پژوهش های هستی شناختی

پژوهش های هستی شناختی

پژوهش های هستی شناختی سال 12 بهار و تابستان 1402 شماره 23 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

بررسی انتقادیِ تبیینِ علّیِ عمل در فلسفه صدر المتألّهین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قوای نفس مبادی اراده تبیین علی الگوی قیاسی - قانونی صدرالمتألهین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸ تعداد دانلود : ۱۱۸
مسئله اساسیِ این پژوهش بررسیِ «تبیینِ علّیِ عمل» و هدفِ آن کشفِ الگوی عامّ قیاسی- قانونی به روشِ تحلیلی-توصیفی در فلسفه ی صدرالمتألّهین و نقدِ این الگو از طریقِ بررسیِ لوازمِ منطقیِ آن است. از نظرِ ملاصدرا، عمل، فعلِ ارادیِ آدمی است که وی به آن آگاهی مرتبه ی دوم دارد؛ از این رو تبیینِ علّیِ عمل نیازمندِ کشفِ مبادیِ این دو عنصر یعنی فعلِ ارادی و آگاهیِ مرتبه ی دوم است. مبدأ اصلیِ صدورِ فعلِ ارادی در حکمتِ متعالیه تصدیق به فایده آن توسّطِ قوّه متصرّفه است و مبادیِ دیگر، همچون قوّه شوق، اراده و قوّه فاعله به طورِ مکانیکی نقشِ خود را در صدورِ فعلِ ارادی ایفا می کنند. سلطنتِ متصرّفه در پیدایشِ فعلِ ارادی با دخالتِ عقلِ عملی به عنوانِ مبدأ آگاهی ساز، تعدیل می شود به طوری که عمل فعلِ ارادی است که از کانالِ عقلِ عملی عبور کند. از نظرِ صدرالمتألّهین، علّتِ حصولِ یک عمل در نهایت یا تصدیقِ یکی از دو قوّه متصرّفه یا عاقله به انجامِ آن عمل بدونِ وجودِ تصدیقِ مُعارض است و یا تصدیقِ یکی از این دو قوّه ادراکی به انجامِ یک عمل و غلبه برشوقِ ناشی از تصدیقِ مُعارض قوّه دیگر است؛ بنابراین «تصدیق به سودمندیِ یک عمل» در صورت «نبودِ تصدیقِ معارض» یا «غلبه بر شوقِ ناشی از تصدیقِ مُعارض» الگوی عامّ قیاسی-قانونی را در بابِ عمل، در حکمت متعالیه می سازد. اشکالِ هنجارمندی، عدمِ تبیینِ علّی در هنگامِ تعارض شوق ها و جبرگرایی سه اشکالِ وارد بر نظریه صدرالمتألّهین در بابِ تبیینِ علّی است.همچنین تفسیرِ قُوای نفس به مراتب یا شئونِ نفس، دخالتی در الگوی تبیینِ علّی ندارد بلکه صرفاً منجر به تغییر در ادبیّاتِ بحث می شود وهمان اشکالاتِ مذکور پابرجا خواهد ماند.
۲.

