت، همچنین این همانی صفات با یکدیگر، با تکیه بر مبانی متافیزیکِ تحلیلی به این می انجامد که اولاً خدا فقط یک صفت داشته باشد و آن صفت چیزی نیست جز «خودش» و ثانیا پذیرش چنین عینیتی، صفت(و یا ویژگی) بودنِ خداوند را در پی خواهد داشت. مبتنی بر این دیدگاه ویژگی ها، هویت انتزاعی دارند و تمامی هویات انتزاعی هم از نظر علّی بی اثرند. در نتیجه، پذیرش این مبانی منجر به ناسازگاری آموزه بساطت با دیگر صفات خداوند همچون قیّومیت او می شود. در نهایت یا می باید به آموزه بساطت به دیده شک نگریست و یا از مبانی متافیزیکی دیگری برای توضیح رابطه ذات و صفات الهی دفاع کرد. مقاله حاضر کوششی است برای توضیح این ناسازگاری و نشان می دهد با پذیرش ویژگی بی حدی ذات در الاهیات کلاسیک، تبیین متافیزیکی رابطه ذات و صفات در خداوند، الگوی دیگری غیر از متافیزیک مقبول پلنتینگا می طلبد. دیگر آنکه با وجود عینیت ذات با برخی ویژگی ها مانند ویژگی «وحدت» و ویژگی «این همان بودن» تبیین آنها با الگوی رابطه مصداق یافتگی خلاف شهود و مستلزم تسلسل است.
۱۶۹.

تحلیل معناشناختی از مفاهیم متافیزیکی: مطالعه موردی ترکیب «امکان خاص» از دو «امکان عام» در پرتو نظریه آمیختگی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: امکان عام امکان خاص آمیختگی مفهومی معنای نوظهور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۲ تعداد دانلود : ۱۴۹
ترکیب امکان خاص از دو امکان عام از مواضع مشکل در فلسفه اسلامی تلقی شده است. جنبه نخست، تبیین چگونگی ساخت مفهوم امکان خاص و مشکله دوم نتایج حاصل از تبیین های ارائه شده است. اشکال اول آنکه اگر امکان خاص از دو امکان عام حاصل شود، قضایای امکانیه به دو قضیه تحلیل می شوند. اشکال دوم اینکه اگر امکان خاص از امکان عام حاصل شود، به تبع امکان عام، نسبتش با موضوع خود مجازی می شود درحالیکه نسبت امکان خاص به ماهیت، نسبتی حقیقی است. همچنین سلبی بودن معنای امکان خاص سبب می گردد تا کاربست امکان در قضایای ممکنه ایجابی با ایراد روبرو گردد. در این مقاله با مطالعه ای بین رشته ای و با استفاده از نظریه آمیختگی مفهومی روشن گردید که در ساخت امکان خاص، برخی از مؤلفه های معنایی امکان عام به فضای امکان خاص منتقل می شود و برخی از مؤلفه ها و لوازم به فضای آمیخته فرا افکنده نمی شوند. از یکسو آمیختگی مفهومی با ادغام سلوب، آن ها را به سلب واحد تبدیل می کند. از دیگرسو به دلیل کارکرد خاص آمیختگی مفهومی، مجازی بودن نسبت در امکان عام، به امکان خاص منتقل نمی شود و بدین ترتیب نسبت امکان خاص به موضوع خویش حقیقی است. با ایجاد معنایی ایجابی در فضای آمیخته امکان خاص، اشکال دیگر مبنی بر سلبی بودن امکان خاص – نیزمرتفع می گردد.
۱۷۰.

«لا یُسئلُ عمّا یَفعلُ»، توصیف یا توصیه؟ تحلیل انتقادی میراث تفسیری آیه 23 سوره انبیاء(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۳۳ تعداد دانلود : ۱۳۸
یکی از مواردی که در میراث تفسیری آیه لایسئل (آیه ۲۳ سوره انبیاء) مورد غفلت واقع شده عدم تمایزگذاری میان دو رویکرد هنجاری و توصیفی آیه است. مقاله حاضر برای تبیین دقیق تر مفاد آیه و در خلال مواجهه مسأله محور با آن، این پرسش اصلی را پی جویی می کند که آیا عبارت «لا یسئل عما یفعل» تنها در مقام توصیه و بیان بایدها و نبایدهای هنجاری برای «نهی» از سوال از فعل الهی بوده و یا می تواند دربردارنده پیامی اخباری و توصیفی برای حکایت از عالم واقع و «نفی» سوال از افعال خدا باشد؟ حل این مساله در گرو پاسخ به دو پرسش فرعی است: الف) مبنای سوال ناپذیری افعال خداوند چیست؟ برای یافت این مبنا از تحلیل مفهومی، سیستمی و گزاره ای بهره می بریم. ب) آیه با کدام غرض سوال ناپذیریِ فعل الهی را بیان می کند؟ که پاسخ آن را از مسیر بررسی سیاق آیه لایسئل در بافت معنایی سوره انبیاء پی جویی می کنیم. نتایج به دست آمده نشان می دهد سوال اعتراضی در عبارت «لا یسئل عما یفعل» فرایندی است که بر مراحل مختلف «محاسبه»، «سرزنش و اعتراض» و «مؤاخذه و عقاب» دلالت دارد. بنابراین آیه لایسئل می تواند در بستر رویکردی توصیفی شامل این پیام باشد که هیچ از بندگان خداوند نمی تواند (نه این که نباید) از فعل خدا مؤاخذه نماید. همچنین گزاره «لا یسئل عما یفعل» می تواند شامل نهی ارشادی از «سوالِ استفهامی» از کُنه غایت افعال الهی باشد. این نهی (در لباس خبر) ناظر به محدودیت قلمرو ادراکی بندگان در مقام پرسش گر و عدم احاطه آنان به علم الهی باز می گردد.  
۱۷۱.

طبقه بندی جریان های رازی شناسی در ایران و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۲۳ تعداد دانلود : ۸۱
محمدبن زکریای رازی طبیب و فیلسوف ایرانی مؤثر در تاریخ علم است. شناخت و نقد آثار و آرای این نام آور پرآوازه ایرانی موضع پژوهش های فراوانی از روزگار وی تا کنون بوده است. این مقاله با تحلیل و مقایسه جریان های رازی شناسی در تمدن ایران اسلامی و تمدن مغرب زمین به توصیف گوناگونی آن ها از حیث روش و جهت گیری می پردازد. حاصل این مطالعه پیشنهاد طبقه بندی چهارگانه در رازی شناسی است: رازی شناسی سنتی در تمدن ایران از روزگار محمدبن زکریای رازی تا فخرالدین رازی، رازی شناسی سنتی در تمدن مغرب زمین در قرون وسطی، رازی شناسی جدید مغرب زمینیان و مطالعات ایرانیان معاصر در آرا و آثار رازی.
۱۷۲.