اصل زنانگی در هستی شناسی عرفان یهودیی از نگاه زُهر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اصل زنانگی یهودیت زهر بینا شخینا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱ تعداد دانلود : ۱۱۹
مساله اصل زنانگی و جایگاه آن در ادیان مختلف همواره مورد توجه بوده است. اما در چند دهه اخیر بواسطه جنبش های فمینیستی این مساله، به جوامع شدیداً سنت باوری مانند جوامع یهودی هم رسیده است. موضوع این مقاله، اصل انوثیت و نقش عنصر زنانه در عرفان یهود است که با رویکرد توصیفی تحلیلی و با تکیه برکتاب زُهر به آن پرداخته شده است. این مساله در مکتب قباله و در کتاب زُهر که مهم ترین کتاب عرفانی قبالاییان است؛ گسترده تر مطرح میشود و اصل زنانگی را بطور خاص با دو سفیرای «بینا» و «مِلخوت» (شِخینا) بیان می کند. سفیرابانوان بینا و شِخینا، دو عنصر زنانه ای هستند که با کارکرد زنانه خود در عالم باعث سریان وجود در عالم هستی شده اند و عالم مادون به سبب اسما و صفاتی که سفیرامادر عِلوی؛ از ان سوف گرفته، ایجاد شده است. در عالم، اتحاد و زوجیت عناصر زنانه و مردانه سبب حرکت و هماهنگی بین اجزای هستی می شود. شخینا نیز که حضور خداوند و تجلی مونث اوست بواسطه گناه آدم از ان سوف جدا شده و به عالم ماده تبعید شده است. این مساله در قباله آنچنان مهم است که عارف قبالایی یهودیان را سفارش می کند؛ با عمل به تورات و میصواها بار دیگر این وحدت و یگانگی «ان سوف» و «شخینا» را بازگردانند.
۳.

حدوث و تکامل جوهری در نفس و بدن جنین در علم البدن و علم النفس سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جنین ابن سینا حدوث نفس علم البدن بدن تکامل جوهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰ تعداد دانلود : ۱۳۷
کیفیت حدوث نفس در بدن، یکی از مهمترین مسائل علم النفس فلسفی است. نظریه حدوث روحانی نفس مع البدن در بیان رسمی به ابن سینا انتساب یافته است. این نظریه بدین معناست که بعد از کامل شدن بدن، نفس مجرد به بدن تعلق می گیرد. اما سؤال اینجاست که در اینصورت از ابتدای تشکیل نطفه تا مراحل رشد بدن جنین، چه نفسی این بدن ناقص را تدبیر می کرده است؟ حکمایی مانند فخررازی، ملاصدرا و شارحین نوصدرایی مانند حسن زاده آملی، معتقدند از نظر ابن سینا، نفس پدر تدبیر بدن را در آن مرحله به عهده داشته است که در اینصورت این نظر با اشکالات و نقدهایی مواجه خواهد شد. این پژوهش با نگاهی دوباره یه این نظریه با مهم شمردن نقش علم البدن سینوی و با استفاده از همان عبارات مورد استناد این حکیمان در طبیعیات شفا، می خواهد اثبات کند که مبدأ حدوث نفس، در نطفه جنین ایجاد می شود. همچنین این پژوهش نشان می دهد که استفاده ابن سینا از مفهوم استکمال به عنوان حرکت تدریجی در توجیه کیفیت و مراحل رشد در انسان تنها با  تکامل در جوهر قابل تبیین می باشد. در نتیجه با استفاده از مبانی سینوی در طبیعت بدن و علم النفس تلاش می شود تا به اثبات فرضیه حدوث و تکامل جوهری در نفس و بدن جنین پرداخته شود تا با این خوانش از حدوث نفس، بتوان اشکالات وارد بر نحوه تدبیر جنین را رفع نمود.
۴.

امکانات درونی قلب برای رویکرد پدیدارشناختی با تأکید بر مکتب عرفانی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: قلب عقل پدیدارشناسی تجلی ابن عربی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۸۵
در میراث عرفانی بطور عام بیشتر به هویت و کارکرد شناختی و سلوکی قلب توجه می شود و منزلت قلب فراتر از عقل و فروتر از روح و زمانی پایین دست فؤاد معرفی می شود و قلب در لطائف سته یا سبعه یا ثمانیه، در کنار لطائف دیگر قرار می گیرد. اما ابن عربی از خصیصه وجودی قلب با عنوان تقلب در صور و تجلیات یاد می کند و این پژوهش  با تأکید بر این خصیصه در پی ترسیم  ظرفیت های درونی قلب برای نگاه پدیدارشناسانه است و سعی دارد با استفاده از پدیدارشناسی به روایت ون منن و افزودن نگرش وجودی بدان به این پرسش اساسی پاسخ دهد؛ چگونه می توان از ظرفیت درونی قلب در عرفان ابن عربی برای تأملات پدیدارشناختی وجودی بهره برد؟ دستاوردهای این پژوهش به این قرار است: یکم. قلب همان لب و عصاره وجود آدمی است و به دلیل اطلاق و تقلبش پذیرای صور و تجلیات گوناگون است و مراد از این تقلب، تقلب وجودی شهودی است. به این اعتبار، قلب، ظرفیت خوبی برای تقویت نگاه پدیدارشناسانه با مؤلفه هایی چون حیرت، تعلیق، التفات و نما دارد و کمک می کند تا پرونده تأمل درباره حقیقت و شناخت آن همچنان مفتوح باشد؛ دوم. قلب با مواجهه حضوری اش با اسما و صفات، و به تعبیری مواجهه پیشاتأملی اش، ظرفیت قدرتمندی را برای تأملات پدیدارشناسانه وجودی فراروی عقل، به عنوان یکی از شئون قلب، قرار می دهد.
۵.

پیوند نظر و عمل برای استحکام و تداوم جامعه دموکراتیک (حسب نظر جان دیویی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پراگماتیسم آموزش حل مسئله دموکراسی جان دیویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۵ تعداد دانلود : ۱۲۶
در این مقاله مقصود تبیین دیدگاه جان دیویی (John Dewey) پیرامون پیوند میان دو حوزه نظر و عمل در جامعه دموکراتیک است که از نظر او از طریق آموزش (education) محقق می شود. دیویی ضمن انتقاد از ثنویت های موجود در تاریخ فلسفه، رسالت فلسفه را نه در کشف روابط موجود در جهان و راز جهان بلکه در نحوه مهار و اصلاح آن می داند. وظیفه فلسفه، بررسی تعارض های اجتماعی به واسطه تفکر و حل این تعارض ها است. او در صدد تنظیم فلسفه ای همسو با مفاد زندگی دموکراتیک است و بنا دارد ضمن جمع بین نظر و عمل، شهروندان را برای حضور در جامعه دموکراتیک آماده کند.  مفهوم دموکراسی از نظر دیویی به عنوان یک پراگماتیست، صرفا مفهومی سیاسی نیست. از نظر یک پراگماتیست، طراحی مجدد شکل (form) کلی جامعه ای که افراد مختلف در آن زندگی می کنند، از ضروریات جامعه دموکراتیک به شمار می آید. در این شکل، تعامل فراگیر اعضای جامعه با یکدیگر به نحوی که موجب پیوستگی اجتماعی(social continuity) شود، مورد تاکید قرار می گیرد. از نظر دیویی تحقق این معنا از مجرای آموزش میسر می شود و در این مسیر، امکان رشد تمامی افراد جامعه فراهم شده و اعضای جامعه به مدد دستیابی به مهارت حل مسئله (problem solving) و روش تفکر انتقادی (critical thinking) به سطح مطلوبی از بلوغ فکری می رسند. بنابراین دیویی که از سویی در پی حل مسائل زندگی و ناسازگاری های اجتماعی به واسطه فلسفه است و از سویی دیگر دموکراسی را بهترین شیوه زندگی می داند؛ در تلاش است با رویکردی پراگماتیستی، جامعه دموکراتیک مورد نظر خویش را به نحوی ترسیم کند که عنصر آموزش در فرد فرد جامعه، توانایی حل مسئله را در اعضای جامعه ایجاد کرده و امکان مشارکت آنها را در سازوکار جامعه، حل مشکلات جاری و تعارض های اجتماعی فراهم کند.
۶.