چیستی «گزاره های نخستین» در فلسفه ارسطو و نسبتِ آن با بدیهیاتِ شش گانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارسطو معرفت گزاره های نخستین بدیهیات تجربیات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۸ تعداد دانلود : ۲۷۰
مسئله ی اساسیِ این پژوهش تحلیلِ ماهیّتِ گزاره های نخستین(τἀ πρῶτον : تا پُروتون) در فلسفه ی ارسطو و هدف از آن کشفِ نسبتِ این گزاره ها با بدیهیّاتِ شش گانه و نقدِ آن است. ارسطو در تحلیلِ پَسین، گزاره های نخستین را در در پاسخ به مسئله ی تسلسلِ معرفتی، مطرح می کند. این گزاره ها با دو ویژگی شناخته می شوند: 1- متعلَّقِ معرفت اند و شروطِ آن همچون کلیّت و ضرورت را دارا هستند 2- هیچ میانجیِ اثباتی ندارند. در این پژوهش آشکار می گردد نسبتِ گزاره های نخستین در فلسفه ی ارسطو با بدیهیّات دوره ی اسلامی عموم و خصوصِ مطلق است؛ بدین معنا که بدیهیّات اعمّ از این گزاره ها هستند؛ امّا از طرفی گزاره های نخستین در فلسفه ی ارسطویی اعمّ از «اولیّات» در دوره ی اسلامی هستند. ارسطو از بینِ بدیهیّاتِ شش گانه، دو دسته از آنها یعنی اولیّات و فطریّات را در ذیلِ گزاره های نخستین می گنجاند. اخراجِ محسوسات و متواترات از دایره ی گزاره های نخستین به دلیلِ فقدانِ شروطِ معرفت و اخراجِ تجربیّات و حدسیّات به دلیلِ اثبات پذیری و علّت داشتنِ آنهاست. در فلسفه ی ارسطویی سلسله ی عِلل گزاره های تجربی نمی تواند تا بی نهایت ادامه پیدا کند؛ امّا وی در بیانِ اصولِ اثبات ناپذیر طبیعت و روشن کردنِ سنخِ آنها ناکام است. همچنین عدمِ ارائه ی ملاکِ مناسبی برای تشخیصِ گزاره های نخستین از سایر گزاره ها نظامِ منطقی-فلسفی وی در بابِ ساختارِ «دانش های برهانی» را دچار چالشِ جدّی می کند.
۱۷۳.

تحلیل دو مسئله شناخت و مسئولیت در برابر خداوند و «دیگری»: مطالعه تطبیقی بین علامه طباطبایی و لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خدا «دیگری» علامه طباطبایی لویناس مسئولیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۸ تعداد دانلود : ۱۷۹
مسأله این تحقیق بررسی سه مسئله شناخت و مسئولیت در برابر خداوند و «دیگری» و پاسخگو بودن آنها، بر اساس رویکرد علامه طباطبایی و لویناس است. روش این مطالعه، تطبیقی و تحلیل مواضع وفاق و خلاف این دو دیدگاه است. از دیدگاه علامه طباطبایی، حق تعالی بی کران و آدمی کرانمنمد است و شناخت کنه ذاتِ حق تعالی میسر نیست. مسئولیت در قبال حق تعالی نیز محور سایر مسئولیت ها در قبال دیگران است و سرّ این مسئولیت ریشه در فقر و وابستگی ذاتی انسان دارد. این مسئولیت هرچند اختیاری می باشد، اما اختیاری است که آدمی مجبور به پذیرش آن است. باتوجه به مالکیت مطلقه خداوند، هیچ کس را یارای مواخذه او نیست. از منظر لویناس نیز کشف هویت «دیگری» با شناخت مفهومی امکان پذیر نیست. قوام سوژه وابسته به «دیگری» است و در قبال او مسئولیتی نامتناهی دارد. مسئولیتی که سوژه در پذیرش آن کاملا منفعل و همچون گروگانی است که حق مواخذه «دیگری» را ندارد. علی رغم اختلافاتی که میان خصوصیات خدا و «دیگری» وجود دارد، می توان بین این دو مسئله تناظری تنگاتنگ برقرار نمود.
۱۷۴.