استنطاق قواعد فلسفه سینوی در مسأله جنسیت و عقل عملی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: جنسیت عقل عملی فلسفه سینوی اخلاق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۸۶
 هدف از این مقاله عرضه مسأله جنسیت به قواعد و مسائل فلسفه سینوی در بحث عقل عملی و استنطاق آنان در خصوص این مسأله است. تعاریف و محورهای مختلف عقل عملی در کنار تعاریف جنسیت و عرضه آن ها به قواعد و مسائل حکمت سینوی در مورد عقل عملی، می تواند امتداد حکمت سینوی در مسأله جنسیت را درپی داشته باشد. در این مقاله این هدف با روش تحلیلی بررسی و در محورهای زیر قضاوت شده است: 1. استنط اق مسأله جنسیت در قواعد حکمت عملی ناظر به مدبر فعل اختیاری 2. حالات مشارکتی نفس و بدن و مسأله جنسیت و عقل عملی 3. رابطه نفس و قوا و نقش جنسیت در آن 4. فرایند شکل گیری رفتار و نقش جنسیت 5. جنسیت و عوامل استکمال عقل عملی 6. استنطاق مسأله جنسیت در عقل عملی به عنوان قوه مدرکه 7. جنسیت و دانش های مربوط به عقل عملی از جمله اخلاق. بررسی ها نشان دهنده تأثیر جنسیت نه به نحو عام و مطلق، بلکه به نحو جزئی و مشروط در ساحت های مختلف عقل عملی است.
۷.

تبیین نسبت های مبتنی بر فناوریی در پساپدیدارشناسی و پیامدهای آن در تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نسبت های مبتنی بر فناوری پساپدیدارشناسی پیامد تعلیم و تربیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۱۱۸
این پژوهش با هدف تبیین نسبت های مبتنی بر فناوری در پساپدیدارشناسی و پیامدهای آن در تعلیم و تربیت می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش های تحلیلی و استنتاجی بهره گرفته شده است. پساپدیدارشناسی از رویکردهای فلسفی جدید در حوزه فناوری است. این رویکرد از طرفی با گفتمان انتقادی از پدیدارشناسی کلاسیک و از طرف دیگر با تحقیق در زمینه تجربی مطالعات علم و فناوری توسعه یافته است. پدیدارشناسی فناوری ها را به عنوان اشیاء صرفأ عملکردی و ابزاری مورد بررسی قرار نمی دهند، بلکه به عنوان واسطه هایی به آن ها می نگرد که بین تجارب انسانی و فعالیت های آن ها قرار دارند و به فناوری های خاص و تفاوت های وجودی و معرفت شناختی آن ها در زیست جهان می پردازد. پساپدیدارشناسی در کاربست فناوری آموزشی نیز می تواند نوع پرسش از فناوری را دگرگون نموده و به نوع و چگونگی دخالت فناوری آموزشی در ارائه واقعیت برای فراگیران و نحوه تغییر ادراک آن ها از واقعیت توجه کند. بدنمندی، هرمنوتیک، غیریت، زمینه ای، آمیختگی(سایبورگ)، غوطه وری، و افزودگی از نسبت های مبتنی بر فناوری است که می تواند پیامدهای مهمی برای تعلیم و تربیت از قبیل؛ توجه به وجوه افزایش و کاهش فناوری، تاکید بر توصیف و تفسیر نسبت های فناورانه، عدم غفلت از تاثیرِ سطح کلان فناوری آموزشی ، دقت در نسبت های نو و خارج از توصیف در فناوری آموزشی داشته باشد.
۸.

نقد و بررسی دیدگاه سیمون دوبووار: از مادری به سوی دیگری؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: موقعیت زنان مادری اِگزیستانسیالیسم دیگری سقط جنین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۱ تعداد دانلود : ۹۹
سیمون دوبووار به عنوان مادر فمنیسم، مهم ترین عامل در مبارزات زنان در قرن نوزدهم است. او معتقد است زنان در هر دوره از زندگیِ خود، مورد ظلم واقع می شوند و این ظلم نتیجه فشاری است که از جامعه مردسالار بر آنها وارد می شود. دوبووار، زنان را دعوت به مبارزه علیه این ظلم می کند اما همه مشکلات وارد شده به زن ها را متوجه مردان نمی داند. او تحت تاثیر فلسفه هایدگر و سارتر و با بهره گیری از دیدگاه های اگزیستانسیالیستی، زنان را ابژه ای در برابر سوژه، دیگری در برابرِ من و «بودن» در برابر «شدن» می نامد. از نظر او زنان در هر دوره ای از زندگیِ خود به عنوان جنس دوم تلقی شده اند و برای دستیابی به منِ حقیقی و متعالی خود باید از آنچه که به آنها تحمیل شده است، فراتر بروند. دوبووار در یک فصل از جنس دوم ، با پرداختن به تأثیرات مادر شدن برای زنان، مصائب و مشکلات زنان را بازگو می کند. در این مقاله دیدگاه دوبووار در باب موقعیت زنان به عنوان ابژه، دیگری و جنس دوم در نقش مادری تحلیل و بررسی می شود و نشان خواهیم داد که چرا از دیدگاه او مادر شدن، نمی تواند زنان را  از «دیگری» رها سازد.
۹.

نظریه دو جنبه ای نفس و بدن (تحلیل و بررسی دیدگاه اسپینوزا در باب نفس و بدن)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هستی شناسی اسپینوزا نفس و بدن نظریه دو جنبه ای تصور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۴ تعداد دانلود : ۱۴۷
دیدگاه اسپینوزا درباره ی نفس و بدن در حقیقت راه حلی است برای معضلی که دکارت در باب نفس و بدن با آن مواجه بود.در نظر اسپینوزا جسم جوهر نیست بلکه حالتی از صفت بعد است  مجموعه ای از اشیاء جزئی است که از کنار هم قرار گرفتن اجسام بسیط  بوجود آمده است . نفس انسان نیز جوهر نیست بلکه حالتی از صفت فکر است، اما از آنجا که فکر چیزی جز «تصور داشتن» نیست بنابراین نفس چیزی جز مجموعه تصورات نیست. تصور نقش اساسی در نظریه نفس و بدن اسپینوزا دارد. اسپینوزا از تصور جنبه  فعال ذهن را قصد کرده است و آن را مقوم نفس انسانی می داند. دو سلسله ی طولی نامتناهی از تصورات (نفوس) و اشیاء ممتد (بدن ها) وجود دارد. هم تصورات و هم اشیاء ممتد معلول خداوندند و از آنجا که قدرت فعل خداوند با قدرت فکر او برابر است، نظم و اتصالی که در اشیاء ممتد (حالات) وجود دارد عیناً در تصورات نیز وجود دارد و بالطبع مطابق با هر حالتی از بدن، تصوری از آن حالت در نفس وجود دارد، بنابراین نفس چیزی جز تصور بدن نیست. این نکته به نظر اسپنوزا این امکان را به ما می دهد تا نفس و بدن را دو جنبه از یک جوهر واحد تلقی کنیم. تبیین اسپینوزا از مسئله نفس و بدن که از آن در این مقاله به نظریه ی دو جنبه ای نفس و بدن تعبیر می شود مبتنی بر نظریه خاص اسپینوزا در باب رابطه ی جوهر و صفات است. حقایق جسمانی حالتی از صفت بعدند و حقایق نفسانی حالاتی از صفت فکرند و هر دو حقیقت جنبه های متفاوت یک جوهر واحدند.
۱۰.