«جانشینی» نزد لویناس و «جایگزینی» در همدردی: دو رویکرد متفاوت در مواجهه با دیگری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: همدردی مسئولیت لویناس جانشینی دیگری تقاص جایگزینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۴ تعداد دانلود : ۲۰۹
مسئله این تحقیق مقایسه «جانشینی» نزد لویناس و «جایگزینی» در همدردی به مثابه دو رویکرد در مواجهه با دیگری است. فرضیه مقاله این است که علی رغم اشتراکات جانشینی در منظر لویناس و جایگزینی در همدردی، اختلافی اساسی با یکدیگر دارند. همدردی به عنوان یکی از موضوعات اخلاقی، نحوه ای توجه و درک پریشانی، نگرانی یا نیاز دیگران است که آگاهانه و با شناخت و جایگزینی دیگری رخ می دهد. جانشینی در لویناس نیز در نسبت با «دیگری» است و محدوده مسئولیت سوژه را در قبال او ترسیم می کند. در بدو امر، سوژه لویناس با خودکامگی، هر غیری را به خود فرو می کاهد، اما در مواجهه با «دیگری»، به فروکاست ناپذیری و وابستگی قوام ذاتش به آن عنایت می یابد. از این رهگذر، مسئولیت بی کران در قبال «دیگری» هویدا می شود؛ مسئولیتی که پیش از هر سنخ آگاهی و خودآگاهی و در فضایی منفعل تر از هر انفعالی شکل می گیرد و محدوده اش تا جانشینی «دیگری» و تقاص پس دادن به جای او گسترش می یابد. در سایه این مسئولیت بی حد و مرز، جانشینی از جایگزینی همدردانه و همدلانه متمایز می شود.
۱۷۵.

Rene Descartes’s Cogito Argument Reconsidered(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۸۵ تعداد دانلود : ۹۳
Asking from the truth of Cogito as the basis of knowledge, this paper tries to analyze all possible answers in Descartes’ philosophy. Inductively, four possible answers are open to consideration: either Cogito is true 1) based on argumentation, 2) because it is clear and distinct, 3) because of being innate, or, lastly, 4) because of intuition. All of these explanations either entail accepting some prior knowledge to Cogito or fall in a vicious circle. A proper way to explain Cogito’s truth is a new perspective to the meaning of intuition in Descartes’ philosophy. Through this perspective Cogito is a presential experience. Lack of any gap, separation, and disjunction in this presential experience is the reason for the truth of Cogito because this lack is the lack of error’s cause.
۱۷۶.

تحلیل تلقّیِ فرآیندی اخوان الصفا از فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اخوان الصفا فلسفه تلقی فرآیندی ترکیب نظام مند معرفت حقائق موجودات فضیلت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳ تعداد دانلود : ۱۳۰
در طول تاریخ تلقّی های مختلفی از فلسفه شده است. اینکه تلقّی ما از فلسفه چیست هم در قبول یا ردّ فلسفه نقش دارد هم چارچوب فلسفه ی ما را مشخّص می سازد. در تاریخ فلسفه اسلامی اخوان الصفا تلقّی متفاوتی از فلسفه پیش نهاده اند. ما در این جستار به تحلیل این تلقّی می پردازیم و نشان می دهیم که فلسفه نزد ایشان یک فرآیند سه مرحله ای است. مرحله ی اول دوستداری علوم فلسفیه ی حقیقیه است و همین مرحله ی اول است که وجه تسمیه ی فلسفه می باشد. این مرحله نیرو و سوختِ مسیر طاقت فرسای مرحله ی دوم را فراهم می آورد. مرحله ی دوم معرفت حقائق موجودات به قدر طاقت انسان است که همه ی علوم فلسفیِ منطقیات و ریاضیات و طبیعیات و الهیات (شامل حکمت عملی) را در بر می گیرد. و مرحله ی سوم قول و عملِ هم آهنگ با علم است، یعنی فرد باید مهارت یا فضیلت یا هنر عمل موافق با علم را داشته باشد. برای اینگونه عمل کردن فرد باید فراست تشخیص عمل مناسب در موقعیت مربوطه را هم داشته باشد. با این فرآیند، بر خلاف سایر علوم و سایر امور، به دنبال برون دادی نیستیم، بلکه این فرآیندْ خودْ زیبایی و مطلوب است. اخوان الصفا با ترکیب نظام مند به این تلقّی رسیده اند.
۱۷۷.