بررسی تطبیقی دیدگاه اشاعره و ملاصدرا در نحوه فاعلیت الهی و غیرالهی با توجه به قاعده: «لامؤثِّر فی الوجود الا الله»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اشاعره ملاصدرا فاعلیت الهی فاعلیت غیرالهی قاعده «لامؤثِّر فی الوجود الا الله»

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵ تعداد دانلود : ۱۲۸
در تبیین نحوه فاعلیت الهی و غیرالهی، قاعده «لامؤثر فی الوجود الا الله» مورد پذیرش و تأکید اشاعره و ملاصدرا است. لکن هر کدام، تفسیری متفاوت از این قاعده ارائه کرده اند. در این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی – انتقادی، با بررسی تطبیقی میان این دو دیدگاه درپی فهم پاسخ به این سؤال هستیم که تبیین، مبانی و لوازم دو دیدگاه از فاعلیت الهی و غیرالهی برپایه قاعده مزبور چیست؟ اشاعره بر اساس این قاعده، هرگونه علیت و تأثیر و تأثُّر را در میان فاعل های غیر الهی انکار کرده اند و فقط فاعلیت مستقیم الهی را برای همه افعال می پذیرند. اما ملاصدرا بر اساس مبانی فلسفی خود در حکمت متعالیه، ضمن اثبات فاعلیَّت قریب الهی برای تمامی افعال، نقشی را نیز برای فاعل های غیرالهی در افعال می پذیرد و گونه ای از تأثیر و تأثُّر در میان مخلوقات را اثبات می کند. هر دو دیدگاه دارای اشتراکات و افتراقاتی هستند و هیچ یک از آن دو خالی از اشکال به نظر نرسید. با این حال به نظر می رسد از میان تبیین های متعدد و مختلفی که از دیدگاه ملاصدرا ارائه شده است، تبیینی که ملاعلی مدرس از آن ارائه کرده، تا حد زیادی پیراسته از اشکالات می گردد.
۱۱.

تاخوردن ایده تکوین دلوز در معانی بیلدونگ کانت: هماهنگی عمیق از دورترین فاصله(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: تکوین بیلدونگ شکل گیری فرم تصویر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳ تعداد دانلود : ۱۴۱
چگونه تکوین باعث می شود فراتر از زیباشناسی تأملی کانت، چرخشی به استتیک کنشگرانه دلوز صورت گیرد. چگونه مسیر انسان شناسی زیباشناسی کانت به سمت هستی شناسی هنرمند و اثر هنری در استتیک دلوزی جهت می گیرد.برای پاسخ به این پرسش ها باید بررسی کرد که ایده تکوین دلوز با تأکید بر کدام قسمت ها و چه نسبت های نامتناهی از فحوای نقد سوم کانت شکل می گیرد و چه ایده هایی به وجود می آورد. تکوین چه تأثیری در گسترش معانی بیلدونگ در نقد سوم کانت دارد.شاکله بحث در نقد سوم کانت در باب امر زیبا، امر والا و هنر نبوغ بر محور ایده ها شکل می گیرد.برای بحث دلوز هم به همین ترتیب از طرح شکل گیری نسبت های تفاوت محور بر اساس ریتم به عنوان مبنای شکل گیری ایده ها سخن به میان می آید.این پژوهش به روش تحلیل محتوا توضیح می دهد روابط تفاوت محور و ایده های حاصل که از خوانش دلوز در برنگاه گشودن تناهی به نامتناهی در کنش هنرمند سر برمی آورند، چگونه به واسطه تکوین یعنی هماهنگی عمیق در دورترین فاصله، معانی بیلدونگ در نقد سوم کانت را افزایش و شدت می دهد.هماهنگی عمیق در دورترین فاصله یعنی به یاری دلوز می توان از مضاعف شدن توان قوای عملکردا متفاوت موقع به هم ریختگی سلسله مراتب قوا و هماهنگی دوباره آنها بر اساس درجه توانشان دفاع کرد؛ از داده های حسی به ایده ها رسید؛ براین مبنا که بُعد اشتدادی ماده حس بر اساس ریتم، سازنده ایده ها می شود، قاعده کنش هنرمند حین رویداد والا تا رسیدن به هماهنگی و زیبایی در اثر هنری بر اساس بعد ریتمیک و اشتدادی به کار می افتد. اصطلاح بیلدونگ آلمانی با این معانی شدت بخشیده می شود. 
۱۲.