تحلیل کاربرد ادبی و معناشناسی شناختی واژه «حرث» در آیه «نسائکم حرثٌ لکم...» در مواجهه با شبهه شئ انگاری زنان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زن حرث شئ انگاری زن تشبیه معناشناسی شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹ تعداد دانلود : ۱۳۸
اطلاق «حرث» بر زنان در آیه 223 سوره بقره، مسئله شئ انگاری زن و ابزارانگاری او برای منافع مرد را به میان آورده است؛ چراکه براساس ظاهر عبارت قرآنی«نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُم»، به مردان خطاب می شود، «زنان کشت زار شما هستند». این برداشت که زن از منظر اسلام به نوعی طفیل مرد محسوب می شود با شواهد فراوان در قرآن و روایات که قائل به شأن و منزلت رفیع زن بوده و تنها ملاک برتری انسانی میان زن و مرد را تقوای ایشان دانسته، ناسازگار است. این پژوهش با بکارگیری روش کتابخانه ای، توصیف و تحلیل داده ها، ضمن بیان دیدگاه لغویان و مفسران به ویژه علمای بلاغت ومفسران ادبی با هدف تبیین واژه حرث در مورد زنان، به بررسی معناشناسی شناختی آن در قرآن پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که ایجاد شبهه مذکور، ناشی از عدم شناخت کافی نسبت به نکات بلاغی به ویژه تشبیه بلیغ در قرآن است که نه تنها با استفاده از دیدگاه های ادبی قدمایی قابل دفاع است بلکه از منظر دانش نوین معناشناسی شناختی نیز به وجهی مطلوب تأیید و تحسین می شود؛ چراکه از این تشبیه مفاهیم برجسته و فاخری همچون جایگاه و نقش حیاتی زن در بقاء و رشد نسل بشر و ضرورت توجه ویژه مرد به وی، به شکلی مستدل و روشمند تحصیل می شود.
۱۷۸.

تحلیل انتقادی و تطبیقی روش خوارزمی و جامی در شرح نی نامه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روش شناسی شروح جواهرالاسرار خوارزمی رساله نائیه جامی شروح نی نامه مولوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۰۹
جامی (وفات: 898 ه . ق) و خوارزمی (وفات: 233 ه . ق) از شاعران و عارفان بزرگ قرن نهم هجری، با تألیفات ارزنده ای در زبان و ادبیّات فارسی در زمره نخستین شارحان مثنوی مولوی محسوب می شوند. شروح خوارزمی و جامی از زمان تألیف تا امروز، مورد توجّه بسیاری از مولوی پژوهان و شارحان مثنوی معنوی قرار گرفته است. آثاری درباره احوال، آثار و زندگی این شارحان تألیف و تدوین شده است، اما اثری که به بررسی و تبیین روش و رویکرد این شارحان در شرح نی نامه (هیجده بیت آغازین مثنوی) بپردازد تا کنون به نگارش در نیامده است. مسأله این پژوهش شناختی تحلیلی از مواضع اختلاف و اشتراک روش شرح های خوارزمی و جامی بر نی نامه مولوی است. هر دو شارح روشی تلفیقی را در شرح نی نامه به کار برده و بر تلقی هرمنوتیکی از تفسیر استوار بوده اند و به جای کشف مراد مولوی در نی نامه، به کشف و استخراج تفسیر عرفانی غیرمدلّل مباحثی در نی نامه پرداخته اند که متن ظرفیّت آن را دارد. آنها با این روش، طبعاً، فهم و درک نی نامه مثنوی مولوی را برای خواننده و مخاطب بویژه مخاطب عام دشوار کرده اند.
۱۷۹.