بررسی کارآیی روش شهودی و حجیت معرفت شناختی آن در تحلیل پدیده آگاهی با تأکید بر مکتب اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: روش شناسی شهود آگاهی ادراک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶ تعداد دانلود : ۷۷
شهود به مثابه یک روش، مبنای بسیاری از استدلال های فلسفی در حوزه علم النفس و آگاهی است. آگاهی و ادراک در عین حال که از ساده ترین و بدیهی ترین پدیدارهای جهان ما است، اما در عین حال پیچیده ترین مسائل فلسفی درخصوص آن پدید آمده است. مکاتب مختلف فلسفی بسته به نظام فکری خود پاسخ های متعددی به پرسش چیستیِ آگاهی و ادراک داده اند. برخی استدلال ها از داده های حسی و دانش تجربی برای پاسخ ÷به این پرسش بهره گرفته اند و برخی دیگر مبانی نظری و عقلی را بن مایه براهین خود قرار داده اند. در این میان برخی فیلسوفان از یافته های شهودی برای تبیین آگاهی و ادراک بهره جسته اند. با وجود آنکه استفاده از داده های شهودی شیوع بسیاری به ویژه در میان اندیشمندان مسلمان دارد اما شهود به مثابه یک روش در استدلال های علم النفسی سامان نیافته است. در این پژوهش سعی می گردد، چگونگی استفاده از شهود و کارایی آن در نظام های مختلف فلسفی و به ویژه در سه مکتب محوری مشاء، اشراق و حکمت متعالیه، در خصوص مسائل علم النفس مورد بحث قرار گیرد. به نظر می رسد، روش شهودی، روشی نظام مند و کارا برای حلّ مسائل حوزه آگاهی و ادراک است.
۱۳.

هستی شناسی «جامعه»؛ مستنبط از هستی شناسی کمّ منفصل (با تأکید بر مقایسه آراء آیت الله مصباح یزدی و علامه طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کم‌ منفصل‌ عدد هستی شناسی جامعه علامه طباطبایی آیت الله مصباح یزدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۴ تعداد دانلود : ۱۵۱
پرسش از وجود جامعه مبتنی بر اندیشه های فلسفی مختلف، پاسخ های متنوعی می یابد. در این مقاله مبتنی بر تبیین حکمی کمّ منفصل(عدد) در صدد پاسخ به این پرسشیم. داده های مقاله با روش اسنادی جمع آوری شده و تحلیل داده ها، مبتنی بر روش قیاسی-برهانی است. آیت الله مصباح عدد را در زمره معقولات ثانویه فلسفی می داند که وجود خارجی ندارد و علامه طباطبایی عدد را در زمره اعراض و مفاهیم ماهوی می داند. رویکرد علامه در قبال کمّ منفصل، مسیری برای اثبات وجود حقیقی جامعه خواهد گشود؛ چه آن که ایشان معتقد به وجود خارجی عدد است و لذا مبتنی بر نظر ایشان، جمع افراد در خارج منتهی به وجود حقیقی جدیدی می شود که بر پایه تعداد آن جمع هویت می یابد. اما مبتنی بر رویکرد آیت الله مصباح یزدی در قبال عدد، وجود جامعه از یک امر ذهنی فراتر نمی رود. تحلیل حکمی از عدد اگرچه برای هستی شناسی جامعه راه گشاست، اما ظرفیت آن برای پاسخ به بسیاری از موضوعات جامعه شناختی محدود است و لذا این مدخل فلسفی در کنار سایر مداخل فلسفی می تواند نظریه حکمی جامع الاطرافی در هستی شناسی اجتماعی رقم زند.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۴