هویت سلوکی فلسفه: مقایسه افلاطون و سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: افلاطون تشبه به اله تمرین مرگ- سلوک سهروردی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۱۱۳
نظام پردازی هر فیلسوف و روی آورد او به مسائل فلسفی، متأثر از انگاره وی از فلسفه است. این انگاره، به مثابه نقشه ای برای سامان فلسفی است. در این مقاله به مقایسه انگاره افلاطون و سهروردی از فلسفه می پردازیم. از آنجا که یکی از مواضع شناخت انگاره فیلسوف، تعریف وی از فلسفه است، تحلیل مقایسه ای تعریف افلاطون و سهروردی از فلسفه را که با جهت گیری نظام فلسفی آنان نیز سازگار است، به عنوان رهیافتی برای کشف انگاره آنان، برمی گزینیم. هر دو فیلسوف، نگاه فرایندی به فلسفه دارند و فلسفه را گذار از عالم کثرت به عالم وحدت می دانند. برای هر دو، ثمره این گذار مشاهده حقایق، در پرتو اشراق است. از نظر افلاطون، حیرت، درگیری وجودی با پرسش فلسفی و اشتیاق به حکمت، مراحل ابتدایی فرایند فلسفه اند که به تحلیل درون فیلسوف اختصاص دارند . تمرین مرگ، راهکار افلاطون برای گذار از محسوسات است. ولی سهروردی بدون پرداختن به تحلیل درون فیلسوف، این فرایند را با انسلاخ از دنیا می آغازد. غایت فلسفه، برای افلاطون تشبه به اله و هم نشینی با او وجاودانگی است و در نگاه سهروردی، نهایت حکمت بی نهایت است.     
۱۸۰.

بررسی انتقادیِ تبیینِ علّیِ عمل در فلسفه صدر المتألّهین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قوای نفس مبادی اراده تبیین علی الگوی قیاسی - قانونی صدرالمتألهین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸ تعداد دانلود : ۱۱۸
مسئله اساسیِ این پژوهش بررسیِ «تبیینِ علّیِ عمل» و هدفِ آن کشفِ الگوی عامّ قیاسی- قانونی به روشِ تحلیلی-توصیفی در فلسفه ی صدرالمتألّهین و نقدِ این الگو از طریقِ بررسیِ لوازمِ منطقیِ آن است. از نظرِ ملاصدرا، عمل، فعلِ ارادیِ آدمی است که وی به آن آگاهی مرتبه ی دوم دارد؛ از این رو تبیینِ علّیِ عمل نیازمندِ کشفِ مبادیِ این دو عنصر یعنی فعلِ ارادی و آگاهیِ مرتبه ی دوم است. مبدأ اصلیِ صدورِ فعلِ ارادی در حکمتِ متعالیه تصدیق به فایده آن توسّطِ قوّه متصرّفه است و مبادیِ دیگر، همچون قوّه شوق، اراده و قوّه فاعله به طورِ مکانیکی نقشِ خود را در صدورِ فعلِ ارادی ایفا می کنند. سلطنتِ متصرّفه در پیدایشِ فعلِ ارادی با دخالتِ عقلِ عملی به عنوانِ مبدأ آگاهی ساز، تعدیل می شود به طوری که عمل فعلِ ارادی است که از کانالِ عقلِ عملی عبور کند. از نظرِ صدرالمتألّهین، علّتِ حصولِ یک عمل در نهایت یا تصدیقِ یکی از دو قوّه متصرّفه یا عاقله به انجامِ آن عمل بدونِ وجودِ تصدیقِ مُعارض است و یا تصدیقِ یکی از این دو قوّه ادراکی به انجامِ یک عمل و غلبه برشوقِ ناشی از تصدیقِ مُعارض قوّه دیگر است؛ بنابراین «تصدیق به سودمندیِ یک عمل» در صورت «نبودِ تصدیقِ معارض» یا «غلبه بر شوقِ ناشی از تصدیقِ مُعارض» الگوی عامّ قیاسی-قانونی را در بابِ عمل، در حکمت متعالیه می سازد. اشکالِ هنجارمندی، عدمِ تبیینِ علّی در هنگامِ تعارض شوق ها و جبرگرایی سه اشکالِ وارد بر نظریه صدرالمتألّهین در بابِ تبیینِ علّی است.همچنین تفسیرِ قُوای نفس به مراتب یا شئونِ نفس، دخالتی در الگوی تبیینِ علّی ندارد بلکه صرفاً منجر به تغییر در ادبیّاتِ بحث می شود وهمان اشکالاتِ مذکور پابرجا خواهد ماند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان